پرش به محتوا

شجاعت در معارف و سیره علوی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۲: خط ۱۲:


[[فضیلت]] شجاعت نزد [[امام]] از اهمیت زیادی برخوردار بود و یکی از معیارهای اصلی او در [[گزینش]] افراد به‌شمار می‌رفت. [[امام]] در معرفی [[مالک اشتر]] به [[مردم مصر]]، او را به این [[خصلت]] می‌ستاید که به‌هنگام شتاب کندی نمی‌کند و هنگام درنگ شتاب نخواهد کرد<ref>نهج البلاغه، نامه ۲۷: {{متن حدیث|وَ لَا بُطْؤُهُ عَمَّا الْإِسْرَاعُ إِلَيْهِ أَحْزَمُ، وَ لَا إِسْرَاعُهُ إِلَى مَا الْبُطْءُ عَنْهُ أَمْثَلُ}}</ref>. هم چنین یکی از معیارهای [[انتخاب]] [[کارگزاران]] و عوامل [[حکومت]] را شجاعت می داند<ref>نهج البلاغه، نامه ۵۳ و خطبه ۱۲۴: {{متن حدیث|وَلاَ جَبَاناً يُضْعِفُکَ عَنِ الاْمُورِ}}</ref>.[[فضیلت]] شجاعت خوی‌های انسانی را فعال می‌کند. برای نمونه فرد [[شجاع]] غیرتمند است و در [[زندگی]] خود تن به ننگ و [[پستی]] نمی‌دهد. او در راه [[خداوند]] [[جهاد]] می‌کند. [[آدمی]] در سایه [[فضیلت]] شجاعت می‌تواند [[صادق]] و راست‌گو باشد<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص ۴۸۵.</ref>.
[[فضیلت]] شجاعت نزد [[امام]] از اهمیت زیادی برخوردار بود و یکی از معیارهای اصلی او در [[گزینش]] افراد به‌شمار می‌رفت. [[امام]] در معرفی [[مالک اشتر]] به [[مردم مصر]]، او را به این [[خصلت]] می‌ستاید که به‌هنگام شتاب کندی نمی‌کند و هنگام درنگ شتاب نخواهد کرد<ref>نهج البلاغه، نامه ۲۷: {{متن حدیث|وَ لَا بُطْؤُهُ عَمَّا الْإِسْرَاعُ إِلَيْهِ أَحْزَمُ، وَ لَا إِسْرَاعُهُ إِلَى مَا الْبُطْءُ عَنْهُ أَمْثَلُ}}</ref>. هم چنین یکی از معیارهای [[انتخاب]] [[کارگزاران]] و عوامل [[حکومت]] را شجاعت می داند<ref>نهج البلاغه، نامه ۵۳ و خطبه ۱۲۴: {{متن حدیث|وَلاَ جَبَاناً يُضْعِفُکَ عَنِ الاْمُورِ}}</ref>.[[فضیلت]] شجاعت خوی‌های انسانی را فعال می‌کند. برای نمونه فرد [[شجاع]] غیرتمند است و در [[زندگی]] خود تن به ننگ و [[پستی]] نمی‌دهد. او در راه [[خداوند]] [[جهاد]] می‌کند. [[آدمی]] در سایه [[فضیلت]] شجاعت می‌تواند [[صادق]] و راست‌گو باشد<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص ۴۸۵.</ref>.
==[[رشادت‌های علی]]{{ع}} در [[اُحد]]==
[[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} در روز [[اُحد]]، رشادت‌های بسیاری از خود نشان داد. ایشان با اینکه در این [[جنگ]]، زخم‌های زیادی برداشته بود، شجاعانه می‌جنگید؛ به گونه‌ای که شمشیرش [[شکست]] و از [[پیامبر]]{{صل}} درخواست [[شمشیر]] کرد و [[حضرت]] [[ذوالفقار]] خود را به او داد<ref>علی بن ابراهیم قمی، تفسیر قمی، ج۱، ص۱۱۶.</ref>. به پاس شجاعت‌ها و جوانمردی‌های [[علی]]{{ع}} در این روز، منادی از [[آسمان]] ندا در داد: {{متن حدیث| لَا سَيْفَ إِلَّا ذُو الْفَقَارِ وَ لَا فَتَى إِلَّا عَلِي‏}}<ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۲، ص۵۱۴؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۱۰۰؛ عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۱۵۶.</ref>.
[[ابن ابی الحدید]] در [[وصف]] [[پایداری]] [[علی]]{{ع}} می‌گوید: "هنگامی که عموم [[اصحاب پیامبر]]{{صل}} در روز [[احد]] از نزد آن [[حضرت]] فرار کردند، دسته‌های [[لشکر]] [[مشرکان]] که متشکّل از پهلوانان بزرگ بودند، پی در پی به سمت [[رسول خدا]]{{صل}} حمله‌ور شدند. کار، بسیار دشوار و [[بحرانی]] شد، یک دسته پنجاه نفره از دلاوران [[قریش]]، قصد [[جان]] [[پیامبر]]{{صل}} را کردند. [[رسول خدا]]{{صل}} به [[امیرمؤمنان]]{{ع}} فرمود: ای [[علی]]! این گروه را از من دور کن. او پیاده به آنها حمله کرد و بی‌پروا [[شمشیر]] زد، تا شماری از آنان را کشت و بقیه را متفرق ساخت"<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۴، ص۲۵۰.</ref>.
[[علی]]{{ع}} نیز در توصیف این روز به مردی [[عرب]] فرمود: "اگر در آن روز بودی، می‌دیدی که من از یک سو [[دشمن]] را می‌راندم و [[ابودجانه]] هم در سوی دیگر، گروهی از [[دشمن]] را می‌راند و [[سعد بن ابی‌وقاص]]، گروه دیگری تا اینکه [[خداوند]]، همه [[گرفتاری‌ها]] را دفع فرمود"<ref>محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج۱، ص۲۵۶.</ref>. به [[نقل]] [[ابن ابی‌الحدید]] از ۲۸ نفر از کشته شده‌های [[جنگ اُحد]]، ۱۲ نفر آنان به دست [[علی]]{{ع}} کشته شدند<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۵، ص۵۴.</ref> که این خود، حاکی از [[روحیه]] رشادت و سلحشوری آن [[حضرت]] در این [[جنگ]] است<ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[غزوه احد (مقاله)|غزوه احد]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۲، ص:۱۲۵-۱۲۶.</ref>.


==[[شجاعت]]==
==[[شجاعت]]==
۱۱۳٬۰۷۵

ویرایش