بحث:زیاد بن ابیه: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'حکومت بصره' به 'حکومت بصره'
(صفحهای تازه حاوی «==مقدمه== *وی فرزند سمیه (آن زن زناکار) و پدرش نامعلوم بود. در سال اول هج...» ایجاد کرد) |
جز (جایگزینی متن - 'حکومت بصره' به 'حکومت بصره') |
||
خط ۵: | خط ۵: | ||
*زیاد بهدلیل [[زیرکی]] و [[کاردانی]] امور دیوانی را برعهده گرفت. وی سالها در [[شهر بصره]] بهعنوان کاتب در [[خدمت]] [[مغیرة بن شعبه]] و [[ابوموسی اشعری]] و [[عبدالله بن عامر بن کریز|عبد الله بن عامر]] بود. پس از [[کشته شدن عثمان]] در زمره [[یاران امام علی]]{{ع}} درآمد و نزد [[حاکم بصره]]، [[عبدالله بن عباس]]، به امور دیوانی پرداخت. هنگامیکه [[ابن عباس]] برای شرکت در [[نبرد صفین]] عزیمت کرد، زیاد را [[جانشین]] خود در [[بصره]] قرار داد و امور [[بیت المال]] و [[خراج]] را به او سپرد. زیاد پس از [[جنگ صفین]] از سوی [[امام علی]]{{ع}} [[مأمور]] کنترل شورشهایی شد که در [[فارس]] و کرمان روی داده بودند. او بهخوبی از عهده این کار برآمد و بدون درگیری و [[خونریزی]] [[آرامش]] را به آن [[سرزمین]] برگرداند. پس از آن تا آخر [[حکومت علوی]] با [[اقتدار]] در [[فارس]] [[حکومت]] کرد. نامههای بیستم و بیستویکم [[نهج البلاغه]] خطاب به زیاد مربوط به همین دوران است. | *زیاد بهدلیل [[زیرکی]] و [[کاردانی]] امور دیوانی را برعهده گرفت. وی سالها در [[شهر بصره]] بهعنوان کاتب در [[خدمت]] [[مغیرة بن شعبه]] و [[ابوموسی اشعری]] و [[عبدالله بن عامر بن کریز|عبد الله بن عامر]] بود. پس از [[کشته شدن عثمان]] در زمره [[یاران امام علی]]{{ع}} درآمد و نزد [[حاکم بصره]]، [[عبدالله بن عباس]]، به امور دیوانی پرداخت. هنگامیکه [[ابن عباس]] برای شرکت در [[نبرد صفین]] عزیمت کرد، زیاد را [[جانشین]] خود در [[بصره]] قرار داد و امور [[بیت المال]] و [[خراج]] را به او سپرد. زیاد پس از [[جنگ صفین]] از سوی [[امام علی]]{{ع}} [[مأمور]] کنترل شورشهایی شد که در [[فارس]] و کرمان روی داده بودند. او بهخوبی از عهده این کار برآمد و بدون درگیری و [[خونریزی]] [[آرامش]] را به آن [[سرزمین]] برگرداند. پس از آن تا آخر [[حکومت علوی]] با [[اقتدار]] در [[فارس]] [[حکومت]] کرد. نامههای بیستم و بیستویکم [[نهج البلاغه]] خطاب به زیاد مربوط به همین دوران است. | ||
* [[معاویه]] در طول این مدت تلاش کرد تا زیاد را [[تطمیع]] و جذب [[حکومت]] خود کند، ولی زیاد زیر بار نرفت و [[نامه]] [[معاویه]] را برای [[امام علی]]{{ع}} فرستاد. [[امام]]{{ع}} در [[نامه]] ۴۴ [[نهج البلاغه]]، وی را از [[فریبکاری]] [[معاویه]] برحذر داشته و او را به [[شیطان]] [[تشبیه]] کرده است که از پیشرو و پشت سر و [[چپ و راست]] وارد میشود تا به هنگام [[غفلت]] بر وی بتازد و خِرَدش را به تاراج برد. | * [[معاویه]] در طول این مدت تلاش کرد تا زیاد را [[تطمیع]] و جذب [[حکومت]] خود کند، ولی زیاد زیر بار نرفت و [[نامه]] [[معاویه]] را برای [[امام علی]]{{ع}} فرستاد. [[امام]]{{ع}} در [[نامه]] ۴۴ [[نهج البلاغه]]، وی را از [[فریبکاری]] [[معاویه]] برحذر داشته و او را به [[شیطان]] [[تشبیه]] کرده است که از پیشرو و پشت سر و [[چپ و راست]] وارد میشود تا به هنگام [[غفلت]] بر وی بتازد و خِرَدش را به تاراج برد. | ||
* [[حکومت]] زیاد بر [[سرزمین]] [[فارس]] در دوران کوتاه [[حکومت]] [[امام حسن مجتبی]]{{ع}} نیز ادامه داشت. پس از [[صلح امام حسن]]{{ع}} با [[معاویه]]، زیاد با [[پناه]] گرفتن در قلعهای در [[فارس]] به [[مقاومت]] خویش ادامه داد، ولی سرانجام [[تسلیم]] [[معاویه]] شد و [[همکاری]] خویش را با وی اعلام کرد. [[معاویه]]، زیاد را به دربار خودش فراخواند و او را [[برادر]] خویش نامید و [[حکومت | * [[حکومت]] زیاد بر [[سرزمین]] [[فارس]] در دوران کوتاه [[حکومت]] [[امام حسن مجتبی]]{{ع}} نیز ادامه داشت. پس از [[صلح امام حسن]]{{ع}} با [[معاویه]]، زیاد با [[پناه]] گرفتن در قلعهای در [[فارس]] به [[مقاومت]] خویش ادامه داد، ولی سرانجام [[تسلیم]] [[معاویه]] شد و [[همکاری]] خویش را با وی اعلام کرد. [[معاویه]]، زیاد را به دربار خودش فراخواند و او را [[برادر]] خویش نامید و [[حکومت بصره]] را به وی سپرد و دخترش را به همسری [[محمد]] پسر زیاد، درآورد. پس از مدتی و با [[مرگ]] [[مغیرة بن شعبه]]، [[حاکم کوفه]]، [[حکومت]] این [[شهر]] را نیز به زیاد سپرد. | ||
*او در پنج سال [[حکومت]] خویش بر [[عراق]] [[اختناق]] شدیدی بر آنجا [[حاکم]] کرد و با شناختی که از [[شیعیان]] داشت به قلع و قمع آنها پرداخت و با پروندهسازی علیه [[حجر بن عدی]] و دیگر [[یاران]] برجسته [[امام]]{{ع}} آنها را به [[شام]] فرستاد و سبب کشته شدن آنها شد. وی در روزهای آخر [[عمر]] خویش [[مردم کوفه]] را جمع کرد و از آنها خواست از [[امام]]{{ع}} [[بیزاری]] جویند! و [[دستور]] داد هر کس حاضر به این کار نشوند، گردن زده شود. [[امام حسن مجتبی]]{{ع}} با شنیدن خبر سختگیری او نسبت به [[شیعیان]]، او را [[نفرین]] کرد. زیاد سرانجام پس از عمری پر فراز و نشیب در سال ۵۳ [[هجری]] بر اثر [[طاعون]] در [[کوفه]] درگذشت و همانجا [[دفن]] شد<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 451- 453.</ref>. | *او در پنج سال [[حکومت]] خویش بر [[عراق]] [[اختناق]] شدیدی بر آنجا [[حاکم]] کرد و با شناختی که از [[شیعیان]] داشت به قلع و قمع آنها پرداخت و با پروندهسازی علیه [[حجر بن عدی]] و دیگر [[یاران]] برجسته [[امام]]{{ع}} آنها را به [[شام]] فرستاد و سبب کشته شدن آنها شد. وی در روزهای آخر [[عمر]] خویش [[مردم کوفه]] را جمع کرد و از آنها خواست از [[امام]]{{ع}} [[بیزاری]] جویند! و [[دستور]] داد هر کس حاضر به این کار نشوند، گردن زده شود. [[امام حسن مجتبی]]{{ع}} با شنیدن خبر سختگیری او نسبت به [[شیعیان]]، او را [[نفرین]] کرد. زیاد سرانجام پس از عمری پر فراز و نشیب در سال ۵۳ [[هجری]] بر اثر [[طاعون]] در [[کوفه]] درگذشت و همانجا [[دفن]] شد<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 451- 453.</ref>. | ||