عصمت پیامبران در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۹ مهٔ ۲۰۲۲
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{اعتقادات شیعه}} {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = عصمت | عنوان مدخل = عصمت پیامبران | مداخل مرتبط = عصمت پیامبران در قرآن - عصمت پیامبران در حدیث - عصمت پیامبران در کلام اسلامی - عصمت پیامبران در فلسفه اسلامی - مقام عصمت | پرسش مرتبط = عصمت (پ...» ایجاد کرد)
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
 
خط ۱۶: خط ۱۶:
اما عده ای منظور از ملکۀ [[نفسانی]] را [[علم]] داشتن [[پیامبر]] به تمام موضوعات [[دینی]] از جمله دریافت و [[ابلاغ]] [[کلام]] [[وحی]] می‌‌دانند و دلیلشان بر [[آگاهی]] [[پیامبران]] نسبت به مسائل [[دینی]] که مقدمۀ [[عصمت]] است اینکه اگر [[پیامبران]] نسبت به دریافت و [[ابلاغ وحی]] دچار [[خطا]] و [[اشتباه]] شوند، [[نقض غرض]] و مایۀ [[انحراف]] [[انسان‌ها]] خواهد شد، چراکه معنا ندارد [[خدای حکیم]] راه [[سعادت]] و [[هدایت]] [[انسان‌ها]] را در [[اختیار]] کسی قرار دهد که اطمینانی برای دریافت و [[ابلاغ وحی]] را در وجود او نمی‌بیند. بنابراین عصمتی که زاییدۀ [[علم]] و [[آگاهی]] باشد نمی‌تواند منافاتی با مقولۀ [[اختیار]] داشته باشد، زیرا [[پیامبر]] باید از اراده‌ای [[قوی]] برخوردار باشد تا در انتقال [[پیام الهی]] تحت تأثیر [[هوای نفس]] و [[شیطان]] قرار نگیرد<ref>انسان‌شناسی، ص ۱۲۸.  </ref>. علاوه براین، [[آیات قرآن]] هم [[اختیار]] داشتن [[پیامبران]] در برابر [[گناه]] را [[تأیید]] می‌‌کنند، چنانکه در [[آیات قرآن]] صراحتا آمده است که [[پیامبران]] مانند تمامی [[انسان‌ها]] [[خلق]] شده اند: {{متن قرآن|قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحى‏ إِلَيَّ}}<ref>سوره کهف، آیه ۱۱۰</ref>. یعنی تمام قوایی که برای [[انسان‌ها]] از جمله [[اختیار]] وجود دارد برای انجام دادن و یا ندادن [[گناه]] و [[تباهی]]، چنین اختیاری برای [[پیامبران]] هم لحاظ شده است، چنانکه درباره [[حضرت یوسف]] آمده است که ایشان مانند انسان‌های دیگر دارای [[نفس اماره]] برای [[وسوسه]] به [[گناه]] بوده است<ref>ر.ک: خسروپناه، عبدالحسین، کلام نوین اسلامی ج۲، ص ۱۳۴-۱۳۶.  </ref>.
اما عده ای منظور از ملکۀ [[نفسانی]] را [[علم]] داشتن [[پیامبر]] به تمام موضوعات [[دینی]] از جمله دریافت و [[ابلاغ]] [[کلام]] [[وحی]] می‌‌دانند و دلیلشان بر [[آگاهی]] [[پیامبران]] نسبت به مسائل [[دینی]] که مقدمۀ [[عصمت]] است اینکه اگر [[پیامبران]] نسبت به دریافت و [[ابلاغ وحی]] دچار [[خطا]] و [[اشتباه]] شوند، [[نقض غرض]] و مایۀ [[انحراف]] [[انسان‌ها]] خواهد شد، چراکه معنا ندارد [[خدای حکیم]] راه [[سعادت]] و [[هدایت]] [[انسان‌ها]] را در [[اختیار]] کسی قرار دهد که اطمینانی برای دریافت و [[ابلاغ وحی]] را در وجود او نمی‌بیند. بنابراین عصمتی که زاییدۀ [[علم]] و [[آگاهی]] باشد نمی‌تواند منافاتی با مقولۀ [[اختیار]] داشته باشد، زیرا [[پیامبر]] باید از اراده‌ای [[قوی]] برخوردار باشد تا در انتقال [[پیام الهی]] تحت تأثیر [[هوای نفس]] و [[شیطان]] قرار نگیرد<ref>انسان‌شناسی، ص ۱۲۸.  </ref>. علاوه براین، [[آیات قرآن]] هم [[اختیار]] داشتن [[پیامبران]] در برابر [[گناه]] را [[تأیید]] می‌‌کنند، چنانکه در [[آیات قرآن]] صراحتا آمده است که [[پیامبران]] مانند تمامی [[انسان‌ها]] [[خلق]] شده اند: {{متن قرآن|قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحى‏ إِلَيَّ}}<ref>سوره کهف، آیه ۱۱۰</ref>. یعنی تمام قوایی که برای [[انسان‌ها]] از جمله [[اختیار]] وجود دارد برای انجام دادن و یا ندادن [[گناه]] و [[تباهی]]، چنین اختیاری برای [[پیامبران]] هم لحاظ شده است، چنانکه درباره [[حضرت یوسف]] آمده است که ایشان مانند انسان‌های دیگر دارای [[نفس اماره]] برای [[وسوسه]] به [[گناه]] بوده است<ref>ر.ک: خسروپناه، عبدالحسین، کلام نوین اسلامی ج۲، ص ۱۳۴-۱۳۶.  </ref>.


==[[عصمت پیامبر]] مرکب از [[موهبت]] و اکتساب==
==[[عصمت پیامبران]] مرکب از موهبت و اکتساب==
باید توجه داشت [[عصمت پیامبران]] مرکب از امر اکتسابی و امر موهبتی است؛ موهبتی است به این [[دلیل]] که [[حکما]] و [[فلاسفه]] [[عصمت پیامبر]] را چنین [[تفسیر]] کردند، ملکه [[عصمت]] محصول صفای [[فطرت]] و [[علم ویژه]] [[پیامبر]] به [[صفات خداوند]] و پیامدهای [[اعمال]] است که هرگز [[میل به گناه]] در او پدیدار نخواهد شد. با توجه به این نگاه بخش موهبتی [[عصمت پیامبران]] یعنی [[علم]] و [[فطرت]] در تعریف [[عصمت پیامبر]] نشان داده می‌‌شود؛ اما بخش دیگر [[عصمت پیامبران]] [[امر]] اکتسابی است، چرا که وقتی [[پیامبران]] با توجه به علمشان، نزدیک به [[گناه]] و [[خطا]] نمی‌شوند، به خاطر امر اکتسابی یعنی [[اراده]] و اختیارشان برای مقابله با [[گناه]] است.
باید توجه داشت [[عصمت پیامبران]] مرکب از امر اکتسابی و امر موهبتی است؛ موهبتی است به این [[دلیل]] که [[حکما]] و [[فلاسفه]] [[عصمت پیامبر]] را چنین [[تفسیر]] کردند، ملکه [[عصمت]] محصول صفای [[فطرت]] و [[علم ویژه]] [[پیامبر]] به [[صفات خداوند]] و پیامدهای [[اعمال]] است که هرگز [[میل به گناه]] در او پدیدار نخواهد شد. با توجه به این نگاه بخش موهبتی [[عصمت پیامبران]] یعنی [[علم]] و [[فطرت]] در تعریف [[عصمت پیامبر]] نشان داده می‌‌شود؛ اما بخش دیگر [[عصمت پیامبران]] [[امر]] اکتسابی است، چرا که وقتی [[پیامبران]] با توجه به علمشان، نزدیک به [[گناه]] و [[خطا]] نمی‌شوند، به خاطر امر اکتسابی یعنی [[اراده]] و اختیارشان برای مقابله با [[گناه]] است.


۱۱۷٬۲۱۳

ویرایش