قانونمداری: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
}} | }} | ||
==قانونمداری از [[اصول نظام سیاسی اسلام]]== | ==قانونمداری از [[اصول نظام سیاسی اسلام]]== | ||
هر جامعه برای تنظیم و [[آراستگی]] امور خود، [[نیازمند]] [[قانون]] و مقرراتی است که اجرای آنها، رشد و توسعه جامعه را نتیجه بدهد. | هر جامعه برای تنظیم و [[آراستگی]] امور خود، [[نیازمند]] [[قانون]] و مقرراتی است که اجرای آنها، رشد و توسعه جامعه را نتیجه بدهد. در جامعهای که بر مدار [[عدالت]] میچرخد، از شاخصهای اصلی آن تکیه بر قانون و قانونگرایی است. معنای صریح و روشن قانونگرایی در [[نظام اسلامی]] را میتوان از [[کلام]] معمار [[انقلاب اسلامی]]، [[امام خمینی]]، دریافت؛ چنانکه میفرماید: “در [[اسلام]] [[قانون]] [[حکومت]] میکند، [[پیغمبر اکرم]] هم تابع قانون بود، تابع [[قانون الهی]]، نمیتوانست [[تخلف]] بکند”<ref>صحیفه نور، ج۱۰، ص۲۹.</ref>. | ||
در جامعهای که بر مدار [[عدالت]] میچرخد، از شاخصهای اصلی آن تکیه بر قانون و قانونگرایی است. معنای صریح و روشن قانونگرایی در [[نظام اسلامی]] را میتوان از [[کلام]] معمار [[انقلاب اسلامی]]، [[امام]]، دریافت؛ چنانکه میفرماید: “در [[اسلام]] [[قانون]] [[حکومت]] میکند، [[پیغمبر اکرم]] هم تابع قانون بود، تابع [[قانون الهی]]، نمیتوانست [[تخلف]] بکند”<ref>صحیفه نور، ج۱۰، ص۲۹.</ref>. | |||
همچنین با تأکید بر مساوی بودن همه اقشار در برابر قانون میفرماید: “قانون که همه بدون استثنا بایستی از آن [[پیروی]] و [[تبعیت]] کنند، [[حکم الهی]] برای [[رئیس]] و مرئوس متبع است، یگانه [[حکم]] و قانونی که برای [[مردم]] متبع و لازمالاجرا است، همان حکم و قانون خداست”<ref>امام خمینی، ولایت فقیه، ص۳۴.</ref>. | همچنین با تأکید بر مساوی بودن همه اقشار در برابر قانون میفرماید: “قانون که همه بدون استثنا بایستی از آن [[پیروی]] و [[تبعیت]] کنند، [[حکم الهی]] برای [[رئیس]] و مرئوس متبع است، یگانه [[حکم]] و قانونی که برای [[مردم]] متبع و لازمالاجرا است، همان حکم و قانون خداست”<ref>امام خمینی، ولایت فقیه، ص۳۴.</ref>. | ||
قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، به عنوان [[میثاق]] ملی ۔ [[اسلامی]] مردم [[مسلمان]] [[ایران]] ـ که نشأتگرفته از [[منابع اسلامی]] بوده و توسط [[فقها]] و [[اندیشمندان]] اسلامی گرانقدری تنظیم شده است ـ نیز به [[تساوی]] همگان در برابر قانون اشاره کرده و خاطر نشان میسازد که: “مردم ایران از هر [[قوم]] و [[قبیله]] که باشند، از [[حقوق]] مساوی برخوردارند و رنگ و نژاد، [[زبان]] و مانند اینها سبب امتیاز نخواهد شد”<ref>قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، اصل نوزدهم.</ref>. | |||
در اصل دیگری، تساوی جنس [[زن]] و مرد در مقابل قانون را اینگونه بیان میکند: “همه افراد [[ملت]]، اعم از زن و مرد، یکسان در [[حمایت]] قانون قرار دارند و از همه [[حقوق انسانی]]، [[سیاسی]]، [[اقتصادی]]، [[اجتماعی]] و [[فرهنگی]] با رعایت [[موازین]] اسلام برخوردارند”<ref>قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، اصل بیستم.</ref>. | در اصل دیگری، تساوی جنس [[زن]] و مرد در مقابل قانون را اینگونه بیان میکند: “همه افراد [[ملت]]، اعم از زن و مرد، یکسان در [[حمایت]] قانون قرار دارند و از همه [[حقوق انسانی]]، [[سیاسی]]، [[اقتصادی]]، [[اجتماعی]] و [[فرهنگی]] با رعایت [[موازین]] اسلام برخوردارند”<ref>قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، اصل بیستم.</ref>. | ||
قانونمداری عملی را میتوان در [[زندگی]] [[پیشوایان دینی]] به فراوانی [[مشاهده]] نمود؛ چنانچه [[سیره]] [[پیامبر اسلام]]{{صل}} و [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} شواهد زیادی از تساوی [[آحاد]] [[جامعه]] در پیشگاه قانون به ما معرفی میکند<ref>مواردی که [[رسول خدا]]{{صل}} و امیرالمؤمنین{{ع}} خود و کسان خود را در برابر قانون یکسان دیدهاند، فراوانند؛ از جمله: | |||
از جمله: | # [[ابی العاص]] (شوهر [[زینب]] [[دختر رسول خدا]]) در [[جنگ بدر]]، [[اسیر]] [[مسلمانان]] گردید. [[قریش]] برای [[آزادی]] [[اسیران]] اموالی فرستادند که در میان آن گردنبندی بود که زینب برای آزادی شوهرش فرستاده بود. این گردنبند از [[خدیجه]]، [[همسر]] [[وفادار]] [[پیامبر]]{{صل}} بود که برای جهاز دخترش داده بود. [[رسول خدا]] با دیدن گردنبند سخت متأثر شد. به [[مسلمانان]] فرمود: این گردنبند دختر من است که برای فدیه شوهرش فرستاده، اگر خواستید از [[حق]] خود درگذرید و فدیه را برگردانید و [[اسیر]] را [[آزاد]] نمایید. مسلمانان به [[اختیار]] خود چنین کردند. [[رسول اکرم]]{{صل}}، مسلمانان را در [[مسجد]] جمع نموده، فرمود: هر کس از شما بر من حق و مظلمهای دارد بایستد و حق خود را باز ستاند. مردی به نام “سوارة بن قیس” عرض کرد: در بازگشت از [[طائف]] بر شتر “غضباء” سوار بودی، خواستی تازیانه یا عصارا بر شتر بزنی، به شکم من اصابت کرد. همان تازیانه یا [[عصا]] را حاضر کردند و آن [[حضرت]] آماده [[قصاص]] گردید؛ ولی آن مرد از حق خود درگذشت و به جای قصاص بر [[بدن]] [[پیامبر]] بوسه زد. امیرالمؤمنین علی{{ع}} تقاضای برادرش [[عقیل]] را که یک صاع گندم از [[بیتالمال]] بود، با نزدیک کردن قطعه آهنی تفتیده، رد نموده، فرمود: تو از یک قطعه آهنی تفتیده که دست [[انسان]] به [[شوخی]] آن را سرخ کرده، چنین مینالی؛ ولی مرا به سوی آتشی فرا میخوانی که [[غضب]] خدای [[جبار]] آن را برافروخته است؟ | ||
# [[ابی العاص]] (شوهر [[زینب]] [[دختر رسول خدا]]) در [[جنگ بدر]]، [[اسیر]] [[مسلمانان]] گردید. [[قریش]] برای [[آزادی]] [[اسیران]] اموالی فرستادند که در میان آن گردنبندی بود که زینب برای آزادی شوهرش فرستاده بود. این گردنبند از [[خدیجه]]، [[همسر]] [[وفادار]] [[پیامبر]]{{صل}} بود که برای جهاز دخترش داده بود. [[رسول خدا]] با دیدن گردنبند سخت متأثر شد. به [[مسلمانان]] فرمود: این گردنبند دختر من است که برای فدیه شوهرش فرستاده، اگر خواستید از [[حق]] خود درگذرید و فدیه را برگردانید و [[اسیر]] را [[آزاد]] نمایید. مسلمانان به [[اختیار]] خود چنین کردند. [[رسول اکرم]]{{صل}}، مسلمانان را در [[مسجد]] جمع نموده، فرمود: هر کس از شما بر من حق و مظلمهای دارد بایستد و حق خود را باز ستاند. مردی به نام “سوارة بن قیس” عرض کرد: در بازگشت از [[طائف]] بر شتر “غضباء” سوار بودی، خواستی تازیانه یا عصارا بر شتر بزنی، به شکم من اصابت کرد. همان تازیانه یا [[عصا]] را حاضر کردند و آن [[حضرت]] آماده [[قصاص]] گردید؛ ولی آن مرد از حق خود درگذشت و به جای قصاص بر [[بدن]] [[پیامبر]] بوسه زد. | #واکنش [[علی بن ابیطالب]]{{ع}} وقتی گردنبندی از بیتالمال را به گردن یکی از دخترانش میبیند عبرتآموز ضابطهگرایان است: به [[نقل]] [[طبری]] با [[سلسله]] [[سند]] از [[ابن ابی رافع]] آن حضرت با [[مشاهده]] گردنبند فرمود: به [[خداوند]] [[سوگند]] دستش را [[قطع]] میکنم. ابن ابی رافع میگوید عرض کردم یا [[امیرالمؤمنین]]، به [[خدا]] سوگند من آن را به [[مسؤولیت]] خودم به گرن دختر [[برادر]] خود بستهام. آنگاه حضرت آرام شد.</ref>.<ref>[[علی اصغر نصرتی|نصرتی، علی اصغر]]، [[نظام سیاسی اسلام (کتاب)|نظام سیاسی اسلام]]، ص ۱۷۰.</ref> | ||
امیرالمؤمنین علی{{ع}} تقاضای برادرش [[عقیل]] را که یک صاع گندم از [[بیتالمال]] بود، با نزدیک کردن قطعه آهنی تفتیده، رد نموده، فرمود: تو از یک قطعه آهنی تفتیده که دست [[انسان]] به [[شوخی]] آن را سرخ کرده، چنین مینالی؛ ولی مرا به سوی آتشی فرا میخوانی که [[غضب]] خدای [[جبار]] آن را برافروخته است؟ | |||
#واکنش [[علی بن ابیطالب]]{{ع}} وقتی گردنبندی از بیتالمال را به گردن یکی از دخترانش میبیند عبرتآموز ضابطهگرایان است: به [[نقل]] [[طبری]] با [[سلسله]] [[سند]] از [[ابن ابی رافع]] آن حضرت با [[مشاهده]] گردنبند فرمود: به [[خداوند]] [[سوگند]] دستش را [[قطع]] میکنم. ابن ابی رافع میگوید عرض کردم یا [[امیرالمؤمنین]]، به [[خدا]] سوگند من آن را به [[مسؤولیت]] خودم به گرن دختر [[برادر]] خود بستهام. آنگاه حضرت آرام شد. </ref>.<ref>[[علی اصغر نصرتی|نصرتی، علی اصغر]]، [[نظام سیاسی اسلام (کتاب)|نظام سیاسی اسلام]]، ص ۱۷۰.</ref> | |||
==قانونمداری از وظایف شهروندی== | ==قانونمداری از وظایف شهروندی== |