پرش به محتوا

ضرورت امامت: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۵۵: خط ۵۵:
# '''[[حدیث من مات]]''': [[روایت]] دیگر بر [[وجوب امامت]]، [[حدیث]] معروف به "[[من مات]]" است: {{متن حدیث|مَنْ مَاتَ وَ لَمْ یَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیَّةً}}<ref>خزاز رازی، علی بن محمد، کفایة الأثر فی النصّ علی الأئمة الإثنی عشر، ص۲۹۶؛ شیخ صدوق، علی بن محمد، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲ ص۴۱۰؛ طبرسی، فضل بن حسن، إعلام الوری بأعلام الهدی، ج۲ ص۴۴۲. لازم به ذکر است این روایت در منابع اهل سنت با الفاظ دیگری نقل شده است: {{متن حدیث|من مات بغیر إمام مات میتة جاهلیة}}؛ کسی که بدون امام از دنیا برود به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است"؛ الشیبانی، أحمد بن حنبل، مسند أحمد بن حنبل، ج۴، ص۹۶ و {{متن حدیث|من مات و لیس فی عنقه بیعة مات میتة جاهلیة}}، کسی که بمیرد و بر گردن او بیعتی نباشد به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است"؛ القشیری النیسابوری، مسلم بن الحجاج أبو الحسین، صحیح مسلم، ج۳، ص۱۴۷۸.</ref>. براساس این روایت هر کس بدون [[شناخت امام زمان]] خود از [[دنیا]] برود، به [[مرگ جاهلیت]] مرده است. این دسته از [[روایات]] بر [[ضرورت]] [[شرعی]] [[وجود امام]] و [[شناخت]] و [[معرفت]] و [[اطاعت]] او دلالت دارند که با الفاظ مختلف و معنای [[متحد]]، از [[طرق شیعه]] و [[سنی]] روایت شده است. [[معرفت امام]]، به [[حکم]] حدیث فوق، شرعا [[واجب]] است و از آنجا که معرفت، فرع بر حصول و تعیین است، باید گفت تعیین و [[انتخاب]]، شرعا بر [[مردم]] واجب است. عبارت {{متن حدیث|مِیتَةً جَاهِلِیَّةً}} دلالت بر این دارد که [[معرفت امام]] و [[اطاعت]] و [[تبعیت]] از او در [[شرع اسلام]] آنچنان اهمیت دارد که عدم آن به معنای عدم [[پایبندی]] به [[شریعت]] تلقی شده و بازگشت به دوران [[جاهلی]] و [[حیات]] [[جاهلیت]] به شمار آمده است<ref>ر.ک: [[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[فقه نظام سیاسی اسلام ج۲ (کتاب)|فقه نظام سیاسی در اسلام، ج۲]]، ج۲، ص۵۵ـ۸۱.</ref>. [[روایت]]، دلالت می‌‌کند که هیچ زمانی از [[وجود امام]] خالی نیست و معرفت امام بر [[مردم]] [[واجب]] است، در نتیجه مقدمه آن یعنی وجود امام واجب خواهد بود<ref>تفتازانی، سعد الدین، شرح المقاصد، ج ۵، ص۲۳۹. طوسی، خواجه نصیر الدین، تلخیص المحصل المعروف بنقد المحصل، ص۴۰۷.</ref>.<ref>طوسی، خواجه نصیرالدین، ضرورت امامت در آراء، نشریه پژوهشنامه کلام تطبیقی شیعه، پاییز و زمستان ۱۳۹۸، شماره ۲، ص۲۱۹.</ref>
# '''[[حدیث من مات]]''': [[روایت]] دیگر بر [[وجوب امامت]]، [[حدیث]] معروف به "[[من مات]]" است: {{متن حدیث|مَنْ مَاتَ وَ لَمْ یَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیَّةً}}<ref>خزاز رازی، علی بن محمد، کفایة الأثر فی النصّ علی الأئمة الإثنی عشر، ص۲۹۶؛ شیخ صدوق، علی بن محمد، کمال الدین و تمام النعمة، ج۲ ص۴۱۰؛ طبرسی، فضل بن حسن، إعلام الوری بأعلام الهدی، ج۲ ص۴۴۲. لازم به ذکر است این روایت در منابع اهل سنت با الفاظ دیگری نقل شده است: {{متن حدیث|من مات بغیر إمام مات میتة جاهلیة}}؛ کسی که بدون امام از دنیا برود به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است"؛ الشیبانی، أحمد بن حنبل، مسند أحمد بن حنبل، ج۴، ص۹۶ و {{متن حدیث|من مات و لیس فی عنقه بیعة مات میتة جاهلیة}}، کسی که بمیرد و بر گردن او بیعتی نباشد به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است"؛ القشیری النیسابوری، مسلم بن الحجاج أبو الحسین، صحیح مسلم، ج۳، ص۱۴۷۸.</ref>. براساس این روایت هر کس بدون [[شناخت امام زمان]] خود از [[دنیا]] برود، به [[مرگ جاهلیت]] مرده است. این دسته از [[روایات]] بر [[ضرورت]] [[شرعی]] [[وجود امام]] و [[شناخت]] و [[معرفت]] و [[اطاعت]] او دلالت دارند که با الفاظ مختلف و معنای [[متحد]]، از [[طرق شیعه]] و [[سنی]] روایت شده است. [[معرفت امام]]، به [[حکم]] حدیث فوق، شرعا [[واجب]] است و از آنجا که معرفت، فرع بر حصول و تعیین است، باید گفت تعیین و [[انتخاب]]، شرعا بر [[مردم]] واجب است. عبارت {{متن حدیث|مِیتَةً جَاهِلِیَّةً}} دلالت بر این دارد که [[معرفت امام]] و [[اطاعت]] و [[تبعیت]] از او در [[شرع اسلام]] آنچنان اهمیت دارد که عدم آن به معنای عدم [[پایبندی]] به [[شریعت]] تلقی شده و بازگشت به دوران [[جاهلی]] و [[حیات]] [[جاهلیت]] به شمار آمده است<ref>ر.ک: [[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[فقه نظام سیاسی اسلام ج۲ (کتاب)|فقه نظام سیاسی در اسلام، ج۲]]، ج۲، ص۵۵ـ۸۱.</ref>. [[روایت]]، دلالت می‌‌کند که هیچ زمانی از [[وجود امام]] خالی نیست و معرفت امام بر [[مردم]] [[واجب]] است، در نتیجه مقدمه آن یعنی وجود امام واجب خواهد بود<ref>تفتازانی، سعد الدین، شرح المقاصد، ج ۵، ص۲۳۹. طوسی، خواجه نصیر الدین، تلخیص المحصل المعروف بنقد المحصل، ص۴۰۷.</ref>.<ref>طوسی، خواجه نصیرالدین، ضرورت امامت در آراء، نشریه پژوهشنامه کلام تطبیقی شیعه، پاییز و زمستان ۱۳۹۸، شماره ۲، ص۲۱۹.</ref>
#'''[[حدیث]] {{متن حدیث|لَا بُدَّ لِلنَّاسِ مِنْ أَمِیرٍ}}:''' [[امام علی]]{{ع}} می‌فرماید: "برای مردم حاکمی لازم است چه [[نیکوکار]] و چه [[بدکار]]"<ref>{{متن حدیث|إِنَّهُ لَا بُدَّ لِلنَّاسِ مِنْ أَمِیرٍ بَرٍّ أَوْ فَاجِر}}؛ شریف الرضی، محمد بن حسین‏، نهج البلاغه (للصبحی صالح)، ص۸۳.</ref>. روایت درصدد بیان [[ضرورت وجود امام در جامعه]] بوده و وجود امام را زمینه‌ساز ادامه بقای [[جامعه]] می‌داند و از منظر عقلای عالم و [[ادیان]] و مکاتب [[جهان]]، وجود امام و [[رهبر]] [[آگاه]]، [[متعهد]]، [[مدیر و مدبر]] در هر جامعه‌ای [[ضرورت]] دارد<ref>[[محمد باقر شریعتی سبزواری|شریعتی سبزواری، محمد باقر]]، [[امامت و رهبری در نگاه عقل و دین (کتاب)|امامت و رهبری در نگاه عقل و دین]]، ص۲۶ و ۲۷.</ref>.
#'''[[حدیث]] {{متن حدیث|لَا بُدَّ لِلنَّاسِ مِنْ أَمِیرٍ}}:''' [[امام علی]]{{ع}} می‌فرماید: "برای مردم حاکمی لازم است چه [[نیکوکار]] و چه [[بدکار]]"<ref>{{متن حدیث|إِنَّهُ لَا بُدَّ لِلنَّاسِ مِنْ أَمِیرٍ بَرٍّ أَوْ فَاجِر}}؛ شریف الرضی، محمد بن حسین‏، نهج البلاغه (للصبحی صالح)، ص۸۳.</ref>. روایت درصدد بیان [[ضرورت وجود امام در جامعه]] بوده و وجود امام را زمینه‌ساز ادامه بقای [[جامعه]] می‌داند و از منظر عقلای عالم و [[ادیان]] و مکاتب [[جهان]]، وجود امام و [[رهبر]] [[آگاه]]، [[متعهد]]، [[مدیر و مدبر]] در هر جامعه‌ای [[ضرورت]] دارد<ref>[[محمد باقر شریعتی سبزواری|شریعتی سبزواری، محمد باقر]]، [[امامت و رهبری در نگاه عقل و دین (کتاب)|امامت و رهبری در نگاه عقل و دین]]، ص۲۶ و ۲۷.</ref>.
#'''وجود [[اوصیای دوازده‌گانه]] در ادیان:''' [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در روایتی که [[شیعه]] و [[سنی]] نقل کرده‌اند، فرموده است: "تمامی سنت‌های ادیان دیگر در [[اسلام]] موجود است و از جمله آنها [[دوازده وصی]] است"<ref>طبرانی، المعجم الکبیر، ج۴، ص۲۰۴؛ سیوطی، الجامع الصغیر، ج۲، ص۴۴۴.</ref>؛ با توجه به اینکه تردیدی در وجود اوصایای دوازده‌گانه [[پیامبران اولوالعزم]] نیست و در [[قرآن]] و [[سنت]] به آنها تصریح شده است؛ همین موضوع دلیلی بر وجود امام و [[دوازده امام]]، در قرآن و سنت است<ref>[[محمد باقر شریعتی سبزواری|شریعتی سبزواری، محمد باقر]]، [[امامت و رهبری در نگاه عقل و دین (کتاب)|امامت و رهبری در نگاه عقل و دین]]، ص۲۳۹ـ ۲۴۱.</ref>.
#'''وجود اوصیای دوازده‌گانه در ادیان:''' [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در روایتی که [[شیعه]] و [[سنی]] نقل کرده‌اند، فرموده است: "تمامی سنت‌های ادیان دیگر در [[اسلام]] موجود است و از جمله آنها [[دوازده وصی]] است"<ref>طبرانی، المعجم الکبیر، ج۴، ص۲۰۴؛ سیوطی، الجامع الصغیر، ج۲، ص۴۴۴.</ref>؛ با توجه به اینکه تردیدی در وجود اوصایای دوازده‌گانه [[پیامبران اولوالعزم]] نیست و در [[قرآن]] و [[سنت]] به آنها تصریح شده است؛ همین موضوع دلیلی بر وجود امام و [[دوازده امام]]، در قرآن و سنت است<ref>[[محمد باقر شریعتی سبزواری|شریعتی سبزواری، محمد باقر]]، [[امامت و رهبری در نگاه عقل و دین (کتاب)|امامت و رهبری در نگاه عقل و دین]]، ص۲۳۹ـ ۲۴۱.</ref>.


===سیره مسلمانان===  
===سیره مسلمانان===  
۱۰۷٬۱۸۸

ویرایش