پرش به محتوا

سند حدیث غدیر: تفاوت میان نسخه‌ها

۴۲۷ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۱ ژوئن ۲۰۲۲
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۱۱: خط ۱۱:


مرحوم [[میر حامد حسین]] در کتاب [[عبقات الانوار (کتاب)|عبقات الانوار]] چنین آورده است:
مرحوم [[میر حامد حسین]] در کتاب [[عبقات الانوار (کتاب)|عبقات الانوار]] چنین آورده است:
... از این عبارت (مرحوم سیّد بن طاووس در اقبال) ظاهر است که [[ابن عقده]] کتابی خاص برای ذکر طرق [[حدیث غدیر]] تصنیف نموده که آن را به «[[حدیث الولایه]]» مسمّی ساخته و به یکصد و پنج طریق، این حدیث را ذکر کرده... و در کتاب «[[غایة المرام]]» هشتاد و نه حدیث از عامّه در [[ارتباط]] با [[حدیث شریف]] [[غدیر خم]] نقل شده است<ref>عبقات الأنوار، جلد غدیر، صفحه ۸ - ۹، چاپ قم.</ref>.
... از این عبارت (مرحوم [[سیّد بن طاووس]] در اقبال) ظاهر است که [[ابن عقده]] کتابی خاص برای ذکر طرق [[حدیث غدیر]] تصنیف نموده که آن را به «[[حدیث الولایه]]» مسمّی ساخته و به یکصد و پنج طریق، این حدیث را ذکر کرده... و در کتاب «[[غایة المرام]]» هشتاد و نُه حدیث از عامّه در [[ارتباط]] با [[حدیث شریف]] [[غدیر خم]] نقل شده است<ref>عبقات الأنوار، جلد غدیر، صفحه ۸ - ۹، چاپ قم.</ref>.


[[حافظ سلیمان بن ابراهیم قندوزی حنفی]] در [[ینابیع الموده (کتاب)|ینابیع الموده]] می‌نویسد:
[[حافظ سلیمان بن ابراهیم قندوزی حنفی]] در [[ینابیع الموده (کتاب)|ینابیع الموده]] می‌نویسد:
در کتاب [[مناقب]]، [[محمد بن جریر طبری]] صاحب تاریخ، [[خبر غدیر]] خم را از هفتاد و پنج طریق [[روایت]] کرده، و کتابی در این موضوع به نام «[[الولایة (کتاب)|الولایة]]» نوشته است، همچنین [[ابوالعباس احمد بن محمّد بن سعید بن عقده]] خبر غدیر خم را روایت کرده، و کتابی در این موضوع به نام «[[الموالاة (کتاب)|الموالاة]]» نوشته و طرق خبر را از صد و پنج طریق ذکر کرده است.
 
در کتاب [[مناقب]]، [[محمد بن جریر طبری]] صاحب تاریخ، خبر [[غدیر خم]] را از هفتاد و پنج طریق [[روایت]] کرده، و کتابی در این موضوع به نام «[[الولایة (کتاب)|الولایة]]» نوشته است، همچنین [[ابوالعباس احمد بن محمّد بن سعید بن عقده]] خبر غدیر خم را روایت کرده، و کتابی در این موضوع به نام «[[الموالاة (کتاب)|الموالاة]]» نوشته و طُرق خبر را از صد و پنج طریق ذکر کرده است.


سپس می‌نویسد:
سپس می‌نویسد:
حکایت کرد [[علامه علی بن موسی]] و [[علی بن محمد ابوالمعالی الجوینی]] ملقب به [[امام الحرمین]]، استادِ [[ابوحامد غزالی]]، در حالی که تعجّب می‌کرد و می‌گفت: مجلّدی در دست صحّافی در [[بغداد]] دیدم که در آن [[روایات]] غدیر خم بود، بر آن نوشته شده بود: جلد بیست و هشتم از طُرُق [[قول پیامبر]]{{صل}} که فرمود: {{متن حدیث|مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ}}، و در پی آن خواهد آمد جلد بیست و نهم!<ref>ینابیع المودّه، ج۱، ص۱۱۳.</ref>.
حکایت کرد [[علامه علی بن موسی]] و [[علی بن محمد ابوالمعالی الجوینی]] ملقب به [[امام الحرمین]]، استادِ [[ابوحامد غزالی]]، در حالی که تعجّب می‌کرد و می‌گفت: مجلّدی در دست صحّافی در [[بغداد]] دیدم که در آن [[روایات]] غدیر خم بود، بر آن نوشته شده بود: جلد بیست و هشتم از طُرُق [[قول پیامبر]]{{صل}} که فرمود: {{متن حدیث|مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ}}، و در پی آن خواهد آمد جلد بیست و نهم!<ref>ینابیع المودّه، ج۱، ص۱۱۳.</ref>.


[[ابن حجر]] در باره [[حدیث غدیر]] می‌گوید:
[[ابن حجر]] در باره [[حدیث غدیر]] می‌گوید: [[حدیث غدیر]] بدون [[شک]] صحیح است و جمعی از [[محدّثان]] همانند [[ترمذی]] و [[نسائی]] و احمد آن را ذکر کرده‌اند. اسناد و طُرُق آن بسیار زیاد است و شانزده [[صحابی]]، آن را از [[پیامبر]]{{صل}} نقل کرده‌اند. و [[احمد بن حنبل]] می‌گوید: سی نفر از [[صحابه]] این [[حدیث]] را از پیامبر{{صل}} شنیده و در [[زمان]] [[خلافت حضرت علی]] - به جهت اختلافاتی که روی داد - بر این حدیث [[شهادت]] دادند، و بسیاری از أسناد آن صحیح و حسن است، و لذا هیچ اعتنائی به قول کسی که در [[صحت]] آن قدح و اشکال کند نمی‌شود<ref>{{عربی|إنّه حدیث صحیح لا مریه فیه. و قد أخرجه جماعه کالترمذی و النّسائی و أحمد، و طرقه کثیره جدا، و من ثمّ رواه ستّه عشر صحابیّا، و فی روایه أحمد أنّه سمعه من النّبی ثلاثون صحابیّا و شهدوا به لعلی لما نوزع أیّام خلافته، و کثیرا من أسانیدها صحاح و حسان، و لا التفات لمن قدح فی صحته}}الصواعق المحرقه، ص۶۴.</ref>.
{{عربی|إنّه حدیث صحیح لا مریه فیه. و قد أخرجه جماعه کالترمذی و النّسائی و أحمد، و طرقه کثیره جدا، و من ثمّ رواه ستّه عشر صحابیّا، و فی روایه أحمد أنّه سمعه من النّبی ثلاثون صحابیّا و شهدوا به لعلی لما نوزع أیّام خلافته، و کثیرا من أسانیدها صحاح و حسان، و لا التفات لمن قدح فی صحته}}<ref>الصواعق المحرقه، ص۶۴.</ref>؛
[[حدیث غدیر]] بدون [[شک]] صحیح است و جمعی از [[محدّثان]] همانند [[ترمذی]] و [[نسائی]] و احمد آن را ذکر کرده‌اند. اسناد و طُرُق آن بسیار زیاد است و شانزده [[صحابی]]، آن را از [[پیامبر]]{{صل}} نقل کرده‌اند. و [[احمد بن حنبل]] می‌گوید: سی نفر از [[صحابه]] این [[حدیث]] را از پیامبر{{صل}} شنیده و در [[زمان خلافت حضرت علی]] - به جهت اختلافاتی که روی داد - بر این حدیث [[شهادت]] دادند، و بسیاری از أسناد آن صحیح و حسن است، و لذا هیچ اعتنائی به قول کسی که در [[صحت]] آن قدح و اشکال کند نمی‌شود.


[[ذهبی]] می‌گوید:
[[ذهبی]] می‌گوید:اما حدیث {{متن حدیث|مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ}} اسناد خوبی دارد، و من در این زمینه کتابی نوشته‌ام<ref>أما حدیث: {{متن حدیث|مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ}} {{عربی|"فلهُ طُرق جيده وقد أفردت ذلك أیضا"}}؛ تذکرة الحفاظ، ج۳، ص۲۳۱.</ref>.
أما حدیث: {{متن حدیث|مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ}} {{عربی|فله طرق جیده و قد أفردت ذلک أیضا}}<ref>تذکرة الحفاظ، ج۳، ص۲۳۱.</ref>؛
أما حدیث {{متن حدیث|مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ}} اسناد خوبی دارد، و من در این زمینه کتابی نوشته‌ام.


و نیز گوید:
و نیز گوید: [[طبری]] اسناد و [[طرق حدیث غدیر خم]] را در مجموعه چهار جلدی جمع آوری کرده، و من بخشی از آن را دیده و از گستردگی دامنه این [[روایات]] مبهوت شدم، و به محقق شدن [[واقعه غدیر]]، جزم و قطع پیدا کردم<ref>{{عربی|"جمع الطبري طرق حديث غدير خم، في أربعه أجزاء، رأيت شطره فبهرني سعه رواياته، و جزمتُ بوقوع ذلك"}}؛ سیر أعلام النبلاء، ج۱۴، ص۲۷۷.</ref>.
{{عربی|جمع الطبری طرق حدیث غدیر خم، فی أربعه أجزاء، رأیت شطره فبهرنی سعه روایاته، و جزمتُ بوقوع ذلک}}<ref>سیر أعلام النبلاء، ج۱۴، ص۲۷۷.</ref>؛
[[طبری]] اسناد و [[طرق حدیث غدیر خم]] را در مجموعه چهار جلدی جمع آوری کرده، و من بخشی از آن را دیده و از گستردگی دامنه این [[روایات]] مبهوت شدم، و به محقق شدن [[واقعه غدیر]]، جزم و قطع پیدا کردم.


و می‌گوید:
و می‌گوید:این حدیث {{متن حدیث|مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ}} حسن و بسیار عالی السند است و متن و مضمون آن نیز [[متواتر]] است<ref>{{عربی|"هذا حدیث حسن عال جدا و متنه فمتواتر"}}؛ سیر أعلام النبلاء، ج۸، ص۳۳۵؛ و لاحظ: شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج۱۴، ص۲۰۷.</ref>؛
{{عربی|هذا حدیث حسن عال جدا و متنه فمتواتر}}<ref>سیر أعلام النبلاء، ج۸، ص۳۳۵؛ و لاحظ: شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج۱۴، ص۲۰۷.</ref>؛
این حدیث {{متن حدیث|مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ}} حسن و بسیار عالی السند است و متن و مضمون آن نیز [[متواتر]] است.


[[شمس الدین شافعی]] در باره حدیث غدیر می‌گوید:
{{عربی|تواتر عن أمیر المؤمنین و هو متواتر أیضاً عن النبی - صلّی الله علیه [و آله] و سلّم - رواه الجمّ الغفیر و لا عبره بمن حاول تضعیفه ممّن لا اطلاع له فی هذا العلم}}<ref>أسنی المطالب، ص۴۷.</ref>؛


این [[حدیث]] از [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} به [[تواتر]] رسیده، و البته از [[پیامبر]]{{صل}} نیز [[متواتر]] نقل شده است. عدّه بسیاری از [[محدّثان]] آن را نقل کرده‌اند. و تلاش بعضی از افراد - که در این [[علم]] تخصّصی ندارند - برای [[تضعیف]] این حدیث بی‌فایده است.
[[شمس الدین شافعی]] در باره حدیث غدیر می‌گوید:این [[حدیث]] از [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} به [[تواتر]] رسیده، و البته از [[پیامبر]]{{صل}} نیز [[متواتر]] نقل شده است. عدّه بسیاری از [[محدّثان]] آن را نقل کرده‌اند. و تلاش بعضی از افراد - که در این [[علم]] تخصّصی ندارند - برای [[تضعیف]] این حدیث بی‌فایده است<ref>{{عربی|"تواتر عن أمیر المؤمنین و هو متواتر أیضاً عن النبی - صلّی الله علیه [و آله] و سلّم - رواه الجمّ الغفیر و لا عبره بمن حاول تضعیفه ممّن لا اطلاع له فی هذا العلم"}}؛ أسنی المطالب، ص۴۷.</ref>.
 
[[قرطبی]] می‌گوید:[[حدیث مواخاه]] (اُخوّت و [[برادری]]) و [[روایت]] [[خیبر]] و [[حدیث غدیر]]، تماما از [[احادیث]] و آثار ثابت و مسلّم است<ref>{{عربی|"حدیث المواخاه و روایه خیبر و الغدیر هذه کلّها آثار ثابته"}}؛ الاستیعاب، ج۲، ص۳۷۳.</ref>.


[[قرطبی]] می‌گوید:
{{عربی|حدیث المواخاه و روایه خیبر و الغدیر هذه کلّها آثار ثابته}}<ref>الاستیعاب، ج۲، ص۳۷۳.</ref>؛
[[حدیث مواخاه]] (اُخوّت و [[برادری]]) و [[روایت]] [[خیبر]] و [[حدیث غدیر]]، تماما از [[احادیث]] و آثار ثابت و مسلّم است.


باری، اکابر [[محدّثین]] و مورّخین و مفسّرین، [[واقعه غدیر خم]] را نقل نموده‌اند و کثرت عدد طرق حدیث به حدّی است که محتاج به صحّت سند نیست<ref>بعضی از مصادر شیعه عبارتند از: الهدایه للصدوق، ص۱۴۹ و ۱۵۰؛ رسائل المرتضی، ج۳، ص۲۰ و ۱۳۰؛ الاقتصاد للطوسی، ص۲۱۶؛ الرسائل العشر للشیخ الطوسی، ص۱۳۳؛ الکافی، ج۱، ص۲۸۷ و ۲۹۴؛ ج۴، ص۵۶۷؛ ج۸، ص۲۷؛ من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۱۴۸، حدیث ۶۸۶؛ ج۲، ص۳۳۵، حدیث ۱۵۵۸؛ علل الشرایع، ج۱، ص۱۴۳؛ عیون اخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۵۲ و ۶۴ و ۱۶۴؛ ج۲، ص۵۸؛ الخصال، ص۶۶ و ۲۱۱ و ۲۱۹ و ۳۱۱؛ الأمالی للصدوق، ص۴۹ و ۱۴۹ و ۱۸۴ و ۱۸۵ و ۱۸۶ و ۴۲۸ و ۶۷۰؛ کمال الدین، ص۲۷۶ و ۳۳۷؛ التوحید، ص۲۱۲؛ معانی الأخبار، ص۶۵ و ۶۶ و ۶۷. برخی از مصادر عامه عبارتند از: فضائل الصحابه، ص۱۴؛ مسند احمد، ج۱، ص۸۴ و ۱۱۸ و ۱۱۹ و ۱۵۲ و ۳۳۱؛ ج۴، ص۲۸۱ و ۳۶۸ و ۳۷۰ و ۳۷۲؛ ج۵، ص۳۴۷ و ۳۶۶ و ۳۷۰ و ۴۱۹؛ سنن ابن ماجه، ج۱، ص۴۵؛ المستدرک علی الصّحیحین، ج۳، ص۱۱۶؛ فتح الباری، ج۷، ص۶۱؛ السنن الکبری للنسائی، ج۵، ص۴۵ و ۱۰۸ و ۱۳۰؛ خصائص امیرالمؤمنین{{ع}}، ص۵۰ و ۶۴ و ۹۴؛ مسند ابی یعلی، ج۱، ص۴۲۹؛ ج۱۱، ص۳۰۷؛ المعجم الصغیر، ج۱، ص۶۵ و ۷۱؛ المعجم الأوسط، ج۱، ص۱۱۲؛ ج۲، ص۲۶؛ شرح نهج البلاغه لابن ابی الحدید، ج۳، ص۲۰۸؛ ج۴، ص۷۴؛ ج۶، ص۱۶۸؛ ج۸، ص۲۱؛ کنز العمال، ج۱، ص۱۸۷؛ ج۵، ص۲۹۰؛ شواهد التنزیل، ج۱، ص۲۰۰ و ۲۵۱ و ۳۵۲ و ۳۸۱؛ تفسیر ابن کثیر، ج۲، ص۱۵؛ الدر المنثور، ج۲، ص۲۵۹.</ref>.
باری، اکابر [[محدّثین]] و مورّخین و مفسّرین، [[واقعه غدیر خم]] را نقل نموده‌اند و کثرت عدد طرق حدیث به حدّی است که محتاج به صحّت سند نیست<ref>بعضی از مصادر شیعه عبارتند از: الهدایه للصدوق، ص۱۴۹ و ۱۵۰؛ رسائل المرتضی، ج۳، ص۲۰ و ۱۳۰؛ الاقتصاد للطوسی، ص۲۱۶؛ الرسائل العشر للشیخ الطوسی، ص۱۳۳؛ الکافی، ج۱، ص۲۸۷ و ۲۹۴؛ ج۴، ص۵۶۷؛ ج۸، ص۲۷؛ من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۱۴۸، حدیث ۶۸۶؛ ج۲، ص۳۳۵، حدیث ۱۵۵۸؛ علل الشرایع، ج۱، ص۱۴۳؛ عیون اخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۵۲ و ۶۴ و ۱۶۴؛ ج۲، ص۵۸؛ الخصال، ص۶۶ و ۲۱۱ و ۲۱۹ و ۳۱۱؛ الأمالی للصدوق، ص۴۹ و ۱۴۹ و ۱۸۴ و ۱۸۵ و ۱۸۶ و ۴۲۸ و ۶۷۰؛ کمال الدین، ص۲۷۶ و ۳۳۷؛ التوحید، ص۲۱۲؛ معانی الأخبار، ص۶۵ و ۶۶ و ۶۷. برخی از مصادر عامه عبارتند از: فضائل الصحابه، ص۱۴؛ مسند احمد، ج۱، ص۸۴ و ۱۱۸ و ۱۱۹ و ۱۵۲ و ۳۳۱؛ ج۴، ص۲۸۱ و ۳۶۸ و ۳۷۰ و ۳۷۲؛ ج۵، ص۳۴۷ و ۳۶۶ و ۳۷۰ و ۴۱۹؛ سنن ابن ماجه، ج۱، ص۴۵؛ المستدرک علی الصّحیحین، ج۳، ص۱۱۶؛ فتح الباری، ج۷، ص۶۱؛ السنن الکبری للنسائی، ج۵، ص۴۵ و ۱۰۸ و ۱۳۰؛ خصائص امیرالمؤمنین{{ع}}، ص۵۰ و ۶۴ و ۹۴؛ مسند ابی یعلی، ج۱، ص۴۲۹؛ ج۱۱، ص۳۰۷؛ المعجم الصغیر، ج۱، ص۶۵ و ۷۱؛ المعجم الأوسط، ج۱، ص۱۱۲؛ ج۲، ص۲۶؛ شرح نهج البلاغه لابن ابی الحدید، ج۳، ص۲۰۸؛ ج۴، ص۷۴؛ ج۶، ص۱۶۸؛ ج۸، ص۲۱؛ کنز العمال، ج۱، ص۱۸۷؛ ج۵، ص۲۹۰؛ شواهد التنزیل، ج۱، ص۲۰۰ و ۲۵۱ و ۳۵۲ و ۳۸۱؛ تفسیر ابن کثیر، ج۲، ص۱۵؛ الدر المنثور، ج۲، ص۲۵۹.</ref>.


با این حال، چگونه [[امام]] [[عامّه]]«[[بخاری]]» [[حدیث غدیر]] را [[کتمان]] کرده و آن را - به رغم صحّت سند و [[تواتر]] نقل آن - در کتاب خود ذکر نکرده است!؟ علّت آن چیزی جز [[نفاق]] و خُبث [[طینت]] و سریرت و [[کفر]] [[باطنی]] و [[الحاد]] و [[بغض]] و [[عداوت]] بخاری نسبت به امیرالمؤمنین علی{{ع}} نیست!<ref>چنان‌که به زودی روشن خواهد شد که بخاری دشمن امیرالمؤمنین{{ع}} و اهل بیت{{عم}} بود.</ref> و این کوران [[دنیا]] و [[آخرت]] باید بدانند که چراغ تابان [[ولایت]] را با پف عجوزه نتوان خاموش کرد!
با این حال، چگونه [[امام]] [[عامّه]] «[[بخاری]]» [[حدیث غدیر]] را [[کتمان]] کرده و آن را - به رغم صحّت سند و [[تواتر]] نقل آن - در کتاب خود ذکر نکرده است!؟ علّت آن چیزی جز [[نفاق]] و خُبث [[طینت]] و سریرت و [[کفر]] [[باطنی]] و [[الحاد]] و [[بغض]] و [[عداوت]] بخاری نسبت به [[امیرالمؤمنین علی]]{{ع}} نیست!<ref>چنان‌که به زودی روشن خواهد شد که بخاری دشمن امیرالمؤمنین{{ع}} و اهل بیت{{عم}} بود.</ref> و این کوران [[دنیا]] و [[آخرت]] باید بدانند که چراغ تابان [[ولایت]] را با پف عجوزه نتوان خاموش کرد!


این که [[فخر رازی]]، «نقل نکردن بخاری و مسلم» را سند [[انکار]] خود قرار داده است<ref>فخررازی در نهایة العقول، مبحث الإمامة، ص۳۲۶، می‌نویسد: {{عربی|لا نسلّم صحّه الحدیث. أمّا دعواهم العلم الضروری بصحّته فهی مکابره... فإنّ کثیرا من أصحاب الحدیث لم ینقلوا هذا الحدیث کالبخاری و مسلم... والثانی: و هو أنّ الشیعه یزعمون أنّه علیه وآله السلام إنّما قال هذا الکلام بغدیر خم فی منصرفه من الحج ولم یکن علیّ مع النبی فی ذلک الوقت فإنّه کان بالیمن}}.</ref>، جز [[تعصّب]] نیست؛ زیرا پس از آنکه ثابت کردیم که بسیاری از اعلام [[عامه]] و شیوخ و حفّاظ ایشان و حتّی [[اصحاب]] و [[تابعین]]، به نقل مسلّم و مقطوع، حدیث غدیر را نقل کرده‌اند، و اعتبار آن نزد ایشان به درجه‌ای است که در عداد ارسال مسلّمات تلقّی شده است، نقل نکردن بخاری و مسلم نمی‌تواند زیانی به آن برساند، خصوصا با توجّه به جهاتی که هر دو نفر آنها متّهمند. از جمله این که: هر [[حدیثی]] که بخاری و مسلم با [[هدف]] خود مساعد نمی‌دیدند، از نقل آن خودداری می‌کردند تا مبادا موجب دستاویز [[شیعه]] بر علیه ایشان گردد و به آبروی [[خلفاء]]! لطمه‌ای وارد آید.
این که [[فخر رازی]]، «نقل نکردن [[بخاری]] و [[مسلم]]» را سند [[انکار]] خود قرار داده است <ref>فخررازی در نهایة العقول، مبحث الإمامة، ص۳۲۶، می‌نویسد: {{عربی|"لا نسلّم صحّه الحدیث. أمّا دعواهم العلم الضروری بصحّته فهی مکابره... فإنّ کثیرا من أصحاب الحدیث لم ینقلوا هذا الحدیث کالبخاری و مسلم... والثانی: و هو أنّ الشیعه یزعمون أنّه علیه وآله السلام إنّما قال هذا الکلام بغدیر خم فی منصرفه من الحج ولم یکن علیّ مع النبی فی ذلک الوقت فإنّه کان بالیمن"}}.</ref>، جز [[تعصّب]] نیست؛ زیرا پس از آنکه ثابت کردیم که بسیاری از اعلام [[عامه]] و شیوخ و حفّاظ ایشان و حتّی [[اصحاب]] و [[تابعین]]، به نقل مسلّم و مقطوع، حدیث غدیر را نقل کرده‌اند، و اعتبار آن نزد ایشان به درجه‌ای است که در عداد ارسال مسلّمات تلقّی شده است، نقل نکردن بخاری و مسلم نمی‌تواند زیانی به آن برساند، خصوصا با توجّه به جهاتی که هر دو نفر آنها متّهمند. از جمله این که: هر [[حدیثی]] که بخاری و مسلم با [[هدف]] خود مساعد نمی‌دیدند، از نقل آن خودداری می‌کردند تا مبادا موجب دستاویز [[شیعه]] بر علیه ایشان گردد و به آبروی [[خلفاء]]! لطمه‌ای وارد آید.


در [[صحیح بخاری]] و مسلم از [[خوارج]] و [[نواصب]] و افرادی که [[دشمنی]] و [[عداوت]] شان با [[خاندان عصمت]] مسلّم است، [[احادیث]] فراوان نقل گردیده است، مخصوصاً [[بخاری]] از اشخاصی مانند [[عمران بن حطان]] که از رؤسای خوارج و از [[فقهاء]] و خطبای آنان بوده [[حدیث]] نقل نموده است ولی در مقابل این همه افراد معلوم الحال و شناخته شده، از [[حضرت]] [[امام]] [[جعفر صادق]]{{ع}} حتّی یک حدیث هم نقل ننموده است!
در [[صحیح بخاری]] و مسلم از [[خوارج]] و [[نواصب]] و افرادی که [[دشمنی]] و [[عداوت]] شان با [[خاندان عصمت]] مسلّم است، [[احادیث]] فراوان نقل گردیده است، مخصوصاً [[بخاری]] از اشخاصی مانند [[عمران بن حطان]] که از رؤسای خوارج و از [[فقهاء]] و خطبای آنان بوده [[حدیث]] نقل نموده است ولی در مقابل این همه افراد معلوم الحال و شناخته شده، از [[حضرت]] [[امام]] [[جعفر صادق]]{{ع}} حتّی یک حدیث هم نقل ننموده است!


از این هم که بگذریم، مگر احادیث صحیحه، نزد [[عامه]] منحصر به منقولات بخاری و مسلم است، و کتاب‌های [[صحاح]] دیگر ایشان بی‌اعتبار است؟ و آیا کتب [[روائی]] معتبره دیگری ندارند؟ علاوه بر این که خود بخاری و مسلم تصریح کرده‌اند که قسمتی از احادیث صحیحه را در کتاب‌های خود نقل نموده‌اند نه همه آنها را؛ لذا خود بخاری می‌گوید:
از این هم که بگذریم، مگر احادیث صحیحه، نزد [[عامه]] منحصر به منقولات بخاری و مسلم است، و کتاب‌های [[صحاح]] دیگر ایشان بی‌اعتبار است؟ و آیا کتب [[روائی]] معتبره دیگری ندارند؟ علاوه بر این که خود بخاری و مسلم تصریح کرده‌اند که قسمتی از احادیث صحیحه را در کتاب‌های خود نقل نموده‌اند نه همه آنها را؛ لذا خود بخاری می‌گوید: در کتاب جامع نقل ننمودم مگر احادیث صحیحه را، و قسمتی از صحاح را برای [[پرهیز]] از طول مطلب ترک نمودم<ref>{{عربی|ما أدخلت فی کتاب الجامع إلا ما صحّ، و ترکت من الصحاح لحال الطول}}؛ الکامل، عبدالله بن عدی الجرجانی، ج۱، ص۱۳۱؛ تاریخ مدینه دمشق، ابن عساکر، ج۵۲، ص۷۳؛ سیر أعلام النبلاء، ج۱۲، ص۴۰۲؛ المنهل الروی فی علم اصول حدیث النبی، ص۶؛ تهذیب الکمال، المزی، ج۱، ص۱۶۷؛ الغدیر، ج۱، ص۳۱۸.</ref>.
{{عربی|ما أدخلت فی کتاب الجامع إلا ما صحّ، و ترکت من الصحاح لحال الطول}}<ref>الکامل، عبدالله بن عدی الجرجانی، ج۱، ص۱۳۱؛ تاریخ مدینه دمشق، ابن عساکر، ج۵۲، ص۷۳؛ سیر أعلام النبلاء، ج۱۲، ص۴۰۲؛ المنهل الروی فی علم اصول حدیث النبی، ص۶؛ تهذیب الکمال، المزی، ج۱، ص۱۶۷؛ الغدیر، ج۱، ص۳۱۸.</ref>؛
در کتاب جامع نقل ننمودم مگر احادیث صحیحه را، و قسمتی از صحاح را برای [[پرهیز]] از طول مطلب ترک نمودم.


و مسلم می‌گوید:
و مسلم می‌گوید: هر چیزی که نزد من است صحیح نیست و من قرار دادم آنچه بر آن [[اجماع]] کرده‌اند<ref>{{عربی|لیس کلّ شیء عندی صحیح و صنعته ههنا و إنّما وضعت ما أجمعوا علیه}}؛ المنهل الروی فی علم اصول حدیث النبی{{صل}}، ص۶؛ مقدمه ابن الصلاح، ص۱۶؛ تدریب الراوی فی شرح تقریب النواوی، عبدالرحمن بن ابی بکر السیوطی، ج۱، ص۹۸؛ الغدیر، ج۱، ص۳۱۸.</ref>؛
{{عربی|لیس کلّ شیء عندی صحیح و صنعته ههنا و إنّما وضعت ما أجمعوا علیه}}<ref>المنهل الروی فی علم اصول حدیث النبی{{صل}}، ص۶؛ مقدمه ابن الصلاح، ص۱۶؛ تدریب الراوی فی شرح تقریب النواوی، عبدالرحمن بن ابی بکر السیوطی، ج۱، ص۹۸؛ الغدیر، ج۱، ص۳۱۸.</ref>؛
هر چیزی که نزد من است صحیح نیست و من قرار دادم آنچه بر آن [[اجماع]] کرده‌اند.


و شیخ [[عبد الحق دهلوی]] در مقدّمه شرح [[فارسی]] (مشکوه) گفته است:
[[احادیث صحیح]] منحصر به منقولات صحیح بخاری و مسلم نیست، و تمام [[احادیث]] صحیحه را ایشان نقل نکرده‌اند بلکه بعضی [[صحاح]] بنا بر شروطی که ایشان نموده‌اند، در صحاح‌شان آورده نشده است، تا چه رسد به مطلق صحاح<ref>ترجمه المشکاة لعبد الحق الدهلوی.</ref>.


[[قاضی]] [[محمّد]] [[ابراهیم]] بن سعدالله بن جماعه کتانی، در کتاب «منهل الرّوی فی [[علم اصول]] [[حدیث]] النبی{{صل}}» می‌گوید:
و شیخ [[عبد الحق دهلوی]] در مقدّمه شرح [[فارسی]] (مشکوه) گفته است: [[احادیث صحیح]] منحصر به منقولات صحیح بخاری و مسلم نیست، و تمام [[احادیث]] صحیحه را ایشان نقل نکرده‌اند بلکه بعضی [[صحاح]] بنا بر شروطی که ایشان نموده‌اند، در صحاح‌شان آورده نشده است، تا چه رسد به مطلق صحاح<ref>ترجمه المشکاة لعبد الحق الدهلوی.</ref>.
{{عربی|لم یستوعبا کلّ الصحیح فی کتابیهما}}<ref>المنهل الروی فی علم اصول حدیث النبی{{صل}}، ص۶.</ref>


همه احادیث صحیحه در کتاب [[بخاری]] و مسلم ضبط نشده است.
[[قاضی]] [[محمد ابراهیم بن سعدالله بن جماعه کتانی]]، در کتاب [[المنهل الروی فی مختصر علوم الحدیث النبوی (کتاب)|المنهل الروی فی مختصر علوم الحدیث النبوی]] می‌گوید: «همه احادیث صحیحه در کتاب [[بخاری]] و مسلم ضبط نشده است»<ref>{{عربی|لم یستوعبا کلّ الصحیح فی کتابیهما}}؛ المنهل الروی فی مختصر علوم الحدیث النبوی، ص۶.</ref>.
و [[شمس]] الدین محمّد علقمی در کتاب «الکوکب المنیر فی شرح الجامع الصغیر» در شرح حدیث: {{عربی|ما من غازیه تغزو فی سبیل الله فیصیبون الغنیمه ألا تعجلوا ثلثی أجرهم}} در جواب قادحین این حدیث گفته:
{{عربی|و أمّا قولهم: لیس فی الصحیحین فلیس بلازم فی صحّه الحدیث کونه فی الصحیحین و لا فی أحدهما}}<ref>الکوکب المنیر فی شرح الجامع الصغیر، حرف المیم، مخطوط.</ref>؛


و اما این که گفته‌اند: این حدیث در [[صحیح بخاری]] و مسلم نقل نشده (و بدین جهت مورد قدح قرار داده‌اند، درست نیست؛ زیرا:) لازم نیست هر حدیث صحیحی در این دو صحیح یا یکی از آن دو باشد.
و [[شمس الدین محمّد علقمی]] در کتاب «[[الکوکب المنیر فی شرح الجامع الصغیر (کتاب)|الکوکب المنیر فی شرح الجامع الصغیر]]» در شرح حدیث: {{متن حدیث| مَا مِنْ غازیة تَغْزُو فِى سبیل اللَّهِ فیصیبون الغنیمة الَّا تَعْجَلُوا ثلثى أَجْرِهِمْ }} در جواب قادحین این حدیث گفته: «و اما این که گفته‌اند: این حدیث در [[صحیح بخاری]] و مسلم نقل نشده (و بدین جهت مورد قدح قرار داده‌اند، درست نیست؛ زیرا:) لازم نیست هر حدیث صحیحی در این دو صحیح یا یکی از آن دو باشد»<ref>{{عربی|و أمّا قولهم: لیس فی الصحیحین فلیس بلازم فی صحّه الحدیث کونه فی الصحیحین و لا فی أحدهما}}؛ الکوکب المنیر فی شرح الجامع الصغیر، حرف المیم، مخطوط.</ref>.
 
و نیز «[[النووی]]»<ref>المنهاج فی شرح صحیح مسلم بن الحجّاج، ج۱، ص۳۷. {{عربی|قال: فإنّهما لم یلتزما استیعاب الصحیح بل صحّ عنهما تصریحهما بأنّهما لم یستوعباه و إنّما قصدا جمع جمل من الصحیح}}.</ref> و [[ابن القیم]]<ref>زاد المعاد فی هدی خیر العباد، ج۴، ص۶۰. {{عربی|قال: و کم قد احتجّ البخاری بأحادیث خارج الصحیح و لیس لها ذکر فی صحیحه؟ و کم صحّح من حدیث خارج عن صحیحه؟}}.</ref> به این [[حقیقت]] تصرح نمودند.


و نیز «النووی»<ref>المنهاج فی شرح صحیح مسلم بن الحجّاج، ج۱، ص۳۷. {{عربی|قال: فإنّهما لم یلتزما استیعاب الصحیح بل صحّ عنهما تصریحهما بأنّهما لم یستوعباه و إنّما قصدا جمع جمل من الصحیح}}.</ref> و [[ابن القیم]]<ref>زاد المعاد فی هدی خیر العباد، ج۴، ص۶۰. {{عربی|قال: و کم قد احتجّ البخاری بأحادیث خارج الصحیح و لیس لها ذکر فی صحیحه؟ و کم صحّح من حدیث خارج عن صحیحه؟}}.</ref> به این [[حقیقت]] تصرح نمودند.
از سوی دیگر، حتّی اگر [[حدیث غدیر]] در این دو صحیح هم نقل می‌گردید، و متعصّبان و مغرضان هیچ راهی در [[انکار]] آن نداشتند، باز هم از قدح و [[عیب]] و ردّ آن باز نمی‌ایستادند.
از سوی دیگر، حتّی اگر [[حدیث غدیر]] در این دو صحیح هم نقل می‌گردید، و متعصّبان و مغرضان هیچ راهی در [[انکار]] آن نداشتند، باز هم از قدح و [[عیب]] و ردّ آن باز نمی‌ایستادند.


چنان که این کار را در بسیاری از احادیث، از جمله «[[حدیث منزلت]]» نموده‌اند. و با این که حدیث منزلت، در این دو کتاب نقل شده است و [[تواتر]] و صحّت صدور آن هم از [[طریق عامه]] مسلّم و ثابت شده<ref>در کتاب «نفحات الازهار فی خلاصة عبقات الانوار»، ج۱۷، ص۲۳ - ۱۶۲، این حدیث را از ۸۸ نفر از مشاهیر ائمه مخالفین نقل کرده و اعتراف جمعی از اعاظم‌شان - حتی ابن تیمیّه - را بر صحت آن ذکر نموده است.</ref>، با این حال، [[ابوالحسن]] آمدی<ref>الصواعق المحرقه، ص۷۳.</ref>، عضدالدین [[ایجی]]<ref>المواقف فی علم الکلام، ص۴۰۶.</ref>، [[شمس]] الدین اصفهانی<ref>شرح التجرید، مخطوط؛ شرح المقاصد، ج۵، ص۲۷۵.</ref>، [[سعد الدین تفتازانی]]<ref>شرح التجرید، مخطوط؛ شرح المقاصد، ج۵، ص۲۷۵.</ref>، [[علاء]] الدین [[قوشچی]]<ref>شرح التجرید، ص۳۷۰؛ شرح المواقف، ج۸، ص۲۶۲ - ۲۶۳.</ref>، [[شریف]] [[جرجانی]]<ref>شرح التجرید، ص۳۷۰؛ شرح المواقف، ج۸، ص۲۶۲ - ۲۶۳.</ref>با سخنان پوچ و بی‌مغز و غیر [[علمی]]، آن را مورد قدح قرار داده‌اند.
چنان که این کار را در بسیاری از احادیث، از جمله «[[حدیث منزلت]]» نموده‌اند. و با این که حدیث منزلت، در این دو کتاب نقل شده است و [[تواتر]] و صحّت صدور آن هم از [[طریق عامه]] مسلّم و ثابت شده<ref>در کتاب «نفحات الازهار فی خلاصة عبقات الانوار»، ج۱۷، ص۲۳ - ۱۶۲، این حدیث را از ۸۸ نفر از مشاهیر ائمه مخالفین نقل کرده و اعتراف جمعی از اعاظم‌شان - حتی ابن تیمیّه - را بر صحت آن ذکر نموده است.</ref>، با این حال، [[ابوالحسن آمدی]]<ref>الصواعق المحرقه، ص۷۳.</ref>، [[عضدالدین ایجی]]<ref>المواقف فی علم الکلام، ص۴۰۶.</ref>، [[شمس الدین اصفهانی]]<ref>شرح التجرید، مخطوط؛ شرح المقاصد، ج۵، ص۲۷۵.</ref>، [[سعد الدین تفتازانی]]<ref>شرح التجرید، مخطوط؛ شرح المقاصد، ج۵، ص۲۷۵.</ref>، [[علاءالدین قوشچی]]<ref>شرح التجرید، ص۳۷۰؛ شرح المواقف، ج۸، ص۲۶۲ - ۲۶۳.</ref>، [[شریف جرجانی]]<ref>شرح التجرید، ص۳۷۰؛ شرح المواقف، ج۸، ص۲۶۲ - ۲۶۳.</ref>با سخنان پوچ و بی‌مغز و غیر [[علمی]]، آن را مورد قدح قرار داده‌اند.
 
و نیز در این دو صحیح نقل شده که: «[[حضرت فاطمه]] از [[دنیا]] رفت در حالی که از [[ابوبکر]] [[غضبناک]] بوده (و [[بیزاری]] جسته است»<ref>{{عربی|إنّها ماتت و هی ساخطه علی أبی بکر}}؛ صحیح بخاری، ج۵، ص۱۷۷؛ صحیح مسلم، ج۲، ص۷۲؛ الامامة والسیاسة ابن قتیبه، ج۱، ص۱۴؛ مسند احمد، ج۱، ص۶ و ۹؛ تاریخ طبری، ج۳، ص۲۰۲.</ref>.


و نیز در این دو صحیح نقل شده که:
با این حال «شاه [[عبدالعزیز دهلوی]]» در «[[التحفه الاثنی عشریه (کتاب)|التحفه الاثنی عشریه]]» و «[[محمد ایوب مظاهری‌ سهارنفوری]]» در «[[مرافض الروافض (کتاب)|مرافض الروافض]]» خود آن را ردّ نمودند.
{{عربی|إنّها ماتت و هی ساخطه علی أبی بکر}}<ref>صحیح بخاری، ج۵، ص۱۷۷؛ صحیح مسلم، ج۲، ص۷۲؛ الامامة والسیاسة ابن قتیبه، ج۱، ص۱۴؛ مسند احمد، ج۱، ص۶ و ۹؛ تاریخ طبری، ج۳، ص۲۰۲.</ref>؛
[[حضرت فاطمه]] از [[دنیا]] رفت در حالی که از [[ابوبکر]] [[غضبناک]] بوده (و [[بیزاری]] جسته است).
با این حال «شاه [[عبدالعزیز]] [[دهلوی]]» در «التحفه الاثنی عشریه» و «السهارنفوری» در «مرافض» خود آن را ردّ نمودند.


چنان که [[حدیث]] [[امتناع]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} از [[بیعت با ابوبکر]] تا مدت شش ماه، در این دو صحیح ذکر شده<ref>صحیح بخاری، ج۵، ص۱۷۷ - ۱۷۸؛ صحیح مسلم، ج۵، ص۱۵۳ - ۱۵۴.</ref>، با این حال بعضی آن را مورد [[طعن]] و رد قرار دادند<ref>الصواعق، ص۹۰؛ ارشاد الساری لصحیح البخاری، ج۶، ص۳۶۳.</ref>.
چنان که [[حدیث]] [[امتناع]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} از [[بیعت با ابوبکر]] تا مدت شش ماه، در این دو صحیح ذکر شده<ref>صحیح بخاری، ج۵، ص۱۷۷ - ۱۷۸؛ صحیح مسلم، ج۵، ص۱۵۳ - ۱۵۴.</ref>، با این حال بعضی آن را مورد [[طعن]] و رد قرار دادند<ref>الصواعق، ص۹۰؛ ارشاد الساری لصحیح البخاری، ج۶، ص۳۶۳.</ref>.


و از اینها مهمتر این که فخررازی - بنا به نقل علی جیلانی [[شیعی]] در «فتح السبل» - در رساله [[تفضیل]] [[مذهب شافعی]] بعضی از [[روایات]] [[بخاری]] را مورد طعن قرار داده است.
و از این‌ها مهمتر این که فخررازی - بنا به نقل [[علی جیلانی شیعی]] در «[[فتح السبل (کتاب)|فتح السبل]]» - در رساله [[تفضیل]] [[مذهب شافعی]] بعضی از [[روایات]] [[بخاری]] را مورد طعن قرار داده است.


و جمعی از علمای [[شافعی]] در پاره‌ای از موارد، روایات [[علماء]] دیگر را بر [[روایت]] بخاری ترجیح می‌دهند، و حتّی بعضی از ایشان، کتب [[روایی]] دیگر را بر [[صحیحین]] مقدّم داشته‌اند، مثل [[ابوسلیمان]] احمد خطابی، کتاب [[سنن]] [[ابن داود]] را از کتاب [[بخاری]] و مسلم بهتر می‌دانست، و [[حافظ ابوالفضل محمد بن طاهر مقدسی]] از [[امام]] [[ابوالفضل عبدالله بن محمد انصاری]] نقل می‌کند که کتاب [[ترمذی]] را از کتاب بخاری و مسلم سودمندتر می‌دانست. ابوزرعه نیز [[صحیح مسلم]] را مورد [[طعن]] قرار داده<ref>تذهیب التهذیب، مخطوط؛ وانظر میزان الاعتدال فی نقد الرجال، ج۱، ص۱۲۵؛ ج۳، ص۱۳۸؛ المغنی فی الضعفاء، ج۲، ص۵۵۷. نیز به «سیر اعلام النبلاء، ذهبی» در ترجمه محمد بن یحیی ذهلی مراجعه شود.</ref> و.... با این حال، نمی‌توان از بخاری و مسلم [[انتظار]] داشت که چرا از نقل [[حدیث غدیر]] - که بر خلاف اهداف شان است - خود داری کرده‌اند و به جای آنها، [[فضائل]] [[دروغین]] امثال [[معاویه بن ابی سفیان]] را که [[مطاعن]] و جنایات او [[بی‌نیاز]] از بیان است، نقل نموده‌اند.
و جمعی از علمای [[شافعی]] در پاره‌ای از موارد، روایات [[علماء]] دیگر را بر [[روایت]] بخاری ترجیح می‌دهند، و حتّی بعضی از ایشان، کتب [[روایی]] دیگر را بر [[صحیحین]] مقدّم داشته‌اند، مثل [[ابوسلیمان]] احمد خطابی، کتاب [[سنن ابن داود]] را از کتاب [[بخاری]] و مسلم بهتر می‌دانست، و حافظ [[ابوالفضل محمد بن طاهر مقدسی]] از [[امام]] [[ابوالفضل عبدالله بن محمد انصاری]] نقل می‌کند که کتاب [[ترمذی]] را از کتاب بخاری و مسلم سودمندتر می‌دانست. ابوزرعه نیز [[صحیح مسلم]] را مورد [[طعن]] قرار داده<ref>تذهیب التهذیب، مخطوط؛ وانظر میزان الاعتدال فی نقد الرجال، ج۱، ص۱۲۵؛ ج۳، ص۱۳۸؛ المغنی فی الضعفاء، ج۲، ص۵۵۷. نیز به «سیر اعلام النبلاء، ذهبی» در ترجمه محمد بن یحیی ذهلی مراجعه شود.</ref> و.... با این حال، نمی‌توان از بخاری و مسلم [[انتظار]] داشت که چرا از نقل [[حدیث غدیر]] - که بر خلاف اهداف شان است - خود داری کرده‌اند و به جای آنها، [[فضائل]] [[دروغین]] امثال [[معاویه بن ابی سفیان]] را که [[مطاعن]] و جنایات او [[بی‌نیاز]] از بیان است، نقل نموده‌اند.


و فخررازی هم نمی‌تواند عدم نقل شیخَین (بخاری و مسلم) را مستند [[حمله]] خویش به [[حدیث شریف]] [[غدیر]] قرار دهد، در حالی که [[جمهور]] عامّه قائل به صحّت حدیث غدیر هستند و بسیاری از ایشان، از اعاظم [[مشایخ]] بخاری و مسلم می‌باشند که حدیث غدیر را از طرق [[صحاح]] و [[حسان]] نقل کرده‌اند، و در میان ایشان جمعی بوده‌اند که بخاری و مسلم از ایشان، [[حدیث]] نقل نموده‌اند، مثل: [[یحیی بن آدم]]، [[شبابه بن سوار]]، [[اسود بن عامر]]، [[عبد الرّزاق بن همام]]، [[عبدالله بن یزید]]، [[عبیدالله بن موسی]] و [[حجاج بن منهال]] و دیگران که همه از مشایخ قرن سوّم هستند، و به [[تواتر حدیث غدیر]] اعتراف نموده‌اند<ref>الغدیر، ج۱، ص۳۲۰.</ref>.
و فخررازی هم نمی‌تواند عدم نقل شیخَین (بخاری و مسلم) را مستند [[حمله]] خویش به [[حدیث شریف]] [[غدیر]] قرار دهد، در حالی که [[جمهور]] عامّه قائل به صحّت حدیث غدیر هستند و بسیاری از ایشان، از اعاظم [[مشایخ]] بخاری و مسلم می‌باشند که حدیث غدیر را از طرق [[صحاح]] و [[حسان]] نقل کرده‌اند، و در میان ایشان جمعی بوده‌اند که بخاری و مسلم از ایشان، [[حدیث]] نقل نموده‌اند، مثل: [[یحیی بن آدم]]، [[شبابه بن سوار]]، [[اسود بن عامر]]، [[عبد الرّزاق بن همام]]، [[عبدالله بن یزید]]، [[عبیدالله بن موسی]] و [[حجاج بن منهال]] و دیگران که همه از مشایخ قرن سوّم هستند، و به [[تواتر حدیث غدیر]] اعتراف نموده‌اند<ref>الغدیر، ج۱، ص۳۲۰.</ref>.
۱۱۵٬۱۸۴

ویرایش