شورا و مشورت در قرآن: تفاوت میان نسخهها
←منابع
جز (جایگزینی متن - '\<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(252\,\s252\,\s233\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\[\[(.*)\]\](.*)\"\'\'\'(.*)\'\'\'\"(.*)\<\/div\>\n\<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(255\,\s245\,\s227\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\<\/div\>\n\n' به '{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = $2 | عنوان مدخل = $4 | مداخل مرتبط = $6 | پرسش مرتبط = }} ') |
(←منابع) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۹۴: | خط ۹۴: | ||
#برپایی جلسات سرّی مشورتی از سوی [[مشرکان]] [[ستمگر]] بر علیه [[پیامبر]]: {{متن قرآن|... وَأَسَرُّوا النَّجْوَى الَّذِينَ ظَلَمُوا هَلْ هَذَا إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ أَفَتَأْتُونَ السِّحْرَ وَأَنْتُمْ تُبْصِرُونَ}}<ref>[[محمد جعفر سعیدیانفر|سعیدیانفر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم]]، ج۲، ص ۷۴۱.</ref>. | #برپایی جلسات سرّی مشورتی از سوی [[مشرکان]] [[ستمگر]] بر علیه [[پیامبر]]: {{متن قرآن|... وَأَسَرُّوا النَّجْوَى الَّذِينَ ظَلَمُوا هَلْ هَذَا إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ أَفَتَأْتُونَ السِّحْرَ وَأَنْتُمْ تُبْصِرُونَ}}<ref>[[محمد جعفر سعیدیانفر|سعیدیانفر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم]]، ج۲، ص ۷۴۱.</ref>. | ||
== شوری در دانشنامه معاصر قرآن کریم == | |||
شوری اسم مصدر از [[مشاوره]]، تشاور و شَوْر به معنای استخراج [[رأی]] است با مراجعه بعضی به بعض دیگر. میگویند: {{عربی|"اَشارَ العسل"}} یعنی عسل را از کندو یا شکاف سنگها بیرون آورد و جمعآوری کرد. گویی با مشاوره، نظر و رأی مطلوب استخراج و بیرون کشیده میشود: {{متن قرآن|وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ}}<ref>«و با آنها در کار، رایزنی کن» سوره آل عمران، آیه ۱۵۹.</ref>. {{متن قرآن|فَإِنْ أَرَادَا فِصَالًا عَنْ تَرَاضٍ مِنْهُمَا وَتَشَاوُرٍ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا}}<ref>«پس اگر (پدر و مادر) با رضایت و رایزنی با هم بازگرفتن (زودتر کودک) از شیر را خواستند، گناهی ندارند» سوره بقره، آیه ۲۳۳.</ref>. | |||
[[شوری]] و [[مشورت]] به معنی [[رایزنی]] و امری که در آن مشورت میشود. کاری معقول و معمول است: {{متن قرآن|وَأَمْرُهُمْ شُورَى بَيْنَهُمْ}}<ref>«و کارشان رایزنی میان همدیگر است» سوره شوری، آیه ۳۸.</ref>. خلاصه این که مشورت اسم مصدر مشاوره به معنای [[استنتاج]] و استخراج رأی دیگران است و شوری امری است که در آن مشاوره میشود. | |||
در [[قرآن کریم]] آثاری بر مشورت، مترتّب است. از آن جمله: | |||
#مشورت [[مؤمنان]] با یکدیگر، راهی برای رسیدن به نعمتهای [[پایدار]] [[الهی]] است {{متن قرآن|فَمَا أُوتِيتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَمَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَمَا عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ وَأَبْقَى لِلَّذِينَ آمَنُوا وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ}}<ref>«پس آنچه به شما داده شده است کالای زندگانی این جهان است و آنچه نزد خداوند است برای آنان که ایمان آوردهاند و بر پروردگارشان توکّل دارند بهتر و پایاتر است» سوره شوری، آیه ۳۶.</ref>، {{متن قرآن|وَالَّذِينَ اسْتَجَابُوا لِرَبِّهِمْ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَأَمْرُهُمْ شُورَى بَيْنَهُمْ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ}}<ref>«و آنان که (فراخوان) پروردگارشان را اجابت کردهاند و نماز را بر پا داشتهاند و کارشان رایزنی میان همدیگر است و از آنچه روزیشان دادهایم میبخشند» سوره شوری، آیه ۳۸.</ref>. به همین جهت، [[اسلام]]، اهتمام خاصی به مشورت و [[همفکری]] مؤمنان با یکدیگر در [[نظام اجتماعی]] دارد و [[مأموریت]] [[رسول اکرم]]{{صل}} برای مشورت با [[مسلمانان]] در مسائل [[اجتماعی]] حاکی از اهمیت آن است{{متن قرآن|فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ}}<ref>«پس با بخشایشی از (سوی) خداوند با آنان نرمخویی ورزیدی و اگر درشتخویی سنگدل میبودی از دورت میپراکندند؛ پس آنان را ببخشای و برای ایشان آمرزش بخواه و با آنها در کار، رایزنی کن و چون آهنگ (کاری) کردی به خداوند توکل کن که خداوند توکل کنندگان (به خویش) را دوست میدارد» سوره آل عمران، آیه ۱۵۹.</ref> و همچنین در این [[کتاب آسمانی]]، مشورت و نظرخواهی [[ابراهیم]]{{ع}} با اسماعیل نسبت به مأموریت خود، برای [[قربانی کردن]] او مطرح است {{متن قرآن|فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْيَ قَالَ يَا بُنَيَّ إِنِّي أَرَى فِي الْمَنَامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانْظُرْ مَاذَا تَرَى قَالَ يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ}}<ref>«و چون در تلاش، همپای او گشت (ابراهیم) گفت: پسرکم! من در خواب میبینم که تو را سر میبرم پس بنگر که چه میبینی؟ گفت: ای پدر! آنچه فرمان مییابی انجام ده که- اگر خداوند بخواهد- مرا از شکیبایان خواهی یافت» سوره صافات، آیه ۱۰۲.</ref>. | |||
حتی [[فرعون]] با همه تفرعن خویش، برای کشتن [[موسی]] با سران قومش به مشورت پرداخت!<ref>قصص/۲۰.</ref> که در [[سوره اعراف]]، داستان مشورت فرعون با اشراف و بزرگان دربار فرعون، پس از [[مشاهده]] [[معجزات]] موسی، برای چارهاندیشی بیان گردیده است {{متن قرآن|فَأَلْقَى عَصَاهُ فَإِذَا هِيَ ثُعْبَانٌ مُبِينٌ}}<ref>«آنگاه او چوبدستش را فرو افکند ناگهان (دیدند که) اژدهایی است آشکار» سوره اعراف، آیه ۱۰۷.</ref>، {{متن قرآن|وَنَزَعَ يَدَهُ فَإِذَا هِيَ بَيْضَاءُ لِلنَّاظِرِينَ}}<ref>«و دستش را (از گریبان) بیرون کشید ناگهان برای بینندگان سپید (و تابان) شد» سوره اعراف، آیه ۱۰۸.</ref>، {{متن قرآن|قَالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِ فِرْعَوْنَ إِنَّ هَذَا لَسَاحِرٌ عَلِيمٌ}}<ref>«سرکردگان قوم فرعون گفتند: این (مرد) جادوگری داناست!» سوره اعراف، آیه ۱۰۹.</ref>، {{متن قرآن|يُرِيدُ أَنْ يُخْرِجَكُمْ مِنْ أَرْضِكُمْ فَمَاذَا تَأْمُرُونَ}}<ref>«(که) میخواهد شما را از سرزمینتان بیرون کند پس چه دستور میدهید؟» سوره اعراف، آیه ۱۱۰.</ref>. [[علامه طباطبایی]] گوید: از جمله {{متن قرآن|فَمَاذَا تَأْمُرُونَ}}<ref>«پس چه دستور میدهید؟» سوره اعراف، آیه ۱۱۰.</ref> معلوم میشود که در این [[گفتگو]] مسئله مشورت در میان بوده است<ref>المیزان، ج۸، ۲۱۳.</ref> و [[آلوسی]] [[بغدادی]]، مینویسد: در گفتگوی میان [[ابراهیم]] و اسماعیل از لحن جمله {{متن قرآن|فَانْظُرْ مَاذَا تَرَى}}<ref>«پس بنگر که چه میبینی؟» سوره صافات، آیه ۱۰۲.</ref> نوعی نظرخواهی و [[مشورت]] استفاده میشود<ref>روح المعانی، ج۱۳، ۱۸۸.</ref> و در واقع [[مبارزه]] [[موسی]]{{ع}} با گردآوری [[ساحران]]، نتیجه مشورت اشراف [[فرعونی]] پس از [[مشاهده]] [[معجزه]] آن [[حضرت]] بوده است {{متن قرآن|فَأَلْقَى عَصَاهُ فَإِذَا هِيَ ثُعْبَانٌ مُبِينٌ}}<ref>«آنگاه او چوبدستش را فرو افکند ناگهان (دیدند که) اژدهایی است آشکار» سوره اعراف، آیه ۱۰۷.</ref>، {{متن قرآن|وَنَزَعَ يَدَهُ فَإِذَا هِيَ بَيْضَاءُ لِلنَّاظِرِينَ}}<ref>«و دستش را (از گریبان) بیرون کشید ناگهان برای بینندگان سپید (و تابان) شد» سوره اعراف، آیه ۱۰۸.</ref>، {{متن قرآن|قَالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِ فِرْعَوْنَ إِنَّ هَذَا لَسَاحِرٌ عَلِيمٌ}}<ref>«سرکردگان قوم فرعون گفتند: این (مرد) جادوگری داناست!» سوره اعراف، آیه ۱۰۹.</ref>، {{متن قرآن|يُرِيدُ أَنْ يُخْرِجَكُمْ مِنْ أَرْضِكُمْ فَمَاذَا تَأْمُرُونَ}}<ref>«(که) میخواهد شما را از سرزمینتان بیرون کند پس چه دستور میدهید؟» سوره اعراف، آیه ۱۱۰.</ref>، {{متن قرآن|قَالُوا أَرْجِهْ وَأَخَاهُ وَأَرْسِلْ فِي الْمَدَائِنِ حَاشِرِينَ}}<ref>«(و به فرعون) گفتند: او و برادرش را باز دار و گردآورندگانی را به شهرها (دنبال جادوگران) بفرست؛» سوره اعراف، آیه ۱۱۱.</ref>، {{متن قرآن|يَأْتُوكَ بِكُلِّ سَاحِرٍ عَلِيمٍ}}<ref>«تا هر جادوگر دانایی را نزد تو آورند» سوره اعراف، آیه ۱۱۲.</ref>، {{متن قرآن|وَجَاءَ السَّحَرَةُ فِرْعَوْنَ قَالُوا إِنَّ لَنَا لَأَجْرًا إِنْ كُنَّا نَحْنُ الْغَالِبِينَ}}<ref>«و جادوگران نزد فرعون آمدند، گفتند: اگر ما خود چیره گردیم به راستی پاداشی خواهیم داشت؟» سوره اعراف، آیه ۱۱۳.</ref>، {{متن قرآن|فَأَلْقَى عَصَاهُ فَإِذَا هِيَ ثُعْبَانٌ مُبِينٌ}}<ref>«آنگاه او چوبدستش را فرو افکند ناگهان (دیدند که) اژدهایی است آشکار» سوره اعراف، آیه ۱۰۷.</ref>، {{متن قرآن|فَجُمِعَ السَّحَرَةُ لِمِيقَاتِ يَوْمٍ مَعْلُومٍ}}<ref>«آنگاه جادوگران را در وعدهگاه روزی معیّن گرد آوردند» سوره شعراء، آیه ۳۸.</ref>. | |||
باز هم در [[قرآن کریم]] [[سخن]] از مشورت [[اصحاب الجنه]] (مشورت [[اصحاب]] باغ سوخته در کیفیت چیدن میوهها و [[محروم]] ساختن [[مستمندان]]) به میان آمده است {{متن قرآن|فَأَصْبَحَتْ كَالصَّرِيمِ}}<ref>«و چون (باغی) سوخته، سیاه گردید» سوره قلم، آیه ۲۰.</ref>، {{متن قرآن|أَنْ لَا يَدْخُلَنَّهَا الْيَوْمَ عَلَيْكُمْ مِسْكِينٌ}}<ref>«که: نباید امروز بینوایی در آن، بر شما وارد گردد» سوره قلم، آیه ۲۴.</ref> | |||
جلسه مشورتی [[برادران یوسف]]{{ع}} علیه او و [[بنیامین]]، در مورد این که یوسف{{ع}} و برادرش [[شایستگی]] [[لطف]] و [[محبت]] و مورد توجه بودن پدرشان [[یعقوب]] را ندارند نیز، حاکی از وجود چنین امری است {{متن قرآن|إِذْ قَالُوا لَيُوسُفُ وَأَخُوهُ أَحَبُّ إِلَى أَبِينَا مِنَّا وَنَحْنُ عُصْبَةٌ إِنَّ أَبَانَا لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ}}<ref>«(یاد کن) آنگاه را که گفتند: یوسف و برادر (تنی) اش (بنیامین) برای پدرمان از ما دوستداشتنیترند با آنکه ما گروهی توانمندیم؛ بیگمان پدر ما، در گمراهی آشکاری است» سوره یوسف، آیه ۸.</ref>، {{متن قرآن|اقْتُلُوا يُوسُفَ أَوِ اطْرَحُوهُ أَرْضًا يَخْلُ لَكُمْ وَجْهُ أَبِيكُمْ وَتَكُونُوا مِنْ بَعْدِهِ قَوْمًا صَالِحِينَ}}<ref>«یوسف را بکشید یا به سرزمینی (دور) بیفکنید تا پدرتان تنها به شما روی آورد و پس از آن (خطا) گروهی شایسته باشید» سوره یوسف، آیه ۹.</ref>، {{متن قرآن|قَالَ قَائِلٌ مِنْهُمْ لَا تَقْتُلُوا يُوسُفَ وَأَلْقُوهُ فِي غَيَابَتِ الْجُبِّ يَلْتَقِطْهُ بَعْضُ السَّيَّارَةِ إِنْ كُنْتُمْ فَاعِلِينَ}}<ref>«گویندهای از آنان گفت: اگر میخواهید کاری بکنید یوسف را نکشید، او را در ژرفگاه چاه بیندازید تا کاروانی وی را بردارد» سوره یوسف، آیه ۱۰.</ref> و در مرحله دیگری از داستان یوسف، مشورت و گفتگوی محرمانه برادران یوسف، برای چارهاندیشی درباره مشکل [[آزادی]] بنیامین، پردهای دیگر از اصل داستان مشورت کردن است {{متن قرآن|فَلَمَّا اسْتَيْأَسُوا مِنْهُ خَلَصُوا نَجِيًّا قَالَ كَبِيرُهُمْ أَلَمْ تَعْلَمُوا أَنَّ أَبَاكُمْ قَدْ أَخَذَ عَلَيْكُمْ مَوْثِقًا مِنَ اللَّهِ وَمِنْ قَبْلُ مَا فَرَّطْتُمْ فِي يُوسُفَ فَلَنْ أَبْرَحَ الْأَرْضَ حَتَّى يَأْذَنَ لِي أَبِي أَوْ يَحْكُمَ اللَّهُ لِي وَهُوَ خَيْرُ الْحَاكِمِينَ}}<ref>«چون از او ناامید شدند رازگویان به گوشهای رفتند : بزرگ ایشان گفت آیا نمیدانید پدرتان در پیشگاه خداوند از شما پیمان گرفته است و پیش از این با یوسف چه کوتاهی کردهاید؟ من از این سرزمین پا بیرون نمینهم تا پدرم اجازه دهد یا خداوند درباره من داوری فرماید » سوره یوسف، آیه ۸۰.</ref>. | |||
جالبتر، مشورت [[بلقیس]] [[حاکم]] [[شهر]] [[سبأ]] با بزرگان و [[فرماندهان]] [[ارتش]] دربار خویش است که به روش [[عقلانی]] همیشگی خویش گفت: {{متن قرآن|قَالَتْ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ أَفْتُونِي فِي أَمْرِي مَا كُنْتُ قَاطِعَةً أَمْرًا حَتَّى تَشْهَدُونِ}}<ref>«(آنگاه) گفت: ای سرکردگان! در کار، به من نظر دهید که من هیچ کاری را تا گواهم نبودهاید به پایان نبردهام» سوره نمل، آیه ۳۲.</ref>، بنابراین در [[اسلام]] و [[قرآن]]، مشورت با [[مردم]] و شرکت دادن آنان در تصمیمگیریهای [[اجتماعی]]، از [[وظایف]] [[رهبران]] به شمار میرود {{متن قرآن|فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ}}<ref>«پس با بخشایشی از (سوی) خداوند با آنان نرمخویی ورزیدی و اگر درشتخویی سنگدل میبودی از دورت میپراکندند؛ پس آنان را ببخشای و برای ایشان آمرزش بخواه و با آنها در کار، رایزنی کن و چون آهنگ (کاری) کردی به خداوند توکل کن که خداوند توکل کنندگان (به خویش) را دوست میدارد» سوره آل عمران، آیه ۱۵۹.</ref>. در جایی که [[کافران]] در کارهای مهم خویش به مشورت بنشینند، چرا [[مسلمانان]] [[معتقد]] به [[توحید]] از این امر عقلانی باز مانند؟!{{متن قرآن|وَإِذْ يَمْكُرُ بِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِيُثْبِتُوكَ أَوْ يَقْتُلُوكَ أَوْ يُخْرِجُوكَ وَيَمْكُرُونَ وَيَمْكُرُ اللَّهُ وَاللَّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که کافران با تو نیرنگ میباختند تا تو را بازداشت کنند یا بکشند یا بیرون رانند، آنان نیرنگ میباختند و خداوند تدبیر میکرد و خداوند بهترین تدبیر کنندگان است» سوره انفال، آیه ۳۰.</ref>، {{متن قرآن|وَإِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُنَا بَيِّنَاتٍ قَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا أَيُّ الْفَرِيقَيْنِ خَيْرٌ مَقَامًا وَأَحْسَنُ نَدِيًّا}}<ref>«و چون بر آنان آیات روشن ما خوانده شود کسانی که کفر ورزیدهاند به کسانی که ایمان دارند میگویند: کدام یک از (ما) دو گروه دارای جایگاهی بهتر و محفلی آراستهتر است؟» سوره مریم، آیه ۷۳.</ref>، {{متن قرآن|وَإِنْ كَادُوا لَيَسْتَفِزُّونَكَ مِنَ الْأَرْضِ لِيُخْرِجُوكَ مِنْهَا وَإِذًا لَا يَلْبَثُونَ خِلَافَكَ إِلَّا قَلِيلًا}}<ref>«و به راستی نزدیک بود که تو را از این سرزمین بلغزانند تا از آن بیرون رانند و در آن صورت (آنها نیز) پس از تو جز اندکی درنگ نداشتند» سوره اسراء، آیه ۷۶.</ref>، {{متن قرآن|مَا يَأْتِيهِمْ مِنْ ذِكْرٍ مِنْ رَبِّهِمْ مُحْدَثٍ إِلَّا اسْتَمَعُوهُ وَهُمْ يَلْعَبُونَ}}<ref>«هیچ یادکرد تازهای از سوی پروردگارشان به آنان نمیرسد مگر که آن را شنیدهاند و سرگرم بازیاند» سوره انبیاء، آیه ۲.</ref>، {{متن قرآن|لَاهِيَةً قُلُوبُهُمْ وَأَسَرُّوا النَّجْوَى الَّذِينَ ظَلَمُوا هَلْ هَذَا إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ أَفَتَأْتُونَ السِّحْرَ وَأَنْتُمْ تُبْصِرُونَ}}<ref>«در حالی که دلبستگان سرگرمیاند و ستمکاران (مشرک) در نهان رازگویی کردند که: آیا این (پیامبر) جز بشری مانند شماست؟ آیا با آنکه (به چشم خود) میبینید به جادو روی میآورید؟» سوره انبیاء، آیه ۳.</ref>. | |||
اصولاً [[نظام اجتماعی]] [[مؤمنان]]، متکی به [[اصل شورا]] و مشورت است {{متن قرآن|وَالَّذِينَ اسْتَجَابُوا لِرَبِّهِمْ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَأَمْرُهُمْ شُورَى بَيْنَهُمْ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ}}<ref>«و آنان که (فراخوان) پروردگارشان را اجابت کردهاند و نماز را بر پا داشتهاند و کارشان رایزنی میان همدیگر است و از آنچه روزیشان دادهایم میبخشند» سوره شوری، آیه ۳۸.</ref> و مؤمنان با [[رسول خدا]]{{صل}} در [[امور اجتماعی]] و [[سیاسی]]، مشورت میکردند: {{متن قرآن|إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَإِذَا كَانُوا مَعَهُ عَلَى أَمْرٍ جَامِعٍ لَمْ يَذْهَبُوا حَتَّى يَسْتَأْذِنُوهُ}}<ref>«جز این نیست که مؤمنان آنانند که به خداوند و پیامبرش ایمان دارند و چون در کاری همگانی همراه او باشند تا از او اجازه نگیرند (به راهی دیگر) نمیروند» سوره نور، آیه ۶۲.</ref>. حتی از شیر گرفتن فرزند، پیش از اتمام دو سال مشروط به [[رضایت]] و [[مشورت]] [[پدر]] و [[مادر]] است {{متن قرآن|وَالْوَالِدَاتُ يُرْضِعْنَ أَوْلَادَهُنَّ حَوْلَيْنِ كَامِلَيْنِ لِمَنْ أَرَادَ أَنْ يُتِمَّ الرَّضَاعَةَ وَعَلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَكِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ لَا تُكَلَّفُ نَفْسٌ إِلَّا وُسْعَهَا لَا تُضَارَّ وَالِدَةٌ بِوَلَدِهَا وَلَا مَوْلُودٌ لَهُ بِوَلَدِهِ وَعَلَى الْوَارِثِ مِثْلُ ذَلِكَ فَإِنْ أَرَادَا فِصَالًا عَنْ تَرَاضٍ مِنْهُمَا وَتَشَاوُرٍ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا وَإِنْ أَرَدْتُمْ أَنْ تَسْتَرْضِعُوا أَوْلَادَكُمْ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِذَا سَلَّمْتُمْ مَا آتَيْتُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ}}<ref>«و مادران فرزندان خود را دو سال کامل شیر میدهند؛ این برای کسی است که بخواهد دوران شیردهی را کامل کند، و خوراک و پوشاک آنان به شایستگی بر صاحب فرزند است، بر هیچ کس جز به اندازه توانش تکلیف نیست، نه مادر باید به خاطر فرزندش زیان بیند و نه صاحب فرزند به خاطر فرزندش و بر (گردن) وارث، مانند همین است پس اگر (پدر و مادر) با رضایت و رایزنی با هم بازگرفتن (زودتر کودک) از شیر را خواستند، گناهی ندارند، و اگر خواستید برای فرزندانتان دایه بگیرید، اگر به بایستگی دستمزد آنان را بپردازید گناهی بر شما نیست و از خداوند پروا کنید و بدانید خداوند به آنچه انجام میدهید بیناست» سوره بقره، آیه ۲۳۳.</ref> و شیر دادن رایگان به نوزادان [[زنان]] مطلقه، مشروط به [[ضرورت]] و مشورت و [[همفکری]] پدر و مادر آنان است {{متن قرآن|أَسْكِنُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ سَكَنْتُمْ مِنْ وُجْدِكُمْ وَلَا تُضَارُّوهُنَّ لِتُضَيِّقُوا عَلَيْهِنَّ وَإِنْ كُنَّ أُولَاتِ حَمْلٍ فَأَنْفِقُوا عَلَيْهِنَّ حَتَّى يَضَعْنَ حَمْلَهُنَّ فَإِنْ أَرْضَعْنَ لَكُمْ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ وَأْتَمِرُوا بَيْنَكُمْ بِمَعْرُوفٍ وَإِنْ تَعَاسَرْتُمْ فَسَتُرْضِعُ لَهُ أُخْرَى}}<ref>«آنان را در همانجا که خود به اندازه توانگریتان جای دارید، جا دهید و به آنها زیان مرسانید برای آنکه (زندگی را) برایشان تنگ گیرید و اگر باردارند به آنان نفقه دهید تا هنگامی که بزایند و اگر برای شما (به نوزاد) شیر دهند مزدشان را بپردازید و میان خویش به شایستگی رایزنی کنید و اگر (در توافق) دشواری دارید دیگری او را شیر دهد» سوره طلاق، آیه ۶.</ref> و پس از مشورت در هر امر مهمی، [[لزوم]] [[توکل به خداوند]] [[متعال]]، لازم و ضروری است {{متن قرآن|فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ}}<ref>«پس با بخشایشی از (سوی) خداوند با آنان نرمخویی ورزیدی و اگر درشتخویی سنگدل میبودی از دورت میپراکندند؛ پس آنان را ببخشای و برای ایشان آمرزش بخواه و با آنها در کار، رایزنی کن و چون آهنگ (کاری) کردی به خداوند توکل کن که خداوند توکل کنندگان (به خویش) را دوست میدارد» سوره آل عمران، آیه ۱۵۹.</ref>. | |||
[[ابوالفتوح رازی]] از [[رسول خدا]]{{صل}} نقل کرده است که: «هیچ کس هرگز با مشورت [[بدبخت]] و با [[استبداد رأی]]، [[خوشبخت]] نشده است»<ref>روض الجنان، ج۵، ص۱۲۶.</ref>. | |||
[[امام علی]]{{ع}} فرموده است: {{متن حدیث|مَنِ اسْتَبَدَّ بِرَأْيِهِ هَلَكَ وَ مَنْ شَاوَرَ الرِّجَالَ شَارَكَهَا فِي عُقُولِهَا}} «هر که استبداد رأی ورزد نابود میشود هر که با افراد بزرگ مشورت کند در [[عقل]] آنها [[شریک]] شده است»<ref>نهج البلاغه، حکمت ۱۶۱.</ref>. | |||
رسول خدا{{صل}} فرموده است: «هنگامی که [[زمامداران]] شما [[نیکان]] ما باشند و [[توانگران]] شما سخاوتمندان و کارهایتان به مشورت انجام گیرد؛ در این موقع روی [[زمین]] از زیر زمین برای شما بهتر است (یعنی [[زندگی]] بهتر از [[مرگ]] است). ولی اگر زمامدارانتان، بدان و [[ثروتمندان]] شما، افراد [[بخیل]] باشند و در [[کارها]] مشورت نکنید در این صورت، زیر زمین از روی آن، برای شما بهتر خواهد بود!»<ref>روض الجنان، ج۵، ص۱۲۶.</ref>. | |||
در مشورت، افراد کاردان و [[عاقل]] و چیز [[فهم]] و [[مدبر]] را باید برگزید، نه انسانهای بخیل و [[ترسو]] و [[حریص]] را؛ چنان که [[امیر مؤمنان]] به [[مالک اشتر]] میفرماید: «با افراد بخیل مشورت نکن؛ زیرا تو را از [[بخشش]] و [[کمک به دیگران]] باز میدارد و از [[فقر]] میترساند و همچنین با افراد ترسو مشورت نکن؛ زیرا آنان تو را از انجام کارهای مهم باز میدارند و نیز با اشخاص حریص مشورت نکن که آنها برای جمعآوری [[ثروت]] و یا کسب [[مقام]]، [[ظلم و جور]] را میآرایند»<ref>نهج البلاغه، نامه ۵۳.</ref>. | |||
[[امام سجاد]]{{ع}} در «[[رساله حقوق]]» میفرماید: «[[حق]] کسی که از تو [[مشورت]] میخواهد این است که: اگر [[عقیده]] و نظری داری در [[اختیار]] او بگذاری و اگر درباره آن کار، چیزی نمیدانی، او را به کسی [[راهنمایی]] کنی که میداند و اما حق کسی که [[مشاور]] تو است این است: در آنچه با تو موافق نیست او را متهم نسازی»<ref>بحارالانوار، ج۷۱، ص۸.</ref>. | |||
[[پیامبر اکرم]]{{صل}} قبل از آغاز [[جنگ احد]] در چگونگی مواجهه با [[دشمن]] با [[یاران]] خود مشورت کرد و نظر [[اکثریت]] بر این شد که اردوگاه [[جنگی]] آنان، دامنه [[احد]] باشد. در [[جنگ بدر]]، [[لشکریان]] [[اسلام]]، طبق [[فرمان پیامبر]]{{صل}} میخواستند در نقطهای اردو بزنند، یکی از یاران آن [[حضرت]] به نام «[[حباب بن منذر]]» گفت: ای [[رسول خدا]]{{صل}} این محلی را که برای [[لشکرگاه]] [[انتخاب]] کردهاید، طبق [[فرمان خدا]] است که [[تغییر]] آن جایز نباشد و یا به صلاحدید شخص خودتان است؟! [[پیامبر]] فرمود: [[فرمان]] خاصی در آن نیست. عرض کرد: اینجا به دلایلی، جای مناسبی برای اردوگاه نیست، دستور دهید [[لشکر]] از این محل حرکت کند و در نزدیکی آب برای خود محلی را انتخاب نماید. رسول خدا{{صل}} نظر او را پسندید و مطابق [[رأی]] او عمل کرد<ref>الدر المنثور، ج۲، ص۹۰.</ref>. | |||
روشن است که پس از مشورت، نوبت به [[تصمیمگیری]] میرسد که در این مرحله باید قاطعانه عمل کرد: {{متن قرآن|فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ}}<ref>«و چون آهنگ (کاری) کردی به خداوند توکل کن» سوره آل عمران، آیه ۱۵۹.</ref>. اصولاً افرادی که با مشورت و [[صلاح]] اندیشی کاری را انجام میدهند و با [[صاحب نظران]] به مشورت میپردازند، کمتر گرفتار [[لغزش]] میشوند، ولی کسانی که گرفتار [[استبداد رأی]] هستند و خود را [[بینیاز]] از [[افکار]] دیگران میدانند - هرچند فوق العاده هم باشند. غالباً گرفتار [[اشتباهات]] خطرناک و مشکلآفرینی میشوند. و به همین جهت است که استبداد رأی، [[شخصیت]] و حیثیت [[توده]] [[مردم]] را میکشد و [[افکار]] آنان را متوقف میسازد و استعدادهای آماده را نابود میکند و بزرگترین سرمایههای [[انسانی]] - که همانا پشتوانه مردمی باشد - از دست میرود. [[رسول خدا]]{{صل}} فرموده است: {{متن حدیث|ما يَسْتَغْنِي رَجُلٌ عَنْ مَشْوَرَةٍ}}؛ هیچ کسی از [[مشورت]] [[بینیاز]] نیست»<ref>نهج الفصاحه، ص۴۹۷، ح۱۶۳۷.</ref> و فرمود: «بدترین [[امت]] من کسی است که عهدهدار [[قضا]] شود و هنگامی که به تردید افتد مشورت نکند و وقتی به صواب رود گردن فرازد و اگر [[خشمگین]] شود [[خشونت]] کند و هر که [[بدی]] را نویسد مانند کسی است که بدان عمل میکند»<ref>نهج الفصاحه، ص۵۳۶، ح۱۸۰۱.</ref>. | |||
بنابراین «[[شوری]]» را میتوان به عنوان یک اصل در [[زندگی اجتماعی]] قلمداد کرد؛ زیرا [[انسان]] هر اندازه از نظر [[فکری]] نیرومند باشد، نسبت به مسائل مختلف تنها از یک یا چند بعد مینگرد و ابعاد دیگر بر او مجهول میماند، اما هنگامی که مسائل در «شوری» مطرح میشود و [[عقلها]] و تجارب و دیدگاههای مختلف به کمک هم میشتابند، مسائل کاملاً پخته و کمعیب و [[نقص]] میگردد و طبعاً از [[لغزش]] و [[انحراف]] دورتر میشود؛ لذا در [[حدیثی]] از رسول خدا{{صل}} نقل شده است که: {{متن حدیث|انه ما من یشاور أحدا إلا هدی إلی الرشد}}؛ هیچ کس در [[کارها]] مشورت نمیکند مگر این که به [[راه راست]] و کمال یافتگی [[هدایت]] میشود<ref>تفسیر نمونه، ج۲۰، ص۴۶۲.</ref>. | |||
از [[امیر مؤمنان علی]]{{ع}} نیز نقل شده که: {{متن حدیث|لَا ظَهِيرَ كَالْمُشَاوَرَةِ وَ الِاسْتِشَارَةُ عَيْنُ الْهِدَايَةِ}}، «هیچ [[پشتیبانی]] مانند مشورت نیست و مشورت عین هدایت است»<ref>وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۴۰، باب ۲۱.</ref>.<ref>[[محمد علی کوشا|کوشا، محمد علی]]، [[شوری (مقاله)|مقاله (شوری)]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]]، ص۸۶۲-۸۶۴.</ref> | |||
== منابع == | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
# [[پرونده:55210091.jpg|22px]] [[محمد جعفر سعیدیانفر|سعیدیانفر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم ج۲ (کتاب)|'''فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم''']] | # [[پرونده:55210091.jpg|22px]] [[محمد جعفر سعیدیانفر|سعیدیانفر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم ج۲ (کتاب)|'''فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم''']] | ||
# [[پرونده:1100410.jpg|22px]] [[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی]] و [[حسین علی یوسفزاده|یوسفزاده]]، [[شورا (مقاله)|مقاله «شورا»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|'''دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶''']] | # [[پرونده:1100410.jpg|22px]] [[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی]] و [[حسین علی یوسفزاده|یوسفزاده]]، [[شورا (مقاله)|مقاله «شورا»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|'''دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶''']] | ||
# [[پرونده:10524027.jpg|22px]] [[محمد علی کوشا|کوشا، محمد علی]]، [[شوری (مقاله)|مقاله (شوری)]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|'''دانشنامه معاصر قرآن کریم''']] | |||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||