عصمت در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخهها
←دلیل عصمت معصومین
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
|||
خط ۲۲۴: | خط ۲۲۴: | ||
در نتیجه این مباحث میتوان گفت که واژه [[طاهر]] و مشتقات آن میتوانند به عنوان معادل عصمت در عبارات قرار گیرند و تمام معنای عصمت را هم حمل میکنند، اما چهارده واژه دیگر یا اصلاً قابلیت تعادل با کلمه عصمت را ندارند یا مثل کلمات [[تقوا]]، [[عدالت]] و مخلصون، فقط عصمت عملی را در بر میگیرند»<ref>[[ابراهیم صفرزاده|صفرزاده، ابراهیم]]، [[عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی (کتاب)|عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی]] ص ۵۸-۷۳.</ref>. | در نتیجه این مباحث میتوان گفت که واژه [[طاهر]] و مشتقات آن میتوانند به عنوان معادل عصمت در عبارات قرار گیرند و تمام معنای عصمت را هم حمل میکنند، اما چهارده واژه دیگر یا اصلاً قابلیت تعادل با کلمه عصمت را ندارند یا مثل کلمات [[تقوا]]، [[عدالت]] و مخلصون، فقط عصمت عملی را در بر میگیرند»<ref>[[ابراهیم صفرزاده|صفرزاده، ابراهیم]]، [[عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی (کتاب)|عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی]] ص ۵۸-۷۳.</ref>. | ||
=== مترافات واژه عصمت === | |||
«با تتبّع در [[آیات]] و [[روایات]]، به واژههایی بر میخوریم که تقریباً معادل و مرادف واژه [[معصوم]] میباشند؛ مانند واژه "[[مخلَص]]". امّا در این قسمت، منظور ما از واژههای معادل [[عصمت]]، تعبیراتی است که توسّط [[اندیشمندان اسلامی]] به کار رفته است، نه مطلق واژههایی که از [[قرآن]] و [[سنت]] قابل استخراج هستند. | |||
'''[[تنزیه]]''': در کلمات برخی از [[علمای اسلامی]] گاهی برای افاده معنای [[عصمت]]، از واژه [[تنزیه]] استفاده شده است. چنانکه عنوان [[کتاب]] [[سید مرتضی]] درباره [[عصمت انبیا]] و [[ائمه]]{{عم}} [[تنزیه]] الانبیاء<ref>در کتاب الذریعة إلی تصانیف الشیعه، ج۴، ص۴۵۶، از چهار کتاب دیگر با همین نام یاد شده است.</ref> است. برخی از علمای [[اهل]] [[سنّت]] نیز به طور کلّی از به کار بردن واژه [[عصمت]] اجتناب ورزیده و تنها از کلمه "[[تنزیه]]" استفاده کردهاند<ref>ر.ک: الفقه الاکبر، ابوحنیفه.</ref>. | |||
البته در برخی از [[روایات]] نیز، یکی از تعابیری که در کنار واژه [[عصمت]] به کار رفته است، مشتقات کلمه "[[تنزیه]]" میباشد. به عنوان نمونه، در [[زیارت]] جامعهای که از [[امام هادی]]{{ع}} - [[نقل]] شده است، میخوانیم: {{متن حدیث|اللَّهُمَّ اجْعَلْ أَفْضَلَ صَلَوَاتِكَ... عَلَى سَيِّدِنَا مُحَمَّدٍ عَبْدِكَ وَ رَسُولِكَ... الْمَعْصُومِ مِنْ كُلِّ خَطَإٍ وَ زَلَلٍ الْمُنَزَّهِ مِنْ كُلِّ دَنَسٍ وَ خَطَلٍ<ref>بحار الانوار، ج۹۹، ص۱۷۸.</ref>. عَصَمَكُمُ اللَّهُ مِنَ الذُّنُوبِ... نَزَّهَكُمْ مِنَ الزَّلَلِ وَ الْخَطَإِ}}<ref>بحار الانوار، ج۹۹، ص۱۵۰. همچنین ر.ک: بحارالانوار، ج۹۷، ص۳۰۷؛ ج۲۵، ص۱۸۲.</ref>؛ خدایا [[برترین]] درودهایت را بر [[سرور]] ما [[محمّد]]، [[بنده]] و رسولت فرست... آنکه [[معصوم]] از هر [[خطا]] و لغزشی بود و منزه از هر گونه [[آلودگی]] و [[سبکسری]].... [[خداوند]] شما را از [[گناهان]]، [[معصوم]] قرار داده و از [[لغزش]] و [[خطا]]، منزّه ساخته است. | |||
'''[[توفیق]]''': برخی دیگر از [[علمای اسلامی]]، واژه "[[توفیق]]" را معادل و مساوی با اصطلاح [[عصمت]] دانستهاند<ref>اوائل المقالات، ص۶۷-۶۶؛ شرح المقاصد، ج۴، ص۳۱۲-۳۱۳. </ref>. لیکن از علمای معتزلی [[نقل]] شده است که بین اصطلاح "[[عصمت]]" و "[[توفیق]]" تفاوت قائل شدهاند. به این صورت که نخست "[[لطف]]" را به چیزی تعریف کردهاند که وقتی [[خداوند]] آن را در [[حق]] کسی انجام دهد، آن شخص اختیاراً واجبی را انجام خواهد داد و یا حرامی را ترک خواهد کرد. سپس گفتهاند لطفی که به واسطه آن، عمل واجبی صورت پذیرد "[[توفیق]]" نام دارد. اما لطفی که سبب ترک [[حرام]] میگردد، [[عصمت]] نامیده میشود<ref>شرح المقاصد، ج۴، ص۳۱۲-۳۱۳.</ref>. شاید بتوان گفت که منشأ این کار برد، روایاتی است که در کنار واژه [[عصمت]]، لغت [[توفیق]] و مشتقات آن را نیز به کار بردهاند. در این زمینه دو نمونه را یاد آور میشویم: | |||
# [[امام صادق]]{{ع}} درباره [[رسول گرامی اسلام]]{{صل}} میفرمایند: {{متن حدیث|إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ{{صل}} كَانَ مُسَدَّداً مُوَفَّقاً مُؤَيَّداً بِرُوحِ الْقُدُسِ لَا يَزِلُ وَ لَا يُخْطِئُ فِي شَيْءٍ مِمَّا يَسُوسُ بِهِ الْخَلْقَ}}<ref>الکافی، ج۱، ص۲۶۶.</ref>. [[رسول خدا]]{{صل}} برخوردار از [[راهنمایی]] و [[توفیق الهی]] بود و مویَّد به [[روح القدس]]. [[لغزش]] و خطایی در هر آنچه که به واسطه آنها امور [[مردم]] را اداره میکرد، نداشت. | |||
# [[امام رضا]]{{ع}} در [[تبیین]] [[مقام امام]] و [[امامت]] میفرمایند: {{متن حدیث|وَ هُوَ مَعْصُومٌ مُؤَيَّدٌ مُوَفَّقٌ مُسَدَّدٌ قَدْ أَمِنَ الْخَطَايَا وَ الزَّلَلَ وَ الْعِثَارَ...}}<ref>بحارالانوار، ج۲۵، ص۱۲۷-۱۲۸. همچنین ر.ک: الکافی، ج۱، ص۲۰۳. </ref>؛ [[امام]]، [[معصوم]] است و برخوردار از تأییدات، توفیقات و راهنماییهای [[الهی]]، و از هر [[خطا]] و لغزشی در [[امان]] است. | |||
'''[[صدق]]، [[امانت]] و [[تبلیغ]]''': برخی از نویسندگان [[اهل]] [[سنّت]]، آنجا که در باره [[صفات انبیا]] و [[مقام عصمت]] آنها بحث کردهاند، بدون اینکه از اصطلاح [[عصمت]] نامی برده باشند، چهار صفت [[صدق]]، [[امانت]]، [[تبلیغ]] و [[فطانت]] را ذکر کردهاند. سپس در توضیح معنای هر یک گفتهاند: "[[صدق]]"، این است که خبر، [[مطابق با واقع]] باشد؛ یعنی هر خبری که [[پیامبر]] میدهد، چه از جانب خود و چه از جانب [[خدا]]، محال است که [[کذب]] در آن [[راه]] یابد. | |||
"[[امانت]]"، این است که [[خداوند]] ظاهر و [[باطن]] [[انبیا]] را از [[گناه]] [[حفظ]] میکند؟ هم از گناهانی که مربوط به اعضا و جوارح [[انسان]] میشوند؛ همچون [[غیبت]]، دزدی و امثال آن و هم گناهانی که مربوط به [[قلب]] و [[دل]] آدمیاند؛ همانند: [[حسد]]، [[کبر]] و [[ریا]]. | |||
"[[تبلیغ]]"، این است که [[پیامبران]] تمام آنچه را که [[خداوند]] [[فرمان]] [[ابلاغ]] آن را داده است، با بیانی روشن و خالی از هرگونه پیچیدگی و [[اشتباه]] به [[مردم]] میرسانند. | |||
"[[فطانت]]" بدان معناست که [[پیامبران]] دارای [[قدرت]] [[فهم]] فوقالعادهای بوده، از [[توانایی]] بالایی برای [[احتجاج]] و [[استدلال]] در برابر [[شبهات]] [[دشمنان]] برخوردار میباشند<ref>البیان المفید فی علم التوحید، ص۲۷-۲۸؛ الجواهر الکلامیة فی العقیدة الاسلامیة، ص۵۶.</ref>. | |||
ظاهر اینگونه بیانات این است که سه صفت اول؛ [[صدق]]، [[امانت]]، و [[تبلیغ]]؛ مجموعاً مفهوم اصطلاح [[عصمت]] را در بر دارند. امّا یکی از نویسندگان تصریح میکند که صفت دوم، یعنی، [[امانت]]، معادل و مترادف [[عصمت]] میباشد: {{عربی|يجب للرسل -علیهم الصلاة والسلام- الامانة و هي العصمة}}<ref>تبسیط العقائد الاسلامیه، ص۱۲۳.</ref>. | |||
هر چند برخی از آنها<ref>البیان المفید فی علم التوحید، ص۲۷.</ref>، یادآور شدهاند که [[انبیا]] همه اوصاف و [[کمالات]] بشری را دارا میباشند، اما به نظر میرسد [[برگزیدن]] این چهار صفت از بین آن همه اوصاف، چندان موجه نباشد. خصوصاً اینکه اوصافی همچون [[مخلَص]] و مصطفی - که [[قرآن کریم]] بر آنها تأکید میورزد - در این میان به چشم نمیخورند. علاوه بر اینکه برخی از این [[تفاسیر]] (همچون [[تفسیر]] [[امانت]]) خالی از [[تکلف]] نیست»<ref>[[احمد حسین شریفی|شریفی، احمد حسین]]، [[حسن یوسفیان|یوسفیان، حسن]]، [[پژوهشی در عصمت معصومان (کتاب)|پژوهشی در عصمت معصومان]] ص ۲۷-۳۰.</ref>. | |||
==[[دلیل عصمت]] [[معصومین]]== | ==[[دلیل عصمت]] [[معصومین]]== |