پرش به محتوا

بحث:حج: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۱۰ بایت حذف‌شده ،  ‏۴ ژوئیهٔ ۲۰۲۲
برچسب: برگردانده‌شده
برچسب: برگردانده‌شده
خط ۱: خط ۱:
== مقدمه ==
== مقدمه ==
حج در لغت به معناى قصد ،(1) قصد امر عظیم ،(2) روى آوردن ،(3) بازگشت (4) و بازداشتن (5) آمده است. برخى معناى اصلى این ماده را قصدى همراه با حرکت و عمل دانسته و گفته‌اند: به حج خانه خدا از آن جهت حج گفته شده که با حرکت و اعمال مخصوص همراه است (6) و در اصطلاح فقه اسلامى به قصد خانه خدا در وقت خاص با هدف به جاى آوردن اعمال مخصوص گفته مى‌شود .(7) به مجموع مناسک و اعمالى که در این سفر انجام مى‌گیرد نیز حج گفته شده است .(8) حج از جهات گوناگون به اقسام متعددى قسمت شده است؛ از جهت حجم و شمار اعمال، به حج اکبر و حج اصغر قسمت شده است. حج اکبر ( حج بزرگ‌تر ) به حجى گفته شده است که داراى اعمال بیشتر از جمله وقوف در عرفات، مشعر و اعمال مناست و حج اصغر ( حج کوچک‌تر )، حجى است که این اعمال در آن نیست و به آن عمره * گفته مى‌شود .(9) از جهت چگونگى انجام اعمال و نیز حجگزار به تمتع، قِران و اِفراد قسمت شده است .(10) حج تمتع حجى است که حجگزار در آن ابتدا براى اعمال عمره محرم شده، پس از خروج از احرام، دوباره براى اعمال حج احرام مى‌بندد .(11) حج قِران حجى است که عمره آن پس از حج است و حجگزار هنگام احرام حج، قربانى خود را به همراه مى‌آورد .(12) حج اِفراد نیز حجى است که حجگزار تنها براى حج محرم شده، عمره را پس از آن به جاى مى‌آورد .(13) تعاریف دیگرى نیز براى این سه‌گونه حج بیان شده است. ( ادامه مقاله، اقسام حج ) از جهت حکم شرعى نیز به حج واجب و غیر واجب قسمت شده است. حج واجب گاه به اصل شرع واجب مى‌گردد که به آن « حَجّة الاسلام » مى‌گویند (14) و گاه با اسباب عارضى همچون نذر، قسم و عللى دیگر واجب مى‌شود و حج غیر واجب آن است که شرایط وجوب حج را ندارد که به آن « حج استحبابى » گفته مى‌شود ؛(15) همچنین حجگزار، گاه براى خود حج مى‌گزارد و گاه به نیابت از شخصى دیگر که به آن « حج نیابى » یا « حج استنابه‌اى » گویند. قسم اخیر نیز به « حج بَلَدى » و « حج میقاتى » قسمت مى‌شود. حج بلدى آن است که حجگزار از بلد منوب عنه نیت حج کند و حج میقاتى آن است که از میقات به نیابت منوب عنه به جا آورده شود .(16) قرآن از حج با واژه‌ها و تعبیرهاى گوناگون یاد کرده است؛ از جمله: 1. ماده « حجّ » که 8 بار به صورت اسم و مفرد « واَتِمُّوا الحَجَّ » ( بقره / 2، 196 - 197 و ...) و یک بار به صورت جمع: « ثَمـنِىَ حِجَجٍ » ( قصص / 28، 27 ) و یک بار به صورت فعل: « فَمَن حَجَّ البَیتَ » ( بقره / 2، 158 ) و یک بار به صورت مصدر: « حِجُّ البَیتِ » ( آل عمران / 3، 97 ) و یک بار نیز با تعبیر « حج اکبر » آمده است: « یَومَ الحَجِّ الاَکبَرِ » ( توبه / 9، 3 ) که برخى مراد از آن را اعمال حج در برابر عمره دانسته‌اند که حج اصغر است ؛(17) ولى برخى مقصود از آن را روز عید قربان (18) یا روز عرفه (19) یا همه روزهاى حج (20) یا تنها عید قربان سال نهم هجرى دانسته‌اند، زیرا پس از آن روز دیگر به مشرکان اجازه انجام اعمال حج داده نشد .(21) در دو آیه نیز از حجگزاران یاد شده است که در یک آیه با تعبیر « الحاجّ » آمده: « اَجَعَلتُم سِقایَةَ الحاجِّ » ( توبه / 9، 19 ) و در آیه‌اى دیگر از آنان با تعبیر قصد کنندگان خانه خدا (22) یاد شده است: « ءامّینَ البَیتَ ». ( مائده / 5، 2 ) 2. مناسک که جمع مَنْسک به معناى اعمال حج (23) یا جاى اعمال (24) است: « فَاِذا قَضَیتُم مَنـسِکَکُم ». ( بقره / 2، 200 ) برخى مراد از آن را خصوص قربانى و ریختن خون دانسته‌اند .(25) 3. « شعائر * اللّه ‌» که در 4 آیه آمده و در برخى از این آیات مراد مناسک و اعمال حج است :(26) « لاتُحِلّوا شَعرَ اللّهِ ». ( مائده / 5، 2 ) در آیاتى دیگر نیز قرآن از برخى اعمال حج همچون طواف: « ولیَطَّوَّفوا بِالبَیتِ العَتیق » ( حّج / 22، 29 )، کوچ از عرفات: « اَفَضتُم مِن عَرَفـتٍ » ( بقره / 2، 198 )، نماز پشت مقام ابراهیم: « واتَّخِذوا مِن مَقامِ اِبرهیمَ مُصَلًّى » ( بقره / 2، 125 ) و سعى میان صفا * و مروه *: « اِنَّ الصَّفا والمَروةَ ... فَلا جُناحَ عَلَیهِ اَن یَطَّوَّفَ بِهِما » ( بقره / 2، 158 ) یاد کرده است. در این آیات، قرآن کریم از برخى مباحث مربوط به حج از جمله حج در شرایع پیشین، اهمیت حج، فلسفه حج و برخى احکام و آداب آن سخن به میان آورده است.
حج در لغت به معناى قصد ،<ref>مقاييس اللغه، ج 2، ص 29؛ لسان العرب، ج 2، ص 226، «حج».</ref> قصد امر عظیم ،<ref>العين، ج 3، ص 9؛ تاج العروس، ج 3، ص 314، «حج».</ref> روى آوردن ،<ref>تاج العروس، ج 3، ص 314، «حج».</ref> بازگشت <ref>العين، ج 3، ص 10؛ مقاييس اللغه، ج 2، ص 31.</ref> و بازداشتن <ref> تاج العروس، ج 3، ص 314.</ref> آمده است. برخى معناى اصلى این ماده را قصدى همراه با حرکت و عمل دانسته و گفته‌اند: به حج خانه خدا از آن جهت حج گفته شده که با حرکت و اعمال مخصوص همراه است <ref>التحقيق، ج 2، ص 169، «حج».</ref> و در اصطلاح فقه اسلامى به قصد خانه خدا در وقت خاص با هدف به جاى آوردن اعمال مخصوص گفته مى‌شود .<ref>القاموس الفقهى، ص 76؛ معجم الفاظ الفقه الجعفرى، ص 150؛ الموسوعة الفقهيه، ج 17، ص 23، «حج».</ref> به مجموع مناسک و اعمالى که در این سفر انجام مى‌گیرد نیز حج گفته شده است .<ref>جواهرالكلام، ج 17، ص 223.</ref> حج از جهات گوناگون به اقسام متعددى قسمت شده است؛ از جهت حجم و شمار اعمال، به حج اکبر و حج اصغر قسمت شده است. حج اکبر ( حج بزرگ‌تر ) به حجى گفته شده است که داراى اعمال بیشتر از جمله وقوف در عرفات، مشعر و اعمال مناست و حج اصغر ( حج کوچک‌تر )، حجى است که این اعمال در آن نیست و به آن عمره * گفته مى‌شود .<ref>تفسير عياشى، ج 2، ص 76؛ سلسلة الينابيع، ج 7، ص 380؛ معجم الفاظ الفقه الجعفرى، ص 151.</ref> از جهت چگونگى انجام اعمال و نیز حجگزار به تمتع، قِران و اِفراد قسمت شده است .<ref>تذكرة الفقهاء، ج 7، ص 146 ـ 147؛ مجمع الفائده، ج 6، ص 9 ـ 12؛ سلسلة الينابيع، ج 7، ص 225.</ref> حج تمتع حجى است که حجگزار در آن ابتدا براى اعمال عمره محرم شده، پس از خروج از احرام، دوباره براى اعمال حج احرام مى‌بندد .<ref>مغنى المحتاج، ج 1، ص 514؛ معجم الفاظ الفقه الجعفرى، ص 151.</ref> حج قِران حجى است که عمره آن پس از حج است و حجگزار هنگام احرام حج، قربانى خود را به همراه مى‌آورد .<ref> مختلف الشيعه، ج 4، ص 24 ـ 25؛ منتهى المطلب، ج 2، ص 659.</ref>حج اِفراد نیز حجى است که حجگزار تنها براى حج محرم شده، عمره را پس از آن به جاى مى‌آورد .<ref> المغنى، ج 3، ص 247؛ منتهى المطلب، ج 2، ص 659؛ معجم الفاظ الفقه الجعفرى، ص 151.</ref> تعاریف دیگرى نیز براى این سه‌گونه حج بیان شده است. ( ادامه مقاله، اقسام حج ) از جهت حکم شرعى نیز به حج واجب و غیر واجب قسمت شده است. حج واجب گاه به اصل شرع واجب مى‌گردد که به آن « حَجّة الاسلام » مى‌گویند <ref>جواهرالكلام، ج 17، ص 223؛ معجم الفاظ الفقه الجعفرى، ص 152.</ref> و گاه با اسباب عارضى همچون نذر، قسم و عللى دیگر واجب مى‌شود و حج غیر واجب آن است که شرایط وجوب حج را ندارد که به آن « حج استحبابى » گفته مى‌شود ؛<ref>معجم الفاظ الفقه الجعفرى، ص 152.</ref> همچنین حجگزار، گاه براى خود حج مى‌گزارد و گاه به نیابت از شخصى دیگر که به آن « حج نیابى » یا « حج استنابه‌اى » گویند. قسم اخیر نیز به « حج بَلَدى » و « حج میقاتى » قسمت مى‌شود. حج بلدى آن است که حجگزار از بلد منوب عنه نیت حج کند و حج میقاتى آن است که از میقات به نیابت منوب عنه به جا آورده شود .<ref>معجم الفاظ الفقه الجعفرى، ص 151.</ref> قرآن از حج با واژه‌ها و تعبیرهاى گوناگون یاد کرده است؛ از جمله:  
1. <ref>مقاييس اللغه، ج 2، ص 29؛ لسان العرب، ج 2، ص 226، «حج».</ref>
1. ماده « حجّ » که 8 بار به صورت اسم و مفرد « واَتِمُّوا الحَجَّ » ( بقره / 2، 196 - 197 و ...) و یک بار به صورت جمع: « ثَمـنِىَ حِجَجٍ » ( قصص / 28، 27 ) و یک بار به صورت فعل: « فَمَن حَجَّ البَیتَ » ( بقره / 2، 158 ) و یک بار به صورت مصدر: « حِجُّ البَیتِ » ( آل عمران / 3، 97 ) و یک بار نیز با تعبیر « حج اکبر » آمده است: « یَومَ الحَجِّ الاَکبَرِ » ( توبه / 9، 3 ) که برخى مراد از آن را اعمال حج در برابر عمره دانسته‌اند که حج اصغر است ؛<ref> الكافى، ج 4، ص 265، 290؛ جامع البيان، ج 10، ص 98؛ مجمع البيان، ج 5، ص 11.</ref> ولى برخى مقصود از آن را روز عید قربان<ref>الكافى، ج 4، ص 290؛ جامع البيان، ج 10، ص 90؛ مجمع البيان، ج 5، ص 11.</ref> یا روز عرفه <ref>جامع البيان، ج 10، ص 88؛ التفسير الكبير، ج 15، ص 221.</ref> یا همه روزهاى حج <ref>جامع البيان، ج 10، ص 96؛ مجمع البيان، ج 5، ص 11 ـ 12.</ref> یا تنها عید قربان سال نهم هجرى دانسته‌اند، زیرا پس از آن روز دیگر به مشرکان اجازه انجام اعمال حج داده نشد .<ref>التفسير الكبير، ج 15، ص 222؛ الميزان، ج 9، ص 148.</ref> در دو آیه نیز از حجگزاران یاد شده است که در یک آیه با تعبیر « الحاجّ » آمده: « اَجَعَلتُم سِقایَةَ الحاجِّ » ( توبه / 9، 19 ) و در آیه‌اى دیگر از آنان با تعبیر قصد کنندگان خانه خدا <ref>جامع البيان، ج 6، ص 77 ـ 79؛ التفسير الكبير، ج 11، ص 129.</ref> یاد شده است: « ءامّینَ البَیتَ ». ( مائده / 5، 2 )
2. <ref>العين، ج 3، ص 9؛ تاج العروس، ج 3، ص 314، «حج».</ref>
2. مناسک که جمع مَنْسک به معناى اعمال حج <ref>مجمع البيان، ج 2، ص 49؛ التفسير الكبير، ج 5، ص 201.</ref> یا جاى اعمال <ref>مجمع البيان، ج 2، ص 49؛ مجمع البحرين، ج 4، ص 305، «نسك».</ref> است: « فَاِذا قَضَیتُم مَنـسِکَکُم ». ( بقره / 2، 200 ) برخى مراد از آن را خصوص قربانى و ریختن خون دانسته‌اند .<ref> تفسير قرطبى، ج 2، ص 431؛ التفسير الكبير، ج 5، ص 201.</ref>
3. <ref>تاج العروس، ج 3، ص 314، «حج».</ref>
3. « شعائر * اللّه ‌» که در 4 آیه آمده و در برخى از این آیات مراد مناسک و اعمال حج است : « لاتُحِلّوا شَعرَ اللّهِ ». ( مائده / 5، 2 )<ref>جامع البيان، ج 6، ص 73؛ مجمع البيان، ج 3، ص 264.</ref> در آیاتى دیگر نیز قرآن از برخى اعمال حج همچون طواف: « ولیَطَّوَّفوا بِالبَیتِ العَتیق » ( حّج / 22، 29 )، کوچ از عرفات: « اَفَضتُم مِن عَرَفـتٍ » ( بقره / 2، 198 )، نماز پشت مقام ابراهیم: « واتَّخِذوا مِن مَقامِ اِبرهیمَ مُصَلًّى » ( بقره / 2، 125 ) و سعى میان صفا * و مروه *: « اِنَّ الصَّفا والمَروةَ ... فَلا جُناحَ عَلَیهِ اَن یَطَّوَّفَ بِهِما » ( بقره / 2، 158 ) یاد کرده است. در این آیات، قرآن کریم از برخى مباحث مربوط به حج از جمله حج در شرایع پیشین، اهمیت حج، فلسفه حج و برخى احکام و آداب آن سخن به میان آورده است.
4. <ref>العين، ج 3، ص 10؛ مقاييس اللغه، ج 2، ص 31.</ref>
5.<ref> تاج العروس، ج 3، ص 314.</ref>
6. <ref>التحقيق، ج 2، ص 169، «حج».</ref>
7. <ref>القاموس الفقهى، ص 76؛ معجم الفاظ الفقه الجعفرى، ص 150؛ الموسوعة الفقهيه، ج 17، ص 23، «حج».</ref>
8. <ref>جواهرالكلام، ج 17، ص 223.</ref>
9. <ref>تفسير عياشى، ج 2، ص 76؛ سلسلة الينابيع، ج 7، ص 380؛ معجم الفاظ الفقه الجعفرى، ص 151.</ref>
10. <ref>تذكرة الفقهاء، ج 7، ص 146 ـ 147؛ مجمع الفائده، ج 6، ص 9 ـ 12؛ سلسلة الينابيع، ج 7، ص 225.</ref>
11. <ref>مغنى المحتاج، ج 1، ص 514؛ معجم الفاظ الفقه الجعفرى، ص 151.</ref>
12.<ref> مختلف الشيعه، ج 4، ص 24 ـ 25؛ منتهى المطلب، ج 2، ص 659.</ref>
13.<ref> المغنى، ج 3، ص 247؛ منتهى المطلب، ج 2، ص 659؛ معجم الفاظ الفقه الجعفرى، ص 151.</ref>
14. <ref>جواهرالكلام، ج 17، ص 223؛ معجم الفاظ الفقه الجعفرى، ص 152.</ref>
15. <ref>معجم الفاظ الفقه الجعفرى، ص 152.</ref>
16. <ref>معجم الفاظ الفقه الجعفرى، ص 151.</ref>
17.<ref> الكافى، ج 4، ص 265، 290؛ جامع البيان، ج 10، ص 98؛ مجمع البيان، ج 5، ص 11.</ref>
18. <ref>الكافى، ج 4، ص 290؛ جامع البيان، ج 10، ص 90؛ مجمع البيان، ج 5، ص 11.</ref>
19. <ref>جامع البيان، ج 10، ص 88؛ التفسير الكبير، ج 15، ص 221.</ref>
20. <ref>جامع البيان، ج 10، ص 96؛ مجمع البيان، ج 5، ص 11 ـ 12.</ref>
21. <ref>التفسير الكبير، ج 15، ص 222؛ الميزان، ج 9، ص 148.</ref>
22. <ref>جامع البيان، ج 6، ص 77 ـ 79؛ التفسير الكبير، ج 11، ص 129.</ref>
23. <ref>مجمع البيان، ج 2، ص 49؛ التفسير الكبير، ج 5، ص 201.</ref>
24. <ref>مجمع البيان، ج 2، ص 49؛ مجمع البحرين، ج 4، ص 305، «نسك».</ref>
25.<ref> تفسير قرطبى، ج 2، ص 431؛ التفسير الكبير، ج 5، ص 201.</ref>
26. <ref>جامع البيان، ج 6، ص 73؛ مجمع البيان، ج 3، ص 264.</ref>


== پیشینه حج ==
== پیشینه حج ==
۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش