پرش به محتوا

بحث:حج: تفاوت میان نسخه‌ها

۳۸۵ بایت حذف‌شده ،  ‏۴ ژوئیهٔ ۲۰۲۲
برچسب: برگردانده‌شده
برچسب: برگردانده‌شده
خط ۱۱۶: خط ۱۱۶:


== اهمیت حج ==
== اهمیت حج ==
حج در اسلام * جایگاه و اهمیت والایى دارد. قرآن در آیه 97 آل عمران / 3 حج را حق خاص خداوند دانسته است: « ولِلّهِ عَلَىالنّاسِ حِجُّ البَیتِ » که بر همه انسان‌ها اعم از زن و مرد (1) و کافر و مسلمان (2) واجب است، هرچند راه آنان بسیار دور باشد یا پیاده این راه را بپیمایند: « یَأتوکَ رِجالاً وعَلى کُلِّ ضامِرٍ یَأتینَ مِن کُلِّ فَجٍّ عَمیق ». ( حجّ / 22، 27 ) در آیاتى دیگر قرآن کعبه را عامل هدایت جهانیان: « اِنَّ اَوَّلَ بَیتٍ ... وهُدًى لِلعــلَمین » ( آل عمران / 3، 96 ) و سبب قوام و سامان یافتن امور انسان‌ها شمرده است: « جَعَلَ اللّهُ الکَعبَةَ ... قِیـمـًا لِلنّاسِ والشَّهرَ الحَرامَ والهَدىَ والقَلدَ ». ( مائده / 5، 97 ) به نظر برخى مفسران مراد از « قِیـمـًا لِلنّاسِ » هم اصلاح زندگى دنیوى انسان‌ها (3) و هم اصلاح دین و امر آخرت آنان است .(4) در آیه‌اى دیگر، خداوند از دو پیامبر بزرگ الهى، حضرت ابراهیم و اسماعیل عهد گرفته است که این خانه را براى طواف‌کنندگان، مجاوران و نمازگزاران در آن پاک کنند: « وعَهِدنا اِلى اِبرهیمَ واِسمـعیلَ اَن طَهِّرا بَیتِىَ لِلطّافینَ والعـکِفینَ والرُّکَّعِ السُّجود ». ( بقره / 2، 125؛ نیز حجّ / 22، 26 ) افزون بر این، محل انجام دادن این عبادت را امن قرار داده است: « واِذ جَعَلنَا البَیتَ مَثابَةً لِلنّاسِ واَمنـًا » ( بقره / 2، 125 ) تا حجگزاران با خاطرى آسوده حج بگزارند؛ همچنین در آیاتى دیگر از اعمال حج به عنوان شعائر الهى یاد (5) و مسلمانان به بزرگ شمردن و احترام آن‌ها ترغیب شده‌اند: « ذلِکَ ومَن یُعَظِّم شَعـرَ اللّهِ فَاِنَّها مِن تَقوَى القُلوب » ( حجّ / 22، 32 ) و در آیه‌اى دیگر آنان را از هتک حرمت و تعرض به شعائر الهى در حج، حرمت شکنى حجگزاران خانه خدا منع کرده است: « یـاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا لاتُحِلّوا شَعرَ اللّهِ ... ولا ءامّینَ البَیتَ ». ( مائده / 5، 2 ) در آیاتى دیگر به روزهاى حج، حتى به حیواناتى که با آن‌ها حج گزارده مى‌شود سوگند یاد شده است؛ از جمله قرآن در آیات 1 - 4 فجر / 89 به فجر و شب‌هاى دهگانه و شَفْع و وَتْر سوگند یاد کرده است: « والفَجر * ولَیالٍ عَشر * والشَّفعِ والوَتر * والَّیلِ اِذا یَسر ». طبق یک نظر مراد از « فجر » پگاه ذیحجه یا روز قربانى و مقصود از « ولَیالٍ عَشر » شب‌هاى دهه ذیحجه و مراد از « شفع » روز قربانى و از « وتر » روز عرفه است .(6) این مطلب در روایتى از پیامبر نیز آمده است .(7) بر اساس روایتى دیگر شفع روز ترویه و وتر روز عرفه است .(8) برخى نیز گفته‌اند: مراد از شفع و وتر کوچ اول و دوم حاجیان است که در آیه 203 بقره / 2 به آن اشاره شده است: « فَمَن تَعَجَّلَ فى یَومَینِ فَلاَ اِثمَ عَلَیهِ »، زیرا کوچ اول پس از دو روز است که زوج است و کوچ دوم پس از روز سوم است که فرد است (9) و مراد از شبى که مى‌گذرد: « والَّیلِ اِذا یَسر » طبق یک رأى شب مزدلفه دانسته شده که حاجیان از عرفه به سوى مزدلفه سیر مى‌کنند .(10) در آیه‌اى دیگر قرآن به شهادت دهنده و شهادت داده شده سوگند یاد کرده است: « وشاهِدٍ ومَشهود ». ( بروج / 85، 3 ) طبق برخى اقوال، شاهد روز جمعه و مشهود روز عرفه است .(11) این نظر در روایاتى از پیامبر و اهل بیت نیز آمده است ،(12) زیرا روز جمعه بر هر عملى که در آن روز از سوى افراد انجام شده گواهى مى‌دهد و در روز عرفه مردم و ملائکه الهى براى مناسک حج حضور مى‌یابند ؛(13) نیز گفته شده است که « شاهد » روز ترویه، روز عید قربان، شب‌ها و روزها، ملائکه الهى، حجرالاسود *، امت اسلامى، و پیامبر اکرم صلى‌الله‌علیه‌و‌آله است و « مشهود » قرآن، روز قیامت، حاجیان، سایر پیامبران و امیرمؤمنان است .(14) در آیاتى دیگر قرآن به حیوانات نفس زننده و سم‌هایشان و گرد و غبارى که بر مى‌انگیزند سوگند یاد کرده است: « والعـدِیـتِ ضَبحـا * فَالمورِیـتِ قَدحـا * فَالمُغیرتِ صُبحـا * فَاَثَرنَ بِهِ نَقعـا ». ( عادیات / 100، 1 - 4 ) بیشتر مفسران مراد از آیه را حیواناتى دانسته‌اند که در جهاد شرکت مى‌کنند ؛(15) ولى به نظر برخى، مراد شترانى‌اند که حاجیان را از عرفه به مزدلفه و از آنجا به منا مى‌برند ؛(16) همچنین قرآن کریم در آیاتى دیگر، حج را داراى پاداش و آثار زیادى شمرده تا آنجا که خداوند را شکرگزار عمل حاجیان و اعمال خیر دیگر آنان دانسته :(17) « فَمَن حَجَّ البَیتَ اَوِ اعتَمَرَ ... ومَن تَطَوَّعَ خَیرًا فَاِنَّ اللّهَ شَاکِرٌ عَلیم » ( بقره / 2، 158 ) و گناهان حجگزاران را بخشوده شده شمرده است؛ چه زنده بازگردند (18) و چه در حج از دنیا بروند :(19) « فَمَن تَعَجَّلَ فى یَومَینِ فَلاَ اِثمَ عَلَیهِ ومَن تَاَخَّرَ فَلاَ اِثمَ عَلَیه ». ( بقره / 2، 203 ) بر اساس برخى نقل‌ها، میقات حضرت موسى که 40 روز به طول انجامید: « ووعَدنا موسى ثَلـثینَ لَیلَةً واَتمَمنـها بِعَشرٍ » ( اعراف / 7، 142 ) در ماه ذیقعده و 10 روز نخست ذیحجه بود .(20) حج از عباداتى است که بسیارى از اصول و فروع دین و کارهاى نیک را در خود جمع کرده است ؛(21) مانند توحید و نفى شرک که در نخستین عمل حج ( تلبیه احرام: لبیک اللهم لبیک، لبیک لاشریک لک لبیک ) متبلور بوده، تا پایان اعمال نیز وجود دارد و نبوت که در حج یاد ابراهیم و دیگر پیامبران الهى از جمله پیامبر اکرم صلى‌الله‌علیه‌و‌آله زنده مى‌شود، به ویژه اینکه در برخى روایات، اتمام حج در آیه 196 بقره / 2 به دیدار پیامبر و امامان علیهم‌السلام تفسیر شده است (22) و معاد که حاجیان با پوشیدن لباس احرام به یاد مرگ و قبر، حشر و قیامت مى‌افتند (23) و نیز بسیارى از عبادات و اعمال نیک؛ همچون نماز: « واتَّخِذوا مِن مَقامِ اِبرهیمَ مُصَلًّى » ( بقره / 2، 125 )، روزه: « فَصِیامُ ثَلـثَةِ اَیّامٍ فِى الحَجِّ » ( بقره / 2، 196 )، هجرت در راه خدا و تحمل سختى: « یَأتینَ مِن کُلِّ فَجٍّ عَمیق » ( حجّ / 22، 27 )، جهاد که در روایات، حج جهاد ضعیفان شمرده شده است ،(24) قربانى کردن: « والهَدىَ والقَلدَ » ( مائده / 5، 97 )، اطعام به فقیران: « واَطعِموا الباسَ الفَقیر » ( حجّ / 22، 28 )، تبرى از شیطان با رمى جمرات و نیز تبرى از مشرکان و دشمنان خدا: « یَومَ الحَجِّ الاَکبَرِ اَنَّ اللّهَ بَرِى‌ءٌ مِنَ المُشرِکینَ » ( توبه / 9، 3 )، تولى و دوستى با اولیاى الهى و امامان علیهم‌السلام: « فَاجعَل اَفـ ٔ دَةً مِنَ النّاسِ تَهوى اِلَیهِم » ( ابراهیم / 14، 37 ) که در روایات مراد آیه اهل بیت علیهم‌السلام دانسته شده است که از نسل ابراهیم‌اند ،(25) توبه و استغفار: « ثُمَّ اَفیضوا ... واستَغفِروا اللّهَ » ( بقره / 2، 199 )، دعا و درخواست حاجت از خداوند: « فَاذکُروا اللّهَ ... فَمِنَ النّاسِ مَن یَقولُ رَبَّنا » ( بقره / 2، 200 ) و انجام دادن کارهاى خیر دیگر: « فَمَن حَجَّ البَیتَ ... ومَن تَطَوَّعَ خَیرًا فَاِنَّ اللّهَ شَاکِرٌ عَلیم ». ( بقره / 2، 158 ) در روایات اسلامى نیز حج از جایگاه و اهمیت فراوانى برخوردار است؛ از جمله در روایتى حج یکى از 5 رکن اسلام شمرده شده است .(26) در روایاتى دیگر حج برتر از نماز و روزه (27) [ مستحب ] و انفاق در راه خدا شمرده شده است، هرچند طلاى سرخ و به اندازه کوه ابوقبیس باشد؛ همچنین 10 روز نخست ذیحجه، پاک‌ترین روزها نزد خدا و عمل صالح در این روزها از محبوب‌ترین اعمال و داراى عظیم‌ترین پاداش شمرده شده است ،(28) از این‌رو معصومان علیهم‌السلام در بهترین زمان یعنى ماه رمضان (29) و پس از هر نماز در این ماه، توفیق انجام حج در همان سال و بلکه همه سال‌ها را از خداوند مى‌خواستند (30) و مؤمنان را به تکرار حج حتى تا 50 بار و بیشتر از آن (31) هرچند با قرض گرفتن باشد توصیه مى‌کردند .(32) البته بر اساس روایاتى دیگر در صورتى این کار شایسته است که فرد توان پرداخت بدهى خود را پس از حج داشته باشد .(33) خود نیز مکرر این عبادت را به جاى مى‌آوردند؛ از جمله نقل شده که آدم علیه‌السلام 700 بار ،(34) حضرت خضر در همه سال‌ها ،(35) پیامبراکرم 10 یا 20 بار ،(36) امام حسن مجتبى 15 یا 25 بار (37) و امام زین‌العابدین 20، 22 یا 25 بار حج گزارده‌اند (38) و صاحب عصر علیه‌السلام حضورى هر ساله در حج دارند .(39) از دیگر نشانه‌هاى اهمیت حج آن است که بر اساس برخى روایات، حاکمان اسلامى مأمور شده‌اند که در صورت ترک حج از سوى مسلمانان، آنان را با اجبار راهى حج کنند (40) و در صورت نداشتن هزینه سفر، آن را از بیت‌المال مسلمانان، بپردازند .(41) بر اساس برخى روایات، حج از مصادیق « سبیل‌اللّه ‌» در آیه 60 توبه / 9 است که بر اساس آن حاکم اسلامى مى‌تواند از زکات براى حج فقیران هزینه کند ؛(42) همچنین ترک این عمل از سوى مستطیع، مساوى با کفر (43) و مردن به دین یهود یا نصارا (44) و سبب هلاک شدن فرد ،(45) محروم شدن وى از شفاعت و حوض کوثر، قرار گرفتن در زمره زیانکارترین مردم، پشیمان شدن هنگام مرگ و کور گردیدن در قیامت دانسته شده است .(46)
حج در اسلام * جایگاه و اهمیت والایى دارد. قرآن در آیه 97 آل عمران / 3 حج را حق خاص خداوند دانسته است: « ولِلّهِ عَلَىالنّاسِ حِجُّ البَیتِ » که بر همه انسان‌ها اعم از زن و مرد <ref>الخلاف، ج 2، ص 432 - 433.</ref> و کافر و مسلمان <ref> تذكرة الفقهاء، ج 7، ص 92.</ref> واجب است، هرچند راه آنان بسیار دور باشد یا پیاده این راه را بپیمایند: « یَأتوکَ رِجالاً وعَلى کُلِّ ضامِرٍ یَأتینَ مِن کُلِّ فَجٍّ عَمیق ». ( حجّ / 22، 27 ) در آیاتى دیگر قرآن کعبه را عامل هدایت جهانیان: « اِنَّ اَوَّلَ بَیتٍ ... وهُدًى لِلعــلَمین » ( آل عمران / 3، 96 ) و سبب قوام و سامان یافتن امور انسان‌ها شمرده است: « جَعَلَ اللّهُ الکَعبَةَ ... قِیـمـًا لِلنّاسِ والشَّهرَ الحَرامَ والهَدىَ والقَلدَ ». ( مائده / 5، 97 ) به نظر برخى مفسران مراد از « قِیـمـًا لِلنّاسِ » هم اصلاح زندگى دنیوى انسان‌ها <ref>مجمع البيان، ج 3، ص 424؛ التفسير الكبير، ج 12، ص 100.</ref> و هم اصلاح دین و امر آخرت آنان است .<ref>احكام القرآن، جصاص ، ج 2، ص 603 ـ 604؛ مجمع البيان، ج 3، ص 424؛ فقه القرآن، ج 1، ص 86.</ref> در آیه‌اى دیگر، خداوند از دو پیامبر بزرگ الهى، حضرت ابراهیم و اسماعیل عهد گرفته است که این خانه را براى طواف‌کنندگان، مجاوران و نمازگزاران در آن پاک کنند: « وعَهِدنا اِلى اِبرهیمَ واِسمـعیلَ اَن طَهِّرا بَیتِىَ لِلطّافینَ والعـکِفینَ والرُّکَّعِ السُّجود ». ( بقره / 2، 125؛ نیز حجّ / 22، 26 ) افزون بر این، محل انجام دادن این عبادت را امن قرار داده است: « واِذ جَعَلنَا البَیتَ مَثابَةً لِلنّاسِ واَمنـًا » ( بقره / 2، 125 ) تا حجگزاران با خاطرى آسوده حج بگزارند؛ همچنین در آیاتى دیگر از اعمال حج به عنوان شعائر الهى یاد <ref>جامع البيان، ج 17، ص 206؛ مجمع البيان، ج 7، ص 150.</ref> و مسلمانان به بزرگ شمردن و احترام آن‌ها ترغیب شده‌اند: « ذلِکَ ومَن یُعَظِّم شَعـرَ اللّهِ فَاِنَّها مِن تَقوَى القُلوب » ( حجّ / 22، 32 ) و در آیه‌اى دیگر آنان را از هتک حرمت و تعرض به شعائر الهى در حج، حرمت شکنى حجگزاران خانه خدا منع کرده است: « یـاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا لاتُحِلّوا شَعرَ اللّهِ ... ولا ءامّینَ البَیتَ ». ( مائده / 5، 2 ) در آیاتى دیگر به روزهاى حج، حتى به حیواناتى که با آن‌ها حج گزارده مى‌شود سوگند یاد شده است؛ از جمله قرآن در آیات 1 - 4 فجر / 89 به فجر و شب‌هاى دهگانه و شَفْع و وَتْر سوگند یاد کرده است: « والفَجر * ولَیالٍ عَشر * والشَّفعِ والوَتر * والَّیلِ اِذا یَسر ». طبق یک نظر مراد از « فجر » پگاه ذیحجه یا روز قربانى و مقصود از « ولَیالٍ عَشر » شب‌هاى دهه ذیحجه و مراد از « شفع » روز قربانى و از « وتر » روز عرفه است .<ref>جامع البيان، ج 30، ص 211 ـ 213؛ مجمع البيان، ج 10، ص 347؛ فقه القرآن، ج 1، ص 280.</ref> این مطلب در روایتى از پیامبر نیز آمده است .<ref> مجمع الزوائد، ج 7، ص 137؛ المستدرك، ج 4، ص 220.</ref> بر اساس روایتى دیگر شفع روز ترویه و وتر روز عرفه است .<ref>مجمع البيان، ج 10، ص 347؛ الصافى، ج 7، ص 473.</ref> برخى نیز گفته‌اند: مراد از شفع و وتر کوچ اول و دوم حاجیان است که در آیه 203 بقره / 2 به آن اشاره شده است: « فَمَن تَعَجَّلَ فى یَومَینِ فَلاَ اِثمَ عَلَیهِ »، زیرا کوچ اول پس از دو روز است که زوج است و کوچ دوم پس از روز سوم است که فرد است <ref>جامع البيان، ج 30، ص 213؛ مجمع البيان، ج 10، ص 348.</ref> و مراد از شبى که مى‌گذرد: « والَّیلِ اِذا یَسر » طبق یک رأى شب مزدلفه دانسته شده که حاجیان از عرفه به سوى مزدلفه سیر مى‌کنند .<ref>جامع البيان، ج 30، ص 216؛ مجمع البيان، ج 10، ص 348.</ref> در آیه‌اى دیگر قرآن به شهادت دهنده و شهادت داده شده سوگند یاد کرده است: « وشاهِدٍ ومَشهود ». ( بروج / 85، 3 ) طبق برخى اقوال، شاهد روز جمعه و مشهود روز عرفه است .<ref>مجمع البيان، ج 10، ص 315؛ التفسير الكبير، ج 31، ص 115 ـ 116؛ تفسير قرطبى، ج 19، ص 283.</ref> این نظر در روایاتى از پیامبر و اهل بیت نیز آمده است ،<ref>مسند احمد، ج 2، ص 298؛ وسائل الشيعه، ج 13، ص 548 ـ 549؛ جامع احاديث الشيعه، ج 11، ص 466.</ref> زیرا روز جمعه بر هر عملى که در آن روز از سوى افراد انجام شده گواهى مى‌دهد و در روز عرفه مردم و ملائکه الهى براى مناسک حج حضور مى‌یابند ؛<ref>مجمع البيان، ج 10، ص 315.</ref> نیز گفته شده است که « شاهد » روز ترویه، روز عید قربان، شب‌ها و روزها، ملائکه الهى، حجرالاسود *، امت اسلامى، و پیامبر اکرم صلى‌الله‌علیه‌و‌آله است و « مشهود » قرآن، روز قیامت، حاجیان، سایر پیامبران و امیرمؤمنان است .<ref> التفسير الكبير، ج 31، ص 115 ـ 117؛ تفسير قرطبى، ج 19، ص 284 ـ 286.</ref> در آیاتى دیگر قرآن به حیوانات نفس زننده و سم‌هایشان و گرد و غبارى که بر مى‌انگیزند سوگند یاد کرده است: « والعـدِیـتِ ضَبحـا * فَالمورِیـتِ قَدحـا * فَالمُغیرتِ صُبحـا * فَاَثَرنَ بِهِ نَقعـا ». ( عادیات / 100، 1 - 4 ) بیشتر مفسران مراد از آیه را حیواناتى دانسته‌اند که در جهاد شرکت مى‌کنند ؛<ref>جامع البيان، ج 30، ص 345؛ مجمع البيان، ج 10، ص 423.</ref> ولى به نظر برخى، مراد شترانى‌اند که حاجیان را از عرفه به مزدلفه و از آنجا به منا مى‌برند ؛<ref>مجمع البيان، ج 10، ص 423؛ التفسير الكبير، ج 32، ص 63.</ref> همچنین قرآن کریم در آیاتى دیگر، حج را داراى پاداش و آثار زیادى شمرده تا آنجا که خداوند را شکرگزار عمل حاجیان و اعمال خیر دیگر آنان دانسته : « فَمَن حَجَّ البَیتَ اَوِ اعتَمَرَ ... ومَن تَطَوَّعَ خَیرًا فَاِنَّ اللّهَ شَاکِرٌ عَلیم » ( بقره / 2، 158 )<ref>جامع البيان، ج 2، ص 71.</ref> و گناهان حجگزاران را بخشوده شده شمرده است؛ چه زنده بازگردند <ref>من لايحضره الفقيه، ج 2، ص 215؛ وسائل الشيعه، ج 14، ص 276.</ref> و چه در حج از دنیا بروند : « فَمَن تَعَجَّلَ فى یَومَینِ فَلاَ اِثمَ عَلَیهِ ومَن تَاَخَّرَ فَلاَ اِثمَ عَلَیه ». ( بقره / 2، 203 )<ref>من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 480؛ وسائل الشيعه، ج 14، ص 281.</ref> بر اساس برخى نقل‌ها، میقات حضرت موسى که 40 روز به طول انجامید: « ووعَدنا موسى ثَلـثینَ لَیلَةً واَتمَمنـها بِعَشرٍ » ( اعراف / 7، 142 ) در ماه ذیقعده و 10 روز نخست ذیحجه بود .<ref>تفسير قمى، ج 1، ص 239؛ جامع البيان، ج 1، ص 400؛ مجمع البيان، ج 1، ص 212.</ref> حج از عباداتى است که بسیارى از اصول و فروع دین و کارهاى نیک را در خود جمع کرده است ؛<ref>جواهرالكلام، ج 17، ص 214؛ فرهنگنامه اسرار و معارف حج، ص 23.</ref> مانند توحید و نفى شرک که در نخستین عمل حج ( تلبیه احرام: لبیک اللهم لبیک، لبیک لاشریک لک لبیک ) متبلور بوده، تا پایان اعمال نیز وجود دارد و نبوت که در حج یاد ابراهیم و دیگر پیامبران الهى از جمله پیامبر اکرم صلى‌الله‌علیه‌و‌آله زنده مى‌شود، به ویژه اینکه در برخى روایات، اتمام حج در آیه 196 بقره / 2 به دیدار پیامبر و امامان علیهم‌السلام تفسیر شده است <ref>الكافى، ج 4، ص 549؛ من لايحضره الفقيه، ج 2، ص578.</ref> و معاد که حاجیان با پوشیدن لباس احرام به یاد مرگ و قبر، حشر و قیامت مى‌افتند <ref>بحارالانوار، ج 96، ص 125؛ مستدرك الوسائل، ج 10، ص 174.</ref> و نیز بسیارى از عبادات و اعمال نیک؛ همچون نماز: « واتَّخِذوا مِن مَقامِ اِبرهیمَ مُصَلًّى » ( بقره / 2، 125 )، روزه: « فَصِیامُ ثَلـثَةِ اَیّامٍ فِى الحَجِّ » ( بقره / 2، 196 )، هجرت در راه خدا و تحمل سختى: « یَأتینَ مِن کُلِّ فَجٍّ عَمیق » ( حجّ / 22، 27 )، جهاد که در روایات، حج جهاد ضعیفان شمرده شده است ،<ref>الكافى، ج 4، ص 259؛ وسائل الشيعه، ج 11، ص 100.</ref> قربانى کردن: « والهَدىَ والقَلدَ » ( مائده / 5، 97 )، اطعام به فقیران: « واَطعِموا الباسَ الفَقیر » ( حجّ / 22، 28 )، تبرى از شیطان با رمى جمرات و نیز تبرى از مشرکان و دشمنان خدا: « یَومَ الحَجِّ الاَکبَرِ اَنَّ اللّهَ بَرِى‌ءٌ مِنَ المُشرِکینَ » ( توبه / 9، 3 )، تولى و دوستى با اولیاى الهى و امامان علیهم‌السلام: « فَاجعَل اَفـ ٔ دَةً مِنَ النّاسِ تَهوى اِلَیهِم » ( ابراهیم / 14، 37 ) که در روایات مراد آیه اهل بیت علیهم‌السلام دانسته شده است که از نسل ابراهیم‌اند ،<ref>نورالثقلين، ج 2، ص 550؛ بحارالانوار، ج 65، ص 85 ـ 86.</ref> توبه و استغفار: « ثُمَّ اَفیضوا ... واستَغفِروا اللّهَ » ( بقره / 2، 199 )، دعا و درخواست حاجت از خداوند: « فَاذکُروا اللّهَ ... فَمِنَ النّاسِ مَن یَقولُ رَبَّنا » ( بقره / 2، 200 ) و انجام دادن کارهاى خیر دیگر: « فَمَن حَجَّ البَیتَ ... ومَن تَطَوَّعَ خَیرًا فَاِنَّ اللّهَ شَاکِرٌ عَلیم ». ( بقره / 2، 158 ) در روایات اسلامى نیز حج از جایگاه و اهمیت فراوانى برخوردار است؛ از جمله در روایتى حج یکى از 5 رکن اسلام شمرده شده است .<ref> الكافى، ج 2، ص 18؛ من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 74؛ صحيح البخارى، ج 1، ص 8.</ref> در روایاتى دیگر حج برتر از نماز و روزه <ref> من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 221؛ وسائل الشيعه، ج 11، ص 111 ـ 112.</ref> [ مستحب ] و انفاق در راه خدا شمرده شده است، هرچند طلاى سرخ و به اندازه کوه ابوقبیس باشد؛ همچنین 10 روز نخست ذیحجه، پاک‌ترین روزها نزد خدا و عمل صالح در این روزها از محبوب‌ترین اعمال و داراى عظیم‌ترین پاداش شمرده شده است ،<ref> وسائل الشيعه، ج 14، ص 273؛ جامع احاديث الشيعه، ج 12، ص 193.</ref> از این‌رو معصومان علیهم‌السلام در بهترین زمان یعنى ماه رمضان <ref> الكافى، ج 4، ص 74؛ وسائل الشيعه، ج 10، ص 325.</ref> و پس از هر نماز در این ماه، توفیق انجام حج در همان سال و بلکه همه سال‌ها را از خداوند مى‌خواستند <ref> اقبال الاعمال، ج 1، ص 79؛ بحارالانوار، ج 84، ص 318.</ref> و مؤمنان را به تکرار حج حتى تا 50 بار و بیشتر از آن <ref> من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 217؛ وسائل الشيعه، ج 11، ص 127.</ref> هرچند با قرض گرفتن باشد توصیه مى‌کردند .<ref> تهذيب، ج 5، ص 441 - 442؛ وسائل‌الشيعه، ج 11، ص 140.</ref> البته بر اساس روایاتى دیگر در صورتى این کار شایسته است که فرد توان پرداخت بدهى خود را پس از حج داشته باشد .<ref> تهذيب، ج 5، ص 442؛ وسائل الشيعه، ج 11، ص 141.</ref> خود نیز مکرر این عبادت را به جاى مى‌آوردند؛ از جمله نقل شده که آدم علیه‌السلام 700 بار ،<ref>من لايحضره الفقيه، ج 2، ص 229.</ref> حضرت خضر در همه سال‌ها ،<ref> مستدرك الوسائل، ج 10، ص 43؛ جامع احاديث الشيعه، ج 10، ص 200.</ref> پیامبراکرم 10 یا 20 بار ، <ref>الكافى، ج 4، ص 244 - 245 ، 252؛ وسائل الشيعه، ج 11، ص 124 - 125.</ref> امام حسن مجتبى 15 یا 25 بار <ref>المستدرك، ج 3، ص 169؛ مستدرك الوسائل، ج 8، ص 29 - 30.</ref> و امام زین‌العابدین 20، 22 یا 25 بار حج گزارده‌اند <ref>وسائل الشيعه، ج 11، ص 125؛ مستدرك الوسائل، ج 8، ص 30، 48 ـ 49.</ref> و صاحب عصر علیه‌السلام حضورى هر ساله در حج دارند .<ref>من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 520؛ وسائل الشيعه، ج 11، ص 135.</ref> از دیگر نشانه‌هاى اهمیت حج آن است که بر اساس برخى روایات، حاکمان اسلامى مأمور شده‌اند که در صورت ترک حج از سوى مسلمانان، آنان را با اجبار راهى حج کنند <ref>الكافى، ج 4، ص 260؛ تهذيب، ج 5، ص 23.</ref> و در صورت نداشتن هزینه سفر، آن را از بیت‌المال مسلمانان، بپردازند .<ref>الكافى، ج 4، ص 272؛ من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 420.</ref> بر اساس برخى روایات، حج از مصادیق « سبیل‌اللّه ‌» در آیه 60 توبه / 9 است که بر اساس آن حاکم اسلامى مى‌تواند از زکات براى حج فقیران هزینه کند ؛<ref>تفسير قمى، ج 1، ص 299؛ وسائل الشيعه، ج 9، ص 212؛ جامع احاديث الشيعه، ج 8، ص 172.</ref> همچنین ترک این عمل از سوى مستطیع، مساوى با کفر <ref>من لا يحضره الفقيه، ج 4، ص 356؛ وسائل الشيعه، ج 11، ص 31.</ref> و مردن به دین یهود یا نصارا <ref>وسائل الشيعه، ج 11، ص 30؛ مستدرك الوسائل، ج 8، ص 18.</ref> و سبب هلاک شدن فرد ،<ref>وسائل الشيعه، ج 11، ص 23؛ بحارالانوار، ج 96، ص 19.</ref> محروم شدن وى از شفاعت و حوض کوثر، قرار گرفتن در زمره زیانکارترین مردم، پشیمان شدن هنگام مرگ و کور گردیدن در قیامت دانسته شده است .<ref>الحج والعمره، ص 169 ـ 173.</ref>
1. <ref>الخلاف، ج ص 432 - 433.</ref>
2. <ref> تذكرة الفقهاء، ج 7، ص 92.</ref>
3. <ref>مجمع البيان، ج 3، ص 424؛ التفسير الكبير، ج 12، ص 100.</ref>
4. <ref>احكام القرآن، جصاص ، ج 2، ص 603 ـ 604؛ مجمع البيان، ج 3، ص 424؛ فقه القرآن، ج 1، ص 86.</ref>
5. <ref>جامع البيان، ج 17، ص 206؛ مجمع البيان، ج 7، ص 150.</ref>
6. <ref>جامع البيان، ج 30، ص 211 ـ 213؛ مجمع البيان، ج 10، ص 347؛ فقه القرآن، ج 1، ص 280.</ref>
7.<ref> مجمع الزوائد، ج 7، ص 137؛ المستدرك، ج 4، ص 220.</ref>
8. <ref>مجمع البيان، ج 10، ص 347؛ الصافى، ج 7، ص 473.</ref>
9. <ref>جامع البيان، ج 30، ص 213؛ مجمع البيان، ج 10، ص 348.</ref>
10. <ref>جامع البيان، ج 30، ص 216؛ مجمع البيان، ج 10، ص 348.</ref>
11. <ref>مجمع البيان، ج 10، ص 315؛ التفسير الكبير، ج 31، ص 115 ـ 116؛ تفسير قرطبى، ج 19، ص 283.</ref>
12. <ref>مسند احمد، ج 2، ص 298؛ وسائل الشيعه، ج 13، ص 548 ـ 549؛ جامع احاديث الشيعه، ج 11، ص 466.</ref>
13. <ref>مجمع البيان، ج 10، ص 315.</ref>
14. <ref> التفسير الكبير، ج 31، ص 115 ـ 117؛ تفسير قرطبى، ج 19، ص 284 ـ 286.</ref>
15. <ref>جامع البيان، ج 30، ص 345؛ مجمع البيان، ج 10، ص 423.</ref>
16. <ref>مجمع البيان، ج 10، ص 423؛ التفسير الكبير، ج 32، ص 63.</ref>
17. <ref>جامع البيان، ج 2، ص 71.</ref>
18. <ref>من لايحضره الفقيه، ج 2، ص 215؛ وسائل الشيعه، ج 14، ص 276.</ref>
19. <ref>من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 480؛ وسائل الشيعه، ج 14، ص 281.</ref>
20. <ref>تفسير قمى، ج 1، ص 239؛ جامع البيان، ج 1، ص 400؛ مجمع البيان، ج 1، ص 212.</ref>
21. <ref>جواهرالكلام، ج 17، ص 214؛ فرهنگنامه اسرار و معارف حج، ص 23.</ref>
22. <ref>الكافى، ج 4، ص 549؛ من لايحضره الفقيه، ج 2، ص578.</ref>
23. <ref>بحارالانوار، ج 96، ص 125؛ مستدرك الوسائل، ج 10، ص 174.</ref>
24. <ref>الكافى، ج 4، ص 259؛ وسائل الشيعه، ج 11، ص 100.</ref>
25. <ref>نورالثقلين، ج 2، ص 550؛ بحارالانوار، ج 65، ص 85 ـ 86.</ref>
26.<ref> الكافى، ج 2، ص 18؛ من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 74؛ صحيح البخارى، ج 1، ص 8.</ref>
27.<ref> من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 221؛ وسائل الشيعه، ج 11، ص 111 ـ 112.</ref>
28.<ref> وسائل الشيعه، ج 14، ص 273؛ جامع احاديث الشيعه، ج 12، ص 193.</ref>
29.<ref> الكافى، ج 4، ص 74؛ وسائل الشيعه، ج 10، ص 325.</ref>
30.<ref> اقبال الاعمال، ج 1، ص 79؛ بحارالانوار، ج 84، ص 318.</ref>
31.<ref> من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 217؛ وسائل الشيعه، ج 11، ص 127.</ref>
32.<ref> تهذيب، ج 5، ص 441 - 442؛ وسائل‌الشيعه، ج 11، ص 140.</ref>
33.<ref> تهذيب، ج 5، ص 442؛ وسائل الشيعه، ج 11، ص 141.</ref>
34. <ref>من لايحضره الفقيه، ج 2، ص 229.</ref>
35.<ref> مستدرك الوسائل، ج 10، ص 43؛ جامع احاديث الشيعه، ج 10، ص 200.</ref>
36. <ref>الكافى، ج 4، ص 244 - 245 ، 252؛ وسائل الشيعه، ج 11، ص 124 - 125.</ref>
37. <ref>المستدرك، ج 3، ص 169؛ مستدرك الوسائل، ج 8، ص 29 - 30.</ref>
38. <ref>وسائل الشيعه، ج 11، ص 125؛ مستدرك الوسائل، ج 8، ص 30، 48 ـ 49.</ref>
39. <ref>من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 520؛ وسائل الشيعه، ج 11، ص 135.</ref>
40. <ref>الكافى، ج 4، ص 260؛ تهذيب، ج 5، ص 23.</ref>
41. <ref>الكافى، ج 4، ص 272؛ من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 420.</ref>
42. <ref>تفسير قمى، ج 1، ص 299؛ وسائل الشيعه، ج 9، ص 212؛ جامع احاديث الشيعه، ج 8، ص 172.</ref>
43. <ref>من لا يحضره الفقيه، ج 4، ص 356؛ وسائل الشيعه، ج 11، ص 31.</ref>
44. <ref>وسائل الشيعه، ج 11، ص 30؛ مستدرك الوسائل، ج 8، ص 18.</ref>
45. <ref>وسائل الشيعه، ج 11، ص 23؛ بحارالانوار، ج 96، ص 19.</ref>
46. <ref>الحج والعمره، ص 169 ـ 173.</ref>


==حکمت ها و اهداف حج ==
==حکمت ها و اهداف حج ==
۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش