بحث:حج: تفاوت میان نسخهها
←اهمیت حج
برچسب: برگرداندهشده |
برچسب: برگرداندهشده |
||
خط ۱۱۶: | خط ۱۱۶: | ||
== اهمیت حج == | == اهمیت حج == | ||
حج در اسلام * جایگاه و اهمیت والایى دارد. قرآن در آیه 97 آل عمران / 3 حج را حق خاص خداوند دانسته است: « ولِلّهِ عَلَىالنّاسِ حِجُّ البَیتِ » که بر همه انسانها اعم از زن و مرد | حج در اسلام * جایگاه و اهمیت والایى دارد. قرآن در آیه 97 آل عمران / 3 حج را حق خاص خداوند دانسته است: « ولِلّهِ عَلَىالنّاسِ حِجُّ البَیتِ » که بر همه انسانها اعم از زن و مرد <ref>الخلاف، ج 2، ص 432 - 433.</ref> و کافر و مسلمان <ref> تذكرة الفقهاء، ج 7، ص 92.</ref> واجب است، هرچند راه آنان بسیار دور باشد یا پیاده این راه را بپیمایند: « یَأتوکَ رِجالاً وعَلى کُلِّ ضامِرٍ یَأتینَ مِن کُلِّ فَجٍّ عَمیق ». ( حجّ / 22، 27 ) در آیاتى دیگر قرآن کعبه را عامل هدایت جهانیان: « اِنَّ اَوَّلَ بَیتٍ ... وهُدًى لِلعــلَمین » ( آل عمران / 3، 96 ) و سبب قوام و سامان یافتن امور انسانها شمرده است: « جَعَلَ اللّهُ الکَعبَةَ ... قِیـمـًا لِلنّاسِ والشَّهرَ الحَرامَ والهَدىَ والقَلدَ ». ( مائده / 5، 97 ) به نظر برخى مفسران مراد از « قِیـمـًا لِلنّاسِ » هم اصلاح زندگى دنیوى انسانها <ref>مجمع البيان، ج 3، ص 424؛ التفسير الكبير، ج 12، ص 100.</ref> و هم اصلاح دین و امر آخرت آنان است .<ref>احكام القرآن، جصاص ، ج 2، ص 603 ـ 604؛ مجمع البيان، ج 3، ص 424؛ فقه القرآن، ج 1، ص 86.</ref> در آیهاى دیگر، خداوند از دو پیامبر بزرگ الهى، حضرت ابراهیم و اسماعیل عهد گرفته است که این خانه را براى طوافکنندگان، مجاوران و نمازگزاران در آن پاک کنند: « وعَهِدنا اِلى اِبرهیمَ واِسمـعیلَ اَن طَهِّرا بَیتِىَ لِلطّافینَ والعـکِفینَ والرُّکَّعِ السُّجود ». ( بقره / 2، 125؛ نیز حجّ / 22، 26 ) افزون بر این، محل انجام دادن این عبادت را امن قرار داده است: « واِذ جَعَلنَا البَیتَ مَثابَةً لِلنّاسِ واَمنـًا » ( بقره / 2، 125 ) تا حجگزاران با خاطرى آسوده حج بگزارند؛ همچنین در آیاتى دیگر از اعمال حج به عنوان شعائر الهى یاد <ref>جامع البيان، ج 17، ص 206؛ مجمع البيان، ج 7، ص 150.</ref> و مسلمانان به بزرگ شمردن و احترام آنها ترغیب شدهاند: « ذلِکَ ومَن یُعَظِّم شَعـرَ اللّهِ فَاِنَّها مِن تَقوَى القُلوب » ( حجّ / 22، 32 ) و در آیهاى دیگر آنان را از هتک حرمت و تعرض به شعائر الهى در حج، حرمت شکنى حجگزاران خانه خدا منع کرده است: « یـاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا لاتُحِلّوا شَعرَ اللّهِ ... ولا ءامّینَ البَیتَ ». ( مائده / 5، 2 ) در آیاتى دیگر به روزهاى حج، حتى به حیواناتى که با آنها حج گزارده مىشود سوگند یاد شده است؛ از جمله قرآن در آیات 1 - 4 فجر / 89 به فجر و شبهاى دهگانه و شَفْع و وَتْر سوگند یاد کرده است: « والفَجر * ولَیالٍ عَشر * والشَّفعِ والوَتر * والَّیلِ اِذا یَسر ». طبق یک نظر مراد از « فجر » پگاه ذیحجه یا روز قربانى و مقصود از « ولَیالٍ عَشر » شبهاى دهه ذیحجه و مراد از « شفع » روز قربانى و از « وتر » روز عرفه است .<ref>جامع البيان، ج 30، ص 211 ـ 213؛ مجمع البيان، ج 10، ص 347؛ فقه القرآن، ج 1، ص 280.</ref> این مطلب در روایتى از پیامبر نیز آمده است .<ref> مجمع الزوائد، ج 7، ص 137؛ المستدرك، ج 4، ص 220.</ref> بر اساس روایتى دیگر شفع روز ترویه و وتر روز عرفه است .<ref>مجمع البيان، ج 10، ص 347؛ الصافى، ج 7، ص 473.</ref> برخى نیز گفتهاند: مراد از شفع و وتر کوچ اول و دوم حاجیان است که در آیه 203 بقره / 2 به آن اشاره شده است: « فَمَن تَعَجَّلَ فى یَومَینِ فَلاَ اِثمَ عَلَیهِ »، زیرا کوچ اول پس از دو روز است که زوج است و کوچ دوم پس از روز سوم است که فرد است <ref>جامع البيان، ج 30، ص 213؛ مجمع البيان، ج 10، ص 348.</ref> و مراد از شبى که مىگذرد: « والَّیلِ اِذا یَسر » طبق یک رأى شب مزدلفه دانسته شده که حاجیان از عرفه به سوى مزدلفه سیر مىکنند .<ref>جامع البيان، ج 30، ص 216؛ مجمع البيان، ج 10، ص 348.</ref> در آیهاى دیگر قرآن به شهادت دهنده و شهادت داده شده سوگند یاد کرده است: « وشاهِدٍ ومَشهود ». ( بروج / 85، 3 ) طبق برخى اقوال، شاهد روز جمعه و مشهود روز عرفه است .<ref>مجمع البيان، ج 10، ص 315؛ التفسير الكبير، ج 31، ص 115 ـ 116؛ تفسير قرطبى، ج 19، ص 283.</ref> این نظر در روایاتى از پیامبر و اهل بیت نیز آمده است ،<ref>مسند احمد، ج 2، ص 298؛ وسائل الشيعه، ج 13، ص 548 ـ 549؛ جامع احاديث الشيعه، ج 11، ص 466.</ref> زیرا روز جمعه بر هر عملى که در آن روز از سوى افراد انجام شده گواهى مىدهد و در روز عرفه مردم و ملائکه الهى براى مناسک حج حضور مىیابند ؛<ref>مجمع البيان، ج 10، ص 315.</ref> نیز گفته شده است که « شاهد » روز ترویه، روز عید قربان، شبها و روزها، ملائکه الهى، حجرالاسود *، امت اسلامى، و پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآله است و « مشهود » قرآن، روز قیامت، حاجیان، سایر پیامبران و امیرمؤمنان است .<ref> التفسير الكبير، ج 31، ص 115 ـ 117؛ تفسير قرطبى، ج 19، ص 284 ـ 286.</ref> در آیاتى دیگر قرآن به حیوانات نفس زننده و سمهایشان و گرد و غبارى که بر مىانگیزند سوگند یاد کرده است: « والعـدِیـتِ ضَبحـا * فَالمورِیـتِ قَدحـا * فَالمُغیرتِ صُبحـا * فَاَثَرنَ بِهِ نَقعـا ». ( عادیات / 100، 1 - 4 ) بیشتر مفسران مراد از آیه را حیواناتى دانستهاند که در جهاد شرکت مىکنند ؛<ref>جامع البيان، ج 30، ص 345؛ مجمع البيان، ج 10، ص 423.</ref> ولى به نظر برخى، مراد شترانىاند که حاجیان را از عرفه به مزدلفه و از آنجا به منا مىبرند ؛<ref>مجمع البيان، ج 10، ص 423؛ التفسير الكبير، ج 32، ص 63.</ref> همچنین قرآن کریم در آیاتى دیگر، حج را داراى پاداش و آثار زیادى شمرده تا آنجا که خداوند را شکرگزار عمل حاجیان و اعمال خیر دیگر آنان دانسته : « فَمَن حَجَّ البَیتَ اَوِ اعتَمَرَ ... ومَن تَطَوَّعَ خَیرًا فَاِنَّ اللّهَ شَاکِرٌ عَلیم » ( بقره / 2، 158 )<ref>جامع البيان، ج 2، ص 71.</ref> و گناهان حجگزاران را بخشوده شده شمرده است؛ چه زنده بازگردند <ref>من لايحضره الفقيه، ج 2، ص 215؛ وسائل الشيعه، ج 14، ص 276.</ref> و چه در حج از دنیا بروند : « فَمَن تَعَجَّلَ فى یَومَینِ فَلاَ اِثمَ عَلَیهِ ومَن تَاَخَّرَ فَلاَ اِثمَ عَلَیه ». ( بقره / 2، 203 )<ref>من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 480؛ وسائل الشيعه، ج 14، ص 281.</ref> بر اساس برخى نقلها، میقات حضرت موسى که 40 روز به طول انجامید: « ووعَدنا موسى ثَلـثینَ لَیلَةً واَتمَمنـها بِعَشرٍ » ( اعراف / 7، 142 ) در ماه ذیقعده و 10 روز نخست ذیحجه بود .<ref>تفسير قمى، ج 1، ص 239؛ جامع البيان، ج 1، ص 400؛ مجمع البيان، ج 1، ص 212.</ref> حج از عباداتى است که بسیارى از اصول و فروع دین و کارهاى نیک را در خود جمع کرده است ؛<ref>جواهرالكلام، ج 17، ص 214؛ فرهنگنامه اسرار و معارف حج، ص 23.</ref> مانند توحید و نفى شرک که در نخستین عمل حج ( تلبیه احرام: لبیک اللهم لبیک، لبیک لاشریک لک لبیک ) متبلور بوده، تا پایان اعمال نیز وجود دارد و نبوت که در حج یاد ابراهیم و دیگر پیامبران الهى از جمله پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآله زنده مىشود، به ویژه اینکه در برخى روایات، اتمام حج در آیه 196 بقره / 2 به دیدار پیامبر و امامان علیهمالسلام تفسیر شده است <ref>الكافى، ج 4، ص 549؛ من لايحضره الفقيه، ج 2، ص578.</ref> و معاد که حاجیان با پوشیدن لباس احرام به یاد مرگ و قبر، حشر و قیامت مىافتند <ref>بحارالانوار، ج 96، ص 125؛ مستدرك الوسائل، ج 10، ص 174.</ref> و نیز بسیارى از عبادات و اعمال نیک؛ همچون نماز: « واتَّخِذوا مِن مَقامِ اِبرهیمَ مُصَلًّى » ( بقره / 2، 125 )، روزه: « فَصِیامُ ثَلـثَةِ اَیّامٍ فِى الحَجِّ » ( بقره / 2، 196 )، هجرت در راه خدا و تحمل سختى: « یَأتینَ مِن کُلِّ فَجٍّ عَمیق » ( حجّ / 22، 27 )، جهاد که در روایات، حج جهاد ضعیفان شمرده شده است ،<ref>الكافى، ج 4، ص 259؛ وسائل الشيعه، ج 11، ص 100.</ref> قربانى کردن: « والهَدىَ والقَلدَ » ( مائده / 5، 97 )، اطعام به فقیران: « واَطعِموا الباسَ الفَقیر » ( حجّ / 22، 28 )، تبرى از شیطان با رمى جمرات و نیز تبرى از مشرکان و دشمنان خدا: « یَومَ الحَجِّ الاَکبَرِ اَنَّ اللّهَ بَرِىءٌ مِنَ المُشرِکینَ » ( توبه / 9، 3 )، تولى و دوستى با اولیاى الهى و امامان علیهمالسلام: « فَاجعَل اَفـ ٔ دَةً مِنَ النّاسِ تَهوى اِلَیهِم » ( ابراهیم / 14، 37 ) که در روایات مراد آیه اهل بیت علیهمالسلام دانسته شده است که از نسل ابراهیماند ،<ref>نورالثقلين، ج 2، ص 550؛ بحارالانوار، ج 65، ص 85 ـ 86.</ref> توبه و استغفار: « ثُمَّ اَفیضوا ... واستَغفِروا اللّهَ » ( بقره / 2، 199 )، دعا و درخواست حاجت از خداوند: « فَاذکُروا اللّهَ ... فَمِنَ النّاسِ مَن یَقولُ رَبَّنا » ( بقره / 2، 200 ) و انجام دادن کارهاى خیر دیگر: « فَمَن حَجَّ البَیتَ ... ومَن تَطَوَّعَ خَیرًا فَاِنَّ اللّهَ شَاکِرٌ عَلیم ». ( بقره / 2، 158 ) در روایات اسلامى نیز حج از جایگاه و اهمیت فراوانى برخوردار است؛ از جمله در روایتى حج یکى از 5 رکن اسلام شمرده شده است .<ref> الكافى، ج 2، ص 18؛ من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 74؛ صحيح البخارى، ج 1، ص 8.</ref> در روایاتى دیگر حج برتر از نماز و روزه <ref> من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 221؛ وسائل الشيعه، ج 11، ص 111 ـ 112.</ref> [ مستحب ] و انفاق در راه خدا شمرده شده است، هرچند طلاى سرخ و به اندازه کوه ابوقبیس باشد؛ همچنین 10 روز نخست ذیحجه، پاکترین روزها نزد خدا و عمل صالح در این روزها از محبوبترین اعمال و داراى عظیمترین پاداش شمرده شده است ،<ref> وسائل الشيعه، ج 14، ص 273؛ جامع احاديث الشيعه، ج 12، ص 193.</ref> از اینرو معصومان علیهمالسلام در بهترین زمان یعنى ماه رمضان <ref> الكافى، ج 4، ص 74؛ وسائل الشيعه، ج 10، ص 325.</ref> و پس از هر نماز در این ماه، توفیق انجام حج در همان سال و بلکه همه سالها را از خداوند مىخواستند <ref> اقبال الاعمال، ج 1، ص 79؛ بحارالانوار، ج 84، ص 318.</ref> و مؤمنان را به تکرار حج حتى تا 50 بار و بیشتر از آن <ref> من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 217؛ وسائل الشيعه، ج 11، ص 127.</ref> هرچند با قرض گرفتن باشد توصیه مىکردند .<ref> تهذيب، ج 5، ص 441 - 442؛ وسائلالشيعه، ج 11، ص 140.</ref> البته بر اساس روایاتى دیگر در صورتى این کار شایسته است که فرد توان پرداخت بدهى خود را پس از حج داشته باشد .<ref> تهذيب، ج 5، ص 442؛ وسائل الشيعه، ج 11، ص 141.</ref> خود نیز مکرر این عبادت را به جاى مىآوردند؛ از جمله نقل شده که آدم علیهالسلام 700 بار ،<ref>من لايحضره الفقيه، ج 2، ص 229.</ref> حضرت خضر در همه سالها ،<ref> مستدرك الوسائل، ج 10، ص 43؛ جامع احاديث الشيعه، ج 10، ص 200.</ref> پیامبراکرم 10 یا 20 بار ، <ref>الكافى، ج 4، ص 244 - 245 ، 252؛ وسائل الشيعه، ج 11، ص 124 - 125.</ref> امام حسن مجتبى 15 یا 25 بار <ref>المستدرك، ج 3، ص 169؛ مستدرك الوسائل، ج 8، ص 29 - 30.</ref> و امام زینالعابدین 20، 22 یا 25 بار حج گزاردهاند <ref>وسائل الشيعه، ج 11، ص 125؛ مستدرك الوسائل، ج 8، ص 30، 48 ـ 49.</ref> و صاحب عصر علیهالسلام حضورى هر ساله در حج دارند .<ref>من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 520؛ وسائل الشيعه، ج 11، ص 135.</ref> از دیگر نشانههاى اهمیت حج آن است که بر اساس برخى روایات، حاکمان اسلامى مأمور شدهاند که در صورت ترک حج از سوى مسلمانان، آنان را با اجبار راهى حج کنند <ref>الكافى، ج 4، ص 260؛ تهذيب، ج 5، ص 23.</ref> و در صورت نداشتن هزینه سفر، آن را از بیتالمال مسلمانان، بپردازند .<ref>الكافى، ج 4، ص 272؛ من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص 420.</ref> بر اساس برخى روایات، حج از مصادیق « سبیلاللّه » در آیه 60 توبه / 9 است که بر اساس آن حاکم اسلامى مىتواند از زکات براى حج فقیران هزینه کند ؛<ref>تفسير قمى، ج 1، ص 299؛ وسائل الشيعه، ج 9، ص 212؛ جامع احاديث الشيعه، ج 8، ص 172.</ref> همچنین ترک این عمل از سوى مستطیع، مساوى با کفر <ref>من لا يحضره الفقيه، ج 4، ص 356؛ وسائل الشيعه، ج 11، ص 31.</ref> و مردن به دین یهود یا نصارا <ref>وسائل الشيعه، ج 11، ص 30؛ مستدرك الوسائل، ج 8، ص 18.</ref> و سبب هلاک شدن فرد ،<ref>وسائل الشيعه، ج 11، ص 23؛ بحارالانوار، ج 96، ص 19.</ref> محروم شدن وى از شفاعت و حوض کوثر، قرار گرفتن در زمره زیانکارترین مردم، پشیمان شدن هنگام مرگ و کور گردیدن در قیامت دانسته شده است .<ref>الحج والعمره، ص 169 ـ 173.</ref> | ||
==حکمت ها و اهداف حج == | ==حکمت ها و اهداف حج == |