پرش به محتوا

حج در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۴ ژوئیهٔ ۲۰۲۲
خط ۱۲۶: خط ۱۲۶:
#'''[[استطاعت]]''': یکی دیگر از شرایط وجوب حج استطاعت است: {{متن قرآن|فِيهِ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ مَقَامُ إِبْرَاهِيمَ وَمَنْ دَخَلَهُ كَانَ آمِنًا وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ}}<ref>«در آن نشانه‌هایی روشن (چون) مقام ابراهیم وجود دارد و هر که در آن در آید در امان است و حجّ این خانه برای خداوند بر عهده مردمی است که بدان راهی توانند جست؛ و هر که انکار کند (بداند که) بی‌گمان خداوند از جهانیان بی‌نیاز است» سوره آل عمران، آیه ۹۷.</ref>.<ref>المغنی، ج ۳، ص۱۶۹؛ قواعد الاحکام، ج ۱، ص۴۰۴؛ مستند الشیعه، ج ۱۱، ص۲۴.</ref> این شرط در [[روایات اسلامی]] نیز آمده است.<ref>الکافی، ج ۴، ص۲۶۷؛ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۳۵؛ المستدرک، ج ۱، ص۴۴۲.</ref> [[فقهای اسلامی]] با استناد به آیه و روایات، استطاعت را دارای ۴ قسم دانسته‌اند. مصداق اصلی استطاعت در آیه مذکور، [[توانایی مالی]] یعنی توشه و مرکب برای [[سفر حج]] است،<ref>قواعد الاحکام، ج ۱، ص۴۰۴؛ تذکرة الفقهاء، ج ۷، ص۴۹؛ المغنی، ج ۳، ص۱۶۹.</ref> چنان‌که در برخی [[روایات]] نیز آمده است؛<ref>الکافی، ج ۴، ص۲۶۷؛ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۳۵؛ المستدرک، ج ۱، ص۴۴۲.</ref> اما آرای [[فقیهان]] درباره محدوده [[توانایی مالی]] متفاوت است؛ به نظر فقیهان [[شیعه]] و برخی فقیهان [[اهل سنت]] مراد از [[استطاعت]] [[مالی]]، داشتن هزینه رفت و برگشت [[حج]] افزون بر نیازهای عادی [[زندگی]] مانند [[مسکن]]، اثاث [[منزل]]، و دیگر مخارج زندگی است.<ref>قواعد الاحکام، ج ۱، ص۴۰۴؛ مسالک الافهام، کاظمی، ج ۲، ص۱۰۵؛ الفقه الاسلامی، ج ۳، ص۲۰۸۳.</ref> مقدار و کیفیت زاد و راحله در هر مکان و برای هر شخص به [[توانایی]] و [[شأن]] افراد و [[عرف]] [[حاکم]] بر آن [[جامعه]] بستگی دارد.<ref>کتاب الحج، خویی، ج ۱، ص۸۷؛ تحریر الوسیله، ج ۱، ص۳۷۳.</ref> به نظر بسیاری از فقیهان وجود زاد و راحله لازم نیست، بلکه توانایی تهیه آن کافی است؛<ref>جامع المدارک، ج ۲، ص۲۶۲؛ کتاب الحج، خویی، ج ۱، ص۸۶.</ref> اما در مقابل، برخی از [[فقهای اهل سنت]] توانایی هزینه رفت و برگشت سفر حج را در استطاعت کافی دانسته‌اند، هرچند حجگزار پس از بازگشت برای خود و اهلش نفقه‌ای نداشته باشد.<ref>الفقه الاسلامی، ج ۳، ص۲۰۸۵.</ref> به نظر فقهای امامی استطاعت مالی در صورت بذل آن از سوی دیگری نیز محقق شده، با وجود آن حج [[واجب]] می‌گردد.<ref>الخلاف، ج ۲، ص۲۵۱؛ المعتبر، ج ۲، ص۷۵۲.</ref> دلیل [[وجوب]]، [[آیه]] {{متن قرآن|فِيهِ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ مَقَامُ إِبْرَاهِيمَ وَمَنْ دَخَلَهُ كَانَ آمِنًا وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ}}<ref>«در آن نشانه‌هایی روشن (چون) مقام ابراهیم وجود دارد و هر که در آن در آید در امان است و حجّ این خانه برای خداوند بر عهده مردمی است که بدان راهی توانند جست؛ و هر که انکار کند (بداند که) بی‌گمان خداوند از جهانیان بی‌نیاز است» سوره آل عمران، آیه ۹۷.</ref> و برخی روایات است که حج را به طور عام بر مستطیع واجب شمرده است؛<ref>الخلاف، ج ۲، ص۲۵۱؛ مسالک الافهام، کاظمی، ج ۲، ص۱۱۰.</ref> ولی فقهای اهل سنت برآن‌اند که در این صورت، شخص مستطیع نشده و حج بر او واجب نمی‌گردد. برخی نیز گفته‌اند: تنها در صورت [[بذل مال]] از سوی فرزند، فرد مستطیع می‌گردد؛ زیرا در بذل فرزند منتی نیست.<ref>المغنی، ج ۳، ص۱۷۰؛ فقه السنه، ج ۱، ص۶۳۲.</ref> مصداق دیگر [[استطاعت]]، استطاعت بدنی است، از این‌رو بر اساس [[آیه]] مذکور [[حج]] بر ناتوان‌ها و [[بیماران]] [[واجب]] نیست.<ref>مستند الشیعه، ج ۱۱، ص۶۴؛ العروة الوثقی، ج ۴، ص۴۱۶؛ الفقه الاسلامی، ج ۳، ص۲۰۸۶.</ref> در مقابل، برخی گفته‌اند: بر افراد زمین‌گیر و [[ناتوان]] دارای توان [[مالی]] نیز حج واجب است، از این‌رو آنان باید کسی را به [[نیابت]] از خود به حج بفرستند.<ref>تحریر الاحکام، ج ۱، ص۵۵۱ ـ ۵۵۲؛ تذکرة الفقهاء، ج ۷، ص۱۲۷ ـ ۱۳۱؛ المجموع، ج ۷، ص۱۰۰.</ref> مصداق دیگر استطاعت، استطاعت طریقی و باز بودن راه و [[امن]] بودن آن است که افزون بر آیه {{متن قرآن|فِيهِ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ مَقَامُ إِبْرَاهِيمَ وَمَنْ دَخَلَهُ كَانَ آمِنًا وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ}}<ref>«در آن نشانه‌هایی روشن (چون) مقام ابراهیم وجود دارد و هر که در آن در آید در امان است و حجّ این خانه برای خداوند بر عهده مردمی است که بدان راهی توانند جست؛ و هر که انکار کند (بداند که) بی‌گمان خداوند از جهانیان بی‌نیاز است» سوره آل عمران، آیه ۹۷.</ref> و [[روایات]]، ادلّه [[نفی عسر و حرج]] نیز بر اشتراط آن دلالت دارد،<ref> مستند الشیعه، ج ۱۱، ص۶۰؛ کتاب الحج، خویی، ج ۱، ص۲۱۶.</ref> بر این اساس، کسی که راه برایش مسدود یا [[جان]] یا [[آبرو]] و مالش در خطر است مستطیع نبوده، [[حج]] بر او واجب نیست.<ref> مستند الشیعه، ج ۱۱، ص۶۰؛ عروة الوثقی، ج ۴، ص۴۱۶؛ الفقه الاسلامی، ج ۳، ص۲۰۸۸.</ref> مصداق دیگر استطاعت، استطاعت زمانی است؛ به این معنا که باید مکلّف پس از تحقق دیگر شرایط، [[زمان]] و [[فرصت]] کافی برای [[اعمال]] حج داشته باشد و گرنه حج بر او در آن سال واجب نیست.<ref> مستند الشیعه، ج ۱۱، ص۶۴ـ ۶۵؛ کتاب الحج، خویی، ج ۱، ص۲۱۲؛ الفقه الاسلامی، ج ۳، ص۲۰۸۹.</ref>
#'''[[استطاعت]]''': یکی دیگر از شرایط وجوب حج استطاعت است: {{متن قرآن|فِيهِ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ مَقَامُ إِبْرَاهِيمَ وَمَنْ دَخَلَهُ كَانَ آمِنًا وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ}}<ref>«در آن نشانه‌هایی روشن (چون) مقام ابراهیم وجود دارد و هر که در آن در آید در امان است و حجّ این خانه برای خداوند بر عهده مردمی است که بدان راهی توانند جست؛ و هر که انکار کند (بداند که) بی‌گمان خداوند از جهانیان بی‌نیاز است» سوره آل عمران، آیه ۹۷.</ref>.<ref>المغنی، ج ۳، ص۱۶۹؛ قواعد الاحکام، ج ۱، ص۴۰۴؛ مستند الشیعه، ج ۱۱، ص۲۴.</ref> این شرط در [[روایات اسلامی]] نیز آمده است.<ref>الکافی، ج ۴، ص۲۶۷؛ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۳۵؛ المستدرک، ج ۱، ص۴۴۲.</ref> [[فقهای اسلامی]] با استناد به آیه و روایات، استطاعت را دارای ۴ قسم دانسته‌اند. مصداق اصلی استطاعت در آیه مذکور، [[توانایی مالی]] یعنی توشه و مرکب برای [[سفر حج]] است،<ref>قواعد الاحکام، ج ۱، ص۴۰۴؛ تذکرة الفقهاء، ج ۷، ص۴۹؛ المغنی، ج ۳، ص۱۶۹.</ref> چنان‌که در برخی [[روایات]] نیز آمده است؛<ref>الکافی، ج ۴، ص۲۶۷؛ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۳۵؛ المستدرک، ج ۱، ص۴۴۲.</ref> اما آرای [[فقیهان]] درباره محدوده [[توانایی مالی]] متفاوت است؛ به نظر فقیهان [[شیعه]] و برخی فقیهان [[اهل سنت]] مراد از [[استطاعت]] [[مالی]]، داشتن هزینه رفت و برگشت [[حج]] افزون بر نیازهای عادی [[زندگی]] مانند [[مسکن]]، اثاث [[منزل]]، و دیگر مخارج زندگی است.<ref>قواعد الاحکام، ج ۱، ص۴۰۴؛ مسالک الافهام، کاظمی، ج ۲، ص۱۰۵؛ الفقه الاسلامی، ج ۳، ص۲۰۸۳.</ref> مقدار و کیفیت زاد و راحله در هر مکان و برای هر شخص به [[توانایی]] و [[شأن]] افراد و [[عرف]] [[حاکم]] بر آن [[جامعه]] بستگی دارد.<ref>کتاب الحج، خویی، ج ۱، ص۸۷؛ تحریر الوسیله، ج ۱، ص۳۷۳.</ref> به نظر بسیاری از فقیهان وجود زاد و راحله لازم نیست، بلکه توانایی تهیه آن کافی است؛<ref>جامع المدارک، ج ۲، ص۲۶۲؛ کتاب الحج، خویی، ج ۱، ص۸۶.</ref> اما در مقابل، برخی از [[فقهای اهل سنت]] توانایی هزینه رفت و برگشت سفر حج را در استطاعت کافی دانسته‌اند، هرچند حجگزار پس از بازگشت برای خود و اهلش نفقه‌ای نداشته باشد.<ref>الفقه الاسلامی، ج ۳، ص۲۰۸۵.</ref> به نظر فقهای امامی استطاعت مالی در صورت بذل آن از سوی دیگری نیز محقق شده، با وجود آن حج [[واجب]] می‌گردد.<ref>الخلاف، ج ۲، ص۲۵۱؛ المعتبر، ج ۲، ص۷۵۲.</ref> دلیل [[وجوب]]، [[آیه]] {{متن قرآن|فِيهِ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ مَقَامُ إِبْرَاهِيمَ وَمَنْ دَخَلَهُ كَانَ آمِنًا وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ}}<ref>«در آن نشانه‌هایی روشن (چون) مقام ابراهیم وجود دارد و هر که در آن در آید در امان است و حجّ این خانه برای خداوند بر عهده مردمی است که بدان راهی توانند جست؛ و هر که انکار کند (بداند که) بی‌گمان خداوند از جهانیان بی‌نیاز است» سوره آل عمران، آیه ۹۷.</ref> و برخی روایات است که حج را به طور عام بر مستطیع واجب شمرده است؛<ref>الخلاف، ج ۲، ص۲۵۱؛ مسالک الافهام، کاظمی، ج ۲، ص۱۱۰.</ref> ولی فقهای اهل سنت برآن‌اند که در این صورت، شخص مستطیع نشده و حج بر او واجب نمی‌گردد. برخی نیز گفته‌اند: تنها در صورت [[بذل مال]] از سوی فرزند، فرد مستطیع می‌گردد؛ زیرا در بذل فرزند منتی نیست.<ref>المغنی، ج ۳، ص۱۷۰؛ فقه السنه، ج ۱، ص۶۳۲.</ref> مصداق دیگر [[استطاعت]]، استطاعت بدنی است، از این‌رو بر اساس [[آیه]] مذکور [[حج]] بر ناتوان‌ها و [[بیماران]] [[واجب]] نیست.<ref>مستند الشیعه، ج ۱۱، ص۶۴؛ العروة الوثقی، ج ۴، ص۴۱۶؛ الفقه الاسلامی، ج ۳، ص۲۰۸۶.</ref> در مقابل، برخی گفته‌اند: بر افراد زمین‌گیر و [[ناتوان]] دارای توان [[مالی]] نیز حج واجب است، از این‌رو آنان باید کسی را به [[نیابت]] از خود به حج بفرستند.<ref>تحریر الاحکام، ج ۱، ص۵۵۱ ـ ۵۵۲؛ تذکرة الفقهاء، ج ۷، ص۱۲۷ ـ ۱۳۱؛ المجموع، ج ۷، ص۱۰۰.</ref> مصداق دیگر استطاعت، استطاعت طریقی و باز بودن راه و [[امن]] بودن آن است که افزون بر آیه {{متن قرآن|فِيهِ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ مَقَامُ إِبْرَاهِيمَ وَمَنْ دَخَلَهُ كَانَ آمِنًا وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ}}<ref>«در آن نشانه‌هایی روشن (چون) مقام ابراهیم وجود دارد و هر که در آن در آید در امان است و حجّ این خانه برای خداوند بر عهده مردمی است که بدان راهی توانند جست؛ و هر که انکار کند (بداند که) بی‌گمان خداوند از جهانیان بی‌نیاز است» سوره آل عمران، آیه ۹۷.</ref> و [[روایات]]، ادلّه [[نفی عسر و حرج]] نیز بر اشتراط آن دلالت دارد،<ref> مستند الشیعه، ج ۱۱، ص۶۰؛ کتاب الحج، خویی، ج ۱، ص۲۱۶.</ref> بر این اساس، کسی که راه برایش مسدود یا [[جان]] یا [[آبرو]] و مالش در خطر است مستطیع نبوده، [[حج]] بر او واجب نیست.<ref> مستند الشیعه، ج ۱۱، ص۶۰؛ عروة الوثقی، ج ۴، ص۴۱۶؛ الفقه الاسلامی، ج ۳، ص۲۰۸۸.</ref> مصداق دیگر استطاعت، استطاعت زمانی است؛ به این معنا که باید مکلّف پس از تحقق دیگر شرایط، [[زمان]] و [[فرصت]] کافی برای [[اعمال]] حج داشته باشد و گرنه حج بر او در آن سال واجب نیست.<ref> مستند الشیعه، ج ۱۱، ص۶۴ـ ۶۵؛ کتاب الحج، خویی، ج ۱، ص۲۱۲؛ الفقه الاسلامی، ج ۳، ص۲۰۸۹.</ref>


=== ترک یا تاخیر انداختن حج ===
=== ترک یا تأخیر انداختن حج ===
[[ترک حج]] بر مستطیع [[حرام]] و از [[گناهان کبیره]] شمرده شده است.<ref>جواهرالکلام، ج ۱۳، ص۳۱۵.</ref> [[قرآن]] در آیه {{متن قرآن|فِيهِ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ مَقَامُ إِبْرَاهِيمَ وَمَنْ دَخَلَهُ كَانَ آمِنًا وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ}}<ref>«در آن نشانه‌هایی روشن (چون) مقام ابراهیم وجود دارد و هر که در آن در آید در امان است و حجّ این خانه برای خداوند بر عهده مردمی است که بدان راهی توانند جست؛ و هر که انکار کند (بداند که) بی‌گمان خداوند از جهانیان بی‌نیاز است» سوره آل عمران، آیه ۹۷.</ref> پس از امر به حج، ترک آن را با واژه [[کفر]] بیان کرده است. که چنین تعبیری نشان آن است که ترک حج، [[عمل]] [[کافران]] است.<ref>مسالک الافهام، کاظمی، ج ۲، ص۱۱۵.</ref> در روایتی نیز [[پیامبر اکرم]]{{صل}} با استناد به این آیه ترک کننده حج را [[کافر]] شمرد.<ref>من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص۳۶۸؛ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۳۱.</ref> البته در صورتی [[ترک حج]] سبب [[کفر]] می‌شود که [[مسلمان]] [[اعتقادی]] به [[وجوب]] [[حج]] نداشته باشد،<ref>التفسیر الکبیر، ج ۸، ص۱۶۵؛ مجمع البیان، ج ۲، ص۳۵۰.</ref> چنان که در [[روایات اهل بیت]] نیز به این امر اشاره شده است؛<ref>الکافی، ج ۴، ص۲۶۶؛ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۱۶.</ref> ولی برخی کفر در [[آیه]] را به [[کفر عملی]] یعنی ترک حج [[تفسیر]] کرده‌اند.<ref>المیزان، ج ۳، ص۳۵۵.</ref> در [[حدیثی]] دیگر تارکان [[حج]] از جمله کسانی دانسته شده‌اند که پس از [[مرگ]] بازگشت به [[دنیا]] و انجام [[اعمال صالح]] از جمله حج را تقاضا می‌کنند؛<ref>من لایحضره الفقیه، ج ۲، ص۲۲۰؛ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۱۰۲؛ جامع احادیث الشیعه، ج ۱۰، ص۱۶۶.</ref> همچنین پس از [[واجب]] شدن حج بر [[مکلف]]، تأخیر انداختن آن [[حرام]] است.<ref>کشف الغطاء، ج ۲، ص۴۲۹.</ref> در روایتی یکی از مصادیق زیانکارترین [[انسان‌ها]] در آیه {{متن قرآن|قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمَالًا}}<ref>«بگو: آیا شما را از کسان زیانکارتر آگاه کنیم؟» سوره کهف، آیه ۱۰۳.</ref> کسانی شمرده شده‌اند که پس از وجوب حج آن را به تأخیر می‌اندازند.<ref>عوالی اللئالی، ج ۲، ص۸۶؛ نورالثقلین، ج ۳، ص۳۱۱.</ref> در روایتی نقل شده است که [[خداوند]] تأخیر کننده یا تارک حج را [[یهودی]] یا [[نصرانی]] [[محشور]] خواهد کرد.<ref> من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص۳۶۸؛ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۳۲.</ref> در حدیثی دیگر تأخیرکننده حج <ref>الکافی، ج ۴، ص۲۶۹؛ مستدرک الوسائل، ج ۸، ص۱۷.</ref> یا تارک آن <ref>الکافی، ج ۴، ص۲۶۹؛ تهذیب، ج ۵، ص۱۸.</ref> مصداق کسانی دانسته شده‌اند که خداوند آنان را در [[قیامت]] [[کور]] محشور می‌کند:{{متن قرآن|وَمَنْ كَانَ فِي هَذِهِ أَعْمَى فَهُوَ فِي الْآخِرَةِ أَعْمَى وَأَضَلُّ سَبِيلًا}}<ref>«و به راستی هر که در این جهان کور (دل) باشد همو در جهان واپسین (نیز) کور (دل) و گمراه‌تر خواهد بود» سوره اسراء، آیه ۷۲.</ref>
[[ترک حج]] بر مستطیع [[حرام]] و از [[گناهان کبیره]] شمرده شده است.<ref>جواهرالکلام، ج ۱۳، ص۳۱۵.</ref> [[قرآن]] در آیه {{متن قرآن|فِيهِ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ مَقَامُ إِبْرَاهِيمَ وَمَنْ دَخَلَهُ كَانَ آمِنًا وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ}}<ref>«در آن نشانه‌هایی روشن (چون) مقام ابراهیم وجود دارد و هر که در آن در آید در امان است و حجّ این خانه برای خداوند بر عهده مردمی است که بدان راهی توانند جست؛ و هر که انکار کند (بداند که) بی‌گمان خداوند از جهانیان بی‌نیاز است» سوره آل عمران، آیه ۹۷.</ref> پس از امر به حج، ترک آن را با واژه [[کفر]] بیان کرده است. که چنین تعبیری نشان آن است که ترک حج، [[عمل]] [[کافران]] است.<ref>مسالک الافهام، کاظمی، ج ۲، ص۱۱۵.</ref> در روایتی نیز [[پیامبر اکرم]]{{صل}} با استناد به این آیه ترک کننده حج را [[کافر]] شمرد.<ref>من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص۳۶۸؛ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۳۱.</ref> البته در صورتی [[ترک حج]] سبب [[کفر]] می‌شود که [[مسلمان]] [[اعتقادی]] به [[وجوب]] [[حج]] نداشته باشد،<ref>التفسیر الکبیر، ج ۸، ص۱۶۵؛ مجمع البیان، ج ۲، ص۳۵۰.</ref> چنان که در [[روایات اهل بیت]] نیز به این امر اشاره شده است؛<ref>الکافی، ج ۴، ص۲۶۶؛ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۱۶.</ref> ولی برخی کفر در [[آیه]] را به [[کفر عملی]] یعنی ترک حج [[تفسیر]] کرده‌اند.<ref>المیزان، ج ۳، ص۳۵۵.</ref> در [[حدیثی]] دیگر تارکان [[حج]] از جمله کسانی دانسته شده‌اند که پس از [[مرگ]] بازگشت به [[دنیا]] و انجام [[اعمال صالح]] از جمله حج را تقاضا می‌کنند؛<ref>من لایحضره الفقیه، ج ۲، ص۲۲۰؛ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۱۰۲؛ جامع احادیث الشیعه، ج ۱۰، ص۱۶۶.</ref> همچنین پس از [[واجب]] شدن حج بر [[مکلف]]، تأخیر انداختن آن [[حرام]] است.<ref>کشف الغطاء، ج ۲، ص۴۲۹.</ref> در روایتی یکی از مصادیق زیانکارترین [[انسان‌ها]] در آیه {{متن قرآن|قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمَالًا}}<ref>«بگو: آیا شما را از کسان زیانکارتر آگاه کنیم؟» سوره کهف، آیه ۱۰۳.</ref> کسانی شمرده شده‌اند که پس از وجوب حج آن را به تأخیر می‌اندازند.<ref>عوالی اللئالی، ج ۲، ص۸۶؛ نورالثقلین، ج ۳، ص۳۱۱.</ref> در روایتی نقل شده است که [[خداوند]] تأخیر کننده یا تارک حج را [[یهودی]] یا [[نصرانی]] [[محشور]] خواهد کرد.<ref> من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص۳۶۸؛ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص۳۲.</ref> در حدیثی دیگر تأخیرکننده حج <ref>الکافی، ج ۴، ص۲۶۹؛ مستدرک الوسائل، ج ۸، ص۱۷.</ref> یا تارک آن <ref>الکافی، ج ۴، ص۲۶۹؛ تهذیب، ج ۵، ص۱۸.</ref> مصداق کسانی دانسته شده‌اند که خداوند آنان را در [[قیامت]] [[کور]] محشور می‌کند:{{متن قرآن|وَمَنْ كَانَ فِي هَذِهِ أَعْمَى فَهُوَ فِي الْآخِرَةِ أَعْمَى وَأَضَلُّ سَبِيلًا}}<ref>«و به راستی هر که در این جهان کور (دل) باشد همو در جهان واپسین (نیز) کور (دل) و گمراه‌تر خواهد بود» سوره اسراء، آیه ۷۲.</ref>


۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش