اهل بیت پیامبر خاتم در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۶: خط ۶:
| پرسش مرتبط  =  
| پرسش مرتبط  =  
}}
}}
درباره مصداق [[اهل‌بیت]] در [[آیه ‌۳۳ احزاب]] (۳۳) اقوال گوناگونی وجود دارد<ref>مجمع‌البیان، ج‌۷‌-‌۸‌، ص‌۵۵۸ و ۵۵۹.</ref>؛ ولی طبق شواهد فراوان [[روایی]] در منابع [[اهل‌سنّت]]<ref>اسباب‌النزول، واحدی، ص‌۲۰۰؛ روح‌المعانی، ح‌۱۲، ص‌۲۱؛ جامع‌البیان، ج‌۱۲، ص‌۹‌-‌۱۲؛ الدّرالمنثور، ج‌۶‌، ص‌۶۰۳‌-‌۶۰۶‌.</ref> و منابع [[شیعی]]<ref>کافی، ج ۱، ص ۲۸۶؛ تفسیر عیّاشی، ج ۱، ص ۲۴۹.</ref> مقصود از [[اهل‌بیت پیامبر]]{{صل}} [[علی]]، [[فاطمه]]، [[حسن]] و [[حسین]]{{ع}} است. گفتنی است که در لسان [[پیامبر]]{{صل}} و [[امامان معصوم]]، [[اهل‌بیت]] اعمّ از مصادیق یاد شده است و شامل [[عترت پیامبر]]{{صل}} که دارای [[مقام]] عصمت‌اند نیز می‌شود؛ بنابراین، [[آیات]] و مباحث کلّی مربوط به [[اهل‌بیت]]{{ع}} آورده شده و مباحث هر یک از آنها، جداگانه در ذیل مدخل خود خواهد آمد. در این مدخل افزون بر واژه «[[اهل‌بیت]]» از واژه «[[ابرار]]» و‌... استفاده شده است<ref>[[فرهنگ قرآن (کتاب)|فرهنگ قرآن]]، واژه «اهل بیت».</ref>.
== معناشناسی ==
"[[اهل بیت]]" ترکیبی اضافی و مرکب از "[[اهل]]" و "[[بیت]]" است. واژه "[[اهل]]" به معانی سزاوار و لایق به چیزی، مختار و منتخب، [[خاندان]]، [[اقوام]] و [[خویشان]]، عیال و [[فرزندان]]، [[ملت]] و [[امت]] و... آمده<ref>بصائر ذوی التمییز، ج‌۲، ص‌۸۳ ـ ۸۴.</ref> که قدر جامع همه آنها تعلق، سنخیت، اُنس و [[الفت]] داشتن با چیزی و اختصاص داشتن به آن است. البته هرچه تعلق چیزی به چیزی بیشتر باشد اختصاص بدان شدیدتر است و هرچه اختصاص شدیدتر باشد [[صدق]] عنوان "[[اهل]]" قوی‌تر خواهد بود<ref>التحقیق، ج‌۱، ص‌۱۶۹ ـ ۱۷۱، «اهل».</ref>. از نظر واژه‌شناسان "[[آل]]" به [[دلیل]] اینکه مصغّر آن "اُهَیْل" است با "[[اهل]]" یکی است، با این تفاوت که "[[آل]]" مخصوص انسان‌هاست و باید به اسم عَلَم اضافه شود، در حالی که چنین التزامی در کار برد "[[اهل]]" وجود ندارد<ref>مفردات، ص‌۹۸، «آل».</ref>.


==واژه‌شناسی لغوی==
"[[بیت]]" نیز به معنای [[خانه]] و محل سکونت است<ref>لسان العرب، ج‌۱، ص‌۵۴۵‌، «بیت».</ref> و بدین ترتیب، ترکیب "[[اهل‌بیت]]" به معنای "ساکنان [[خانه]]" است<ref>[[حسن یوسفیان|یوسفیان، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۵، ص۷۶ - ۹۵.</ref>.
"[[اهل بیت]]" ترکیبی اضافی و مرکب از "[[اهل]]" و "[[بیت]]" است. واژه "[[اهل]]" به معانی سزاوار و لایق به چیزی، مختار و منتخب، [[خاندان]]، [[اقوام]] و [[خویشان]]، عیال و [[فرزندان]]، [[ملت]] و [[امت]] و... آمده<ref>بصائر ذوی التمییز، ج‌۲، ص‌۸۳ ـ ۸۴.</ref>. که [[قدر]] جامع همه آنها تعلق، سنخیت، اُنس و [[الفت]] داشتن با چیزی و اختصاص داشتن به آن است. البته هرچه تعلق چیزی به چیزی بیشتر باشد اختصاص بدان شدیدتر است و هرچه اختصاص شدیدتر باشد [[صدق]] عنوان "[[اهل]]" قوی‌تر خواهد بود<ref>التحقیق، ج‌۱، ص‌۱۶۹ ـ ۱۷۱، «اهل».</ref>. از نظر واژه‌شناسان "[[آل]]" به [[دلیل]] اینکه مصغّر آن "اُهَیْل" است با "[[اهل]]" یکی است، با این تفاوت که "[[آل]]" مخصوص انسان‌هاست و باید به اسم عَلَم اضافه شود، در حالی که چنین التزامی در کار برد "[[اهل]]" وجود ندارد<ref>مفردات، ص‌۹۸، «آل».</ref>.
 
"[[بیت]]" نیز به معنای [[خانه]] و محل سکونت است<ref>لسان العرب، ج‌۱، ص‌۵۴۵‌، «بیت».</ref> و بدین ترتیب، ترکیب "[[اهل‌بیت]]" به معنای "ساکنان [[خانه]]" است. <ref>[[حسن یوسفیان|یوسفیان، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۵، ص۷۶ - ۹۵.</ref>


[[اهل‌ بیت]] در [[آیات]] و [[روایات]] برخاندان [[پیامبر]]{{صل}} "وابستگان [[بیت]] [[نبوی]]" منطبق می‌گردد.
[[اهل‌ بیت]] در [[آیات]] و [[روایات]] برخاندان [[پیامبر]]{{صل}} "وابستگان [[بیت]] [[نبوی]]" منطبق می‌گردد.


==معنای "[[اهل]]" در اصطلاح [[قرآن کریم]]==
== معنای "[[اهل]]" در اصطلاح [[قرآن کریم]] ==
به طور کلی، در [[قرآن کریم]]، ترکیب "[[اهل‌ بیت]]" یک بار: {{متن قرآن|هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى أَهْلِ بَيْتٍ}}<ref>«می‌خواهید شما را به خانواده‌ای رهنمون شوم» سوره قصص، آیه ۱۲.</ref> و "[[اهل‌البیت]]" دوبار به کار رفته است: {{متن قرآن|رَحْمَتُ اللَّهِ وَبَرَكَاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ}}<ref>«بخشایش خداوند و برکات او ارزانی شما خاندان (رسالت) است؟» سوره هود، آیه ۷۳.</ref>؛ {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}<ref>«جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت  هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گردان» سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref>.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[اهل بیت - ربانی گلپایگانی (مقاله)|مقاله «اهل بیت»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]] ص ۵۳۹-۵۴۹.</ref>
در [[قرآن کریم]]، ترکیب "[[اهل‌ بیت]]" یک بار: {{متن قرآن|هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى أَهْلِ بَيْتٍ}}<ref>«می‌خواهید شما را به خانواده‌ای رهنمون شوم» سوره قصص، آیه ۱۲.</ref> و "[[اهل‌البیت]]" دوبار به کار رفته است: {{متن قرآن|رَحْمَتُ اللَّهِ وَبَرَكَاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ}}<ref>«بخشایش خداوند و برکات او ارزانی شما خاندان (رسالت) است؟» سوره هود، آیه ۷۳.</ref>؛ {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}<ref>«جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت  هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گردان» سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref>.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[اهل بیت - ربانی گلپایگانی (مقاله)|مقاله «اهل بیت»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]] ص ۵۳۹-۵۴۹.</ref>


در [[فرهنگ]] [[قرآنی]] واژه "[[أهل]]" به افرادی گفته می‌شود که نوعی پیوند و [[وابستگی]]، آنها را گرد هم آورده باشد. مانند {{متن قرآن|أَهْلُ الْإِنْجِيلِ}}<ref>سوره مائده، آیه ۴۷.</ref>، {{متن قرآن|أَهْلَ الْقُرَى}}<ref>سوره اعراف، آیه ۹۶.</ref>، {{متن قرآن|أَهْلِ الْمَدِينَةِ}}<ref>سوره توبه، آیه ۱۰۱.</ref> و غیره. همچنین [[قرآن کریم]] گاهی کسانی را که در یک مسیر حرکت می‌کنند یا یک روش و مرام دارند یا [[پیروی]] از یک [[کتاب آسمانی]] می‌نمایند و یا پیرو مکتبی غیر [[الهی]] هستند ایشان را [[اهل]] همان مسیر و روش و کتاب می‌شمارد. مانند "[[أهل]] کتاب"، "[[أهل]] [[نار]]"<ref>ر.ک. [[احمد زمردیان|زمردیان، احمد]]، [[مقام ولایت در شرح زیارت جامعه کبیره (کتاب)|مقام ولایت در شرح زیارت جامعه کبیره]]، ص۲۲، با اندکی تصرف.</ref>.
در [[فرهنگ]] [[قرآنی]] واژه "[[أهل]]" به افرادی گفته می‌شود که نوعی پیوند و [[وابستگی]]، آنها را گرد هم آورده باشد. مانند {{متن قرآن|أَهْلُ الْإِنْجِيلِ}}<ref>سوره مائده، آیه ۴۷.</ref>، {{متن قرآن|أَهْلَ الْقُرَى}}<ref>سوره اعراف، آیه ۹۶.</ref>، {{متن قرآن|أَهْلِ الْمَدِينَةِ}}<ref>سوره توبه، آیه ۱۰۱.</ref> و غیره. همچنین [[قرآن کریم]] گاهی کسانی را که در یک مسیر حرکت می‌کنند یا یک روش و مرام دارند یا [[پیروی]] از یک [[کتاب آسمانی]] می‌نمایند و یا پیرو مکتبی غیر [[الهی]] هستند، ایشان را [[اهل]] همان مسیر و روش و کتاب می‌شمارد. مانند "[[أهل]] کتاب"، "[[أهل]] [[نار]]"<ref>ر.ک. [[احمد زمردیان|زمردیان، احمد]]، [[مقام ولایت در شرح زیارت جامعه کبیره (کتاب)|مقام ولایت در شرح زیارت جامعه کبیره]]، ص۲۲، با اندکی تصرف.</ref>.


براساس [[فرهنگ]] [[قرآنی]]، به کسانی [[اهل]] یا [[ذریه]] [[پیامبر خدا]] گفته می‌شود که با او پیوند و [[وابستگی]] داشته باشند و مهمترین پیوند با [[پیامبر]]{{صل}}، هم [[عقیده]] بودن با آن [[حضرت]] است و کسی که از [[ایمان آوردن]] به [[رسول خدا]]{{صل}} سر باز زند، او در زمرۀ [[اهل]] و [[خاندان]] آن [[حضرت]] شمرده نمی‌شود. بنابراین، [[اهل]] بودن بر اساس [[منطق]] [[قرآن]] با ملاک [[انس]]، تعلق خاطر و [[وابستگی]] "که همان معنای لغوی بود"، منطبق خواهد بود. شدت و [[ضعف]] در اهلیت "[[اهل]] بودن"، به شدت و [[ضعف]] در [[انس]] و تعلق و [[وابستگی]]، بستگی دارد. از این رو ممکن است از کسی که [[وابستگی]] و تعلقی با او نیست، سلب اهلیت شود، هر چند جزء [[فرزندان]] [[انسان]] باشد. به بیانی دیگر دربارۀ معنای اصطلاح واژه [[اهل]] در [[قرآن کریم]] می‌توان چنین گفت: [[قرآن کریم]] آنان را که با [[پیامبری]] از [[انبیای الهی]] هم عقیده‌اند و به او [[ایمان]] دارند [[اهل]] "[[ذریه]]" او می‌داند و در مقابل، کسانی که حتی [[فرزند]] نسبی وی باشند ـ در صورت [[ایمان]] نیاوردن ـ از [[اهل]] او بیرون می‌شمارد<ref>به عبارت دیگر قرآن کریم کسی را که سنخیت روحی با انسان ندارد، اهل او نمی‌داند. ر.ک: [[محمد باقر تحریری|تحریری، محمد باقر]]، [[جلوه‌های لاهوتی (کتاب)|جلوه‌های لاهوتی]]، ج۱، ص۴۶.</ref> چنانکه در داستان [[نوح]]{{ع}} که فرزندش فرد ناشایسته‌ای بود [[خدای متعال]] فرمود: {{متن قرآن|إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ}}<ref>«او از خاندان تو نیست» سوره هود، آیه ۴۶.</ref>.<ref>ر.ک: [[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، «تفسیر قرآن ناطق»، ص۴۵ ـ ۴۶. </ref>
براساس [[فرهنگ]] [[قرآنی]]، به کسانی [[اهل]] یا [[ذریه]] [[پیامبر خدا]] گفته می‌شود که با او پیوند و [[وابستگی]] داشته باشند و مهمترین پیوند با [[پیامبر]]{{صل}}، هم [[عقیده]] بودن با آن حضرت است و کسی که از [[ایمان آوردن]] به [[رسول خدا]]{{صل}} سر باز زند، در زمرۀ [[اهل]] و [[خاندان]] آن حضرت شمرده نمی‌شود. بنابراین، [[اهل]] بودن بر اساس [[منطق]] [[قرآن]] با ملاک [[انس]]، تعلق خاطر و [[وابستگی]] "که همان معنای لغوی بود"، منطبق خواهد بود. شدت و [[ضعف]] در اهلیت "[[اهل]] بودن"، به شدت و [[ضعف]] در [[انس]] و تعلق و [[وابستگی]]، بستگی دارد. از این رو ممکن است از کسی که وابستگی و تعلقی با او نیست، سلب اهلیت شود، هر چند جزء [[فرزندان]] [[انسان]] باشد. به بیانی دیگر دربارۀ معنای اصطلاح واژه [[اهل]] در [[قرآن کریم]] می‌توان چنین گفت: [[قرآن کریم]] آنان را که با [[پیامبری]] از [[انبیای الهی]] هم عقیده‌اند و به او [[ایمان]] دارند [[اهل]] "[[ذریه]]" او می‌داند و در مقابل، کسانی که حتی [[فرزند]] نسبی وی باشند ـ در صورت [[ایمان]] نیاوردن ـ از [[اهل]] او بیرون می‌شمارد<ref>به عبارت دیگر قرآن کریم کسی را که سنخیت روحی با انسان ندارد، اهل او نمی‌داند. ر.ک: [[محمد باقر تحریری|تحریری، محمد باقر]]، [[جلوه‌های لاهوتی (کتاب)|جلوه‌های لاهوتی]]، ج۱، ص۴۶.</ref> چنانکه در داستان [[نوح]]{{ع}} که فرزندش فرد ناشایسته‌ای بود [[خدای متعال]] فرمود: {{متن قرآن|إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ}}<ref>«او از خاندان تو نیست» سوره هود، آیه ۴۶.</ref>.<ref>ر.ک: [[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، «تفسیر قرآن ناطق»، ص۴۵ ـ ۴۶. </ref>


==[[اهل بیت]]{{عم}} در [[قرآن]]==
== [[اهل بیت]]{{عم}} در [[قرآن]] ==
در آیاتی که سخن از [[اهل بیت]]{{عم}} و [[مقام]] و منزلتشان هست؛ گاهی با واژه "[[اهل بیت]]" مانند [[آیه]] "[[تطهیر]]"{{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}<ref> «جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref> و گاه واژه "القربی" مانند [[آیه]] "[[مودت]]"{{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}}<ref> «بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمی‌خواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را» سوره شوری، آیه ۲۳.</ref> به کار رفته است.
در آیاتی که سخن از [[اهل بیت]]{{عم}} و [[مقام]] و منزلتشان هست؛ گاهی با واژه "[[اهل بیت]]" مانند [[آیه]] "[[تطهیر]]"{{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}<ref> «جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref> و گاه واژه "القربی" مانند [[آیه]] "[[مودت]]"{{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}}<ref> «بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمی‌خواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را» سوره شوری، آیه ۲۳.</ref> به کار رفته است.


همچنین [[شأن نزول]] [[آیات]]، گاه بصورت جمعی بوده مثل [[آیه]] "[[مباهله]]"{{متن قرآن|فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ}}<ref> «بنابراین، پس از دست یافتن تو به دانش، به هر کس که با تو به چالش برخیزد؛ بگو: بیایید تا فرزندان خود و فرزندان شما و زنان خود و زنان شما و خودی‌های خویش و خودی‌های شما را فرا خوانیم آنگاه (به درگاه خداوند) زاری کنیم تا لعنت خداوند را بر دروغگویان نهیم» سوره آل عمران، آیه ۶۱.</ref> و [[آیه]] "[[اطعام]]" در [[سوره]] "دهر"{{متن قرآن|وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا}}<ref> «و خوراک را با دوست داشتنش به بینوا و یتیم و اسیر می‌دهند» سوره انسان، آیه ۸.</ref> و گاهی به صورت فردی مانند [[آیه]] "[[ولایت]]"{{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}}<ref> «سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آورده‌اند، همان کسان که نماز برپا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند» سوره مائده، آیه ۵۵.</ref> که در مورد [[حضرت علی]]{{ع}} بیان شده است<ref>[[آرزو شکری|شکری، آرزو]]، [[حقوق اهل بیت (کتاب)|حقوق اهل بیت]]، ص۴۹.</ref>.
همچنین [[شأن نزول]] [[آیات]]، گاه به صورت جمعی بوده مثل [[آیه]] "[[مباهله]]"{{متن قرآن|فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ}}<ref> «بنابراین، پس از دست یافتن تو به دانش، به هر کس که با تو به چالش برخیزد؛ بگو: بیایید تا فرزندان خود و فرزندان شما و زنان خود و زنان شما و خودی‌های خویش و خودی‌های شما را فرا خوانیم آنگاه (به درگاه خداوند) زاری کنیم تا لعنت خداوند را بر دروغگویان نهیم» سوره آل عمران، آیه ۶۱.</ref> و [[آیه]] "[[اطعام]]" در [[سوره]] "دهر"{{متن قرآن|وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا}}<ref>«و خوراک را با دوست داشتنش به بینوا و یتیم و اسیر می‌دهند» سوره انسان، آیه ۸.</ref> و گاهی به صورت فردی مانند [[آیه]] "[[ولایت]]": {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}}<ref> «سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آورده‌اند، همان کسان که نماز برپا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند» سوره مائده، آیه ۵۵.</ref> که در مورد [[حضرت علی]]{{ع}} بیان شده است<ref>[[آرزو شکری|شکری، آرزو]]، [[حقوق اهل بیت (کتاب)|حقوق اهل بیت]]، ص۴۹.</ref>.


در [[قرآن کریم]]، ترکیب "[[اهل‌ بیت]]" یک بار {{متن قرآن|وَحَرَّمْنَا عَلَيْهِ الْمَرَاضِعَ مِن قَبْلُ فَقَالَتْ هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى أَهْلِ بَيْتٍ يَكْفُلُونَهُ لَكُمْ وَهُمْ لَهُ نَاصِحُونَ }} <ref> و پیش از آن، (پستان) دایگان  را از او بازداشتیم؛ (خواهر موسی) گفت: می‌خواهید شما را به خانواده‌ای رهنمون شوم که او را برای شما نگه‌دارند و خیراندیش او باشند؟؛ سوره قصص، آیه: ۱۲.</ref> و "[[اهل‌البیت]]" دوبار آمده است {{متن قرآن|قَالُواْ أَتَعْجَبِينَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَحْمَتُ اللَّهِ وَبَرَكَاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ إِنَّهُ حَمِيدٌ مَّجِيدٌ }} <ref> گفتند: آیا از کار خداوند در شگفتی با آنکه بخشایش خداوند و برکات او ارزانی شما خاندان (رسالت) است؟ بی‌گمان او ستوده‌ای ارجمند است؛ سوره هود، آیه: ۷۳.</ref>؛ {{متن قرآن|وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}} <ref> و در خانه‌هایتان آرام گیرید و چون خویش‌آرایی دوره جاهلیت نخستین خویش‌آرایی مکنید و نماز بپا دارید و زکات بپردازید و از خداوند و فرستاده او فرمانبرداری کنید؛ جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند؛ سوره احزاب، آیه: ۳۳.</ref>، از این میان آنچه به [[خاندان]] گرامی [[پیامبر|پیامبر اسلام]]{{صل}} اشاره دارد و به اعتراف همگان فضیلتی بس والا برای آنان رقم می‌زند [[آیه]] ۳۳ [[سوره احزاب]] است، افزون بر این، [[آیات]] فراوان دیگری می‌توان یافت که درباره [[اهل‌بیت]] نازل شده، یا بالاترین مصداق خود را در این گروه یافته است. [[اهل‌بیت]] همان "[[صراط مستقیم]]"اند که همواره دستیابی به آن را از [[خدا]] می‌طلبیم: {{متن قرآن|اهدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ}} <ref> راه راست را به ما بنمای؛ سوره حمد، آیه: ۶.</ref><ref>مناقب، ج‌۳، ص‌۸۹‌ـ‌۹۰.</ref> و به نشانه و ستاره‌ای همانندند که به مدد آن [[هدایت]] می‌یابیم: {{متن قرآن|وَعَلامَاتٍ وَبِالنَّجْمِ هُمْ يَهْتَدُونَ}} <ref> و نشانه‌هایی را (برای مردم نهاد) و آنان با ستاره راهیابی می‌کنند؛ سوره نحل، آیه: ۱۶.</ref><ref>تفسیر فرات الکوفی، ص‌۲۳۴؛ مجمع البیان، ج‌۶‌، ص‌۵۴۵‌.</ref>. [[علم کتاب]] نزد ایشان است و آنان صاحبان [[علم]]<ref>نورالثقلین، ج‌۱، ص‌۳۲۳.</ref>{{متن قرآن|شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ وَالْمَلائِكَةُ وَأُوْلُواْ الْعِلْمِ قَائِمًا بِالْقِسْطِ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ}} <ref> خداوند- که به دادگری ایستاده است- و فرشتگان و دانشوران گواهی می‌دهند که: هیچ خدایی نیست جز او که پیروزمند فرزانه است؛ سوره آل عمران، آیه: ۱۸.</ref> و [[عالم به تأویل]] [[متشابهات]] و [[راسخان در علم]]<ref>البرهان، ج‌۱، ص‌۵۹۸‌ـ‌۶۰۰‌.</ref> {{متن قرآن|هُوَ الَّذِيَ أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاء الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاء تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الأَلْبَابِ}} <ref> اوست که این کتاب را بر تو فرو فرستاد؛ برخی از آن، آیات «محکم» (/ استوار/ یک رویه)‌اند، که بنیاد این کتاب‌اند و برخی دیگر (آیات) «متشابه» (/ چند رویه)‌اند؛ اما آنهایی که در دل کژی دارند، از سر آشوب و تأویل جویی، از آیات متشابه آن، پیروی می‌کنند در حالی که تأویل آن را جز خداوند نمی‌داند و استواران  در دانش، می‌گویند: ما بدان ایمان داریم، تمام آن از نزد پروردگار ماست و جز خردمندان، کسی در یاد نمی‌گیرد؛ سوره آل عمران، آیه: ۷.</ref> و بابهایی هستند که برای ورود به [[مدینه علم]]، گزیری از آنها نیست: {{متن قرآن|يَسْأَلُونَكَ عَنِ الأهِلَّةِ قُلْ هِيَ مَوَاقِيتُ لِلنَّاسِ وَالْحَجِّ وَلَيْسَ الْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوْا الْبُيُوتَ مِن ظُهُورِهَا وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقَى وَأْتُواْ الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوَابِهَا وَاتَّقُواْ اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ}} <ref> از تو درباره ماه‌های نو می‌پرسند، بگو: آنها زمان نمای مردم و حجّ‌اند؛ و نیکی آن نیست که از پشت خانه‌ها به درون آنها درآیید بلکه (حقیقت) نیکی (از آن) کسی است که پرهیزگاری ورزد و به خانه‌ها از در درآیید، و از خداوند پروا کنید باشد که رستگار گردید؛ سوره بقره، آیه: ۱۸۹.</ref><ref>مجمع‌البیان، ج‌۲، ص‌۵۰۹‌؛ البرهان، ج‌۱، ص‌۴۰۸‌ـ‌۴۰۹.</ref>. [[فضایل]] [[اهل‌بیت]] چنان والاست که [[دشمنان]] بر آن [[حسد]] می‌برند: {{متن قرآن|أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ }} <ref> یا اینکه به مردم برای آنچه خداوند به آنان از بخشش خود داده است رشک می‌برند؛ سوره نساء، آیه: ۵۴.</ref><ref>کتاب سلیم‌بن قیس، ص‌۱۹۴؛ بصائرالدرجات، ص‌۵۵‌ـ‌۵۶‌؛ تفسیر ابن‌ابی حاتم، ج‌۳، ص‌۹۷۸.</ref> و [[دانش]] آنها چنان گسترده است که نشاید آن را با [[دانش]] دیگران برابر انگارند: {{متن قرآن|هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ}} <ref> آیا آنان که می‌دانند با آنها که نمی‌دانند برابرند؟؛ سوره زمر، آیه: ۹.</ref><ref>الکافی، ج‌۱، ص‌۲۱۲؛ جامع البیان، مج‌۱۲، ج‌۲۳، ص‌۲۴۱؛ مجمع البیان، ج‌۸‌، ص‌۷۶۷.</ref> [[خداوند]] آنان را برای تبیین آموزه‌های کتاب خویش [[برگزیده]]: {{متن قرآن|ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبَادِنَا }} <ref> سپس این کتاب را به کسانی از بندگان خویش که برگزیده‌ایم به میراث دادیم؛ سوره فاطر، آیه: ۳۲.</ref><ref>الکافی، ج‌۱، ص‌۲۱۵؛ عیون اخبار الرضا{{ع}}، ج‌۱، ص‌۴۶۸؛ مجمع البیان، ج‌۸‌، ص‌۶۳۸‌؛ المیزان، ج‌۱۷، ص‌۴۵.</ref> و [[امام]] پیشین را واسطه انتقال [[معارف]] امانات [[الهی]] به [[امام]] پسین ساخته است: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَن تُؤَدُّواْ الأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا}} <ref> خداوند به شما فرمان می‌دهد که امانت‌ها را به صاحب آنها باز گردانید؛ سوره نساء، آیه: ۵۸.</ref><ref>تفسیر عیاشی، ج‌۱، ص‌۲۴۹؛ البرهان، ج‌۲، ص‌۱۰۲.</ref> [[اهل‌بیت]] در خانه‌هایی بلند مرتبه جای گرفته‌اند: {{متن قرآن|فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَن تُرْفَعَ}} <ref> (این چراغ) در خانه‌هایی (است) که خداوند رخصت داده است تا والایی یابند؛ سوره نور، آیه: ۳۶.</ref><ref>الدر المنثور، ج‌۶‌، ص‌۲۰۳.</ref> و در [[کار نیک]] از همگان پیشی می‌گیرند: {{متن قرآن|وَمِنْهُمْ سَابِقٌ بِالْخَيْرَاتِ}} <ref> برخی با اذن خداوند در کارهای نیک پیشتازند؛ سوره فاطر، آیه: ۳۲.</ref><ref>مجمع البیان، ج‌۸‌، ص‌۶۳۹‌.</ref> آنان در راه میانه گام برمی‌دارند: {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا }} <ref> و بدین گونه شما را امّتی میانه کرده‌ایم؛ سوره بقره، آیه: ۱۴۳.</ref><ref>کتاب سلیم‌بن قیس، ص‌۴۶۵، ۴۰۸؛ الکافی، ج‌۱، ص‌۱۹۱؛ شواهد التنزیل، ج‌۱، ص‌۱۱۹.</ref> و ریسمان [[نجات]] بخش خداوندی‌اند: {{متن قرآن|وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلاَ تَفَرَّقُواْ }} <ref> و همگان به ریسمان خداوند بیاویزید و مپرا کنید؛ سوره آل عمران، آیه: ۱۰۳.</ref><ref>الغیبه، ص۴۲ـ۴۳؛ الصافی، ج‌۱، ص‌۳۶۵‌ـ‌۳۶۶؛ نور‌الابصار، ص‌۱۱۲.</ref> و برای بهره‌مندی از [[رحمت]] و [[مغفرت الهی]]، راهی جز هدایتیابی به [[ولایت]] آنان نیست: {{متن قرآن|وَإِنِّي لَغَفَّارٌ لِّمَن تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا ثُمَّ اهْتَدَى}} <ref> و به راستی من آمرزنده آن کسم که توبه کند و ایمان آورد و کاری شایسته کند سپس به راه آید؛ سوره طه، آیه: ۸۲.</ref><ref>النور المشتعل، ص‌۱۴۲؛ مناقب، ج‌۳، ص‌۱۰۳؛ تفسیر قرطبی، ج‌۱۱، ص‌۱۵۴.</ref><ref>[[حسن یوسفیان|یوسفیان، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۵، ص۷۶ - ۹۵. </ref><ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[اهل بیت - ربانی گلپایگانی (مقاله)|مقاله «اهل بیت»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]] ص ۵۳۹-۵۴۹.</ref>
در [[قرآن کریم]]، ترکیب "[[اهل‌ بیت]]" یک بار {{متن قرآن|وَحَرَّمْنَا عَلَيْهِ الْمَرَاضِعَ مِن قَبْلُ فَقَالَتْ هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى أَهْلِ بَيْتٍ يَكْفُلُونَهُ لَكُمْ وَهُمْ لَهُ نَاصِحُونَ}}<ref>و پیش از آن، (پستان) دایگان  را از او بازداشتیم؛ (خواهر موسی) گفت: می‌خواهید شما را به خانواده‌ای رهنمون شوم که او را برای شما نگه‌دارند و خیراندیش او باشند؟؛ سوره قصص، آیه ۱۲.</ref> و "[[اهل‌البیت]]" دوبار آمده است: {{متن قرآن|قَالُواْ أَتَعْجَبِينَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَحْمَتُ اللَّهِ وَبَرَكَاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ إِنَّهُ حَمِيدٌ مَّجِيدٌ}}<ref>گفتند: آیا از کار خداوند در شگفتی با آنکه بخشایش خداوند و برکات او ارزانی شما خاندان (رسالت) است؟ بی‌گمان او ستوده‌ای ارجمند است؛ سوره هود، آیه ۷۳.</ref>؛ {{متن قرآن|وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلاةَ وَآتِينَ الزَّكَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}<ref>و در خانه‌هایتان آرام گیرید و چون خویش‌آرایی دوره جاهلیت نخستین خویش‌آرایی مکنید و نماز بپا دارید و زکات بپردازید و از خداوند و فرستاده او فرمانبرداری کنید؛ جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند؛ سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref>، از این میان آنچه به [[خاندان]] گرامی [[پیامبر|پیامبر اسلام]]{{صل}} اشاره دارد و به اعتراف همگان فضیلتی بس والا برای آنان رقم می‌زند [[آیه]] ۳۳ [[سوره احزاب]] است، افزون بر این، [[آیات]] فراوان دیگری می‌توان یافت که درباره [[اهل‌بیت]] نازل شده، یا بالاترین مصداق خود را در این گروه یافته است. [[اهل‌بیت]] همان "[[صراط مستقیم]]"اند که همواره دستیابی به آن را از [[خدا]] می‌طلبیم: {{متن قرآن|اهدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ}}<ref>راه راست را به ما بنمای؛ سوره حمد، آیه ۶.</ref>.<ref>مناقب، ج‌۳، ص‌۸۹‌ـ‌۹۰.</ref> و به نشانه و ستاره‌ای همانندند که به مدد آن [[هدایت]] می‌یابیم: {{متن قرآن|وَعَلامَاتٍ وَبِالنَّجْمِ هُمْ يَهْتَدُونَ}}<ref>و نشانه‌هایی را (برای مردم نهاد) و آنان با ستاره راهیابی می‌کنند؛ سوره نحل، آیه ۱۶.</ref>.<ref>تفسیر فرات الکوفی، ص‌۲۳۴؛ مجمع البیان، ج‌۶‌، ص‌۵۴۵‌.</ref>. [[علم کتاب]] نزد ایشان است و آنان صاحبان [[علم]]<ref>نورالثقلین، ج‌۱، ص‌۳۲۳.</ref>: {{متن قرآن|شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ وَالْمَلائِكَةُ وَأُوْلُواْ الْعِلْمِ قَائِمًا بِالْقِسْطِ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ}}<ref>خداوند- که به دادگری ایستاده است- و فرشتگان و دانشوران گواهی می‌دهند که: هیچ خدایی نیست جز او که پیروزمند فرزانه است؛ سوره آل عمران، آیه ۱۸.</ref> و [[عالم به تأویل]] [[متشابهات]] و [[راسخان در علم]]<ref>البرهان، ج‌۱، ص‌۵۹۸‌ـ‌۶۰۰‌.</ref>: {{متن قرآن|هُوَ الَّذِيَ أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاء الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاء تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الأَلْبَابِ}}<ref>اوست که این کتاب را بر تو فرو فرستاد؛ برخی از آن، آیات «محکم» (/ استوار/ یک رویه)‌اند، که بنیاد این کتاب‌اند و برخی دیگر (آیات) «متشابه» (/ چند رویه)‌اند؛ اما آنهایی که در دل کژی دارند، از سر آشوب و تأویل جویی، از آیات متشابه آن، پیروی می‌کنند در حالی که تأویل آن را جز خداوند نمی‌داند و استواران  در دانش، می‌گویند: ما بدان ایمان داریم، تمام آن از نزد پروردگار ماست و جز خردمندان، کسی در یاد نمی‌گیرد؛ سوره آل عمران، آیه ۷.</ref> و باب‌هایی هستند که برای ورود به [[مدینه علم]]، گزیری از آنها نیست: {{متن قرآن|يَسْأَلُونَكَ عَنِ الأهِلَّةِ قُلْ هِيَ مَوَاقِيتُ لِلنَّاسِ وَالْحَجِّ وَلَيْسَ الْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوْا الْبُيُوتَ مِن ظُهُورِهَا وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقَى وَأْتُواْ الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوَابِهَا وَاتَّقُواْ اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ}}<ref>از تو درباره ماه‌های نو می‌پرسند، بگو: آنها زمان نمای مردم و حجّ‌اند؛ و نیکی آن نیست که از پشت خانه‌ها به درون آنها درآیید بلکه (حقیقت) نیکی (از آن) کسی است که پرهیزگاری ورزد و به خانه‌ها از در درآیید، و از خداوند پروا کنید باشد که رستگار گردید؛ سوره بقره، آیه ۱۸۹.</ref>.<ref>مجمع‌البیان، ج‌۲، ص‌۵۰۹‌؛ البرهان، ج‌۱، ص‌۴۰۸‌ـ‌۴۰۹.</ref>.  
 
[[فضایل]] [[اهل‌بیت]] چنان والاست که [[دشمنان]] بر آن [[حسد]] می‌برند: {{متن قرآن|أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ}}<ref>یا اینکه به مردم برای آنچه خداوند به آنان از بخشش خود داده است رشک می‌برند؛ سوره نساء، آیه ۵۴.</ref>.<ref>کتاب سلیم‌بن قیس، ص‌۱۹۴؛ بصائرالدرجات، ص‌۵۵‌ـ‌۵۶‌؛ تفسیر ابن‌ابی حاتم، ج‌۳، ص‌۹۷۸.</ref> و [[دانش]] آنها چنان گسترده است که نشاید آن را با [[دانش]] دیگران برابر انگارند: {{متن قرآن|هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ}}<ref>آیا آنان که می‌دانند با آنها که نمی‌دانند برابرند؟؛ سوره زمر، آیه ۹.</ref>.<ref>الکافی، ج‌۱، ص‌۲۱۲؛ جامع البیان، مج‌۱۲، ج‌۲۳، ص‌۲۴۱؛ مجمع البیان، ج‌۸‌، ص‌۷۶۷.</ref> [[خداوند]] آنان را برای تبیین آموزه‌های کتاب خویش [[برگزیده]]: {{متن قرآن|ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبَادِنَا}}<ref>سپس این کتاب را به کسانی از بندگان خویش که برگزیده‌ایم به میراث دادیم؛ سوره فاطر، آیه ۳۲.</ref>.<ref>الکافی، ج‌۱، ص‌۲۱۵؛ عیون اخبار الرضا{{ع}}، ج‌۱، ص‌۴۶۸؛ مجمع البیان، ج‌۸‌، ص‌۶۳۸‌؛ المیزان، ج‌۱۷، ص‌۴۵.</ref> و [[امام]] پیشین را واسطه انتقال [[معارف]] امانات [[الهی]] به [[امام]] پسین ساخته است: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَن تُؤَدُّواْ الأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا}}<ref>خداوند به شما فرمان می‌دهد که امانت‌ها را به صاحب آنها باز گردانید؛ سوره نساء، آیه ۵۸.</ref>.<ref>تفسیر عیاشی، ج‌۱، ص‌۲۴۹؛ البرهان، ج‌۲، ص‌۱۰۲.</ref> [[اهل‌بیت]] در خانه‌هایی بلند مرتبه جای گرفته‌اند: {{متن قرآن|فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَن تُرْفَعَ}}<ref>(این چراغ) در خانه‌هایی (است) که خداوند رخصت داده است تا والایی یابند؛ سوره نور، آیه ۳۶.</ref>.<ref>الدر المنثور، ج‌۶‌، ص‌۲۰۳.</ref> و در [[کار نیک]] از همگان پیشی می‌گیرند: {{متن قرآن|وَمِنْهُمْ سَابِقٌ بِالْخَيْرَاتِ}}<ref>برخی با اذن خداوند در کارهای نیک پیشتازند؛ سوره فاطر، آیه ۳۲.</ref>.<ref>مجمع البیان، ج‌۸‌، ص‌۶۳۹‌.</ref> آنان در راه میانه گام برمی‌دارند: {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا}}<ref>و بدین گونه شما را امّتی میانه کرده‌ایم؛ سوره بقره، آیه ۱۴۳.</ref>.<ref>کتاب سلیم‌بن قیس، ص‌۴۶۵، ۴۰۸؛ الکافی، ج‌۱، ص‌۱۹۱؛ شواهد التنزیل، ج‌۱، ص‌۱۱۹.</ref> و ریسمان [[نجات]] بخش خداوندی‌اند: {{متن قرآن|وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلاَ تَفَرَّقُواْ}}<ref>و همگان به ریسمان خداوند بیاویزید و مپرا کنید؛ سوره آل عمران، آیه ۱۰۳.</ref>.<ref>الغیبه، ص۴۲ـ۴۳؛ الصافی، ج‌۱، ص‌۳۶۵‌ـ‌۳۶۶؛ نور‌الابصار، ص‌۱۱۲.</ref> و برای بهره‌مندی از [[رحمت]] و [[مغفرت الهی]]، راهی جز هدایت‌یابی به [[ولایت]] آنان نیست: {{متن قرآن|وَإِنِّي لَغَفَّارٌ لِّمَن تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا ثُمَّ اهْتَدَى}}<ref>و به راستی من آمرزنده آن کسم که توبه کند و ایمان آورد و کاری شایسته کند سپس به راه آید؛ سوره طه، آیه ۸۲.</ref>.<ref>النور المشتعل، ص‌۱۴۲؛ مناقب، ج‌۳، ص‌۱۰۳؛ تفسیر قرطبی، ج‌۱۱، ص‌۱۵۴.</ref>.<ref>[[حسن یوسفیان|یوسفیان، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۵، ص۷۶ – ۹۵؛ [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[اهل بیت - ربانی گلپایگانی (مقاله)|مقاله «اهل بیت»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]] ص ۵۳۹-۵۴۹.</ref>
 
== مصداق اهل بیت ==
درباره مصداق [[اهل‌بیت]] در [[آیه ‌۳۳ احزاب]] (۳۳) اقوال گوناگونی وجود دارد<ref>مجمع‌البیان، ج‌۷‌-‌۸‌، ص‌۵۵۸ و ۵۵۹.</ref>؛ ولی طبق شواهد فراوان [[روایی]] در منابع [[اهل‌سنّت]]<ref>اسباب‌النزول، واحدی، ص‌۲۰۰؛ روح‌المعانی، ح‌۱۲، ص‌۲۱؛ جامع‌البیان، ج‌۱۲، ص‌۹‌-‌۱۲؛ الدّرالمنثور، ج‌۶‌، ص‌۶۰۳‌-‌۶۰۶‌.</ref> و منابع [[شیعی]]<ref>کافی، ج ۱، ص ۲۸۶؛ تفسیر عیّاشی، ج ۱، ص ۲۴۹.</ref> مقصود از [[اهل‌بیت پیامبر]]{{صل}} [[علی]]، [[فاطمه]]، [[حسن]] و [[حسین]]{{ع}} است. گفتنی است که در لسان [[پیامبر]]{{صل}} و [[امامان معصوم]]، [[اهل‌بیت]] اعمّ از مصادیق یاد شده است و شامل [[عترت پیامبر]]{{صل}} که دارای [[مقام]] عصمت‌اند نیز می‌شود؛ بنابراین، [[آیات]] و مباحث کلّی مربوط به [[اهل‌بیت]]{{ع}} آورده شده و مباحث هر یک از آنها، جداگانه در ذیل مدخل خود خواهد آمد. در این مدخل افزون بر واژه «[[اهل‌بیت]]» از واژه «[[ابرار]]» و‌... استفاده شده است<ref>[[فرهنگ قرآن (کتاب)|فرهنگ قرآن]]، واژه «اهل بیت».</ref>.


==[[فضایل]] [[اهل‌ بیت]]{{عم}} در [[قرآن]]==
== [[فضایل]] [[اهل‌ بیت]]{{عم}} در [[قرآن]] ==
{{همچنین ببینید|فضایل اهل بیت}}
{{همچنین ببینید|فضایل اهل بیت}}
بسیاری از [[آیات]] [[قرآن کریم]] به [[اهل‌ بیت]] [[ارتباط]] می‌یابد؛ اعم از [[شأن نزول]] یا انطباق ـ که شمار آنها به صدها فقره می‌رسد<ref>شواهد التنزیل.</ref><ref>[[حسن یوسفیان|یوسفیان، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۵، ص۷۶ - ۹۵.</ref>. برخی از فضائلی که در این [[آیات]] دربارۀ [[اهل‌ بیت]]{{عم}} بیان شده است عبارتند از:
بسیاری از [[آیات]] [[قرآن کریم]] به [[اهل‌ بیت]] [[ارتباط]] می‌یابد؛ اعم از [[شأن نزول]] یا انطباق ـ که شمار آنها به صدها فقره می‌رسد<ref>شواهد التنزیل.</ref>. برخی از فضائلی که در این [[آیات]] دربارۀ [[اهل‌ بیت]]{{عم}} بیان شده است عبارت‌اند از:
===[[پاک از پلیدیها]]===
 
{{همچنین ببینید|تطهیر اهل بیت}}
=== پاک از پلیدی‌ها ===
{{همچنین ببینید|آیه تطهیر}}
{{همچنین ببینید|آیه تطهیر}}
بر اساس بخشی از [[آیه ۳۳‌ سوره احزاب]] که به [[آیه تطهیر]] [[شهرت]] یافته، [[اراده]] تخلف‌ناپذیر [[خداوند]] بر این تعلق گرفته است که هرگونه [[پلیدی]] را از [[اهل‌بیت]] بزداید و آنان را به طور کامل [[پاک]] و [[پاکیزه]] گرداند: {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}} <ref> خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند؛ سوره احزاب، آیه: ۳۳.</ref> [[دانشمندان شیعه]] این [[فضیلت]] را برابر با [[عصمت]] می‌دانند. چنین برداشتی از [[آیه]] با توجه به نکات ذیل [[تأیید]] می‌گردد<ref>[[حسن یوسفیان|یوسفیان، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۵، ص۷۶ - ۹۵.</ref>:
بر اساس بخشی از [[آیه ۳۳‌ سوره احزاب]] که به [[آیه تطهیر]] [[شهرت]] یافته، [[اراده]] تخلف‌ناپذیر [[خداوند]] بر این تعلق گرفته است که هرگونه [[پلیدی]] را از [[اهل‌بیت]] بزداید و آنان را به طور کامل [[پاک]] و [[پاکیزه]] گرداند: {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}<ref>خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند؛ سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref> [[دانشمندان شیعه]] این [[فضیلت]] را برابر با [[عصمت]] می‌دانند. چنین برداشتی از [[آیه]] با توجه به نکات ذیل [[تأیید]] می‌گردد<ref>[[حسن یوسفیان|یوسفیان، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۵، ص۷۶ - ۹۵.</ref>:
====[[اراده تکوینی]] [[خدا]] بر [[تطهیر]] [[اهل‌ بیت]] از هرگونه [[پلیدی]]====
بی‌تردید، [[اراده]] در [[آیه تطهیر]] [[تکوینی]] است؛ نه [[تشریعی]]، زیرا [[اراده تشریعی]] [[خداوند]] به [[تطهیر]] همه [[مؤمنان]] تعلق گرفته است: {{متن قرآن|وَلَكِن يُرِيدُ لِيُطَهِّرَكُمْ }} <ref> می‌خواهد شما را پاکیزه گرداند؛ سوره مائده، آیه: ۶.</ref> و برای کسی فضیلتی به ارمغان نمی‌آورد، در حالی که این [[آیه]] ویژه [[اهل‌بیت]]{{عم}}است و به اعتراف همگان آنان را در جایگاهی بس والا می‌نشاند<ref>تلخیص الشافی، ج‌۲، ص‌۲۵۰، ۲۵۳؛ مجمع البیان، ج‌۸‌، ص۵۶۰‌؛ المیزان، ج‌۱۶، ص‌۳۱۲‌ـ‌۳۱۳.</ref>. البته ناگفته نماند [[اراده تکوینی]] [[خداوند]] در طول [[اراده]] انسان‌هاست و با آن منافاتی ندارد. از سوی دیگر، با نگاهی گذرا به [[آیات قرآن کریم]] درمی‌یابیم که واژه "[[رجس]]" درباره مجموعه‌ای از آلودگیهای ظاهری و [[باطنی]] به کار رفته است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَيْسِرُ وَالأَنصَابُ وَالأَزْلامُ رِجْسٌ مِّنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ }} <ref> ای مؤمنان! جز این نیست که شراب و قمار و انصاب  و ازلام، پلیدی (و) کار شیطان است پس، از آنها دوری گزینید باشد که رستگار گردید؛ سوره مائده، آیه: ۹۰.</ref>؛ {{متن قرآن|كَذَلِكَ يَجْعَلُ اللَّهُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ}} <ref> بدین گونه خداوند عذاب را بر کسانی که ایمان نمی‌آورند؛ برمی‌گمارد؛ سوره اعراف، آیه: ۱۲۵.</ref>؛{{متن قرآن|قُل لاَّ أَجِدُ فِي مَا أُوحِيَ إِلَيَّ مُحَرَّمًا عَلَى طَاعِمٍ يَطْعَمُهُ إِلاَّ أَن يَكُونَ مَيْتَةً أَوْ دَمًا مَّسْفُوحًا أَوْ لَحْمَ خِنزِيرٍ فَإِنَّهُ رِجْسٌ أَوْ فِسْقًا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ وَلاَ عَادٍ فَإِنَّ رَبَّكَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ}} <ref> بگو: در آنچه به من وحی شده است چیزی نمی‌یابم که برای خورنده‌ای که آن را می‌خورد حرام باشد؛ مگر مردار و یا خون ریخته یا گوشت خوک که پلید است و یا (آنچه) از سر نافرمانی جز به نام خداوند ذبح شده باشد اما کسی که (از خوردن آنها) ناگزیر شده است در حالی که افزونخواه (برای رسیدن به لذت) و متجاوز (از حدّ سدّ جوع) نباشد بی‌گمان پروردگارت آمرزنده بخشاینده است؛ سوره انعام، آیه: ۱۴۵.</ref>؛ {{متن قرآن|قَالَ قَدْ وَقَعَ عَلَيْكُم مِّن رَّبِّكُمْ رِجْسٌ وَغَضَبٌ أَتُجَادِلُونَنِي فِي أَسْمَاء سَمَّيْتُمُوهَا أَنتُمْ وَآبَاؤُكُم مَّا نَزَّلَ اللَّهُ بِهَا مِن سُلْطَانٍ فَانتَظِرُواْ إِنِّي مَعَكُم مِّنَ الْمُنتَظِرِينَ}} <ref> گفت: بی‌گمان عذاب و خشمی از (سوی) پروردگارتان برای شما رقم خورده است آیا در نام‌هایی که شما و پدرانتان آنها را نامگذاری کرده‌اید- (و) خداوند هیچ برهانی بر (تأیید) آنها نفرستاده است- با من چالش می‌ورزید؟ پس چشم به راه (عذاب خداوند) بدارید که من نیز با شما از چشم به راه داشتگانم؛ سوره اعراف، آیه: ۷۱.</ref>؛ {{متن قرآن|سَيَحْلِفُونَ بِاللَّهِ لَكُمْ إِذَا انقَلَبْتُمْ إِلَيْهِمْ لِتُعْرِضُواْ عَنْهُمْ فَأَعْرِضُواْ عَنْهُمْ إِنَّهُمْ رِجْسٌ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ جَزَاء بِمَا كَانُواْ يَكْسِبُونَ}} <ref> هنگامی که نزد ایشان باز گردید برای شما به خداوند سوگند خواهند خورد که دست از سر آنان بدارید؛ بنابراین از آنان رو بگردانید که پلیدند و به کیفر آنچه انجام می‌دادند جایگاهشان دوزخ است؛ سوره توبه، آیه: ۹۵.</ref>؛ {{متن قرآن|وَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ فَزَادَتْهُمْ رِجْسًا إِلَى رِجْسِهِمْ وَمَاتُواْ وَهُمْ كَافِرُونَ}} <ref> و اما در بیماردلان بر پلیدیشان پلیدی می‌افزاید و آنان کافر خواهند مرد؛ سوره توبه، آیه: ۱۲۵.</ref>؛ {{متن قرآن|وَمَا كَانَ لِنَفْسٍ أَن تُؤْمِنَ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ وَيَجْعَلُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لاَ يَعْقِلُونَ}} <ref> و هیچ کس را جز به اذن خداوند یارایی نیست که ایمان آورد و (خداوند) عذاب را  بر آنان که خرد نمی‌ورزند برقرار می‌دارد؛ سوره یونس، آیه: ۱۰۰.</ref>؛ {{متن قرآن|ذَلِكَ وَمَن يُعَظِّمْ حُرُمَاتِ اللَّهِ فَهُوَ خَيْرٌ لَّهُ عِندَ رَبِّهِ وَأُحِلَّتْ لَكُمُ الأَنْعَامُ إِلاَّ مَا يُتْلَى عَلَيْكُمْ فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الأَوْثَانِ وَاجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ }} <ref> چنین است؛ و هر که حرمت‌های خداوند را سترگ بدارد همان نزد پروردگارش برای او بهتر است. و (گوشت) چارپایان بر شما حلال است جز آنچه (حرام بودن آن) برایتان خوانده شود پس، از پلیدی‌ها که بت‌هایند دوری گزینید و از گفتار دروغ (نیز) بپرهیزید؛ سوره حج، آیه: ۳۰.</ref> و چون در این [[آیه]] با الف و لام جنس یا استغراق همراه گشته است همه نوع [[پلیدی]] را در برمی‌گیرد<ref>فتح القدیر، ج‌۴، ص‌۲۷۸؛ روح المعانی، مج‌۱۲، ج‌۲۲، ص‌۱۸؛ الالهیات، ج‌۴، ص‌۱۲۸‌ـ‌۱۲۹.</ref>، در نتیجه [[پیام]] [[آیه]] این است که [[خداوند]] با [[اراده تکوینی]] تخلف‌ناپذیر خود هرگونه [[پلیدی]] را از [[اهل‌بیت]] زدوده و آنان را [[پاک]] و مطهّر ساخته است، چنان‌که برخی از [[راویان]] و [[مفسران]] [[اهل‌سنت]]، در [[تفسیر]] [[آیه شریفه]] این [[حدیث]] را از [[پیامبر|پیامبر اکرم]]{{صل}} گزارش کرده‌اند که من و اهل‌بیتم از همه [[گناهان]] [[پاکیزه]] و مبرا هستیم<ref>دلائل النبوه، ج‌۱، ص‌۱۷۱؛ الدرالمنثور، ج‌۶‌، ص‌۶۰۶‌؛ فتح‌القدیر، ج‌۴، ص‌۲۸۰.</ref>. [[فاطمه زهرا|حضرت زهرا]]{{س}} نیز در ضمن احتجاجهای خویش در ماجرای [[فدک]] به [[آیه]] استشهاد کرده و [[اهل‌بیت]]{{عم}} را از هر [[بدی]] [[معصوم]] و از هر [[زشتی]] [[پاکیزه]] دانسته‌اند<ref>کتاب سلیم‌بن قیس، ص‌۲۲۷؛ بحارالانوار، ج‌۳۰، ص‌۳۰۶.</ref><ref>[[حسن یوسفیان|یوسفیان، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۵، ص۷۶ - ۹۵.</ref>.


====[[سازگاری]] "اذهاب" و "[[تطهیر]]" با [[عصمت]]====
==== [[اراده تکوینی]] [[خدا]] بر [[تطهیر]] [[اهل‌ بیت]] از هرگونه [[پلیدی]] ====
برخی از کسانی که [[آیه تطهیر]] را [[دلیل]] بر [[عصمت]] [[اهل‌بیت]] نمی‌دانند، بر این نکته پای می‌فشارند که [[پاک]] ساختن از پلیدیها "[[تطهیر]]" و زدودن آلودگیها "اِذهاب [[رجس]]" نه تنها [[گواه]] بر [[عصمت اهل‌بیت]] نیست، بلکه نشان آن است که آنان نیز، همچون دیگران، از [[آلوده]] شدن به [[گناه]] ایمنی ندارند، زیرا اذهاب و [[تطهیر]] درباره «رفع» پلیدیهای موجود به کار می‌رود؛ نه "دفع" آنچه هنوز تحقق نیافته‌است<ref>روح المعانی، مج‌۱۲، ج‌۲۲، ص‌۱۸.</ref>، در حالی که دامنه کاربرد این واژه، فراتر از رفع آلودگیهای موجود است و دفع پلیدیهای تحقق نیافته را نیز در برمی‌گیرد.
بی‌تردید، [[اراده]] در [[آیه تطهیر]]، [[تکوینی]] است؛ نه [[تشریعی]]، زیرا [[اراده تشریعی]] [[خداوند]] به [[تطهیر]] همه [[مؤمنان]] تعلق گرفته است: {{متن قرآن|وَلَكِن يُرِيدُ لِيُطَهِّرَكُمْ}}<ref>می‌خواهد شما را پاکیزه گرداند؛ سوره مائده، آیه ۶.</ref> و برای کسی فضیلتی به ارمغان نمی‌آورد، در حالی که این [[آیه]] ویژه [[اهل‌بیت]]{{عم}}است و به اعتراف همگان آنان را در جایگاهی بس والا می‌نشاند<ref>تلخیص الشافی، ج‌۲، ص‌۲۵۰، ۲۵۳؛ مجمع البیان، ج‌۸‌، ص۵۶۰‌؛ المیزان، ج‌۱۶، ص‌۳۱۲‌ـ‌۳۱۳.</ref>. البته ناگفته نماند [[اراده تکوینی]] [[خداوند]] در طول [[اراده]] انسان‌هاست و با آن منافاتی ندارد. از سوی دیگر، با نگاهی گذرا به [[آیات قرآن کریم]] درمی‌یابیم که واژه "[[رجس]]" درباره مجموعه‌ای از آلودگی‌های ظاهری و [[باطنی]] به کار رفته است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَيْسِرُ وَالأَنصَابُ وَالأَزْلامُ رِجْسٌ مِّنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ}}<ref>ای مؤمنان! جز این نیست که شراب و قمار و انصاب  و ازلام، پلیدی (و) کار شیطان است پس، از آنها دوری گزینید باشد که رستگار گردید؛ سوره مائده، آیه ۹۰.</ref>؛ {{متن قرآن|كَذَلِكَ يَجْعَلُ اللَّهُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ}}<ref>بدین گونه خداوند عذاب را بر کسانی که ایمان نمی‌آورند؛ برمی‌گمارد؛ سوره اعراف، آیه ۱۲۵.</ref>؛ {{متن قرآن|قُل لاَّ أَجِدُ فِي مَا أُوحِيَ إِلَيَّ مُحَرَّمًا عَلَى طَاعِمٍ يَطْعَمُهُ إِلاَّ أَن يَكُونَ مَيْتَةً أَوْ دَمًا مَّسْفُوحًا أَوْ لَحْمَ خِنزِيرٍ فَإِنَّهُ رِجْسٌ أَوْ فِسْقًا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ وَلاَ عَادٍ فَإِنَّ رَبَّكَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ}}<ref>بگو: در آنچه به من وحی شده است چیزی نمی‌یابم که برای خورنده‌ای که آن را می‌خورد حرام باشد؛ مگر مردار و یا خون ریخته یا گوشت خوک که پلید است و یا (آنچه) از سر نافرمانی جز به نام خداوند ذبح شده باشد اما کسی که (از خوردن آنها) ناگزیر شده است در حالی که افزونخواه (برای رسیدن به لذت) و متجاوز (از حدّ سدّ جوع) نباشد بی‌گمان پروردگارت آمرزنده بخشاینده است؛ سوره انعام، آیه ۱۴۵.</ref>؛ {{متن قرآن|قَالَ قَدْ وَقَعَ عَلَيْكُم مِّن رَّبِّكُمْ رِجْسٌ وَغَضَبٌ أَتُجَادِلُونَنِي فِي أَسْمَاء سَمَّيْتُمُوهَا أَنتُمْ وَآبَاؤُكُم مَّا نَزَّلَ اللَّهُ بِهَا مِن سُلْطَانٍ فَانتَظِرُواْ إِنِّي مَعَكُم مِّنَ الْمُنتَظِرِينَ}}<ref>گفت: بی‌گمان عذاب و خشمی از (سوی) پروردگارتان برای شما رقم خورده است آیا در نام‌هایی که شما و پدرانتان آنها را نامگذاری کرده‌اید- (و) خداوند هیچ برهانی بر (تأیید) آنها نفرستاده است- با من چالش می‌ورزید؟ پس چشم به راه (عذاب خداوند) بدارید که من نیز با شما از چشم به راه داشتگانم؛ سوره اعراف، آیه ۷۱.</ref>؛ {{متن قرآن|سَيَحْلِفُونَ بِاللَّهِ لَكُمْ إِذَا انقَلَبْتُمْ إِلَيْهِمْ لِتُعْرِضُواْ عَنْهُمْ فَأَعْرِضُواْ عَنْهُمْ إِنَّهُمْ رِجْسٌ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ جَزَاء بِمَا كَانُواْ يَكْسِبُونَ}}<ref>هنگامی که نزد ایشان باز گردید برای شما به خداوند سوگند خواهند خورد که دست از سر آنان بدارید؛ بنابراین از آنان رو بگردانید که پلیدند و به کیفر آنچه انجام می‌دادند جایگاهشان دوزخ است؛ سوره توبه، آیه ۹۵.</ref>؛ {{متن قرآن|وَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ فَزَادَتْهُمْ رِجْسًا إِلَى رِجْسِهِمْ وَمَاتُواْ وَهُمْ كَافِرُونَ}}<ref>و اما در بیماردلان بر پلیدیشان پلیدی می‌افزاید و آنان کافر خواهند مرد؛ سوره توبه، آیه ۱۲۵.</ref>؛ {{متن قرآن|وَمَا كَانَ لِنَفْسٍ أَن تُؤْمِنَ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ وَيَجْعَلُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لاَ يَعْقِلُونَ}}<ref>و هیچ کس را جز به اذن خداوند یارایی نیست که ایمان آورد و (خداوند) عذاب را  بر آنان که خرد نمی‌ورزند برقرار می‌دارد؛ سوره یونس، آیه ۱۰۰.</ref>؛ {{متن قرآن|ذَلِكَ وَمَن يُعَظِّمْ حُرُمَاتِ اللَّهِ فَهُوَ خَيْرٌ لَّهُ عِندَ رَبِّهِ وَأُحِلَّتْ لَكُمُ الأَنْعَامُ إِلاَّ مَا يُتْلَى عَلَيْكُمْ فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الأَوْثَانِ وَاجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ}}<ref>چنین است؛ و هر که حرمت‌های خداوند را سترگ بدارد همان نزد پروردگارش برای او بهتر است. و (گوشت) چارپایان بر شما حلال است جز آنچه (حرام بودن آن) برایتان خوانده شود پس، از پلیدی‌ها که بت‌هایند دوری گزینید و از گفتار دروغ (نیز) بپرهیزید؛ سوره حج، آیه ۳۰.</ref> و چون در این [[آیه]] با الف و لام جنس یا استغراق همراه گشته است همه نوع [[پلیدی]] را در برمی‌گیرد<ref>فتح القدیر، ج‌۴، ص‌۲۷۸؛ روح المعانی، مج‌۱۲، ج‌۲۲، ص‌۱۸؛ الالهیات، ج‌۴، ص‌۱۲۸‌ـ‌۱۲۹.</ref>، در نتیجه [[پیام]] [[آیه]] این است که [[خداوند]] با [[اراده تکوینی]] تخلف‌ناپذیر خود هرگونه [[پلیدی]] را از [[اهل‌بیت]] زدوده و آنان را [[پاک]] و مطهّر ساخته است، چنان‌که برخی از [[راویان]] و [[مفسران]] [[اهل‌سنت]]، در [[تفسیر]] [[آیه شریفه]] این [[حدیث]] را از [[پیامبر|پیامبر اکرم]]{{صل}} گزارش کرده‌اند که من و اهل‌بیتم از همه [[گناهان]] [[پاکیزه]] و مبرا هستیم<ref>دلائل النبوه، ج‌۱، ص‌۱۷۱؛ الدرالمنثور، ج‌۶‌، ص‌۶۰۶‌؛ فتح‌القدیر، ج‌۴، ص‌۲۸۰.</ref>. [[فاطمه زهرا|حضرت زهرا]]{{س}} نیز در ضمن احتجاج‌های خویش در ماجرای [[فدک]] به [[آیه]] استشهاد کرده و [[اهل‌بیت]]{{عم}} را از هر [[بدی]] [[معصوم]] و از هر [[زشتی]] [[پاکیزه]] دانسته‌اند<ref>کتاب سلیم‌بن قیس، ص‌۲۲۷؛ بحارالانوار، ج‌۳۰، ص‌۳۰۶.</ref>.<ref>[[حسن یوسفیان|یوسفیان، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۵، ص۷۶ - ۹۵.</ref>


[[شیخ مفید]] برای توضیح معنای اذهاب از یکی از مترادفهای آن کمک می‌گیرد که در قالب [[دعا]] چنین به کار می‌رود: "[[خداوند]] هر گونه ناگواری را از شما دور گرداند". روشن است که مقصود گوینده تنها بر طرف شدن گرفتاریهای موجود نیست، بلکه می‌خواهد که از آغاز، گَرد [[بلا]] بر او ننشیند<ref>سلسله مؤلفات، ج‌۶‌، ص‌۲۷؛ «المسائل العکبریه»؛ منشور جاوید، ج‌۵‌، ص‌۲۹۳‌ـ‌۲۹۴.</ref>. چگونگی کاربرد این واژه در [[روایات]] نیز شاهدی گویا بر مدعاست، چنان که [[پیامبر|[[پیامبر ‌اکرم]]]]{{صل}} می‌فرماید: {{عربی|«مَنْ‏ أَطْعَمَ‏ أَخَاهُ‏ حَلَاوَةً أَذْهَبَ‏ اللَّهُ‏ عَنْهُ‏ مَرَارَةَ الْمَوْت‏‏‏‏»}}<ref>هرکس کام برادر مؤمن خود را شیرین سازد خداوند تلخی مرگ را از وی دور گرداند؛ بحارالانوار، ج‌۱۸، ص‌۱۶؛ ج‌۲۳، ص‌۱۱۶؛ ج‌۴۷، ص‌۱۳۳؛ ج‌۶۳‌، ص‌۳۹۷؛ ج‌۷۲، ص‌۴۵۶.</ref>. واضح است که منظور از این سخن آن نیست که ابتدا تلخی [[مرگ]] را به وی می‌چشاند و سپس آن را برطرف می‌سازد، بلکه مقصود این است که از ابتدا [[مرگ]] برای چنین شخصی گوارا خواهد بود.
==== [[سازگاری]] "اذهاب" و "[[تطهیر]]" با [[عصمت]] ====
*نگاهی گذرا به موارد کاربرد واژه [[تطهیر]] در [[قرآن]] نیز بر آنچه گفته شد مهر تأیید‌ می‌زند؛ از باب نمونه در [[سوره واقعه]]، در [[وصف]] [[کتاب مکنون]] آمده است: {{متن قرآن|لّا يَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ}} <ref> که جز پاکان را به آن دسترس نیست؛ سوره واقعه، آیه: ۷۹.</ref> یکی از احتمالاتی که بیشتر [[مفسران]] [[اهل سنت]] به آن اشاره کرده‌اند این است که منظور از {{متن قرآن|الْمُطَهَّرُونَ}} [[فرشتگان الهی]] است که از [[آغاز آفرینش]] از وسوسه‌های [[شیطانی]] و [[آلودگی]] به [[طبیعت]] جسمانی، [[پاک]] و منزه بوده‌اند<ref>التفسیرالکبیر، ج۲۹، ص۱۹۵ـ۱۹۶؛ تفسیر بیضاوی، ج‌۵‌، ص‌۲۳۹‌ـ‌۲۹۲؛ روح المعانی، مج‌۱۵، ج‌۲۷، ص‌۲۳۵.</ref>؛ همچنین در [[سوره]] مدثّر به [[پیامبر|پیامبر گرامی اسلام]]{{صل}} [[دستور]] داده شده است: {{متن قرآن|وَثِيَابَكَ فَطَهِّرْ }} <ref> و جامه‌ات را پاکیزه گردان؛ سوره مدثر، آیه: ۴.</ref> از جمله اقوال [[مفسران]] در این [[آیه]] این است که مقصود از [[لباس]]، همین [[لباس]] ظاهری است و منظور از سفارش به [[تطهیر]] یا این است که [[پیامبر]] و دیگر [[مسلمانان]] باید [[لباس]] [[آلوده]] به [[نجاست]] را شست و شو دهند "رفع" یا آنکه، بر خلاف شیوه رایج در [[دوران جاهلیت]]، لباسهای خود را کوتاه کرده، بر [[زمین]] نکشانند تا به [[نجاست]] [[آلوده]] نگردد "دفع"<ref>التفسیرالکبیر، ج۳۰، ص۱۹۱‌ـ‌۱۹۲؛ تفسیر بیضاوی، ج‌۵‌، ص‌۴۱۱.</ref>. این [[مفسران]] عرب‌زبان در تفسیرهای خود بر احادیثی [[اعتماد]] کرده‌اند که زبان [[مادری]] غالب [[راویان]] آنها نیز [[عربی]] بوده است و هیچ یک از آنان استفاده از واژه [[تطهیر]] درباره دفع آلودگیهای تحقق نیافته را ناسازگار با برداشت زبانی خود نمی‌دیده‌اند<ref>[[حسن یوسفیان|یوسفیان، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۵، ص۷۶ - ۹۵.</ref>.
برخی از کسانی که [[آیه تطهیر]] را [[دلیل]] بر [[عصمت]] [[اهل‌بیت]] نمی‌دانند، بر این نکته پای می‌فشارند که [[پاک]] ساختن از پلیدی‌ها "[[تطهیر]]" و زدودن آلودگی‌ها "اِذهاب [[رجس]]" نه تنها [[گواه]] بر [[عصمت اهل‌بیت]] نیست، بلکه نشان آن است که آنان نیز، همچون دیگران، از [[آلوده]] شدن به [[گناه]] ایمنی ندارند، زیرا اذهاب و [[تطهیر]] درباره «رفع» پلیدی‌های موجود به کار می‌رود؛ نه "دفع" آنچه هنوز تحقق نیافته است<ref>روح المعانی، مج‌۱۲، ج‌۲۲، ص‌۱۸.</ref>، در حالی که دامنه کاربرد این واژه، فراتر از رفع آلودگیهای موجود است و دفع پلیدی‌های تحقق نیافته را نیز در برمی‌گیرد.


====[[مقصود از اهل‌ بیت]]{{عم}}====
[[شیخ مفید]] برای توضیح معنای اذهاب از یکی از مترادف‌های آن کمک می‌گیرد که در قالب [[دعا]] چنین به کار می‌رود: "[[خداوند]] هر گونه ناگواری را از شما دور گرداند". روشن است که مقصود گوینده تنها بر طرف شدن گرفتاری‌های موجود نیست، بلکه می‌خواهد که از آغاز، گَرد [[بلا]] بر او ننشیند<ref>سلسله مؤلفات، ج‌۶‌، ص‌۲۷؛ «المسائل العکبریه»؛ منشور جاوید، ج‌۵‌، ص‌۲۹۳‌ـ‌۲۹۴.</ref>. چگونگی کاربرد این واژه در [[روایات]] نیز شاهدی گویا بر مدعاست، چنان که [[پیامبر ‌اکرم]]{{صل}} می‌فرماید: {{متن حدیث|مَنْ‏ أَطْعَمَ‏ أَخَاهُ‏ حَلَاوَةً أَذْهَبَ‏ اللَّهُ‏ عَنْهُ‏ مَرَارَةَ الْمَوْت‏‏‏‏}}<ref>هرکس کام برادر مؤمن خود را شیرین سازد خداوند تلخی مرگ را از وی دور گرداند؛ بحارالانوار، ج‌۱۸، ص‌۱۶؛ ج‌۲۳، ص‌۱۱۶؛ ج‌۴۷، ص‌۱۳۳؛ ج‌۶۳‌، ص‌۳۹۷؛ ج‌۷۲، ص‌۴۵۶.</ref>. واضح است منظور از این سخن آن نیست که ابتدا تلخی [[مرگ]] را به وی می‌چشاند و سپس آن را برطرف می‌سازد، بلکه مقصود این است که از ابتدا [[مرگ]] برای چنین شخصی گوارا خواهد بود.
[[پیامبر|پیامبر اکرم]]{{صل}} پیش و پس از [[نزول]] [[آیه تطهیر]]، با شیوه‌هایی به یاد ماندنی [[اهل‌بیت]] را به همگان معرفی کرده، راهِ هرگونه توجیهی را بسته است. براساس [[روایات]] فراوانی که به "[[حدیث کساء]]" [[شهرت]] یافته، [[پیامبر|رسول‌ خدا]]{{صل}} پارچه‌ای بر روی خود و [[امام علی|علی]]{{ع}} و [[فاطمه زهرا|فاطمه]]{{س}} و فرزندانشان، [[امام حسن|حسن]]{{ع}} و [[امام حسین|حسین]]{{ع}} انداخته، جمله {{عربی|"اللَّهُمَ‏ هَؤُلَاءِ أَهْلُ‏ بَيْتِي‏‏‏‏‏"}} را برای آیندگان به یادگار گذاشت<ref>مسند احمد، ج‌۷، ص‌۴۱۶‌ـ‌۴۱۷؛ ج‌۵‌، ص‌۷۹؛ صحیح مسلم، سنوسی، ج‌۸‌، ص‌۲۷۶؛ سنن الترمذی، ج‌۵‌، ص‌۳۱، ۳۲۸، ۳۶۱.</ref> و در پاسخ به [[امّ سلمه]] که از [[شایسته‌ترین]] [[همسران]] [[پیامبر]] بود و [[پیوستن]] به [[اصحاب کساء]] را درخواست می‌کرد، فرمود: "[[رحمت خدا]] بر تو باد. تو همواره به راه خیر و [[رستگاری]] بوده‌ای و چقدر من از تو راضی‌ام؛ لکن این [[فضیلت]] ویژه من و این گرامیان است"<ref>جامع‌البیان، مج‌۱۲، ج‌۲۲، ص‌۱۱‌ـ‌۱۳؛ تاریخ دمشق، ج‌۴۲، ص‌۲۶۰‌ـ‌۲۶۱؛ بحارالانوار، ج‌۱۰، ص‌۱۴۱.</ref>. [[پیامبر|پیامبر خدا]]{{صل}} برای آنکه [[وظیفه]] خویش در تبیین [[آیات الهی]] را به گونه‌ای [[شایسته]] به جای آورد، به این مقدار نیز بسنده نکرده، بلکه با به‌کارگیری شیوه‌ای فراموش نشدنی و در مدت زمانی نسبتاً طولانی، آن هم به صورت هر [[روزه]]، به معرفی [[اهل‌بیت]] پرداخت. در روایتی از [[ابن‌ عباس]] در این‌باره آمده است: [[پیامبر|رسول خدا]]{{صل}} تا ۹ ماه، روزی‌ ۵ ‌بار، هنگام فرا رسیدن وقت [[نماز]] به در [[خانه]] [[امام علی|علی‌ بن ابی‌ طالب]]{{ع}} می‌آمد و می‌فرمود: [[درود]] و [[رحمت خدا]] بر شما [[اهل‌بیت]]، [[خداوند]] [[اراده]] کرده است که هرگونه [[پلیدی]] را از شما [[اهل‌بیت]] دورگرداند و به طور کامل و [[شایسته]] پاکتان سازد. وقت [[نماز]] است، آماده شوید. [[رحمت خدا]] بر شما باد<ref>عیون اخبار الرضا{{ع}}، ج‌۱، ص‌۴۹۵؛ الدرالمنثور، ج‌۶‌، ص‌۶۰۶‌؛ سنن‌الترمذی، ج‌۵‌، ص‌۳۱.</ref>. مضمون این [[حدیث]] در [[تفسیر]] [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|وَأْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلاةِ وَاصْطَبِرْ عَلَيْهَا }} <ref>و خانواده‌ات را به نماز فرمان ده و بر آن شکیب کن؛ سوره طه، آیه: ۱۳۲.</ref> نیز به چشم می‌خورد<ref>تاریخ دمشق، ج‌۴۲، ص‌۱۳۶؛ الدرالمنثور، ج‌۵‌، ص‌۶۱۳‌.</ref>، با این همه، برخی از [[مفسران]] با دستاویز قرار دادن روایاتی از عِکرمه، [[عروة‌ بن زبیر]] و [[مقاتل‌ بن سلیمان]]<ref>تفسیر ابن‌ابی حاتم، ج‌۹، ص‌۳۱۳۲؛ الدرالمنثور، ج‌۶‌، ص‌۶۰۳‌؛ روح المعانی، مج‌۱۲، ج‌۲۲، ص‌۱۹.</ref>، یا با استناد به این نکته که [[آیات]] پیش و پس از فقره معروف به [[آیه تطهیر]] درباره [[همسران]] [[پیامبر]] است<ref>تفسیر قرطبی، ج‌۱۴، ص‌۱۱۹؛ غرائب القرآن، ج‌۵‌، ص‌۴۶۰؛ تفسیر ابن‌کثیر، ج‌۳، ص‌۴۹۱، ۴۹۴.</ref> تلاش کرده‌اند که [[اصحاب کساء]] را از گستره [[تطهیر]] خارج سازند، یا دست کم [[زنان]] [[پیامبر|پیامبر اکرم]]{{صل}} را نیز در قلمرو آن بگنجانند. در این باره به بیان چند نکته بسنده می‌کنیم<ref>[[حسن یوسفیان|یوسفیان، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۵، ص۷۶ - ۹۵.</ref>:
#سه [[راوی]] یاد شده [[کینه]] [[اهل‌ بیت]] را در [[دل]] می‌پرورانده و به تصریح [[تذکره]] نویسان [[اهل‌ سنت]]، اشخاصی [[فاسق]]، غیر قابل [[اعتماد]]، و [[دروغگو]] بوده‌اند؛ [[احمد‌ بن حنبل]] و [[مالک‌ بن انس]]، از [[پیشوایان]] چهارگانه [[اهل سنت]]، و نیز مسلم ـ که‌ کتاب صحیح او از معتبرترین کتب [[روایی]] [[اهل سنت]] به شمار می‌رود ـ به [[نکوهش]] عکرمه پرداخته و از [[نقل]] روایاتش خودداری میورزیده‌اند<ref>وفیات الاعیان، ج‌۳، ص‌۲۶۵‌ـ‌۲۶۶؛ میزان الاعتدال، ج‌۵‌، ص‌۱۱۶؛ تهذیب التهذیب، ج‌۷، ص‌۲۳۰، ۲۳۳.</ref>. [[نسائی]]، صاحب [[سنن]]، مقاتل را یکی از ۴ نفری می‌شمارد که در [[جعل حدیث]] پرآوازه‌اند و [[خارجة‌ بن مصعب]]، از معاصران مقاتل، می‌گوید: من [[خون]] [[یهودی]] را [[حلال]] نمی‌شمارم؛ امّا اگر بر [[مقاتل‌ بن سلیمان]] [[دست]] یابم، شکمش را می‌درم<ref>وفیات الاعیان، ج‌۵‌، ص‌۲۵۶‌ـ‌۲۵۷؛ میزان الاعتدال، ج‌۶‌، ص‌۵۰۵‌، ۵۰۷‌؛ تهذیب التهذیب، ج‌۱۰، ص‌۲۵۳، ۲۵۵.</ref>. [[عروة‌ بن زبیر]] نیز همچون برادرش [[عبدالله]] با [[اهل‌بیت پیامبر]] [[دشمنی]] میورزیده و با شنیدن نام [[امیر مؤمنان علی]]{{ع}} به شدت دگرگون می‌شده است. به گفته [[ابو جعفر اسکافی]] وی از کسانی بود که با دریافت مبالغی هنگفت از [[معاویه]] در [[نکوهش]] [[امیر مؤمنان]]{{ع}} به [[جعل حدیث]] می‌پرداخت<ref>شرح نهج البلاغه، ج‌۴، ص‌۶۳‌ـ‌۶۴‌، ۶۹‌، ۱۰۲.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/5/6.htm دائرة المعارف قرآن کریم، ج۵، ص ۸۱.]</ref>.
#شمار احادیثی که [[آیه تطهیر]] را ویژه خمسه طیّبه می‌داند، حتی در میان کتب [[روایی]] [[اهل سنت]]، بسیار بیشتر از [[روایات]] کسانی چون عکرمه است و حتی برخی از این منابع به [[نقل]] از راویانی چون [[زید بن ارقم]] بر خروج [[نساء]] النبی از مفهوم [[اهل‌بیت]] چنین [[استدلال]] کرده‌اند: [[زن]] پس از [[طلاق]] به نزد [[خویشاوندان]] خود باز می‌گردد، پس [[اهل‌ بیت]] [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} نَه [[همسران]] او، بلکه کسانی‌اند که با وی از یک ریشه بوده و [[صدقه]] بر آنها [[حرام]] گشته است<ref>صحیح مسلم، سنوسی، ج‌۸‌، ص‌۲۳۲‌ـ‌۲۳۳.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/5/6.htm دائرة المعارف قرآن کریم، ج۵، ص ۸۲.]</ref>.
#[[روایات]] پیشگفته صریح در [[نزول]] [[آیه تطهیر]] به [[تنهایی]] است و حتی یک [[روایت]] بر [[نزول]] این [[آیه]] در ضمن [[آیات]] [[همسران]] [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} وارد نشده و کسی نیز آن را ذکر نکرده است، حتی کسانی که قائل به اختصاص [[آیه]] به [[همسران]] [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}}اند، چنان که به عکرمه و عروه نسبت داده می‌شود، بنابراین، [[آیه تطهیر]] برحسب [[نزول]] جزو [[آیات]] [[همسران]] [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} و نیز متصل به آن نبوده و قرار گرفتن آن بین [[آیات]] مزبور یا به [[فرمان]] [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} یا هنگام تألیف بعد از [[رحلت]] ایشان بوده و مؤید آن این است که [[انسجام]] و اتصال [[آیه]] {{متن قرآن|وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ }} <ref>و در خانه‌هایتان آرام گیرید؛ سوره احزاب، آیه: ۳۳.</ref> بر فرض برداشته شدن آیه‌تطهیر از بین جمله‌های آن به هم نمی‌خورد، بر این اساس موقعیت [[آیه تطهیر]] نسبت به [[آیه]] {{متن قرآن|وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ }} مانند موقعیت {{متن قرآن|الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُواْ }} <ref>امروز کافران از دین شما نومید شدند؛ سوره مائده، آیه: ۳.</ref> نسبت به [[آیه]] [[محرمات]] اکل از [[سوره مائده]] است<ref>المیزان، ج‌۱۶، ص‌۳۰۹، ۳۱۲.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/5/6.htm دائرة المعارف قرآن کریم، ج۵، ص ۸۲.]</ref>.
#تفاوت ضمایر [[آیه تطهیر]] با [[آیات]] پسین و پیشین، و نیز تمایز آشکار در لحن این دو بخش ـ که یکی مخاطب خود را به شدت می‌ستاید و دیگری [[خوف]] و [[امید]] را به هم می‌آمیزد ـ [[گواه]] روشن این ادعاست که [[همسران]] [[پیامبر]] را از این [[فضیلت]] [[نصیبی]] نیست<ref>بحارالانوار، ج‌۳۵، ص‌۲۳۵؛ منشور جاوید، ج‌۵‌، ص‌۳۰۸، ۳۱۲؛ بررسی مسائل کلی امامت، ص‌۲۱۷، ۲۱۹.</ref>. به گفته برخی [[دانشمندان]]، اگر [[اصحاب جمل]] [[عایشه]] را در منقبت مورد اشاره [[آیه]] شریک می‌دیدند، بی‌تردید نقشی از آن بر پیشانی [[جمل]] پدید می‌آوردند<ref>فاطمة الزهراء{{س}}، ص‌۱۸.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/5/6.htm دائرة المعارف قرآن کریم، ج۵، ص ۸۲.]</ref>.


===شرکت در [[مباهله]] و [[دعوت به دین]] [[حق]]===
نگاهی گذرا به موارد کاربرد واژه [[تطهیر]] در [[قرآن]] نیز بر آنچه گفته شد مهر تأیید‌ می‌زند؛ از باب نمونه در [[سوره واقعه]]، در [[وصف]] [[کتاب مکنون]] آمده است: {{متن قرآن|لّا يَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ}}<ref>که جز پاکان را به آن دسترس نیست؛ سوره واقعه، آیه ۷۹.</ref>. یکی از احتمالاتی که بیشتر [[مفسران]] [[اهل سنت]] به آن اشاره کرده‌اند این است که منظور از {{متن قرآن|الْمُطَهَّرُونَ}} [[فرشتگان الهی]] است که از [[آغاز آفرینش]] از وسوسه‌های [[شیطانی]] و [[آلودگی]] به [[طبیعت]] جسمانی، [[پاک]] و منزه بوده‌اند<ref>التفسیرالکبیر، ج۲۹، ص۱۹۵ـ۱۹۶؛ تفسیر بیضاوی، ج‌۵‌، ص‌۲۳۹‌ـ‌۲۹۲؛ روح المعانی، مج‌۱۵، ج‌۲۷، ص‌۲۳۵.</ref>؛ همچنین در [[سوره]] مدثّر به [[پیامبر گرامی اسلام]]{{صل}} [[دستور]] داده شده است: {{متن قرآن|وَثِيَابَكَ فَطَهِّرْ}}<ref>و جامه‌ات را پاکیزه گردان؛ سوره مدثر، آیه ۴.</ref> از جمله اقوال [[مفسران]] در [[آیه]] این است که مقصود از [[لباس]]، همین لباس ظاهری است و منظور از سفارش به [[تطهیر]] یا این است که [[پیامبر]] و دیگر [[مسلمانان]] باید [[لباس]] [[آلوده]] به [[نجاست]] را شست و شو دهند "رفع" یا آنکه، بر خلاف شیوه رایج در [[دوران جاهلیت]]، لباس‌های خود را کوتاه کرده، بر [[زمین]] نکشانند تا به [[نجاست]] [[آلوده]] نگردد "دفع"<ref>التفسیرالکبیر، ج۳۰، ص۱۹۱‌ـ‌۱۹۲؛ تفسیر بیضاوی، ج‌۵‌، ص‌۴۱۱.</ref>. این [[مفسران]] عرب‌زبان در تفسیرهای خود بر احادیثی [[اعتماد]] کرده‌اند که زبان مادری غالب [[راویان]] آنها نیز [[عربی]] بوده است و هیچ یک از آنان استفاده از واژه [[تطهیر]] درباره دفع آلودگیهای تحقق نیافته را ناسازگار با برداشت زبانی خود نمی‌دیده‌اند<ref>[[حسن یوسفیان|یوسفیان، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۵، ص۷۶ - ۹۵.</ref>.
 
==== مقصود از [[اهل‌ بیت]]{{عم}} ====
[[پیامبر اکرم]]{{صل}} پیش و پس از [[نزول]] [[آیه تطهیر]]، با شیوه‌هایی به یاد ماندنی [[اهل‌بیت]] را به همگان معرفی کرده، راهِ هرگونه توجیهی را بسته است. براساس [[روایات]] فراوانی که به "[[حدیث کساء]]" [[شهرت]] یافته، [[پیامبر|رسول‌ خدا]]{{صل}} پارچه‌ای بر روی خود و [[امام علی|علی]]{{ع}} و [[فاطمه زهرا|فاطمه]]{{س}} و فرزندانشان، [[امام حسن|حسن]]{{ع}} و [[امام حسین|حسین]]{{ع}} انداخته، جمله {{متن حدیث|اللَّهُمَ‏ هَؤُلَاءِ أَهْلُ‏ بَيْتِي‏‏‏‏‏}} را برای آیندگان به یادگار گذاشت<ref>مسند احمد، ج‌۷، ص‌۴۱۶‌ـ‌۴۱۷؛ ج‌۵‌، ص‌۷۹؛ صحیح مسلم، سنوسی، ج‌۸‌، ص‌۲۷۶؛ سنن الترمذی، ج‌۵‌، ص‌۳۱، ۳۲۸، ۳۶۱.</ref> و در پاسخ به [[امّ سلمه]] که از [[شایسته‌ترین]] [[همسران]] [[پیامبر]] بود و [[پیوستن]] به [[اصحاب کساء]] را درخواست می‌کرد، فرمود: "[[رحمت خدا]] بر تو باد. تو همواره به راه خیر و [[رستگاری]] بوده‌ای و چقدر من از تو راضی‌ام؛ لکن این [[فضیلت]] ویژه من و این گرامیان است"<ref>جامع‌البیان، مج‌۱۲، ج‌۲۲، ص‌۱۱‌ـ‌۱۳؛ تاریخ دمشق، ج‌۴۲، ص‌۲۶۰‌ـ‌۲۶۱؛ بحارالانوار، ج‌۱۰، ص‌۱۴۱.</ref>. [[پیامبر|پیامبر خدا]]{{صل}} برای آنکه [[وظیفه]] خویش در تبیین [[آیات الهی]] را به گونه‌ای [[شایسته]] به جای آورد، به این مقدار نیز بسنده نکرده، بلکه با به‌کارگیری شیوه‌ای فراموش نشدنی و در مدت زمانی نسبتاً طولانی، آن هم به صورت هر [[روزه]]، به معرفی [[اهل‌بیت]] پرداخت. در روایتی از [[ابن‌ عباس]] در این‌باره آمده است: [[پیامبر|رسول خدا]]{{صل}} تا ۹ ماه، روزی‌ ۵ ‌بار، هنگام فرا رسیدن وقت [[نماز]] به در [[خانه]] [[امام علی|علی‌ بن ابی‌ طالب]]{{ع}} می‌آمد و می‌فرمود: [[درود]] و [[رحمت خدا]] بر شما [[اهل‌بیت]]، [[خداوند]] [[اراده]] کرده است که هرگونه [[پلیدی]] را از شما [[اهل‌بیت]] دورگرداند و به طور کامل و [[شایسته]] پاکتان سازد. وقت [[نماز]] است، آماده شوید. [[رحمت خدا]] بر شما باد<ref>عیون اخبار الرضا{{ع}}، ج‌۱، ص‌۴۹۵؛ الدرالمنثور، ج‌۶‌، ص‌۶۰۶‌؛ سنن‌الترمذی، ج‌۵‌، ص‌۳۱.</ref>. مضمون این [[حدیث]] در [[تفسیر]] [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|وَأْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلاةِ وَاصْطَبِرْ عَلَيْهَا}}<ref>و خانواده‌ات را به نماز فرمان ده و بر آن شکیب کن؛ سوره طه، آیه ۱۳۲.</ref> نیز به چشم می‌خورد<ref>تاریخ دمشق، ج‌۴۲، ص‌۱۳۶؛ الدرالمنثور، ج‌۵‌، ص‌۶۱۳‌.</ref>، با این همه، برخی از [[مفسران]] با دستاویز قرار دادن روایاتی از عِکرمه، [[عروة‌ بن زبیر]] و [[مقاتل‌ بن سلیمان]]<ref>تفسیر ابن‌ابی حاتم، ج‌۹، ص‌۳۱۳۲؛ الدرالمنثور، ج‌۶‌، ص‌۶۰۳‌؛ روح المعانی، مج‌۱۲، ج‌۲۲، ص‌۱۹.</ref>، یا با استناد به این نکته که [[آیات]] پیش و پس از فقره معروف به [[آیه تطهیر]] درباره [[همسران]] [[پیامبر]] است<ref>تفسیر قرطبی، ج‌۱۴، ص‌۱۱۹؛ غرائب القرآن، ج‌۵‌، ص‌۴۶۰؛ تفسیر ابن‌کثیر، ج‌۳، ص‌۴۹۱، ۴۹۴.</ref> تلاش کرده‌اند که [[اصحاب کساء]] را از گستره [[تطهیر]] خارج سازند، یا دست کم [[زنان]] [[پیامبر|پیامبر اکرم]]{{صل}} را نیز در قلمرو آن بگنجانند. در این باره به بیان چند نکته بسنده می‌کنیم:
 
#سه [[راوی]] یاد شده [[کینه]] [[اهل‌ بیت]] را در [[دل]] می‌پرورانده و به تصریح [[تذکره]] نویسان [[اهل‌ سنت]]، اشخاصی [[فاسق]]، غیر قابل [[اعتماد]]، و [[دروغگو]] بوده‌اند؛ [[احمد‌ بن حنبل]] و [[مالک‌ بن انس]]، از [[پیشوایان]] چهارگانه [[اهل سنت]]، و نیز مسلم ـ که‌ کتاب صحیح او از معتبرترین کتب [[روایی]] [[اهل سنت]] به شمار می‌رود ـ به [[نکوهش]] عکرمه پرداخته و از [[نقل]] روایاتش خودداری میورزیده‌اند<ref>وفیات الاعیان، ج‌۳، ص‌۲۶۵‌ـ‌۲۶۶؛ میزان الاعتدال، ج‌۵‌، ص‌۱۱۶؛ تهذیب التهذیب، ج‌۷، ص‌۲۳۰، ۲۳۳.</ref>. [[نسائی]]، صاحب [[سنن]]، مقاتل را یکی از ۴ نفری می‌شمارد که در [[جعل حدیث]] پرآوازه‌اند و [[خارجة‌ بن مصعب]]، از معاصران مقاتل، می‌گوید: من [[خون]] [[یهودی]] را [[حلال]] نمی‌شمارم؛ امّا اگر بر [[مقاتل‌ بن سلیمان]] [[دست]] یابم، شکمش را می‌درم<ref>وفیات الاعیان، ج‌۵‌، ص‌۲۵۶‌ـ‌۲۵۷؛ میزان الاعتدال، ج‌۶‌، ص‌۵۰۵‌، ۵۰۷‌؛ تهذیب التهذیب، ج‌۱۰، ص‌۲۵۳، ۲۵۵.</ref>. [[عروة‌ بن زبیر]] نیز همچون برادرش [[عبدالله]] با [[اهل‌بیت پیامبر]] [[دشمنی]] میورزیده و با شنیدن نام [[امیر مؤمنان علی]]{{ع}} به شدت دگرگون می‌شده است. به گفته [[ابو جعفر اسکافی]] وی از کسانی بود که با دریافت مبالغی هنگفت از [[معاویه]] در [[نکوهش]] [[امیر مؤمنان]]{{ع}} به [[جعل حدیث]] می‌پرداخت<ref>شرح نهج البلاغه، ج‌۴، ص‌۶۳‌ـ‌۶۴‌، ۶۹‌، ۱۰۲.</ref>.
#شمار احادیثی که [[آیه تطهیر]] را ویژه خمسه طیّبه می‌داند، حتی در میان کتب [[روایی]] [[اهل سنت]]، بسیار بیشتر از [[روایات]] کسانی چون عکرمه است و حتی برخی از این منابع به [[نقل]] از راویانی چون [[زید بن ارقم]] بر خروج [[نساء]] النبی از مفهوم [[اهل‌بیت]] چنین [[استدلال]] کرده‌اند: [[زن]] پس از [[طلاق]] به نزد [[خویشاوندان]] خود باز می‌گردد، پس [[اهل‌ بیت]] [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} نَه [[همسران]] او، بلکه کسانی‌اند که با وی از یک ریشه بوده و [[صدقه]] بر آنها [[حرام]] گشته است<ref>صحیح مسلم، سنوسی، ج‌۸‌، ص‌۲۳۲‌ـ‌۲۳۳.</ref>.
#[[روایات]] پیشگفته صریح در [[نزول]] [[آیه تطهیر]] به [[تنهایی]] است و حتی یک [[روایت]] بر [[نزول]] این [[آیه]] در ضمن [[آیات]] [[همسران]] [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} وارد نشده و کسی نیز آن را ذکر نکرده است، حتی کسانی که قائل به اختصاص [[آیه]] به [[همسران]] [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}}اند، چنان که به عکرمه و عروه نسبت داده می‌شود، بنابراین، [[آیه تطهیر]] برحسب [[نزول]] جزو [[آیات]] [[همسران]] [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} و نیز متصل به آن نبوده و قرار گرفتن آن بین [[آیات]] مزبور یا به [[فرمان]] [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} یا هنگام تألیف بعد از [[رحلت]] ایشان بوده و مؤید آن این است که [[انسجام]] و اتصال [[آیه]] {{متن قرآن|وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ }} <ref>و در خانه‌هایتان آرام گیرید؛ سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref> بر فرض برداشته شدن آیه‌تطهیر از بین جمله‌های آن به هم نمی‌خورد، بر این اساس موقعیت [[آیه تطهیر]] نسبت به [[آیه]] {{متن قرآن|وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ }} مانند موقعیت {{متن قرآن|الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُواْ }} <ref>امروز کافران از دین شما نومید شدند؛ سوره مائده، آیه ۳.</ref> نسبت به [[آیه]] [[محرمات]] اکل از [[سوره مائده]] است<ref>المیزان، ج‌۱۶، ص‌۳۰۹، ۳۱۲.</ref>.
#تفاوت ضمایر [[آیه تطهیر]] با [[آیات]] پسین و پیشین، و نیز تمایز آشکار در لحن این دو بخش ـ که یکی مخاطب خود را به شدت می‌ستاید و دیگری [[خوف]] و [[امید]] را به هم می‌آمیزد ـ [[گواه]] روشن این ادعاست که [[همسران]] [[پیامبر]] را از این [[فضیلت]] [[نصیبی]] نیست<ref>بحارالانوار، ج‌۳۵، ص‌۲۳۵؛ منشور جاوید، ج‌۵‌، ص‌۳۰۸، ۳۱۲؛ بررسی مسائل کلی امامت، ص‌۲۱۷، ۲۱۹.</ref>. به گفته برخی [[دانشمندان]]، اگر [[اصحاب جمل]] [[عایشه]] را در منقبت مورد اشاره [[آیه]] شریک می‌دیدند، بی‌تردید نقشی از آن بر پیشانی [[جمل]] پدید می‌آوردند<ref>فاطمة الزهراء{{س}}، ص‌۱۸.</ref>.<ref>[[حسن یوسفیان|یوسفیان، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۵، ص۷۶ - ۹۵.</ref>
 
=== شرکت در [[مباهله]] و [[دعوت به دین]] [[حق]] ===
{{همچنین ببینید|مباهله}}
{{همچنین ببینید|مباهله}}
در [[سال دهم هجری]] گروهی از [[مسیحیان]] [[نجران]] ـ که شمارشان به ۶۰ تن می‌رسید ـ به [[مدینه]] آمدند و پس از گفت و گوهای طولانی با [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} همچنان بر [[درستی]] آموزه‌های [[مسیحی]] همچون [[الوهیت]] [[حضرت عیسی]]{{ع}} [[اصرار]] ورزیدند<ref>التفسیر الکبیر، ج‌۷، ص‌۱۶۵‌ـ‌۱۶۶.</ref>. سرانجام [[آیه]] معروف [[مباهله]] به این گفت و گوها پایان داد و راه دیگری فرا روی [[مسیحیان]] نهاد: {{متن قرآن|فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءنَا وَنِسَاءكُمْ وَأَنفُسَنَا وأَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَةَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ}} <ref> بنابراین، پس از دست یافتن تو به دانش، به هر کس که با تو به چالش برخیزد؛ بگو: بیایید تا فرزندان خود و فرزندان شما و زنان خود و زنان شما و خودی‌های خویش و خودی‌های شما را فرا خوانیم آنگاه (به درگاه خداوند) زاری کنیم تا لعنت خداوند را بر دروغگویان نهیم؛ سوره آل عمران، آیه: ۶۱.</ref>[[پیام]] [[آیه]] برای [[عالمان]] [[مسیحی]] ـ با توجّه به آگاهیشان از [[تاریخ]] [[انبیا]] ـ این بود که دو گروه با [[تضرّع]] خدای خود را بخوانند و از او بخواهند تا [[دروغگویان]] را به [[لعن]] و [[عذاب]] خویش گرفتار سازد. فردای آن روز [[پیامبر خدا]] در حالی که دست [[حسن]]{{ع}} را به کف و [[حسین]]{{ع}} را در آغوش گرفته بود و [[علی]]{{ع}} و [[فاطمه]]{{س}} او را [[همراهی]] می‌کردند، قدم به میدان [[مباهله]] نهاد و [[رعب]] و هراسی بر [[دل]] [[مسیحیان]] افکند. [[اسقف]] [[نجران]] با دیدن این صحنه به [[یاران]] خود گفت: چهره‌هایی را می‌بینم که اگر از [[خدا]] بخواهند کوهی را از میان بردارد، چنان خواهد کرد<ref>الکشاف، ج‌۱، ص‌۳۶۸‌ـ‌۳۶۹؛ مجمع‌البیان، ج‌۲، ص‌۷۶۲؛ التفسیر الکبیر، ج‌۸‌، ص‌۸۵‌.</ref>. بدین ترتیب، [[مسیحیان]] از [[مباهله]] سر‌باز زده، به پرداختن [[جزیه]] تن دادند. درباره این آیه‌و رویداد پس از [[نزول]] آن نکاتی درخور توجه است<ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/5/6.htm دائرة المعارف قرآن کریم، ج۵، ص ۸۳.]</ref>:
در [[سال دهم هجری]] گروهی از [[مسیحیان]] [[نجران]] ـ که شمارشان به ۶۰ تن می‌رسید ـ به [[مدینه]] آمدند و پس از گفت و گوهای طولانی با [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} همچنان بر [[درستی]] آموزه‌های [[مسیحی]] همچون [[الوهیت]] [[حضرت عیسی]]{{ع}} [[اصرار]] ورزیدند<ref>التفسیر الکبیر، ج‌۷، ص‌۱۶۵‌ـ‌۱۶۶.</ref>. سرانجام [[آیه]] معروف [[مباهله]] به این گفت و گوها پایان داد و راه دیگری فرا روی [[مسیحیان]] نهاد: {{متن قرآن|فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءنَا وَنِسَاءكُمْ وَأَنفُسَنَا وأَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَةَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ}}<ref>بنابراین، پس از دست یافتن تو به دانش، به هر کس که با تو به چالش برخیزد؛ بگو: بیایید تا فرزندان خود و فرزندان شما و زنان خود و زنان شما و خودی‌های خویش و خودی‌های شما را فرا خوانیم آنگاه (به درگاه خداوند) زاری کنیم تا لعنت خداوند را بر دروغگویان نهیم؛ سوره آل عمران، آیه ۶۱.</ref>. [[پیام]] [[آیه]] برای [[عالمان]] [[مسیحی]] ـ با توجّه به آگاهیشان از [[تاریخ]] [[انبیا]] ـ این بود که دو گروه با [[تضرّع]] خدای خود را بخوانند و از او بخواهند تا [[دروغگویان]] را به [[لعن]] و [[عذاب]] خویش گرفتار سازد. فردای آن روز [[پیامبر خدا]] در حالی که دست [[حسن]]{{ع}} را به کف و [[حسین]]{{ع}} را در آغوش گرفته بود و [[علی]]{{ع}} و [[فاطمه]]{{س}} او را [[همراهی]] می‌کردند، قدم به میدان [[مباهله]] نهاد و [[رعب]] و هراسی بر [[دل]] [[مسیحیان]] افکند. [[اسقف]] [[نجران]] با دیدن این صحنه به [[یاران]] خود گفت: چهره‌هایی را می‌بینم که اگر از [[خدا]] بخواهند کوهی را از میان بردارد، چنان خواهد کرد<ref>الکشاف، ج‌۱، ص‌۳۶۸‌ـ‌۳۶۹؛ مجمع‌البیان، ج‌۲، ص‌۷۶۲؛ التفسیر الکبیر، ج‌۸‌، ص‌۸۵‌.</ref>. بدین ترتیب، [[مسیحیان]] از [[مباهله]] سر‌باز زده، به پرداختن [[جزیه]] تن دادند. درباره این آیه‌و رویداد پس از [[نزول]] آن نکاتی درخور توجه است:
#برخی، عناوین به کار رفته در [[آیه]] را بی‌ارتباط با [[اهل‌بیت]] می‌شمارند و در این مسئله، [[راویان]] [[اهل سنت]] را به [[پیروی]] [[کورکورانه]] از [[شیعیان]] متهم می‌سازند<ref>تفسیر المنار، ج‌۳، ص‌۳۲۲.</ref>. برخی دیگر پا را فراتر نهاده و بی‌مهابا اعلام می‌کنند که در [[صحاح سته]] و [[مسند]] و مُوطّأ خبری از این [[احادیث]] نیست<ref>جامع‌البیان، مج‌۳، ج‌۳، ص‌۴۰۹.</ref>. این در حالی است که به [[نقل]] بسیاری از [[محدّثان]] بزرگ [[اهل سنت]]، [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} پس از [[نزول]] [[آیه مباهله]]،  [[علی]]{{ع}}، [[فاطمه]]{{س}}، [[حسن]]{{ع}} و [[حسین]]{{ع}} را نزد خود خواند و همچون موارد مشابه دیگر جمله {{عربی|«اللَّهُمَ‏ هَؤُلَاءِ أَهْلُ‏ بَيْتِي‏‏‏‏‏»}}<ref>مسند احمد، ج‌۱، ص‌۳۰۱‌ـ‌۳۰۲؛ صحیح مسلم، سنوسی ج‌۸‌، ص‌۲۳۰؛ سنن الترمذی، ج‌۴، ص‌۲۹۳.</ref> را به یادگار گذاشت. آوازه این [[شأن نزول]] به گونه‌ای است که [[سعد‌ بن ابی وقاص]] در پاسخ این [[پرسش]] [[معاویه]] که چرا از [[ناسزاگویی]] به [[ابو تراب]] خود داری می‌کنی؟ بر سه ویژگی آن [[حضرت]] تأکید می‌ورزد و یکی از آنها را منزلتی می‌داند که [[آیه مباهله]] برای ایشان به ارمغان آورده است<ref>صحیح مسلم، سنوسی، ج‌۸‌، ص‌۲۲۸‌ـ‌۲۳۰؛ تاریخ دمشق، ج‌۴۲، ص‌۱۱۱‌ـ‌۱۱۲.</ref>، بر همین اساس، بسیاری از [[مفسران]] بزرگ [[اهل‌ سنت]]، [[آیه]] مزبور را [[دلیل]] بر [[نبوت]] [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} و نیز قوی‌ترین [[دلیل]] بر [[فضیلت]] [[اهل‌بیت]] آن [[حضرت]] دانسته‌اند<ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/5/6.htm دائرة المعارف قرآن کریم، ج۵، ص ۸۳.]</ref>.
#برخی، عناوین به کار رفته در [[آیه]] را بی‌ارتباط با [[اهل‌بیت]] می‌شمارند و در این مسئله، [[راویان]] [[اهل سنت]] را به [[پیروی]] [[کورکورانه]] از [[شیعیان]] متهم می‌سازند<ref>تفسیر المنار، ج‌۳، ص‌۳۲۲.</ref>. برخی دیگر پا را فراتر نهاده و بی‌مهابا اعلام می‌کنند که در [[صحاح سته]] و [[مسند]] و مُوطّأ خبری از این [[احادیث]] نیست<ref>جامع‌البیان، مج‌۳، ج‌۳، ص‌۴۰۹.</ref>. این در حالی است که به [[نقل]] بسیاری از [[محدّثان]] بزرگ [[اهل سنت]]، [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} پس از [[نزول]] [[آیه مباهله]]،  [[علی]]{{ع}}، [[فاطمه]]{{س}}، [[حسن]]{{ع}} و [[حسین]]{{ع}} را نزد خود خواند و همچون موارد مشابه دیگر جمله {{عربی|«اللَّهُمَ‏ هَؤُلَاءِ أَهْلُ‏ بَيْتِي‏‏‏‏‏»}}<ref>مسند احمد، ج‌۱، ص‌۳۰۱‌ـ‌۳۰۲؛ صحیح مسلم، سنوسی ج‌۸‌، ص‌۲۳۰؛ سنن الترمذی، ج‌۴، ص‌۲۹۳.</ref> را به یادگار گذاشت. آوازه این [[شأن نزول]] به گونه‌ای است که [[سعد‌ بن ابی وقاص]] در پاسخ این [[پرسش]] [[معاویه]] که چرا از [[ناسزاگویی]] به [[ابو تراب]] خود داری می‌کنی؟ بر سه ویژگی آن [[حضرت]] تأکید می‌ورزد و یکی از آنها را منزلتی می‌داند که [[آیه مباهله]] برای ایشان به ارمغان آورده است<ref>صحیح مسلم، سنوسی، ج‌۸‌، ص‌۲۲۸‌ـ‌۲۳۰؛ تاریخ دمشق، ج‌۴۲، ص‌۱۱۱‌ـ‌۱۱۲.</ref>، بر همین اساس، بسیاری از [[مفسران]] بزرگ [[اهل‌ سنت]]، [[آیه]] مزبور را [[دلیل]] بر [[نبوت]] [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} و نیز قوی‌ترین [[دلیل]] بر [[فضیلت]] [[اهل‌بیت]] آن [[حضرت]] دانسته‌اند.
#با کنار هم نهادن [[آیه مباهله]] و روایاتی که به [[تفسیر]] آن پرداخته است چنین به دست می‌آید که اولاً [[امام حسن]]{{ع}} و [[امام حسین]]{{ع}} [[پسران]] [[رسول]] خدایند و بر خلاف [[پندار]] [[دوران جاهلیت]] [[نوادگان]] دختری را نیز می‌توان [[فرزند]] به شمار آورد<ref>التفسیر الکبیر، ج‌۸، ص‌۸۶.</ref>. ثانیاً [[فاطمه زهرا]]{{س}} سرآمد همه زنانی است که به گونه‌ای به [[پیامبر]] منسوب‌اند<ref>مجمع البیان، ج‌۲، ص‌۷۶۳‌ـ‌۷۶۴؛ المیزان، ج‌۳، ص‌۲۲۵.</ref>. ثالثاً مقصود از {{متن قرآن|أَنفُسَنَا}} نه خود [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}}، بلکه [[علی‌ بن ابی‌ طالب]]{{ع}} است، زیرا [[آدمی]] همواره دیگری را به کاری فرا می‌خواند و [[دعوت]] از خود تعبیر پسندیده‌ای نیست<ref>سلسله مؤلفات، ج‌۲، ص‌۳۸، «الفصول المختاره»؛ مجمع‌البیان، ج‌۲، ص‌۷۶۴؛ التفسیر الکبیر، ج‌۸‌، ص‌۸۶‌.</ref> از [[آیه مباهله]] می‌توان نتیجه گرفت که [[علی]]{{ع}} پس از [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} سرآمد همه [[مردمان]] است و همچون ایشان بر [[پیامبران پیشین]] [[برتری]] دارد<ref>التفسیر الکبیر، ج‌۸‌، ص‌۸۶‌.</ref>، چنان‌که در [[کلامی]] منسوب به [[امام رضا]]{{ع}} به آن اشاره شده است<ref>سلسله مؤلفات، ج‌۲، ص‌۳۸، «الفصول المختاره».</ref>. این برداشت هرچند از دیدگاه برخی [[نادرست]] می‌نماید<ref>التفسیر الکبیر، ج‌۸‌، ص‌۸۶‌ـ‌۸۷‌.</ref>؛ اما به هر حال، منزلتی که تعبیر {{متن قرآن|أَنفُسَنَا}} به بار می‌آورد [[انکار]] ناشدنی است و با احادیثی چون {{عربی|«أَنَ‏ عَلِيّاً مِنِّي‏ وَ أَنَا مِنْه‏‏‏‏‏‏»}} <ref>مسند احمد، ج‌۶‌، ص‌۴۸۹؛ سنن الترمذی، ج‌۵‌، ص‌۲۹۶؛ المستدرک، ج‌۳، ص‌۱۱۹.</ref>. نیز [[تأیید]] می‌گردد<ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/5/6.htm دائرة المعارف قرآن کریم، ج۵، ص ۸۴.]</ref>.
#با کنار هم نهادن [[آیه مباهله]] و روایاتی که به [[تفسیر]] آن پرداخته است چنین به دست می‌آید که اولاً [[امام حسن]]{{ع}} و [[امام حسین]]{{ع}} [[پسران]] [[رسول]] خدایند و بر خلاف [[پندار]] [[دوران جاهلیت]] [[نوادگان]] دختری را نیز می‌توان [[فرزند]] به شمار آورد<ref>التفسیر الکبیر، ج‌۸، ص‌۸۶.</ref>. ثانیاً [[فاطمه زهرا]]{{س}} سرآمد همه زنانی است که به گونه‌ای به [[پیامبر]] منسوب‌اند<ref>مجمع البیان، ج‌۲، ص‌۷۶۳‌ـ‌۷۶۴؛ المیزان، ج‌۳، ص‌۲۲۵.</ref>. ثالثاً مقصود از {{متن قرآن|أَنفُسَنَا}} نه خود [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}}، بلکه [[علی‌ بن ابی‌ طالب]]{{ع}} است، زیرا [[آدمی]] همواره دیگری را به کاری فرا می‌خواند و [[دعوت]] از خود تعبیر پسندیده‌ای نیست<ref>سلسله مؤلفات، ج‌۲، ص‌۳۸، «الفصول المختاره»؛ مجمع‌البیان، ج‌۲، ص‌۷۶۴؛ التفسیر الکبیر، ج‌۸‌، ص‌۸۶‌.</ref> از [[آیه مباهله]] می‌توان نتیجه گرفت که [[علی]]{{ع}} پس از [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} سرآمد همه [[مردمان]] است و همچون ایشان بر [[پیامبران پیشین]] [[برتری]] دارد<ref>التفسیر الکبیر، ج‌۸‌، ص‌۸۶‌.</ref>، چنان‌که در [[کلامی]] منسوب به [[امام رضا]]{{ع}} به آن اشاره شده است<ref>سلسله مؤلفات، ج‌۲، ص‌۳۸، «الفصول المختاره».</ref>. این برداشت هرچند از دیدگاه برخی [[نادرست]] می‌نماید<ref>التفسیر الکبیر، ج‌۸‌، ص‌۸۶‌ـ‌۸۷‌.</ref>؛ اما به هر حال، منزلتی که تعبیر {{متن قرآن|أَنفُسَنَا}} به بار می‌آورد [[انکار]] ناشدنی است و با احادیثی چون {{عربی|«أَنَ‏ عَلِيّاً مِنِّي‏ وَ أَنَا مِنْه‏‏‏‏‏‏»}} <ref>مسند احمد، ج‌۶‌، ص‌۴۸۹؛ سنن الترمذی، ج‌۵‌، ص‌۲۹۶؛ المستدرک، ج‌۳، ص‌۱۱۹.</ref>. نیز [[تأیید]] می‌گردد.
#فراخوانی نزدیک‌ترین کسان [[پیامبر]] برای [[مباهله]] نه تنها بیانگر [[اطمینان]] [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} به [[حقانیت]] خویش، بلکه همچنین نشان آن است که همه افراد [[اهل‌بیت]] در [[دعوت به دین]] [[حق]] و [[مباهله]] بر سر آن، شریک‌اند<ref>المیزان، ج‌۳، ص‌۲۲۴‌ـ‌۲۲۷.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/5/6.htm دائرة المعارف قرآن کریم، ج۵، ص ۸۴.]</ref>.
#فراخوانی نزدیک‌ترین کسان [[پیامبر]] برای [[مباهله]] نه تنها بیانگر [[اطمینان]] [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} به [[حقانیت]] خویش، بلکه همچنین نشان آن است که همه افراد [[اهل‌بیت]] در [[دعوت به دین]] [[حق]] و [[مباهله]] بر سر آن، شریک‌اند<ref>المیزان، ج‌۳، ص‌۲۲۴‌ـ‌۲۲۷.</ref>.<ref>[[حسن یوسفیان|یوسفیان، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۵، ص۷۶ - ۹۵.</ref>


===[[ولایت]] و [[رهبری]]===
=== [[ولایت]] و [[رهبری]] ===
{{همچنین ببینید|ولایت اهل بیت|رهبری اهل بیت}}
{{همچنین ببینید|ولایت اهل بیت|رهبری اهل بیت}}
[[قرآن کریم]] [[والیان امر]] را کنار [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} قرار داده و با یک [[فرمان]] [[مؤمنان]] را به [[اطاعت از پیامبر]] و [[اطاعت]] از آنان فراخوانده است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ }} <ref> ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید؛ سوره نساء، آیه: ۵۹.</ref>. [[پیامبر خاتم|رسول‌خدا]]{{صل}}افزون بر دریافت و [[ابلاغ وحی]]، [[دست]] کم دو [[وظیفه]] مهم دیگر بر عهده داشت: تبیین آموزه‌های [[وحیانی]]، و [[فرمانروایی]] و [[حکومت]]. بی‌شک [[اطاعت از خدا]] با [[وظیفه]] نخست دریافت و [[ابلاغ وحی]] پیوند می‌خورد و [[اطاعت از رسول]] در دو قلمرو دیگر تبیین و [[حکم]] قابل [[تصور]] است. نکته درخور توجه، آن است که از کنار هم آمدن {{متن قرآن|الرَّسُولَ}} و {{متن قرآن|أُولِي الأَمْرِ}} و بسنده شدن به یک {{متن قرآن|أَطِيعُواْ}} برای هر دو می‌توان دریافت که [[اولواالامر]]، صرف نظر از دریافت و [[ابلاغ وحی]]، با [[پیامبر]]{{صل}} همسان و برابرند و بر همگان [[واجب]] است که [[تبیین معارف الهی]] را از آنان بجویند و نیز امر [[حکومت]] بر [[جامعه اسلامی]] را بدانان بسپارند<ref>المیزان، ج‌۴، ص‌۳۸۸.</ref>. از سوی دیگر، این [[اطاعت]] به [[دلیل]] آنکه قید و شرطی را به همراه ندارد، اطاعتی همه جانبه و بی‌چون و چراست، و این مطلب جز با [[عصمت]] [[رسول]] و [[اولوا‌الامر]] سازگار نیست، زیرا [[سرسپردگی]] بدین صورت تنها در برابر کسی سزاست که از [[کج‌اندیشی]] و کجروی مصون است و در گفتار و [[رفتار]]، [[مردم]] را جز به آنچه رضای خداست نمی‌خواند<ref>المیزان، ج‌۴، ص‌۳۸۹، ۳۹۱؛ کشف المراد، ص‌۴۹۳.</ref> برخی از [[مفسران]] [[اهل سنت]] دلالت [[آیه]] بر [[عصمت]] را می‌پذیرند؛ ولی [[اولوا‌الامر]] را به [[نخبگان]] [[امت]] [[تفسیر]] می‌کنند<ref>التفسیر الکبیر، ج‌۱۰، ص‌۱۴۴.</ref>، در حالی که در منابع معتبر آنان آمده است که [[پیامبر خاتم|رسول گرامی اسلام]]{{صل}} [[جانشینان]] خود را ـ با به‌کارگیری تعابیری چون [[خلیفه]]، [[والی]] و [[امیر]] ـ ۱۲‌ تن شمرده و همه آنان را از قریش‌ "[[طایفه]] [[بنی‌هاشم]]"<ref>ینابیع‌الموده، ج‌۱، ص‌۳۴۱، ۳۵۱؛ احقاق‌الحق، ج‌۱۳، ص‌۱‌،‌۷۴.</ref> دانسته است. این خود نشان آن است که عنوان [[اولی‌الامر]] فقط بر [[امامان دوازده‌گانه]] [[شیعه]] منطبق است و شامل خلفای دیگر‌ نمی‌شود<ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/5/6.htm دائرة المعارف قرآن کریم، ج۵، ص ۸۴.]</ref>.
[[قرآن کریم]] [[والیان امر]] را کنار [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} قرار داده و با یک [[فرمان]] [[مؤمنان]] را به [[اطاعت از پیامبر]] و [[اطاعت]] از آنان فراخوانده است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ }} <ref> ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید؛ سوره نساء، آیه ۵۹.</ref>. [[پیامبر خاتم|رسول‌خدا]]{{صل}}افزون بر دریافت و [[ابلاغ وحی]]، [[دست]] کم دو [[وظیفه]] مهم دیگر بر عهده داشت: تبیین آموزه‌های [[وحیانی]]، و [[فرمانروایی]] و [[حکومت]]. بی‌شک [[اطاعت از خدا]] با [[وظیفه]] نخست دریافت و [[ابلاغ وحی]] پیوند می‌خورد و [[اطاعت از رسول]] در دو قلمرو دیگر تبیین و [[حکم]] قابل [[تصور]] است. نکته درخور توجه، آن است که از کنار هم آمدن {{متن قرآن|الرَّسُولَ}} و {{متن قرآن|أُولِي الأَمْرِ}} و بسنده شدن به یک {{متن قرآن|أَطِيعُواْ}} برای هر دو می‌توان دریافت که [[اولواالامر]]، صرف نظر از دریافت و [[ابلاغ وحی]]، با [[پیامبر]]{{صل}} همسان و برابرند و بر همگان [[واجب]] است که [[تبیین معارف الهی]] را از آنان بجویند و نیز امر [[حکومت]] بر [[جامعه اسلامی]] را بدانان بسپارند<ref>المیزان، ج‌۴، ص‌۳۸۸.</ref>. از سوی دیگر، این [[اطاعت]] به [[دلیل]] آنکه قید و شرطی را به همراه ندارد، اطاعتی همه جانبه و بی‌چون و چراست، و این مطلب جز با [[عصمت]] [[رسول]] و [[اولوا‌الامر]] سازگار نیست، زیرا [[سرسپردگی]] بدین صورت تنها در برابر کسی سزاست که از [[کج‌اندیشی]] و کجروی مصون است و در گفتار و [[رفتار]]، [[مردم]] را جز به آنچه رضای خداست نمی‌خواند<ref>المیزان، ج‌۴، ص‌۳۸۹، ۳۹۱؛ کشف المراد، ص‌۴۹۳.</ref> برخی از [[مفسران]] [[اهل سنت]] دلالت [[آیه]] بر [[عصمت]] را می‌پذیرند؛ ولی [[اولوا‌الامر]] را به [[نخبگان]] [[امت]] [[تفسیر]] می‌کنند<ref>التفسیر الکبیر، ج‌۱۰، ص‌۱۴۴.</ref>، در حالی که در منابع معتبر آنان آمده است که [[پیامبر خاتم|رسول گرامی اسلام]]{{صل}} [[جانشینان]] خود را ـ با به‌کارگیری تعابیری چون [[خلیفه]]، [[والی]] و [[امیر]] ـ ۱۲‌ تن شمرده و همه آنان را از قریش‌ "[[طایفه]] [[بنی‌هاشم]]"<ref>ینابیع‌الموده، ج‌۱، ص‌۳۴۱، ۳۵۱؛ احقاق‌الحق، ج‌۱۳، ص‌۱‌،‌۷۴.</ref> دانسته است. این خود نشان آن است که عنوان [[اولی‌الامر]] فقط بر [[امامان دوازده‌گانه]] [[شیعه]] منطبق است و شامل خلفای دیگر‌ نمی‌شود<ref>[[حسن یوسفیان|یوسفیان، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۵، ص۷۶ - ۹۵.</ref>.
 
=== [[اطعام]] و [[ایثار]] ===
بر پایه احادیثی که در منابع [[شیعه]] و [[سنی]] آمده است<ref>الکشاف، ج‌۴، ص‌۶۷۰‌؛ روح‌المعانی، مج‌۱۶، ج‌۲۹، ص‌۲۶۹‌، ۲۷۱.</ref>. [[امیر مؤمنان]]{{ع}} و [[فاطمه زهرا]]{{س}} به همراه فضّه با [[نذر]] سه روز [[روزه]] شفای [[امام حسن]]{{ع}} و [[امام حسین]]{{ع}} را از خدا‌طلبیدند و پس از اندکی خواسته خود را برآورده دیدند. به شکرانه این بهبودی، هر ۵ تن لب از طعام فرو بستند و در روزگاری که گویا خشک سالی و [[قحطی]] سفره [[اهل‌بیت]] را خالی‌تر از همیشه ساخته بود<ref>بحارالانوار، ج‌۳۵، ص‌۲۴۳.</ref>، روز را به [[شب]] رساندند. در آن زمان [[فاطمه زهرا]]{{س}} برای [[همسایه]] [[یهودی]] کاری را ریسیدن پشم به انجام می‌رساند که اجرت آن، سه پیمانه جو بود و می‌توانست به کارِ [[افطار]] آید؛ هر [[شب]] یک پیمانه و هر پیمانه ۵ قرص نان؛ اما تقدیر و [[آزمون الهی]] [[سرنوشت]] دیگری را رقم زد. هنوز لقمه‌ای از گلویی فرونرفته بود که مسکینی آمد و طعامی‌طلبید و درگشاده دستی هر ۵ تن را با یکدیگر برابر دید. روز بعد [[یتیمی]] از راه رسید و روز سوم اسیری که هر کدام ۵ قرض نان را به همراه بردند و سفره [[اهل‌بیت]] را خالی و ایثارشان را پُر آوازه ساختند: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ تَبَوَّؤُوا الدَّارَ وَالإِيمَانَ مِن قَبْلِهِمْ يُحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَيْهِمْ وَلا يَجِدُونَ فِي صُدُورِهِمْ حَاجَةً مِّمَّا أُوتُوا وَيُؤْثِرُونَ عَلَى أَنفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ وَمَن يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}} <ref> و (نیز برای) کسانی است که پیش از (آمدن) مهاجران، در خانه (های مدینه) و (پایگاه) ایمان، جای داشته‌اند؛ کسانی را که به سوی آنان هجرت کرده‌اند، دوست می‌دارند و در دل به آنچه به مهاجران  داده‌اند، چشمداشتی  ندارند و (آنان را) بر خویش برمی‌گزینند هر چند خود نیازمند باشند. و کسانی که از آزمندی جان خویش در امانند، رستگارند؛ سوره حشر، آیه ۹.</ref><ref>بحارالانوار، ج‌۳۵، ص‌۲۴۳.</ref> سرانجام، [[جبرئیل]] از سوی [[خداوند]] چنین هدیه آورد: {{متن قرآن|وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا }} <ref> و خوراک را با دوست داشتنش به بینوا و یتیم و اسیر می‌دهند؛ سوره انسان، آیه ۸.</ref> و از [[انگیزه]] این [[اطعام]] و بی اعتنایی [[اهل‌بیت]] به [[پاداش]] و [[ستایش]] [[مردمان]] چنین خبر داد<ref>کشف الاسرار، ج‌۱۰، ص‌۳۲۱؛ بحارالانوار، ج‌۳۵، ص‌۲۴۱.</ref>: {{متن قرآن|إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُرِيدُ مِنكُمْ جَزَاء وَلا شُكُورًا}} <ref> (با خود می‌گویند:) شما را تنها برای خشنودی خداوند خوراک می‌دهیم، نه پاداشی از شما خواهانیم و نه سپاسی؛ سوره انسان، آیه ۹.</ref>.<ref>[[حسن یوسفیان|یوسفیان، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۵، ص۷۶ - ۹۵.</ref>


===[[اطعام]] و [[ایثار]]===
برخی گفته‌اند: [[سوره هل اتی]] مکی است<ref>منهاج‌السنه، ج‌۲، ص‌۱۱۷.</ref> و [[ازدواج]] [[امام علی]]{{ع}} و [[فاطمه زهرا|فاطمه]]{{س}} و [[تولد]] [[امام حسن]]{{ع}} و [[امام حسین]]{{ع}} در [[مدینه]] روی داده است، از این‌رو نمی‌توان انطباق [[آیات]] یاد شده را بر [[اهل‌بیت]]{{عم}} پذیرفت؛ ولی همان‌گونه که بسیاری از [[دانشمندان]] [[اهل سنت]] تأکید کرده‌اند در مکی یا [[مدنی]] بودن [[سوره هل اتی]] بین [[صاحب نظران]] [[اختلاف]] است<ref>روح المعانی، مج‌۱۶، ج‌۲۹، ص‌۲۵۸.</ref>، افزون بر اینکه شمار کسانی که همه [[سوره]] یا [[آیات]] یاد شده را [[مدنی]] می‌دانند ـ حتی در میان [[اهل سنت]] ـ بسیار بیشتر از کسانی است که مکی بودن آن را ترجیح داده‌اند<ref>تفسیرالخازن، ج‌۴، ص‌۳۳۷؛ الغدیر، ج‌۳، ص‌۱۶۹‌ـ‌۱۷۱.</ref>. از سوی دیگر، چه بسیار است سوره‌هایی که مکی نامیده می‌شود، در حالی که برخی از [[آیات]] آنها ـ به [[اتفاق]] [[مفسران]] ـ در [[مدینه]] نازل شده است و به طور کلی، سوره‌ای که اولین آیاتش در [[مکه]] فرود آمده است، هر چند [[آیات]] دیگری در [[مدینه]] به آن ضمیمه شده باشد، مکی نام می‌گیرد<ref>بحارالانوار، ج‌۳۵، ص‌۲۵۶؛ المیزان، ج‌۲۰، ص‌۱۳۱.</ref>. گفتنی است که در این [[سوره]] هنگام اشاره به [[نعمت‌های بهشتی]]، [[سخن]] از حورالعین به میان نیامده، بلکه به جای آن گفته شده است: {{متن قرآن|وَيَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدَانٌ مُّخَلَّدُونَ إِذَا رَأَيْتَهُمْ حَسِبْتَهُمْ لُؤْلُؤًا مَّنثُورًا }} <ref> و خدمتگزارانی هماره جوان  گرد آنان می‌گردند که چون بنگریشان، می‌پنداری که مرواریدهایی پراکنده‌اند؛ سوره انسان، آیه ۱۹.</ref>. سبب این امر را می‌توان [[احترام]] و پاسداشت [[مقام]] [[سیده]] عالمیان‌ دانست<ref>روح‌المعانی، مج‌۱۶، ج‌۲۹، ص‌۲۵۸؛ المیزان، ج‌۲۰، ص‌۱۳۱.</ref>.<ref>[[حسن یوسفیان|یوسفیان، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۵، ص۷۶ - ۹۵.</ref>
بر پایه احادیثی که در منابع [[شیعه]] و [[سنی]] آمده است<ref>الکشاف، ج‌۴، ص‌۶۷۰‌؛ روح‌المعانی، مج‌۱۶، ج‌۲۹، ص‌۲۶۹‌، ۲۷۱.</ref>. [[امیر مؤمنان]]{{ع}} و [[فاطمه زهرا]]{{س}} به همراه فضّه با [[نذر]] سه روز [[روزه]] شفای [[امام حسن]]{{ع}} و [[امام حسین]]{{ع}} را از خدا‌طلبیدند و پس از اندکی خواسته خود را برآورده دیدند. به شکرانه این بهبودی، هر ۵ تن لب از طعام فرو بستند و در روزگاری که گویا خشک سالی و [[قحطی]] سفره [[اهل‌بیت]] را خالی‌تر از همیشه ساخته بود<ref>بحارالانوار، ج‌۳۵، ص‌۲۴۳.</ref>، روز را به [[شب]] رساندند. در آن زمان [[فاطمه زهرا]]{{س}} برای [[همسایه]] [[یهودی]] کاری را ریسیدن پشم به انجام می‌رساند که اجرت آن، سه پیمانه جو بود و می‌توانست به کارِ [[افطار]] آید؛ هر [[شب]] یک پیمانه و هر پیمانه ۵ قرص نان؛ اما تقدیر و [[آزمون الهی]] [[سرنوشت]] دیگری را رقم زد. هنوز لقمه‌ای از گلویی فرونرفته بود که مسکینی آمد و طعامی‌طلبید و درگشاده دستی هر ۵ تن را با یکدیگر برابر دید. روز بعد [[یتیمی]] از راه رسید و روز سوم اسیری که هر کدام ۵ قرض نان را به همراه بردند و سفره [[اهل‌بیت]] را خالی و ایثارشان را پُر آوازه ساختند: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ تَبَوَّؤُوا الدَّارَ وَالإِيمَانَ مِن قَبْلِهِمْ يُحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَيْهِمْ وَلا يَجِدُونَ فِي صُدُورِهِمْ حَاجَةً مِّمَّا أُوتُوا وَيُؤْثِرُونَ عَلَى أَنفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ وَمَن يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}} <ref> و (نیز برای) کسانی است که پیش از (آمدن) مهاجران، در خانه (های مدینه) و (پایگاه) ایمان، جای داشته‌اند؛ کسانی را که به سوی آنان هجرت کرده‌اند، دوست می‌دارند و در دل به آنچه به مهاجران  داده‌اند، چشمداشتی  ندارند و (آنان را) بر خویش برمی‌گزینند هر چند خود نیازمند باشند. و کسانی که از آزمندی جان خویش در امانند، رستگارند؛ سوره حشر، آیه: ۹.</ref><ref>بحارالانوار، ج‌۳۵، ص‌۲۴۳.</ref> سرانجام، [[جبرئیل]] از سوی [[خداوند]] چنین هدیه آورد: {{متن قرآن|وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا }} <ref> و خوراک را با دوست داشتنش به بینوا و یتیم و اسیر می‌دهند؛ سوره انسان، آیه: ۸.</ref> و از [[انگیزه]] این [[اطعام]] و بی اعتنایی [[اهل‌بیت]] به [[پاداش]] و [[ستایش]] [[مردمان]] چنین خبر داد<ref>کشف الاسرار، ج‌۱۰، ص‌۳۲۱؛ بحارالانوار، ج‌۳۵، ص‌۲۴۱.</ref>: {{متن قرآن|إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُرِيدُ مِنكُمْ جَزَاء وَلا شُكُورًا}} <ref> (با خود می‌گویند:) شما را تنها برای خشنودی خداوند خوراک می‌دهیم، نه پاداشی از شما خواهانیم و نه سپاسی؛ سوره انسان، آیه: ۹.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/5/6.htm دائرة المعارف قرآن کریم، ج۵، ص ۸۵.]</ref>.


برخی گفته‌اند: [[سوره هل اتی]] مکی است<ref>منهاج‌السنه، ج‌۲، ص‌۱۱۷.</ref> و [[ازدواج]] [[امام علی]]{{ع}} و [[فاطمه زهرا|فاطمه]]{{س}} و [[تولد]] [[امام حسن]]{{ع}} و [[امام حسین]]{{ع}} در [[مدینه]] روی داده است، از این‌رو نمی‌توان انطباق [[آیات]] یاد شده را بر [[اهل‌بیت]]{{عم}} پذیرفت؛ ولی همان‌گونه که بسیاری از [[دانشمندان]] [[اهل سنت]] تأکید کرده‌اند در مکی یا [[مدنی]] بودن [[سوره هل اتی]] بین [[صاحب نظران]] [[اختلاف]] است<ref>روح المعانی، مج‌۱۶، ج‌۲۹، ص‌۲۵۸.</ref>، افزون بر اینکه شمار کسانی که همه [[سوره]] یا [[آیات]] یاد شده را [[مدنی]] می‌دانند ـ حتی در میان [[اهل سنت]] ـ بسیار بیشتر از کسانی است که مکی بودن آن را ترجیح داده‌اند<ref>تفسیرالخازن، ج‌۴، ص‌۳۳۷؛ الغدیر، ج‌۳، ص‌۱۶۹‌ـ‌۱۷۱.</ref>. از سوی دیگر، چه بسیار است سوره‌هایی که مکی نامیده می‌شود، در حالی که برخی از [[آیات]] آنها ـ به [[اتفاق]] [[مفسران]] ـ در [[مدینه]] نازل شده است و به طور کلی، سوره‌ای که اولین آیاتش در [[مکه]] فرود آمده است، هر چند [[آیات]] دیگری در [[مدینه]] به آن ضمیمه شده باشد، مکی نام می‌گیرد<ref>بحارالانوار، ج‌۳۵، ص‌۲۵۶؛ المیزان، ج‌۲۰، ص‌۱۳۱.</ref>. گفتنی است که در این [[سوره]] هنگام اشاره به [[نعمت‌های بهشتی]]، [[سخن]] از حورالعین به میان نیامده، بلکه به جای آن گفته شده است: {{متن قرآن|وَيَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدَانٌ مُّخَلَّدُونَ إِذَا رَأَيْتَهُمْ حَسِبْتَهُمْ لُؤْلُؤًا مَّنثُورًا }} <ref> و خدمتگزارانی هماره جوان  گرد آنان می‌گردند که چون بنگریشان، می‌پنداری که مرواریدهایی پراکنده‌اند؛ سوره انسان، آیه: ۱۹.</ref>. سبب این امر را می‌توان [[احترام]] و پاسداشت [[مقام]] [[سیده]] عالمیان‌ دانست<ref>روح‌المعانی، مج‌۱۶، ج‌۲۹، ص‌۲۵۸؛ المیزان، ج‌۲۰، ص‌۱۳۱.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/5/6.htm دائرة المعارف قرآن کریم، ج۵، ص ۸۵.]</ref>.
=== وساطت و [[شفاعت]] ===
[[قرآن کریم]] وسیله جویی همگان را در [[سیر]] به سوی [[خدا]] امری لازم دانسته است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللَّهَ وَابْتَغُواْ إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُواْ فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ}} <ref> ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و به سوی او راه جویید و در راه او جهاد کنید باشد که رستگار گردید؛ سوره مائده، آیه ۳۵.</ref> با توجه به اینکه مراد از وسیله [[اهل‌بیت]]{{عم}}<ref>مناقب، ج‌۳، ص‌۹۲؛ بحارالانوار، ج‌۲۵، ص‌۲۳؛ البرهان، ج‌۲، ص‌۲۹۲.</ref> و منظور از وسیله‌جویی [[شفاعت]] خواهی است [[آیه]] یاد شده بیانگر [[منزلت]] والای [[اهل‌بیت]]{{عم}} در [[مقام شفاعت]] و وساطت در پیشگاه [[خداوند]] است. در آیه‌ای دیگر با اشاره به [[لغزش]] [[حضرت آدم]]{{ع}}، از کلماتی سخن به میان آمده است که دریافت آنها به [[پذیرش]] [[توبه]] وی انجامید: {{متن قرآن|فَتَلَقَّى آدَمُ مِن رَّبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَيْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ }} <ref> آنگاه آدم از پروردگارش کلماتی فرا گرفت و (پروردگار) از او در گذشت که او بسیار توبه‌پذیر بخشاینده است؛ سوره بقره، آیه ۳۷.</ref>. در [[تفسیر]] این {{متن قرآن|كَلِمَاتٍ}} عبارات گوناگونی آورده‌اند<ref>تفسیر عیاشی، ج‌۱، ص‌۴۱؛ الکافی، ج‌۸‌، ص‌۳۰۴‌ـ‌۳۰۵؛ التفسیر الکبیر، ج‌۳، ص‌۱۹.</ref> که یکی از آنها استغاثه‌ای است که در [[آیه]] زیر بازگو شده است: {{متن قرآن|قَالاَ رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنفُسَنَا وَإِن لَّمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ}} <ref> گفتند: پروردگارا! ما به خویش ستم کردیم و اگر ما را نیامرزی و بر ما نبخشایی بی‌گمان از زیانکاران خواهیم بود؛ سوره اعراف، آیه ۲۳.</ref><ref>الکشاف، ج‌۱، ص‌۱۲۸‌ـ‌۱۲۹؛ تفسیر بغوی، ج‌۱، ص‌۳۵.</ref>، با این حال، روایاتی دیگر ـ که می‌تواند مکمّل [[احادیث]] دسته نخست به شمار آید‌ـ بیانگر آن است که [[حضرت آدم]]{{ع}} با دیدن [[نور]] خمسه طیّبه<ref>کنز الدقائق، ج‌۱، ص‌۳۷۶.</ref> یا [[مشاهده]] [[اسامی]] مبارکشان بر [[لوح]] [[عرش]]<ref>تفسیر عیاشی، ج‌۱، ص‌۴۱.</ref> با [[منزلت]] والای [[اهل‌بیت]] آشنا گردید و آنان را واسطه بهره‌مندی خویش از [[رحمت]] و [[مغفرت الهی]] قرار داد<ref>الخصال، ص‌۳۰۵؛ البرهان، ج‌۱، ص‌۱۹۳؛ نورالثقلین، ج‌۱، ص‌۶۷‌.</ref>. در [[منابع روایی]] [[اهل‌ سنت]] نیز همین مضمون آمده و به نام ۵ تن آل‌عبا تصریح شده است<ref>الدرالمنثور، ج‌۱، ص‌۱۴۷.</ref>.<ref>[[حسن یوسفیان|یوسفیان، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۵، ص۷۶ - ۹۵.</ref>


===وساطت و [[شفاعت]]===
=== [[رسوخ در علم]] ===
[[قرآن کریم]] وسیله جویی همگان را در [[سیر]] به سوی [[خدا]] امری لازم دانسته است: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللَّهَ وَابْتَغُواْ إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُواْ فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ}} <ref> ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و به سوی او راه جویید و در راه او جهاد کنید باشد که رستگار گردید؛ سوره مائده، آیه: ۳۵.</ref> با توجه به اینکه مراد از وسیله [[اهل‌بیت]]{{عم}}<ref>مناقب، ج‌۳، ص‌۹۲؛ بحارالانوار، ج‌۲۵، ص‌۲۳؛ البرهان، ج‌۲، ص‌۲۹۲.</ref> و منظور از وسیله‌جویی [[شفاعت]] خواهی است [[آیه]] یاد شده بیانگر [[منزلت]] والای [[اهل‌بیت]]{{عم}} در [[مقام شفاعت]] و وساطت در پیشگاه [[خداوند]] است. در آیه‌ای دیگر با اشاره به [[لغزش]] [[حضرت آدم]]{{ع}}، از کلماتی سخن به میان آمده است که دریافت آنها به [[پذیرش]] [[توبه]] وی انجامید: {{متن قرآن|فَتَلَقَّى آدَمُ مِن رَّبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَيْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ }} <ref> آنگاه آدم از پروردگارش کلماتی فرا گرفت و (پروردگار) از او در گذشت که او بسیار توبه‌پذیر بخشاینده است؛ سوره بقره، آیه: ۳۷.</ref>. در [[تفسیر]] این {{متن قرآن|كَلِمَاتٍ}} عبارات گوناگونی آورده‌اند<ref>تفسیر عیاشی، ج‌۱، ص‌۴۱؛ الکافی، ج‌۸‌، ص‌۳۰۴‌ـ‌۳۰۵؛ التفسیر الکبیر، ج‌۳، ص‌۱۹.</ref> که یکی از آنها استغاثه‌ای است که در [[آیه]] زیر بازگو شده است: {{متن قرآن|قَالاَ رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنفُسَنَا وَإِن لَّمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ}} <ref> گفتند: پروردگارا! ما به خویش ستم کردیم و اگر ما را نیامرزی و بر ما نبخشایی بی‌گمان از زیانکاران خواهیم بود؛ سوره اعراف، آیه: ۲۳.</ref><ref>الکشاف، ج‌۱، ص‌۱۲۸‌ـ‌۱۲۹؛ تفسیر بغوی، ج‌۱، ص‌۳۵.</ref>، با این حال، روایاتی دیگر ـ که می‌تواند مکمّل [[احادیث]] دسته نخست به شمار آید‌ـ بیانگر آن است که [[حضرت آدم]]{{ع}} با دیدن [[نور]] خمسه طیّبه<ref>کنز الدقائق، ج‌۱، ص‌۳۷۶.</ref> یا [[مشاهده]] [[اسامی]] مبارکشان بر [[لوح]] [[عرش]]<ref>تفسیر عیاشی، ج‌۱، ص‌۴۱.</ref> با [[منزلت]] والای [[اهل‌بیت]] آشنا گردید و آنان را واسطه بهره‌مندی خویش از [[رحمت]] و [[مغفرت الهی]] قرار داد<ref>الخصال، ص‌۳۰۵؛ البرهان، ج‌۱، ص‌۱۹۳؛ نورالثقلین، ج‌۱، ص‌۶۷‌.</ref>. در [[منابع روایی]] [[اهل‌ سنت]] نیز همین مضمون آمده و به نام ۵ تن آل‌عبا تصریح شده است<ref>الدرالمنثور، ج‌۱، ص‌۱۴۷.</ref><ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/5/6.htm دائرة المعارف قرآن کریم، ج۵، ص ۸۶.]</ref>.
[[قرآن کریم]] گروهی را که در [[علم]] و [[دانش]] گامهایی [[استوار]] برداشته‌اند "[[راسخان در علم]]" می‌نامد و بر اساس برخی از [[تفاسیر]]، بر [[آگاهی]] آنان از [[تأویل آیات]] [[الهی]] تأکید می‌ورزد: {{متن قرآن|وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ}} <ref> گفتند: در حالی که تأویل آن را جز خداوند نمی‌داند و استواران در دانش، می‌گویند؛ سوره آل عمران، آیه ۷.</ref> [[امامان معصوم]]{{عم}} با اشاره به این [[آیه]] [[پیامبر اکرم]]{{صل}} را «[[افضل الراسخین]]» <ref>تفسیر عیاشی، ج‌۱، ص‌۱۶۴؛ الکافی، ج‌۱، ص‌۲۱۳؛ البرهان، ج‌۱، ص‌۵۹۷‌ـ‌۵۹۹‌.</ref>. خوانده و درباره خود نیز فرموده‌اند: {{عربی|«نَحْنُ‏ الرَّاسِخُونَ‏ فِي‏ الْعِلْمِ‏ وَ نَحْنُ‏ نَعْلَمُ‏ تَأْوِيلَه‏‏»}}<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۴۴؛ الکافی، ج‌۱، ص‌۲۱۳؛ نورالثقلین، ج‌۱، ص‌۳۱۵، ۳۱۸.</ref>. بر‌ اساس این [[تفسیر]]، "واو" در {{متن قرآن|وَالرَّاسِخُونَ}} برای عطف است و نشان می‌دهد که افزون بر [[خداوند]]، گروهی از [[آدمیان]] نیز از [[تأویل آیات]] [[متشابه]] آگاه‌اند. آن گونه که برخی گفته‌اند [[صحابه]] و [[تابعان]] به [[تفسیر]] همه [[آیات الهی]] [[همّت]] گماشتند و از [[تفسیر]] هیچ یک از آنها ـ به بهانه آنکه از [[متشابهات]] است و [[دانش]] آن را جز [[خدا]] نمی‌داند ـ دست فرو نگذاشتند. در همین‌باره [[ابن‌عباس]] می‌گفت: من از کسانی هستم که در [[علم]] راسخ‌اند<ref>مجمع‌البیان، ج‌۲، ص‌۷۰۱.</ref>. از سوی دیگر، بسیاری از [[دانشمندان]] [[اهل سنت]] این [[تفسیر]] را نمی‌پذیرند و با استینافی شمردن «واو»، واژه‌های پس از آن را تشکیل دهنده جمله‌ای [[جدید]] می‌دانند<ref>جامع البیان، مج‌۳، ج‌۳، ص‌۲۵۰؛ التفسیر الکبیر، ج‌۷، ص‌۱۸۹‌ـ‌۱۹۰؛ تفسیر ابن‌کثیر، ج‌۱، ص‌۳۵۵.</ref>: {{متن قرآن|وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا }} <ref> استواران در دانش، می‌گویند: ما بدان ایمان داریم؛ سوره آل عمران، آیه ۷.</ref> این [[تفسیر]] با ظاهر یکی از [[خطبه‌های نهج البلاغه]] نیز [[تأیید]] می‌گردد<ref>بحارالانوار، ج‌۳، ص‌۲۵۷.</ref>؛ آنجا که [[امام]]{{ع}} شنونده را از فرو رفتن در عرصه برخی از دانشها [[بیم]] می‌دهد و توجه وی را به این نکته فرا می‌خواند که چه سان [[خداوند]] گروهی را که به عجز خود اعتراف می‌کنند، ستوده و خودداری از کنجکاویهای [[بیهوده]] را «[[رسوخ در علم]]» نامیده است<ref>نهج البلاغه، خطبه ۹۱؛ تفسیر عیاشی، ج‌۱، ص‌۱۶۳؛ البرهان، ج‌۱، ص‌۵۹۹‌.</ref>. با این همه، [[نزاع]] بر سر استینافی یا عاطفه بودن «واو» بی نتیجه و [[دلایل]] هر دو گروه قابل نقد است<ref>المیزان، ج‌۳، ص‌۵۰‌.</ref>، زیرا از یک سو شرط اساسی اطلاع بر [[تأویل قرآن]] [[طهارت]] است: {{متن قرآن|لّا يَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ}} <ref> که جز پاکان را به آن دسترس نیست؛ سوره واقعه، آیه ۷۹.</ref>؛ نه [[رسوخ]]، زیرا [[قرآن]] برخی از [[اهل کتاب]] را [[راسخ در علم]] دانسته است، در حالی که نمی‌توان آنان را عالم به [[تاویل]] دانست. از سوی دیگر [[اهل‌بیت]] به [[شهادت]] [[آیه تطهیر]] از هرگونه [[پلیدی]] پاکیزه‌اند، پس باید بر [[تأویل قرآن]] مطلع باشند و اگر می‌بینیم در [[آیه]] بر [[رسوخ]] تکیه شده به جهت آن است که [[رسوخ]] نتیجه [[طهارت]] است<ref>[[حسن یوسفیان|یوسفیان، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۵، ص۷۶ - ۹۵.</ref>.
===[[رسوخ در علم]]===
[[قرآن کریم]] گروهی را که در [[علم]] و [[دانش]] گامهایی [[استوار]] برداشته‌اند "[[راسخان در علم]]" می‌نامد و بر اساس برخی از [[تفاسیر]]، بر [[آگاهی]] آنان از [[تأویل آیات]] [[الهی]] تأکید می‌ورزد: {{متن قرآن|وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ}} <ref> گفتند: در حالی که تأویل آن را جز خداوند نمی‌داند و استواران در دانش، می‌گویند؛ سوره آل عمران، آیه: ۷.</ref> [[امامان معصوم]]{{عم}} با اشاره به این [[آیه]] [[پیامبر اکرم]]{{صل}} را «[[افضل الراسخین]]» <ref>تفسیر عیاشی، ج‌۱، ص‌۱۶۴؛ الکافی، ج‌۱، ص‌۲۱۳؛ البرهان، ج‌۱، ص‌۵۹۷‌ـ‌۵۹۹‌.</ref>. خوانده و درباره خود نیز فرموده‌اند: {{عربی|«نَحْنُ‏ الرَّاسِخُونَ‏ فِي‏ الْعِلْمِ‏ وَ نَحْنُ‏ نَعْلَمُ‏ تَأْوِيلَه‏‏»}}<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۴۴؛ الکافی، ج‌۱، ص‌۲۱۳؛ نورالثقلین، ج‌۱، ص‌۳۱۵، ۳۱۸.</ref>. بر‌ اساس این [[تفسیر]]، "واو" در {{متن قرآن|وَالرَّاسِخُونَ}} برای عطف است و نشان می‌دهد که افزون بر [[خداوند]]، گروهی از [[آدمیان]] نیز از [[تأویل آیات]] [[متشابه]] آگاه‌اند. آن گونه که برخی گفته‌اند [[صحابه]] و [[تابعان]] به [[تفسیر]] همه [[آیات الهی]] [[همّت]] گماشتند و از [[تفسیر]] هیچ یک از آنها ـ به بهانه آنکه از [[متشابهات]] است و [[دانش]] آن را جز [[خدا]] نمی‌داند ـ دست فرو نگذاشتند. در همین‌باره [[ابن‌عباس]] می‌گفت: من از کسانی هستم که در [[علم]] راسخ‌اند<ref>مجمع‌البیان، ج‌۲، ص‌۷۰۱.</ref>. از سوی دیگر، بسیاری از [[دانشمندان]] [[اهل سنت]] این [[تفسیر]] را نمی‌پذیرند و با استینافی شمردن «واو»، واژه‌های پس از آن را تشکیل دهنده جمله‌ای [[جدید]] می‌دانند<ref>جامع البیان، مج‌۳، ج‌۳، ص‌۲۵۰؛ التفسیر الکبیر، ج‌۷، ص‌۱۸۹‌ـ‌۱۹۰؛ تفسیر ابن‌کثیر، ج‌۱، ص‌۳۵۵.</ref>: {{متن قرآن|وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا }} <ref> استواران در دانش، می‌گویند: ما بدان ایمان داریم؛ سوره آل عمران، آیه: ۷.</ref> این [[تفسیر]] با ظاهر یکی از [[خطبه‌های نهج البلاغه]] نیز [[تأیید]] می‌گردد<ref>بحارالانوار، ج‌۳، ص‌۲۵۷.</ref>؛ آنجا که [[امام]]{{ع}} شنونده را از فرو رفتن در عرصه برخی از دانشها [[بیم]] می‌دهد و توجه وی را به این نکته فرا می‌خواند که چه سان [[خداوند]] گروهی را که به عجز خود اعتراف می‌کنند، ستوده و خودداری از کنجکاویهای [[بیهوده]] را «[[رسوخ در علم]]» نامیده است<ref>نهج البلاغه، خطبه ۹۱؛ تفسیر عیاشی، ج‌۱، ص‌۱۶۳؛ البرهان، ج‌۱، ص‌۵۹۹‌.</ref>. با این همه، [[نزاع]] بر سر استینافی یا عاطفه بودن «واو» بی نتیجه و [[دلایل]] هر دو گروه قابل نقد است<ref>المیزان، ج‌۳، ص‌۵۰‌.</ref>، زیرا از یک سو شرط اساسی اطلاع بر [[تأویل قرآن]] [[طهارت]] است: {{متن قرآن|لّا يَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ}} <ref> که جز پاکان را به آن دسترس نیست؛ سوره واقعه، آیه: ۷۹.</ref>؛ نه [[رسوخ]]، زیرا [[قرآن]] برخی از [[اهل کتاب]] را [[راسخ در علم]] دانسته است، در حالی که نمی‌توان آنان را عالم به [[تاویل]] دانست. از سوی دیگر [[اهل‌بیت]] به [[شهادت]] [[آیه تطهیر]] از هرگونه [[پلیدی]] پاکیزه‌اند، پس باید بر [[تأویل قرآن]] مطلع باشند و اگر می‌بینیم در [[آیه]] بر [[رسوخ]] تکیه شده به جهت آن است که [[رسوخ]] نتیجه [[طهارت]] است<ref>[http://www.maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/5/6.htm دائرة المعارف قرآن کریم، ج۵، ص ۸۷.]</ref>.


==[[وظیفه مسلمانان در برابر اهل‌ بیت]]==
== [[وظیفه مسلمانان در برابر اهل‌ بیت]] ==
{{اصلی|وظایف امت نسبت به اهل بیت}}
در [[قرآن کریم]] و [[روایات]] علاوه بر شمردن [[فضایل]] [[اهل‌ بیت]]{{ع}}، وظیفۀ عموم [[مسلمانان]] را نیز در برابر آنان [[تعیین]] کرده است، وظایفی مانند [[مودت]]، تمسّک به آنان، [[ولایت]]، مقدم دانستن آنان، [[اقتدا]] به ایشان، [[تکریم]]، پرداخت [[خمس]]، [[صله]] و پیوند، [[صلوات]] بر آنان، یاد ایشان، ذکر [[مصائب]]، [[زیارت]] و...<ref>ر.ک. [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۱۱۰.</ref>. برخی از این [[وظایف]] عبارت است از:
#'''[[وجوب پیروی از اهل بیت]]''':  [[اطاعت از اهل بیت]] [[واجب]] است. [[دلایل]] [[وجوب]] [[پیروی از اهل بیت]] اطلاق دارد و همه بایدها و نبایدهای مربوط به [[زندگی]] [[مسلمانان]] را شامل می‌شود و در این جهت تفاوتی میان مسایل [[عبادی]]، [[اقتصادی]] و [[سیاسی]] و [[فرهنگی]] وجود ندارد. به عنوان مثال در [[آیه اولی الأمر]]، [[اطاعت از اولی الأمر]] همان [[جایگاه]] و گستره‌ای را دارد که [[اطاعت از پیامبر]]{{صل}} دارد. [[اولی الأمر]] چنانکه بیان گردید از ویژگی [[عصمت]] برخوردارند، و این ویژگی به [[اهل بیت پیامبر]]{{صل}} اختصاص دارد<ref>ر.ک. [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[اهل بیت - ربانی گلپایگانی (مقاله)|مقاله «اهل بیت»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]] ص ۵۳۹-۵۴۹.</ref>. [[حدیث ثقلین]]، دال بر [[وجوب]] [[پیروی از اهل بیت]] است، در این [[حدیث]]، [[نجات]] [[امت]] از [[گمراهی]] منوط به [[تمسک]] به [[کتاب خدا]] و [[اهل بیت پیامبر]]{{صل}} گردیده است، تمسّک به معنای درآویختن است، درآویختن به [[قرآن]] به [[شناخت]] [[دستورات]] [[قرآن]] و [[پیروی]] از آنهاست، همین گونه است درآویختن به [[اهل بیت]]، یعنی نخست باید دستورهای آنان را [[شناخت]]، سپس آنها را به‌کار بست<ref>ر.ک. [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[اهل بیت - ربانی گلپایگانی (مقاله)|مقاله «اهل بیت»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]] ص ۵۳۹-۵۴۹.</ref>. [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} می‌‌فرماید: «به [[خاندان]] پیامبرتان بنگرید و به آن‌سو روید که آنان می‌روند و پا جای پای آنان نهید، که هیچ‌گاه شما را از طریق [[هدایت]] [[منحرف]] نکنند و به [[هلاکت]] نسپارند. اگر نشستند، بنشینید و اگر برخاستند، برخیزید. بر آنان پیشی مگیرید که [[گمراه]] شوید و از آنان واپس نمانید که هلاک شوید»<ref>نهج البلاغه، خطبه ۹۶</ref>.<ref>ر.ک. [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص ۱۵۵.</ref> [[حدیث سفینه نوح]] نیز بر [[وجوب]] [[پیروی از اهل بیت]] دلالت می‌کند، زیرا در این [[حدیث]] [[پیامبر اکرم]]{{صل}} [[اهل بیت]] خود را به [[کشتی نوح]] [[تشبیه]] کرده است که هر کس داخل آن شد از [[طوفان]] [[نجات]] یافت و هر کس از داخل شدن در آن سرباز زد هلاک گردید، بنابراین، هر کس از [[اهل بیت پیامبر]]{{صل}} [[پیروی]] کند، از [[گمراهی]] [[نجات]] خواهد یافت و هر کس از [[پیروی]] از آنان سرباز زند، [[گمراه]] خواهد شد<ref>ر.ک. [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[اهل بیت - ربانی گلپایگانی (مقاله)|مقاله «اهل بیت»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]] ص ۵۳۹-۵۴۹.</ref>.
# '''[[پرسش در امور دینی]]''': [[خداوند]] در [[قرآن کریم]] می‌فرماید: {{متن قرآن|فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«و اگر نمی‌دانید از دانشمندان بپرسید» سوره نحل، آیه ۴۳.</ref> با توجه به اینکه ذکر در [[قرآن کریم]] درباره [[پیامبر اکرم]]{{صل}}: {{متن قرآن|قَدْ أَنْزَلَ اللَّهُ إِلَيْكُمْ ذِكْرًا رَسُولًا يَتْلُو عَلَيْكُمْ آيَاتِ اللَّهِ}}<ref>«خداوند برای شما یادکردی فرستاده است؛ پیامبری که بر شما آیات روشنگر خداوند را می‌خواند» سوره طلاق، آیه ۱۰ ـ ۱۱</ref> و [[قرآن کریم]]: {{متن قرآن|وَإِنَّهُ لَذِكْرٌ لَكَ وَلِقَوْمِكَ}}<ref>«و همانا آن، یادکردی برای تو و قوم توست» سوره زخرف، آیه ۴۴.</ref> به کار رفته است، می‌توان "[[اهل الذکر]]" را با "[[اهل‌البیت]]" برابر انگاشت<ref>کافی، ج‌۱، ص‌۲۱۰‌ـ‌۲۱۱؛ تفسیر فرات الکوفی، ص‌۲۳۵؛ البرهان، ج‌۳، ص‌۴۲۵.</ref>، زیرا آنان نه تنها [[اهل]] و [[خاندان]] پیامبرند، بلکه به [[گواهی]] روایاتی چون [[متواتر]] [[ثقلین]] در صدر همه [[قرآن]] شناسان "اهل‌ القرآن" جای دارند<ref>المیزان، ج‌۱۲، ص‌۲۸۵؛ ج‌۱۴، ص‌۲۵۷.</ref>، از همین رو [[رسول خدا]]{{صل}} در برخی از [[احادیث]]، [[اهل ذکر]] را بر "[[ائمه]]" منطبق می‌سازد<ref>کافی، ج‌۱، ص‌۲۱۰؛ البرهان، ج‌۳، ص‌۴۲۳.</ref> و در سخنان [[امامان معصوم]]{{ع}} تعبیراتی از این دست فراوان به چشم می‌خورد: {{متن حدیث|نَحْنُ‏ أَهْلُ‏ الذِّکْرِ وَ نَحْنُ‏ الْمَسْئُولُون‏‏‏}}<ref>جامع البیان، مج‌۸‌، ج‌۱۴، ص‌۱۴۵؛ کافی، ج‌۱، ص‌۲۱۰‌ـ‌۲۱۱؛ البرهان، ج‌۳، ص‌۴۲۳، ۴۲۹.</ref>.<ref>ر.ک. [[حسن یوسفیان|یوسفیان، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۵، ص ۸۸</ref> در نگاه [[امام علی]]{{ع}} [[اهل بیت]]، درهای [[دانش]] و کلیدداران [[علوم]] [[الهی]] هستند. از این رو، فرمود: «به [[خدا]] [[سوگند]]، رساندن پیام‌ها و وفای به وعده‌ها و معنای کلمات را به من آموختند. ابواب [[حکمت]] نزد ما [[اهل‌بیت]] است و چراغ [[دین]] به‌دست ما افروخته. بدانید که راه‌های [[دین]] همه یک راه است، راهی هموار و مستقیم. هر که قدم در آن نهد به مقصد رسد و [[غنیمت]] برد و هر که بدان راه نرود [[گمراه]] شود و [[پشیمانی]] برد»<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۱۹</ref>.<ref>ر.ک. [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص ۱۵۵- ۱۵۶.</ref>
#'''[[مودت نسبت به اهل بیت]]''': بنابر [[نص]] [[قرآن کریم]]، [[محبت اهل بیت]] بر هر [[مسلمانی]] [[واجب]] است<ref>{{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}}«بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمی‌خواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را» سوره شوری، آیه ۲۳.</ref>. روایاتی فراوان بر این [[حقیقت]] [[گواهی]] می‌دهند؛ از آن جمله است روایتی از [[پیامبر اسلام]]{{صل}} که می‌فرماید: «من دوست دارم هر کس را که آنان را [[دوست]] بدارد و دشمنم با کسی که آنان را [[دشمن]] بدارد»<ref>ذخائر العقبی‌، طبری/ ۱/ ۲۳.</ref>.<ref>ر.ک. [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۱۴۴.</ref> در [[روایات]] [[فریقین]]، همانند [[قرآن کریم]] به طور صریح بر [[محبت اهل بیت]]{{ع}} تأکید شده است مانند: [[رسول الله]]{{صل}} می‌فرمایند: «[[اولاد]] خود را بر سه [[خصلت]] [[تربیت]] کنید: [[دوستی]] پیامبرتان، [[دوستی]] [[اهل]] بیتش و [[قرائت قرآن]]»<ref>{{متن حدیث|أَدِّبُوا أولادَکم علی ثلاثِ خِصَالٍ: حُبُّ نبیِّکم، وحُبُّ أهلِ بیتِه، وقراءةُ القرآنِ}}؛ متقی هندی، کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال، ج۱۶، ص ۴۵۶، ح ۴۵۴۰۹؛ مناوی، فیض القدیر، ج۱، ص ۲۲۵، ح ۳۳۱.</ref>؛ «[[خدا]] را [[دوست]] بدارید به جهت آنکه از نعمت‌هایش به شما روزی می‌دهد و مرا نیز به جهت [[دوستی خدا]] [[دوست]] بدارید، و [[اهل]] بیتم را به جهت [[دوستی]] من [[دوست]] بدارید»<ref>{{متن حدیث|أَحِبُّوا اللَّهَ لِمَا یَغْذُوکُمْ مِنْ نِعَمِهِ وَأَحِبُّونِی بِحُبِّ اللَّهِ وَأَحِبُّوا أَهْلَ بَیْتِی لِحُبِّی}}؛ ترمذی، الجامع الحصیح (سنن ترمذی)، ج۵، ص۶۶۴، ح ۳۷۸۹؛ حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص ۱۵۰.</ref>. در [[وجوب محبّت اهل بیت پیامبر]]{{صل}} نمی‌توان تردید کرد. در آیۀ {{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}}<ref>«بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمی‌خواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را» سوره شوری، آیه ۲۳.</ref>. مقصود از {{متن قرآن|الْقُرْبَی}} ([[خویشاوندان]]) در این [[آیه]] همان کسانی‌اند که [[آیه تطهیر]] در مورد آنان نازل شده است. به [[نقل]] خوارزمی‌ از [[ابن عباس]]، هنگامی‌ که [[آیه]] «الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَی» نازل شد، کسانی به [[پیامبر]]{{صل}} گفتند: این [[خویشاوندان]] تو که [[مودت]] آنان بر ما [[واجب]] شده، چه کسانی‌اند؟ [[پیامبر]]{{صل}} پاسخ داد: «[[علی]]{{ع}}، [[فاطمه]]{{س}} و دو پسر آنها»<ref>المناقب، حدیث ۲۶۳.</ref>.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[اهل بیت - ربانی گلپایگانی (مقاله)|مقاله «اهل بیت»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی ج۱]] ص ۵۳۹-۵۴۹.</ref>
#'''[[تأمین منابع مالی]]''': [[قرآن کریم]] در کنار [[نام خدا]] و [[رسول]]، ترکیب "[[ذِی الْقُرْبَی]]" را ذکر کرده است و اموالی چون [[خمس]] {{متن قرآن|وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى}}<ref>«بدانید که آنچه غنیمت گرفته‌اید از هرچه باشد یک پنجم آن از آن خداوند و فرستاده او و خویشاوند (وی) است» سوره انفال، آیه ۴۱.</ref> را بر [[مسلمانان]] [[واجب]] کرده است<ref>ر.ک. [[حسن یوسفیان|یوسفیان، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۵، ص ۹۳.</ref>.
#'''نثار [[صلوات]]''': یکی از شیوه‌هایی که می‌تواند [[مردم]] را با [[پیشوایان معصوم]] پیوند دهد، [[بزرگداشت]] یاد و نام آنان است، ازاین‌رو، [[خداوند]] در [[قرآن کریم]] از [[مؤمنان]] می‌خواهد که بر [[رسول]] گرامی‌او [[سلام]] دهند و [[صلوات]] نثارش کنند: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا}}<ref>«خداوند و فرشتگانش بر پیامبر درود می‌فرستند، ای مؤمنان! بر او درود فرستید و به شایستگی (بدو) سلام کنید» سوره احزاب، آیه ۵۶.</ref>. پس از [[نزول]] [[آیه]]، گروهی از [[مسلمانان]] نزد [[پیامبر]]{{صل}} آمدند و از چگونگی [[صلوات]] بر ایشان پرسیدند. نکته در خور توجه در پاسخ آن [[حضرت]] آن است که [[درود]] بر [[آل‌محمد]] نیز جزئی از [[صلوات]] گردیده‌است: {{متن حدیث|اللَّهُمَ‏ صَلِ‏ عَلَی‏ مُحَمَّدٍ وَ عَلَی‏ آلِ‏ مُحَمَّدٍ کَمَا صَلَّیْتَ‏ عَلَی إِبْرَاهِیمَ وَ عَلَی آلِ إِبْرَاهِیم‏‏}}<ref>صحیح‌البخاری، ج‌۵‌ـ‌۶‌، ص۳۲؛ ج‌۷، ص‌۲۰۲؛ صحیح مسلم، سنوسی، ج‌۲، ص‌۲۸۷؛ سنن الترمذی، ج‌۵‌، ص‌۳۸.</ref>.<ref>ر.ک. [[حسن یوسفیان|یوسفیان، حسن]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۵، ص ۹۳.</ref>


== جستارهای وابسته ==  
== جستارهای وابسته ==  
۱۱۲٬۳۴۹

ویرایش