|
|
خط ۹۸: |
خط ۹۸: |
| ==لزوم وجود دائمی [[امام]]{{ع}}== | | ==لزوم وجود دائمی [[امام]]{{ع}}== |
| *[[امام باقر]]{{ع}}:"اگر زمین، لحظهای از [[امام]] خالی بماند، اهل خود را فروخواهد برد چون دریایی که با موجش، اهلش را مضطرف و بی قرار سازد، در موج اضطراب افتند". بنابراین تا هنگام رستاخیز، زمین از وجود حجت الهی خالی نخواهد بود<ref>جمعی از نویسندگان،[[امامتپژوهی (کتاب)|امامتپژوهی]]، ص:۸۹.</ref>. | | *[[امام باقر]]{{ع}}:"اگر زمین، لحظهای از [[امام]] خالی بماند، اهل خود را فروخواهد برد چون دریایی که با موجش، اهلش را مضطرف و بی قرار سازد، در موج اضطراب افتند". بنابراین تا هنگام رستاخیز، زمین از وجود حجت الهی خالی نخواهد بود<ref>جمعی از نویسندگان،[[امامتپژوهی (کتاب)|امامتپژوهی]]، ص:۸۹.</ref>. |
| ==دلایل وجوب و ضرورت [[امام]]{{ع}}==
| |
| *#ادله نقلی محض که به صورت مستقیم و روشن، از ظواهر دینی استفاده میشود.
| |
| *#ادله عقلی محض که همه مقدمات آنها، از اصول عقلی تشکیل میشود.
| |
| *#ادله عقلی – نقلی.
| |
| *'''الف) آیه اولی الامر:<ref>{{عربی|اندازه=120%|﴿{{متن قرآن| يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ}}﴾}}؛ ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید؛ سوره نساء، آیه: ۵۹.</ref>''' وجوب اطاعت از اولی الامر در این آیه مقتضی وجوب تحقق آن است. شاید اشکال شود که وجوب اطاعت از اولی الامر، مسئلهای است که مشروط شده به وجود ایشان؛ مانند وجوب زکات دادن که دال بر وجوب کسب مال نیست. پاسخ: از قرینه سیاق، که {{عربی|اندازه=120%|﴿{{متن قرآن|وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ}}﴾}} بر [[رسول]]، عطف شده است و [[نبوت]]، امری است قطعی، وجوب اولی الامر به دست. و همانگونه که نصب و تعیین پیامبر، فعل خداوند است، نصب و تعیین [[امام]] نیز، "علی الله" است. کلمه {{عربی|اندازه=120%|﴿{{متن قرآن|مِنكُمْ}}﴾}} بعد از {{عربی|اندازه=120%|﴿{{متن قرآن|وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ}}﴾}} نمیتواند به معنای وجوب "علی الناس" باشد، زیرا درباره [[نبوت]] نیز کلمۀ {{عربی|اندازه=150%|"مِنْ أَنْفُسِهِمْ"}} آمده است. مقصود از اینگونه تعابیر، این است که [[پیامبر]] و [[امام]]، از جنس بشرند.
| |
| *'''ب) حدیث {{عربی|اندازه=150%|" مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ "}}:''' در این حدیث، معرفت [[امام]]، به عنوان یک تکلیف دینی، بر هر مسلمانی واجب شده تا آنجا که نشناختن او، اصل ایمان را خدشهدار میسازد و چنین حکم قطعی، مستلزم آن است که زمان، هیچ گاه از [[امام]] خالی نباشد.
| |
| *'''ج) سیره مسلمانان:''' مسلمانان صدر اسلام، وجوب [[امامت]] را امری مسلم میدانستند. از این رو، پس از رحلت [[پیامبر اکرم]]{{صل}}، بیدرنگ، به این مسئله پرداختند. و آنان که شرکت نکرده بودند، دلایل دیگری داشتند. اختلاف میان صحابه درباره [[امامت]]، مربوط به مصداق آن بود نه وجوب آن. متکلمان معتزلی نیز به اجماع صحابه، بر وجوب [[امامت]] استدلال کردهاند اما سیره مسلمانان یا اجماع صحابه بر وجوب [[امامت]]، دلیل شرعی مستقلی به شمار نمیرود.
| |
| *'''د) اجرای حدود و حفظ نظام اسلامی:''' اجرای حدود و حفظ اسلام و مسلمین، بدون وجود [[امام]] با کفایت امکان پذیر نیست پس نصب [[امام]] واجب خواهد بود. اگر کسی مثال بزند: وجوب حج، مشروط به استطاعت است ولی تحصیل استطاعت، بر مکلف واجب نیست، بلکه هرگاه "شرط" یعنی اجرای حدود تحقق یافت، مشروط "[[امامت]]" هم واجب خواهد بود. پاسخ میگوییم: نماز بر مکلف واجب است، ولی انجام دادن آن، مشروط به داشتن طهارت است، وجوب اجرای حدود و حفظ ثغور اسلام و دفاع از کیان اسلام و امت اسلامی، نسبت به وجود امام، از این قبیل است، یعنی شارع مقدس، امور یاد شده را از مسلمانان خواسته است "مانند نماز" ولی تحقق این خواست شارع، مشروط به وجود [[امام]] با کفایت است "مانند وضو" اموری که تحقق آنها منوط به وجود [[امام]] است:
| |
| *#جمع آراء بر امور اجتماعی مانند جهاد.
| |
| *#جلوگیری از هرج و مرج اجتماعی.
| |
| *#اجرای حدود الهی.
| |
| *#قضاوت<ref>ر.ک. [[علی ربانی گلپایگانی]]، [[کلام تطبیقی ج۲ (کتاب)|کلام تطبیقی]]، ج۲، ص:۱۹۷ - ۲۰۳.</ref>.
| |
| *'''ل) وجوب دفع ضررهای عظیم:''' [[امامت]] در بردارنده منافع عظیم اجتماعی است که نادیده گرفتن آنها، زیانهای بزرگی در پی دارد؛ '''صغری:''' أنا نعلم أنّ الخلق اذا کان لهم رئیس قاهر، کان حالهم فی الاحتراز عن المفاسد أثّمُّ ممّا اذا لم یکن لهم هذا الرئیس. '''کبری:''' إنّ دفع الضرر عن النفس واجبٌ. اشکال تقریر یاد شده این است که رهبری امام را در امور دنیا و دین شامل نمیشود. '''پاسخ:''' تعدّد رهبری در مناطق مختلف، به اختلاف و نزاع میانجامد، و با اختصاص [[امامت]] به امور دنیوی، مصالح دینی که مهمترین مقصود شارع است، تأمین نخواهد شد. این دلیل، از ادّله عقلی محض است و وجوب [[امامت]] طبق این دلیل، وجوب نفسی است و نه غیری و مقدمی<ref>ر.ک. [[علی ربانی گلپایگانی]]، [[کلام تطبیقی ج۲ (کتاب)|کلام تطبیقی]]، ج۲، ص:۲۰۶.</ref>.
| |
| *'''م) قاعده لطف و وجوب [[امامت]]:''' "لطف" عبارت است از: فعلی که مکلفان را به سوی اطاعت برمیانگیزد اما به سرحّد الجاء و اجبار نمیرسد؛ بر این اساس، ممکن است مکلف از لطف، استفاده مطلوب را نکند، قاعده لطف، یکی از نتایج و فروع قاعده حسن و قبح عقلی است. هرگاه در جامعهای رهبری با کفایت و تدبیر وجود داشته باشد که از ظلم و تباهی جلوگیری میکند و از فضلیت و عدالت دفاع مینماید، شرایط اجتماعی برای بسط فضائل و ارزشها فراهم تر خواهد بود و مردم از ستمگری و پلیدی میگزینند و این مطلب چیزی جز لطف نیست.
| |
| *'''نتیجه؛''' اینکه [[امامت]] و رهبری، لطف خداوند در حق مکلفان است و مقتضای حکمت الاهی این است که مکلفان را از آن محروم نسازد<ref>ر.ک. [[علی ربانی گلپایگانی]]، [[کلام تطبیقی ج۲ (کتاب)|کلام تطبیقی]]، ج۲، ص:۲۰۶ - ۲۰۸.</ref>.
| |
| ==شناخت امام== | | ==شناخت امام== |
| {{اصلی|شناخت امام}} | | {{اصلی|شناخت امام}} |