پرش به محتوا

ابلیس در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جز (جایگزینی متن - '\<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(252\,\s252\,\s233\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\[\[(.*)\]\](.*)\"\'\'\'(.*)\'\'\'\"(.*)\<\/div\>\n\<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(255\,\s245\,\s227\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\<\/div\>\n\n' به '{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = $2 | عنوان مدخل = $4 | مداخل مرتبط = $6 | پرسش مرتبط = }} ')
خط ۹: خط ۹:
==مقدمه==
==مقدمه==
*واژه [[ابلیس]] در [[قرآن کریم]] یازده بار به کار رفته که نُه بار آن در ضمن داستان [[آفرینش آدم]] و [[فرمان]] [[سجده]] بر وی آمده است. {{متن قرآن| وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُواْ لآدَمَ فَسَجَدُواْ إِلاَّ إِبْلِيسَ أَبَى وَاسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ}}<ref> و (یاد کنید) آنگاه را که به فرشتگان گفتیم: برای آدم فروتنی کنید، همه فروتنی کردند جز ابلیس که سرباز زد و سرکشی کرد و از کافران شد ؛ سوره بقره، آیه: ۳۴.</ref>؛ {{متن قرآن|وَلَقَدْ خَلَقْنَاكُمْ ثُمَّ صَوَّرْنَاكُمْ ثُمَّ قُلْنَا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُواْ لآدَمَ فَسَجَدُواْ إِلاَّ إِبْلِيسَ لَمْ يَكُن مِّنَ السَّاجِدِينَ قَالَ مَا مَنَعَكَ أَلاَّ تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُكَ قَالَ أَنَاْ خَيْرٌ مِّنْهُ خَلَقْتَنِي مِن نَّارٍ وَخَلَقْتَهُ مِن طِينٍ}}<ref> و به راستی شما را آفریدیم و شما را چهره‌نگاری کردیم سپس به فرشتگان گفتیم: برای آدم فروتنی کنید! همه فروتنی کردند جز ابلیس که از فروتنان نبود خداوند) فرمود: آنگاه که به تو فرمان دادم. چه چیز تو را از فروتنی بازداشت؟ گفت:من از او بهترم! مرا از آتش و او را از گل آفریده‌ای؛ سوره اعراف، آیه: ۱۱- ۱۲ .</ref>؛ {{متن قرآن|إِلاَّ إِبْلِيسَ أَبَى أَن يَكُونَ مَعَ السَّاجِدِينَ قَالَ يَا إِبْلِيسُ مَا لَكَ أَلاَّ تَكُونَ مَعَ السَّاجِدِينَ}}<ref> جز ابلیس که از بودن با فروتنان خودداری ورزید فرمود: ای ابلیس! تو را چه می‌شود که با فروتنان نیستی؟؛ سوره حجر، آیه: ۳۱- ۳۲.</ref>؛ {{متن قرآن| وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُواْ لآدَمَ فَسَجَدُواْ إِلاَّ إِبْلِيسَ قَالَ أَأَسْجُدُ لِمَنْ خَلَقْتَ طِينًا}}<ref>  و (یاد کن) آنگاه را که با فرشتگان گفتیم: برای آدم فروتنی کنید و فروتنی کردند جز ابلیس که گفت: آیا برای کسی فروتنی کنم که از گل آفریده‌ای؟؛ سوره اسراء، آیه: ۶۱.</ref>؛ {{متن قرآن|وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلِيسَ كَانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ أَفَتَتَّخِذُونَهُ وَذُرِّيَّتَهُ أَوْلِيَاء مِن دُونِي وَهُمْ لَكُمْ عَدُوٌّ بِئْسَ لِلظَّالِمِينَ بَدَلا }}<ref>  و (یاد کن) آنگاه را که به فرشتگان گفتیم برای آدم فروتنی کنید! (همه) فروتنی کردند جز ابلیس که از پریان بود و از فرمان پروردگارش سر پیچید؛ با این حال آیا شما او و فرزندانش را به جای من به سروری برمی‌گزینید با آنکه آنان دشمن شمایند؟ بد جایگزینی برای ستمگرانند؛ سوره کهف، آیه: ۵۰.</ref>؛ {{متن قرآن| وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلِيسَ أَبَى}}<ref> و (یاد کن) آنگاه را که به فرشتگان گفتیم برای آدم فروتنی کنید (همگان) فروتنی کردند جز ابلیس که سر باز زد؛ سوره طه، آیه: ۱۱۶.</ref>؛ {{متن قرآن|إِلاَّ إِبْلِيسَ اسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنْ الْكَافِرِينَ قَالَ يَا إِبْلِيسُ مَا مَنَعَكَ أَن تَسْجُدَ لِمَا خَلَقْتُ بِيَدَيَّ أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنتَ مِنَ الْعَالِينَ}}<ref> جز ابلیس که سرکشی کرد و از کافران بود.فرمود: ای ابلیس! چه چیز تو را از فروتنی برای چیزی که به دست خویش آفریدم، باز داشت؟
*واژه [[ابلیس]] در [[قرآن کریم]] یازده بار به کار رفته که نُه بار آن در ضمن داستان [[آفرینش آدم]] و [[فرمان]] [[سجده]] بر وی آمده است. {{متن قرآن| وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُواْ لآدَمَ فَسَجَدُواْ إِلاَّ إِبْلِيسَ أَبَى وَاسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ}}<ref> و (یاد کنید) آنگاه را که به فرشتگان گفتیم: برای آدم فروتنی کنید، همه فروتنی کردند جز ابلیس که سرباز زد و سرکشی کرد و از کافران شد ؛ سوره بقره، آیه: ۳۴.</ref>؛ {{متن قرآن|وَلَقَدْ خَلَقْنَاكُمْ ثُمَّ صَوَّرْنَاكُمْ ثُمَّ قُلْنَا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُواْ لآدَمَ فَسَجَدُواْ إِلاَّ إِبْلِيسَ لَمْ يَكُن مِّنَ السَّاجِدِينَ قَالَ مَا مَنَعَكَ أَلاَّ تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُكَ قَالَ أَنَاْ خَيْرٌ مِّنْهُ خَلَقْتَنِي مِن نَّارٍ وَخَلَقْتَهُ مِن طِينٍ}}<ref> و به راستی شما را آفریدیم و شما را چهره‌نگاری کردیم سپس به فرشتگان گفتیم: برای آدم فروتنی کنید! همه فروتنی کردند جز ابلیس که از فروتنان نبود خداوند) فرمود: آنگاه که به تو فرمان دادم. چه چیز تو را از فروتنی بازداشت؟ گفت:من از او بهترم! مرا از آتش و او را از گل آفریده‌ای؛ سوره اعراف، آیه: ۱۱- ۱۲ .</ref>؛ {{متن قرآن|إِلاَّ إِبْلِيسَ أَبَى أَن يَكُونَ مَعَ السَّاجِدِينَ قَالَ يَا إِبْلِيسُ مَا لَكَ أَلاَّ تَكُونَ مَعَ السَّاجِدِينَ}}<ref> جز ابلیس که از بودن با فروتنان خودداری ورزید فرمود: ای ابلیس! تو را چه می‌شود که با فروتنان نیستی؟؛ سوره حجر، آیه: ۳۱- ۳۲.</ref>؛ {{متن قرآن| وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُواْ لآدَمَ فَسَجَدُواْ إِلاَّ إِبْلِيسَ قَالَ أَأَسْجُدُ لِمَنْ خَلَقْتَ طِينًا}}<ref>  و (یاد کن) آنگاه را که با فرشتگان گفتیم: برای آدم فروتنی کنید و فروتنی کردند جز ابلیس که گفت: آیا برای کسی فروتنی کنم که از گل آفریده‌ای؟؛ سوره اسراء، آیه: ۶۱.</ref>؛ {{متن قرآن|وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلِيسَ كَانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ أَفَتَتَّخِذُونَهُ وَذُرِّيَّتَهُ أَوْلِيَاء مِن دُونِي وَهُمْ لَكُمْ عَدُوٌّ بِئْسَ لِلظَّالِمِينَ بَدَلا }}<ref>  و (یاد کن) آنگاه را که به فرشتگان گفتیم برای آدم فروتنی کنید! (همه) فروتنی کردند جز ابلیس که از پریان بود و از فرمان پروردگارش سر پیچید؛ با این حال آیا شما او و فرزندانش را به جای من به سروری برمی‌گزینید با آنکه آنان دشمن شمایند؟ بد جایگزینی برای ستمگرانند؛ سوره کهف، آیه: ۵۰.</ref>؛ {{متن قرآن| وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلِيسَ أَبَى}}<ref> و (یاد کن) آنگاه را که به فرشتگان گفتیم برای آدم فروتنی کنید (همگان) فروتنی کردند جز ابلیس که سر باز زد؛ سوره طه، آیه: ۱۱۶.</ref>؛ {{متن قرآن|إِلاَّ إِبْلِيسَ اسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنْ الْكَافِرِينَ قَالَ يَا إِبْلِيسُ مَا مَنَعَكَ أَن تَسْجُدَ لِمَا خَلَقْتُ بِيَدَيَّ أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنتَ مِنَ الْعَالِينَ}}<ref> جز ابلیس که سرکشی کرد و از کافران بود.فرمود: ای ابلیس! چه چیز تو را از فروتنی برای چیزی که به دست خویش آفریدم، باز داشت؟
سرکشی کردی یا از والا رتبگانی؟؛ سوره ص، آیه: ۷۴-۷۵.</ref> شرح داستان بر اساس [[آیات]] [[سوره اعراف]] که با تفصیل بیش تری به این موضوع پرداخته، چنین است: هنگامی که [[خداوند]]، [[بشر]] را از [[گِل]] آفرید و از [[روح]] خویش در او دمید، به [[فرشتگان]] [[فرمان]] [[سجده]] بر وی داد. همه [[فرشتگان]]، جز [[ابلیس]] [[سجده]] کردند؛ ولی او [[تکبر]] ورزید و از [[سجده]] سرباز زد. وقتی [[خداوند]] سبب را پرسید، [[ابلیس]] گفت: من از او بهترم؛ زیرا مرا از [[آتش]] و او را از [[گِل]] آفریدی؛ آن گاه [[خداوند]] [[ابلیس]] را از آن [[مقام]] راند و او را [[لعنت]] کرد. [[ابلیس]] از [[خداوند]] تا روز بعث مهلت خواست و [[خدا]] به او مهلت داد؛ سپس [[ابلیس]] [[سوگند]] یاد کرد که همه [[بندگان]] به جز مخلَصان را از راه به در بَرَد و [[خداوند]] به او و پیروانش [[وعده]] [[جهنم]] داد. در دو مورد دیگر نیز واژه [[ابلیس]] آمده است: یکی در سوره سبأ <ref>{{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا فِي قَرْيَةٍ مِّن نَّذِيرٍ إِلاَّ قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا بِمَا أُرْسِلْتُم بِهِ كَافِرُونَ}}؛ و ما در هیچ شهری، بیم‌دهنده‌ای نفرستادیم مگر که کامرانان آن (شهر) گفتند: ما منکر پیام رسالت شماییم ؛ سوره سبأ، آیه: ۳۴.</ref> که به [[پیروی]] [[قوم]] سبأ از او اشاره دارد و دیگری در سوره شعراء<ref>{{متن قرآن| وَجُنُودُ إِبْلِيسَ أَجْمَعُونَ}}؛و همه سپاه ابلیس را؛ سوره شعراء، آیه: ۹۵.</ref> که پایان کار او و پیروانش در روز بازپسین را گزارش می‌دهد<ref>[[علی محمدی آشنانی|محمدی آشنانی، علی]]، [[ ابلیس - محمدی آشنانی (مقاله)|مقاله «ابلیس»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص ۵۵۸.</ref>.
سرکشی کردی یا از والا رتبگانی؟؛ سوره ص، آیه: ۷۴-۷۵.</ref> شرح داستان بر اساس [[آیات]] [[سوره اعراف]] که با تفصیل بیش تری به این موضوع پرداخته، چنین است: هنگامی که [[خداوند]]، [[بشر]] را از [[گِل]] آفرید و از [[روح]] خویش در او دمید، به [[فرشتگان]] [[فرمان]] [[سجده]] بر وی داد. همه [[فرشتگان]]، جز [[ابلیس]] [[سجده]] کردند؛ ولی او [[تکبر]] ورزید و از [[سجده]] سرباز زد. وقتی [[خداوند]] سبب را پرسید، [[ابلیس]] گفت: من از او بهترم؛ زیرا مرا از [[آتش]] و او را از [[گِل]] آفریدی؛ آن گاه [[خداوند]] [[ابلیس]] را از آن [[مقام]] راند و او را [[لعنت]] کرد. [[ابلیس]] از [[خداوند]] تا روز بعث مهلت خواست و [[خدا]] به او مهلت داد؛ سپس [[ابلیس]] [[سوگند]] یاد کرد که همه [[بندگان]] به جز مخلَصان را از راه به در بَرَد و [[خداوند]] به او و پیروانش [[وعده]] [[جهنم]] داد. در دو مورد دیگر نیز واژه [[ابلیس]] آمده است: یکی در سوره سبأ <ref>{{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا فِي قَرْيَةٍ مِّن نَّذِيرٍ إِلاَّ قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا بِمَا أُرْسِلْتُم بِهِ كَافِرُونَ}}؛ و ما در هیچ شهری، بیم‌دهنده‌ای نفرستادیم مگر که کامرانان آن (شهر) گفتند: ما منکر پیام رسالت شماییم ؛ سوره سبأ، آیه: ۳۴.</ref> که به [[پیروی]] [[قوم]] سبأ از او اشاره دارد و دیگری در سوره شعراء<ref>{{متن قرآن| وَجُنُودُ إِبْلِيسَ أَجْمَعُونَ}}؛و همه سپاه ابلیس را؛ سوره شعراء، آیه: ۹۵.</ref> که پایان کار او و پیروانش در روز بازپسین را گزارش می‌دهد<ref>[[علی محمدی آشنانی|محمدی آشنانی، علی]]، [[ابلیس - محمدی آشنانی (مقاله)|مقاله «ابلیس»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص ۵۵۸.</ref>.
*واژه [[شیطان]] و [[شیاطین]] نیز ۸۸ بار در [[قرآن]] به کار رفته که در بسیاری از موارد به معنای [[ابلیس]] است. [[شیطان]]، اسم جنس و نامی فراگیر برای هر موجود شریر متمرد و [[فریب]] کار است. از بررسی موارد کاربرد واژه [[شیطان]] در [[قرآن]] و گفته [[مفسران]] بر می‌آید که در اغلب موارد، مقصود از [[شیطان]] یا دست کم، مصداق بارز آن، همان [[ابلیس]] است<ref>جامع البیان، مج ۱، ج ۱، ص ۳۳۶؛ روض الجنان، ج ۸، ص۱۵۱؛ المیزان، ج ۱۴، ص ۳۴۳.</ref>. برخی تصریح کرده‌اند که [[شیطان]] اغلب به معنای [[ابلیس]] به کار<ref>المیزان، ج ۷، ص ۳۲۱.</ref> رفته و عَلَم بالغلبه برای آن شده است<ref>روح المعانی، مج ۳، ج ۴، ص ۲۰۲.</ref> و به نظر برخی، "الشیطان" همه جا مرادف [[ابلیس]] است<ref>اعلام القرآن، ص ۸۳.</ref>. [[قرآن]] پس از سرباز زدن [[ابلیس]] از [[سجده]]، او را "الشیطان" یاد می‌کند. {{متن قرآن|فَأَزَلَّهُمَا الشَّيْطَانُ عَنْهَا فَأَخْرَجَهُمَا مِمَّا كَانَا فِيهِ وَقُلْنَا اهْبِطُواْ بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَلَكُمْ فِي الأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَمَتَاعٌ إِلَى حِينٍ}}<ref> شیطان، آنان را از آن فرو لغزاند و از جایی که بودند بیرون راند و ما گفتیم: فرود آیید دشمن یکدیگر! و در زمین تا روزگاری، آرامشگاه و برخورداری خواهید داشت؛ سوره بقره، آیه: ۳۶.</ref>؛ {{متن قرآن|فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّيْطَانُ لِيُبْدِيَ لَهُمَا مَا وُورِيَ عَنْهُمَا مِن سَوْآتِهِمَا وَقَالَ مَا نَهَاكُمَا رَبُّكُمَا عَنْ هَذِهِ الشَّجَرَةِ إِلاَّ أَن تَكُونَا مَلَكَيْنِ أَوْ تَكُونَا مِنَ الْخَالِدِينَ}}<ref>  پس شیطان آن دو را به وسوسه افکند تا از شرمگاه‌هایشان آنچه را بر آن دو پوشیده بود بر آنها آشکار سازد و گفت: پروردگارتان شما را از این درخت باز نداشت مگر بدین رو که مبادا دو فرشته شوید یا از جاودانگان گردید؛ سوره اعراف، آیه: ۲۰.</ref>؛ {{متن قرآن|فَقُلْنَا يَا آدَمُ إِنَّ هَذَا عَدُوٌّ لَّكَ وَلِزَوْجِكَ فَلا يُخْرِجَنَّكُمَا مِنَ الْجَنَّةِ فَتَشْقَى}}<ref> گفتیم: ای آدم! این (ابلیس) دشمن تو و دشمن همسر توست، مبادا شما را از بهشت بیرون براند که در سختی افتی؛ سوره طه، آیه: ۱۱۷.</ref> در پاره‌ای از [[آیات]] دیگر، واژه [[شیطان]] معنایی جز [[ابلیس]] را نمی‌رساند؛ به طور مثال، در [[آیه]]: {{متن قرآن|وَقَالَ الشَّيْطَانُ لَمَّا قُضِيَ الْأَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَكُمْ وَعْدَ الْحَقِّ}}<ref>«و چون کار به پایان آید شیطان می‌گوید: خداوند به شما وعده راستین کرده بود و من به شما وعده کردم و وفا نکردم  و مرا بر شما هیچ چیرگی نبود جز اینکه شما را فرا خواندم و شما پذیرفتید  پس مرا سرزنش مکنید و خود را سرزنش کنید، نه من فریادرس شمایم و نه شما فریاد» سوره ابراهیم، آیه ۲۲.</ref> به اتفاق گفته شده که مقصود از "[[شیطان]]"، جز [[ابلیس]] موجود دیگری نیست<ref>مجمع البیان، ج ۶، ص ۴۷۸.</ref>؛ البته در پاره‌ای از موارد چون [[آیه]] {{متن قرآن|الشَّيْطَانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ}}<ref>«شیطان شما را از تنگدستی می‌هراساند و به کار زشت وا می‌دارد و خداوند شما را به آمرزش و بخششی از سوی خویش نوید می‌دهد؛ و خداوند نعمت‌گستری داناست» سوره بقره، آیه ۲۶۸.</ref>در این که مقصود، [[ابلیس]] است یا دیگر [[فریب]] کارانِ [[جن]] و انس را نیز در بر می‌گیرد، [[اختلاف]] نظر وجود دارد<ref>التفسیر الکبیر، ج ۷، ص ۶۸.</ref>. برآیند کاوش‌ها آن است که مقصود از مفرد معرفه (الشیطان)، [[ابلیس]] است، مگر آن که قرینه‌ای برخلاف باشد و در بیش‌تر موارد، مقصود از مفرد نکره ([[شیطان]]) نیز [[ابلیس]] به شمار می‌رود و صیغه جمع آن ([[شیاطین]]) نیز [[ابلیس]] را که یکی از مصادیق روشن است، فرا می‌گیرد<ref>الفرقان، ج۱، ص۳۰۶؛ اعلام القرآن، ص۸۳.</ref><ref>[[علی محمدی آشنانی|محمدی آشنانی، علی]]، [[ ابلیس - محمدی آشنانی (مقاله)|مقاله «ابلیس»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص ۵۵۸-۵۵۹.</ref>.
*واژه [[شیطان]] و [[شیاطین]] نیز ۸۸ بار در [[قرآن]] به کار رفته که در بسیاری از موارد به معنای [[ابلیس]] است. [[شیطان]]، اسم جنس و نامی فراگیر برای هر موجود شریر متمرد و [[فریب]] کار است. از بررسی موارد کاربرد واژه [[شیطان]] در [[قرآن]] و گفته [[مفسران]] بر می‌آید که در اغلب موارد، مقصود از [[شیطان]] یا دست کم، مصداق بارز آن، همان [[ابلیس]] است<ref>جامع البیان، مج ۱، ج ۱، ص ۳۳۶؛ روض الجنان، ج ۸، ص۱۵۱؛ المیزان، ج ۱۴، ص ۳۴۳.</ref>. برخی تصریح کرده‌اند که [[شیطان]] اغلب به معنای [[ابلیس]] به کار<ref>المیزان، ج ۷، ص ۳۲۱.</ref> رفته و عَلَم بالغلبه برای آن شده است<ref>روح المعانی، مج ۳، ج ۴، ص ۲۰۲.</ref> و به نظر برخی، "الشیطان" همه جا مرادف [[ابلیس]] است<ref>اعلام القرآن، ص ۸۳.</ref>. [[قرآن]] پس از سرباز زدن [[ابلیس]] از [[سجده]]، او را "الشیطان" یاد می‌کند. {{متن قرآن|فَأَزَلَّهُمَا الشَّيْطَانُ عَنْهَا فَأَخْرَجَهُمَا مِمَّا كَانَا فِيهِ وَقُلْنَا اهْبِطُواْ بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَلَكُمْ فِي الأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَمَتَاعٌ إِلَى حِينٍ}}<ref> شیطان، آنان را از آن فرو لغزاند و از جایی که بودند بیرون راند و ما گفتیم: فرود آیید دشمن یکدیگر! و در زمین تا روزگاری، آرامشگاه و برخورداری خواهید داشت؛ سوره بقره، آیه: ۳۶.</ref>؛ {{متن قرآن|فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّيْطَانُ لِيُبْدِيَ لَهُمَا مَا وُورِيَ عَنْهُمَا مِن سَوْآتِهِمَا وَقَالَ مَا نَهَاكُمَا رَبُّكُمَا عَنْ هَذِهِ الشَّجَرَةِ إِلاَّ أَن تَكُونَا مَلَكَيْنِ أَوْ تَكُونَا مِنَ الْخَالِدِينَ}}<ref>  پس شیطان آن دو را به وسوسه افکند تا از شرمگاه‌هایشان آنچه را بر آن دو پوشیده بود بر آنها آشکار سازد و گفت: پروردگارتان شما را از این درخت باز نداشت مگر بدین رو که مبادا دو فرشته شوید یا از جاودانگان گردید؛ سوره اعراف، آیه: ۲۰.</ref>؛ {{متن قرآن|فَقُلْنَا يَا آدَمُ إِنَّ هَذَا عَدُوٌّ لَّكَ وَلِزَوْجِكَ فَلا يُخْرِجَنَّكُمَا مِنَ الْجَنَّةِ فَتَشْقَى}}<ref> گفتیم: ای آدم! این (ابلیس) دشمن تو و دشمن همسر توست، مبادا شما را از بهشت بیرون براند که در سختی افتی؛ سوره طه، آیه: ۱۱۷.</ref> در پاره‌ای از [[آیات]] دیگر، واژه [[شیطان]] معنایی جز [[ابلیس]] را نمی‌رساند؛ به طور مثال، در [[آیه]]: {{متن قرآن|وَقَالَ الشَّيْطَانُ لَمَّا قُضِيَ الْأَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَكُمْ وَعْدَ الْحَقِّ}}<ref>«و چون کار به پایان آید شیطان می‌گوید: خداوند به شما وعده راستین کرده بود و من به شما وعده کردم و وفا نکردم  و مرا بر شما هیچ چیرگی نبود جز اینکه شما را فرا خواندم و شما پذیرفتید  پس مرا سرزنش مکنید و خود را سرزنش کنید، نه من فریادرس شمایم و نه شما فریاد» سوره ابراهیم، آیه ۲۲.</ref> به اتفاق گفته شده که مقصود از "[[شیطان]]"، جز [[ابلیس]] موجود دیگری نیست<ref>مجمع البیان، ج ۶، ص ۴۷۸.</ref>؛ البته در پاره‌ای از موارد چون [[آیه]] {{متن قرآن|الشَّيْطَانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ}}<ref>«شیطان شما را از تنگدستی می‌هراساند و به کار زشت وا می‌دارد و خداوند شما را به آمرزش و بخششی از سوی خویش نوید می‌دهد؛ و خداوند نعمت‌گستری داناست» سوره بقره، آیه ۲۶۸.</ref>در این که مقصود، [[ابلیس]] است یا دیگر [[فریب]] کارانِ [[جن]] و انس را نیز در بر می‌گیرد، [[اختلاف]] نظر وجود دارد<ref>التفسیر الکبیر، ج ۷، ص ۶۸.</ref>. برآیند کاوش‌ها آن است که مقصود از مفرد معرفه (الشیطان)، [[ابلیس]] است، مگر آن که قرینه‌ای برخلاف باشد و در بیش‌تر موارد، مقصود از مفرد نکره ([[شیطان]]) نیز [[ابلیس]] به شمار می‌رود و صیغه جمع آن ([[شیاطین]]) نیز [[ابلیس]] را که یکی از مصادیق روشن است، فرا می‌گیرد<ref>الفرقان، ج۱، ص۳۰۶؛ اعلام القرآن، ص۸۳.</ref><ref>[[علی محمدی آشنانی|محمدی آشنانی، علی]]، [[ابلیس - محمدی آشنانی (مقاله)|مقاله «ابلیس»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص ۵۵۸-۵۵۹.</ref>.
*برابر برخی [[روایات]]، نام اصلی [[ابلیس]]، حارث (حرث) بوده است که به [[دلیل]] [[عبادت]] طولانی، او را عزازیل، یعنی [[عزیز]] [[خدا]]، خطاب می‌کردند. وی پس از عُجب، [[ابلیس]] نامیده شد و پس از امتناع از [[سجده]] و رانده شدن از درگاه [[الهی]]، الشیطان نام گرفت<ref>تاریخ بلعمی، ج ۱، ص ۱۶؛ روح البیان، ج ۸، ص ۵۹؛ البدایة و النهایه، ج۱، ص۶۹ وبحارالانوار، ج۶۰، ص ۲۴۱؛ اعلام قرآن، ص۸۲.</ref>. نام‌های دیگر او، "ضریس"، "سرحوب"، "المتکون" و "المتکوز" است<ref>دائرة المعارف الشیعیه، ج۲، ص ۱۹۹.</ref>. [[زرتشتیان]] او را "انگْرَ مَینیو" angra maienyoخوانند. [[کنیه]] و [[القاب]] [[ابلیس]] عبارتند از: ابومُره (ابوقره) ابوکردوس، ابولبینی (نام دختر وی)<ref>مجمع البحرین، ج ۱، ص ۲۳۹؛ روح البیان، ج ۸، ص ۵۹.</ref> نائل، ابوالحسبان، ابوخلاف، [[ابودجانه]]<ref>ابلیس فی القرآن و الحدیث، ص ۱۲؛ اعلام قرآن، ص ۷۸؛ کشف الاسرار، ج ۱، ص ۱۴۵.</ref><ref>[[علی محمدی آشنانی|محمدی آشنانی، علی]]، [[ ابلیس - محمدی آشنانی (مقاله)|مقاله «ابلیس»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص ۵۵۹.</ref>.
*برابر برخی [[روایات]]، نام اصلی [[ابلیس]]، حارث (حرث) بوده است که به [[دلیل]] [[عبادت]] طولانی، او را عزازیل، یعنی [[عزیز]] [[خدا]]، خطاب می‌کردند. وی پس از عُجب، [[ابلیس]] نامیده شد و پس از امتناع از [[سجده]] و رانده شدن از درگاه [[الهی]]، الشیطان نام گرفت<ref>تاریخ بلعمی، ج ۱، ص ۱۶؛ روح البیان، ج ۸، ص ۵۹؛ البدایة و النهایه، ج۱، ص۶۹ وبحارالانوار، ج۶۰، ص ۲۴۱؛ اعلام قرآن، ص۸۲.</ref>. نام‌های دیگر او، "ضریس"، "سرحوب"، "المتکون" و "المتکوز" است<ref>دائرة المعارف الشیعیه، ج۲، ص ۱۹۹.</ref>. [[زرتشتیان]] او را "انگْرَ مَینیو" angra maienyoخوانند. [[کنیه]] و [[القاب]] [[ابلیس]] عبارتند از: ابومُره (ابوقره) ابوکردوس، ابولبینی (نام دختر وی)<ref>مجمع البحرین، ج ۱، ص ۲۳۹؛ روح البیان، ج ۸، ص ۵۹.</ref> نائل، ابوالحسبان، ابوخلاف، [[ابودجانه]]<ref>ابلیس فی القرآن و الحدیث، ص ۱۲؛ اعلام قرآن، ص ۷۸؛ کشف الاسرار، ج ۱، ص ۱۴۵.</ref><ref>[[علی محمدی آشنانی|محمدی آشنانی، علی]]، [[ابلیس - محمدی آشنانی (مقاله)|مقاله «ابلیس»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص ۵۵۹.</ref>.
*درباره ریشه لغوی واژه "[[ابلیس]]" دو دیدگاه وجود دارد:
*درباره ریشه لغوی واژه "[[ابلیس]]" دو دیدگاه وجود دارد:
#برخی از لغت‌شناسان<ref>مفردات، ص ۱۴۳، «بلس»؛ تاج العروس، ج ۸، ص ۲۰۹، «بلس»؛ مقاییس، ج ۱، ص ۳۰۰، «بلس».</ref> و [[مفسران]]<ref>روح المعانی، مج۱، ج۱، ص۳۶۴؛ جامع البیان، مج۱، ج۱، ص۳۲۵.</ref>، [[ابلیس]] را واژه‌ای [[عربی]] بر وزن "افعیل" دانسته‌اند که از ریشه (ب - ل - س) اشتقاق یافته است. این واژه در لغت به معنای [[یأس]]، [[حزن]]، درماندن، [[سکوت]] و [[حزن]] ناشی از [[یأس]] و [[ترس]]، [[پشیمانی]] و [[حیرت]] آمده و [[ابلیس]]، بدان روی بدین نام خوانده شده که از هر خیر یا از [[رحمت الهی]] مأیوس و پشیمان شد<ref>مفردات، ص۱۴۳؛ مقاییس، ج۱، ص ۳۰۰؛ العین، ص ۹۳، «بلس».</ref>. زبیدی می‌گوید: "بلس" به معنای کسی است که خیری نزد او یافت نشود یا آن کس که از او [[شر]] برخیزد<ref>تاج العروس، ج ۸، ص ۲۰۸، «بلس».</ref>. براساس این دیدگاه، غیر منصرف بودن [[ابلیس]] به [[دلیل]] آن است که در زبان [[عربی]] کم نظیر و به اعلام بیگانه شباهت دارد<ref>جامع البیان، مج ۱، ج ۱، ص ۳۲۶.</ref>.
#برخی از لغت‌شناسان<ref>مفردات، ص ۱۴۳، «بلس»؛ تاج العروس، ج ۸، ص ۲۰۹، «بلس»؛ مقاییس، ج ۱، ص ۳۰۰، «بلس».</ref> و [[مفسران]]<ref>روح المعانی، مج۱، ج۱، ص۳۶۴؛ جامع البیان، مج۱، ج۱، ص۳۲۵.</ref>، [[ابلیس]] را واژه‌ای [[عربی]] بر وزن "افعیل" دانسته‌اند که از ریشه (ب - ل - س) اشتقاق یافته است. این واژه در لغت به معنای [[یأس]]، [[حزن]]، درماندن، [[سکوت]] و [[حزن]] ناشی از [[یأس]] و [[ترس]]، [[پشیمانی]] و [[حیرت]] آمده و [[ابلیس]]، بدان روی بدین نام خوانده شده که از هر خیر یا از [[رحمت الهی]] مأیوس و پشیمان شد<ref>مفردات، ص۱۴۳؛ مقاییس، ج۱، ص ۳۰۰؛ العین، ص ۹۳، «بلس».</ref>. زبیدی می‌گوید: "بلس" به معنای کسی است که خیری نزد او یافت نشود یا آن کس که از او [[شر]] برخیزد<ref>تاج العروس، ج ۸، ص ۲۰۸، «بلس».</ref>. براساس این دیدگاه، غیر منصرف بودن [[ابلیس]] به [[دلیل]] آن است که در زبان [[عربی]] کم نظیر و به اعلام بیگانه شباهت دارد<ref>جامع البیان، مج ۱، ج ۱، ص ۳۲۶.</ref>.
#بیش‌تر لغت دانان، واژه [[ابلیس]] را برگرفته از زبان‌های بیگانه می‌دانند و [[علت]] غیر منصرف بودن آن را عَلَم و اعجمی بودن ذکر می‌کنند<ref>مجمع البحرین، ج۱، ص۲۳۹؛ لسان العرب، ج۱، ص۴۸۳، «بلس».</ref>. برخی از صاحبان این [[رأی]]، از مأخذ اصلی این واژه و چگونگی انتقال آن به زبان [[عربی]] سخن نگفته‌اند. کسانی هم که به بررسی و کاوش پرداخته‌اند، به نظر یک سانی نرسیده‌اند. در این زمینه، سه احتمال ذکر شده است: بیش‌تر خاورشناسان، چون «گایگر» Geiger، «فون کومر» Vonkremer و «فرنکل» Fraenkel این واژه را برگرفته از کلمه یونانی «دیابولس» diabolos دانسته‌اند<ref>دائرة المعارف الاسلامیه، ج ۱۴، ص ۵۱؛ قاموس کتاب مقدس، ص۵۴۵؛ معجم الاهوت، ص ۴۶۶.</ref><ref>[[علی محمدی آشنانی|محمدی آشنانی، علی]]، [[ ابلیس - محمدی آشنانی (مقاله)|مقاله «ابلیس»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص ۵۶۰.</ref>.
#بیش‌تر لغت دانان، واژه [[ابلیس]] را برگرفته از زبان‌های بیگانه می‌دانند و [[علت]] غیر منصرف بودن آن را عَلَم و اعجمی بودن ذکر می‌کنند<ref>مجمع البحرین، ج۱، ص۲۳۹؛ لسان العرب، ج۱، ص۴۸۳، «بلس».</ref>. برخی از صاحبان این [[رأی]]، از مأخذ اصلی این واژه و چگونگی انتقال آن به زبان [[عربی]] سخن نگفته‌اند. کسانی هم که به بررسی و کاوش پرداخته‌اند، به نظر یک سانی نرسیده‌اند. در این زمینه، سه احتمال ذکر شده است: بیش‌تر خاورشناسان، چون «گایگر» Geiger، «فون کومر» Vonkremer و «فرنکل» Fraenkel این واژه را برگرفته از کلمه یونانی «دیابولس» diabolos دانسته‌اند<ref>دائرة المعارف الاسلامیه، ج ۱۴، ص ۵۱؛ قاموس کتاب مقدس، ص۵۴۵؛ معجم الاهوت، ص ۴۶۶.</ref><ref>[[علی محمدی آشنانی|محمدی آشنانی، علی]]، [[ابلیس - محمدی آشنانی (مقاله)|مقاله «ابلیس»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص ۵۶۰.</ref>.
*لفظ "دیابولس" در ترجمه، معادل لغتِ عبری STN ([[شیطان]]) است که در [[عهد عتیق]] به کار رفته است. گفته شده: لغت دیابولس در زبان یونانی به معنای نمام و مفتری است<ref>لسان العرب، المصطلحات العلمیه، ج۴، ص۶۹؛ اعلام قرآن، ص۷۷.</ref>. [[پژوهش]]‌گران، انتقال مستقیم آن را از زبان یونانی به [[عربی]] بعید می‌دانند و با [[عنایت]] به آن که واژه دیابولس در [[عهد جدید]] و آثار [[مفسران]] آن، در قالب موجودی [[شرور]] و [[فتنه]] گر، بلکه سرکرده [[سپاهیان]] [[شر]] [[ظهور]] یافته، احتمال انتقال این واژه را از طریق [[مسیحیان]] (نه [[یهودیان]]) به زبان [[عربی]] به واقعیت نزدیک‌تر می‌دانند. «هوروویتس» Horovitz [[عقیده]] دارد که این لفظ، نخست به [[سریانی]] و از آن به [[عربی]] منتقل شده است. برخی انتقال مستقیم آن را از زبان یونانی به [[عربی]] محتمل دانسته، رواج آن را در میان [[مسیحیان]] [[عرب]] زبان که با کلیسای [[روم]] شرقی در ارتباط بوده‌اند، مطرح ساخته‌اند؛ ولی «گریم» حدس می‌زندکه این واژه ازطریق [[عربستان]] جنوبی انتقال یافته و [[مردم]] [[حبشه]]، واسطه انتقال آن به [[اعراب]] دوران [[صدر اسلام]] هستند<ref>واژه‌های دخیل در قرآن، ص۱۰۲ - ۱۰۴.</ref><ref>[[علی محمدی آشنانی|محمدی آشنانی، علی]]، [[ ابلیس - محمدی آشنانی (مقاله)|مقاله «ابلیس»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص ۵۶۰.</ref>.  
*لفظ "دیابولس" در ترجمه، معادل لغتِ عبری STN ([[شیطان]]) است که در [[عهد عتیق]] به کار رفته است. گفته شده: لغت دیابولس در زبان یونانی به معنای نمام و مفتری است<ref>لسان العرب، المصطلحات العلمیه، ج۴، ص۶۹؛ اعلام قرآن، ص۷۷.</ref>. [[پژوهش]]‌گران، انتقال مستقیم آن را از زبان یونانی به [[عربی]] بعید می‌دانند و با [[عنایت]] به آن که واژه دیابولس در [[عهد جدید]] و آثار [[مفسران]] آن، در قالب موجودی [[شرور]] و [[فتنه]] گر، بلکه سرکرده [[سپاهیان]] [[شر]] [[ظهور]] یافته، احتمال انتقال این واژه را از طریق [[مسیحیان]] (نه [[یهودیان]]) به زبان [[عربی]] به واقعیت نزدیک‌تر می‌دانند. «هوروویتس» Horovitz [[عقیده]] دارد که این لفظ، نخست به [[سریانی]] و از آن به [[عربی]] منتقل شده است. برخی انتقال مستقیم آن را از زبان یونانی به [[عربی]] محتمل دانسته، رواج آن را در میان [[مسیحیان]] [[عرب]] زبان که با کلیسای [[روم]] شرقی در ارتباط بوده‌اند، مطرح ساخته‌اند؛ ولی «گریم» حدس می‌زندکه این واژه ازطریق [[عربستان]] جنوبی انتقال یافته و [[مردم]] [[حبشه]]، واسطه انتقال آن به [[اعراب]] دوران [[صدر اسلام]] هستند<ref>واژه‌های دخیل در قرآن، ص۱۰۲ - ۱۰۴.</ref><ref>[[علی محمدی آشنانی|محمدی آشنانی، علی]]، [[ابلیس - محمدی آشنانی (مقاله)|مقاله «ابلیس»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص ۵۶۰.</ref>.  
*دو احتمال دیگر درباره مأخذ اصلی واژه [[ابلیس]] این که [[ابلیس]] یا از ماده "بالوس" به معنای آمیخته و [[غربال]] ناشده و یا از ماده "بالش" به معنای جستوجو، تفتیش و کاوش است. "بلاش" از همین ریشه، پلیسِ مخفی داخلی را گویند؛ به جهت آن که [[ابلیس]]، پلیس سری داخلی است یا بدان روی که [[خالص]] و صاف نبوده؛ بلکه آمیختگی و اختلاط دارد و در معرض [[آزمون]] و [[غربال]] قرار گرفته، او را به این نام خوانده‌اند<ref>التحقیق، ج ۱، ص ۳۳۰.</ref><ref>[[علی محمدی آشنانی|محمدی آشنانی، علی]]، [[ ابلیس - محمدی آشنانی (مقاله)|مقاله «ابلیس»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص ۵۶۰.</ref>.  
*دو احتمال دیگر درباره مأخذ اصلی واژه [[ابلیس]] این که [[ابلیس]] یا از ماده "بالوس" به معنای آمیخته و [[غربال]] ناشده و یا از ماده "بالش" به معنای جستوجو، تفتیش و کاوش است. "بلاش" از همین ریشه، پلیسِ مخفی داخلی را گویند؛ به جهت آن که [[ابلیس]]، پلیس سری داخلی است یا بدان روی که [[خالص]] و صاف نبوده؛ بلکه آمیختگی و اختلاط دارد و در معرض [[آزمون]] و [[غربال]] قرار گرفته، او را به این نام خوانده‌اند<ref>التحقیق، ج ۱، ص ۳۳۰.</ref><ref>[[علی محمدی آشنانی|محمدی آشنانی، علی]]، [[ابلیس - محمدی آشنانی (مقاله)|مقاله «ابلیس»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص ۵۶۰.</ref>.  
*از دیرباز [[اعتقاد]] به وجود [[شیطان]] و نیروهای [[شرور]] در میان [[ادیان]] و [[مذاهب]] وجود داشته است؛ به همین جهت در متون [[مقدس]] [[ادیان]] و [[مذاهب]] پیشین، از [[ابلیس]]، ماهیت، گستره کوشش و راه‌های مقابله با او، کنام و فرجام وی سخن گفته شده است که در بسیاری از موارد، مشابه، بلکه هم سان و در برخی موارد متفاوت است. در میان تیوتن‌ها، الهه Loki عامل انواع [[شقاوت]] و [[بدبختی]]، [[مصائب]] و [[بلایا]] و [[پروردگار]] شیطان‌ها شناخته می‌شد<ref>التحقیق، ج ۱، ص ۸۰.</ref>. [[اسلاوها]] از [[شیطان]] با واژه بسو Besu [[مکروه]] و [[ناپسند]] یاد می‌کردند<ref>التحقیق، ج ۱، ص ۸۲.</ref>. در [[اوستا]] از وی با نام انگْرَمَینیو و در پَهْلوی، اَهرِمَن یا اهریمن یا آهِرْمَن به معنای "مینوی ستیهنده و [[دشمن]]" و در [[ادبیات]] پارسی، گنامینو به معنای «مینوی از میان برنده و نابود کننده» و با [[وصف]] "مایل به از میان بردن و نابود کردن" یاد شده است<ref>اوستا - پیوست‌ها، ص ۹۳۴.</ref>. در میان [[یهودیان]] و [[مسیحیان]] نیز [[ابلیس]]، موجودی منفی و منفور شناخته می‌شود؛ اگرچه در سفر پیدایش، عامل [[فریب]] [[آدم]] و [[حوا]] و [[هبوط]] آنان از [[بهشت]]، "مار" معرفی شده است<ref>کتاب مقدس، پیدایش ۳.</ref>؛ البته [[عهد جدید]] به صراحت، ضمن گزارش ماجرای اخراج وی از [[آسمان‌ها]] که به گونه‌ای متفاوت آمده، مار را همان [[ابلیس]] شناسانده است<ref>مکاشفه ۱۲: ۷ - ۱۰.</ref><ref>[[علی محمدی آشنانی|محمدی آشنانی، علی]]، [[ ابلیس - محمدی آشنانی (مقاله)|مقاله «ابلیس»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص ۵۶۱.</ref>.
*از دیرباز [[اعتقاد]] به وجود [[شیطان]] و نیروهای [[شرور]] در میان [[ادیان]] و [[مذاهب]] وجود داشته است؛ به همین جهت در متون [[مقدس]] [[ادیان]] و [[مذاهب]] پیشین، از [[ابلیس]]، ماهیت، گستره کوشش و راه‌های مقابله با او، کنام و فرجام وی سخن گفته شده است که در بسیاری از موارد، مشابه، بلکه هم سان و در برخی موارد متفاوت است. در میان تیوتن‌ها، الهه Loki عامل انواع [[شقاوت]] و [[بدبختی]]، [[مصائب]] و [[بلایا]] و [[پروردگار]] شیطان‌ها شناخته می‌شد<ref>التحقیق، ج ۱، ص ۸۰.</ref>. [[اسلاوها]] از [[شیطان]] با واژه بسو Besu [[مکروه]] و [[ناپسند]] یاد می‌کردند<ref>التحقیق، ج ۱، ص ۸۲.</ref>. در [[اوستا]] از وی با نام انگْرَمَینیو و در پَهْلوی، اَهرِمَن یا اهریمن یا آهِرْمَن به معنای "مینوی ستیهنده و [[دشمن]]" و در [[ادبیات]] پارسی، گنامینو به معنای «مینوی از میان برنده و نابود کننده» و با [[وصف]] "مایل به از میان بردن و نابود کردن" یاد شده است<ref>اوستا - پیوست‌ها، ص ۹۳۴.</ref>. در میان [[یهودیان]] و [[مسیحیان]] نیز [[ابلیس]]، موجودی منفی و منفور شناخته می‌شود؛ اگرچه در سفر پیدایش، عامل [[فریب]] [[آدم]] و [[حوا]] و [[هبوط]] آنان از [[بهشت]]، "مار" معرفی شده است<ref>کتاب مقدس، پیدایش ۳.</ref>؛ البته [[عهد جدید]] به صراحت، ضمن گزارش ماجرای اخراج وی از [[آسمان‌ها]] که به گونه‌ای متفاوت آمده، مار را همان [[ابلیس]] شناسانده است<ref>مکاشفه ۱۲: ۷ - ۱۰.</ref><ref>[[علی محمدی آشنانی|محمدی آشنانی، علی]]، [[ابلیس - محمدی آشنانی (مقاله)|مقاله «ابلیس»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص ۵۶۱.</ref>.
*در [[کتاب مقدس]]، [[ابلیس]] مترادف با [[شیطان]]<ref>مکاشفه، ۱۲: ۱۰.</ref>، و [[فرشته]] [[چاه]] بی انتها دانسته شده که به زبان عبری، او را "ابدون" و به یونانی "اپولیون" به معنای نابود کننده<ref>مکاشفه، ۹: ۱۱.</ref> می‌خوانند؛ هم چنین مکرر درباره [[وسوسه]] و فریب‌های وی هشدار داده<ref>اعمال رسولان، ۲۶: ۱۸.</ref> و از ویژگی‌های وی با این تعابیر یاد شده است: [[رئیس]] دیوها<ref>اعمال رسولان، متی ۱۲: ۲۴.</ref>، [[رئیس]] [[ارواح]] [[ناپاک]]<ref>مرقس ۴: ۲۲.</ref>، [[رئیس]] نیروهای پلید<ref>افسیسان ۲: ۲.</ref>، از همان اول [[قاتل]] بود و از [[حقیقت]] نفرت داشت و در وجود او ذره‌ای [[حقیقت]] پیدا نمی‌شود، ذاتاً [[دروغ‌گو]]، [[پدر]] تمام دروغ‌گوها<ref>یوحنا ۸: ۴۳ - ۴۵.</ref>، [[پدر]] واقعی [[کفر]] پیشگان<ref>یوحنا ۸: ۴۳ - ۴۵.</ref>، و [[دشمن]] شما که چون شیری گرسنه، غران به هر سو می‌گردد تا طعمه‌ای بیابد و آن را ببلعد<ref>نامه اول پطرس ۵: ۸.</ref>. در [[کتاب مقدس]]، [[ابلیس]] از [[فرشتگان]] دانسته شده<ref>قاموس کتاب مقدس، ص ۵۴۵.</ref> و دامنه قدرتوی به گونه‌ای گسترده است که از او با عنوان [[فرمان]] روای این [[دنیا]]<ref>کتاب مقدس، یوحنا ۱۲: ۳۱ - ۳۲.</ref>، [[حاکم]] این دنیای پر از [[گناه]]<ref>نامه دوم قرنتیان ۴: ۳ - ۵.</ref> و موجب [[جنون]]<ref> مرقس ۵: ۱- ۲۰.</ref> و صرع<ref>کتاب مقدس، مرقس ۹: ۱۷-۲۷.</ref> یاد شده و به [[توانایی]] او از این که به شکلی حتی به هیئت [[فرشتگان]] [[نور]] درآید تا [[مردم]] را بفریبد، اشاره شده است<ref>کتاب مقدس، نامه دوم قرنتیان ۱۱: ۱۴ - ۱۶.</ref>. [[کتاب مقدس]]، [[قساوت قلب]] را موجب [[سلطه]] وی معرفی<ref>کتاب مقدس، مرقس ۴: ۱۵.</ref> و به [[آدمیان]] چنین سفارش کرده است: خودرا با تمام سلاح‌های [[خدا]] مجهز کنید تا بتوانید در برابر وسوسه‌ها و نیرنگ‌های [[شیطان]] بایستید<ref>کتاب مقدس، افسیسان ۶: ۱۱.</ref>؛ هم چنین از [[بخشش]] دیگران برای جلوگیری از بهره برداری [[شیطان]]<ref>کتاب مقدس، نامه دوم قرنتیان ۲: ۱۱.</ref>، و [[ازدواج]] جهت رهایی از [[وسوسه]] [[شیطان]]<ref>کتاب مقدس، نامه اول قرنتیان ۷: ۵.</ref> وعدم پیوند با بی‌ایمانان<ref>کتاب مقدس، نامه دوم قرنتیان ۶: ۱۲ - ۱۵.</ref> و تکیه برخداوند و [[استواری]]<ref>کتاب مقدس، نامه اول پطرس ۵: ۸.</ref> به صورت راه‌های مقابله با وی سخن به میان آمده است و [[آتش]] ابدی را سرای [[شیطان]] و [[ارواح]] شریر و فرجام وی دانسته است<ref>کتاب مقدس، متی ۲۵: ۴۱ و نامه دوم قرنتیان ۱۱: ۱۴.</ref><ref>[[علی محمدی آشنانی|محمدی آشنانی، علی]]، [[ ابلیس - محمدی آشنانی (مقاله)|مقاله «ابلیس»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص ۵۶۱-۵۶۲.</ref>.
*در [[کتاب مقدس]]، [[ابلیس]] مترادف با [[شیطان]]<ref>مکاشفه، ۱۲: ۱۰.</ref>، و [[فرشته]] [[چاه]] بی انتها دانسته شده که به زبان عبری، او را "ابدون" و به یونانی "اپولیون" به معنای نابود کننده<ref>مکاشفه، ۹: ۱۱.</ref> می‌خوانند؛ هم چنین مکرر درباره [[وسوسه]] و فریب‌های وی هشدار داده<ref>اعمال رسولان، ۲۶: ۱۸.</ref> و از ویژگی‌های وی با این تعابیر یاد شده است: [[رئیس]] دیوها<ref>اعمال رسولان، متی ۱۲: ۲۴.</ref>، [[رئیس]] [[ارواح]] [[ناپاک]]<ref>مرقس ۴: ۲۲.</ref>، [[رئیس]] نیروهای پلید<ref>افسیسان ۲: ۲.</ref>، از همان اول [[قاتل]] بود و از [[حقیقت]] نفرت داشت و در وجود او ذره‌ای [[حقیقت]] پیدا نمی‌شود، ذاتاً [[دروغ‌گو]]، [[پدر]] تمام دروغ‌گوها<ref>یوحنا ۸: ۴۳ - ۴۵.</ref>، [[پدر]] واقعی [[کفر]] پیشگان<ref>یوحنا ۸: ۴۳ - ۴۵.</ref>، و [[دشمن]] شما که چون شیری گرسنه، غران به هر سو می‌گردد تا طعمه‌ای بیابد و آن را ببلعد<ref>نامه اول پطرس ۵: ۸.</ref>. در [[کتاب مقدس]]، [[ابلیس]] از [[فرشتگان]] دانسته شده<ref>قاموس کتاب مقدس، ص ۵۴۵.</ref> و دامنه قدرتوی به گونه‌ای گسترده است که از او با عنوان [[فرمان]] روای این [[دنیا]]<ref>کتاب مقدس، یوحنا ۱۲: ۳۱ - ۳۲.</ref>، [[حاکم]] این دنیای پر از [[گناه]]<ref>نامه دوم قرنتیان ۴: ۳ - ۵.</ref> و موجب [[جنون]]<ref> مرقس ۵: ۱- ۲۰.</ref> و صرع<ref>کتاب مقدس، مرقس ۹: ۱۷-۲۷.</ref> یاد شده و به [[توانایی]] او از این که به شکلی حتی به هیئت [[فرشتگان]] [[نور]] درآید تا [[مردم]] را بفریبد، اشاره شده است<ref>کتاب مقدس، نامه دوم قرنتیان ۱۱: ۱۴ - ۱۶.</ref>. [[کتاب مقدس]]، [[قساوت قلب]] را موجب [[سلطه]] وی معرفی<ref>کتاب مقدس، مرقس ۴: ۱۵.</ref> و به [[آدمیان]] چنین سفارش کرده است: خودرا با تمام سلاح‌های [[خدا]] مجهز کنید تا بتوانید در برابر وسوسه‌ها و نیرنگ‌های [[شیطان]] بایستید<ref>کتاب مقدس، افسیسان ۶: ۱۱.</ref>؛ هم چنین از [[بخشش]] دیگران برای جلوگیری از بهره برداری [[شیطان]]<ref>کتاب مقدس، نامه دوم قرنتیان ۲: ۱۱.</ref>، و [[ازدواج]] جهت رهایی از [[وسوسه]] [[شیطان]]<ref>کتاب مقدس، نامه اول قرنتیان ۷: ۵.</ref> وعدم پیوند با بی‌ایمانان<ref>کتاب مقدس، نامه دوم قرنتیان ۶: ۱۲ - ۱۵.</ref> و تکیه برخداوند و [[استواری]]<ref>کتاب مقدس، نامه اول پطرس ۵: ۸.</ref> به صورت راه‌های مقابله با وی سخن به میان آمده است و [[آتش]] ابدی را سرای [[شیطان]] و [[ارواح]] شریر و فرجام وی دانسته است<ref>کتاب مقدس، متی ۲۵: ۴۱ و نامه دوم قرنتیان ۱۱: ۱۴.</ref><ref>[[علی محمدی آشنانی|محمدی آشنانی، علی]]، [[ابلیس - محمدی آشنانی (مقاله)|مقاله «ابلیس»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص ۵۶۱-۵۶۲.</ref>.


==وجود [[ابلیس]]==
==وجود [[ابلیس]]==
*عده‌ای، [[ابلیس]] را همان [[نیروی درونی]] [[غرایز]] [[انسان]] که او را به سوی [[شر]] فرا می‌خواند دانسته‌اند<ref>المیزان، ج ۸، ص ۳۷.</ref>. تعابیر [[قرآن]]، [[ابلیس]] را به صراحت موجودی [[حقیقی]]، نه پنداری و نه همان [[نفس]] اماره معرفی می‌کند که نه به صورت استقلالی، بلکه در حیطه [[حاکمیت]] [[خداوند]]، [[آدمیان]] را به [[شر]] و [[گناه]] فرا می‌خواند، از این رو وجود [[شیطان]] که به [[شر]] و [[معصیت]] فرا می‌خواند، از ارکان [[نظام]] عالم انسانی شمرده می‌شود؛ [[نظامی]] که بر [[سنت]] [[اختیار]] جریان داشته، [[هدف]] آن [[سعادت]] نوع [[انسان]] است<ref>المیزان، ج ۸، ص ۳۸.</ref> و از آیاتی مانند: {{متن قرآن|فَقُلْنَا يَا آدَمُ إِنَّ هَذَا عَدُوٌّ}}<ref>«گفتیم: ای آدم! این (ابلیس) دشمن تو و دشمن همسر توست، مبادا شما را از بهشت بیرون براند که در سختی افتی» سوره طه، آیه ۱۱۷.</ref> استفاده می‌شود که [[خداوند]]، [[ابلیس]] را به طور مشخص و روشن به [[آدم]] و [[حوا]] شناسانده و از آیاتی مانند: {{متن قرآن|هَلْ أَدُلُّكَ عَلَى شَجَرَةِ الْخُلْدِ}}<ref>«اما شیطان او را وسوسه کرد، گفت: ای آدم! می‌خواهی تو را به درخت جاودانگی و (آن) فرمانروایی که فرسوده نمی‌شود  راهبر شوم؛ سوره طه، آیه ۱۲۰.</ref>، {{متن قرآن|وَقَاسَمَهُمَا إِنِّي لَكُمَا لَمِنَ النَّاصِحِينَ}}<ref>«و برای آن دو سوگند خورد که من از خیرخواهان شمایم» سوره اعراف، آیه ۲۱.</ref><ref>المیزان، ج ۱، ص ۱۳۱.</ref> که گفتوگوی [[آدم]] و [[ابلیس]] را گزارش می‌کند، به دست می‌آید که [[ابلیس]] مخاطبی آشنا برای [[آدم]] بوده است؛ چنان که پاره‌ای از [[روایات]]، از [[تمثل]] و سخن گفتن وی با بسیاری از [[پیامبران]] چون [[آدم]]، [[نوح]] و [[ابراهیم]] و...<ref>کشف الاسرار، ج ۸، ص ۲۹۱؛ مکاشفة القلوب، ص ۷۰و۷۱؛ جامع البیان، مج ۱۲، ج ۲۳، ص ۹۷.</ref>. و شنیدن صدای او از سوی [[امامان معصوم]] دلالت دارند<ref>نهج البلاغه، خ ۱۹۲.</ref>؛ هم چنین به تصریح [[قرآن]]، [[ابلیس]] از ذریه {{متن قرآن|وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلِيسَ كَانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ أَفَتَتَّخِذُونَهُ وَذُرِّيَّتَهُ أَوْلِيَاء مِن دُونِي وَهُمْ لَكُمْ عَدُوٌّ بِئْسَ لِلظَّالِمِينَ بَدَلا }}<ref>  و (یاد کن) آنگاه را که به فرشتگان گفتیم برای آدم فروتنی کنید! (همه) فروتنی کردند جز ابلیس که از پریان بود و از فرمان پروردگارش سر پیچید؛ با این حال آیا شما او و فرزندانش را به جای من به سروری برمی‌گزینید با آنکه آنان دشمن شمایند؟ بد جایگزینی برای ستمگرانند؛ سوره کهف، آیه: ۵۰.</ref>، حزب {{متن قرآن|اسْتَحْوَذَ عَلَيْهِمُ الشَّيْطَانُ فَأَنسَاهُمْ ذِكْرَ اللَّهِ أُوْلَئِكَ حِزْبُ الشَّيْطَانِ أَلا إِنَّ حِزْبَ الشَّيْطَانِ هُمُ الْخَاسِرُونَ }}<ref>  شیطان بر آنان چیرگی یافت و یادکرد خداوند را از یاد آنان برد، آنان حزب شیطانند، آگاه باشید که بی‌گمان حزب شیطان است که (گرویدگان به آن) زیانکارند، آیه: ۱۹.</ref> و [[لشکریان]] سواره و پیاده [[نظام]] {{متن قرآن| وَجُنُودُ إِبْلِيسَ أَجْمَعُونَ}}<ref>  و همه سپاه ابلیس را ؛ سوره شعراء، آیه: ۹۵.</ref>؛ {{متن قرآن|وَاسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ بِصَوْتِكَ وَأَجْلِبْ عَلَيْهِم بِخَيْلِكَ وَرَجِلِكَ وَشَارِكْهُمْ فِي الأَمْوَالِ وَالأَوْلادِ وَعِدْهُمْ وَمَا يَعِدُهُمُ الشَّيْطَانُ إِلاَّ غُرُورًا }}<ref>  و هر یک از آنان را که بتوانی با آوای خویش بلغزان و با سوارگان و پیادگان خویش بر آنان بتاز و در دارایی‌ها و فرزندان آنان شریک شو و به آنها وعده بده! و شیطان جز وعده فریبنده به آنان نخواهد داد، آیه: ۱۹.</ref> برخوردار است<ref>[[علی محمدی آشنانی|محمدی آشنانی، علی]]، [[ ابلیس - محمدی آشنانی (مقاله)|مقاله «ابلیس»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص ۵۶۲.</ref>.
*عده‌ای، [[ابلیس]] را همان [[نیروی درونی]] [[غرایز]] [[انسان]] که او را به سوی [[شر]] فرا می‌خواند دانسته‌اند<ref>المیزان، ج ۸، ص ۳۷.</ref>. تعابیر [[قرآن]]، [[ابلیس]] را به صراحت موجودی [[حقیقی]]، نه پنداری و نه همان [[نفس]] اماره معرفی می‌کند که نه به صورت استقلالی، بلکه در حیطه [[حاکمیت]] [[خداوند]]، [[آدمیان]] را به [[شر]] و [[گناه]] فرا می‌خواند، از این رو وجود [[شیطان]] که به [[شر]] و [[معصیت]] فرا می‌خواند، از ارکان [[نظام]] عالم انسانی شمرده می‌شود؛ [[نظامی]] که بر [[سنت]] [[اختیار]] جریان داشته، [[هدف]] آن [[سعادت]] نوع [[انسان]] است<ref>المیزان، ج ۸، ص ۳۸.</ref> و از آیاتی مانند: {{متن قرآن|فَقُلْنَا يَا آدَمُ إِنَّ هَذَا عَدُوٌّ}}<ref>«گفتیم: ای آدم! این (ابلیس) دشمن تو و دشمن همسر توست، مبادا شما را از بهشت بیرون براند که در سختی افتی» سوره طه، آیه ۱۱۷.</ref> استفاده می‌شود که [[خداوند]]، [[ابلیس]] را به طور مشخص و روشن به [[آدم]] و [[حوا]] شناسانده و از آیاتی مانند: {{متن قرآن|هَلْ أَدُلُّكَ عَلَى شَجَرَةِ الْخُلْدِ}}<ref>«اما شیطان او را وسوسه کرد، گفت: ای آدم! می‌خواهی تو را به درخت جاودانگی و (آن) فرمانروایی که فرسوده نمی‌شود  راهبر شوم؛ سوره طه، آیه ۱۲۰.</ref>، {{متن قرآن|وَقَاسَمَهُمَا إِنِّي لَكُمَا لَمِنَ النَّاصِحِينَ}}<ref>«و برای آن دو سوگند خورد که من از خیرخواهان شمایم» سوره اعراف، آیه ۲۱.</ref><ref>المیزان، ج ۱، ص ۱۳۱.</ref> که گفتوگوی [[آدم]] و [[ابلیس]] را گزارش می‌کند، به دست می‌آید که [[ابلیس]] مخاطبی آشنا برای [[آدم]] بوده است؛ چنان که پاره‌ای از [[روایات]]، از [[تمثل]] و سخن گفتن وی با بسیاری از [[پیامبران]] چون [[آدم]]، [[نوح]] و [[ابراهیم]] و...<ref>کشف الاسرار، ج ۸، ص ۲۹۱؛ مکاشفة القلوب، ص ۷۰و۷۱؛ جامع البیان، مج ۱۲، ج ۲۳، ص ۹۷.</ref>. و شنیدن صدای او از سوی [[امامان معصوم]] دلالت دارند<ref>نهج البلاغه، خ ۱۹۲.</ref>؛ هم چنین به تصریح [[قرآن]]، [[ابلیس]] از ذریه {{متن قرآن|وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلِيسَ كَانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ أَفَتَتَّخِذُونَهُ وَذُرِّيَّتَهُ أَوْلِيَاء مِن دُونِي وَهُمْ لَكُمْ عَدُوٌّ بِئْسَ لِلظَّالِمِينَ بَدَلا }}<ref>  و (یاد کن) آنگاه را که به فرشتگان گفتیم برای آدم فروتنی کنید! (همه) فروتنی کردند جز ابلیس که از پریان بود و از فرمان پروردگارش سر پیچید؛ با این حال آیا شما او و فرزندانش را به جای من به سروری برمی‌گزینید با آنکه آنان دشمن شمایند؟ بد جایگزینی برای ستمگرانند؛ سوره کهف، آیه: ۵۰.</ref>، حزب {{متن قرآن|اسْتَحْوَذَ عَلَيْهِمُ الشَّيْطَانُ فَأَنسَاهُمْ ذِكْرَ اللَّهِ أُوْلَئِكَ حِزْبُ الشَّيْطَانِ أَلا إِنَّ حِزْبَ الشَّيْطَانِ هُمُ الْخَاسِرُونَ }}<ref>  شیطان بر آنان چیرگی یافت و یادکرد خداوند را از یاد آنان برد، آنان حزب شیطانند، آگاه باشید که بی‌گمان حزب شیطان است که (گرویدگان به آن) زیانکارند، آیه: ۱۹.</ref> و [[لشکریان]] سواره و پیاده [[نظام]] {{متن قرآن| وَجُنُودُ إِبْلِيسَ أَجْمَعُونَ}}<ref>  و همه سپاه ابلیس را ؛ سوره شعراء، آیه: ۹۵.</ref>؛ {{متن قرآن|وَاسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ بِصَوْتِكَ وَأَجْلِبْ عَلَيْهِم بِخَيْلِكَ وَرَجِلِكَ وَشَارِكْهُمْ فِي الأَمْوَالِ وَالأَوْلادِ وَعِدْهُمْ وَمَا يَعِدُهُمُ الشَّيْطَانُ إِلاَّ غُرُورًا }}<ref>  و هر یک از آنان را که بتوانی با آوای خویش بلغزان و با سوارگان و پیادگان خویش بر آنان بتاز و در دارایی‌ها و فرزندان آنان شریک شو و به آنها وعده بده! و شیطان جز وعده فریبنده به آنان نخواهد داد، آیه: ۱۹.</ref> برخوردار است<ref>[[علی محمدی آشنانی|محمدی آشنانی، علی]]، [[ابلیس - محمدی آشنانی (مقاله)|مقاله «ابلیس»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص ۵۶۲.</ref>.


==ماهیت [[ابلیس]]==
==ماهیت [[ابلیس]]==
خط ۲۹: خط ۲۹:
#به تصریح [[قرآن]]، [[ابلیس]] از جنیان بوده است: {{متن قرآن|فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ كَانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که به فرشتگان گفتیم برای آدم فروتنی کنید! (همه) فروتنی کردند جز ابلیس که از پریان بود و از فرمان پروردگارش سر پیچید؛ با این حال آیا شما او و فرزندانش را به جای من به سروری برمی‌گزینید با آنکه آنان دشمن شمایند؟ بد جایگزینی برای ستمگرا» سوره کهف، آیه ۵۰.</ref>.
#به تصریح [[قرآن]]، [[ابلیس]] از جنیان بوده است: {{متن قرآن|فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ كَانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که به فرشتگان گفتیم برای آدم فروتنی کنید! (همه) فروتنی کردند جز ابلیس که از پریان بود و از فرمان پروردگارش سر پیچید؛ با این حال آیا شما او و فرزندانش را به جای من به سروری برمی‌گزینید با آنکه آنان دشمن شمایند؟ بد جایگزینی برای ستمگرا» سوره کهف، آیه ۵۰.</ref>.
#برابر [[آیات قرآن]]، [[انسان]] از [[خاک]]، و [[جن]] از [[آتش]] آفریده شده‌اند {{متن قرآن|وَلَقَدْ خَلَقْنَا الإِنسَانَ مِن صَلْصَالٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسْنُونٍ وَالْجَانَّ خَلَقْنَاهُ مِن قَبْلُ مِن نَّارِ السَّمُومِ}}<ref>  و هر یک از آنان را که بتوانی با آوای خویش بلغزان و با سوارگان و پیادگان خویش بر آنان بتاز و در دارایی‌ها و فرزندان آنان شریک شو و به آنها وعده بده! و شیطان جز وعده فریبنده به آنان نخواهد داد، سوره حجر، آیه: ۲۶-۲۷.</ref> و طبق [[روایات]]، [[آفرینش]] ملائک از [[نور]]، ریح و [[روح]] بوده<ref>التفسیر الکبیر، ج ۲، ص ۲۱۴، الدرالمنثور، ج ۱، ص ۱۲۴.</ref> و [[ابلیس]]، جنس خود را از [[آتش]] معرفی کرده است: {{متن قرآن|خَلَقْتَنِي مِنْ نَارٍ وَخَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ}}<ref>«(خداوند) فرمود: آنگاه که به تو فرمان دادم. چه چیز تو را از فروتنی بازداشت؟ گفت:» سوره اعراف، آیه ۱۲.</ref>بر این اساس، [[ابلیس]] از جنیان است که از [[آتش]] آفریده شده‌اند.
#برابر [[آیات قرآن]]، [[انسان]] از [[خاک]]، و [[جن]] از [[آتش]] آفریده شده‌اند {{متن قرآن|وَلَقَدْ خَلَقْنَا الإِنسَانَ مِن صَلْصَالٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسْنُونٍ وَالْجَانَّ خَلَقْنَاهُ مِن قَبْلُ مِن نَّارِ السَّمُومِ}}<ref>  و هر یک از آنان را که بتوانی با آوای خویش بلغزان و با سوارگان و پیادگان خویش بر آنان بتاز و در دارایی‌ها و فرزندان آنان شریک شو و به آنها وعده بده! و شیطان جز وعده فریبنده به آنان نخواهد داد، سوره حجر، آیه: ۲۶-۲۷.</ref> و طبق [[روایات]]، [[آفرینش]] ملائک از [[نور]]، ریح و [[روح]] بوده<ref>التفسیر الکبیر، ج ۲، ص ۲۱۴، الدرالمنثور، ج ۱، ص ۱۲۴.</ref> و [[ابلیس]]، جنس خود را از [[آتش]] معرفی کرده است: {{متن قرآن|خَلَقْتَنِي مِنْ نَارٍ وَخَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ}}<ref>«(خداوند) فرمود: آنگاه که به تو فرمان دادم. چه چیز تو را از فروتنی بازداشت؟ گفت:» سوره اعراف، آیه ۱۲.</ref>بر این اساس، [[ابلیس]] از جنیان است که از [[آتش]] آفریده شده‌اند.
#[[ابلیس]] که [[استکبار]] ورزید و از انجام [[فرمان خداوند]] سرباز زد نمی‌تواند از ملائک باشد؛ زیرا ملائک معصومند و هرگز در برابر [[فرمان الهی]] [[سرپیچی]] و [[گناه]] نمی‌کنند: {{متن قرآن|لَا يَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَيَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! خود و خانواده خویش را از آتشی بازدارید که هیزم آن آدمیان و سنگ‌هاست؛ فرشتگان درشتخوی سختگیری بر آن نگاهبانند که از آنچه خداوند به آنان فرمان دهد سر نمی‌پیچند و آنچه فرمان یابند بجای می‌آورند» سوره تحریم، آیه ۶.</ref>بلکه از [[جن]] است که برخی [[فرمان]] بردار و برخی منحرفند: {{متن قرآن|وَأَنَّا مِنَّا الْمُسْلِمُونَ وَمِنَّا الْقَاسِطُونَ}}<ref>«و اینکه برخی از ما فرمانبردارند و برخی رویگردان از راه درست ، پس کسانی که فرمانبرداری کنند، رهیافتی را می‌جویند» سوره جن، آیه ۱۴.</ref>، {{متن قرآن|وَأَنَّا مِنَّا الصَّالِحُونَ وَمِنَّا دُونَ ذَلِكَ كُنَّا طَرَائِقَ قِدَدًا}}<ref>«و اینکه برخی از ما شایسته‌اند و برخی جز آنند؛ ما دسته‌هایی بر راه‌های گونه‌گونیم» سوره جن، آیه ۱۱.</ref>
# [[ابلیس]] که [[استکبار]] ورزید و از انجام [[فرمان خداوند]] سرباز زد نمی‌تواند از ملائک باشد؛ زیرا ملائک معصومند و هرگز در برابر [[فرمان الهی]] [[سرپیچی]] و [[گناه]] نمی‌کنند: {{متن قرآن|لَا يَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَيَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! خود و خانواده خویش را از آتشی بازدارید که هیزم آن آدمیان و سنگ‌هاست؛ فرشتگان درشتخوی سختگیری بر آن نگاهبانند که از آنچه خداوند به آنان فرمان دهد سر نمی‌پیچند و آنچه فرمان یابند بجای می‌آورند» سوره تحریم، آیه ۶.</ref>بلکه از [[جن]] است که برخی [[فرمان]] بردار و برخی منحرفند: {{متن قرآن|وَأَنَّا مِنَّا الْمُسْلِمُونَ وَمِنَّا الْقَاسِطُونَ}}<ref>«و اینکه برخی از ما فرمانبردارند و برخی رویگردان از راه درست ، پس کسانی که فرمانبرداری کنند، رهیافتی را می‌جویند» سوره جن، آیه ۱۴.</ref>، {{متن قرآن|وَأَنَّا مِنَّا الصَّالِحُونَ وَمِنَّا دُونَ ذَلِكَ كُنَّا طَرَائِقَ قِدَدًا}}<ref>«و اینکه برخی از ما شایسته‌اند و برخی جز آنند؛ ما دسته‌هایی بر راه‌های گونه‌گونیم» سوره جن، آیه ۱۱.</ref>
#[[ابلیس]] که از [[کافران]] بود و از [[امر الهی]] سرپیچید نمی‌تواند از ملائک باشد؛ زیرا [[خداوند]] [[فرشتگان]] را [[رسولان]] خویش معرفی کرده است: {{متن قرآن|جَاعِلِ الْمَلَائِكَةِ رُسُلًا}}<ref>«سپاس خداوند را، آفریننده آسمان‌ها و زمین، همان که فرشتگان دارنده دو دو، و سه سه، و چهار چهار، بال را پیام‌رسان گمارده است؛ در آفرینش هر چه بخواهد می‌افزاید، بی‌گمان خداوند بر هر کاری تواناست» سوره فاطر، آیه ۱.</ref>و [[کفر]] و [[فسق]] در ساحت [[رسولان الهی]] راه ندارد.
# [[ابلیس]] که از [[کافران]] بود و از [[امر الهی]] سرپیچید نمی‌تواند از ملائک باشد؛ زیرا [[خداوند]] [[فرشتگان]] را [[رسولان]] خویش معرفی کرده است: {{متن قرآن|جَاعِلِ الْمَلَائِكَةِ رُسُلًا}}<ref>«سپاس خداوند را، آفریننده آسمان‌ها و زمین، همان که فرشتگان دارنده دو دو، و سه سه، و چهار چهار، بال را پیام‌رسان گمارده است؛ در آفرینش هر چه بخواهد می‌افزاید، بی‌گمان خداوند بر هر کاری تواناست» سوره فاطر، آیه ۱.</ref>و [[کفر]] و [[فسق]] در ساحت [[رسولان الهی]] راه ندارد.
#[[ابلیس]] که به تصریح [[قرآن]]، ذریه و [[نسل]] دارد، از [[جن]] است<ref>مجمع البیان، ج ۱، ۱۸۹ و ۱۹۰.</ref>: {{متن قرآن|أَفَتَتَّخِذُونَهُ وَذُرِّيَّتَهُ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِي}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که به فرشتگان گفتیم برای آدم فروتنی کنید! (همه) فروتنی کردند جز ابلیس که از پریان بود و از فرمان پروردگارش سر پیچید؛ با این حال آیا شما او و فرزندانش را به جای من به سروری برمی‌گزینید با آنکه آنان دشمن شمایند؟ بد جایگزینی برای ستمگرا» سوره کهف، آیه ۵۰.</ref> زیرا جنیان دارای جنسیت، آمیزش و در نتیجه، توالد و تناسلند: مردانی از [[آدمیان]] به مردانی از [[جن]] [[پناه]] می‌برند: {{متن قرآن|وَأَنَّهُ كَانَ رِجَالٌ مِنَ الْإِنْسِ يَعُوذُونَ بِرِجَالٍ مِنَ الْجِنِّ}}<ref>«و اینکه مردانی از آدمیان به مردانی از پریان پناه می‌بردند از این رو بر تباهکاری  آنان (می) افزودند» سوره جن، آیه ۶.</ref> و در [[وصف]] [[زنان]] بهشتی می‌فرماید: دست هیچ انس و جنی پیش از ایشان به آنها نرسیده است: {{متن قرآن|لَمْ يَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَلَا جَانٌّ}}<ref>«در آن (بهشت) ها زنان چشم فرو هشته  اند که پیش از آن (شوی) ها، هیچ آدمی و پری به آنها دست نزده است» سوره الرحمن، آیه ۵۶.</ref>در حالی که [[فرشتگان]] از جنسیت و در نتیجه از توالد و تناسل مبرا هستند{{متن قرآن|وَجَعَلُوا الْمَلَائِكَةَ الَّذِينَ هُمْ عِبَادُ الرَّحْمَنِ إِنَاثًا أَشَهِدُوا خَلْقَهُمْ}}<ref>«و فرشتگان را که بندگان (خداوند) بخشنده‌اند مادینه پنداشته‌اند، آیا در آفرینش آنان گواه بوده‌اند؟ زودا که گواهی آنان نوشته شود و آنان بازخواست گردند» سوره زخرف، آیه ۱۹.</ref><ref>[[علی محمدی آشنانی|محمدی آشنانی، علی]]، [[ ابلیس - محمدی آشنانی (مقاله)|مقاله «ابلیس»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص ۵۶۳-۵۶۴.</ref>.
# [[ابلیس]] که به تصریح [[قرآن]]، ذریه و [[نسل]] دارد، از [[جن]] است<ref>مجمع البیان، ج ۱، ۱۸۹ و ۱۹۰.</ref>: {{متن قرآن|أَفَتَتَّخِذُونَهُ وَذُرِّيَّتَهُ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِي}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که به فرشتگان گفتیم برای آدم فروتنی کنید! (همه) فروتنی کردند جز ابلیس که از پریان بود و از فرمان پروردگارش سر پیچید؛ با این حال آیا شما او و فرزندانش را به جای من به سروری برمی‌گزینید با آنکه آنان دشمن شمایند؟ بد جایگزینی برای ستمگرا» سوره کهف، آیه ۵۰.</ref> زیرا جنیان دارای جنسیت، آمیزش و در نتیجه، توالد و تناسلند: مردانی از [[آدمیان]] به مردانی از [[جن]] [[پناه]] می‌برند: {{متن قرآن|وَأَنَّهُ كَانَ رِجَالٌ مِنَ الْإِنْسِ يَعُوذُونَ بِرِجَالٍ مِنَ الْجِنِّ}}<ref>«و اینکه مردانی از آدمیان به مردانی از پریان پناه می‌بردند از این رو بر تباهکاری  آنان (می) افزودند» سوره جن، آیه ۶.</ref> و در [[وصف]] [[زنان]] بهشتی می‌فرماید: دست هیچ انس و جنی پیش از ایشان به آنها نرسیده است: {{متن قرآن|لَمْ يَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَلَا جَانٌّ}}<ref>«در آن (بهشت) ها زنان چشم فرو هشته  اند که پیش از آن (شوی) ها، هیچ آدمی و پری به آنها دست نزده است» سوره الرحمن، آیه ۵۶.</ref>در حالی که [[فرشتگان]] از جنسیت و در نتیجه از توالد و تناسل مبرا هستند{{متن قرآن|وَجَعَلُوا الْمَلَائِكَةَ الَّذِينَ هُمْ عِبَادُ الرَّحْمَنِ إِنَاثًا أَشَهِدُوا خَلْقَهُمْ}}<ref>«و فرشتگان را که بندگان (خداوند) بخشنده‌اند مادینه پنداشته‌اند، آیا در آفرینش آنان گواه بوده‌اند؟ زودا که گواهی آنان نوشته شود و آنان بازخواست گردند» سوره زخرف، آیه ۱۹.</ref><ref>[[علی محمدی آشنانی|محمدی آشنانی، علی]]، [[ابلیس - محمدی آشنانی (مقاله)|مقاله «ابلیس»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص ۵۶۳-۵۶۴.</ref>.
*براساس این دیدگاه، شمول [[فرمان]] [[سجده]] یا استثنای [[ابلیس]] از ملائک نشان دهنده آن نیست که وی جزو [[فرشتگان]] بوده است، زیرا این استثنا، یا استثنای منقطع است؛ یعنی استثنایی است که مستثنا([[ابلیس]]) از جنس مستثنا منه (ملائک) نیست که این نوع استثنا در [[کلام عرب]] متداول بوده و کاربرد فراوانی دارد یا استثنایی متصل است؛ اما به [[ادله]] ذیل، در ردیف [[فرشتگان]] شمرده می‌شده است:
*براساس این دیدگاه، شمول [[فرمان]] [[سجده]] یا استثنای [[ابلیس]] از ملائک نشان دهنده آن نیست که وی جزو [[فرشتگان]] بوده است، زیرا این استثنا، یا استثنای منقطع است؛ یعنی استثنایی است که مستثنا([[ابلیس]]) از جنس مستثنا منه (ملائک) نیست که این نوع استثنا در [[کلام عرب]] متداول بوده و کاربرد فراوانی دارد یا استثنایی متصل است؛ اما به [[ادله]] ذیل، در ردیف [[فرشتگان]] شمرده می‌شده است:
#به [[علت]] فزونی تعداد ملائک، لفظ ملائک از باب تغلیب بر [[ابلیس]] نیز اطلاق شده است<ref>الکشاف، ج ۱، ص ۱۲۷.</ref>.
#به [[علت]] فزونی تعداد ملائک، لفظ ملائک از باب تغلیب بر [[ابلیس]] نیز اطلاق شده است<ref>الکشاف، ج ۱، ص ۱۲۷.</ref>.
#از آن جا که [[ابلیس]] در معیت ملائک به [[عبادت]] اشتغال داشت، وقتی ملائک که مقامشان از وی [[برتر]] بود، به [[سجده]] [[مأمور]] شدند، [[ابلیس]] که از جنس [[جن]] و همراه ایشان بود، به طریق اولی به [[سجده]] کردن سزاوارتر است<ref>الکشاف، ج۳، ص۹۱؛ تفسیرموضوعی، ج۶، ص۲۵۷.</ref>.
#از آن جا که [[ابلیس]] در معیت ملائک به [[عبادت]] اشتغال داشت، وقتی ملائک که مقامشان از وی [[برتر]] بود، به [[سجده]] [[مأمور]] شدند، [[ابلیس]] که از جنس [[جن]] و همراه ایشان بود، به طریق اولی به [[سجده]] کردن سزاوارتر است<ref>الکشاف، ج۳، ص۹۱؛ تفسیرموضوعی، ج۶، ص۲۵۷.</ref>.
#به [[دلیل]] آن که [[ابلیس]] از نظر فعل، [[فرشته]] واز جهت نوع، از [[جن]] بوده، امر به [[فرشتگان]]، او را نیز در بر می‌گرفته است<ref>روح البیان، ج ۸، ص ۵۹؛ ابن کثیر، ج ۱، ص ۸۰.</ref>.
#به [[دلیل]] آن که [[ابلیس]] از نظر فعل، [[فرشته]] واز جهت نوع، از [[جن]] بوده، امر به [[فرشتگان]]، او را نیز در بر می‌گرفته است<ref>روح البیان، ج ۸، ص ۵۹؛ ابن کثیر، ج ۱، ص ۸۰.</ref>.
#ضمیر جمع در {{متن قرآن|فَسَجَدُوا}} به همه مأموران به [[سجده]] باز می‌گردد که اعم از [[فرشتگان]] و جنیان است؛ ولی [[خداوند]] به ذکر ملائک که با همه علو [[شأن]]، [[مأمور]] به تذلل و [[خضوع]] در برابر [[آدم]] بوده‌اند، بسنده کرده است<ref>کنزالدقائق، ج ۱، ص ۳۵۱.</ref><ref>[[علی محمدی آشنانی|محمدی آشنانی، علی]]، [[ ابلیس - محمدی آشنانی (مقاله)|مقاله «ابلیس»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص ۵۶۴.</ref>.
#ضمیر جمع در {{متن قرآن|فَسَجَدُوا}} به همه مأموران به [[سجده]] باز می‌گردد که اعم از [[فرشتگان]] و جنیان است؛ ولی [[خداوند]] به ذکر ملائک که با همه علو [[شأن]]، [[مأمور]] به تذلل و [[خضوع]] در برابر [[آدم]] بوده‌اند، بسنده کرده است<ref>کنزالدقائق، ج ۱، ص ۳۵۱.</ref><ref>[[علی محمدی آشنانی|محمدی آشنانی، علی]]، [[ابلیس - محمدی آشنانی (مقاله)|مقاله «ابلیس»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص ۵۶۴.</ref>.
===۲. [[ابلیس]] از ملائک===
===۲. [[ابلیس]] از ملائک===
* [[ابن عباس]]، [[ابن مسعود]]، [[قتاده]]، [[سعید بن مسیب]]، [[ابن جریح]]، [[ابن انباری]]، [[ابن جریر طبری]]، [[شیخ طوسی]]، [[بیضاوی]] و گروهی دیگر، [[ابلیس]] را از ملائک دانسته‌اند<ref>التبیان، ج ۱، ص ۱۵۰؛ بیضاوی، ج ۱، ص ۲۹۴؛ جامع البیان، مج ۱، ج ۱، ص۳۲۱.</ref>. آلوسی این [[رأی]] را به بیش‌تر [[صحابه]] و [[تابعان]] نسبت داده است<ref>روح المعانی، مج ۱، ج ۱، ص ۳۶۵.</ref><ref>[[علی محمدی آشنانی|محمدی آشنانی، علی]]، [[ ابلیس - محمدی آشنانی (مقاله)|مقاله «ابلیس»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص ۵۶۴.</ref>.
* [[ابن عباس]]، [[ابن مسعود]]، [[قتاده]]، [[سعید بن مسیب]]، [[ابن جریح]]، [[ابن انباری]]، [[ابن جریر طبری]]، [[شیخ طوسی]]، [[بیضاوی]] و گروهی دیگر، [[ابلیس]] را از ملائک دانسته‌اند<ref>التبیان، ج ۱، ص ۱۵۰؛ بیضاوی، ج ۱، ص ۲۹۴؛ جامع البیان، مج ۱، ج ۱، ص۳۲۱.</ref>. آلوسی این [[رأی]] را به بیش‌تر [[صحابه]] و [[تابعان]] نسبت داده است<ref>روح المعانی، مج ۱، ج ۱، ص ۳۶۵.</ref><ref>[[علی محمدی آشنانی|محمدی آشنانی، علی]]، [[ابلیس - محمدی آشنانی (مقاله)|مقاله «ابلیس»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص ۵۶۴.</ref>.
*صاحبان این دیدگاه، [[مسؤولیت]] [[ابلیس]] را (پیش از تمرد) [[رئیس]] [[فرشتگان]] [[دنیا]]، [[سلطان]] [[دنیا]]، [[سلطان]] [[زمین]]، و [[خزانه]] دار [[بهشت]]<ref>التبیان، ج ۱، ص ۱۵۱.</ref> شمرده‌اند. صاحبان این نظر، افزون بر [[روایات]]<ref>تاریخ بلعمی، ج ۱، ص ۱۶؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۹۲، ص ۳۸۶ - ۳۸۷؛ جامع البیان، مج۱، ج۱، ص۳۲۱.</ref>، به ظاهر آیاتی مانند: {{متن قرآن|وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا}}<ref>«و (یاد کنید) آنگاه را که به فرشتگان گفتیم: برای آدم فروتنی کنید، همه فروتنی کردند  جز ابلیس که سرباز زد و سرکشی کرد و از کافران شد» سوره بقره، آیه ۳۴.</ref>[[تمسک]] کرده و گفته‌اند: اگر [[ابلیس]] از ملائک نبود، [[فرمان الهی]] شامل او نمی‌شد و می‌توانست به این بهانه از [[سجده]] سرباز زند؛ هم چنین استثنای [[ابلیس]] از [[فرشتگان]] در چند [[آیه]]، نشان می‌دهد که [[ابلیس]] از ملائک بوده است؛ در غیر این صورت باید استثنا را منقطع بدانیم که مستلزم حمل بر مجاز و بر خلاف ظاهر و نیز مستلزم<ref>التبیان، ج ۱، ص ۱۵۳.</ref> تخصیص عمومات است که محذور آن بیش‌تر از آن است که [[ابلیس]] را از ملائک بدانیم<ref>التفسیر الکبیر، ج ۲، ص ۲۱۵؛ مجمع البحرین، ج ۱، ص ۲۳۹.</ref>. صاحبان این [[رأی]]، از [[آیه]] {{متن قرآن|كَانَ مِنَ الْجِنِّ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که به فرشتگان گفتیم برای آدم فروتنی کنید! (همه) فروتنی کردند جز ابلیس که از پریان بود و از فرمان پروردگارش سر پیچید؛ با این حال آیا شما او و فرزندانش را به جای من به سروری برمی‌گزینید با آنکه آنان دشمن شمایند؟ بد جایگزینی برای ستمگرا» سوره کهف، آیه ۵۰.</ref> پاسخ‌هایی را گفته‌اند: برخی برآنند که تفاوت میان [[فرشتگان]] و [[جن]]، تفاوت نوعی نیست؛ بلکه [[جن]]، صنفی از ملائک است. شاید بتوان قدیم‌ترین مأخذ این [[عقیده]] را [[روایت]] [[ابن عباس]] دانست که می‌گوید: ابلیس از طایفه‌ای از ملائک بوده که آنان را {{متن قرآن|الْجِنِّ}} می‌نامیدند و از میان ملائک، فقط این گروه، از "نارالسموم" آفریده شده بود و اما این که چگونه ممکن است فرشته‌ای از [[فرمان الهی]] سر باز زند، گفته می‌شود از [[قرآن]] فقط [[عصمت]] برخی از [[فرشتگان]] و نه همه آنان فهمیده می‌شود<ref>التبیان، ج ۱، ص ۱۵۲.</ref>. [[علت]] نام گذاری این [[فرشتگان]] به [[جن]]، به [[دلیل]] [[خزانه]] داری جنت یا پنهانی از دیدگان بوده است<ref>جامع البیان، مج۱، ج۱، ص۳۲۲؛ التبیان، ج۱، ص۱۵۲؛ روح المعانی، مج۱، ج۱، ص۳۶۵.</ref> بر اساس نظر برخی، [[ابلیس]] ابتدا از ملائک بود؛ اما پس از [[نافرمانی]]، [[مسخ]] و از جنیان شد<ref>روح المعانی، مج ۱، ج ۱، ص ۳۶۵.</ref>. صاحبان این [[رأی]]، [[آیه]] {{متن قرآن|كَانَ مِنَ الْجِنِّ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که به فرشتگان گفتیم برای آدم فروتنی کنید! (همه) فروتنی کردند جز ابلیس که از پریان بود و از فرمان پروردگارش سر پیچید؛ با این حال آیا شما او و فرزندانش را به جای من به سروری برمی‌گزینید با آنکه آنان دشمن شمایند؟ بد جایگزینی برای ستمگرا» سوره کهف، آیه ۵۰.</ref> را به معنای {{عربی|صَارَ مِنَ الْجِنِّ}} گرفته‌اند. شاید بتوان [[کلام]] [[زمخشری]] را به این [[رأی]] ناظر دانست که بر اساس آن، جمله«فَاخرُج مِنهَا» را به خروج از [[آفرینش]] نخستین معنا کرده است؛ یعنی پس از آن که سفید، زیبا و [[نورانی]] بود، او را سیاه، [[زشت]] و ظلمانی گردانید<ref>الکشاف، ج ۴، ص ۱۰۷.</ref>. از بررسی مجموع [[ادله]] و [[روایات]] بر می‌آید که [[ابلیس]] از [[جن]] بوده؛ ولی به [[دلیل]] [[عبادت]] فراوان، در جای گاه قدسی ملائک قرار داشته؛ از همین رو امر به [[سجده]] او را نیز در بر گرفته است <ref>[[علی محمدی آشنانی|محمدی آشنانی، علی]]، [[ ابلیس - محمدی آشنانی (مقاله)|مقاله «ابلیس»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص ۵۶۴.</ref>.
*صاحبان این دیدگاه، [[مسؤولیت]] [[ابلیس]] را (پیش از تمرد) [[رئیس]] [[فرشتگان]] [[دنیا]]، [[سلطان]] [[دنیا]]، [[سلطان]] [[زمین]]، و [[خزانه]] دار [[بهشت]]<ref>التبیان، ج ۱، ص ۱۵۱.</ref> شمرده‌اند. صاحبان این نظر، افزون بر [[روایات]]<ref>تاریخ بلعمی، ج ۱، ص ۱۶؛ نهج البلاغه، خطبه ۱۹۲، ص ۳۸۶ - ۳۸۷؛ جامع البیان، مج۱، ج۱، ص۳۲۱.</ref>، به ظاهر آیاتی مانند: {{متن قرآن|وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا}}<ref>«و (یاد کنید) آنگاه را که به فرشتگان گفتیم: برای آدم فروتنی کنید، همه فروتنی کردند  جز ابلیس که سرباز زد و سرکشی کرد و از کافران شد» سوره بقره، آیه ۳۴.</ref>[[تمسک]] کرده و گفته‌اند: اگر [[ابلیس]] از ملائک نبود، [[فرمان الهی]] شامل او نمی‌شد و می‌توانست به این بهانه از [[سجده]] سرباز زند؛ هم چنین استثنای [[ابلیس]] از [[فرشتگان]] در چند [[آیه]]، نشان می‌دهد که [[ابلیس]] از ملائک بوده است؛ در غیر این صورت باید استثنا را منقطع بدانیم که مستلزم حمل بر مجاز و بر خلاف ظاهر و نیز مستلزم<ref>التبیان، ج ۱، ص ۱۵۳.</ref> تخصیص عمومات است که محذور آن بیش‌تر از آن است که [[ابلیس]] را از ملائک بدانیم<ref>التفسیر الکبیر، ج ۲، ص ۲۱۵؛ مجمع البحرین، ج ۱، ص ۲۳۹.</ref>. صاحبان این [[رأی]]، از [[آیه]] {{متن قرآن|كَانَ مِنَ الْجِنِّ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که به فرشتگان گفتیم برای آدم فروتنی کنید! (همه) فروتنی کردند جز ابلیس که از پریان بود و از فرمان پروردگارش سر پیچید؛ با این حال آیا شما او و فرزندانش را به جای من به سروری برمی‌گزینید با آنکه آنان دشمن شمایند؟ بد جایگزینی برای ستمگرا» سوره کهف، آیه ۵۰.</ref> پاسخ‌هایی را گفته‌اند: برخی برآنند که تفاوت میان [[فرشتگان]] و [[جن]]، تفاوت نوعی نیست؛ بلکه [[جن]]، صنفی از ملائک است. شاید بتوان قدیم‌ترین مأخذ این [[عقیده]] را [[روایت]] [[ابن عباس]] دانست که می‌گوید: ابلیس از طایفه‌ای از ملائک بوده که آنان را {{متن قرآن|الْجِنِّ}} می‌نامیدند و از میان ملائک، فقط این گروه، از "نارالسموم" آفریده شده بود و اما این که چگونه ممکن است فرشته‌ای از [[فرمان الهی]] سر باز زند، گفته می‌شود از [[قرآن]] فقط [[عصمت]] برخی از [[فرشتگان]] و نه همه آنان فهمیده می‌شود<ref>التبیان، ج ۱، ص ۱۵۲.</ref>. [[علت]] نام گذاری این [[فرشتگان]] به [[جن]]، به [[دلیل]] [[خزانه]] داری جنت یا پنهانی از دیدگان بوده است<ref>جامع البیان، مج۱، ج۱، ص۳۲۲؛ التبیان، ج۱، ص۱۵۲؛ روح المعانی، مج۱، ج۱، ص۳۶۵.</ref> بر اساس نظر برخی، [[ابلیس]] ابتدا از ملائک بود؛ اما پس از [[نافرمانی]]، [[مسخ]] و از جنیان شد<ref>روح المعانی، مج ۱، ج ۱، ص ۳۶۵.</ref>. صاحبان این [[رأی]]، [[آیه]] {{متن قرآن|كَانَ مِنَ الْجِنِّ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که به فرشتگان گفتیم برای آدم فروتنی کنید! (همه) فروتنی کردند جز ابلیس که از پریان بود و از فرمان پروردگارش سر پیچید؛ با این حال آیا شما او و فرزندانش را به جای من به سروری برمی‌گزینید با آنکه آنان دشمن شمایند؟ بد جایگزینی برای ستمگرا» سوره کهف، آیه ۵۰.</ref> را به معنای {{عربی|صَارَ مِنَ الْجِنِّ}} گرفته‌اند. شاید بتوان [[کلام]] [[زمخشری]] را به این [[رأی]] ناظر دانست که بر اساس آن، جمله«فَاخرُج مِنهَا» را به خروج از [[آفرینش]] نخستین معنا کرده است؛ یعنی پس از آن که سفید، زیبا و [[نورانی]] بود، او را سیاه، [[زشت]] و ظلمانی گردانید<ref>الکشاف، ج ۴، ص ۱۰۷.</ref>. از بررسی مجموع [[ادله]] و [[روایات]] بر می‌آید که [[ابلیس]] از [[جن]] بوده؛ ولی به [[دلیل]] [[عبادت]] فراوان، در جای گاه قدسی ملائک قرار داشته؛ از همین رو امر به [[سجده]] او را نیز در بر گرفته است <ref>[[علی محمدی آشنانی|محمدی آشنانی، علی]]، [[ابلیس - محمدی آشنانی (مقاله)|مقاله «ابلیس»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص ۵۶۴.</ref>.


==ویژگی‌ها و [[صفات ]] [[ابلیس]]==
==ویژگی‌ها و [[صفات]] [[ابلیس]]==
*در [[قرآن کریم]] برخی از اوصاف این موجود شریر به صورت‌ اسم، [[وصف]] و جمله ارائه شده که بدین شرح است:
*در [[قرآن کریم]] برخی از اوصاف این موجود شریر به صورت‌ اسم، [[وصف]] و جمله ارائه شده که بدین شرح است:
#[[مستکبر]]: {{متن قرآن| وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُواْ لآدَمَ فَسَجَدُواْ إِلاَّ إِبْلِيسَ أَبَى وَاسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ}}<ref> و (یاد کنید) آنگاه را که به فرشتگان گفتیم: برای آدم فروتنی کنید، همه فروتنی کردند جز ابلیس که سرباز زد و سرکشی کرد و از کافران شد ؛ سوره بقره، آیه: ۳۴.</ref>.
# [[مستکبر]]: {{متن قرآن| وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُواْ لآدَمَ فَسَجَدُواْ إِلاَّ إِبْلِيسَ أَبَى وَاسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ}}<ref> و (یاد کنید) آنگاه را که به فرشتگان گفتیم: برای آدم فروتنی کنید، همه فروتنی کردند جز ابلیس که سرباز زد و سرکشی کرد و از کافران شد ؛ سوره بقره، آیه: ۳۴.</ref>.
#[[کافر]]: {{متن قرآن| وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُواْ لآدَمَ فَسَجَدُواْ إِلاَّ إِبْلِيسَ أَبَى وَاسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ}}<ref> و (یاد کنید) آنگاه را که به فرشتگان گفتیم: برای آدم فروتنی کنید، همه فروتنی کردند جز ابلیس که سرباز زد و سرکشی کرد و از کافران شد ؛ سوره بقره، آیه: ۳۴.</ref>؛ {{متن قرآن|إِلاَّ إِبْلِيسَ اسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنْ الْكَافِرِينَ قَالَ يَا إِبْلِيسُ مَا مَنَعَكَ أَن تَسْجُدَ لِمَا خَلَقْتُ بِيَدَيَّ أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنتَ مِنَ الْعَالِينَ}}<ref> جز ابلیس که سرکشی کرد و از کافران بود.فرمود: ای ابلیس! چه چیز تو را از فروتنی برای چیزی که به دست خویش آفریدم، باز داشت؟ سرکشی کردی یا از والا رتبگانی؟؛ سوره ص، آیه: ۷۴-۷۵.</ref>.
# [[کافر]]: {{متن قرآن| وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُواْ لآدَمَ فَسَجَدُواْ إِلاَّ إِبْلِيسَ أَبَى وَاسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ}}<ref> و (یاد کنید) آنگاه را که به فرشتگان گفتیم: برای آدم فروتنی کنید، همه فروتنی کردند جز ابلیس که سرباز زد و سرکشی کرد و از کافران شد ؛ سوره بقره، آیه: ۳۴.</ref>؛ {{متن قرآن|إِلاَّ إِبْلِيسَ اسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنْ الْكَافِرِينَ قَالَ يَا إِبْلِيسُ مَا مَنَعَكَ أَن تَسْجُدَ لِمَا خَلَقْتُ بِيَدَيَّ أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنتَ مِنَ الْعَالِينَ}}<ref> جز ابلیس که سرکشی کرد و از کافران بود.فرمود: ای ابلیس! چه چیز تو را از فروتنی برای چیزی که به دست خویش آفریدم، باز داشت؟ سرکشی کردی یا از والا رتبگانی؟؛ سوره ص، آیه: ۷۴-۷۵.</ref>.
#کفور = ناسپاس {{متن قرآن|إِنَّ الْمُبَذِّرِينَ كَانُواْ إِخْوَانَ الشَّيَاطِينِ وَكَانَ الشَّيْطَانُ لِرَبِّهِ كَفُورًا }}<ref>  که فراخ رفتاران یاران شیطانند و شیطان به پروردگارش ناسپاس است، سوره اسراء، آیه: ۲۷.</ref>.
#کفور = ناسپاس {{متن قرآن|إِنَّ الْمُبَذِّرِينَ كَانُواْ إِخْوَانَ الشَّيَاطِينِ وَكَانَ الشَّيْطَانُ لِرَبِّهِ كَفُورًا }}<ref>  که فراخ رفتاران یاران شیطانند و شیطان به پروردگارش ناسپاس است، سوره اسراء، آیه: ۲۷.</ref>.
#[[فاسق]] {{متن قرآن|وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلِيسَ كَانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ أَفَتَتَّخِذُونَهُ وَذُرِّيَّتَهُ أَوْلِيَاء مِن دُونِي وَهُمْ لَكُمْ عَدُوٌّ بِئْسَ لِلظَّالِمِينَ بَدَلا }}<ref>  و (یاد کن) آنگاه را که به فرشتگان گفتیم برای آدم فروتنی کنید! (همه) فروتنی کردند جز ابلیس که از پریان بود و از فرمان پروردگارش سر پیچید؛ با این حال آیا شما او و فرزندانش را به جای من به سروری برمی‌گزینید با آنکه آنان دشمن شمایند؟ بد جایگزینی برای ستمگرانند؛ سوره کهف، آیه: ۵۰.</ref>.
# [[فاسق]] {{متن قرآن|وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلِيسَ كَانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ أَفَتَتَّخِذُونَهُ وَذُرِّيَّتَهُ أَوْلِيَاء مِن دُونِي وَهُمْ لَكُمْ عَدُوٌّ بِئْسَ لِلظَّالِمِينَ بَدَلا }}<ref>  و (یاد کن) آنگاه را که به فرشتگان گفتیم برای آدم فروتنی کنید! (همه) فروتنی کردند جز ابلیس که از پریان بود و از فرمان پروردگارش سر پیچید؛ با این حال آیا شما او و فرزندانش را به جای من به سروری برمی‌گزینید با آنکه آنان دشمن شمایند؟ بد جایگزینی برای ستمگرانند؛ سوره کهف، آیه: ۵۰.</ref>.
#عصیّ = عصیان‌گر {{متن قرآن|يَا أَبَتِ لا تَعْبُدِ الشَّيْطَانَ إِنَّ الشَّيْطَانَ كَانَ لِلرَّحْمَنِ عَصِيًّا }}<ref> ای پدر! شیطان را نپرست که شیطان با (خداوند) بخشنده نافرمان است؛ سوره مریم، آیه: ۴۴.</ref>.
#عصیّ = عصیان‌گر {{متن قرآن|يَا أَبَتِ لا تَعْبُدِ الشَّيْطَانَ إِنَّ الشَّيْطَانَ كَانَ لِلرَّحْمَنِ عَصِيًّا }}<ref> ای پدر! شیطان را نپرست که شیطان با (خداوند) بخشنده نافرمان است؛ سوره مریم، آیه: ۴۴.</ref>.
#مارد و مَرید = [[سرکش]] {{متن قرآن| وَحِفْظًا مِّن كُلِّ شَيْطَانٍ مَّارِدٍ }}<ref>  و (آن را) از هر شیطان سرکشی نیک نگاه داشته‌ایم، سوره صافات، آیه: ۷.</ref>، {{متن قرآن| إِن يَدْعُونَ مِن دُونِهِ إِلاَّ إِنَاثًا وَإِن يَدْعُونَ إِلاَّ شَيْطَانًا مَّرِيدًا }}<ref>  مشرکان) به جای او جز مادینگانی را (به پرستش) نمی‌خوانند و جز شیطانی سرکش را نمی‌خوانند ، سوره نساء، آیه: ۱۱۷.</ref>.
#مارد و مَرید = [[سرکش]] {{متن قرآن| وَحِفْظًا مِّن كُلِّ شَيْطَانٍ مَّارِدٍ }}<ref>  و (آن را) از هر شیطان سرکشی نیک نگاه داشته‌ایم، سوره صافات، آیه: ۷.</ref>، {{متن قرآن| إِن يَدْعُونَ مِن دُونِهِ إِلاَّ إِنَاثًا وَإِن يَدْعُونَ إِلاَّ شَيْطَانًا مَّرِيدًا }}<ref>  مشرکان) به جای او جز مادینگانی را (به پرستش) نمی‌خوانند و جز شیطانی سرکش را نمی‌خوانند ، سوره نساء، آیه: ۱۱۷.</ref>.
خط ۵۲: خط ۵۲:
#رجیم = [[رانده شده]] {{متن قرآن|وَمَا هُوَ بِقَوْلِ شَيْطَانٍ رَجِيمٍ }}<ref>  و این سخن شیطان رانده، نیست، سوره تکویر، آیه: ۲۵.</ref>؛ {{متن قرآن|قَالَ فَاخْرُجْ مِنْهَا فَإِنَّكَ رَجِيمٌ}}<ref>  فرمود: از اینجا بیرون رو که تو رانده‌ای، سوره ص، آیه: ۷۷.</ref>؛ {{متن قرآن|فَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ}}<ref>  پس، چون قرآن بخوانی از شیطان رانده به خداوند پناه جو، سوره نحل، آیه: ۹۸.</ref>.
#رجیم = [[رانده شده]] {{متن قرآن|وَمَا هُوَ بِقَوْلِ شَيْطَانٍ رَجِيمٍ }}<ref>  و این سخن شیطان رانده، نیست، سوره تکویر، آیه: ۲۵.</ref>؛ {{متن قرآن|قَالَ فَاخْرُجْ مِنْهَا فَإِنَّكَ رَجِيمٌ}}<ref>  فرمود: از اینجا بیرون رو که تو رانده‌ای، سوره ص، آیه: ۷۷.</ref>؛ {{متن قرآن|فَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ}}<ref>  پس، چون قرآن بخوانی از شیطان رانده به خداوند پناه جو، سوره نحل، آیه: ۹۸.</ref>.
#مدحور = رانده {{متن قرآن|قَالَ اخْرُجْ مِنْهَا مَذْؤُومًا مَّدْحُورًا لَّمَن تَبِعَكَ مِنْهُمْ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنكُمْ أَجْمَعِينَ}}<ref>  فرمود: نکوهیده و رانده از آنجا بیرون رو! سوگند که از ایشان هر کس از تو پیروی کند دوزخ را از همه شما خواهم انباشت، سوره اعراف، آیه: ۱۸.</ref>.
#مدحور = رانده {{متن قرآن|قَالَ اخْرُجْ مِنْهَا مَذْؤُومًا مَّدْحُورًا لَّمَن تَبِعَكَ مِنْهُمْ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنكُمْ أَجْمَعِينَ}}<ref>  فرمود: نکوهیده و رانده از آنجا بیرون رو! سوگند که از ایشان هر کس از تو پیروی کند دوزخ را از همه شما خواهم انباشت، سوره اعراف، آیه: ۱۸.</ref>.
#[[ملعون]] {{متن قرآن|وَإِنَّ عَلَيْكَ لَعْنَتِي إِلَى يَوْمِ الدِّينِ }}<ref> و لعنت من تا روز پاداش و کیفر بر تو باد!، سوره ص، آیه: ۷۸.</ref>؛ {{متن قرآن|وَإِنَّ عَلَيْكَ اللَّعْنَةَ إِلَى يَوْمِ الدِّينِ }}<ref> و تا روز پاداش و کیفر بر تو نفرین باد!، سوره حجر، آیه: ۳۵.</ref>.
# [[ملعون]] {{متن قرآن|وَإِنَّ عَلَيْكَ لَعْنَتِي إِلَى يَوْمِ الدِّينِ }}<ref> و لعنت من تا روز پاداش و کیفر بر تو باد!، سوره ص، آیه: ۷۸.</ref>؛ {{متن قرآن|وَإِنَّ عَلَيْكَ اللَّعْنَةَ إِلَى يَوْمِ الدِّينِ }}<ref> و تا روز پاداش و کیفر بر تو نفرین باد!، سوره حجر، آیه: ۳۵.</ref>.
#مُنظَر = مهلت یافته {{متن قرآن|قَالَ إِنَّكَ مِنَ الْمُنظَرِينَ }}<ref> فرمود: تو از مهلت ‌یافتگانی، سوره اعراف، آیه: ۱۵.</ref>
#مُنظَر = مهلت یافته {{متن قرآن|قَالَ إِنَّكَ مِنَ الْمُنظَرِينَ }}<ref> فرمود: تو از مهلت ‌یافتگانی، سوره اعراف، آیه: ۱۵.</ref>
#عَدُوّ، عدوّ مبین = [[دشمن]]، [[دشمن]] آشکار {{متن قرآن|أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِي آدَمَ أَن لّا تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ}}<ref> ای فرزندان آدم! آیا به شما سفارش نکردم که شیطان را نپرستید که او دشمن آشکار شماست؟؛ سوره یس، آیه: ۶۰.</ref>؛ {{متن قرآن|وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلِيسَ كَانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ أَفَتَتَّخِذُونَهُ وَذُرِّيَّتَهُ أَوْلِيَاء مِن دُونِي وَهُمْ لَكُمْ عَدُوٌّ بِئْسَ لِلظَّالِمِينَ بَدَلا }}<ref>  و (یاد کن) آنگاه را که به فرشتگان گفتیم برای آدم فروتنی کنید! (همه) فروتنی کردند جز ابلیس که از پریان بود و از فرمان پروردگارش سر پیچید؛ با این حال آیا شما او و فرزندانش را به جای من به سروری برمی‌گزینید با آنکه آنان دشمن شمایند؟ بد جایگزینی برای ستمگرانند؛ سوره کهف، آیه: ۵۰.</ref>؛ {{متن قرآن|إِنَّ الشَّيْطَانَ لَكُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا إِنَّمَا يَدْعُو حِزْبَهُ لِيَكُونُوا مِنْ أَصْحَابِ السَّعِيرِ}}<ref> به راستی شیطان دشمن شماست پس او را دشمن بدارید! جز این نیست که او گروه خویش را فرا می‌خواند تا (سرانجام) از دوزخیان باشند؛ سوره فاطر، آیه: ۶.</ref>؛ {{متن قرآن|وَمِنَ الأَنْعَامِ حَمُولَةً وَفَرْشًا كُلُواْ مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ وَلاَ تَتَّبِعُواْ خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ}}<ref> و از چارپایان (برخی را بزرگ) باربردار و (برخی دیگر را) کوچک (آفریده است)؛ از آنچه خداوند روزی شما کرده است بخورید و از گام‌های شیطان پیروی نکنید که او برای شما دشمنی آشکار است؛ سوره انعام، آیه: ۱۴۲.</ref>؛ {{متن قرآن|قَالَ يَا بُنَيَّ لاَ تَقْصُصْ رُؤْيَاكَ عَلَى إِخْوَتِكَ فَيَكِيدُواْ لَكَ كَيْدًا إِنَّ الشَّيْطَانَ لِلإِنسَانِ عَدُوٌّ مُّبِينٌ}}<ref> گفت: پسرکم! خوابت را برای برادرانت باز مگو که برای تو نیرنگی سخت اندیشند؛ بی‌گمان شیطان، برای آدمی دشمنی آشکار است؛ سوره یوسف، آیه: ۵.</ref>.
#عَدُوّ، عدوّ مبین = [[دشمن]]، [[دشمن]] آشکار {{متن قرآن|أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِي آدَمَ أَن لّا تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ}}<ref> ای فرزندان آدم! آیا به شما سفارش نکردم که شیطان را نپرستید که او دشمن آشکار شماست؟؛ سوره یس، آیه: ۶۰.</ref>؛ {{متن قرآن|وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلِيسَ كَانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ أَفَتَتَّخِذُونَهُ وَذُرِّيَّتَهُ أَوْلِيَاء مِن دُونِي وَهُمْ لَكُمْ عَدُوٌّ بِئْسَ لِلظَّالِمِينَ بَدَلا }}<ref>  و (یاد کن) آنگاه را که به فرشتگان گفتیم برای آدم فروتنی کنید! (همه) فروتنی کردند جز ابلیس که از پریان بود و از فرمان پروردگارش سر پیچید؛ با این حال آیا شما او و فرزندانش را به جای من به سروری برمی‌گزینید با آنکه آنان دشمن شمایند؟ بد جایگزینی برای ستمگرانند؛ سوره کهف، آیه: ۵۰.</ref>؛ {{متن قرآن|إِنَّ الشَّيْطَانَ لَكُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا إِنَّمَا يَدْعُو حِزْبَهُ لِيَكُونُوا مِنْ أَصْحَابِ السَّعِيرِ}}<ref> به راستی شیطان دشمن شماست پس او را دشمن بدارید! جز این نیست که او گروه خویش را فرا می‌خواند تا (سرانجام) از دوزخیان باشند؛ سوره فاطر، آیه: ۶.</ref>؛ {{متن قرآن|وَمِنَ الأَنْعَامِ حَمُولَةً وَفَرْشًا كُلُواْ مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ وَلاَ تَتَّبِعُواْ خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ}}<ref> و از چارپایان (برخی را بزرگ) باربردار و (برخی دیگر را) کوچک (آفریده است)؛ از آنچه خداوند روزی شما کرده است بخورید و از گام‌های شیطان پیروی نکنید که او برای شما دشمنی آشکار است؛ سوره انعام، آیه: ۱۴۲.</ref>؛ {{متن قرآن|قَالَ يَا بُنَيَّ لاَ تَقْصُصْ رُؤْيَاكَ عَلَى إِخْوَتِكَ فَيَكِيدُواْ لَكَ كَيْدًا إِنَّ الشَّيْطَانَ لِلإِنسَانِ عَدُوٌّ مُّبِينٌ}}<ref> گفت: پسرکم! خوابت را برای برادرانت باز مگو که برای تو نیرنگی سخت اندیشند؛ بی‌گمان شیطان، برای آدمی دشمنی آشکار است؛ سوره یوسف، آیه: ۵.</ref>.
خط ۵۸: خط ۵۸:
#خذول = فرو گذارنده [[انسان]] {{متن قرآن|لَقَدْ أَضَلَّنِي عَنِ الذِّكْرِ بَعْدَ إِذْ جَاءَنِي وَكَانَ الشَّيْطَانُ لِلإِنسَانِ خَذُولا}}<ref> به راستی او مرا از قرآن  پس از آنکه به من رسیده بود گمراه کرد و شیطان آدمی را وا می‌نهد، سوره فرقان، آیه: ۲۹.</ref>.
#خذول = فرو گذارنده [[انسان]] {{متن قرآن|لَقَدْ أَضَلَّنِي عَنِ الذِّكْرِ بَعْدَ إِذْ جَاءَنِي وَكَانَ الشَّيْطَانُ لِلإِنسَانِ خَذُولا}}<ref> به راستی او مرا از قرآن  پس از آنکه به من رسیده بود گمراه کرد و شیطان آدمی را وا می‌نهد، سوره فرقان، آیه: ۲۹.</ref>.
#مُضلّ مبین = [[گمراه کننده]] آشکار {{متن قرآن|وَدَخَلَ الْمَدِينَةَ عَلَى حِينِ غَفْلَةٍ مِّنْ أَهْلِهَا فَوَجَدَ فِيهَا رَجُلَيْنِ يَقْتَتِلانِ هَذَا مِن شِيعَتِهِ وَهَذَا مِنْ عَدُوِّهِ فَاسْتَغَاثَهُ الَّذِي مِن شِيعَتِهِ عَلَى الَّذِي مِنْ عَدُوِّهِ فَوَكَزَهُ مُوسَى فَقَضَى عَلَيْهِ قَالَ هَذَا مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ عَدُوٌّ مُّضِلٌّ مُّبِينٌ }}<ref> و هنگام بی‌خبری مردم وارد شهر شد و در آن دو مرد را یافت یکی از گروه خویش و دیگری از دشمنانش که با هم کارزار می‌کردند؛ آنکه از گروه (خود) او بود در برابر آنکه از دشمنانش  بود از وی یاری خواست، پس موسی مشتی بر او زد که او را کشت، (موسی) گفت: این از کار شیطان است که او دشمن گمراه‌کننده آشکاری است، سوره قصص، آیه: ۱۵.</ref>؛ {{متن قرآن|قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ}}<ref> گفت: به ارجمندی تو سوگند که همگی آنان را گمراه خواهم کر؛ سوره ص، آیه: ۸۲.</ref>.
#مُضلّ مبین = [[گمراه کننده]] آشکار {{متن قرآن|وَدَخَلَ الْمَدِينَةَ عَلَى حِينِ غَفْلَةٍ مِّنْ أَهْلِهَا فَوَجَدَ فِيهَا رَجُلَيْنِ يَقْتَتِلانِ هَذَا مِن شِيعَتِهِ وَهَذَا مِنْ عَدُوِّهِ فَاسْتَغَاثَهُ الَّذِي مِن شِيعَتِهِ عَلَى الَّذِي مِنْ عَدُوِّهِ فَوَكَزَهُ مُوسَى فَقَضَى عَلَيْهِ قَالَ هَذَا مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ عَدُوٌّ مُّضِلٌّ مُّبِينٌ }}<ref> و هنگام بی‌خبری مردم وارد شهر شد و در آن دو مرد را یافت یکی از گروه خویش و دیگری از دشمنانش که با هم کارزار می‌کردند؛ آنکه از گروه (خود) او بود در برابر آنکه از دشمنانش  بود از وی یاری خواست، پس موسی مشتی بر او زد که او را کشت، (موسی) گفت: این از کار شیطان است که او دشمن گمراه‌کننده آشکاری است، سوره قصص، آیه: ۱۵.</ref>؛ {{متن قرآن|قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ}}<ref> گفت: به ارجمندی تو سوگند که همگی آنان را گمراه خواهم کر؛ سوره ص، آیه: ۸۲.</ref>.
#[[غرور]]، فتنه‌گری، [[فریب‌کاری]] {{متن قرآن|فَدَلاَّهُمَا بِغُرُورٍ فَلَمَّا ذَاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا وَطَفِقَا يَخْصِفَانِ عَلَيْهِمَا مِن وَرَقِ الْجَنَّةِ وَنَادَاهُمَا رَبُّهُمَا أَلَمْ أَنْهَكُمَا عَن تِلْكُمَا الشَّجَرَةِ وَأَقُل لَّكُمَا إِنَّ الشَّيْطَانَ لَكُمَا عَدُوٌّ مُّبِينٌ}}<ref>  پس آنان را با فریب فرو لغزاند؛ و چون از آن درخت چشیدند شرمگاه‌هایشان بر آنان نمودار گشت و به چسباندن از برگ‌های بهشت بر آنها آغازیدند و پروردگارشان به آن دو ندا داد: آیا شما را از این درخت باز نداشته و به شما نگفته بودم که به راستی شیطان، شما را دشمنی آشکار است؟، سوره اعراف، آیه: ۲۲.</ref> و {{متن قرآن|يَا بَنِي آدَمَ لاَ يَفْتِنَنَّكُمُ الشَّيْطَانُ كَمَا أَخْرَجَ أَبَوَيْكُم مِّنَ الْجَنَّةِ يَنزِعُ عَنْهُمَا لِبَاسَهُمَا لِيُرِيَهُمَا سَوْآتِهِمَا إِنَّهُ يَرَاكُمْ هُوَ وَقَبِيلُهُ مِنْ حَيْثُ لاَ تَرَوْنَهُمْ إِنَّا جَعَلْنَا الشَّيَاطِينَ أَوْلِيَاء لِلَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ}}<ref> ای فرزندان آدم! شیطان شما را نفریبد! چنان که پدر و مادر شما را از بهشت بیرون راند در حالی که لباسشان را از (تن) آنان بر می‌کند تا شرمگاه‌هایشان را به آنان بنمایاند؛ به راستی او و همگنان وی شما را از جایی که شما آنها را نمی‌بینید می‌بینند؛ بی‌گمان ما شیطان‌ها را سرپرست کسانی کرده‌ایم که ایمان ندارند؛ سوره اعراف، آیه: ۲۷.</ref>؛ {{متن قرآن|فَوَسْوَسَ إِلَيْهِ الشَّيْطَانُ قَالَ يَا آدَمُ هَلْ أَدُلُّكَ عَلَى شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَمُلْكٍ لّا يَبْلَى فَأَكَلا مِنْهَا فَبَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا وَطَفِقَا يَخْصِفَانِ عَلَيْهِمَا مِن وَرَقِ الْجَنَّةِ وَعَصَى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوَى }}<ref>  اما شیطان او را وسوسه کرد، گفت: ای آدم! می‌خواهی تو را به درخت جاودانگی و (آن) فرمانروایی که فرسوده نمی‌شود  راهبر شوم. آنگاه، (هر دو) از آن خوردند و شرمگاه‌هاشان بر آنان نمایان شد و آغاز کردند به نهادن برگ (درختان) بهشت بر خودشان و آدم با پروردگارش نافرمانی کرد و بیراه شد، سوره طه، آیه: ۱۲۰-۱۲۱.</ref>.
# [[غرور]]، فتنه‌گری، [[فریب‌کاری]] {{متن قرآن|فَدَلاَّهُمَا بِغُرُورٍ فَلَمَّا ذَاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا وَطَفِقَا يَخْصِفَانِ عَلَيْهِمَا مِن وَرَقِ الْجَنَّةِ وَنَادَاهُمَا رَبُّهُمَا أَلَمْ أَنْهَكُمَا عَن تِلْكُمَا الشَّجَرَةِ وَأَقُل لَّكُمَا إِنَّ الشَّيْطَانَ لَكُمَا عَدُوٌّ مُّبِينٌ}}<ref>  پس آنان را با فریب فرو لغزاند؛ و چون از آن درخت چشیدند شرمگاه‌هایشان بر آنان نمودار گشت و به چسباندن از برگ‌های بهشت بر آنها آغازیدند و پروردگارشان به آن دو ندا داد: آیا شما را از این درخت باز نداشته و به شما نگفته بودم که به راستی شیطان، شما را دشمنی آشکار است؟، سوره اعراف، آیه: ۲۲.</ref> و {{متن قرآن|يَا بَنِي آدَمَ لاَ يَفْتِنَنَّكُمُ الشَّيْطَانُ كَمَا أَخْرَجَ أَبَوَيْكُم مِّنَ الْجَنَّةِ يَنزِعُ عَنْهُمَا لِبَاسَهُمَا لِيُرِيَهُمَا سَوْآتِهِمَا إِنَّهُ يَرَاكُمْ هُوَ وَقَبِيلُهُ مِنْ حَيْثُ لاَ تَرَوْنَهُمْ إِنَّا جَعَلْنَا الشَّيَاطِينَ أَوْلِيَاء لِلَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ}}<ref> ای فرزندان آدم! شیطان شما را نفریبد! چنان که پدر و مادر شما را از بهشت بیرون راند در حالی که لباسشان را از (تن) آنان بر می‌کند تا شرمگاه‌هایشان را به آنان بنمایاند؛ به راستی او و همگنان وی شما را از جایی که شما آنها را نمی‌بینید می‌بینند؛ بی‌گمان ما شیطان‌ها را سرپرست کسانی کرده‌ایم که ایمان ندارند؛ سوره اعراف، آیه: ۲۷.</ref>؛ {{متن قرآن|فَوَسْوَسَ إِلَيْهِ الشَّيْطَانُ قَالَ يَا آدَمُ هَلْ أَدُلُّكَ عَلَى شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَمُلْكٍ لّا يَبْلَى فَأَكَلا مِنْهَا فَبَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا وَطَفِقَا يَخْصِفَانِ عَلَيْهِمَا مِن وَرَقِ الْجَنَّةِ وَعَصَى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوَى }}<ref>  اما شیطان او را وسوسه کرد، گفت: ای آدم! می‌خواهی تو را به درخت جاودانگی و (آن) فرمانروایی که فرسوده نمی‌شود  راهبر شوم. آنگاه، (هر دو) از آن خوردند و شرمگاه‌هاشان بر آنان نمایان شد و آغاز کردند به نهادن برگ (درختان) بهشت بر خودشان و آدم با پروردگارش نافرمانی کرد و بیراه شد، سوره طه، آیه: ۱۲۰-۱۲۱.</ref>.
#[[وعده]] کاذب و برانگیختن [[آرزو]]: {{متن قرآن|يَعِدُهُمْ وَيُمَنِّيهِمْ وَمَا يَعِدُهُمُ الشَّيْطَانُ إِلاَّ غُرُورًا }}<ref> (شیطان) به آنان وعده می‌دهد و در آرزو (های دور و دراز) می‌افکند و شیطان به ایشان جز به فریب وعده‌ای نمی‌دهد، سوره نساء، آیه: ۱۲۰.</ref>
# [[وعده]] کاذب و برانگیختن [[آرزو]]: {{متن قرآن|يَعِدُهُمْ وَيُمَنِّيهِمْ وَمَا يَعِدُهُمُ الشَّيْطَانُ إِلاَّ غُرُورًا }}<ref> (شیطان) به آنان وعده می‌دهد و در آرزو (های دور و دراز) می‌افکند و شیطان به ایشان جز به فریب وعده‌ای نمی‌دهد، سوره نساء، آیه: ۱۲۰.</ref>
#دعوت‌گری به سوی جهنّم{{متن قرآن|وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنزَلَ اللَّهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا وَجَدْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ كَانَ الشَّيْطَانُ يَدْعُوهُمْ إِلَى عَذَابِ السَّعِيرِ }}<ref> و چون به آنان گویند: از آنچه خداوند فرو فرستاده است پیروی کنید، می‌گویند: خیر، ما از آنچه پدرانمان را بر آن یافته‌ایم پیروی می‌کنیم؛ آیا حتّی اگر شیطان آنان را به عذاب آتش (دوزخ) فرا می‌خواند؟؛ سوره لقمان، آیه: ۲۱.</ref><ref>[[علی محمدی آشنانی|محمدی آشنانی، علی]]، [[ ابلیس - محمدی آشنانی (مقاله)|مقاله «ابلیس»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص ۵۶۵-۵۶۶.</ref>.
#دعوت‌گری به سوی جهنّم{{متن قرآن|وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنزَلَ اللَّهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا وَجَدْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ كَانَ الشَّيْطَانُ يَدْعُوهُمْ إِلَى عَذَابِ السَّعِيرِ }}<ref> و چون به آنان گویند: از آنچه خداوند فرو فرستاده است پیروی کنید، می‌گویند: خیر، ما از آنچه پدرانمان را بر آن یافته‌ایم پیروی می‌کنیم؛ آیا حتّی اگر شیطان آنان را به عذاب آتش (دوزخ) فرا می‌خواند؟؛ سوره لقمان، آیه: ۲۱.</ref><ref>[[علی محمدی آشنانی|محمدی آشنانی، علی]]، [[ابلیس - محمدی آشنانی (مقاله)|مقاله «ابلیس»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص ۵۶۵-۵۶۶.</ref>.


==[[قیاس]] [[ابلیس]]==
==[[قیاس]] [[ابلیس]]==
* [[ابلیس]]، [[آفرینش]] خود را با [[آفرینش آدم]]، [[قیاس]] کرد و علّت [[سرپیچی]] از [[سجده]] بر وی را [[برتری]] جنس خویش شمرد: {{متن قرآن| قَالَ مَا مَنَعَكَ أَلاَّ تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُكَ قَالَ أَنَاْ خَيْرٌ مِّنْهُ خَلَقْتَنِي مِن نَّارٍ وَخَلَقْتَهُ مِن طِينٍ}}<ref>  خداوند) فرمود: آنگاه که به تو فرمان دادم. چه چیز تو را از فروتنی بازداشت؟ گفت: من از او بهترم! مرا از آتش و او را از گل آفریده‌ای ، سوره اعراف، آیه: ۱۲.</ref> بر پایه روایتی از [[پیامبر]]{{صل}}، [[ابلیس]] بنیان‌گذار [[قیاس]] است: {{متن حدیث| أَوَّلَ مَنْ قَاسَ أَمْرِ الدِّينَ بِرَأْيِهِ إِبْلِيسَ}}<ref>[[الکافی]]، ج۱، ص۵۸ ؛ الدّرالمنثور، ج۳، ص۴۲۵؛ [[المیزان]]، ج۸ ، ص۵۹.</ref>. همین تعبیر، از زبان [[ابن‌ عباس]]، [[حسن بصری]]، و [[ابن‌ سیرین]] و گروهی دیگر نیز [[نقل]] شده است<ref>جامع البیان، مج ۵ ، ج ۸ ، ص ۱۷۳؛ کشف‌الاسرار، ج۳، ص۵۶۶ ؛ مجمع‌البیان، ج ۴، ص ۶۲۰.</ref>. این [[قیاس]] [[ابلیس]] که [[تمثیل]] منطقی و نوعی [[استدلال]] ظنّی است<ref>[[المیزان]]، ج ۸ ، ص ۲۹.</ref>، از [[نادانی]]، [[خودبینی]] و [[پلیدی]] او سرچشمه می‌گیرد. [[امام صادق]]{{ع}} می‌فرماید: [[ابلیس]] با این سخن، میان [[آتش]] و [[گِل]] [[قیاس]] کرد. اگر او [[نورانیّت]] [[آدم]] را با [[روشنایی]] [[آتش]] مقایسه می‌کرد، به مزایای یکی از آن دو [[نور]]، و [[صفا]] و زلالی آن بر دیگری [[آگاهی]] می‌یافت<ref>البرهان، ج ۲، ص ۵۲۰ ؛ [[قمی]]، ج ۱، ص ۷۰؛ [[بحارالانوار]]، ج ۶۰، ص ۱۹۸ و ۲۷۳.</ref>. مفسّران، [[قیاس]] [[ابلیس]] و نادرستی آن را به تفصیل بررسی کرده‌اند<ref>التبیان، ج۴، ص ۳۵۹؛ مجمع‌البیان، ج۴، ص ۶۲۰ ؛ کشف‌الاسرار، ج۳، ص۵۶۶ ؛ [[المیزان]]، ج۸ ، ص ۵۷.</ref><ref>[[علی محمدی آشنانی|محمدی آشنانی، علی]]، [[ ابلیس - محمدی آشنانی (مقاله)|مقاله «ابلیس»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص ۵۶۶.</ref>.
* [[ابلیس]]، [[آفرینش]] خود را با [[آفرینش آدم]]، [[قیاس]] کرد و علّت [[سرپیچی]] از [[سجده]] بر وی را [[برتری]] جنس خویش شمرد: {{متن قرآن| قَالَ مَا مَنَعَكَ أَلاَّ تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُكَ قَالَ أَنَاْ خَيْرٌ مِّنْهُ خَلَقْتَنِي مِن نَّارٍ وَخَلَقْتَهُ مِن طِينٍ}}<ref>  خداوند) فرمود: آنگاه که به تو فرمان دادم. چه چیز تو را از فروتنی بازداشت؟ گفت: من از او بهترم! مرا از آتش و او را از گل آفریده‌ای ، سوره اعراف، آیه: ۱۲.</ref> بر پایه روایتی از [[پیامبر]]{{صل}}، [[ابلیس]] بنیان‌گذار [[قیاس]] است: {{متن حدیث| أَوَّلَ مَنْ قَاسَ أَمْرِ الدِّينَ بِرَأْيِهِ إِبْلِيسَ}}<ref>[[الکافی]]، ج۱، ص۵۸ ؛ الدّرالمنثور، ج۳، ص۴۲۵؛ [[المیزان]]، ج۸ ، ص۵۹.</ref>. همین تعبیر، از زبان [[ابن‌ عباس]]، [[حسن بصری]]، و [[ابن‌ سیرین]] و گروهی دیگر نیز [[نقل]] شده است<ref>جامع البیان، مج ۵ ، ج ۸ ، ص ۱۷۳؛ کشف‌الاسرار، ج۳، ص۵۶۶ ؛ مجمع‌البیان، ج ۴، ص ۶۲۰.</ref>. این [[قیاس]] [[ابلیس]] که [[تمثیل]] منطقی و نوعی [[استدلال]] ظنّی است<ref>[[المیزان]]، ج ۸ ، ص ۲۹.</ref>، از [[نادانی]]، [[خودبینی]] و [[پلیدی]] او سرچشمه می‌گیرد. [[امام صادق]]{{ع}} می‌فرماید: [[ابلیس]] با این سخن، میان [[آتش]] و [[گِل]] [[قیاس]] کرد. اگر او [[نورانیّت]] [[آدم]] را با [[روشنایی]] [[آتش]] مقایسه می‌کرد، به مزایای یکی از آن دو [[نور]]، و [[صفا]] و زلالی آن بر دیگری [[آگاهی]] می‌یافت<ref>البرهان، ج ۲، ص ۵۲۰ ؛ [[قمی]]، ج ۱، ص ۷۰؛ [[بحارالانوار]]، ج ۶۰، ص ۱۹۸ و ۲۷۳.</ref>. مفسّران، [[قیاس]] [[ابلیس]] و نادرستی آن را به تفصیل بررسی کرده‌اند<ref>التبیان، ج۴، ص ۳۵۹؛ مجمع‌البیان، ج۴، ص ۶۲۰ ؛ کشف‌الاسرار، ج۳، ص۵۶۶ ؛ [[المیزان]]، ج۸ ، ص ۵۷.</ref><ref>[[علی محمدی آشنانی|محمدی آشنانی، علی]]، [[ابلیس - محمدی آشنانی (مقاله)|مقاله «ابلیس»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص ۵۶۶.</ref>.


==[[علت]] رانده شدن [[ابلیس]]==
==[[علت]] رانده شدن [[ابلیس]]==
*برابر [[آیات قرآن]]، [[سرپیچی]] [[ابلیس]] از امتثال [[فرمان خداوند]] در [[سجده]] بر [[آدم]]، موجب رانده شدن او از [[مقام قرب الهی]] و [[خواری]] وی شد: {{متن قرآن|وَلَقَدْ خَلَقْنَاكُمْ ثُمَّ صَوَّرْنَاكُمْ ثُمَّ قُلْنَا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُواْ لآدَمَ فَسَجَدُواْ إِلاَّ إِبْلِيسَ لَمْ يَكُن مِّنَ السَّاجِدِينَ قَالَ مَا مَنَعَكَ أَلاَّ تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُكَ قَالَ أَنَاْ خَيْرٌ مِّنْهُ خَلَقْتَنِي مِن نَّارٍ وَخَلَقْتَهُ مِن طِينٍ قَالَ فَاهْبِطْ مِنْهَا فَمَا يَكُونُ لَكَ أَن تَتَكَبَّرَ فِيهَا فَاخْرُجْ إِنَّكَ مِنَ الصَّاغِرِينَ }}<ref> و به راستی شما را آفریدیم و شما را چهره‌نگاری کردیم سپس به فرشتگان گفتیم: برای آدم فروتنی کنید! همه فروتنی کردند جز ابلیس که از فروتنان نبود خداوند) فرمود: آنگاه که به تو فرمان دادم. چه چیز تو را از فروتنی بازداشت؟ گفت:من از او بهترم! مرا از آتش و او را از گل آفریده‌ای فرمود: از آن (جایگاه که داری) فرود آی، تو را نرسد که در آن خود را بزرگ بینی، بیرون رو که تو از خرد پایگانی!؛ سوره اعراف، آیه: ۱۱- ۱۳ .</ref> [[عصیان]] و تمرّد [[ابلیس]] در [[استکبار]] و [[حسد]] او ریشه دارد<ref>[[معارف قرآن]]، ص ۵۷.</ref>. دقّت در [[آیات]] سوره حجر، از [[تعصّب]] شدید وی درباره جنس خویش در برابر مادّه نخستین [[آفرینش آدم]] پرده بر می‌دارد؛ آن جا که به صراحت می‌گوید: من آن نیستم که برای بشری آفریده شده از گِلی خشک، سیاه و بدبو [[سجده]] کنم: {{متن قرآن| قَالَ لَمْ أَكُن لِّأَسْجُدَ لِبَشَرٍ خَلَقْتَهُ مِن صَلْصَالٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسْنُونٍ}}<ref> گفت: سر آن ندارم که برای بشری فروتنی کنم که او را از گلی خشک برآمده از لایی بویناک آفریده‌ای ، سوره حجر، آیه: ۳۳.</ref> [[خداوند]] در پی این [[تعصّب]]، او را از آن [[مقام]] راند: {{متن قرآن| قَالَ فَاخْرُجْ مِنْهَا فَإِنَّكَ رَجِيمٌ }}<ref> فرمود: پس از آن (بهشت) بیرون رو که تو رانده‌ای، سوره حجر، آیه: ۳۴.</ref> بر پایه روایتی از [[امام زین‌العابدین]]{{ع}} نخستین گناهی که معصیتِ [[خداوند]] بدان صورت گرفت، [[کبر]] [[ابلیس]] بود<ref>[[الکافی]]، ج ۲، ص ۳۱۷.</ref>. [[حسادت]] [[ابلیس]] در برابر [[کرامت]] ذاتی [[انسان]] که موجب [[خضوع]] و [[تکریم]] همه [[فرشتگان]] در مقابل [[حضرت آدم]] شد، عامل دیگر [[سرپیچی]] [[ابلیس]] است که می‌توان آن را از [[آیات]] سوره [[اسراء]] استفاده کرد: آیا برای کسی که از گل آفریدی، [[سجده]] کنم ؟ چرا او را بر من [[برتری]] دادی ؟ اگر تا [[روز قیامت]] مهلتم دهی، به طور قطع فرزندانش را جز اندکی لجام‌زده، به دنبال خود کشانده، آنان را مستأصل<ref>مفردات، ص ۲۶۱ «حنک».</ref>. خواهم کرد: {{متن قرآن| وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُواْ لآدَمَ فَسَجَدُواْ إِلاَّ إِبْلِيسَ قَالَ أَأَسْجُدُ لِمَنْ خَلَقْتَ طِينًا}}<ref>  و (یاد کن) آنگاه را که با فرشتگان گفتیم: برای آدم فروتنی کنید و فروتنی کردند جز ابلیس که گفت: آیا برای کسی فروتنی کنم که از گل آفریده‌ای؟؛ سوره اسراء، آیه: ۶۱.</ref> ، {{متن قرآن| قَالَ أَرَأَيْتَكَ هَذَا الَّذِي كَرَّمْتَ عَلَيَّ لَئِنْ أَخَّرْتَنِ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ لأَحْتَنِكَنَّ ذُرِّيَّتَهُ إِلاَّ قَلِيلاً }}<ref> گفت: به من بگو آیا این است آن کس که بر من برتر داشتی؟ سوگند (می‌خورم) که اگر تا روز رستخیز مهلتم دهی، بی‌گمان بر زادگان او- جز اندکی- لجام خواهم نهاد، سوره اسراء، آیه: ۶۲.</ref> استفهام انکاری و گفتار اعتراض‌آمیز [[ابلیس]] در برابر [[تکریم]] [[مقام]] [[آدم]]، نشان دهنده اوج [[حسادت]] او به [[آدم]] است. [[امام علی]] علیه‌السلام در تبیین استکبارِ [[ابلیس]]، به [[تعصّب]] و [[حسادت]] وی اشاره کرده و او را سر سلسله [[مستکبران]] و پیشوای متعصّبان و [[حسودان]] بر [[آدم]] خوانده است<ref>نهج‌البلاغة، [[خطبه]] ۱۹۲، ص ۳۸۶ ـ ۳۸۹.</ref><ref>[[علی محمدی آشنانی|محمدی آشنانی، علی]]، [[ ابلیس - محمدی آشنانی (مقاله)|مقاله «ابلیس»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص ۵۶۶-۵۶۷.</ref>.
*برابر [[آیات قرآن]]، [[سرپیچی]] [[ابلیس]] از امتثال [[فرمان خداوند]] در [[سجده]] بر [[آدم]]، موجب رانده شدن او از [[مقام قرب الهی]] و [[خواری]] وی شد: {{متن قرآن|وَلَقَدْ خَلَقْنَاكُمْ ثُمَّ صَوَّرْنَاكُمْ ثُمَّ قُلْنَا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُواْ لآدَمَ فَسَجَدُواْ إِلاَّ إِبْلِيسَ لَمْ يَكُن مِّنَ السَّاجِدِينَ قَالَ مَا مَنَعَكَ أَلاَّ تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُكَ قَالَ أَنَاْ خَيْرٌ مِّنْهُ خَلَقْتَنِي مِن نَّارٍ وَخَلَقْتَهُ مِن طِينٍ قَالَ فَاهْبِطْ مِنْهَا فَمَا يَكُونُ لَكَ أَن تَتَكَبَّرَ فِيهَا فَاخْرُجْ إِنَّكَ مِنَ الصَّاغِرِينَ }}<ref> و به راستی شما را آفریدیم و شما را چهره‌نگاری کردیم سپس به فرشتگان گفتیم: برای آدم فروتنی کنید! همه فروتنی کردند جز ابلیس که از فروتنان نبود خداوند) فرمود: آنگاه که به تو فرمان دادم. چه چیز تو را از فروتنی بازداشت؟ گفت:من از او بهترم! مرا از آتش و او را از گل آفریده‌ای فرمود: از آن (جایگاه که داری) فرود آی، تو را نرسد که در آن خود را بزرگ بینی، بیرون رو که تو از خرد پایگانی!؛ سوره اعراف، آیه: ۱۱- ۱۳ .</ref> [[عصیان]] و تمرّد [[ابلیس]] در [[استکبار]] و [[حسد]] او ریشه دارد<ref>[[معارف قرآن]]، ص ۵۷.</ref>. دقّت در [[آیات]] سوره حجر، از [[تعصّب]] شدید وی درباره جنس خویش در برابر مادّه نخستین [[آفرینش آدم]] پرده بر می‌دارد؛ آن جا که به صراحت می‌گوید: من آن نیستم که برای بشری آفریده شده از گِلی خشک، سیاه و بدبو [[سجده]] کنم: {{متن قرآن| قَالَ لَمْ أَكُن لِّأَسْجُدَ لِبَشَرٍ خَلَقْتَهُ مِن صَلْصَالٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسْنُونٍ}}<ref> گفت: سر آن ندارم که برای بشری فروتنی کنم که او را از گلی خشک برآمده از لایی بویناک آفریده‌ای ، سوره حجر، آیه: ۳۳.</ref> [[خداوند]] در پی این [[تعصّب]]، او را از آن [[مقام]] راند: {{متن قرآن| قَالَ فَاخْرُجْ مِنْهَا فَإِنَّكَ رَجِيمٌ }}<ref> فرمود: پس از آن (بهشت) بیرون رو که تو رانده‌ای، سوره حجر، آیه: ۳۴.</ref> بر پایه روایتی از [[امام زین‌العابدین]]{{ع}} نخستین گناهی که معصیتِ [[خداوند]] بدان صورت گرفت، [[کبر]] [[ابلیس]] بود<ref>[[الکافی]]، ج ۲، ص ۳۱۷.</ref>. [[حسادت]] [[ابلیس]] در برابر [[کرامت]] ذاتی [[انسان]] که موجب [[خضوع]] و [[تکریم]] همه [[فرشتگان]] در مقابل [[حضرت آدم]] شد، عامل دیگر [[سرپیچی]] [[ابلیس]] است که می‌توان آن را از [[آیات]] سوره [[اسراء]] استفاده کرد: آیا برای کسی که از گل آفریدی، [[سجده]] کنم ؟ چرا او را بر من [[برتری]] دادی ؟ اگر تا [[روز قیامت]] مهلتم دهی، به طور قطع فرزندانش را جز اندکی لجام‌زده، به دنبال خود کشانده، آنان را مستأصل<ref>مفردات، ص ۲۶۱ «حنک».</ref>. خواهم کرد: {{متن قرآن| وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُواْ لآدَمَ فَسَجَدُواْ إِلاَّ إِبْلِيسَ قَالَ أَأَسْجُدُ لِمَنْ خَلَقْتَ طِينًا}}<ref>  و (یاد کن) آنگاه را که با فرشتگان گفتیم: برای آدم فروتنی کنید و فروتنی کردند جز ابلیس که گفت: آیا برای کسی فروتنی کنم که از گل آفریده‌ای؟؛ سوره اسراء، آیه: ۶۱.</ref> ، {{متن قرآن| قَالَ أَرَأَيْتَكَ هَذَا الَّذِي كَرَّمْتَ عَلَيَّ لَئِنْ أَخَّرْتَنِ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ لأَحْتَنِكَنَّ ذُرِّيَّتَهُ إِلاَّ قَلِيلاً }}<ref> گفت: به من بگو آیا این است آن کس که بر من برتر داشتی؟ سوگند (می‌خورم) که اگر تا روز رستخیز مهلتم دهی، بی‌گمان بر زادگان او- جز اندکی- لجام خواهم نهاد، سوره اسراء، آیه: ۶۲.</ref> استفهام انکاری و گفتار اعتراض‌آمیز [[ابلیس]] در برابر [[تکریم]] [[مقام]] [[آدم]]، نشان دهنده اوج [[حسادت]] او به [[آدم]] است. [[امام علی]] علیه‌السلام در تبیین استکبارِ [[ابلیس]]، به [[تعصّب]] و [[حسادت]] وی اشاره کرده و او را سر سلسله [[مستکبران]] و پیشوای متعصّبان و [[حسودان]] بر [[آدم]] خوانده است<ref>نهج‌البلاغة، [[خطبه]] ۱۹۲، ص ۳۸۶ ـ ۳۸۹.</ref><ref>[[علی محمدی آشنانی|محمدی آشنانی، علی]]، [[ابلیس - محمدی آشنانی (مقاله)|مقاله «ابلیس»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص ۵۶۶-۵۶۷.</ref>.


==[[کفر]] [[ابلیس]]==
==[[کفر]] [[ابلیس]]==
*در سوره {{متن قرآن| وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُواْ لآدَمَ فَسَجَدُواْ إِلاَّ إِبْلِيسَ أَبَى وَاسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ}}<ref> و (یاد کنید) آنگاه را که به فرشتگان گفتیم: برای آدم فروتنی کنید، همه فروتنی کردند جز ابلیس که سرباز زد و سرکشی کرد و از کافران شد ؛ سوره بقره، آیه: ۳۴.</ref> و {{متن قرآن|إِلاَّ إِبْلِيسَ اسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنْ الْكَافِرِينَ قَالَ يَا إِبْلِيسُ مَا مَنَعَكَ أَن تَسْجُدَ لِمَا خَلَقْتُ بِيَدَيَّ أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنتَ مِنَ الْعَالِينَ}}<ref> جز ابلیس که سرکشی کرد و از کافران بود.فرمود: ای ابلیس! چه چیز تو را از فروتنی برای چیزی که به دست خویش آفریدم، باز داشت؟ سرکشی کردی یا از والا رتبگانی؟؛ سوره ص، آیه: ۷۴-۷۵.</ref> آمده است: {{متن قرآن|وَكَانَ مِنْ الْكَافِرِينَ}} در این که مقصود از [[کفر]]، کفرِ عناد یا کفرِ [[جهالت]] است، بین مفسّران [[اختلاف]] نظر وجود دارد. پاره‌ای به استناد [[اقرار]] وی که بر سر راه راست تو در کمین آنان خواهم نشست: {{متن قرآن| قَالَ فَبِمَا أَغْوَيْتَنِي لأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَكَ الْمُسْتَقِيمَ ثُمَّ لآتِيَنَّهُم مِّن بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ وَعَنْ أَيْمَانِهِمْ وَعَن شَمَائِلِهِمْ وَلاَ تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شَاكِرِينَ }}<ref> گفت: پس از آنجا که مرا بیراه نهادی بر سر راه راست تو، به کمین آنان می‌نشینم. آنگاه از پیش و پس و راست و چپ آنان به سراغشان خواهم رفت و بیشتر آنان را سپاسگزار نخواهی یافت ؛ سوره اعراف، آیه: ۱۶-۱۷.</ref> و آنان را [[گمراه]] خواهم کرد: {{متن قرآن|قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ}}<ref> گفت: به ارجمندی تو سوگند که همگی آنان را گمراه خواهم کر ؛ سوره ص، آیه: ۸۲.</ref> او را عالم به [[دین حق]] و [[اضلال]]، و [[کفر]] او را [[کفر]] عناد دانسته و عده‌ای به [[دلیل]] اینکه [[اختیار]] [[شقاوت]] با [[علم]] به [[گمراهی]] را محال دانسته‌اند، [[کفر]] وی را کفرِ [[جهالت]] معرّفی کرده‌اند<ref>الکبیر، ج ۱۴، ص ۳۹.</ref>. تبیین [[کفر]] [[ابلیس]] در [[کلام الهی]] به صیغه ماضی، موجب پیدایش آرای گوناگونی شده است:
*در سوره {{متن قرآن| وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُواْ لآدَمَ فَسَجَدُواْ إِلاَّ إِبْلِيسَ أَبَى وَاسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ}}<ref> و (یاد کنید) آنگاه را که به فرشتگان گفتیم: برای آدم فروتنی کنید، همه فروتنی کردند جز ابلیس که سرباز زد و سرکشی کرد و از کافران شد ؛ سوره بقره، آیه: ۳۴.</ref> و {{متن قرآن|إِلاَّ إِبْلِيسَ اسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنْ الْكَافِرِينَ قَالَ يَا إِبْلِيسُ مَا مَنَعَكَ أَن تَسْجُدَ لِمَا خَلَقْتُ بِيَدَيَّ أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنتَ مِنَ الْعَالِينَ}}<ref> جز ابلیس که سرکشی کرد و از کافران بود.فرمود: ای ابلیس! چه چیز تو را از فروتنی برای چیزی که به دست خویش آفریدم، باز داشت؟ سرکشی کردی یا از والا رتبگانی؟؛ سوره ص، آیه: ۷۴-۷۵.</ref> آمده است: {{متن قرآن|وَكَانَ مِنْ الْكَافِرِينَ}} در این که مقصود از [[کفر]]، کفرِ عناد یا کفرِ [[جهالت]] است، بین مفسّران [[اختلاف]] نظر وجود دارد. پاره‌ای به استناد [[اقرار]] وی که بر سر راه راست تو در کمین آنان خواهم نشست: {{متن قرآن| قَالَ فَبِمَا أَغْوَيْتَنِي لأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَكَ الْمُسْتَقِيمَ ثُمَّ لآتِيَنَّهُم مِّن بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ وَعَنْ أَيْمَانِهِمْ وَعَن شَمَائِلِهِمْ وَلاَ تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شَاكِرِينَ }}<ref> گفت: پس از آنجا که مرا بیراه نهادی بر سر راه راست تو، به کمین آنان می‌نشینم. آنگاه از پیش و پس و راست و چپ آنان به سراغشان خواهم رفت و بیشتر آنان را سپاسگزار نخواهی یافت ؛ سوره اعراف، آیه: ۱۶-۱۷.</ref> و آنان را [[گمراه]] خواهم کرد: {{متن قرآن|قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ}}<ref> گفت: به ارجمندی تو سوگند که همگی آنان را گمراه خواهم کر ؛ سوره ص، آیه: ۸۲.</ref> او را عالم به [[دین حق]] و [[اضلال]]، و [[کفر]] او را [[کفر]] عناد دانسته و عده‌ای به [[دلیل]] اینکه [[اختیار]] [[شقاوت]] با [[علم]] به [[گمراهی]] را محال دانسته‌اند، [[کفر]] وی را کفرِ [[جهالت]] معرّفی کرده‌اند<ref>الکبیر، ج ۱۴، ص ۳۹.</ref>. تبیین [[کفر]] [[ابلیس]] در [[کلام الهی]] به صیغه ماضی، موجب پیدایش آرای گوناگونی شده است:
#همان‌طور که از ظاهر [[آیه]] نیز برمی آید، [[ابلیس]] پیش از تمرّد [[کافر]] بوده است. بر اساس این دیدگاه، [[عبادت]] طولانی [[ابلیس]]، نه از سرِ [[ایمان]] و [[اخلاص]]، بلکه از روی [[ریا]]، [[نفاق]] و هم رنگ شدن با [[جماعت]] [[فرشتگان]] بوده است<ref>مجمع‌البیان، ج ۱، ص ۱۹۱؛ روض الجنان، ج ۱، ص ۲۱۳.</ref>. از سخن [[ابلیس]] در [[آیه]] {{متن قرآن| قَالَ لَمْ أَكُن لِّأَسْجُدَ لِبَشَرٍ خَلَقْتَهُ مِن صَلْصَالٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسْنُونٍ}}<ref> گفت: سر آن ندارم که برای بشری فروتنی کنم که او را از گلی خشک برآمده از لایی بویناک آفریده‌ای ، سوره حجر، آیه: ۳۳.</ref> برمی‌آید که وی پیش از صدور [[فرمان]] [[سجده]] نیز [[کافر]] بوده است<ref>[[المیزان]]، ج ۱۲، ص ۱۵۵.</ref>. افزون بر [[ظواهر]] [[آیات]]، گفت‌وگوی مشهور [[ابلیس]] با [[فرشتگان]] را که در آن شبهاتی در [[حکمت]] [[آفرینش]]، فایده [[تکلیف]] و... از سوی او مطرح می‌شود، تأییدی بر [[کفر]] وی پیش از [[سرپیچی]] از [[فرمان خدا]] دانسته‌اند. این [[گفت‌وگو]] را الملل والنحل به [[نقل]] از "ماری" شارح اناجیل آورده است<ref>الملل و النحل، ج ۱، ص ۱۶و۱۷.</ref> و مفسّران، پس از [[نقل]]، بر اساس مشرب خویش، بدان [[شبهه‌ها]] پاسخ‌های گوناگونی داده‌اند<ref>[[المیزان]]، ج ۸ ، ص ۴۸.</ref>. [[مؤیّد]] دیگر این [[رأی]]، نظریّه موافات است که براساس آن جمع بین [[کفر]] و [[ایمان]] در شخص واحد در دو زمان محال است؛ زیرا [[ایمان]]، موجب استحقاق [[ثواب]] دائم و [[کفر]] موجب استحقاق [[عقاب]] همیشگی است و جمع بین این دو استحقاق، مانند جمع بین خود [[ثواب]] و [[عقاب]] دائم محال است؛ بنابراین با توجّه به بطلان قول به احباط، عروض هر یک از [[ایمان]] و [[کفر]] نمی‌تواند از بین برنده دیگری باشد؛ بلکه کاشف از نبود دیگری از آغاز است<ref>[[تفسیر]] ملاصدرا، ج ۳، ص ۷۳.</ref>. بدین‌سان اگر [[ابلیس]]، [[مؤمن]] و عبادتش ناشی از [[ایمان]] بود، هرگز به [[کفر]] و [[عذاب الهی]] دچار نمی‌شد. [[طبرسی]] نیز این دیدگاه را به [[دلیل]] انطباق آن با موافات که بدان [[اعتقاد]] دارد، [[برگزیده]]<ref>[[مجمع البیان]]، ج ۱، ص ۱۹۱.</ref> و ملاصدرا، نظریّه موافات را بر مبنای حکیمان توجیه<ref>[[تفسیر]] ملاصدرا، ج ۳، ص ۷۳ و ۷۴.</ref> و [[فخر رازی]] در [[تفسیر]] خود هر دو [[مؤیّد]] را ذکر کرده است<ref>التفسیر الکبیر، ج ۲، ص ۲۳۷.</ref>.
#همان‌طور که از ظاهر [[آیه]] نیز برمی آید، [[ابلیس]] پیش از تمرّد [[کافر]] بوده است. بر اساس این دیدگاه، [[عبادت]] طولانی [[ابلیس]]، نه از سرِ [[ایمان]] و [[اخلاص]]، بلکه از روی [[ریا]]، [[نفاق]] و هم رنگ شدن با [[جماعت]] [[فرشتگان]] بوده است<ref>مجمع‌البیان، ج ۱، ص ۱۹۱؛ روض الجنان، ج ۱، ص ۲۱۳.</ref>. از سخن [[ابلیس]] در [[آیه]] {{متن قرآن| قَالَ لَمْ أَكُن لِّأَسْجُدَ لِبَشَرٍ خَلَقْتَهُ مِن صَلْصَالٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسْنُونٍ}}<ref> گفت: سر آن ندارم که برای بشری فروتنی کنم که او را از گلی خشک برآمده از لایی بویناک آفریده‌ای ، سوره حجر، آیه: ۳۳.</ref> برمی‌آید که وی پیش از صدور [[فرمان]] [[سجده]] نیز [[کافر]] بوده است<ref>[[المیزان]]، ج ۱۲، ص ۱۵۵.</ref>. افزون بر [[ظواهر]] [[آیات]]، گفت‌وگوی مشهور [[ابلیس]] با [[فرشتگان]] را که در آن شبهاتی در [[حکمت]] [[آفرینش]]، فایده [[تکلیف]] و... از سوی او مطرح می‌شود، تأییدی بر [[کفر]] وی پیش از [[سرپیچی]] از [[فرمان خدا]] دانسته‌اند. این [[گفت‌وگو]] را الملل والنحل به [[نقل]] از "ماری" شارح اناجیل آورده است<ref>الملل و النحل، ج ۱، ص ۱۶و۱۷.</ref> و مفسّران، پس از [[نقل]]، بر اساس مشرب خویش، بدان [[شبهه‌ها]] پاسخ‌های گوناگونی داده‌اند<ref>[[المیزان]]، ج ۸ ، ص ۴۸.</ref>. [[مؤیّد]] دیگر این [[رأی]]، نظریّه موافات است که براساس آن جمع بین [[کفر]] و [[ایمان]] در شخص واحد در دو زمان محال است؛ زیرا [[ایمان]]، موجب استحقاق [[ثواب]] دائم و [[کفر]] موجب استحقاق [[عقاب]] همیشگی است و جمع بین این دو استحقاق، مانند جمع بین خود [[ثواب]] و [[عقاب]] دائم محال است؛ بنابراین با توجّه به بطلان قول به احباط، عروض هر یک از [[ایمان]] و [[کفر]] نمی‌تواند از بین برنده دیگری باشد؛ بلکه کاشف از نبود دیگری از آغاز است<ref>[[تفسیر]] ملاصدرا، ج ۳، ص ۷۳.</ref>. بدین‌سان اگر [[ابلیس]]، [[مؤمن]] و عبادتش ناشی از [[ایمان]] بود، هرگز به [[کفر]] و [[عذاب الهی]] دچار نمی‌شد. [[طبرسی]] نیز این دیدگاه را به [[دلیل]] انطباق آن با موافات که بدان [[اعتقاد]] دارد، [[برگزیده]]<ref>[[مجمع البیان]]، ج ۱، ص ۱۹۱.</ref> و ملاصدرا، نظریّه موافات را بر مبنای حکیمان توجیه<ref>[[تفسیر]] ملاصدرا، ج ۳، ص ۷۳ و ۷۴.</ref> و [[فخر رازی]] در [[تفسیر]] خود هر دو [[مؤیّد]] را ذکر کرده است<ref>التفسیر الکبیر، ج ۲، ص ۲۳۷.</ref>.
#[[ابلیس]]، نخست [[مؤمن]] بود؛ ولی به کفر‌گرایید. این [[رأی]] به چند صورت تبیین شده است:
# [[ابلیس]]، نخست [[مؤمن]] بود؛ ولی به کفر‌گرایید. این [[رأی]] به چند صورت تبیین شده است:
##گرچه [[ابلیس]] [[ایمان]] داشت، [[خداوند]] از ازل می‌دانست که او به حتم [[کافر]] خواهد شد؛ بر این اساس، [[ابلیس]] در [[علم]] [[خدا]]، از زمره [[کافران]] به شمار می‌آمد؛ به همین جهت [[کفر]] وی در [[قرآن کریم]] به صیغه ماضی گزارش شده است<ref>جامع‌البیان، مج ۱۲، ج ۲۳، ص ۲۲۰؛ مجمع‌البیان، ج۱، ص۱۹۱.</ref>
##گرچه [[ابلیس]] [[ایمان]] داشت، [[خداوند]] از ازل می‌دانست که او به حتم [[کافر]] خواهد شد؛ بر این اساس، [[ابلیس]] در [[علم]] [[خدا]]، از زمره [[کافران]] به شمار می‌آمد؛ به همین جهت [[کفر]] وی در [[قرآن کریم]] به صیغه ماضی گزارش شده است<ref>جامع‌البیان، مج ۱۲، ج ۲۳، ص ۲۲۰؛ مجمع‌البیان، ج۱، ص۱۹۱.</ref>
##از آنجا که [[ابلیس]] پس از [[ایمان]]، به کفر‌گرایید، تعبیر به {{متن قرآن|كَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ}} پس از گذشت زمانی هر چند کوتاه، امری مُجاز و متداول است.
##از آنجا که [[ابلیس]] پس از [[ایمان]]، به کفر‌گرایید، تعبیر به {{متن قرآن|كَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ}} پس از گذشت زمانی هر چند کوتاه، امری مُجاز و متداول است.
##[[ابلیس]] [[مؤمن]] بود و [[کافر]] شد و جمله {{متن قرآن|كَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ}} به معنای {{عربی| صَارَ مِنَ الْكافِرِينَ }} است<ref>التفسیر الکبیر، ج ۲، ص ۲۳۷؛ مجمع‌البیان، ج ۱، ص ۱۹۱.</ref><ref>[[علی محمدی آشنانی|محمدی آشنانی، علی]]، [[ ابلیس - محمدی آشنانی (مقاله)|مقاله «ابلیس»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص ۵۶۷-۵۶۸.</ref>.
## [[ابلیس]] [[مؤمن]] بود و [[کافر]] شد و جمله {{متن قرآن|كَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ}} به معنای {{عربی| صَارَ مِنَ الْكافِرِينَ }} است<ref>التفسیر الکبیر، ج ۲، ص ۲۳۷؛ مجمع‌البیان، ج ۱، ص ۱۹۱.</ref><ref>[[علی محمدی آشنانی|محمدی آشنانی، علی]]، [[ابلیس - محمدی آشنانی (مقاله)|مقاله «ابلیس»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص ۵۶۷-۵۶۸.</ref>.


==[[فلسفه آفرینش]] و امهال [[ابلیس]]==
==[[فلسفه آفرینش]] و امهال [[ابلیس]]==
*طبق [[آیات]]، [[ابلیس]] از انجام [[فرمان الهی]] درباره [[سجده]] بر [[آدم]] سر باز زد و از جای‌گاهی که در آن قرار داشت، رانده شد؛ پس از آن، از [[خداوند]] خواست که او را تا [[روز قیامت]] مهلت دهد و [[خداوند]] نیز آن را پذیرفت: {{متن قرآن|قَالَ رَبِّ فَأَنظِرْنِي إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ قَالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنظَرِينَ}}<ref> گفت: پروردگارا! پس تا روزی که (همگان) برانگیخته می‌شوند، مرا مهلت ده!فرمود: اینک تو از مهلت یافتگانی!، سوره حجر، آیه: ۳۶-۳۷.</ref> چون از [[ابلیس]] جز [[شرارت]] برنمی‌خیزد، هماره این پرسش مطرح بوده که چرا [[خداوند]] با شناختی که از [[ابلیس]] داشت، او را آفرید و مهلت‌خواهی او را پس از رانده‌شدن، پذیرفت<ref>[[المیزان]]، ج ۸، ص ۵۴ - ۶۹.</ref>. گرچه حکمتِ [[آفرینش]] [[شیطان]] بسیار است و جز [[خدا]] کسی بر همه آنها احاطه ندارد<ref>[[تفسیر]] ملاصدرا، ج ۵ ، ص ۲۸۶ و ۲۸۷.</ref>، [[فیلسوفان]]، متکلّمان و مفسّران، بر اساس مبانی خود پاسخ‌های گوناگونی داده‌اند:
*طبق [[آیات]]، [[ابلیس]] از انجام [[فرمان الهی]] درباره [[سجده]] بر [[آدم]] سر باز زد و از جای‌گاهی که در آن قرار داشت، رانده شد؛ پس از آن، از [[خداوند]] خواست که او را تا [[روز قیامت]] مهلت دهد و [[خداوند]] نیز آن را پذیرفت: {{متن قرآن|قَالَ رَبِّ فَأَنظِرْنِي إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ قَالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنظَرِينَ}}<ref> گفت: پروردگارا! پس تا روزی که (همگان) برانگیخته می‌شوند، مرا مهلت ده!فرمود: اینک تو از مهلت یافتگانی!، سوره حجر، آیه: ۳۶-۳۷.</ref> چون از [[ابلیس]] جز [[شرارت]] برنمی‌خیزد، هماره این پرسش مطرح بوده که چرا [[خداوند]] با شناختی که از [[ابلیس]] داشت، او را آفرید و مهلت‌خواهی او را پس از رانده‌شدن، پذیرفت<ref>[[المیزان]]، ج ۸، ص ۵۴ - ۶۹.</ref>. گرچه حکمتِ [[آفرینش]] [[شیطان]] بسیار است و جز [[خدا]] کسی بر همه آنها احاطه ندارد<ref>[[تفسیر]] ملاصدرا، ج ۵ ، ص ۲۸۶ و ۲۸۷.</ref>، [[فیلسوفان]]، متکلّمان و مفسّران، بر اساس مبانی خود پاسخ‌های گوناگونی داده‌اند:
#[[آفرینش]] [[ابلیس]] به اعتبار وجود نفسی‌اش جز خیر نیست و به اعتبار وجود لغیره و اضافی آن نیز نفعش از شرّ او بیش‌تر است؛ زیرا هستی هر موجود، دو گونه اعتبار می‌شود: وجود فی نفسه ( نفسی ) یعنی اعتبار موجود به خودش، و وجود لغیره ( اضافی ) یعنی سنجش و اعتبار آن موجود، به موجودات دیگر. وجود نفسی هر موجود که [[آفرینش]] بدان تعلّق می‌گیرد، جز خیر نخواهد بود و جز به نیکویی متصّف نمی‌شود؛ هم‌چنین براساس [[حکمت الهی]]، وجود اضافی موجود به موجودات دیگر نیز باید نفعش از ضررش بیش‌تر باشد. [[آفرینش]] شرّ مطلق، شرّ غالبی بر خیر، یا خیر و شرّ مساوی، با [[حکمت الهی]] سازگار نیست<ref>شرح الاسماء، ص ۵۹۸ و ۵۹۹.</ref>؛ بر این‌اساس و از آن جا که وجود [[ابلیس]]، شرّ محض نیست؛ بلکه شرّ آمیخته به خیر است<ref>[[المیزان]]، ج ۸ ، ص ۳۷.</ref> و چون جنبه خیر او از جنبه شرّش بیش‌تر است، در مجموع، وجودش برای [[جهان هستی]] خیر است، نه [[شر]]، و اگر موجودی، منفعتی اعظم یا دفع مفسده‌ای اکبر را در بر نداشته باشد، آفریده نمی‌شود<ref>[[عدل الهی]]، ص ۱۰۱؛ المنار، ج۸ ، ص۳۴۰.</ref>؛ از این رو همان‌گونه که [[انسان]] از [[الهام]] [[ملک]] منتفع می‌شود، از [[وسوسه]] [[شیطان]] نیز بهره می‌برد. اگر اوهام [[شیطانی]] نبود، [[اولیای الهی]] برای [[کشف]] حقایق در جست‌وجوی [[براهین]] برنمی‌آمدند. چه بسا [[آدمی]] از [[عداوت]] [[دشمن]]، بیش‌تر از [[محبّت]] [[دوست]] بهره‌مند می‌شود. یکی از فواید [[عداوت]] [[دشمنان]]، سرعت [[بازگشت به سوی خدا]] است<ref>تفسیرملاصدرا، ج ۵ ، ص ۲۸۶و ۲۸۷.</ref>. از [[امام علی]]{{ع}} [[نقل]] شده که فرمود: [[خدا]] می‌خواهد کرامتش را بر [[مؤمنان]] ظاهر سازد؛ زیرا اگر [[ابلیس]] و وسوسه‌هایش نبود، [[نور]] [[معرفت]] بر [[دل]] [[مؤمن]] نمی‌تابید و عطر [[محبّت]] از آن پیدا نمی‌شد<ref>[[کشف]] الاسرار، ج ۲، ص ۷۰۱.</ref>. بدین‌سان وجود [[ابلیس]] برای افراد باایمان و ره‌پویان راه [[حق]] زیان‌بخش نیست؛ بلکه وسیله [[پیشرفت]] و [[تکامل]] است<ref>نمونه، ج ۱، ص ۱۹۴.</ref>.
# [[آفرینش]] [[ابلیس]] به اعتبار وجود نفسی‌اش جز خیر نیست و به اعتبار وجود لغیره و اضافی آن نیز نفعش از شرّ او بیش‌تر است؛ زیرا هستی هر موجود، دو گونه اعتبار می‌شود: وجود فی نفسه (نفسی) یعنی اعتبار موجود به خودش، و وجود لغیره (اضافی) یعنی سنجش و اعتبار آن موجود، به موجودات دیگر. وجود نفسی هر موجود که [[آفرینش]] بدان تعلّق می‌گیرد، جز خیر نخواهد بود و جز به نیکویی متصّف نمی‌شود؛ هم‌چنین براساس [[حکمت الهی]]، وجود اضافی موجود به موجودات دیگر نیز باید نفعش از ضررش بیش‌تر باشد. [[آفرینش]] شرّ مطلق، شرّ غالبی بر خیر، یا خیر و شرّ مساوی، با [[حکمت الهی]] سازگار نیست<ref>شرح الاسماء، ص ۵۹۸ و ۵۹۹.</ref>؛ بر این‌اساس و از آن جا که وجود [[ابلیس]]، شرّ محض نیست؛ بلکه شرّ آمیخته به خیر است<ref>[[المیزان]]، ج ۸ ، ص ۳۷.</ref> و چون جنبه خیر او از جنبه شرّش بیش‌تر است، در مجموع، وجودش برای [[جهان هستی]] خیر است، نه [[شر]]، و اگر موجودی، منفعتی اعظم یا دفع مفسده‌ای اکبر را در بر نداشته باشد، آفریده نمی‌شود<ref>[[عدل الهی]]، ص ۱۰۱؛ المنار، ج۸ ، ص۳۴۰.</ref>؛ از این رو همان‌گونه که [[انسان]] از [[الهام]] [[ملک]] منتفع می‌شود، از [[وسوسه]] [[شیطان]] نیز بهره می‌برد. اگر اوهام [[شیطانی]] نبود، [[اولیای الهی]] برای [[کشف]] حقایق در جست‌وجوی [[براهین]] برنمی‌آمدند. چه بسا [[آدمی]] از [[عداوت]] [[دشمن]]، بیش‌تر از [[محبّت]] [[دوست]] بهره‌مند می‌شود. یکی از فواید [[عداوت]] [[دشمنان]]، سرعت [[بازگشت به سوی خدا]] است<ref>تفسیرملاصدرا، ج ۵ ، ص ۲۸۶و ۲۸۷.</ref>. از [[امام علی]]{{ع}} [[نقل]] شده که فرمود: [[خدا]] می‌خواهد کرامتش را بر [[مؤمنان]] ظاهر سازد؛ زیرا اگر [[ابلیس]] و وسوسه‌هایش نبود، [[نور]] [[معرفت]] بر [[دل]] [[مؤمن]] نمی‌تابید و عطر [[محبّت]] از آن پیدا نمی‌شد<ref>[[کشف]] الاسرار، ج ۲، ص ۷۰۱.</ref>. بدین‌سان وجود [[ابلیس]] برای افراد باایمان و ره‌پویان راه [[حق]] زیان‌بخش نیست؛ بلکه وسیله [[پیشرفت]] و [[تکامل]] است<ref>نمونه، ج ۱، ص ۱۹۴.</ref>.
#وجودابلیس و [[شرور]] دیگر به خودی خود برای [[انسان]] خوب یا بد نیست؛ بلکه خوب یا بد بودن هرچیز، به نوع واکنش [[انسان]] در برابر آن بستگی دارد<ref>نمونه، ج ۱، ص ۱۵۹.</ref>؛ بر این اساس، وجود [[ابلیس]] در صورتی که از او [[پیروی]] شود، شرّ، و در صورت [[مخالفت]]، خیر و موجب تعالی است.
#وجودابلیس و [[شرور]] دیگر به خودی خود برای [[انسان]] خوب یا بد نیست؛ بلکه خوب یا بد بودن هرچیز، به نوع واکنش [[انسان]] در برابر آن بستگی دارد<ref>نمونه، ج ۱، ص ۱۵۹.</ref>؛ بر این اساس، وجود [[ابلیس]] در صورتی که از او [[پیروی]] شود، شرّ، و در صورت [[مخالفت]]، خیر و موجب تعالی است.
#وجود [[ابلیس]] برای [[نظام]] عالم انسانی که بر [[سنّت]] [[اختیار]] و [[سعادت]] نوع بنا شده، [[ضرورت]] دارد. مرتبه وجودی [[انسان]] ایجاب می‌کند که آزاد و مختار باشد تا بتواند کمال و فعلیّت خویش را از راه [[اختیار]] و [[انتخاب]] به دست آورد؛ از این رو همواره باید بر سر دو راه: {{متن قرآن|وَهَدَيْنَاهُ النَّجْدَيْنِ}}<ref> و آیا به او دو راه (خیر و شرّ) را نشان ندادیم؟، سوره بلد، آیه: ۱۰.</ref> و میان دو [[دعوت]]: {{متن قرآن|فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا }}<ref> پس به او نافرمانی و پرهیزگاری را الهام کرد، سوره شمس، آیه: ۸.</ref> قرار گیرد<ref>[[عدل الهی]]، ص ۷۲.</ref>. راه راست و [[صراط مستقیم]] که همان راه [[سعادت]] و رهایی او است و [[فطرت]] و [[فرشته]]، وی را به این راه می‌خوانند و بی‌راهه [[فجور]] که [[شیطان]] با وسوسه‌های خویش در جهت سوق [[انسان]] به آن سو ایفای نقش می‌کند؛ بنابراین، وجود [[شیطان]] که به [[شرارت]] می‌خواند [[ضرورت]] دارد؛ زیرا [[طاعت]] بدون [[معصیت]] بی مفهوم است و با بطلان [[طاعت]] و [[معصیت]]، [[ثواب]]، [[عقاب]] و [[رسالت]] هم [[باطل]] می‌شود.
#وجود [[ابلیس]] برای [[نظام]] عالم انسانی که بر [[سنّت]] [[اختیار]] و [[سعادت]] نوع بنا شده، [[ضرورت]] دارد. مرتبه وجودی [[انسان]] ایجاب می‌کند که آزاد و مختار باشد تا بتواند کمال و فعلیّت خویش را از راه [[اختیار]] و [[انتخاب]] به دست آورد؛ از این رو همواره باید بر سر دو راه: {{متن قرآن|وَهَدَيْنَاهُ النَّجْدَيْنِ}}<ref> و آیا به او دو راه (خیر و شرّ) را نشان ندادیم؟، سوره بلد، آیه: ۱۰.</ref> و میان دو [[دعوت]]: {{متن قرآن|فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا }}<ref> پس به او نافرمانی و پرهیزگاری را الهام کرد، سوره شمس، آیه: ۸.</ref> قرار گیرد<ref>[[عدل الهی]]، ص ۷۲.</ref>. راه راست و [[صراط مستقیم]] که همان راه [[سعادت]] و رهایی او است و [[فطرت]] و [[فرشته]]، وی را به این راه می‌خوانند و بی‌راهه [[فجور]] که [[شیطان]] با وسوسه‌های خویش در جهت سوق [[انسان]] به آن سو ایفای نقش می‌کند؛ بنابراین، وجود [[شیطان]] که به [[شرارت]] می‌خواند [[ضرورت]] دارد؛ زیرا [[طاعت]] بدون [[معصیت]] بی مفهوم است و با بطلان [[طاعت]] و [[معصیت]]، [[ثواب]]، [[عقاب]] و [[رسالت]] هم [[باطل]] می‌شود.
#[[آفرینش]] [[ابلیس]]، برای [[امتحان]] [[بندگان]] است: {{متن قرآن|وَمَا كَانَ لَهُ عَلَيْهِم مِّن سُلْطَانٍ إِلاَّ لِنَعْلَمَ مَن يُؤْمِنُ بِالآخِرَةِ مِمَّنْ هُوَ مِنْهَا فِي شَكٍّ وَرَبُّكَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ حَفِيظٌ}}<ref> و او  را بر آنان چیرگی نبود مگر برای آنکه: آن کس را که به جهان واپسین ایمان دارد از آن کس که بدان در شک است معلوم داریم. و پروردگار تو بر هر چیزی نگاهبان است ، سوره سبأ، آیه: ۲۱.</ref> [[خداوند]]، القائات [[شیطان]] را برای بیماردلان و سنگ دلان مایه [[آزمایش]] قرار داده است: {{متن قرآن|لِيَجْعَلَ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ فِتْنَةً لِّلَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ وَالْقَاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ وَإِنَّ الظَّالِمِينَ لَفِي شِقَاقٍ بَعِيدٍ}}<ref> تا آنچه را شیطان (در دل‌ها) می‌افکند آزمونی برای بیماردلان و سنگدلان کند و ستمگران در ستیزه‌ای  ژرف به سر می‌برند.، سوره حج، آیه: ۵۳.</ref> [[ابلیس]]، با بهره‌گیری از [[هوای نفس]] [[انسان]]، او را [[وسوسه]] کرده، در بوته [[آزمایش]] قرار می‌دهد. [[تکلیف]] و هدایت‌پذیری، بدون [[آفرینش]] [[ابلیس]] تحقّق نمی‌یابد. دو [[آیه]] {{متن قرآن|فَلَوْلا إِذْ جَاءَهُمْ بَأْسُنَا تَضَرَّعُواْ وَلَكِن قَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ مَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ}}<ref> پس چرا آنگاه که خشم ما به سراغشان آمد لابه نکردند؟ لکن (در حقیقت) دل‌هایشان سخت شد و شیطان، کاری را که انجام می‌دادند برای آنان آراست؛ سوره انعام، آیه: ۴۳.</ref> و {{متن قرآن|وَإِذْ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ وَقَالَ لاَ غَالِبَ لَكُمُ الْيَوْمَ مِنَ النَّاسِ وَإِنِّي جَارٌ لَّكُمْ فَلَمَّا تَرَاءَتِ الْفِئَتَانِ نَكَصَ عَلَى عَقِبَيْهِ وَقَالَ إِنِّي بَرِيءٌ مِّنكُمْ إِنِّي أَرَى مَا لاَ تَرَوْنَ إِنِّيَ أَخَافُ اللَّهَ وَاللَّهُ شَدِيدُ الْعِقَابِ}}<ref> و (یاد کن) آنگاه را که شیطان کردارهای آنان را (در چشمشان) آراست و گفت: امروز هیچ‌یک از مردم بر شما پیروز نخواهد شد و من پناه‌دهنده شمایم  و چون دو دسته رویاروی شدند پشت کرد  و گفت: من از شما بیزارم، من چیزی می‌بینم که شما نمی‌بینید، من از خداوند می‌هراسم و خداوند سخت کیفر است، سوره انفال، آیه: ۴۸.</ref> نیز به تزیین [[اعمال انسان]] برای وی از سوی [[شیطان]] اشاره دارد. [[خدا]] اجازه چنین فتنه‌گری را از آن رو به [[شیطان]] داده تا [ هم [[شقاوت]] خود او و هم ] [[آزمایش]] [[بندگان]]، کامل و زمینه [[تربیت بشر]] فراهم شود<ref>[[المیزان]]، ج ۳، ص ۹۶ و ۹۷.</ref>. برابر [[آیات]] پیشین، [[مصلحت]] القائات [[شیطانی]]، [[آزمون]] عامّه [[مردم]] است و [[امتحان]]، از [[سنن الهی]] [[حاکم]] بر عالم انسانی به شمار می‌رود که [[سعادت]] و شقاوتِ [[انسان]] بدان بستگی دارد<ref>[[المیزان]]، ج ۱۴، ص ۳۹۲.</ref>. و البتّه در این صحنه [[پیکار]]، [[خداوند]] [[انسان]] را در مقابل وسوسه‌های [[شیطان]] بی‌دفاع واننهاده است؛ بلکه با اعطای [[عقل]]، [[فطرت]] [[پاک]] و [[عشق]] به [[تکامل]]، [[انسان]] را به سوی [[حق]] رهنمون گشته و با تزیین [[ایمان]] در [[قلب]] وی و شناساندن [[فجور]] به وی او را در مقابل [[شیطان]] مجهّز و [[مؤیّد]] کرده است<ref>[[المیزان]]، ج۱۲، ص۱۶۳؛ نمونه، ج۶، ص۱۱۱ و ۱۱۲.</ref>. به گفته برخی نسبت [[ابلیس]] با ملائک، نسبت [[وهم]] به قوّه عاقله است. همان گونه که وجود [[وهم]] در عالم صغیر، در [[ادراک]] جزئیات لازم است ـ البتّه‌اگرچه موجب غلط و [[کفر]] می‌گردد، ولی‌ضررآن باحکمت وبرهان‌دفع می‌شود ـ وجود [[شیطان]] نیز برای عمارت نشئه [[دنیایی]] [[ضرورت]] دارد و شّر او با [[نور]] [[اسلام]] و [[شریعت]] دفع می‌شود<ref>[[تفسیر]] ملاصدرا، ج ۴، ص ۲۵۴.</ref>.
# [[آفرینش]] [[ابلیس]]، برای [[امتحان]] [[بندگان]] است: {{متن قرآن|وَمَا كَانَ لَهُ عَلَيْهِم مِّن سُلْطَانٍ إِلاَّ لِنَعْلَمَ مَن يُؤْمِنُ بِالآخِرَةِ مِمَّنْ هُوَ مِنْهَا فِي شَكٍّ وَرَبُّكَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ حَفِيظٌ}}<ref> و او  را بر آنان چیرگی نبود مگر برای آنکه: آن کس را که به جهان واپسین ایمان دارد از آن کس که بدان در شک است معلوم داریم. و پروردگار تو بر هر چیزی نگاهبان است ، سوره سبأ، آیه: ۲۱.</ref> [[خداوند]]، القائات [[شیطان]] را برای بیماردلان و سنگ دلان مایه [[آزمایش]] قرار داده است: {{متن قرآن|لِيَجْعَلَ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ فِتْنَةً لِّلَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ وَالْقَاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ وَإِنَّ الظَّالِمِينَ لَفِي شِقَاقٍ بَعِيدٍ}}<ref> تا آنچه را شیطان (در دل‌ها) می‌افکند آزمونی برای بیماردلان و سنگدلان کند و ستمگران در ستیزه‌ای  ژرف به سر می‌برند.، سوره حج، آیه: ۵۳.</ref> [[ابلیس]]، با بهره‌گیری از [[هوای نفس]] [[انسان]]، او را [[وسوسه]] کرده، در بوته [[آزمایش]] قرار می‌دهد. [[تکلیف]] و هدایت‌پذیری، بدون [[آفرینش]] [[ابلیس]] تحقّق نمی‌یابد. دو [[آیه]] {{متن قرآن|فَلَوْلا إِذْ جَاءَهُمْ بَأْسُنَا تَضَرَّعُواْ وَلَكِن قَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ مَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ}}<ref> پس چرا آنگاه که خشم ما به سراغشان آمد لابه نکردند؟ لکن (در حقیقت) دل‌هایشان سخت شد و شیطان، کاری را که انجام می‌دادند برای آنان آراست؛ سوره انعام، آیه: ۴۳.</ref> و {{متن قرآن|وَإِذْ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ وَقَالَ لاَ غَالِبَ لَكُمُ الْيَوْمَ مِنَ النَّاسِ وَإِنِّي جَارٌ لَّكُمْ فَلَمَّا تَرَاءَتِ الْفِئَتَانِ نَكَصَ عَلَى عَقِبَيْهِ وَقَالَ إِنِّي بَرِيءٌ مِّنكُمْ إِنِّي أَرَى مَا لاَ تَرَوْنَ إِنِّيَ أَخَافُ اللَّهَ وَاللَّهُ شَدِيدُ الْعِقَابِ}}<ref> و (یاد کن) آنگاه را که شیطان کردارهای آنان را (در چشمشان) آراست و گفت: امروز هیچ‌یک از مردم بر شما پیروز نخواهد شد و من پناه‌دهنده شمایم  و چون دو دسته رویاروی شدند پشت کرد  و گفت: من از شما بیزارم، من چیزی می‌بینم که شما نمی‌بینید، من از خداوند می‌هراسم و خداوند سخت کیفر است، سوره انفال، آیه: ۴۸.</ref> نیز به تزیین [[اعمال انسان]] برای وی از سوی [[شیطان]] اشاره دارد. [[خدا]] اجازه چنین فتنه‌گری را از آن رو به [[شیطان]] داده تا [هم [[شقاوت]] خود او و هم] [[آزمایش]] [[بندگان]]، کامل و زمینه [[تربیت بشر]] فراهم شود<ref>[[المیزان]]، ج ۳، ص ۹۶ و ۹۷.</ref>. برابر [[آیات]] پیشین، [[مصلحت]] القائات [[شیطانی]]، [[آزمون]] عامّه [[مردم]] است و [[امتحان]]، از [[سنن الهی]] [[حاکم]] بر عالم انسانی به شمار می‌رود که [[سعادت]] و شقاوتِ [[انسان]] بدان بستگی دارد<ref>[[المیزان]]، ج ۱۴، ص ۳۹۲.</ref>. و البتّه در این صحنه [[پیکار]]، [[خداوند]] [[انسان]] را در مقابل وسوسه‌های [[شیطان]] بی‌دفاع واننهاده است؛ بلکه با اعطای [[عقل]]، [[فطرت]] [[پاک]] و [[عشق]] به [[تکامل]]، [[انسان]] را به سوی [[حق]] رهنمون گشته و با تزیین [[ایمان]] در [[قلب]] وی و شناساندن [[فجور]] به وی او را در مقابل [[شیطان]] مجهّز و [[مؤیّد]] کرده است<ref>[[المیزان]]، ج۱۲، ص۱۶۳؛ نمونه، ج۶، ص۱۱۱ و ۱۱۲.</ref>. به گفته برخی نسبت [[ابلیس]] با ملائک، نسبت [[وهم]] به قوّه عاقله است. همان گونه که وجود [[وهم]] در عالم صغیر، در [[ادراک]] جزئیات لازم است ـ البتّه‌اگرچه موجب غلط و [[کفر]] می‌گردد، ولی‌ضررآن باحکمت وبرهان‌دفع می‌شود ـ وجود [[شیطان]] نیز برای عمارت نشئه [[دنیایی]] [[ضرورت]] دارد و شّر او با [[نور]] [[اسلام]] و [[شریعت]] دفع می‌شود<ref>[[تفسیر]] ملاصدرا، ج ۴، ص ۲۵۴.</ref>.
#تضادّ و کشمکش، زمینه [[فیض]] [[حق]] و تازیانه [[تکامل]] است. [[فلاسفه]] می‌گویند: حرکت، بدون وجودِ معاوق ممکن نیست؛ زیرا حرکت، تکاپویی است که با اصطکاک و تصادم محقّق می‌شود<ref>الشفاء، طبیعیات، ج ۱، ص ۳۰۰.</ref>. تضادّ و [[اختلاف]]، زمینه‌ساز [[فیض]] و منشأ خیرات و پیدایش موجودات است<ref>الحکمة المتعالیه، ج۷، ص ۷۱.</ref>؛ بدین‌سان وجود [[ابلیس]] برای پیدایش هستی و زمینه تحقّق [[تکامل]] در آن، یک [[ضرورت]] است<ref>[[عدل الهی]]، ص ۱۴۷ ـ ۱۵۲.</ref>.
#تضادّ و کشمکش، زمینه [[فیض]] [[حق]] و تازیانه [[تکامل]] است. [[فلاسفه]] می‌گویند: حرکت، بدون وجودِ معاوق ممکن نیست؛ زیرا حرکت، تکاپویی است که با اصطکاک و تصادم محقّق می‌شود<ref>الشفاء، طبیعیات، ج ۱، ص ۳۰۰.</ref>. تضادّ و [[اختلاف]]، زمینه‌ساز [[فیض]] و منشأ خیرات و پیدایش موجودات است<ref>الحکمة المتعالیه، ج۷، ص ۷۱.</ref>؛ بدین‌سان وجود [[ابلیس]] برای پیدایش هستی و زمینه تحقّق [[تکامل]] در آن، یک [[ضرورت]] است<ref>[[عدل الهی]]، ص ۱۴۷ ـ ۱۵۲.</ref>.
#شرّ و نقصان، برای عالم مادّه ذاتی است؛ به تعبیر دیگر، معنای خالی بودن عالم مادّه از شرّ و [[فساد]]، آن است که عالم مادّی در عین [[مادیّت]] مجرّد باشد؛ یعنی فعلیّت‌های آن بدون قوّه، و خیر آن بدون [[شر]]، و نفع آن بدون ضرر باشد و وجود چنین عالم مادّی محال است<ref>[[المیزان]]، ج۸، ص۶۰۱؛ [[عدل الهی]]، ص ۱۴۲ و ۱۴۳.</ref>. [[نظام]] [[جهان]]، ذاتیِ [[جهان]] و قطعی و تخلّف ناپذیر است، نه تشریفاتی و قراردادی که بتوان در اجزا یا ارتباط بین اجزا تغییر پدید آورد. [[اراده]] [[حق]]، یعنی [[اراده]] همه اشیا و همه روابط و نظام‌های آن<ref> [[عدل الهی]]، ص ۹۹.</ref>. وجودْ خیر است و هرچه قابل وجود باشد، [[خداوند]] وجود را بدان [[افاضه]] می‌کند. [[ظلمت]] و [[شرارت]] به [[جعل]] جاعل نیست؛ بلکه از لوازم [[هویّت]] او است<ref>ریاض السالکین، ج ۳، ص ۱۸۱.</ref>؛ بدین جهت، نه می‌توان وجود لغیره را که مبدأ [[شر]] برای دیگران است، از وجود لنفسه تفکیک کرد و نه می‌توان موجودات هستی را از یک‌دیگر تجزیه نمود<ref>[[عدل الهی]]، ص ۱۴۲.</ref>.
#شرّ و نقصان، برای عالم مادّه ذاتی است؛ به تعبیر دیگر، معنای خالی بودن عالم مادّه از شرّ و [[فساد]]، آن است که عالم مادّی در عین [[مادیّت]] مجرّد باشد؛ یعنی فعلیّت‌های آن بدون قوّه، و خیر آن بدون [[شر]]، و نفع آن بدون ضرر باشد و وجود چنین عالم مادّی محال است<ref>[[المیزان]]، ج۸، ص۶۰۱؛ [[عدل الهی]]، ص ۱۴۲ و ۱۴۳.</ref>. [[نظام]] [[جهان]]، ذاتیِ [[جهان]] و قطعی و تخلّف ناپذیر است، نه تشریفاتی و قراردادی که بتوان در اجزا یا ارتباط بین اجزا تغییر پدید آورد. [[اراده]] [[حق]]، یعنی [[اراده]] همه اشیا و همه روابط و نظام‌های آن<ref> [[عدل الهی]]، ص ۹۹.</ref>. وجودْ خیر است و هرچه قابل وجود باشد، [[خداوند]] وجود را بدان [[افاضه]] می‌کند. [[ظلمت]] و [[شرارت]] به [[جعل]] جاعل نیست؛ بلکه از لوازم [[هویّت]] او است<ref>ریاض السالکین، ج ۳، ص ۱۸۱.</ref>؛ بدین جهت، نه می‌توان وجود لغیره را که مبدأ [[شر]] برای دیگران است، از وجود لنفسه تفکیک کرد و نه می‌توان موجودات هستی را از یک‌دیگر تجزیه نمود<ref>[[عدل الهی]]، ص ۱۴۲.</ref>.
#[[آفرینش]] [[ابلیس]]، بر مبنای استعداد وی صورت پذیرفته، به گونه‌ای دیگر امکان‌پذیر نیست و [[پروردگار]] به هرچیز، آفرینشی را که درخور او است، عطا کرد؛ سپس آن را [[هدایت]] فرمود: {{متن قرآن|قَالَ رَبُّنَا الَّذِي أَعْطَى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى}}<ref> گفت: پروردگار ما کسی است که آفرینش هر چیز را به (فراخور) او، ارزانی داشته سپس راهنمایی کرده است؛ سوره طه، آیه: ۵۰.</ref> از اضافه خلق به ضمیر، چنین برمی‌آید که هرچیز فقط گونه‌ای خاص از وجود را پذیرا است و بس، و [[خداوند]] همان را بدو می‌دهد<ref>[[عدل الهی]]، ص ۱۴۸.</ref>. افزون بر پاسخ‌های پیشین، برخی گفته‌اند: چون [[خداوند]] می‌دانست آنان که با وسوسه‌ای [[کفر]] می‌ورزند، بدون او نیز چنین خواهند بود، وجود [[ابلیس]]، موجب افزایش مفسده نخواهد بود، و [[انسان]] را به آن وانخواهد داشت؛ بلکه ممکن است موجب مشقّت [[تکلیف]] شود که در این صورت، [[بندگان]] به سبب آن، [[ثواب]] بیش‌تری کسب می‌کنند<ref>التفسیر الکبیر، ج ۲۱، ص ۹ و ج ۱۴، ص ۳۹.</ref>.
# [[آفرینش]] [[ابلیس]]، بر مبنای استعداد وی صورت پذیرفته، به گونه‌ای دیگر امکان‌پذیر نیست و [[پروردگار]] به هرچیز، آفرینشی را که درخور او است، عطا کرد؛ سپس آن را [[هدایت]] فرمود: {{متن قرآن|قَالَ رَبُّنَا الَّذِي أَعْطَى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى}}<ref> گفت: پروردگار ما کسی است که آفرینش هر چیز را به (فراخور) او، ارزانی داشته سپس راهنمایی کرده است؛ سوره طه، آیه: ۵۰.</ref> از اضافه خلق به ضمیر، چنین برمی‌آید که هرچیز فقط گونه‌ای خاص از وجود را پذیرا است و بس، و [[خداوند]] همان را بدو می‌دهد<ref>[[عدل الهی]]، ص ۱۴۸.</ref>. افزون بر پاسخ‌های پیشین، برخی گفته‌اند: چون [[خداوند]] می‌دانست آنان که با وسوسه‌ای [[کفر]] می‌ورزند، بدون او نیز چنین خواهند بود، وجود [[ابلیس]]، موجب افزایش مفسده نخواهد بود، و [[انسان]] را به آن وانخواهد داشت؛ بلکه ممکن است موجب مشقّت [[تکلیف]] شود که در این صورت، [[بندگان]] به سبب آن، [[ثواب]] بیش‌تری کسب می‌کنند<ref>التفسیر الکبیر، ج ۲۱، ص ۹ و ج ۱۴، ص ۳۹.</ref>.
*برخی از پاسخ‌های پیشین، [[راز]] امهال را نیز روشن می‌سازد؛ ولی افزون بر این پاسخ‌ها، برای اِنظار و مهلت‌یابی [[ابلیس]] از سوی [[خداوند]]، جواب‌های دیگری نیز ذکر شده است:
*برخی از پاسخ‌های پیشین، [[راز]] امهال را نیز روشن می‌سازد؛ ولی افزون بر این پاسخ‌ها، برای اِنظار و مهلت‌یابی [[ابلیس]] از سوی [[خداوند]]، جواب‌های دیگری نیز ذکر شده است:
#طبق پاره‌ای از [[روایات]]، [[خداوند]] برای [[پاداش]] عبادت‌ها، تقاضای امهال او را پذیرفت<ref>البرهان، ج ۱، ص ۱۷۴؛ [[المیزان]]، ج ۸ ، ص ۶۱.</ref>.
#طبق پاره‌ای از [[روایات]]، [[خداوند]] برای [[پاداش]] عبادت‌ها، تقاضای امهال او را پذیرفت<ref>البرهان، ج ۱، ص ۱۷۴؛ [[المیزان]]، ج ۸ ، ص ۶۱.</ref>.
#[[هدف]] [[خداوند]] در امهال او آن بود که وقت [[توبه]] و اعتذار را بر او وسیع گرداند؛ البته [[علم]] خدای متعال به آن که [[ابلیس]] با سوء [[اختیار]]، [[توبه]] و [[ایمان]] را [[اختیار]] نخواهد کرد، مانع از مهلت دادن به وی نبود.  
# [[هدف]] [[خداوند]] در امهال او آن بود که وقت [[توبه]] و اعتذار را بر او وسیع گرداند؛ البته [[علم]] خدای متعال به آن که [[ابلیس]] با سوء [[اختیار]]، [[توبه]] و [[ایمان]] را [[اختیار]] نخواهد کرد، مانع از مهلت دادن به وی نبود.  
#[[راز]] امهال [[ابلیس]] [[بشارت]] به [[انسان‌ها]] است تا از [[بخشایش الهی]] مأیوس نگردند <ref>روض الجنان، ج ۸ ، ص ۱۴۲.</ref> و از [[رحمت]] واسعه [[خداوند]] نومید نشوند چرا که [[ابلیس]] با [[ارتکاب گناه]] و خطای بزرگ از [[رحمت]] [[خداوند]] مأیوس نبود.  
# [[راز]] امهال [[ابلیس]] [[بشارت]] به [[انسان‌ها]] است تا از [[بخشایش الهی]] مأیوس نگردند <ref>روض الجنان، ج ۸ ، ص ۱۴۲.</ref> و از [[رحمت]] واسعه [[خداوند]] نومید نشوند چرا که [[ابلیس]] با [[ارتکاب گناه]] و خطای بزرگ از [[رحمت]] [[خداوند]] مأیوس نبود.  
#برای تحقّق [[وعید]] خود مبنی بر {{متن قرآن|قَالَ اخْرُجْ مِنْهَا مَذْؤُومًا مَّدْحُورًا لَّمَن تَبِعَكَ مِنْهُمْ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنكُمْ أَجْمَعِينَ}}<ref>  فرمود: نکوهیده و رانده از آنجا بیرون رو! سوگند که از ایشان هر کس از تو پیروی کند دوزخ را از همه شما خواهم انباشت، سوره اعراف، آیه: ۱۸.</ref> به او مهلت داد<ref>[[کشف]] الاسرار، ج ۲، ص ۷۰۱.</ref>. در [[نهج‌البلاغه]] آمده است که [[خداوند]] به او مهلت داد تا [[غضب]] و [[خشم]] شامل حالش شود و [[آزمایش]] او به اتمام رسد و وعده‌ای که بدو داده، تحقّق پذیرد<ref>[[نهج‌البلاغه]]، [[خطبه]] ۱.</ref> گفتنی است [[اشاعره]] به [[دلیل]] اینکه در کار [[خدا]] چون و چرا راه ندارد : {{متن قرآن|لا يُسْأَلُ عَمَّا يَفْعَلُ وَهُمْ يُسْأَلُونَ}}<ref> او از آنچه انجام می‌دهد بازخواست نمی‌گردد ولی آنان بازخواست می‌شوند، سوره انبیاء، آیه: ۲۳.</ref> پاسخ پرسش پیشین را لازم نمی‌دانند<ref>[[المیزان]]، ج ۸ ، ص ۵۱.</ref>. بنابر مبنای این گروه ( گروهی که رعایت [[مصالح]] را بر [[خداوند]] لازم نمی‌دانند؛ بلکه معتقدند [[مصلحت]] و صواب، آن است که او انجام می‌دهد ) این پرسش موضوع خود را از دست داده، پاسخ لازم خود را می‌یابد؛ زیرا با [[عنایت]] به آنکه [[خداوند]]، [[ابلیس]] را آفرید و همو بدو مهلت داد، [[خلقت]] و امهال، عین [[عدل]] و [[نیکی]] است<ref>التفسیر الکبیر، ج۱۴، ص۳۹؛ المنار، ج ۸ ، ص ۳۳۹.</ref><ref>[[علی محمدی آشنانی|محمدی آشنانی، علی]]، [[ ابلیس - محمدی آشنانی (مقاله)|مقاله «ابلیس»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص ۵۶۸-۵۷۲.</ref>.
#برای تحقّق [[وعید]] خود مبنی بر {{متن قرآن|قَالَ اخْرُجْ مِنْهَا مَذْؤُومًا مَّدْحُورًا لَّمَن تَبِعَكَ مِنْهُمْ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنكُمْ أَجْمَعِينَ}}<ref>  فرمود: نکوهیده و رانده از آنجا بیرون رو! سوگند که از ایشان هر کس از تو پیروی کند دوزخ را از همه شما خواهم انباشت، سوره اعراف، آیه: ۱۸.</ref> به او مهلت داد<ref>[[کشف]] الاسرار، ج ۲، ص ۷۰۱.</ref>. در [[نهج‌البلاغه]] آمده است که [[خداوند]] به او مهلت داد تا [[غضب]] و [[خشم]] شامل حالش شود و [[آزمایش]] او به اتمام رسد و وعده‌ای که بدو داده، تحقّق پذیرد<ref>[[نهج‌البلاغه]]، [[خطبه]] ۱.</ref> گفتنی است [[اشاعره]] به [[دلیل]] اینکه در کار [[خدا]] چون و چرا راه ندارد : {{متن قرآن|لا يُسْأَلُ عَمَّا يَفْعَلُ وَهُمْ يُسْأَلُونَ}}<ref> او از آنچه انجام می‌دهد بازخواست نمی‌گردد ولی آنان بازخواست می‌شوند، سوره انبیاء، آیه: ۲۳.</ref> پاسخ پرسش پیشین را لازم نمی‌دانند<ref>[[المیزان]]، ج ۸ ، ص ۵۱.</ref>. بنابر مبنای این گروه (گروهی که رعایت [[مصالح]] را بر [[خداوند]] لازم نمی‌دانند؛ بلکه معتقدند [[مصلحت]] و صواب، آن است که او انجام می‌دهد) این پرسش موضوع خود را از دست داده، پاسخ لازم خود را می‌یابد؛ زیرا با [[عنایت]] به آنکه [[خداوند]]، [[ابلیس]] را آفرید و همو بدو مهلت داد، [[خلقت]] و امهال، عین [[عدل]] و [[نیکی]] است<ref>التفسیر الکبیر، ج۱۴، ص۳۹؛ المنار، ج ۸ ، ص ۳۳۹.</ref><ref>[[علی محمدی آشنانی|محمدی آشنانی، علی]]، [[ابلیس - محمدی آشنانی (مقاله)|مقاله «ابلیس»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص ۵۶۸-۵۷۲.</ref>.


==[[دشمنی]] [[ابلیس]] با [[انسان]] و [[لزوم]] هوشیاری در برابر او==
==[[دشمنی]] [[ابلیس]] با [[انسان]] و [[لزوم]] هوشیاری در برابر او==
* [[خداوند]] از همان آغاز، در مورد [[دشمنی]] * [[ابلیس]] به [[آدم]]{{ع}} هشدار داد و او را از [[فریب‌کاری]] وی و نتایج زیان‌بار آن بر حذر داشت: {{متن قرآن|فَقُلْنَا يَا آدَمُ إِنَّ هَذَا عَدُوٌّ لَّكَ وَلِزَوْجِكَ فَلا يُخْرِجَنَّكُمَا مِنَ الْجَنَّةِ فَتَشْقَى}}<ref> گفتیم: ای آدم! این (ابلیس) دشمن تو و دشمن همسر توست، مبادا شما را از بهشت بیرون براند که در سختی افتی؛ سوره طه، آیه: ۱۱۷.</ref> و دشمنی‌ آشکار وی را در [[پیمان]] خود با همه [[فرزندان آدم]] به آنان خاطرنشان کرد: {{متن قرآن|أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِي آدَمَ أَن لّا تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ}}<ref> ای فرزندان آدم! آیا به شما سفارش نکردم که شیطان را نپرستید که او دشمن آشکار شماست؟؛ سوره یس، آیه: ۶۰.</ref> در [[آیات]] دیگری از [[قرآن]] نیز به [[دشمنی]] و [[دشمنی]] آشکار وی اشاره شده است. {{متن قرآن|إِنَّ الشَّيْطَانَ لَكُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا إِنَّمَا يَدْعُو حِزْبَهُ لِيَكُونُوا مِنْ أَصْحَابِ السَّعِيرِ}}<ref> به راستی شیطان دشمن شماست پس او را دشمن بدارید! جز این نیست که او گروه خویش را فرا می‌خواند تا (سرانجام) از دوزخیان باشند؛ سوره فاطر، آیه: ۶.</ref>؛ {{متن قرآن|وَدَخَلَ الْمَدِينَةَ عَلَى حِينِ غَفْلَةٍ مِّنْ أَهْلِهَا فَوَجَدَ فِيهَا رَجُلَيْنِ يَقْتَتِلانِ هَذَا مِن شِيعَتِهِ وَهَذَا مِنْ عَدُوِّهِ فَاسْتَغَاثَهُ الَّذِي مِن شِيعَتِهِ عَلَى الَّذِي مِنْ عَدُوِّهِ فَوَكَزَهُ مُوسَى فَقَضَى عَلَيْهِ قَالَ هَذَا مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ عَدُوٌّ مُّضِلٌّ مُّبِينٌ }}<ref> و هنگام بی‌خبری مردم وارد شهر شد و در آن دو مرد را یافت یکی از گروه خویش و دیگری از دشمنانش که با هم کارزار می‌کردند؛ آنکه از گروه (خود) او بود در برابر آنکه از دشمنانش  بود از وی یاری خواست، پس موسی مشتی بر او زد که او را کشت، (موسی) گفت: این از کار شیطان است که او دشمن گمراه‌کننده آشکاری است، سوره قصص، آیه: ۱۵.</ref>؛ {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ كُلُواْ مِمَّا فِي الأَرْضِ حَلالاً طَيِّبًا وَلاَ تَتَّبِعُواْ خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ إِنَّمَا يَأْمُرُكُمْ بِالسُّوءِ وَالْفَحْشَاء وَأَن تَقُولُواْ عَلَى اللَّهِ مَا لاَ تَعْلَمُونَ }}<ref> ای مردم از آنچه در زمین حلال و پاک است بخورید و از گام‌های شیطان پیروی نکنید که او برای شما دشمنی آشکار است.جز این نیست که او شما را به بدی و کار زشت وامی‌دارد و به اینکه چیزی را که نمی‌دانید، درباره خداوند، بر زبان آورید؛ سوره بقره، آیه: ۱۶۸ - ۱۶۹.</ref> و {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ ادْخُلُواْ فِي السِّلْمِ كَافَّةً وَلاَ تَتَّبِعُواْ خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ}}<ref> ای مؤمنان! همگی به فرمانبرداری (خداوند) درآیید و از گام‌های شیطان پیروی نکنید که او برای شما دشمنی آشکار است، سوره بقره، آیه: ۲۰۸.</ref>؛ {{متن قرآن|وَمِنَ الأَنْعَامِ حَمُولَةً وَفَرْشًا كُلُواْ مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ وَلاَ تَتَّبِعُواْ خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ}}<ref> و از چارپایان (برخی را بزرگ) باربردار و (برخی دیگر را) کوچک (آفریده است)؛ از آنچه خداوند روزی شما کرده است بخورید و از گام‌های شیطان پیروی نکنید که او برای شما دشمنی آشکار است؛ سوره انعام، آیه: ۱۴۲.</ref>؛ {{متن قرآن|وَقُل لِّعِبَادِي يَقُولُواْ الَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ الشَّيْطَانَ يَنزَغُ بَيْنَهُمْ إِنَّ الشَّيْطَانَ كَانَ لِلإِنسَانِ عَدُوًّا مُّبِينًا }}<ref> و به بندگانم بگو تا گفتاری که نیکوتر است بر زبان آورند که شیطان میان آنان را می‌شوراند؛ بی‌گمان شیطان برای انسان دشمنی آشکار است؛ سوره اسراء، آیه: ۵۳.</ref>؛ {{متن قرآن|قَالَ يَا بُنَيَّ لاَ تَقْصُصْ رُؤْيَاكَ عَلَى إِخْوَتِكَ فَيَكِيدُواْ لَكَ كَيْدًا إِنَّ الشَّيْطَانَ لِلإِنسَانِ عَدُوٌّ مُّبِينٌ}}<ref> گفت: پسرکم! خوابت را برای برادرانت باز مگو که برای تو نیرنگی سخت اندیشند؛ بی‌گمان شیطان، برای آدمی دشمنی آشکار است؛ سوره یوسف، آیه: ۵.</ref> مفسّران، [[حسادت]]<ref>روح‌البیان، ج ۷، ص ۴۲۱.</ref>، [[برگزیدگی]] [[آدم]] بر [[فرشتگان]] و [[تکریم]] ویژه او از سوی [[خداوند]]، طرد [[ابلیس]] از [[مقام قرب]] و رجم و [[لعن]] او تا روز واپسین<ref>[[المیزان]]، ج ۱۴، ص ۲۲۰.</ref> را علل [[دشمنی]] وی بر شمرده‌اند. ابراز [[دشمنی]] به وسیله وی در قالب تهدیدها و رجزخوانی‌ها و [[دعوت]] به تبه‌کاری و [[شقاوت]]، [[بهترین]] [[دلیل]] بر [[دشمنی]] او است. [[قرآن]] با توجّه به این [[دشمنی]]، در موارد فراوانی درباره دوری جستن از [[ابلیس]] به [[انسان‌ها]] هشدار داده است: برانگیختن [[آرزو]] و وعده‌های [[ابلیس]] فریبی بیش نیست: {{متن قرآن|وَاسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ بِصَوْتِكَ وَأَجْلِبْ عَلَيْهِم بِخَيْلِكَ وَرَجِلِكَ وَشَارِكْهُمْ فِي الأَمْوَالِ وَالأَوْلادِ وَعِدْهُمْ وَمَا يَعِدُهُمُ الشَّيْطَانُ إِلاَّ غُرُورًا }}<ref> و هر یک از آنان را که بتوانی با آوای خویش بلغزان  و با سوارگان و پیادگان خویش بر آنان بتاز و در دارایی‌ها و فرزندان آنان شریک شو و به آنها وعده بده! و شیطان جز وعده فریبنده به آنان نخواهد داد ، سوره اسراء، آیه: ۶۴.</ref> نیز {{متن قرآن|يَعِدُهُمْ وَيُمَنِّيهِمْ وَمَا يَعِدُهُمُ الشَّيْطَانُ إِلاَّ غُرُورًا }}<ref> شیطان) به آنان وعده می‌دهد و در آرزو (های دور و دراز) می‌افکند و شیطان به ایشان جز به فریب وعده‌ای نمی‌دهد، سوره نساء، آیه: ۱۲۰.</ref>. او در صدد [[فتنه]] و [[فریب]] [[انسان‌ها]] است: {{متن قرآن|يَا بَنِي آدَمَ لاَ يَفْتِنَنَّكُمُ الشَّيْطَانُ كَمَا أَخْرَجَ أَبَوَيْكُم مِّنَ الْجَنَّةِ يَنزِعُ عَنْهُمَا لِبَاسَهُمَا لِيُرِيَهُمَا سَوْآتِهِمَا إِنَّهُ يَرَاكُمْ هُوَ وَقَبِيلُهُ مِنْ حَيْثُ لاَ تَرَوْنَهُمْ إِنَّا جَعَلْنَا الشَّيَاطِينَ أَوْلِيَاء لِلَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ}}<ref> ای فرزندان آدم! شیطان شما را نفریبد! چنان که پدر و مادر شما را از بهشت بیرون راند در حالی که لباسشان را از (تن) آنان بر می‌کند تا شرمگاه‌هایشان را به آنان بنمایاند؛ به راستی او و همگنان وی شما را از جایی که شما آنها را نمی‌بینید می‌بینند؛ بی‌گمان ما شیطان‌ها را سرپرست کسانی کرده‌ایم که ایمان ندارند؛ سوره اعراف، آیه: ۲۷.</ref> [[ابلیس]] فرو گذارنده و [[خوار]] کننده [[آدمی]] است: {{متن قرآن|لَقَدْ أَضَلَّنِي عَنِ الذِّكْرِ بَعْدَ إِذْ جَاءَنِي وَكَانَ الشَّيْطَانُ لِلإِنسَانِ خَذُولا}}<ref> به راستی او مرا از قرآن  پس از آنکه به من رسیده بود گمراه کرد و شیطان آدمی را وا می‌نهد، سوره فرقان، آیه: ۲۹.</ref> [[یاری]] [[شیطان]]، مصداق [[عذاب الهی]] به شمار می‌رود: {{متن قرآن|يَا أَبَتِ إِنِّي أَخَافُ أَن يَمَسَّكَ عَذَابٌ مِّنَ الرَّحْمَن فَتَكُونَ لِلشَّيْطَانِ وَلِيًّا }}<ref> ا ای پدر! من می‌هراسم که عذابی از (خداوند) بخشنده به تو رسد آنگاه دوست شیطان گردی؛ سوره مریم، آیه: ۴۵.</ref> هرکس [[شیطان]] را [[دوست]] بگیرد، دستخوش زیانی آشکار خواهد شد: {{متن قرآن|وَلأُضِلَّنَّهُمْ وَلأُمَنِّيَنَّهُمْ وَلآمُرَنَّهُمْ فَلَيُبَتِّكُنَّ آذَانَ الأَنْعَامِ وَلآمُرَنَّهُمْ فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلْقَ اللَّهِ وَمَن يَتَّخِذِ الشَّيْطَانَ وَلِيًّا مِّن دُونِ اللَّهِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْرَانًا مُّبِينًا}}<ref> و بی‌گمان آنان را گمراه می‌کنم و به آرزو (های دور و دراز) می‌افکنم و به آنان فرمان می‌دهم آنگاه گوش چارپایان را (به خرافه‌پرستی) می‌شکافند و به آنان فرمان می‌دهم آنگاه آفرینش خداوند را دگرگونه می‌سازند؛ و هر که به جای خداوند، شیطان را به یاوری برگزیند زیانی آشکار کرده است؛ سوره نساء، آیه: ۱۱۹.</ref> [[شیطان]]، هم‌نشین [[بدی]] است: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ يُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ رِئَاء النَّاسِ وَلاَ يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلاَ بِالْيَوْمِ الآخِرِ وَمَن يَكُنِ الشَّيْطَانُ لَهُ قَرِينًا فَسَاء قَرِينًا}}<ref> خداوند شما را از نیکی ورزیدن و دادگری با آنان که با شما در کار دین جنگ نکرده‌اند و شما را از خانه‌هایتان بیرون نرانده‌اند باز نمی‌دارد؛ بی‌گمان خداوند دادگران را دوست می‌دارد؛ سوره نساء، آیه: ۳۸.</ref> [[رستگاری]] با دوری گزیدن از [[اعمال]] [[شیطانی]] به دست می‌آید: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَيْسِرُ وَالأَنصَابُ وَالأَزْلامُ رِجْسٌ مِّنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ}}<ref> ای مؤمنان! جز این نیست که شراب و قمار و انصاب  و ازلام، پلیدی (و) کار شیطان است پس، از آنها دوری گزینید باشد که رستگار گردید؛ سوره مائده، آیه: ۹۰.</ref> نباید خود زمینه کوشش و [[وسوسه]] [[شیطان]] را فراهم سازیم: {{متن قرآن|قَالَ يَا بُنَيَّ لاَ تَقْصُصْ رُؤْيَاكَ عَلَى إِخْوَتِكَ فَيَكِيدُواْ لَكَ كَيْدًا إِنَّ الشَّيْطَانَ لِلإِنسَانِ عَدُوٌّ مُّبِينٌ}}<ref> گفت: پسرکم! خوابت را برای برادرانت باز مگو که برای تو نیرنگی سخت اندیشند؛ بی‌گمان شیطان، برای آدمی دشمنی آشکار است؛ سوره یوسف، آیه: ۵.</ref> از گام‌های [[شیطان]] [[پیروی]] مکن: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ كُلُواْ مِمَّا فِي الأَرْضِ حَلالاً طَيِّبًا وَلاَ تَتَّبِعُواْ خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ إِنَّمَا يَأْمُرُكُمْ بِالسُّوءِ وَالْفَحْشَاء وَأَن تَقُولُواْ عَلَى اللَّهِ مَا لاَ تَعْلَمُونَ }}<ref> ای مردم از آنچه در زمین حلال و پاک است بخورید و از گام‌های شیطان پیروی نکنید که او برای شما دشمنی آشکار است.جز این نیست که او شما را به بدی و کار زشت وامی‌دارد و به اینکه چیزی را که نمی‌دانید، درباره خداوند، بر زبان آورید؛ سوره بقره، آیه: ۱۶۸ - ۱۶۹.</ref> نیز {{متن قرآن|وَمِنَ الأَنْعَامِ حَمُولَةً وَفَرْشًا كُلُواْ مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ وَلاَ تَتَّبِعُواْ خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ}}<ref> و از چارپایان (برخی را بزرگ) باربردار و (برخی دیگر را) کوچک (آفریده است)؛ از آنچه خداوند روزی شما کرده است بخورید و از گام‌های شیطان پیروی نکنید که او برای شما دشمنی آشکار است؛ سوره انعام، آیه: ۱۴۲.</ref>، {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ ادْخُلُواْ فِي السِّلْمِ كَافَّةً وَلاَ تَتَّبِعُواْ خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ}}<ref> ای مؤمنان! همگی به فرمانبرداری (خداوند) درآیید و از گام‌های شیطان پیروی نکنید که او برای شما دشمنی آشکار است، سوره بقره، آیه: ۲۰۸.</ref>. [[شیطان]] را [[پرستش]] مکن: {{متن قرآن|أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِي آدَمَ أَن لّا تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ}}<ref> ای فرزندان آدم! آیا به شما سفارش نکردم که شیطان را نپرستید که او دشمن آشکار شماست؟؛ سوره یس، آیه: ۶۰.</ref> نیز {{متن قرآن|يَا أَبَتِ لا تَعْبُدِ الشَّيْطَانَ إِنَّ الشَّيْطَانَ كَانَ لِلرَّحْمَنِ عَصِيًّا }}<ref> ای پدر! شیطان را نپرست که شیطان با (خداوند) بخشنده نافرمان است؛ سوره مریم، آیه: ۴۴.</ref>. او [[دشمن]] شما است؛ پس او را [[دشمن]] بگیرید: {{متن قرآن|إِنَّ الشَّيْطَانَ لَكُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا إِنَّمَا يَدْعُو حِزْبَهُ لِيَكُونُوا مِنْ أَصْحَابِ السَّعِيرِ}}<ref> به راستی شیطان دشمن شماست پس او را دشمن بدارید! جز این نیست که او گروه خویش را فرا می‌خواند تا (سرانجام) از دوزخیان باشند؛ سوره فاطر، آیه: ۶.</ref> [[شیطان]] از اولیای خود می‌هراساند، از اولیای او مهراسید: {{متن قرآن| إِنَّمَا ذَلِكُمُ الشَّيْطَانُ يُخَوِّفُ أَوْلِيَاءهُ فَلاَ تَخَافُوهُمْ وَخَافُونِ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ }}<ref> جز این نیست که آن شیطان است که دوستانش را می‌ترساند؛ از آنان نترسید و اگر مؤمنید از من بترسید؛ سوره آل عمران، آیه: ۱۷۵.</ref><ref>معانی القرآن و اعرابه، زجاج، ج ۱، ص ۴۹۰.</ref> با آنکه بسیاری از شما را [[گمراه]] کرده، چرا نمی‌اندیشید؟ {{متن قرآن| وَلَقَدْ أَضَلَّ مِنكُمْ جِبِلًّا كَثِيرًا أَفَلَمْ تَكُونُوا تَعْقِلُونَ }}<ref> و به راستی گروهی فراوان از شما را بیراه کرد پس آیا خرد نمی‌ورزیدید؟، سوره یس، آیه: ۶۲.</ref> با آن که [[شیطان]] می‌خواهد شما را به [[دشمنی]] و [[غفلت]] بکشاند، آیا شما دست برمی‌دارید؟ {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَن يُوقِعَ بَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاء فِي الْخَمْرِ وَالْمَيْسِرِ وَيَصُدَّكُمْ عَن ذِكْرِ اللَّهِ وَعَنِ الصَّلاةِ فَهَلْ أَنتُم مُّنتَهُونَ}}<ref> شیطان، تنها بر آن است تا با شراب و قمار میان شما دشمنی و کینه افکند و از یاد خداوند و از نماز بازتان دارد؛ اکنون آیا دست می‌کشید؟؛ سوره مائده، آیه: ۹۱.</ref> اگر [[فضل]] و [[رحمت الهی]] نبود، به جز اندکی، همگی از او [[پیروی]] می‌کردید: {{متن قرآن|وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِّنَ الأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُواْ بِهِ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُولِي الأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْلاَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لاَتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلاَّ قَلِيلاً}}<ref> و هنگامی که خبری از ایمنی یا بیم به ایشان برسد آن را فاش می‌کنند و اگر آن را به پیامبر یا پیشوایانشان باز می‌بردند کسانی از ایشان که آن را در می‌یافتند به آن پی می‌بردند و اگر بخشش و بخشایش خداوند بر شما نمی‌بود (همه) جز اندکی، از شیطان پیروی می‌کردید؛ سوره نساء، آیه: ۸۳.</ref> و اگر [[عنایت الهی]] نبود، هرگز هیچ یک [[تزکیه]] نمی‌شُدید: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ وَمَن يَتَّبِعْ خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ فَإِنَّهُ يَأْمُرُ بِالْفَحْشَاء وَالْمُنكَرِ وَلَوْلا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ مَا زَكَا مِنكُم مِّنْ أَحَدٍ أَبَدًا وَلَكِنَّ اللَّهَ يُزَكِّي مَن يَشَاء وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ }}<ref> ای مؤمنان! گام‌های شیطان را پی نگیرید و هر کس گام‌های شیطان را پی بگیرد (بداند که) بی‌گمان او به کار زشت و ناپسند فرمان می‌دهد و اگر بخشش خداوند و بخشایش وی بر شما نبود هرگز هیچ یک از شما پاک نمی‌ماند اما خداوند هر که را بخواهد پاک می‌دارد و خداوند شنوایی داناست؛ سوره نور، آیه: ۲۱.</ref><ref>[[علی محمدی آشنانی|محمدی آشنانی، علی]]، [[ ابلیس - محمدی آشنانی (مقاله)|مقاله «ابلیس»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص ۵۷۲-۵۷۳.</ref>.
* [[خداوند]] از همان آغاز، در مورد [[دشمنی]] * [[ابلیس]] به [[آدم]]{{ع}} هشدار داد و او را از [[فریب‌کاری]] وی و نتایج زیان‌بار آن بر حذر داشت: {{متن قرآن|فَقُلْنَا يَا آدَمُ إِنَّ هَذَا عَدُوٌّ لَّكَ وَلِزَوْجِكَ فَلا يُخْرِجَنَّكُمَا مِنَ الْجَنَّةِ فَتَشْقَى}}<ref> گفتیم: ای آدم! این (ابلیس) دشمن تو و دشمن همسر توست، مبادا شما را از بهشت بیرون براند که در سختی افتی؛ سوره طه، آیه: ۱۱۷.</ref> و دشمنی‌ آشکار وی را در [[پیمان]] خود با همه [[فرزندان آدم]] به آنان خاطرنشان کرد: {{متن قرآن|أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِي آدَمَ أَن لّا تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ}}<ref> ای فرزندان آدم! آیا به شما سفارش نکردم که شیطان را نپرستید که او دشمن آشکار شماست؟؛ سوره یس، آیه: ۶۰.</ref> در [[آیات]] دیگری از [[قرآن]] نیز به [[دشمنی]] و [[دشمنی]] آشکار وی اشاره شده است. {{متن قرآن|إِنَّ الشَّيْطَانَ لَكُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا إِنَّمَا يَدْعُو حِزْبَهُ لِيَكُونُوا مِنْ أَصْحَابِ السَّعِيرِ}}<ref> به راستی شیطان دشمن شماست پس او را دشمن بدارید! جز این نیست که او گروه خویش را فرا می‌خواند تا (سرانجام) از دوزخیان باشند؛ سوره فاطر، آیه: ۶.</ref>؛ {{متن قرآن|وَدَخَلَ الْمَدِينَةَ عَلَى حِينِ غَفْلَةٍ مِّنْ أَهْلِهَا فَوَجَدَ فِيهَا رَجُلَيْنِ يَقْتَتِلانِ هَذَا مِن شِيعَتِهِ وَهَذَا مِنْ عَدُوِّهِ فَاسْتَغَاثَهُ الَّذِي مِن شِيعَتِهِ عَلَى الَّذِي مِنْ عَدُوِّهِ فَوَكَزَهُ مُوسَى فَقَضَى عَلَيْهِ قَالَ هَذَا مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ عَدُوٌّ مُّضِلٌّ مُّبِينٌ }}<ref> و هنگام بی‌خبری مردم وارد شهر شد و در آن دو مرد را یافت یکی از گروه خویش و دیگری از دشمنانش که با هم کارزار می‌کردند؛ آنکه از گروه (خود) او بود در برابر آنکه از دشمنانش  بود از وی یاری خواست، پس موسی مشتی بر او زد که او را کشت، (موسی) گفت: این از کار شیطان است که او دشمن گمراه‌کننده آشکاری است، سوره قصص، آیه: ۱۵.</ref>؛ {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ كُلُواْ مِمَّا فِي الأَرْضِ حَلالاً طَيِّبًا وَلاَ تَتَّبِعُواْ خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ إِنَّمَا يَأْمُرُكُمْ بِالسُّوءِ وَالْفَحْشَاء وَأَن تَقُولُواْ عَلَى اللَّهِ مَا لاَ تَعْلَمُونَ }}<ref> ای مردم از آنچه در زمین حلال و پاک است بخورید و از گام‌های شیطان پیروی نکنید که او برای شما دشمنی آشکار است.جز این نیست که او شما را به بدی و کار زشت وامی‌دارد و به اینکه چیزی را که نمی‌دانید، درباره خداوند، بر زبان آورید؛ سوره بقره، آیه: ۱۶۸ - ۱۶۹.</ref> و {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ ادْخُلُواْ فِي السِّلْمِ كَافَّةً وَلاَ تَتَّبِعُواْ خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ}}<ref> ای مؤمنان! همگی به فرمانبرداری (خداوند) درآیید و از گام‌های شیطان پیروی نکنید که او برای شما دشمنی آشکار است، سوره بقره، آیه: ۲۰۸.</ref>؛ {{متن قرآن|وَمِنَ الأَنْعَامِ حَمُولَةً وَفَرْشًا كُلُواْ مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ وَلاَ تَتَّبِعُواْ خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ}}<ref> و از چارپایان (برخی را بزرگ) باربردار و (برخی دیگر را) کوچک (آفریده است)؛ از آنچه خداوند روزی شما کرده است بخورید و از گام‌های شیطان پیروی نکنید که او برای شما دشمنی آشکار است؛ سوره انعام، آیه: ۱۴۲.</ref>؛ {{متن قرآن|وَقُل لِّعِبَادِي يَقُولُواْ الَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ الشَّيْطَانَ يَنزَغُ بَيْنَهُمْ إِنَّ الشَّيْطَانَ كَانَ لِلإِنسَانِ عَدُوًّا مُّبِينًا }}<ref> و به بندگانم بگو تا گفتاری که نیکوتر است بر زبان آورند که شیطان میان آنان را می‌شوراند؛ بی‌گمان شیطان برای انسان دشمنی آشکار است؛ سوره اسراء، آیه: ۵۳.</ref>؛ {{متن قرآن|قَالَ يَا بُنَيَّ لاَ تَقْصُصْ رُؤْيَاكَ عَلَى إِخْوَتِكَ فَيَكِيدُواْ لَكَ كَيْدًا إِنَّ الشَّيْطَانَ لِلإِنسَانِ عَدُوٌّ مُّبِينٌ}}<ref> گفت: پسرکم! خوابت را برای برادرانت باز مگو که برای تو نیرنگی سخت اندیشند؛ بی‌گمان شیطان، برای آدمی دشمنی آشکار است؛ سوره یوسف، آیه: ۵.</ref> مفسّران، [[حسادت]]<ref>روح‌البیان، ج ۷، ص ۴۲۱.</ref>، [[برگزیدگی]] [[آدم]] بر [[فرشتگان]] و [[تکریم]] ویژه او از سوی [[خداوند]]، طرد [[ابلیس]] از [[مقام قرب]] و رجم و [[لعن]] او تا روز واپسین<ref>[[المیزان]]، ج ۱۴، ص ۲۲۰.</ref> را علل [[دشمنی]] وی بر شمرده‌اند. ابراز [[دشمنی]] به وسیله وی در قالب تهدیدها و رجزخوانی‌ها و [[دعوت]] به تبه‌کاری و [[شقاوت]]، [[بهترین]] [[دلیل]] بر [[دشمنی]] او است. [[قرآن]] با توجّه به این [[دشمنی]]، در موارد فراوانی درباره دوری جستن از [[ابلیس]] به [[انسان‌ها]] هشدار داده است: برانگیختن [[آرزو]] و وعده‌های [[ابلیس]] فریبی بیش نیست: {{متن قرآن|وَاسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ بِصَوْتِكَ وَأَجْلِبْ عَلَيْهِم بِخَيْلِكَ وَرَجِلِكَ وَشَارِكْهُمْ فِي الأَمْوَالِ وَالأَوْلادِ وَعِدْهُمْ وَمَا يَعِدُهُمُ الشَّيْطَانُ إِلاَّ غُرُورًا }}<ref> و هر یک از آنان را که بتوانی با آوای خویش بلغزان  و با سوارگان و پیادگان خویش بر آنان بتاز و در دارایی‌ها و فرزندان آنان شریک شو و به آنها وعده بده! و شیطان جز وعده فریبنده به آنان نخواهد داد ، سوره اسراء، آیه: ۶۴.</ref> نیز {{متن قرآن|يَعِدُهُمْ وَيُمَنِّيهِمْ وَمَا يَعِدُهُمُ الشَّيْطَانُ إِلاَّ غُرُورًا }}<ref> شیطان) به آنان وعده می‌دهد و در آرزو (های دور و دراز) می‌افکند و شیطان به ایشان جز به فریب وعده‌ای نمی‌دهد، سوره نساء، آیه: ۱۲۰.</ref>. او در صدد [[فتنه]] و [[فریب]] [[انسان‌ها]] است: {{متن قرآن|يَا بَنِي آدَمَ لاَ يَفْتِنَنَّكُمُ الشَّيْطَانُ كَمَا أَخْرَجَ أَبَوَيْكُم مِّنَ الْجَنَّةِ يَنزِعُ عَنْهُمَا لِبَاسَهُمَا لِيُرِيَهُمَا سَوْآتِهِمَا إِنَّهُ يَرَاكُمْ هُوَ وَقَبِيلُهُ مِنْ حَيْثُ لاَ تَرَوْنَهُمْ إِنَّا جَعَلْنَا الشَّيَاطِينَ أَوْلِيَاء لِلَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ}}<ref> ای فرزندان آدم! شیطان شما را نفریبد! چنان که پدر و مادر شما را از بهشت بیرون راند در حالی که لباسشان را از (تن) آنان بر می‌کند تا شرمگاه‌هایشان را به آنان بنمایاند؛ به راستی او و همگنان وی شما را از جایی که شما آنها را نمی‌بینید می‌بینند؛ بی‌گمان ما شیطان‌ها را سرپرست کسانی کرده‌ایم که ایمان ندارند؛ سوره اعراف، آیه: ۲۷.</ref> [[ابلیس]] فرو گذارنده و [[خوار]] کننده [[آدمی]] است: {{متن قرآن|لَقَدْ أَضَلَّنِي عَنِ الذِّكْرِ بَعْدَ إِذْ جَاءَنِي وَكَانَ الشَّيْطَانُ لِلإِنسَانِ خَذُولا}}<ref> به راستی او مرا از قرآن  پس از آنکه به من رسیده بود گمراه کرد و شیطان آدمی را وا می‌نهد، سوره فرقان، آیه: ۲۹.</ref> [[یاری]] [[شیطان]]، مصداق [[عذاب الهی]] به شمار می‌رود: {{متن قرآن|يَا أَبَتِ إِنِّي أَخَافُ أَن يَمَسَّكَ عَذَابٌ مِّنَ الرَّحْمَن فَتَكُونَ لِلشَّيْطَانِ وَلِيًّا }}<ref> ا ای پدر! من می‌هراسم که عذابی از (خداوند) بخشنده به تو رسد آنگاه دوست شیطان گردی؛ سوره مریم، آیه: ۴۵.</ref> هرکس [[شیطان]] را [[دوست]] بگیرد، دستخوش زیانی آشکار خواهد شد: {{متن قرآن|وَلأُضِلَّنَّهُمْ وَلأُمَنِّيَنَّهُمْ وَلآمُرَنَّهُمْ فَلَيُبَتِّكُنَّ آذَانَ الأَنْعَامِ وَلآمُرَنَّهُمْ فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلْقَ اللَّهِ وَمَن يَتَّخِذِ الشَّيْطَانَ وَلِيًّا مِّن دُونِ اللَّهِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْرَانًا مُّبِينًا}}<ref> و بی‌گمان آنان را گمراه می‌کنم و به آرزو (های دور و دراز) می‌افکنم و به آنان فرمان می‌دهم آنگاه گوش چارپایان را (به خرافه‌پرستی) می‌شکافند و به آنان فرمان می‌دهم آنگاه آفرینش خداوند را دگرگونه می‌سازند؛ و هر که به جای خداوند، شیطان را به یاوری برگزیند زیانی آشکار کرده است؛ سوره نساء، آیه: ۱۱۹.</ref> [[شیطان]]، هم‌نشین [[بدی]] است: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ يُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ رِئَاء النَّاسِ وَلاَ يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلاَ بِالْيَوْمِ الآخِرِ وَمَن يَكُنِ الشَّيْطَانُ لَهُ قَرِينًا فَسَاء قَرِينًا}}<ref> خداوند شما را از نیکی ورزیدن و دادگری با آنان که با شما در کار دین جنگ نکرده‌اند و شما را از خانه‌هایتان بیرون نرانده‌اند باز نمی‌دارد؛ بی‌گمان خداوند دادگران را دوست می‌دارد؛ سوره نساء، آیه: ۳۸.</ref> [[رستگاری]] با دوری گزیدن از [[اعمال]] [[شیطانی]] به دست می‌آید: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَيْسِرُ وَالأَنصَابُ وَالأَزْلامُ رِجْسٌ مِّنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ}}<ref> ای مؤمنان! جز این نیست که شراب و قمار و انصاب  و ازلام، پلیدی (و) کار شیطان است پس، از آنها دوری گزینید باشد که رستگار گردید؛ سوره مائده، آیه: ۹۰.</ref> نباید خود زمینه کوشش و [[وسوسه]] [[شیطان]] را فراهم سازیم: {{متن قرآن|قَالَ يَا بُنَيَّ لاَ تَقْصُصْ رُؤْيَاكَ عَلَى إِخْوَتِكَ فَيَكِيدُواْ لَكَ كَيْدًا إِنَّ الشَّيْطَانَ لِلإِنسَانِ عَدُوٌّ مُّبِينٌ}}<ref> گفت: پسرکم! خوابت را برای برادرانت باز مگو که برای تو نیرنگی سخت اندیشند؛ بی‌گمان شیطان، برای آدمی دشمنی آشکار است؛ سوره یوسف، آیه: ۵.</ref> از گام‌های [[شیطان]] [[پیروی]] مکن: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ كُلُواْ مِمَّا فِي الأَرْضِ حَلالاً طَيِّبًا وَلاَ تَتَّبِعُواْ خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ إِنَّمَا يَأْمُرُكُمْ بِالسُّوءِ وَالْفَحْشَاء وَأَن تَقُولُواْ عَلَى اللَّهِ مَا لاَ تَعْلَمُونَ }}<ref> ای مردم از آنچه در زمین حلال و پاک است بخورید و از گام‌های شیطان پیروی نکنید که او برای شما دشمنی آشکار است.جز این نیست که او شما را به بدی و کار زشت وامی‌دارد و به اینکه چیزی را که نمی‌دانید، درباره خداوند، بر زبان آورید؛ سوره بقره، آیه: ۱۶۸ - ۱۶۹.</ref> نیز {{متن قرآن|وَمِنَ الأَنْعَامِ حَمُولَةً وَفَرْشًا كُلُواْ مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ وَلاَ تَتَّبِعُواْ خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ}}<ref> و از چارپایان (برخی را بزرگ) باربردار و (برخی دیگر را) کوچک (آفریده است)؛ از آنچه خداوند روزی شما کرده است بخورید و از گام‌های شیطان پیروی نکنید که او برای شما دشمنی آشکار است؛ سوره انعام، آیه: ۱۴۲.</ref>، {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ ادْخُلُواْ فِي السِّلْمِ كَافَّةً وَلاَ تَتَّبِعُواْ خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ}}<ref> ای مؤمنان! همگی به فرمانبرداری (خداوند) درآیید و از گام‌های شیطان پیروی نکنید که او برای شما دشمنی آشکار است، سوره بقره، آیه: ۲۰۸.</ref>. [[شیطان]] را [[پرستش]] مکن: {{متن قرآن|أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِي آدَمَ أَن لّا تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ}}<ref> ای فرزندان آدم! آیا به شما سفارش نکردم که شیطان را نپرستید که او دشمن آشکار شماست؟؛ سوره یس، آیه: ۶۰.</ref> نیز {{متن قرآن|يَا أَبَتِ لا تَعْبُدِ الشَّيْطَانَ إِنَّ الشَّيْطَانَ كَانَ لِلرَّحْمَنِ عَصِيًّا }}<ref> ای پدر! شیطان را نپرست که شیطان با (خداوند) بخشنده نافرمان است؛ سوره مریم، آیه: ۴۴.</ref>. او [[دشمن]] شما است؛ پس او را [[دشمن]] بگیرید: {{متن قرآن|إِنَّ الشَّيْطَانَ لَكُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا إِنَّمَا يَدْعُو حِزْبَهُ لِيَكُونُوا مِنْ أَصْحَابِ السَّعِيرِ}}<ref> به راستی شیطان دشمن شماست پس او را دشمن بدارید! جز این نیست که او گروه خویش را فرا می‌خواند تا (سرانجام) از دوزخیان باشند؛ سوره فاطر، آیه: ۶.</ref> [[شیطان]] از اولیای خود می‌هراساند، از اولیای او مهراسید: {{متن قرآن| إِنَّمَا ذَلِكُمُ الشَّيْطَانُ يُخَوِّفُ أَوْلِيَاءهُ فَلاَ تَخَافُوهُمْ وَخَافُونِ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ }}<ref> جز این نیست که آن شیطان است که دوستانش را می‌ترساند؛ از آنان نترسید و اگر مؤمنید از من بترسید؛ سوره آل عمران، آیه: ۱۷۵.</ref><ref>معانی القرآن و اعرابه، زجاج، ج ۱، ص ۴۹۰.</ref> با آنکه بسیاری از شما را [[گمراه]] کرده، چرا نمی‌اندیشید؟ {{متن قرآن| وَلَقَدْ أَضَلَّ مِنكُمْ جِبِلًّا كَثِيرًا أَفَلَمْ تَكُونُوا تَعْقِلُونَ }}<ref> و به راستی گروهی فراوان از شما را بیراه کرد پس آیا خرد نمی‌ورزیدید؟، سوره یس، آیه: ۶۲.</ref> با آن که [[شیطان]] می‌خواهد شما را به [[دشمنی]] و [[غفلت]] بکشاند، آیا شما دست برمی‌دارید؟ {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَن يُوقِعَ بَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاء فِي الْخَمْرِ وَالْمَيْسِرِ وَيَصُدَّكُمْ عَن ذِكْرِ اللَّهِ وَعَنِ الصَّلاةِ فَهَلْ أَنتُم مُّنتَهُونَ}}<ref> شیطان، تنها بر آن است تا با شراب و قمار میان شما دشمنی و کینه افکند و از یاد خداوند و از نماز بازتان دارد؛ اکنون آیا دست می‌کشید؟؛ سوره مائده، آیه: ۹۱.</ref> اگر [[فضل]] و [[رحمت الهی]] نبود، به جز اندکی، همگی از او [[پیروی]] می‌کردید: {{متن قرآن|وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِّنَ الأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُواْ بِهِ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُولِي الأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْلاَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لاَتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلاَّ قَلِيلاً}}<ref> و هنگامی که خبری از ایمنی یا بیم به ایشان برسد آن را فاش می‌کنند و اگر آن را به پیامبر یا پیشوایانشان باز می‌بردند کسانی از ایشان که آن را در می‌یافتند به آن پی می‌بردند و اگر بخشش و بخشایش خداوند بر شما نمی‌بود (همه) جز اندکی، از شیطان پیروی می‌کردید؛ سوره نساء، آیه: ۸۳.</ref> و اگر [[عنایت الهی]] نبود، هرگز هیچ یک [[تزکیه]] نمی‌شُدید: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ وَمَن يَتَّبِعْ خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ فَإِنَّهُ يَأْمُرُ بِالْفَحْشَاء وَالْمُنكَرِ وَلَوْلا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ مَا زَكَا مِنكُم مِّنْ أَحَدٍ أَبَدًا وَلَكِنَّ اللَّهَ يُزَكِّي مَن يَشَاء وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ }}<ref> ای مؤمنان! گام‌های شیطان را پی نگیرید و هر کس گام‌های شیطان را پی بگیرد (بداند که) بی‌گمان او به کار زشت و ناپسند فرمان می‌دهد و اگر بخشش خداوند و بخشایش وی بر شما نبود هرگز هیچ یک از شما پاک نمی‌ماند اما خداوند هر که را بخواهد پاک می‌دارد و خداوند شنوایی داناست؛ سوره نور، آیه: ۲۱.</ref><ref>[[علی محمدی آشنانی|محمدی آشنانی، علی]]، [[ابلیس - محمدی آشنانی (مقاله)|مقاله «ابلیس»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص ۵۷۲-۵۷۳.</ref>.


==گستره فعالیت [[ابلیس]]==
==گستره فعالیت [[ابلیس]]==
*در [[آیات]] بسیاری، تأثیر [[ابلیس]] و یارانش بسیار محدود و مکر و [[حیله]] [[شیطان]] ضعیف دانسته شده است: {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُواْ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ كَفَرُواْ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ الطَّاغُوتِ فَقَاتِلُواْ أَوْلِيَاء الشَّيْطَانِ إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطَانِ كَانَ ضَعِيفًا }}<ref> مؤمنان در راه خداوند جنگ می‌کنند و کافران در راه طاغوت  پس با یاران شیطان کارزار کنید که نیرنگ شیطان، سست است، سوره نساء، آیه: ۷۶.</ref> این محدودیّت از جهات گوناگون است:
*در [[آیات]] بسیاری، تأثیر [[ابلیس]] و یارانش بسیار محدود و مکر و [[حیله]] [[شیطان]] ضعیف دانسته شده است: {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُواْ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ كَفَرُواْ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ الطَّاغُوتِ فَقَاتِلُواْ أَوْلِيَاء الشَّيْطَانِ إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطَانِ كَانَ ضَعِيفًا }}<ref> مؤمنان در راه خداوند جنگ می‌کنند و کافران در راه طاغوت  پس با یاران شیطان کارزار کنید که نیرنگ شیطان، سست است، سوره نساء، آیه: ۷۶.</ref> این محدودیّت از جهات گوناگون است:
#[[ابلیس]] و ذرّیّه او در عرصه [[تکوین]] و [[آفرینش]]، هیچ نقشی ندارند؛ چنان‌که [[خداوند]] تأکید کرده که آنان را در [[آفرینش]] [[آسمان]] و [[زمین]] و نیز [[آفرینش]] خودشان به [[شهادت]] نگرفته است: {{متن قرآن|مَا أَشْهَدتُّهُمْ خَلْقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَلا خَلْقَ أَنفُسِهِمْ وَمَا كُنتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّينَ عَضُدًا}}<ref> آنان را نه در آفرینش آسمان‌ها و زمین گواه کردم و نه در آفرینش خودشان و من آن نیم که گمراه‌کنندگان را یاور گیرم، سوره کهف، آیه: ۵۱.</ref><ref>[[المیزان]]، ج ۱۳، ص ۳۲۶.</ref> مقصود از عدم اشهاد، استعانت نجستن از آنان<ref>التبیان، ج ۷، ص ۵۸.</ref>، و [[آیه]]، در صدد نفی [[ولایت]] ابلیس‌ است؛ زیرا اولاً [[ولایت]] [[تدبیر]] در هرچیز موقوف بر آن است که دارنده [[ولایت]]، [[احاطه علمی]] تام به آغاز، مقارنات و [[غایت]] امور آن داشته باشد؛ در حالی که [[ابلیس]] و ذرّیّه‌اش از مبدأ و [[آغاز آفرینش]] [[آسمان‌ها]] و [[زمین]]، بلکه از مبدأ و آغاز پیدایش خودشان نیز [[آگاهی]] نداشتند؛ زیرا [[خداوند]] آنان را هنگام [[آفرینش]]، بر کار خویش [[شاهد]] نگرفت و فعل خویش را نزد ایشان انجام نداد و ثانیاً انواع آفریدگان به صورت فطری به سوی کمال مختص خویش ره می‌پویند و بدان سو [[هدایت]] می‌شوند {{متن قرآن|قَالَ رَبُّنَا الَّذِي أَعْطَى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى}}<ref> گفت: پروردگار ما کسی است که آفرینش هر چیز را به (فراخور) او، ارزانی داشته سپس راهنمایی کرده است؛ سوره طه، آیه: ۵۰.</ref> آن‌گاه اگر تصدّی [[تدبیر]] [[آسمان]] و [[زمین]] و [[انسان]] به دست [[شیاطین]] اشرار و [[مفسد]] باشد، به [[نقض ]] [[سنّت الهی]] در [[هدایت]] عامّه می‌انجامد که امری محال است<ref> [[المیزان]]، ج ۱۳، ص ۳۲۶ و ۳۲۷.</ref>. برخی با استناد به این که [[شیطان]] از جنّ است، و جنّیان بر خلاف [[فرشتگان]]، در [[نظام تکوین]] نقش اجرایی ندارند<ref>[[عدل الهی]]، ص ۷۲.</ref>، [[ابلیس]] و دست‌یارانش را در عرصه [[تکوین]]، از ایفای هرگونه تأثیر و نقشی برکنار دانسته‌اند.
# [[ابلیس]] و ذرّیّه او در عرصه [[تکوین]] و [[آفرینش]]، هیچ نقشی ندارند؛ چنان‌که [[خداوند]] تأکید کرده که آنان را در [[آفرینش]] [[آسمان]] و [[زمین]] و نیز [[آفرینش]] خودشان به [[شهادت]] نگرفته است: {{متن قرآن|مَا أَشْهَدتُّهُمْ خَلْقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَلا خَلْقَ أَنفُسِهِمْ وَمَا كُنتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّينَ عَضُدًا}}<ref> آنان را نه در آفرینش آسمان‌ها و زمین گواه کردم و نه در آفرینش خودشان و من آن نیم که گمراه‌کنندگان را یاور گیرم، سوره کهف، آیه: ۵۱.</ref><ref>[[المیزان]]، ج ۱۳، ص ۳۲۶.</ref> مقصود از عدم اشهاد، استعانت نجستن از آنان<ref>التبیان، ج ۷، ص ۵۸.</ref>، و [[آیه]]، در صدد نفی [[ولایت]] ابلیس‌ است؛ زیرا اولاً [[ولایت]] [[تدبیر]] در هرچیز موقوف بر آن است که دارنده [[ولایت]]، [[احاطه علمی]] تام به آغاز، مقارنات و [[غایت]] امور آن داشته باشد؛ در حالی که [[ابلیس]] و ذرّیّه‌اش از مبدأ و [[آغاز آفرینش]] [[آسمان‌ها]] و [[زمین]]، بلکه از مبدأ و آغاز پیدایش خودشان نیز [[آگاهی]] نداشتند؛ زیرا [[خداوند]] آنان را هنگام [[آفرینش]]، بر کار خویش [[شاهد]] نگرفت و فعل خویش را نزد ایشان انجام نداد و ثانیاً انواع آفریدگان به صورت فطری به سوی کمال مختص خویش ره می‌پویند و بدان سو [[هدایت]] می‌شوند {{متن قرآن|قَالَ رَبُّنَا الَّذِي أَعْطَى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى}}<ref> گفت: پروردگار ما کسی است که آفرینش هر چیز را به (فراخور) او، ارزانی داشته سپس راهنمایی کرده است؛ سوره طه، آیه: ۵۰.</ref> آن‌گاه اگر تصدّی [[تدبیر]] [[آسمان]] و [[زمین]] و [[انسان]] به دست [[شیاطین]] اشرار و [[مفسد]] باشد، به [[نقض]] [[سنّت الهی]] در [[هدایت]] عامّه می‌انجامد که امری محال است<ref> [[المیزان]]، ج ۱۳، ص ۳۲۶ و ۳۲۷.</ref>. برخی با استناد به این که [[شیطان]] از جنّ است، و جنّیان بر خلاف [[فرشتگان]]، در [[نظام تکوین]] نقش اجرایی ندارند<ref>[[عدل الهی]]، ص ۷۲.</ref>، [[ابلیس]] و دست‌یارانش را در عرصه [[تکوین]]، از ایفای هرگونه تأثیر و نقشی برکنار دانسته‌اند.
#[[ابلیس]]، [[شیاطین]] و جنّیان نمی‌توانند بر [[عوالم غیب]] و [[اخبار]] پنهان [[آگاهی]] یابند و در کسب [[اخبار]] آسمانی ناتوانند: {{متن قرآن|وَحَفِظْنَاهَا مِن كُلِّ شَيْطَانٍ رَّجِيمٍ إِلاَّ مَنِ اسْتَرَقَ السَّمْعَ فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ مُّبِينٌ}}<ref> و آن را از هر شیطان رانده‌ای نگه داشته‌ایم. مگر آن کس که (بخواهد از آسمان، چیزی) دزدانه بشنود که شهابی روشن در پی او می‌افتد ، سوره حجر، آیه: ۱۷-۱۸.</ref> نیز {{متن قرآن|إِنَّا زَيَّنَّا السَّمَاء الدُّنْيَا بِزِينَةٍ الْكَوَاكِبِ وَحِفْظًا مِّن كُلِّ شَيْطَانٍ مَّارِدٍ  لا يَسَّمَّعُونَ إِلَى الْمَلإِ الأَعْلَى وَيُقْذَفُونَ مِن كُلِّ جَانِبٍ دُحُورًا وَلَهُمْ عَذَابٌ وَاصِبٌ إِلاَّ مَنْ خَطِفَ الْخَطْفَةَ فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ ثَاقِبٌ}}<ref> ما آسمان نزدیک‌تر را به آرایه ستارگان، آراسته‌ایم.و (آن را) از هر شیطان سرکشی نیک نگاه داشته‌ایم.که به (گفتار) گروه (فرشتگان) فراتر گوش نمی‌توانند داد و از هر سو هدف (تیرهای شهاب) قرار می‌گیرند ...تا دور شوند و آنان عذابی پایا خواهند داشت. مگر کسی که ربایشی ویژه کند  که شهابی فروزان در پی‌اش می‌افتد، سوره صافات، آیه: ۶-۱۰.</ref> و {{متن قرآن| وَلَقَدْ زَيَّنَّا السَّمَاء الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَجَعَلْنَاهَا رُجُومًا لِّلشَّيَاطِينِ وَأَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابَ السَّعِيرِ }}<ref> آسمان نزدیک‌تر را به چراغ‌هایی آراستیم و آنها را ابزار رماندن شیطان‌ها کردیم و عذاب آتش سوزان را برای آنان آماده ساختیم، سوره صافات، آیه: ۵.</ref>؛ بدین جهت، جنّیان خود پس از اعتراف به وجود نگهبانان توانا و تیرهای شهاب، تأکید کرده‌اند که ما نمی‌دانیم آیا برای کسانی که در زمینند، [[بدی]] خواسته شده یا پروردگارشان برای آنان [[هدایت]] خواسته است: {{متن قرآن|وَأَنَّا لا نَدْرِي أَشَرٌّ أُرِيدَ بِمَن فِي الأَرْضِ أَمْ أَرَادَ بِهِمْ رَبُّهُمْ رَشَدًا }}<ref> و اینکه ما درنمی‌یابیم که آیا برای کسانی که در زمین‌اند بدی خواسته شده یا پروردگارشان برای آنان رهیافتی خواسته است ، سوره جن، آیه: ۱۰.</ref> هم‌چنین در داستان [[مرگ]] [[سلیمان]]{{ع}} آمده است که وقتی [[بدن]] او بر [[زمین]] افتاد، جنّیان از [[مرگ]] او [[آگاه]] شدند و اگر پیش از آن [[آگاه]] می‌شدند، دست از [[خدمت]] او بر می‌داشتند: {{متن قرآن|فَلَمَّا قَضَيْنَا عَلَيْهِ الْمَوْتَ مَا دَلَّهُمْ عَلَى مَوْتِهِ إِلاَّ دَابَّةُ الأَرْضِ تَأْكُلُ مِنسَأَتَهُ فَلَمَّا خَرَّ تَبَيَّنَتِ الْجِنُّ أَن لَّوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ الْغَيْبَ مَا لَبِثُوا فِي الْعَذَابِ الْمُهِينِ}}<ref> و چون مرگ او را مقرّر داشتیم جز موریانه آنان را به مرگ وی رهنمون نشد که عصایش را می‌خورد و چون به رو درافتاد پریان دریافتند که اگر غیب می‌دانستند در آن رنج خوارکننده نمی‌ماندند، سوره سبأ، آیه: ۱۴.</ref>.
# [[ابلیس]]، [[شیاطین]] و جنّیان نمی‌توانند بر [[عوالم غیب]] و [[اخبار]] پنهان [[آگاهی]] یابند و در کسب [[اخبار]] آسمانی ناتوانند: {{متن قرآن|وَحَفِظْنَاهَا مِن كُلِّ شَيْطَانٍ رَّجِيمٍ إِلاَّ مَنِ اسْتَرَقَ السَّمْعَ فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ مُّبِينٌ}}<ref> و آن را از هر شیطان رانده‌ای نگه داشته‌ایم. مگر آن کس که (بخواهد از آسمان، چیزی) دزدانه بشنود که شهابی روشن در پی او می‌افتد ، سوره حجر، آیه: ۱۷-۱۸.</ref> نیز {{متن قرآن|إِنَّا زَيَّنَّا السَّمَاء الدُّنْيَا بِزِينَةٍ الْكَوَاكِبِ وَحِفْظًا مِّن كُلِّ شَيْطَانٍ مَّارِدٍ  لا يَسَّمَّعُونَ إِلَى الْمَلإِ الأَعْلَى وَيُقْذَفُونَ مِن كُلِّ جَانِبٍ دُحُورًا وَلَهُمْ عَذَابٌ وَاصِبٌ إِلاَّ مَنْ خَطِفَ الْخَطْفَةَ فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ ثَاقِبٌ}}<ref> ما آسمان نزدیک‌تر را به آرایه ستارگان، آراسته‌ایم.و (آن را) از هر شیطان سرکشی نیک نگاه داشته‌ایم.که به (گفتار) گروه (فرشتگان) فراتر گوش نمی‌توانند داد و از هر سو هدف (تیرهای شهاب) قرار می‌گیرند ...تا دور شوند و آنان عذابی پایا خواهند داشت. مگر کسی که ربایشی ویژه کند  که شهابی فروزان در پی‌اش می‌افتد، سوره صافات، آیه: ۶-۱۰.</ref> و {{متن قرآن| وَلَقَدْ زَيَّنَّا السَّمَاء الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَجَعَلْنَاهَا رُجُومًا لِّلشَّيَاطِينِ وَأَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابَ السَّعِيرِ }}<ref> آسمان نزدیک‌تر را به چراغ‌هایی آراستیم و آنها را ابزار رماندن شیطان‌ها کردیم و عذاب آتش سوزان را برای آنان آماده ساختیم، سوره صافات، آیه: ۵.</ref>؛ بدین جهت، جنّیان خود پس از اعتراف به وجود نگهبانان توانا و تیرهای شهاب، تأکید کرده‌اند که ما نمی‌دانیم آیا برای کسانی که در زمینند، [[بدی]] خواسته شده یا پروردگارشان برای آنان [[هدایت]] خواسته است: {{متن قرآن|وَأَنَّا لا نَدْرِي أَشَرٌّ أُرِيدَ بِمَن فِي الأَرْضِ أَمْ أَرَادَ بِهِمْ رَبُّهُمْ رَشَدًا }}<ref> و اینکه ما درنمی‌یابیم که آیا برای کسانی که در زمین‌اند بدی خواسته شده یا پروردگارشان برای آنان رهیافتی خواسته است ، سوره جن، آیه: ۱۰.</ref> هم‌چنین در داستان [[مرگ]] [[سلیمان]]{{ع}} آمده است که وقتی [[بدن]] او بر [[زمین]] افتاد، جنّیان از [[مرگ]] او [[آگاه]] شدند و اگر پیش از آن [[آگاه]] می‌شدند، دست از [[خدمت]] او بر می‌داشتند: {{متن قرآن|فَلَمَّا قَضَيْنَا عَلَيْهِ الْمَوْتَ مَا دَلَّهُمْ عَلَى مَوْتِهِ إِلاَّ دَابَّةُ الأَرْضِ تَأْكُلُ مِنسَأَتَهُ فَلَمَّا خَرَّ تَبَيَّنَتِ الْجِنُّ أَن لَّوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ الْغَيْبَ مَا لَبِثُوا فِي الْعَذَابِ الْمُهِينِ}}<ref> و چون مرگ او را مقرّر داشتیم جز موریانه آنان را به مرگ وی رهنمون نشد که عصایش را می‌خورد و چون به رو درافتاد پریان دریافتند که اگر غیب می‌دانستند در آن رنج خوارکننده نمی‌ماندند، سوره سبأ، آیه: ۱۴.</ref>.
#[[ابلیس]] و دست‌یارانش از انجام هرگونه تصرّف و اخلال در [[وحی]] و [[عزم]] [[انبیا]] ناتوانند. بر اساس [[آیات قرآن]] و طبق ادلّه [[عقلی]] بیان شده در [[علم کلام]]، [[ابلیس]] و یارانش، [[توانایی]] کسب اطلاع، [[القا]]، انسا و هر گونه تصرّف و اخلال دیگر در [[وحی]] را ندارند و [[انبیا]] در تلقّی و [[ابلاغ وحی]]، از هر گونه [[خطا]] و اشتباه معصومند. [[خداوند]]، [[نزول وحی]] و حفظ آن را به خود نسبت می‌دهد: {{متن قرآن|إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ }}<ref> بی‌گمان ما خود قرآن را فرو فرستاده‌ایم و به یقین ما نگهبان آن خواهیم بود؛ سوره حجر، آیه: ۹.</ref> و هرگونه کژی و [[کاستی]] را از آن نفی می‌کند: {{متن قرآن|الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَنزَلَ عَلَى عَبْدِهِ الْكِتَابَ وَلَمْ يَجْعَل لَّهُ عِوَجًا }}<ref> سپاس خداوندی را که بر بنده خود این کتاب را فرو فرستاد و در آن هیچ کژی ننهاد، سوره کهف، آیه: ۱.</ref> و برای همگان تبیین می‌کند که [[فرشته]] [[امین]] و [[توانمند]] [[وحی]]، آن را بر [[قلب]] [[پیامبر]] نازل کرده است: {{متن قرآن|وَإِنَّهُ لَتَنزِيلُ رَبِّ الْعَالَمِينَ نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الأَمِينُ عَلَى قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنذِرِينَ}}<ref> و این (قرآن) فرو فرستاده پروردگار جهانیان است که روح الامین آن را فرود آورده است بر دلت، تا از بیم‌دهندگان باشی ، سوره شعراء، آیه: ۱۹۲-۱۹۴.</ref> و اعلام می‌دارد که [[نزول وحی]] در میان [[تدابیر]] شدید حفاظتی صورت می‌پذیرد: دانای [[نهان]] است و کسی را بر [[غیب]] خود [[آگاه]] نمی‌کند؛ جز [[پیامبری]] را که از او [[خشنود]] باشد که در این صورت برای او از پیش‌رو و از پشت سرش نگاهبانانی خواهد گماشت: {{متن قرآن|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا }}<ref> او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمی‌کند.جز فرستاده‌ای را که بپسندد که پیش رو و پشت سرش، نگهبانانی می‌گمارد تا معلوم دارد که رسالت‌های پروردگارشان را رسانده‌اند؛ سوره جن، آیه: ۲۶ - ۲۷.</ref> و ساحت [[وحی]] را از دسترس [[شیاطین]] دور دانسته، تأکید می‌کند که شیطان‌ها آن را فرود نیاورده‌اند و آنان نمی‌توانند [[وحی]] کنند و در [[حقیقت]] آنها از شنیدن، معزول و محرومند: {{متن قرآن|وَمَا تَنَزَّلَتْ بِهِ الشَّيَاطِينُ وَمَا يَنبَغِي لَهُمْ وَمَا يَسْتَطِيعُونَ إِنَّهُمْ عَنِ السَّمْعِ لَمَعْزُولُونَ}}<ref> و این (قرآن) را شیطان‌ها فرود نیاورده‌اند.و سزاوار آنان نیست و یارایی (هم) ندارند  آنان از شنیدن (وحی) برکنارند، سوره شعراء، آیه: ۲۱۰-۲۱۲.</ref> بدین‌سان، [[آیات الهی]] و [[قرآن]]، از تصرّف [[ابلیس]] و [[شیطان]] رجیم به کلّی بر کنار است: {{متن قرآن|وَمَا هُوَ بِقَوْلِ شَيْطَانٍ رَجِيمٍ }}<ref>  و این سخن شیطان رانده، نیست، سوره تکویر، آیه: ۲۵.</ref> بر اساس [[براهین]] [[عقلی]]<ref> کشف‌المراد، ص ۲۷۴.</ref> در [[عصمت]] [[انبیا]] و مفاد همین [[آیات]] است که مفسّران [[شیعه]]، واژه {{متن قرآن| تَمَنَّى }} را به معنای آرزوی [[پیامبر]] در [[هدایت]] کردن [[امّت]] دانسته‌اند<ref>[[المیزان]]، ج ۱۴، ص ۳۹۱.</ref> و معنای [[آیه]] چنین است که هرگاه [[پیامبری]] [[هدایت مردم]] و کام‌یابی در [[رسالت]] خویش را [[آرزو]] می‌کرد، [[شیطان]] در آرزوی او اخلال پدید می‌آورد؛ ولی [[خداوند]]، سرانجام آن وسوسه‌ها و القائات را زایل و [[آیات]] خود را [[استوار]] می‌ساخت و کوشش پیامبرش را به نتیجه می‌رساند: {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رَّسُولٍ وَلا نَبِيٍّ إِلاَّ إِذَا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّيْطَانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ فَيَنسَخُ اللَّهُ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ آيَاتِهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ }}<ref> و ما پیش از تو هیچ فرستاده و هیچ پیامبری نفرستادیم مگر اینکه چون آرزو می‌کرد (که دعوتش فراگیر شود) شیطان در آرزوی وی (با وسوسه افکندن در دل مردم خلل) می‌افکند آنگاه خداوند آنچه را که شیطان می‌افکند، از میان برمی‌دارد سپس آیات خود را استوار می‌گرداند و خداوند دانایی فرزانه است؛ سوره حج، آیه: ۵۲.</ref>.
# [[ابلیس]] و دست‌یارانش از انجام هرگونه تصرّف و اخلال در [[وحی]] و [[عزم]] [[انبیا]] ناتوانند. بر اساس [[آیات قرآن]] و طبق ادلّه [[عقلی]] بیان شده در [[علم کلام]]، [[ابلیس]] و یارانش، [[توانایی]] کسب اطلاع، [[القا]]، انسا و هر گونه تصرّف و اخلال دیگر در [[وحی]] را ندارند و [[انبیا]] در تلقّی و [[ابلاغ وحی]]، از هر گونه [[خطا]] و اشتباه معصومند. [[خداوند]]، [[نزول وحی]] و حفظ آن را به خود نسبت می‌دهد: {{متن قرآن|إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ }}<ref> بی‌گمان ما خود قرآن را فرو فرستاده‌ایم و به یقین ما نگهبان آن خواهیم بود؛ سوره حجر، آیه: ۹.</ref> و هرگونه کژی و [[کاستی]] را از آن نفی می‌کند: {{متن قرآن|الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَنزَلَ عَلَى عَبْدِهِ الْكِتَابَ وَلَمْ يَجْعَل لَّهُ عِوَجًا }}<ref> سپاس خداوندی را که بر بنده خود این کتاب را فرو فرستاد و در آن هیچ کژی ننهاد، سوره کهف، آیه: ۱.</ref> و برای همگان تبیین می‌کند که [[فرشته]] [[امین]] و [[توانمند]] [[وحی]]، آن را بر [[قلب]] [[پیامبر]] نازل کرده است: {{متن قرآن|وَإِنَّهُ لَتَنزِيلُ رَبِّ الْعَالَمِينَ نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الأَمِينُ عَلَى قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنذِرِينَ}}<ref> و این (قرآن) فرو فرستاده پروردگار جهانیان است که روح الامین آن را فرود آورده است بر دلت، تا از بیم‌دهندگان باشی ، سوره شعراء، آیه: ۱۹۲-۱۹۴.</ref> و اعلام می‌دارد که [[نزول وحی]] در میان [[تدابیر]] شدید حفاظتی صورت می‌پذیرد: دانای [[نهان]] است و کسی را بر [[غیب]] خود [[آگاه]] نمی‌کند؛ جز [[پیامبری]] را که از او [[خشنود]] باشد که در این صورت برای او از پیش‌رو و از پشت سرش نگاهبانانی خواهد گماشت: {{متن قرآن|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا }}<ref> او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمی‌کند.جز فرستاده‌ای را که بپسندد که پیش رو و پشت سرش، نگهبانانی می‌گمارد تا معلوم دارد که رسالت‌های پروردگارشان را رسانده‌اند؛ سوره جن، آیه: ۲۶ - ۲۷.</ref> و ساحت [[وحی]] را از دسترس [[شیاطین]] دور دانسته، تأکید می‌کند که شیطان‌ها آن را فرود نیاورده‌اند و آنان نمی‌توانند [[وحی]] کنند و در [[حقیقت]] آنها از شنیدن، معزول و محرومند: {{متن قرآن|وَمَا تَنَزَّلَتْ بِهِ الشَّيَاطِينُ وَمَا يَنبَغِي لَهُمْ وَمَا يَسْتَطِيعُونَ إِنَّهُمْ عَنِ السَّمْعِ لَمَعْزُولُونَ}}<ref> و این (قرآن) را شیطان‌ها فرود نیاورده‌اند.و سزاوار آنان نیست و یارایی (هم) ندارند  آنان از شنیدن (وحی) برکنارند، سوره شعراء، آیه: ۲۱۰-۲۱۲.</ref> بدین‌سان، [[آیات الهی]] و [[قرآن]]، از تصرّف [[ابلیس]] و [[شیطان]] رجیم به کلّی بر کنار است: {{متن قرآن|وَمَا هُوَ بِقَوْلِ شَيْطَانٍ رَجِيمٍ }}<ref>  و این سخن شیطان رانده، نیست، سوره تکویر، آیه: ۲۵.</ref> بر اساس [[براهین]] [[عقلی]]<ref> کشف‌المراد، ص ۲۷۴.</ref> در [[عصمت]] [[انبیا]] و مفاد همین [[آیات]] است که مفسّران [[شیعه]]، واژه {{متن قرآن| تَمَنَّى }} را به معنای آرزوی [[پیامبر]] در [[هدایت]] کردن [[امّت]] دانسته‌اند<ref>[[المیزان]]، ج ۱۴، ص ۳۹۱.</ref> و معنای [[آیه]] چنین است که هرگاه [[پیامبری]] [[هدایت مردم]] و کام‌یابی در [[رسالت]] خویش را [[آرزو]] می‌کرد، [[شیطان]] در آرزوی او اخلال پدید می‌آورد؛ ولی [[خداوند]]، سرانجام آن وسوسه‌ها و القائات را زایل و [[آیات]] خود را [[استوار]] می‌ساخت و کوشش پیامبرش را به نتیجه می‌رساند: {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رَّسُولٍ وَلا نَبِيٍّ إِلاَّ إِذَا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّيْطَانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ فَيَنسَخُ اللَّهُ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ آيَاتِهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ }}<ref> و ما پیش از تو هیچ فرستاده و هیچ پیامبری نفرستادیم مگر اینکه چون آرزو می‌کرد (که دعوتش فراگیر شود) شیطان در آرزوی وی (با وسوسه افکندن در دل مردم خلل) می‌افکند آنگاه خداوند آنچه را که شیطان می‌افکند، از میان برمی‌دارد سپس آیات خود را استوار می‌گرداند و خداوند دانایی فرزانه است؛ سوره حج، آیه: ۵۲.</ref>.
#[[ابلیس]] و یارانش بر [[بندگان]] [[خداوند]] هیچ‌گونه سلطه‌ای ندارند. [[خداوند]] در پاسخ تهدیدهای [[ابلیس]]، مبنی بر فریب‌دادن و گمراه‌ساختن همگان، به جز مخلَصان، [[ابلیس]] را مخاطب ساخته که تو را بر [[بندگان]] من تسلّطی نیست، مگر گمراهانی که از تو [[پیروی]] کنند: {{متن قرآن|إِنَّ عِبَادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطَانٌ إِلاَّ مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْغَاوِينَ }}<ref> بی‌گمان تو بر بندگان من چیرگی نداری مگر آن گمراهان که از تو پیروی کنند؛ سوره حجر، آیه: ۴۲.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّ عِبَادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطَانٌ وَكَفَى بِرَبِّكَ وَكِيلاً }}<ref> تو بر بندگان من چیرگی نداری و پروردگارت (آنان را) کارساز ، بس ، سوره اسراء، آیه: ۶۵.</ref> نیز {{متن قرآن|إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطَانٌ عَلَى الَّذِينَ آمَنُواْ وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ }}<ref> تو که او را بر آنان که ایمان دارند و بر پروردگارشان توکّل می‌کنند چیرگی نیست ، سوره نحل، آیه: ۹۹.</ref>. بسیاری از مفسّران، مقصود از [[بندگان]] را همه [[فرزندان آدم]]، و نه فقط [[مؤمنان]] و [[مخلصان]] گرفته و استثنا را در [[آیه]]، متصّل دانسته‌اند<ref> [[المیزان]]، ج۱۲، ص۱۶۶؛ التفسیرالکبیر، ج۲۱، ص۸.</ref>.
# [[ابلیس]] و یارانش بر [[بندگان]] [[خداوند]] هیچ‌گونه سلطه‌ای ندارند. [[خداوند]] در پاسخ تهدیدهای [[ابلیس]]، مبنی بر فریب‌دادن و گمراه‌ساختن همگان، به جز مخلَصان، [[ابلیس]] را مخاطب ساخته که تو را بر [[بندگان]] من تسلّطی نیست، مگر گمراهانی که از تو [[پیروی]] کنند: {{متن قرآن|إِنَّ عِبَادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطَانٌ إِلاَّ مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْغَاوِينَ }}<ref> بی‌گمان تو بر بندگان من چیرگی نداری مگر آن گمراهان که از تو پیروی کنند؛ سوره حجر، آیه: ۴۲.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّ عِبَادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطَانٌ وَكَفَى بِرَبِّكَ وَكِيلاً }}<ref> تو بر بندگان من چیرگی نداری و پروردگارت (آنان را) کارساز ، بس ، سوره اسراء، آیه: ۶۵.</ref> نیز {{متن قرآن|إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطَانٌ عَلَى الَّذِينَ آمَنُواْ وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ }}<ref> تو که او را بر آنان که ایمان دارند و بر پروردگارشان توکّل می‌کنند چیرگی نیست ، سوره نحل، آیه: ۹۹.</ref>. بسیاری از مفسّران، مقصود از [[بندگان]] را همه [[فرزندان آدم]]، و نه فقط [[مؤمنان]] و [[مخلصان]] گرفته و استثنا را در [[آیه]]، متصّل دانسته‌اند<ref> [[المیزان]]، ج۱۲، ص۱۶۶؛ التفسیرالکبیر، ج۲۱، ص۸.</ref>.
* دقّت در [[کلام الهی]] در پاسخ به [[ابلیس]]، سه نکته را روشن می‌سازد:
* دقّت در [[کلام الهی]] در پاسخ به [[ابلیس]]، سه نکته را روشن می‌سازد:
#[[خداوند]] با ردّ [[کلام]] او مبنی بر [[فریب]] همگان، به جز [[مخلصان]]، تسلّط وی را بر گمراهانی که از او [[پیروی]] می‌کنند، منحصر ساخت.
# [[خداوند]] با ردّ [[کلام]] او مبنی بر [[فریب]] همگان، به جز [[مخلصان]]، تسلّط وی را بر گمراهانی که از او [[پیروی]] می‌کنند، منحصر ساخت.
#ادّعای [[استقلال]] او را در [[اغوا]] مردود دانسته، اعلام کرد که اغوای او بر اساس [[قضای الهی]] صورت می‌پذیرد: {{متن قرآن|كُتِبَ عَلَيْهِ أَنَّهُ مَن تَوَلاَّهُ فَأَنَّهُ يُضِلُّهُ وَيَهْدِيهِ إِلَى عَذَابِ السَّعِيرِ}}<ref> بر او مقرّر است که هر کس او را دوست گیرد وی، گمراهش می‌کند و او را به عذاب آتش رهنمون می‌شود، سوره حج، آیه: ۴.</ref>.
#ادّعای [[استقلال]] او را در [[اغوا]] مردود دانسته، اعلام کرد که اغوای او بر اساس [[قضای الهی]] صورت می‌پذیرد: {{متن قرآن|كُتِبَ عَلَيْهِ أَنَّهُ مَن تَوَلاَّهُ فَأَنَّهُ يُضِلُّهُ وَيَهْدِيهِ إِلَى عَذَابِ السَّعِيرِ}}<ref> بر او مقرّر است که هر کس او را دوست گیرد وی، گمراهش می‌کند و او را به عذاب آتش رهنمون می‌شود، سوره حج، آیه: ۴.</ref>.
#[[قضای الهی]] در [[سلطه]] [[ابلیس]] بر [[پیروان]] و [[گمراهان]] نیز سلطه‌ای کیفری است، نه ابتدایی<ref>[[المیزان]]، ج ۱۲، ص ۱۶۹.</ref>. این نکته در [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطَانٌ عَلَى الَّذِينَ آمَنُواْ وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ }}<ref> تو که او را بر آنان که ایمان دارند و بر پروردگارشان توکّل می‌کنند چیرگی نیست ، سوره نحل، آیه: ۹۹.</ref> و {{متن قرآن|إِنَّمَا سُلْطَانُهُ عَلَى الَّذِينَ يَتَوَلَّوْنَهُ وَالَّذِينَ هُم بِهِ مُشْرِكُونَ}}<ref> چیرگی او تنها بر کسانی است که دوستش می‌دارند و بر کسانی که به او شرک می‌ورزند ، سوره نحل، آیه: ۱۰۰.</ref> نیز آمده است: {{متن قرآن|إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطَانٌ عَلَى الَّذِينَ آمَنُواْ وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ إِنَّمَا سُلْطَانُهُ عَلَى الَّذِينَ يَتَوَلَّوْنَهُ وَالَّذِينَ هُم بِهِ مُشْرِكُونَ}} در روز واپسین نیز که روز [[ظهور]] حقایق است و نمی‌توان در آن به [[دروغ]] و [[باطل]] سخن راند، [[ابلیس]] به عدم [[سلطه]] خود اعتراف می‌کند: {{متن قرآن|وَقَالَ الشَّيْطَانُ لَمَّا قُضِيَ الأَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَكُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَوَعَدتُّكُمْ فَأَخْلَفْتُكُمْ وَمَا كَانَ لِيَ عَلَيْكُم مِّن سُلْطَانٍ إِلاَّ أَن دَعَوْتُكُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِي فَلاَ تَلُومُونِي وَلُومُواْ أَنفُسَكُم مَّا أَنَاْ بِمُصْرِخِكُمْ وَمَا أَنتُمْ بِمُصْرِخِيَّ إِنِّي كَفَرْتُ بِمَا أَشْرَكْتُمُونِ مِن قَبْلُ إِنَّ الظَّالِمِينَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ }}<ref> و چون کار به پایان آید شیطان می‌گوید: خداوند به شما وعده راستین کرده بود و من به شما وعده کردم و وفا نکردم  و مرا بر شما هیچ چیرگی نبود جز اینکه شما را فرا خواندم و شما پذیرفتید  پس مرا سرزنش مکنید و خود را سرزنش کنید، نه من فریادرس شمایم و نه شما فریادرس منید، پیش‌تر (هم) که مرا (در کار خداوند) شریک می‌پنداشتید انکار کردم، بی‌گمان برای ستمکاران عذابی دردناک (در پیش) خواهد بود، سوره ابراهیم، آیه: ۲۲.</ref> از مباحث پیشین روشن شد که قلمرو کوشش [[ابلیس]]، فعّالیّت‌های [[تشریعی]] و تکلیفی [[انسان]]، آن هم در حوزه [[اندیشه]] و در حدّ [[وسوسه]] و تزیین و نظایر آن است و در عرصه [[تکوین]]، هیچ‌گونه تأثیری ندارد<ref>عدل الهی، ص ۷۱-۷۴؛ منضور جاوید، ج۵، ص ۸۰.</ref>. برخی، این‌ فعّالیّت‌های محدود را [[سلطه]] ندانسته و استثنای [[آیه]] {{متن قرآن|وَقَالَ الشَّيْطَانُ لَمَّا قُضِيَ الأَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَكُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَوَعَدتُّكُمْ فَأَخْلَفْتُكُمْ وَمَا كَانَ لِيَ عَلَيْكُم مِّن سُلْطَانٍ إِلاَّ أَن دَعَوْتُكُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِي فَلاَ تَلُومُونِي وَلُومُواْ أَنفُسَكُم مَّا أَنَاْ بِمُصْرِخِكُمْ وَمَا أَنتُمْ بِمُصْرِخِيَّ إِنِّي كَفَرْتُ بِمَا أَشْرَكْتُمُونِ مِن قَبْلُ إِنَّ الظَّالِمِينَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ }}<ref> و چون کار به پایان آید شیطان می‌گوید: خداوند به شما وعده راستین کرده بود و من به شما وعده کردم و وفا نکردم  و مرا بر شما هیچ چیرگی نبود جز اینکه شما را فرا خواندم و شما پذیرفتید  پس مرا سرزنش مکنید و خود را سرزنش کنید، نه من فریادرس شمایم و نه شما فریادرس منید، پیش‌تر (هم) که مرا (در کار خداوند) شریک می‌پنداشتید انکار کردم، بی‌گمان برای ستمکاران عذابی دردناک (در پیش) خواهد بود، سوره ابراهیم، آیه: ۲۲.</ref> را منقطع دانسته‌اند<ref>کشف الاسرار، ج۵، ص ۲۴۲.</ref>.
# [[قضای الهی]] در [[سلطه]] [[ابلیس]] بر [[پیروان]] و [[گمراهان]] نیز سلطه‌ای کیفری است، نه ابتدایی<ref>[[المیزان]]، ج ۱۲، ص ۱۶۹.</ref>. این نکته در [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطَانٌ عَلَى الَّذِينَ آمَنُواْ وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ }}<ref> تو که او را بر آنان که ایمان دارند و بر پروردگارشان توکّل می‌کنند چیرگی نیست ، سوره نحل، آیه: ۹۹.</ref> و {{متن قرآن|إِنَّمَا سُلْطَانُهُ عَلَى الَّذِينَ يَتَوَلَّوْنَهُ وَالَّذِينَ هُم بِهِ مُشْرِكُونَ}}<ref> چیرگی او تنها بر کسانی است که دوستش می‌دارند و بر کسانی که به او شرک می‌ورزند ، سوره نحل، آیه: ۱۰۰.</ref> نیز آمده است: {{متن قرآن|إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطَانٌ عَلَى الَّذِينَ آمَنُواْ وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ إِنَّمَا سُلْطَانُهُ عَلَى الَّذِينَ يَتَوَلَّوْنَهُ وَالَّذِينَ هُم بِهِ مُشْرِكُونَ}} در روز واپسین نیز که روز [[ظهور]] حقایق است و نمی‌توان در آن به [[دروغ]] و [[باطل]] سخن راند، [[ابلیس]] به عدم [[سلطه]] خود اعتراف می‌کند: {{متن قرآن|وَقَالَ الشَّيْطَانُ لَمَّا قُضِيَ الأَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَكُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَوَعَدتُّكُمْ فَأَخْلَفْتُكُمْ وَمَا كَانَ لِيَ عَلَيْكُم مِّن سُلْطَانٍ إِلاَّ أَن دَعَوْتُكُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِي فَلاَ تَلُومُونِي وَلُومُواْ أَنفُسَكُم مَّا أَنَاْ بِمُصْرِخِكُمْ وَمَا أَنتُمْ بِمُصْرِخِيَّ إِنِّي كَفَرْتُ بِمَا أَشْرَكْتُمُونِ مِن قَبْلُ إِنَّ الظَّالِمِينَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ }}<ref> و چون کار به پایان آید شیطان می‌گوید: خداوند به شما وعده راستین کرده بود و من به شما وعده کردم و وفا نکردم  و مرا بر شما هیچ چیرگی نبود جز اینکه شما را فرا خواندم و شما پذیرفتید  پس مرا سرزنش مکنید و خود را سرزنش کنید، نه من فریادرس شمایم و نه شما فریادرس منید، پیش‌تر (هم) که مرا (در کار خداوند) شریک می‌پنداشتید انکار کردم، بی‌گمان برای ستمکاران عذابی دردناک (در پیش) خواهد بود، سوره ابراهیم، آیه: ۲۲.</ref> از مباحث پیشین روشن شد که قلمرو کوشش [[ابلیس]]، فعّالیّت‌های [[تشریعی]] و تکلیفی [[انسان]]، آن هم در حوزه [[اندیشه]] و در حدّ [[وسوسه]] و تزیین و نظایر آن است و در عرصه [[تکوین]]، هیچ‌گونه تأثیری ندارد<ref>عدل الهی، ص ۷۱-۷۴؛ منضور جاوید، ج۵، ص ۸۰.</ref>. برخی، این‌ فعّالیّت‌های محدود را [[سلطه]] ندانسته و استثنای [[آیه]] {{متن قرآن|وَقَالَ الشَّيْطَانُ لَمَّا قُضِيَ الأَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَكُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَوَعَدتُّكُمْ فَأَخْلَفْتُكُمْ وَمَا كَانَ لِيَ عَلَيْكُم مِّن سُلْطَانٍ إِلاَّ أَن دَعَوْتُكُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِي فَلاَ تَلُومُونِي وَلُومُواْ أَنفُسَكُم مَّا أَنَاْ بِمُصْرِخِكُمْ وَمَا أَنتُمْ بِمُصْرِخِيَّ إِنِّي كَفَرْتُ بِمَا أَشْرَكْتُمُونِ مِن قَبْلُ إِنَّ الظَّالِمِينَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ }}<ref> و چون کار به پایان آید شیطان می‌گوید: خداوند به شما وعده راستین کرده بود و من به شما وعده کردم و وفا نکردم  و مرا بر شما هیچ چیرگی نبود جز اینکه شما را فرا خواندم و شما پذیرفتید  پس مرا سرزنش مکنید و خود را سرزنش کنید، نه من فریادرس شمایم و نه شما فریادرس منید، پیش‌تر (هم) که مرا (در کار خداوند) شریک می‌پنداشتید انکار کردم، بی‌گمان برای ستمکاران عذابی دردناک (در پیش) خواهد بود، سوره ابراهیم، آیه: ۲۲.</ref> را منقطع دانسته‌اند<ref>کشف الاسرار، ج۵، ص ۲۴۲.</ref>.
*درباره قلمرو فعّالیّت [[ابلیس]]، سه [[آیه]] ذیل، مباحث فراوانی را در میان مفسّران و متکلّمان برانگیخته است: #سخن [[حضرت ایوب]] که [[رنج]] و [[عذاب]] خویش را به [[شیطان]] نسبت می‌دهد: {{متن قرآن|وَاذْكُرْ عَبْدَنَا أَيُّوبَ إِذْ نَادَى رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الشَّيْطَانُ بِنُصْبٍ وَعَذَابٍ }}<ref> و از بنده ما ایّوب یاد کن آنگاه که پروردگارش را ندا کرد که شیطان به من رنج و عذاب رسانده است، سوره ص، آیه: ۴۱.</ref> بیش‌تر مفسّران، اسناد [[عذاب]] و [[رنج]] [[ایوب ]] را به [[شیطان]] مجازی دانسته‌اند<ref>روح المعانی، مج ۱۳، ج۲۳، ص ۳۰۳.</ref> برخی از آنان در [[تفسیر]] [[آیه]]، [[دعوت]] [[همسر]] ایوب به [[سجده]] در مقابل [[ابلیس]] از سوی [[ابلیس]]، عدم [[توانایی]] بر [[اقامه نماز]] بر اثر [[بیماری]]، قطع [[وحی]] برای مدّتی <ref>کشف الاسرار، ج۶، ص ۲۹۰.</ref></ref>، [[بزرگ‌نمایی]] مشکلات وی برای آنکه به جزع وادار شود <ref>الکشاف، ج۴، ص۹۷.</ref>، یادآوری نعمت‌های گذشته و زوال وی یا جداسازی [[مردم]] از او <ref>مجم البیان، ج۸، ص ۷۴۵</ref> یا ایجاد زمینه برای ابتلای وی <ref>روح المعانی، مج۱۳، ج۲۳، ص ۳۰۳.</ref> و مواردی نظیر آن را عامل [[رنج]] و [[عذاب]] ایوب شمرده‌اند. طبق روایتی، [[سلطه]] وی بر اضرار به ایوب، به [[دلیل]] [[استجابت]] درخواست وی از سوی [[خداوند]] در این مورد خاص بوده <ref>البرهان، ج۴، ص ۶۶۲.</ref> و عدّه‌ای دیگر احتمال نوعی سببیّت طولی را برای وی در کنار اسباب طبیعی تقویت کرده‌اند<ref>المیزان، ج۱۷، ص ۲۰۹.</ref>
*درباره قلمرو فعّالیّت [[ابلیس]]، سه [[آیه]] ذیل، مباحث فراوانی را در میان مفسّران و متکلّمان برانگیخته است: #سخن [[حضرت ایوب]] که [[رنج]] و [[عذاب]] خویش را به [[شیطان]] نسبت می‌دهد: {{متن قرآن|وَاذْكُرْ عَبْدَنَا أَيُّوبَ إِذْ نَادَى رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الشَّيْطَانُ بِنُصْبٍ وَعَذَابٍ }}<ref> و از بنده ما ایّوب یاد کن آنگاه که پروردگارش را ندا کرد که شیطان به من رنج و عذاب رسانده است، سوره ص، آیه: ۴۱.</ref> بیش‌تر مفسّران، اسناد [[عذاب]] و [[رنج]] [[ایوب]] را به [[شیطان]] مجازی دانسته‌اند<ref>روح المعانی، مج ۱۳، ج۲۳، ص ۳۰۳.</ref> برخی از آنان در [[تفسیر]] [[آیه]]، [[دعوت]] [[همسر]] ایوب به [[سجده]] در مقابل [[ابلیس]] از سوی [[ابلیس]]، عدم [[توانایی]] بر [[اقامه نماز]] بر اثر [[بیماری]]، قطع [[وحی]] برای مدّتی <ref>کشف الاسرار، ج۶، ص ۲۹۰.</ref></ref>، [[بزرگ‌نمایی]] مشکلات وی برای آنکه به جزع وادار شود <ref>الکشاف، ج۴، ص۹۷.</ref>، یادآوری نعمت‌های گذشته و زوال وی یا جداسازی [[مردم]] از او <ref>مجم البیان، ج۸، ص ۷۴۵</ref> یا ایجاد زمینه برای ابتلای وی <ref>روح المعانی، مج۱۳، ج۲۳، ص ۳۰۳.</ref> و مواردی نظیر آن را عامل [[رنج]] و [[عذاب]] ایوب شمرده‌اند. طبق روایتی، [[سلطه]] وی بر اضرار به ایوب، به [[دلیل]] [[استجابت]] درخواست وی از سوی [[خداوند]] در این مورد خاص بوده <ref>البرهان، ج۴، ص ۶۶۲.</ref> و عدّه‌ای دیگر احتمال نوعی سببیّت طولی را برای وی در کنار اسباب طبیعی تقویت کرده‌اند<ref>المیزان، ج۱۷، ص ۲۰۹.</ref>
#سخن [[خداوند]] در [[تشبیه]] رباخواران به کسانی که بر اثر تماس [[شیطان]]، دیوانه و گیج شده‌اند: {{متن قرآن|الَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرِّبَا لاَ يَقُومُونَ إِلاَّ كَمَا يَقُومُ الَّذِي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطَانُ مِنَ الْمَسِّ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُواْ إِنَّمَا الْبَيْعُ مِثْلُ الرِّبَا وَأَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ وَحَرَّمَ الرِّبَا فَمَن جَاءَهُ مَوْعِظَةٌ مِّن رَّبِّهِ فَانتَهَىَ فَلَهُ مَا سَلَفَ وَأَمْرُهُ إِلَى اللَّهِ وَمَنْ عَادَ فَأُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ }}<ref> آنان که ربا می‌خورند جز به گونه کسی که شیطان او را با برخورد، آشفته سر کرده باشد (به انجام کارها) بر نمی‌خیزند؛ این (آشفته سری) از آن روست که آنان می‌گویند خرید و فروش هم مانند رباست در حالی که خداوند خرید و فروش را حلال و ربا را حرام کرده است پس کسانی که اندرزی از پروردگارشان به آنان برسد و (از رباخواری) باز ایستند ، آنچه گذشته، از آن آنهاست و کارشان با خداوند است و کسانی که (بدین کار) باز گردند دمساز آتشند و در آن جاودانند؛ سوره بقره، آیه: ۲۷۵.</ref> عدّه‌ای هیچ گونه نقشی را برای [[ابلیس]] در پیدایش صرع، محتمل ندانسته‌اند <ref>الکشاف، ج۱، ص ۳۲۰.</ref> و پاره‌ای از [[روایات]] نیز بر این دیدگاه صحّه می‌گذارد<ref>بحار الانوار، ج۶۰، ص۱۴۳</ref> عدّه‌ای دیگر، انتساب برخی از انواع خبط، صرع یا [[جنون]] را به واسطه اسباب طبیعی، همانند آفت واختلال مغزی، به [[جن]] منتفی ندانسته‌اند<ref>المیزان، ج۲، ص ۴۱۲؛ کشف الاسرار، ج۱، ص ۷۴۸.</ref> برخی آن را مَثَلی بر وجه [[تشبیه]] و نه [[حقیقت]] تلقّی کرده‌اند و [[شیطان]] را هرگز به تخبیط توانا نمی‌دانند. عدّه‌ای نیز معنای [[آیه]] را واقعیّتی روشن در روز واپسین دانسته‌اند که رباخواران در [[روز قیامت]]، به حتم همانند مستان از [[خاک]] بر خواهند خاست<ref>التبیان، ج۲، ص ۳۶۰.</ref> [[رأی]] دیگر آن است که این سخن، بر اساس [[اعتقادات]] [[عرب]] در آن عصر و نه بر اساس یک واقعیّت عینی است<ref>نمونه، ج ۲، ص ۳۶۷.</ref>.
#سخن [[خداوند]] در [[تشبیه]] رباخواران به کسانی که بر اثر تماس [[شیطان]]، دیوانه و گیج شده‌اند: {{متن قرآن|الَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرِّبَا لاَ يَقُومُونَ إِلاَّ كَمَا يَقُومُ الَّذِي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطَانُ مِنَ الْمَسِّ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُواْ إِنَّمَا الْبَيْعُ مِثْلُ الرِّبَا وَأَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ وَحَرَّمَ الرِّبَا فَمَن جَاءَهُ مَوْعِظَةٌ مِّن رَّبِّهِ فَانتَهَىَ فَلَهُ مَا سَلَفَ وَأَمْرُهُ إِلَى اللَّهِ وَمَنْ عَادَ فَأُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ }}<ref> آنان که ربا می‌خورند جز به گونه کسی که شیطان او را با برخورد، آشفته سر کرده باشد (به انجام کارها) بر نمی‌خیزند؛ این (آشفته سری) از آن روست که آنان می‌گویند خرید و فروش هم مانند رباست در حالی که خداوند خرید و فروش را حلال و ربا را حرام کرده است پس کسانی که اندرزی از پروردگارشان به آنان برسد و (از رباخواری) باز ایستند ، آنچه گذشته، از آن آنهاست و کارشان با خداوند است و کسانی که (بدین کار) باز گردند دمساز آتشند و در آن جاودانند؛ سوره بقره، آیه: ۲۷۵.</ref> عدّه‌ای هیچ گونه نقشی را برای [[ابلیس]] در پیدایش صرع، محتمل ندانسته‌اند <ref>الکشاف، ج۱، ص ۳۲۰.</ref> و پاره‌ای از [[روایات]] نیز بر این دیدگاه صحّه می‌گذارد<ref>بحار الانوار، ج۶۰، ص۱۴۳</ref> عدّه‌ای دیگر، انتساب برخی از انواع خبط، صرع یا [[جنون]] را به واسطه اسباب طبیعی، همانند آفت واختلال مغزی، به [[جن]] منتفی ندانسته‌اند<ref>المیزان، ج۲، ص ۴۱۲؛ کشف الاسرار، ج۱، ص ۷۴۸.</ref> برخی آن را مَثَلی بر وجه [[تشبیه]] و نه [[حقیقت]] تلقّی کرده‌اند و [[شیطان]] را هرگز به تخبیط توانا نمی‌دانند. عدّه‌ای نیز معنای [[آیه]] را واقعیّتی روشن در روز واپسین دانسته‌اند که رباخواران در [[روز قیامت]]، به حتم همانند مستان از [[خاک]] بر خواهند خاست<ref>التبیان، ج۲، ص ۳۶۰.</ref> [[رأی]] دیگر آن است که این سخن، بر اساس [[اعتقادات]] [[عرب]] در آن عصر و نه بر اساس یک واقعیّت عینی است<ref>نمونه، ج ۲، ص ۳۶۷.</ref>.
#در [[آیه]] {{متن قرآن|وَإِذَا رَأَيْتَ الَّذِينَ يَخُوضُونَ فِي آيَاتِنَا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتَّى يَخُوضُواْ فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ وَإِمَّا يُنسِيَنَّكَ الشَّيْطَانُ فَلاَ تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّكْرَى مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ}}<ref> و چون کسانی را بنگری که در آیات ما به یاوه‌گویی می‌پردازند روی از آنان بگردان تا در گفت‌وگویی جز آن درآیند و اگر شیطان تو را به فراموشی افکند پس از یادآوری با گروه ستمگران منشین، سوره انعام، آیه: ۶۸.</ref> آمده است: اگر [[شیطان]] موجب [[فراموشی]] تو از [[فرمان خداوند]] شود، پس از توجّه، دیگر با ستم‌گران منشین: {{متن قرآن|وَإِمَّا يُنسِيَنَّكَ الشَّيْطَانُ فَلاَ تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّكْرَى مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ}} با [[عنایت]] به [[عصمت انبیا]] و مصونیّت آنان، انتساب انسا ( فراموشاندن ) به [[شیطان]] درباره [[پیامبر]]{{صل}}، بسیاری را بر آن داشته است که یا خطاب را در [[آیه]]، مانند بسیاری از [[آیات]]، درباره دیگران بدانند یا اگرچه خطاب را متوجّه [[پیامبر]] صلی‌الله‌علیه‌و‌آله دانسته، آن را برای مبالغه در تحذیر [[مؤمنان]] معرّفی کنند یا خطاب را فرضی گرفته‌اند. [[رأی]] دیگر آن است که این انسا پیش از ورود [[نهی]] از سوی [[خداوند]] درباره ناپسندی [[هم‌نشینی]] با آنان، معنا می‌یابد<ref>المنار، ج ۷، ص ۵۱۵.</ref><ref>[[علی محمدی آشنانی|محمدی آشنانی، علی]]، [[ ابلیس - محمدی آشنانی (مقاله)|مقاله «ابلیس»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص ۵۷۳-۵۷۷.</ref>.
#در [[آیه]] {{متن قرآن|وَإِذَا رَأَيْتَ الَّذِينَ يَخُوضُونَ فِي آيَاتِنَا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتَّى يَخُوضُواْ فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ وَإِمَّا يُنسِيَنَّكَ الشَّيْطَانُ فَلاَ تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّكْرَى مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ}}<ref> و چون کسانی را بنگری که در آیات ما به یاوه‌گویی می‌پردازند روی از آنان بگردان تا در گفت‌وگویی جز آن درآیند و اگر شیطان تو را به فراموشی افکند پس از یادآوری با گروه ستمگران منشین، سوره انعام، آیه: ۶۸.</ref> آمده است: اگر [[شیطان]] موجب [[فراموشی]] تو از [[فرمان خداوند]] شود، پس از توجّه، دیگر با ستم‌گران منشین: {{متن قرآن|وَإِمَّا يُنسِيَنَّكَ الشَّيْطَانُ فَلاَ تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّكْرَى مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ}} با [[عنایت]] به [[عصمت انبیا]] و مصونیّت آنان، انتساب انسا (فراموشاندن) به [[شیطان]] درباره [[پیامبر]]{{صل}}، بسیاری را بر آن داشته است که یا خطاب را در [[آیه]]، مانند بسیاری از [[آیات]]، درباره دیگران بدانند یا اگرچه خطاب را متوجّه [[پیامبر]] صلی‌الله‌علیه‌و‌آله دانسته، آن را برای مبالغه در تحذیر [[مؤمنان]] معرّفی کنند یا خطاب را فرضی گرفته‌اند. [[رأی]] دیگر آن است که این انسا پیش از ورود [[نهی]] از سوی [[خداوند]] درباره ناپسندی [[هم‌نشینی]] با آنان، معنا می‌یابد<ref>المنار، ج ۷، ص ۵۱۵.</ref><ref>[[علی محمدی آشنانی|محمدی آشنانی، علی]]، [[ابلیس - محمدی آشنانی (مقاله)|مقاله «ابلیس»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص ۵۷۳-۵۷۷.</ref>.


==کوشش [[ابلیس]] برای [[وسوسه]] [[پیامبران]]==
==کوشش [[ابلیس]] برای [[وسوسه]] [[پیامبران]]==
* [[ابلیس]]، نژاد<ref>[[قرطبی]]، ج ۷، ص ۴۵.</ref> و دست‌یارانش در برابر همه [[پیامبران]] به [[دشمنی]] آشکار برخاسته‌اند: {{متن قرآن|كَذَلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَيَاطِينَ الإِنسِ وَالْجِنِّ يُوحِي بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُورًا وَلَوْ شَاء رَبُّكَ مَا فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَمَا يَفْتَرُونَ ‏}}<ref> و بدین‌گونه برای هر پیامبری دشمنی از شیطان‌های آدمی و پری قرار دادیم که برخی به برخی دیگر یکدیگر، به فریب سخنان آراسته الهام می‌کنند و اگر پروردگار تو می‌خواست آن (کار) را نمی‌کردند پس آنان را با دروغی که می‌بافند واگذا؛ سوره انعام، آیه: ۱۱۲.</ref> و در جهت مقابله با اهداف و آرزوهای [[انبیا]]، کوشش‌هایی فریب‌کارانه پی افکنده‌اند: {{متن قرآن|تَاللَّهِ لَقَدْ أَرْسَلْنَا إِلَى أُمَمٍ مِّن قَبْلِكَ فَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَهُوَ وَلِيُّهُمُ الْيَوْمَ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ }}<ref> سوگند به خداوند که ما به سوی امّت‌های پیش از تو (نیز پیامبرانی) فرستاده‌ایم امّا شیطان کردار آنان را در چشمشان آراست، پس او در آن روز  سرور آنهاست و آنان را عذابی دردناک خواهد بود، سوره نحل، آیه: ۶۳.</ref> نیز {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رَّسُولٍ وَلا نَبِيٍّ إِلاَّ إِذَا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّيْطَانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ فَيَنسَخُ اللَّهُ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ آيَاتِهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ }}<ref> و ما پیش از تو هیچ فرستاده و هیچ پیامبری نفرستادیم مگر اینکه چون آرزو می‌کرد (که دعوتش فراگیر شود) شیطان در آرزوی وی (با وسوسه افکندن در دل مردم خلل) می‌افکند آنگاه خداوند آنچه را که شیطان می‌افکند، از میان برمی‌دارد سپس آیات خود را استوار می‌گرداند و خداوند دانایی فرزانه است؛ سوره حج، آیه: ۵۲.</ref>. گوشه‌هایی‌از آن اقدام‌ها بدین شرح انعکاس یافته است<ref>[[علی محمدی آشنانی|محمدی آشنانی، علی]]، [[ ابلیس - محمدی آشنانی (مقاله)|مقاله «ابلیس»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص ۵۷۷.</ref>:
* [[ابلیس]]، نژاد<ref>[[قرطبی]]، ج ۷، ص ۴۵.</ref> و دست‌یارانش در برابر همه [[پیامبران]] به [[دشمنی]] آشکار برخاسته‌اند: {{متن قرآن|كَذَلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَيَاطِينَ الإِنسِ وَالْجِنِّ يُوحِي بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُورًا وَلَوْ شَاء رَبُّكَ مَا فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَمَا يَفْتَرُونَ ‏}}<ref> و بدین‌گونه برای هر پیامبری دشمنی از شیطان‌های آدمی و پری قرار دادیم که برخی به برخی دیگر یکدیگر، به فریب سخنان آراسته الهام می‌کنند و اگر پروردگار تو می‌خواست آن (کار) را نمی‌کردند پس آنان را با دروغی که می‌بافند واگذا؛ سوره انعام، آیه: ۱۱۲.</ref> و در جهت مقابله با اهداف و آرزوهای [[انبیا]]، کوشش‌هایی فریب‌کارانه پی افکنده‌اند: {{متن قرآن|تَاللَّهِ لَقَدْ أَرْسَلْنَا إِلَى أُمَمٍ مِّن قَبْلِكَ فَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَهُوَ وَلِيُّهُمُ الْيَوْمَ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ }}<ref> سوگند به خداوند که ما به سوی امّت‌های پیش از تو (نیز پیامبرانی) فرستاده‌ایم امّا شیطان کردار آنان را در چشمشان آراست، پس او در آن روز  سرور آنهاست و آنان را عذابی دردناک خواهد بود، سوره نحل، آیه: ۶۳.</ref> نیز {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رَّسُولٍ وَلا نَبِيٍّ إِلاَّ إِذَا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّيْطَانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ فَيَنسَخُ اللَّهُ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ آيَاتِهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ }}<ref> و ما پیش از تو هیچ فرستاده و هیچ پیامبری نفرستادیم مگر اینکه چون آرزو می‌کرد (که دعوتش فراگیر شود) شیطان در آرزوی وی (با وسوسه افکندن در دل مردم خلل) می‌افکند آنگاه خداوند آنچه را که شیطان می‌افکند، از میان برمی‌دارد سپس آیات خود را استوار می‌گرداند و خداوند دانایی فرزانه است؛ سوره حج، آیه: ۵۲.</ref>. گوشه‌هایی‌از آن اقدام‌ها بدین شرح انعکاس یافته است<ref>[[علی محمدی آشنانی|محمدی آشنانی، علی]]، [[ابلیس - محمدی آشنانی (مقاله)|مقاله «ابلیس»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص ۵۷۷.</ref>:
===[[حضرت آدم]]{{ع}}===
===[[حضرت آدم]]{{ع}}===
*تلاش‌های خصمانه [[ابلیس]] بر ضدّ آن [[حضرت آدم]] مشتمل بر: [[وسوسه]]: {{متن قرآن|فَوَسْوَسَ إِلَيْهِ الشَّيْطَانُ }}<ref>  اما شیطان او را وسوسه کرد، سوره طه، آیه: ۱۲۰.</ref>، [[سوگند]] [[دروغ]] مبنی بر خیر خواهی: {{متن قرآن|وَقَاسَمَهُمَا إِنِّي لَكُمَا لَمِنَ النَّاصِحِينَ }}<ref> و برای آن دو سوگند خورد که من از خیرخواهان شمایم، سوره اعراف، آیه: ۲۱.</ref>، [[فریب‌کاری]] و ایجاد زمینه [[هبوط]] مشقّت‌آمیز از [[بهشت]]: {{متن قرآن|فَأَزَلَّهُمَا الشَّيْطَانُ عَنْهَا فَأَخْرَجَهُمَا مِمَّا كَانَا فِيهِ وَقُلْنَا اهْبِطُواْ بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَلَكُمْ فِي الأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَمَتَاعٌ إِلَى حِينٍ}}<ref> شیطان، آنان را از آن فرو لغزاند و از جایی که بودند بیرون راند و ما گفتیم: فرود آیید دشمن یکدیگر! و در زمین تا روزگاری، آرامشگاه و برخورداری خواهید داشت؛ سوره بقره، آیه: ۳۶.</ref> و {{متن قرآن|فَدَلاَّهُمَا بِغُرُورٍ فَلَمَّا ذَاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا وَطَفِقَا يَخْصِفَانِ عَلَيْهِمَا مِن وَرَقِ الْجَنَّةِ وَنَادَاهُمَا رَبُّهُمَا أَلَمْ أَنْهَكُمَا عَن تِلْكُمَا الشَّجَرَةِ وَأَقُل لَّكُمَا إِنَّ الشَّيْطَانَ لَكُمَا عَدُوٌّ مُّبِينٌ}}<ref>  پس آنان را با فریب فرو لغزاند؛ و چون از آن درخت چشیدند شرمگاه‌هایشان بر آنان نمودار گشت و به چسباندن از برگ‌های بهشت بر آنها آغازیدند و پروردگارشان به آن دو ندا داد: آیا شما را از این درخت باز نداشته و به شما نگفته بودم که به راستی شیطان، شما را دشمنی آشکار است؟، سوره اعراف، آیه: ۲۲.</ref> در [[آیات قرآن]] گزارش شده است<ref>[[علی محمدی آشنانی|محمدی آشنانی، علی]]، [[ ابلیس - محمدی آشنانی (مقاله)|مقاله «ابلیس»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص ۵۷۷.</ref>
*تلاش‌های خصمانه [[ابلیس]] بر ضدّ آن [[حضرت آدم]] مشتمل بر: [[وسوسه]]: {{متن قرآن|فَوَسْوَسَ إِلَيْهِ الشَّيْطَانُ }}<ref>  اما شیطان او را وسوسه کرد، سوره طه، آیه: ۱۲۰.</ref>، [[سوگند]] [[دروغ]] مبنی بر خیر خواهی: {{متن قرآن|وَقَاسَمَهُمَا إِنِّي لَكُمَا لَمِنَ النَّاصِحِينَ }}<ref> و برای آن دو سوگند خورد که من از خیرخواهان شمایم، سوره اعراف، آیه: ۲۱.</ref>، [[فریب‌کاری]] و ایجاد زمینه [[هبوط]] مشقّت‌آمیز از [[بهشت]]: {{متن قرآن|فَأَزَلَّهُمَا الشَّيْطَانُ عَنْهَا فَأَخْرَجَهُمَا مِمَّا كَانَا فِيهِ وَقُلْنَا اهْبِطُواْ بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَلَكُمْ فِي الأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَمَتَاعٌ إِلَى حِينٍ}}<ref> شیطان، آنان را از آن فرو لغزاند و از جایی که بودند بیرون راند و ما گفتیم: فرود آیید دشمن یکدیگر! و در زمین تا روزگاری، آرامشگاه و برخورداری خواهید داشت؛ سوره بقره، آیه: ۳۶.</ref> و {{متن قرآن|فَدَلاَّهُمَا بِغُرُورٍ فَلَمَّا ذَاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا وَطَفِقَا يَخْصِفَانِ عَلَيْهِمَا مِن وَرَقِ الْجَنَّةِ وَنَادَاهُمَا رَبُّهُمَا أَلَمْ أَنْهَكُمَا عَن تِلْكُمَا الشَّجَرَةِ وَأَقُل لَّكُمَا إِنَّ الشَّيْطَانَ لَكُمَا عَدُوٌّ مُّبِينٌ}}<ref>  پس آنان را با فریب فرو لغزاند؛ و چون از آن درخت چشیدند شرمگاه‌هایشان بر آنان نمودار گشت و به چسباندن از برگ‌های بهشت بر آنها آغازیدند و پروردگارشان به آن دو ندا داد: آیا شما را از این درخت باز نداشته و به شما نگفته بودم که به راستی شیطان، شما را دشمنی آشکار است؟، سوره اعراف، آیه: ۲۲.</ref> در [[آیات قرآن]] گزارش شده است<ref>[[علی محمدی آشنانی|محمدی آشنانی، علی]]، [[ابلیس - محمدی آشنانی (مقاله)|مقاله «ابلیس»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص ۵۷۷.</ref>
===[[ابراهیم]]{{ع}}===
===[[ابراهیم]]{{ع}}===
*یکی از [[آزمون‌های الهی]]، رؤیای مأموریّت [[قربانی]] کردن [[فرزند]] بود که [[ابلیس]] کوشید با [[وسوسه]] [[حضرت]] و ایجاد [[تردید]] در [[همسر]] و فرزندش، مانع‌تراشی کند<ref>جامع‌البیان، مج ۱۲، ج ۲۳، ص ۹۷ و ۹۸.</ref>؛ ولی طبق [[آیه]] {{متن قرآن|وَنَادَيْنَاهُ أَنْ يَا إِبْرَاهِيمُ قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْيَا إِنَّا كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ}}<ref> و بدو ندا کردیم که: ای ابراهیم!تو خواب خود را راست شمردی؛ ما بدین‌گونه نکوکاران را پاداش می‌دهیم ، سوره صافات، آیه: ۱۰۴-۱۰۵.</ref> [[خداوند]] او را از صادقه بودن [[رؤیا]] مطمئن ساخت. هنگام انجام مناسک نیز [[ابلیس]] سه بار بر وی ظاهر گشت که با واکنش سخت پرتاب سنگ از سوی [[ابراهیم]] مواجه شد<ref>جامع‌البیان، مج۱۲، ج۲۳، ص ۹۵.</ref> که هم اکنون نیز حرکت نمادین آن ( رمی جمرات ) جزء مناسک [[حج]] به شمار می‌رود<ref>[[علی محمدی آشنانی|محمدی آشنانی، علی]]، [[ ابلیس - محمدی آشنانی (مقاله)|مقاله «ابلیس»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص ۵۷۷.</ref>
*یکی از [[آزمون‌های الهی]]، رؤیای مأموریّت [[قربانی]] کردن [[فرزند]] بود که [[ابلیس]] کوشید با [[وسوسه]] [[حضرت]] و ایجاد [[تردید]] در [[همسر]] و فرزندش، مانع‌تراشی کند<ref>جامع‌البیان، مج ۱۲، ج ۲۳، ص ۹۷ و ۹۸.</ref>؛ ولی طبق [[آیه]] {{متن قرآن|وَنَادَيْنَاهُ أَنْ يَا إِبْرَاهِيمُ قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْيَا إِنَّا كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ}}<ref> و بدو ندا کردیم که: ای ابراهیم!تو خواب خود را راست شمردی؛ ما بدین‌گونه نکوکاران را پاداش می‌دهیم ، سوره صافات، آیه: ۱۰۴-۱۰۵.</ref> [[خداوند]] او را از صادقه بودن [[رؤیا]] مطمئن ساخت. هنگام انجام مناسک نیز [[ابلیس]] سه بار بر وی ظاهر گشت که با واکنش سخت پرتاب سنگ از سوی [[ابراهیم]] مواجه شد<ref>جامع‌البیان، مج۱۲، ج۲۳، ص ۹۵.</ref> که هم اکنون نیز حرکت نمادین آن (رمی جمرات) جزء مناسک [[حج]] به شمار می‌رود<ref>[[علی محمدی آشنانی|محمدی آشنانی، علی]]، [[ابلیس - محمدی آشنانی (مقاله)|مقاله «ابلیس»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص ۵۷۷.</ref>
===ایوب{{ع}}===
===ایوب{{ع}}===
*ایجاد زمینه پیدایش امور مشقّت آفرین و سخت برای ایوب{{ع}} پیامد کوشش‌های [[ابلیس]] بود{{متن قرآن|وَاذْكُرْ عَبْدَنَا أَيُّوبَ إِذْ نَادَى رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الشَّيْطَانُ بِنُصْبٍ وَعَذَابٍ }}<ref> و از بنده ما ایّوب یاد کن آنگاه که پروردگارش را ندا کرد که شیطان به من رنج و عذاب رسانده است، سوره ص، آیه: ۴۱.</ref><ref>[[علی محمدی آشنانی|محمدی آشنانی، علی]]، [[ ابلیس - محمدی آشنانی (مقاله)|مقاله «ابلیس»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص ۵۷۷.</ref>
*ایجاد زمینه پیدایش امور مشقّت آفرین و سخت برای ایوب{{ع}} پیامد کوشش‌های [[ابلیس]] بود{{متن قرآن|وَاذْكُرْ عَبْدَنَا أَيُّوبَ إِذْ نَادَى رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الشَّيْطَانُ بِنُصْبٍ وَعَذَابٍ }}<ref> و از بنده ما ایّوب یاد کن آنگاه که پروردگارش را ندا کرد که شیطان به من رنج و عذاب رسانده است، سوره ص، آیه: ۴۱.</ref><ref>[[علی محمدی آشنانی|محمدی آشنانی، علی]]، [[ابلیس - محمدی آشنانی (مقاله)|مقاله «ابلیس»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص ۵۷۷.</ref>
===[[موسی]]{{ع}}===
===[[موسی]]{{ع}}===
*کوشش برای کشاندن [[موسی]]{{ع}} به عرصه [[نزاع]] میان یکی از [[یاوران]] و [[دشمنان]] وی در [[بنی‌اسرائیل]] که به [[مرگ]] دشمنش منتهی شد، به صراحت اقدامی از سوی [[شیطان]] معرّفی گردید: {{متن قرآن|وَدَخَلَ الْمَدِينَةَ عَلَى حِينِ غَفْلَةٍ مِّنْ أَهْلِهَا فَوَجَدَ فِيهَا رَجُلَيْنِ يَقْتَتِلانِ هَذَا مِن شِيعَتِهِ وَهَذَا مِنْ عَدُوِّهِ فَاسْتَغَاثَهُ الَّذِي مِن شِيعَتِهِ عَلَى الَّذِي مِنْ عَدُوِّهِ فَوَكَزَهُ مُوسَى فَقَضَى عَلَيْهِ قَالَ هَذَا مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ عَدُوٌّ مُّضِلٌّ مُّبِينٌ }}<ref> و هنگام بی‌خبری مردم وارد شهر شد و در آن دو مرد را یافت یکی از گروه خویش و دیگری از دشمنانش که با هم کارزار می‌کردند؛ آنکه از گروه (خود) او بود در برابر آنکه از دشمنانش  بود از وی یاری خواست، پس موسی مشتی بر او زد که او را کشت، (موسی) گفت: این از کار شیطان است که او دشمن گمراه‌کننده آشکاری است، سوره قصص، آیه: ۱۵.</ref><ref>[[علی محمدی آشنانی|محمدی آشنانی، علی]]، [[ ابلیس - محمدی آشنانی (مقاله)|مقاله «ابلیس»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص ۵۷۸.</ref>
*کوشش برای کشاندن [[موسی]]{{ع}} به عرصه [[نزاع]] میان یکی از [[یاوران]] و [[دشمنان]] وی در [[بنی‌اسرائیل]] که به [[مرگ]] دشمنش منتهی شد، به صراحت اقدامی از سوی [[شیطان]] معرّفی گردید: {{متن قرآن|وَدَخَلَ الْمَدِينَةَ عَلَى حِينِ غَفْلَةٍ مِّنْ أَهْلِهَا فَوَجَدَ فِيهَا رَجُلَيْنِ يَقْتَتِلانِ هَذَا مِن شِيعَتِهِ وَهَذَا مِنْ عَدُوِّهِ فَاسْتَغَاثَهُ الَّذِي مِن شِيعَتِهِ عَلَى الَّذِي مِنْ عَدُوِّهِ فَوَكَزَهُ مُوسَى فَقَضَى عَلَيْهِ قَالَ هَذَا مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ عَدُوٌّ مُّضِلٌّ مُّبِينٌ }}<ref> و هنگام بی‌خبری مردم وارد شهر شد و در آن دو مرد را یافت یکی از گروه خویش و دیگری از دشمنانش که با هم کارزار می‌کردند؛ آنکه از گروه (خود) او بود در برابر آنکه از دشمنانش  بود از وی یاری خواست، پس موسی مشتی بر او زد که او را کشت، (موسی) گفت: این از کار شیطان است که او دشمن گمراه‌کننده آشکاری است، سوره قصص، آیه: ۱۵.</ref><ref>[[علی محمدی آشنانی|محمدی آشنانی، علی]]، [[ابلیس - محمدی آشنانی (مقاله)|مقاله «ابلیس»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص ۵۷۸.</ref>
===یوشع{{ع}}===
===یوشع{{ع}}===
*سعی در جهت فراموشاندن آوردن ماهی به وسیله یوشع که [[قرآن]] از او با عنوان "فتاه" یاد کرده <ref> [[المیزان]]، ج ۷، ص ۲۰۹.</ref>، کوششی از سوی [[ابلیس]] گزارش شده است: {{متن قرآن|قَالَ أَرَأَيْتَ إِذْ أَوَيْنَا إِلَى الصَّخْرَةِ فَإِنِّي نَسِيتُ الْحُوتَ وَمَا أَنسَانِيهُ إِلاَّ الشَّيْطَانُ أَنْ أَذْكُرَهُ وَاتَّخَذَ سَبِيلَهُ فِي الْبَحْرِ عَجَبًا }}<ref> گفت: آیا دیدی (چه بر سرمان آمد) آنگاه که بر آن تخته سنگ جای گرفتیم؟ من آن ماهی را از یاد بردم و جز شیطان کسی یادکرد  آن را از یاد من نبرد و شگفتا راه خود را در دریا در پیش گرفت و رفت ، سوره کهف، آیه: ۶۳.</ref><ref>[[علی محمدی آشنانی|محمدی آشنانی، علی]]، [[ ابلیس - محمدی آشنانی (مقاله)|مقاله «ابلیس»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص ۵۷۸.</ref>
*سعی در جهت فراموشاندن آوردن ماهی به وسیله یوشع که [[قرآن]] از او با عنوان "فتاه" یاد کرده <ref> [[المیزان]]، ج ۷، ص ۲۰۹.</ref>، کوششی از سوی [[ابلیس]] گزارش شده است: {{متن قرآن|قَالَ أَرَأَيْتَ إِذْ أَوَيْنَا إِلَى الصَّخْرَةِ فَإِنِّي نَسِيتُ الْحُوتَ وَمَا أَنسَانِيهُ إِلاَّ الشَّيْطَانُ أَنْ أَذْكُرَهُ وَاتَّخَذَ سَبِيلَهُ فِي الْبَحْرِ عَجَبًا }}<ref> گفت: آیا دیدی (چه بر سرمان آمد) آنگاه که بر آن تخته سنگ جای گرفتیم؟ من آن ماهی را از یاد بردم و جز شیطان کسی یادکرد  آن را از یاد من نبرد و شگفتا راه خود را در دریا در پیش گرفت و رفت ، سوره کهف، آیه: ۶۳.</ref><ref>[[علی محمدی آشنانی|محمدی آشنانی، علی]]، [[ابلیس - محمدی آشنانی (مقاله)|مقاله «ابلیس»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص ۵۷۸.</ref>
===[[یوسف]]{{ع}}===
===[[یوسف]]{{ع}}===
*برانگیختن [[آتش]] [[حسادت]] در [[برادران]] که موجب سختی‌های بسیار در [[زندگی]] [[یوسف]] شد: {{متن قرآن|وَرَفَعَ أَبَوَيْهِ عَلَى الْعَرْشِ وَخَرُّواْ لَهُ سُجَّدًا وَقَالَ يَا أَبَتِ هَذَا تَأْوِيلُ رُؤْيَايَ مِن قَبْلُ قَدْ جَعَلَهَا رَبِّي حَقًّا وَقَدْ أَحْسَنَ بِي إِذْ أَخْرَجَنِي مِنَ السِّجْنِ وَجَاءَ بِكُم مِّنَ الْبَدْوِ مِن بَعْدِ أَن نَّزَغَ الشَّيْطَانُ بَيْنِي وَبَيْنَ إِخْوَتِي إِنَّ رَبِّي لَطِيفٌ لِّمَا يَشَاء إِنَّهُ هُوَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ}}<ref> و پدر و مادر خود را بر اورنگ (خویش) فرا برد و همه برای او به فروتنی در افتادند و گفت: پدر جان! این تعبیر خواب پیشین من است که خداوند آن را درست گردانید و بی‌گمان به من نیکی فرمود هنگامی که مرا از زندان بیرون آورد و شما را پس از آنکه شیطان میان من و برادرانم را خراب کرده بود از بیابان (نزد من) آورد؛ به راستی پروردگارم در آنچه بخواهد، نازک‌بین است؛ همانا اوست که دانای فرزانه است؛ سوره یوسف، آیه: ۱۰۰.</ref> هم‌چنین فراموشاندن بازگویی داستان [[یوسف]] نزد [[عزیز مصر]] به وسیله هم بند آزاد شده وی که موجب بقای [[یوسف]] در زندان تا چندین سال دیگر شد، از اقدام‌های خصمانه [[ابلیس]] بوده است: {{متن قرآن|وَقَالَ لِلَّذِي ظَنَّ أَنَّهُ نَاجٍ مِّنْهُمَا اذْكُرْنِي عِندَ رَبِّكَ فَأَنسَاهُ الشَّيْطَانُ ذِكْرَ رَبِّهِ فَلَبِثَ فِي السِّجْنِ بِضْعَ سِنِينَ}}<ref> و (یوسف) از آن دو تن به آنکه گمان می‌برد رهایی می‌یابد گفت: نزد سرورت از من یاد کن! اما شیطان یادکرد سرورش را از یاد او برد و (یوسف) چند سال در زندان فروماند ، سوره یوسف، آیه: ۴۲.</ref> در [[تفاسیر]] نیز گزارش‌هایی از [[گفت‌وگو]]، مجادله<ref>الکاشف، ج ۱، ص ۲۰۱.</ref>، [[وسوسه]]<ref>المنار، ج ۳، ص ۳۹۰؛ پرتوی از [[قرآن]]، ج ۵ ، ص ۱۱۱.</ref> و اقدام‌های خصمانه دیگر<ref>التحریر و التنویر، ج ۸، ص ۷۹؛ [[المیزان]]، ج ۱۷، ص ۲۰۸ و ۲۰۹.</ref> [[ابلیس]] بر ضدّ [[انبیا]] ارائه شده است؛ هم‌چنین [[روایات]] درباره شرارت‌ها و گفت‌وگوی [[ابلیس]] با پیامبرانی چون [[نوح]]<ref>[[بحار الانوار]]، ج ۸ ، ص ۱۹۵؛ ج ۱۱، ص ۲۸۷ ـ ۲۹۲ و ۳۱۷؛ ج۷۲، ص ۱۹۵؛ ج ۷۳، ص ۱۶۳.</ref>، [[ابراهیم]]<ref>[[بحار الانوار]]، ج ۱۲، ص ۱۰۲ ـ ۱۵۵.</ref>، [[داوود]]<ref>[[بحار الانوار]]، ج ۱۱، ص ۷۳؛ ج ۱۴، ص ۲۳.</ref>، [[زکریا]]<ref>[[بحار الانوار]]، ج ۱۴، ص ۱۸۱ ـ ۱۸۹.</ref>، ذی‌الکفل ( بنابر این که وی از [[پیامبران]] باشد )<ref>[[بحار الانوار]]، ج ۱۳، ص ۴۰۷.</ref>، [[موسی]]<ref>[[بحار الانوار]]، ص ۳۳۸ ـ ۳۵۰؛ ج ۱۶، ص ۳۶؛ ج ۷۲، ص ۳۱۲.</ref>، [[عیسی]]<ref>[[بحار الانوار]]، ج ۴، ص ۱۴۲؛ ج ۱۴، ص ۲۷۰ ـ ۲۷۱.</ref>، و [[پیامبر گرامی اسلام]]<ref>[[بحار الانوار]]، ج ۱۸، ص ۸۸.</ref> هم‌چنین با [[امام علی]]{{ع}}<ref>[[بحار الانوار]]، ج ۳۹، ص ۱۶۶.</ref> گزارش‌هایی را ارائه کرده‌اند. بر اساس روایتی از [[امام صادق]]{{ع}}، [[ابلیس]] از زمان [[آدم]] به بعد نزد [[انبیا]] حضور می‌یافته است<ref>[[بحار الانوار]]، ج ۱۴، ص ۱۷۲.</ref>. بدیهی است که به [[دلیل]] [[عصمت انبیا]]، تلاش‌های گوناگون ایذایی و وسوسه‌های تعب‌انگیز [[ابلیس]]، در [[نفوس]] [[پیامبران]] تأثیری بر جای نمی‌گذارد<ref>کشف‌الاسرار، ج ۶ ، ص ۳۹۱.</ref>؛ بلکه به جهت مصالحی مانند [[امتحان]] آنان بوده است<ref>[[المیزان]]، ج ۱۷، ص ۲۰۹.</ref>؛ [[اعمال]] فریب‌کارانه وی برای [[گمراهی]] امّت‌های آنان گرچه موجب زحمات بیش‌تری برای [[پیامبران]] شد، هرگز مانع تحقّق اهداف و آرزوهای آنان نخواهد بود{{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رَّسُولٍ وَلا نَبِيٍّ إِلاَّ إِذَا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّيْطَانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ فَيَنسَخُ اللَّهُ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ آيَاتِهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ }}<ref> و ما پیش از تو هیچ فرستاده و هیچ پیامبری نفرستادیم مگر اینکه چون آرزو می‌کرد (که دعوتش فراگیر شود) شیطان در آرزوی وی (با وسوسه افکندن در دل مردم خلل) می‌افکند آنگاه خداوند آنچه را که شیطان می‌افکند، از میان برمی‌دارد سپس آیات خود را استوار می‌گرداند و خداوند دانایی فرزانه است؛ سوره حج، آیه: ۵۲.</ref><ref>[[علی محمدی آشنانی|محمدی آشنانی، علی]]، [[ ابلیس - محمدی آشنانی (مقاله)|مقاله «ابلیس»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص ۵۷۸-۵۷۹.</ref>
*برانگیختن [[آتش]] [[حسادت]] در [[برادران]] که موجب سختی‌های بسیار در [[زندگی]] [[یوسف]] شد: {{متن قرآن|وَرَفَعَ أَبَوَيْهِ عَلَى الْعَرْشِ وَخَرُّواْ لَهُ سُجَّدًا وَقَالَ يَا أَبَتِ هَذَا تَأْوِيلُ رُؤْيَايَ مِن قَبْلُ قَدْ جَعَلَهَا رَبِّي حَقًّا وَقَدْ أَحْسَنَ بِي إِذْ أَخْرَجَنِي مِنَ السِّجْنِ وَجَاءَ بِكُم مِّنَ الْبَدْوِ مِن بَعْدِ أَن نَّزَغَ الشَّيْطَانُ بَيْنِي وَبَيْنَ إِخْوَتِي إِنَّ رَبِّي لَطِيفٌ لِّمَا يَشَاء إِنَّهُ هُوَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ}}<ref> و پدر و مادر خود را بر اورنگ (خویش) فرا برد و همه برای او به فروتنی در افتادند و گفت: پدر جان! این تعبیر خواب پیشین من است که خداوند آن را درست گردانید و بی‌گمان به من نیکی فرمود هنگامی که مرا از زندان بیرون آورد و شما را پس از آنکه شیطان میان من و برادرانم را خراب کرده بود از بیابان (نزد من) آورد؛ به راستی پروردگارم در آنچه بخواهد، نازک‌بین است؛ همانا اوست که دانای فرزانه است؛ سوره یوسف، آیه: ۱۰۰.</ref> هم‌چنین فراموشاندن بازگویی داستان [[یوسف]] نزد [[عزیز مصر]] به وسیله هم بند آزاد شده وی که موجب بقای [[یوسف]] در زندان تا چندین سال دیگر شد، از اقدام‌های خصمانه [[ابلیس]] بوده است: {{متن قرآن|وَقَالَ لِلَّذِي ظَنَّ أَنَّهُ نَاجٍ مِّنْهُمَا اذْكُرْنِي عِندَ رَبِّكَ فَأَنسَاهُ الشَّيْطَانُ ذِكْرَ رَبِّهِ فَلَبِثَ فِي السِّجْنِ بِضْعَ سِنِينَ}}<ref> و (یوسف) از آن دو تن به آنکه گمان می‌برد رهایی می‌یابد گفت: نزد سرورت از من یاد کن! اما شیطان یادکرد سرورش را از یاد او برد و (یوسف) چند سال در زندان فروماند ، سوره یوسف، آیه: ۴۲.</ref> در [[تفاسیر]] نیز گزارش‌هایی از [[گفت‌وگو]]، مجادله<ref>الکاشف، ج ۱، ص ۲۰۱.</ref>، [[وسوسه]]<ref>المنار، ج ۳، ص ۳۹۰؛ پرتوی از [[قرآن]]، ج ۵ ، ص ۱۱۱.</ref> و اقدام‌های خصمانه دیگر<ref>التحریر و التنویر، ج ۸، ص ۷۹؛ [[المیزان]]، ج ۱۷، ص ۲۰۸ و ۲۰۹.</ref> [[ابلیس]] بر ضدّ [[انبیا]] ارائه شده است؛ هم‌چنین [[روایات]] درباره شرارت‌ها و گفت‌وگوی [[ابلیس]] با پیامبرانی چون [[نوح]]<ref>[[بحار الانوار]]، ج ۸ ، ص ۱۹۵؛ ج ۱۱، ص ۲۸۷ ـ ۲۹۲ و ۳۱۷؛ ج۷۲، ص ۱۹۵؛ ج ۷۳، ص ۱۶۳.</ref>، [[ابراهیم]]<ref>[[بحار الانوار]]، ج ۱۲، ص ۱۰۲ ـ ۱۵۵.</ref>، [[داوود]]<ref>[[بحار الانوار]]، ج ۱۱، ص ۷۳؛ ج ۱۴، ص ۲۳.</ref>، [[زکریا]]<ref>[[بحار الانوار]]، ج ۱۴، ص ۱۸۱ ـ ۱۸۹.</ref>، ذی‌الکفل (بنابر این که وی از [[پیامبران]] باشد)<ref>[[بحار الانوار]]، ج ۱۳، ص ۴۰۷.</ref>، [[موسی]]<ref>[[بحار الانوار]]، ص ۳۳۸ ـ ۳۵۰؛ ج ۱۶، ص ۳۶؛ ج ۷۲، ص ۳۱۲.</ref>، [[عیسی]]<ref>[[بحار الانوار]]، ج ۴، ص ۱۴۲؛ ج ۱۴، ص ۲۷۰ ـ ۲۷۱.</ref>، و [[پیامبر گرامی اسلام]]<ref>[[بحار الانوار]]، ج ۱۸، ص ۸۸.</ref> هم‌چنین با [[امام علی]]{{ع}}<ref>[[بحار الانوار]]، ج ۳۹، ص ۱۶۶.</ref> گزارش‌هایی را ارائه کرده‌اند. بر اساس روایتی از [[امام صادق]]{{ع}}، [[ابلیس]] از زمان [[آدم]] به بعد نزد [[انبیا]] حضور می‌یافته است<ref>[[بحار الانوار]]، ج ۱۴، ص ۱۷۲.</ref>. بدیهی است که به [[دلیل]] [[عصمت انبیا]]، تلاش‌های گوناگون ایذایی و وسوسه‌های تعب‌انگیز [[ابلیس]]، در [[نفوس]] [[پیامبران]] تأثیری بر جای نمی‌گذارد<ref>کشف‌الاسرار، ج ۶ ، ص ۳۹۱.</ref>؛ بلکه به جهت مصالحی مانند [[امتحان]] آنان بوده است<ref>[[المیزان]]، ج ۱۷، ص ۲۰۹.</ref>؛ [[اعمال]] فریب‌کارانه وی برای [[گمراهی]] امّت‌های آنان گرچه موجب زحمات بیش‌تری برای [[پیامبران]] شد، هرگز مانع تحقّق اهداف و آرزوهای آنان نخواهد بود{{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رَّسُولٍ وَلا نَبِيٍّ إِلاَّ إِذَا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّيْطَانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ فَيَنسَخُ اللَّهُ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ آيَاتِهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ }}<ref> و ما پیش از تو هیچ فرستاده و هیچ پیامبری نفرستادیم مگر اینکه چون آرزو می‌کرد (که دعوتش فراگیر شود) شیطان در آرزوی وی (با وسوسه افکندن در دل مردم خلل) می‌افکند آنگاه خداوند آنچه را که شیطان می‌افکند، از میان برمی‌دارد سپس آیات خود را استوار می‌گرداند و خداوند دانایی فرزانه است؛ سوره حج، آیه: ۵۲.</ref><ref>[[علی محمدی آشنانی|محمدی آشنانی، علی]]، [[ابلیس - محمدی آشنانی (مقاله)|مقاله «ابلیس»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص ۵۷۸-۵۷۹.</ref>


==اهداف و شیوه های [[ابلیس]]==
==اهداف و شیوه های [[ابلیس]]==
خط ۱۴۱: خط ۱۴۱:
#'''[[داوری]] بردن نزد [[طاغوت]]:''' [[ابلیس]] و دست‌یاران وی در جهت تحکیم پایه‌های [[حکومت]] [[طاغوت]] که به اجرای [[فرمان‌های الهی]] گردن نمی‌نهند، می‌کوشند و [[مؤمنان]] را به داوری‌بردن نزد آنان فرا می‌خوانند: {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُواْ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ يُرِيدُونَ أَن يَتَحَاكَمُواْ إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُواْ أَن يَكْفُرُواْ بِهِ وَيُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَن يُضِلَّهُمْ ضَلالاً بَعِيدًا }}<ref> آیا به آن کسان ننگریسته‌ای که گمان می‌برند به آنچه به سوی تو و آنچه پیش از تو فرو فرستاده شده است ایمان دارند (اما) بر آنند که داوری (های خود را) نزد طاغوت برند با آنکه به آنان فرمان داده شده است که به آن کفر ورزند و شیطان سر آن دارد که آنان را به گمراهی ژرفی درافکند؛ سوره نساء، آیه: ۶۰.</ref>.
#'''[[داوری]] بردن نزد [[طاغوت]]:''' [[ابلیس]] و دست‌یاران وی در جهت تحکیم پایه‌های [[حکومت]] [[طاغوت]] که به اجرای [[فرمان‌های الهی]] گردن نمی‌نهند، می‌کوشند و [[مؤمنان]] را به داوری‌بردن نزد آنان فرا می‌خوانند: {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُواْ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ يُرِيدُونَ أَن يَتَحَاكَمُواْ إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُواْ أَن يَكْفُرُواْ بِهِ وَيُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَن يُضِلَّهُمْ ضَلالاً بَعِيدًا }}<ref> آیا به آن کسان ننگریسته‌ای که گمان می‌برند به آنچه به سوی تو و آنچه پیش از تو فرو فرستاده شده است ایمان دارند (اما) بر آنند که داوری (های خود را) نزد طاغوت برند با آنکه به آنان فرمان داده شده است که به آن کفر ورزند و شیطان سر آن دارد که آنان را به گمراهی ژرفی درافکند؛ سوره نساء، آیه: ۶۰.</ref>.
#'''توسعه [[ربا]]:''' [[شیطان]] با ایجاد [[تردید]] و مشابه دانستن [[ربا]] و بیع، [[قدرت]] تشخیص درست را ازبین برده، [[ربا]] را می‌گستراند: {{متن قرآن|الَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرِّبَا لاَ يَقُومُونَ إِلاَّ كَمَا يَقُومُ الَّذِي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطَانُ مِنَ الْمَسِّ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُواْ إِنَّمَا الْبَيْعُ مِثْلُ الرِّبَا وَأَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ وَحَرَّمَ الرِّبَا فَمَن جَاءَهُ مَوْعِظَةٌ مِّن رَّبِّهِ فَانتَهَىَ فَلَهُ مَا سَلَفَ وَأَمْرُهُ إِلَى اللَّهِ وَمَنْ عَادَ فَأُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ }}<ref> آنان که ربا می‌خورند جز به گونه کسی که شیطان او را با برخورد، آشفته سر کرده باشد (به انجام کارها) بر نمی‌خیزند؛ این (آشفته سری) از آن روست که آنان می‌گویند خرید و فروش هم مانند رباست در حالی که خداوند خرید و فروش را حلال و ربا را حرام کرده است پس کسانی که اندرزی از پروردگارشان به آنان برسد و (از رباخواری) باز ایستند ، آنچه گذشته، از آن آنهاست و کارشان با خداوند است و کسانی که (بدین کار) باز گردند دمساز آتشند و در آن جاودانند؛ سوره بقره، آیه: ۲۷۵.</ref><ref>[[المیزان]]، ج ۲، ص ۴۱۲.</ref>
#'''توسعه [[ربا]]:''' [[شیطان]] با ایجاد [[تردید]] و مشابه دانستن [[ربا]] و بیع، [[قدرت]] تشخیص درست را ازبین برده، [[ربا]] را می‌گستراند: {{متن قرآن|الَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرِّبَا لاَ يَقُومُونَ إِلاَّ كَمَا يَقُومُ الَّذِي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطَانُ مِنَ الْمَسِّ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُواْ إِنَّمَا الْبَيْعُ مِثْلُ الرِّبَا وَأَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ وَحَرَّمَ الرِّبَا فَمَن جَاءَهُ مَوْعِظَةٌ مِّن رَّبِّهِ فَانتَهَىَ فَلَهُ مَا سَلَفَ وَأَمْرُهُ إِلَى اللَّهِ وَمَنْ عَادَ فَأُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ }}<ref> آنان که ربا می‌خورند جز به گونه کسی که شیطان او را با برخورد، آشفته سر کرده باشد (به انجام کارها) بر نمی‌خیزند؛ این (آشفته سری) از آن روست که آنان می‌گویند خرید و فروش هم مانند رباست در حالی که خداوند خرید و فروش را حلال و ربا را حرام کرده است پس کسانی که اندرزی از پروردگارشان به آنان برسد و (از رباخواری) باز ایستند ، آنچه گذشته، از آن آنهاست و کارشان با خداوند است و کسانی که (بدین کار) باز گردند دمساز آتشند و در آن جاودانند؛ سوره بقره، آیه: ۲۷۵.</ref><ref>[[المیزان]]، ج ۲، ص ۴۱۲.</ref>
#'''[[وعده]] [[فقر]] برای جلوگیری از [[انفاق]]:''' {{متن قرآن|الشَّيْطَانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ وَيَأْمُرُكُم بِالْفَحْشَاء وَاللَّهُ يَعِدُكُم مَّغْفِرَةً مِّنْهُ وَفَضْلاً وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ}}<ref> شیطان شما را از تنگدستی می‌هراساند و به کار زشت وا می‌دارد و خداوند شما را به آمرزش و بخششی از سوی خویش نوید می‌دهد؛ و خداوند نعمت‌گستری داناست؛ سوره بقره، آیه: ۲۶۸.</ref><ref>[[علی محمدی آشنانی|محمدی آشنانی، علی]]، [[ ابلیس - محمدی آشنانی (مقاله)|مقاله «ابلیس»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص ۵۷۹-۵۸۱.</ref>
#'''[[وعده]] [[فقر]] برای جلوگیری از [[انفاق]]:''' {{متن قرآن|الشَّيْطَانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ وَيَأْمُرُكُم بِالْفَحْشَاء وَاللَّهُ يَعِدُكُم مَّغْفِرَةً مِّنْهُ وَفَضْلاً وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ}}<ref> شیطان شما را از تنگدستی می‌هراساند و به کار زشت وا می‌دارد و خداوند شما را به آمرزش و بخششی از سوی خویش نوید می‌دهد؛ و خداوند نعمت‌گستری داناست؛ سوره بقره، آیه: ۲۶۸.</ref><ref>[[علی محمدی آشنانی|محمدی آشنانی، علی]]، [[ابلیس - محمدی آشنانی (مقاله)|مقاله «ابلیس»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص ۵۷۹-۵۸۱.</ref>


==گرفتاری بسیاری در دام [[ابلیس]]==
==گرفتاری بسیاری در دام [[ابلیس]]==
خط ۱۴۹: خط ۱۴۹:
#'''[[قساوت قلب]]:''' سنگ‌دلی، زمینه تزیین [[اعمال]] ناشایست را پدید می‌آورد: {{متن قرآن|فَلَوْلا إِذْ جَاءَهُمْ بَأْسُنَا تَضَرَّعُواْ وَلَكِن قَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ مَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ}}<ref> پس چرا آنگاه که خشم ما به سراغشان آمد لابه نکردند؟ لکن (در حقیقت) دل‌هایشان سخت شد و شیطان، کاری را که انجام می‌دادند برای آنان آراست؛ سوره انعام، آیه: ۴۳.</ref>.
#'''[[قساوت قلب]]:''' سنگ‌دلی، زمینه تزیین [[اعمال]] ناشایست را پدید می‌آورد: {{متن قرآن|فَلَوْلا إِذْ جَاءَهُمْ بَأْسُنَا تَضَرَّعُواْ وَلَكِن قَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ مَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ}}<ref> پس چرا آنگاه که خشم ما به سراغشان آمد لابه نکردند؟ لکن (در حقیقت) دل‌هایشان سخت شد و شیطان، کاری را که انجام می‌دادند برای آنان آراست؛ سوره انعام، آیه: ۴۳.</ref>.
#'''جدایی از [[آیات الهی]]، [[دنیاگرایی]] و [[هواپرستی]]:''' انسلاخ و جدایی از [[آیات الهی]] و دل‌بستگی به مادّیات و به تعبیر [[قرآن]] {{متن قرآن|أَخْلَدَ إِلَى الأَرْضِ}} و [[پیروی]] از [[هوای نفس]]، زمینه فعّالیّت [[شیطان]] را در وجود [[انسان]] فراهم می‌کند: {{متن قرآن|وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ الَّذِيَ آتَيْنَاهُ آيَاتِنَا فَانسَلَخَ مِنْهَا فَأَتْبَعَهُ الشَّيْطَانُ فَكَانَ مِنَ الْغَاوِينَ وَلَوْ شِئْنَا لَرَفَعْنَاهُ بِهَا وَلَكِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الأَرْضِ وَاتَّبَعَ هَوَاهُ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكَلْبِ إِن تَحْمِلْ عَلَيْهِ يَلْهَثْ أَوْ تَتْرُكْهُ يَلْهَث ذَّلِكَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُواْ بِآيَاتِنَا فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ}}<ref> و خبر آن کسی را برای آنان بخوان که (دانش) آیات خویش را بدو ارزانی داشتیم اما او از آنها کناره گرفت و شیطان در پی او افتاد و از گمراهان شد.و اگر می‌خواستیم (جایگاه) او را با آن آیات فرا می‌بردیم اما او به دنیا گرایید و از هوای نفس خود پیروی کرد؛ از این رو داستان او چون داستان سگ است که اگر به او بتازی له‌له می‌زند و اگر او را وانهی (باز) له‌له می‌زند؛ این داستان گروهی است که آیات ما را دروغ شمردند پس این داستان را باز گوی باشد که آنان بیندیشند، سوره اعراف، آیه: ۱۷۵-۱۷۶.</ref>.
#'''جدایی از [[آیات الهی]]، [[دنیاگرایی]] و [[هواپرستی]]:''' انسلاخ و جدایی از [[آیات الهی]] و دل‌بستگی به مادّیات و به تعبیر [[قرآن]] {{متن قرآن|أَخْلَدَ إِلَى الأَرْضِ}} و [[پیروی]] از [[هوای نفس]]، زمینه فعّالیّت [[شیطان]] را در وجود [[انسان]] فراهم می‌کند: {{متن قرآن|وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ الَّذِيَ آتَيْنَاهُ آيَاتِنَا فَانسَلَخَ مِنْهَا فَأَتْبَعَهُ الشَّيْطَانُ فَكَانَ مِنَ الْغَاوِينَ وَلَوْ شِئْنَا لَرَفَعْنَاهُ بِهَا وَلَكِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الأَرْضِ وَاتَّبَعَ هَوَاهُ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكَلْبِ إِن تَحْمِلْ عَلَيْهِ يَلْهَثْ أَوْ تَتْرُكْهُ يَلْهَث ذَّلِكَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُواْ بِآيَاتِنَا فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ}}<ref> و خبر آن کسی را برای آنان بخوان که (دانش) آیات خویش را بدو ارزانی داشتیم اما او از آنها کناره گرفت و شیطان در پی او افتاد و از گمراهان شد.و اگر می‌خواستیم (جایگاه) او را با آن آیات فرا می‌بردیم اما او به دنیا گرایید و از هوای نفس خود پیروی کرد؛ از این رو داستان او چون داستان سگ است که اگر به او بتازی له‌له می‌زند و اگر او را وانهی (باز) له‌له می‌زند؛ این داستان گروهی است که آیات ما را دروغ شمردند پس این داستان را باز گوی باشد که آنان بیندیشند، سوره اعراف، آیه: ۱۷۵-۱۷۶.</ref>.
#'''[[گناه]]:''' [[سلطه]] [[شیطان]] بر اثر [[گناه]] پدید می‌آید: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ تَوَلَّوْا مِنكُمْ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ إِنَّمَا اسْتَزَلَّهُمُ الشَّيْطَانُ بِبَعْضِ مَا كَسَبُواْ وَلَقَدْ عَفَا اللَّهُ عَنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ حَلِيمٌ }}<ref> بی‌گمان شیطان آنان را که در روز برخورد آن دو گروه (به دشمن) پشت کردند با برخی کارها که کرده بودند از راه به در برد و البته خداوند از آنان در گذشت؛ به راستی خداوند آمرزنده‌ای بردبار است، سوره آل عمران، آیه: ۱۵۵.</ref>، {{متن قرآن|هَلْ أُنَبِّئُكُمْ عَلَى مَن تَنَزَّلُ الشَّيَاطِينُ تَنَزَّلُ عَلَى كُلِّ أَفَّاكٍ أَثِيمٍ }}<ref> آیا شما را بیاگاهانم که شیطان‌ها بر که فرود می‌آیند؟بر هر دروغزن بزهکاری فرود می‌آیند ، سوره شعراء ، آیه: ۲۲۱-۲۲۲.</ref><ref>[[علی محمدی آشنانی|محمدی آشنانی، علی]]، [[ ابلیس - محمدی آشنانی (مقاله)|مقاله «ابلیس»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص ۵۸۱-۵۸۲.</ref>
#'''[[گناه]]:''' [[سلطه]] [[شیطان]] بر اثر [[گناه]] پدید می‌آید: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ تَوَلَّوْا مِنكُمْ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ إِنَّمَا اسْتَزَلَّهُمُ الشَّيْطَانُ بِبَعْضِ مَا كَسَبُواْ وَلَقَدْ عَفَا اللَّهُ عَنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ حَلِيمٌ }}<ref> بی‌گمان شیطان آنان را که در روز برخورد آن دو گروه (به دشمن) پشت کردند با برخی کارها که کرده بودند از راه به در برد و البته خداوند از آنان در گذشت؛ به راستی خداوند آمرزنده‌ای بردبار است، سوره آل عمران، آیه: ۱۵۵.</ref>، {{متن قرآن|هَلْ أُنَبِّئُكُمْ عَلَى مَن تَنَزَّلُ الشَّيَاطِينُ تَنَزَّلُ عَلَى كُلِّ أَفَّاكٍ أَثِيمٍ }}<ref> آیا شما را بیاگاهانم که شیطان‌ها بر که فرود می‌آیند؟بر هر دروغزن بزهکاری فرود می‌آیند ، سوره شعراء ، آیه: ۲۲۱-۲۲۲.</ref><ref>[[علی محمدی آشنانی|محمدی آشنانی، علی]]، [[ابلیس - محمدی آشنانی (مقاله)|مقاله «ابلیس»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص ۵۸۱-۵۸۲.</ref>


==کیفیت [[فریب]] و [[گمراه]]‌سازی==
==کیفیت [[فریب]] و [[گمراه]]‌سازی==
* [[قرآن کریم]] پس از برحذر داشتن [[انسان]] از گرفتار آمدن در دام [[ابلیس]]، در تبیین چگونگی [[فریب]] او می‌فرماید: همانا او و قبیله‌اش شما را از آنجایی می‌بینند که شما آنها را نمی‌بینید: {{متن قرآن|يَا بَنِي آدَمَ لاَ يَفْتِنَنَّكُمُ الشَّيْطَانُ كَمَا أَخْرَجَ أَبَوَيْكُم مِّنَ الْجَنَّةِ يَنزِعُ عَنْهُمَا لِبَاسَهُمَا لِيُرِيَهُمَا سَوْآتِهِمَا إِنَّهُ يَرَاكُمْ هُوَ وَقَبِيلُهُ مِنْ حَيْثُ لاَ تَرَوْنَهُمْ إِنَّا جَعَلْنَا الشَّيَاطِينَ أَوْلِيَاء لِلَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ}}<ref> ای فرزندان آدم! شیطان شما را نفریبد! چنان که پدر و مادر شما را از بهشت بیرون راند در حالی که لباسشان را از (تن) آنان بر می‌کند تا شرمگاه‌هایشان را به آنان بنمایاند؛ به راستی او و همگنان وی شما را از جایی که شما آنها را نمی‌بینید می‌بینند؛ بی‌گمان ما شیطان‌ها را سرپرست کسانی کرده‌ایم که ایمان ندارند؛ سوره اعراف، آیه: ۲۷.</ref> [[ابلیس]] و شیاطینِ تحتِ امر او، با بهره‌گیری از ابزار عواطف و احساسات [[انسان]]، در [[ادراک]] وی تصرّف کرده، اوهام و اندیشه‌های دروغین و [[باطل]] را در [[نفس]] او می‌افکنند؛ با این حال، [[انسان]] این اوهام را از خود دانسته و در آن تردیدی ندارد؛ از این رو افکار و اوهام یاد شده، هم به [[ابلیس]] و هم به [[انسان]] نسبت داده می‌شود و با [[استقلال]] [[انسان]] در [[اندیشه]] و [[اراده]] منافاتی ندارد؛ زیرا تصرّف [[ابلیس]] در [[ادراک]] [[انسان]]، تصرّف طولی و در جهت [[اراده]] [[انسان]] است و نه در عرض و برابر آن<ref>[[المیزان]]، ج ۸ ، ص ۴۱ـ۴۳.</ref>؛ به همین جهت، پس از فراخوان [[ابلیس]] به انجام [[معصیت]] یا ترک [[طاعت]]، [[آدمی]] در خود برای انجام [[واجبات]]، احساس سنگینی می‌کند و برای انجام [[گناهان]] میل شدید در خود می‌یابد؛ بدین جهت، در [[قرآن]] از این اوهام القایی [[ابلیس]] به [[وسوسه]] یاد می‌شود{{متن قرآن|فَوَسْوَسَ إِلَيْهِ الشَّيْطَانُ قَالَ يَا آدَمُ هَلْ أَدُلُّكَ عَلَى شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَمُلْكٍ لّا يَبْلَى فَأَكَلا مِنْهَا فَبَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا وَطَفِقَا يَخْصِفَانِ عَلَيْهِمَا مِن وَرَقِ الْجَنَّةِ وَعَصَى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوَى }}<ref>  اما شیطان او را وسوسه کرد، گفت: ای آدم! می‌خواهی تو را به درخت جاودانگی و (آن) فرمانروایی که فرسوده نمی‌شود  راهبر شوم. آنگاه، (هر دو) از آن خوردند و شرمگاه‌هاشان بر آنان نمایان شد و آغاز کردند به نهادن برگ (درختان) بهشت بر خودشان و آدم با پروردگارش نافرمانی کرد و بیراه شد، سوره طه، آیه: ۱۲۰-۱۲۱.</ref>. برخی مفسّران گفته‌اند: [[وسوسه]]، صوتی خفی است که [[ابلیس]] در گوش [[دل]] [[آدمی]] می‌افکند. [[وسوسه]] ابلیسی با ویژگی فراخواندن به [[گناهان]] قابل تشخیص و شناسایی است<ref>مجمع‌البیان، ج ۲، ص ۴۶۱.</ref>. به تصریح [[قرآن]]، [[ابلیس]] با تزیین، آراستن و جلوه دادن [[دنیا]] در چشم [[انسان]]، او را به سوی [[گناهان]] می‌کشاند و از توجّه به [[حقیقت]] خویش و یاد [[خداوند]] باز می‌دارد؛ بنابراین [[ابلیس]] در برابر [[هوای نفس]]، استقلالِ وجودی دارد؛ امّا [[استقلال]] عملی نداشته، فقط از رهگذر [[هوای نفس]] [[آدمی]] عمل می‌کند<ref>[[اخلاق]] در [[قرآن]]، ج ۱، ص ۲۳۶.</ref>. از جمله راه‌های نفوذ [[شیطان]]، [[شهوت]]، [[غضب]] و [[هوای نفس]] دانسته شده است<ref>[[تفسیر]] ملاصدرا، ج ۱، ص ۱۸۲ و ۴۲۸؛ التفسیرالکبیر، ج ۱، ص ۲۶۶.</ref> و برخی با [[واجب]] دانستن [[شناخت]] راه‌های نفوذ [[شیطان]]؛ مواردی چون [[حسد]]، [[حرص]] و [[تعصّب]]... را نیز بدان‌ها افزوده‌اند<ref>مکاشفه‌القلوب، ص ۷۰.</ref><ref>[[علی محمدی آشنانی|محمدی آشنانی، علی]]، [[ ابلیس - محمدی آشنانی (مقاله)|مقاله «ابلیس»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص ۵۸۲-۵۸۳.</ref>
* [[قرآن کریم]] پس از برحذر داشتن [[انسان]] از گرفتار آمدن در دام [[ابلیس]]، در تبیین چگونگی [[فریب]] او می‌فرماید: همانا او و قبیله‌اش شما را از آنجایی می‌بینند که شما آنها را نمی‌بینید: {{متن قرآن|يَا بَنِي آدَمَ لاَ يَفْتِنَنَّكُمُ الشَّيْطَانُ كَمَا أَخْرَجَ أَبَوَيْكُم مِّنَ الْجَنَّةِ يَنزِعُ عَنْهُمَا لِبَاسَهُمَا لِيُرِيَهُمَا سَوْآتِهِمَا إِنَّهُ يَرَاكُمْ هُوَ وَقَبِيلُهُ مِنْ حَيْثُ لاَ تَرَوْنَهُمْ إِنَّا جَعَلْنَا الشَّيَاطِينَ أَوْلِيَاء لِلَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ}}<ref> ای فرزندان آدم! شیطان شما را نفریبد! چنان که پدر و مادر شما را از بهشت بیرون راند در حالی که لباسشان را از (تن) آنان بر می‌کند تا شرمگاه‌هایشان را به آنان بنمایاند؛ به راستی او و همگنان وی شما را از جایی که شما آنها را نمی‌بینید می‌بینند؛ بی‌گمان ما شیطان‌ها را سرپرست کسانی کرده‌ایم که ایمان ندارند؛ سوره اعراف، آیه: ۲۷.</ref> [[ابلیس]] و شیاطینِ تحتِ امر او، با بهره‌گیری از ابزار عواطف و احساسات [[انسان]]، در [[ادراک]] وی تصرّف کرده، اوهام و اندیشه‌های دروغین و [[باطل]] را در [[نفس]] او می‌افکنند؛ با این حال، [[انسان]] این اوهام را از خود دانسته و در آن تردیدی ندارد؛ از این رو افکار و اوهام یاد شده، هم به [[ابلیس]] و هم به [[انسان]] نسبت داده می‌شود و با [[استقلال]] [[انسان]] در [[اندیشه]] و [[اراده]] منافاتی ندارد؛ زیرا تصرّف [[ابلیس]] در [[ادراک]] [[انسان]]، تصرّف طولی و در جهت [[اراده]] [[انسان]] است و نه در عرض و برابر آن<ref>[[المیزان]]، ج ۸ ، ص ۴۱ـ۴۳.</ref>؛ به همین جهت، پس از فراخوان [[ابلیس]] به انجام [[معصیت]] یا ترک [[طاعت]]، [[آدمی]] در خود برای انجام [[واجبات]]، احساس سنگینی می‌کند و برای انجام [[گناهان]] میل شدید در خود می‌یابد؛ بدین جهت، در [[قرآن]] از این اوهام القایی [[ابلیس]] به [[وسوسه]] یاد می‌شود{{متن قرآن|فَوَسْوَسَ إِلَيْهِ الشَّيْطَانُ قَالَ يَا آدَمُ هَلْ أَدُلُّكَ عَلَى شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَمُلْكٍ لّا يَبْلَى فَأَكَلا مِنْهَا فَبَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا وَطَفِقَا يَخْصِفَانِ عَلَيْهِمَا مِن وَرَقِ الْجَنَّةِ وَعَصَى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوَى }}<ref>  اما شیطان او را وسوسه کرد، گفت: ای آدم! می‌خواهی تو را به درخت جاودانگی و (آن) فرمانروایی که فرسوده نمی‌شود  راهبر شوم. آنگاه، (هر دو) از آن خوردند و شرمگاه‌هاشان بر آنان نمایان شد و آغاز کردند به نهادن برگ (درختان) بهشت بر خودشان و آدم با پروردگارش نافرمانی کرد و بیراه شد، سوره طه، آیه: ۱۲۰-۱۲۱.</ref>. برخی مفسّران گفته‌اند: [[وسوسه]]، صوتی خفی است که [[ابلیس]] در گوش [[دل]] [[آدمی]] می‌افکند. [[وسوسه]] ابلیسی با ویژگی فراخواندن به [[گناهان]] قابل تشخیص و شناسایی است<ref>مجمع‌البیان، ج ۲، ص ۴۶۱.</ref>. به تصریح [[قرآن]]، [[ابلیس]] با تزیین، آراستن و جلوه دادن [[دنیا]] در چشم [[انسان]]، او را به سوی [[گناهان]] می‌کشاند و از توجّه به [[حقیقت]] خویش و یاد [[خداوند]] باز می‌دارد؛ بنابراین [[ابلیس]] در برابر [[هوای نفس]]، استقلالِ وجودی دارد؛ امّا [[استقلال]] عملی نداشته، فقط از رهگذر [[هوای نفس]] [[آدمی]] عمل می‌کند<ref>[[اخلاق]] در [[قرآن]]، ج ۱، ص ۲۳۶.</ref>. از جمله راه‌های نفوذ [[شیطان]]، [[شهوت]]، [[غضب]] و [[هوای نفس]] دانسته شده است<ref>[[تفسیر]] ملاصدرا، ج ۱، ص ۱۸۲ و ۴۲۸؛ التفسیرالکبیر، ج ۱، ص ۲۶۶.</ref> و برخی با [[واجب]] دانستن [[شناخت]] راه‌های نفوذ [[شیطان]]؛ مواردی چون [[حسد]]، [[حرص]] و [[تعصّب]]... را نیز بدان‌ها افزوده‌اند<ref>مکاشفه‌القلوب، ص ۷۰.</ref><ref>[[علی محمدی آشنانی|محمدی آشنانی، علی]]، [[ابلیس - محمدی آشنانی (مقاله)|مقاله «ابلیس»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص ۵۸۲-۵۸۳.</ref>


==راه‌های مقابله با کوشش‌های [[ابلیس]]==
==راه‌های مقابله با کوشش‌های [[ابلیس]]==
خط ۱۵۹: خط ۱۵۹:
#'''[[ایمان]] و [[توکّل]]:''' [[شیطان]] بر آنان‌که در حصن [[ایمان]]، سنگر گرفته و بر [[خدا]] [[توکّل]] کرده‌اند، هیچ‌گونه سلطه‌ای نخواهد داشت : {{متن قرآن|إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطَانٌ عَلَى الَّذِينَ آمَنُواْ وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ }}<ref> تو که او را بر آنان که ایمان دارند و بر پروردگارشان توکّل می‌کنند چیرگی نیست ، سوره نحل، آیه: ۹۹.</ref><ref>اغاثة اللهفان، ج ۱، ص ۱۷۰.</ref>
#'''[[ایمان]] و [[توکّل]]:''' [[شیطان]] بر آنان‌که در حصن [[ایمان]]، سنگر گرفته و بر [[خدا]] [[توکّل]] کرده‌اند، هیچ‌گونه سلطه‌ای نخواهد داشت : {{متن قرآن|إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطَانٌ عَلَى الَّذِينَ آمَنُواْ وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ }}<ref> تو که او را بر آنان که ایمان دارند و بر پروردگارشان توکّل می‌کنند چیرگی نیست ، سوره نحل، آیه: ۹۹.</ref><ref>اغاثة اللهفان، ج ۱، ص ۱۷۰.</ref>
#'''استعاذه:''' [[پناه]] بردن به خدای یگانه و [[پناه]] جستن از وی در برابر [[دشمن]] بی‌امان، یکی از راه‌های مقابله با [[ابلیسیان]] است که [[قرآن]] ما را بدان فراخوانده: و {{متن قرآن|وَإِمَّا يَنزَغَنَّكَ مِنَ الشَّيْطَانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ }}<ref> و اگر دمدمه‌ای از شیطان تو را برانگیزد به خداوند پناه جو که او شنوایی داناست، سوره اعراف ، آیه: ۲۰۰.</ref> نیز {{متن قرآن|وَقُل رَّبِّ أَعُوذُ بِكَ مِنْ هَمَزَاتِ الشَّيَاطِينِ}}<ref> و بگو: پروردگارا! از وسوسه‌های شیطان‌ها به تو پناه می‌آورم، سوره مؤمنون ، آیه: ۹۷.</ref>؛ {{متن قرآن|فَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ}}<ref> پس، چون قرآن بخوانی از شیطان رانده به خداوند پناه جو، سوره نحل ، آیه: ۹۸.</ref>.
#'''استعاذه:''' [[پناه]] بردن به خدای یگانه و [[پناه]] جستن از وی در برابر [[دشمن]] بی‌امان، یکی از راه‌های مقابله با [[ابلیسیان]] است که [[قرآن]] ما را بدان فراخوانده: و {{متن قرآن|وَإِمَّا يَنزَغَنَّكَ مِنَ الشَّيْطَانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ }}<ref> و اگر دمدمه‌ای از شیطان تو را برانگیزد به خداوند پناه جو که او شنوایی داناست، سوره اعراف ، آیه: ۲۰۰.</ref> نیز {{متن قرآن|وَقُل رَّبِّ أَعُوذُ بِكَ مِنْ هَمَزَاتِ الشَّيَاطِينِ}}<ref> و بگو: پروردگارا! از وسوسه‌های شیطان‌ها به تو پناه می‌آورم، سوره مؤمنون ، آیه: ۹۷.</ref>؛ {{متن قرآن|فَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ}}<ref> پس، چون قرآن بخوانی از شیطان رانده به خداوند پناه جو، سوره نحل ، آیه: ۹۸.</ref>.
#'''پاکیزگی و [[طهارت]]:''' پاکیزگی و [[طهارت]]، [[آدمی]] را از [[پلیدی]] [[شیطان]] دورمی‌سازد: {{متن قرآن|إِذْ يُغَشِّيكُمُ النُّعَاسَ أَمَنَةً مِّنْهُ وَيُنَزِّلُ عَلَيْكُم مِّن السَّمَاء مَاء لِّيُطَهِّرَكُم بِهِ وَيُذْهِبَ عَنكُمْ رِجْزَ الشَّيْطَانِ وَلِيَرْبِطَ عَلَى قُلُوبِكُمْ وَيُثَبِّتَ بِهِ الأَقْدَامَ }}<ref> یاد کن) آنگاه را که (خداوند) خوابی سبک را بر شما فرا می‌پوشاند تا از سوی او آرامشی (برای شما) باشد و از آسمان آبی فرو می‌باراند تا شما را بدان پاکیزه گرداند و پلیدی شیطان را از شما بزداید و دل‌هایتان را نیرومند سازد و گام‌ها (یتان) را بدان استوار دارد، سوره انفال ، آیه: ۱۱.</ref> چنان‌که تحصیل ملکه [[تقوا]] و تحکیم آن، چشمان [[دل]] را بر تماس و [[وسوسه]] [[ابلیس]] و یارانش [[بینا]] و از فرو افتادن در دام‌های وی حفظ می‌کند: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَواْ إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِّنَ الشَّيْطَانِ تَذَكَّرُواْ فَإِذَا هُم مُّبْصِرُونَ}}<ref> بی‌گمان پرهیزگاران چون دمدمه‌ای از شیطان به ایشان رسد (از خداوند) یاد می‌کنند و ناگاه دیده‌ور می‌شوند؛ سوره اعراف، آیه: ۲۰۱.</ref><ref>الکشّاف، ج ۲، ص ۱۹۱.</ref><ref>[[علی محمدی آشنانی|محمدی آشنانی، علی]]، [[ ابلیس - محمدی آشنانی (مقاله)|مقاله «ابلیس»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص ۵۸۳.</ref>
#'''پاکیزگی و [[طهارت]]:''' پاکیزگی و [[طهارت]]، [[آدمی]] را از [[پلیدی]] [[شیطان]] دورمی‌سازد: {{متن قرآن|إِذْ يُغَشِّيكُمُ النُّعَاسَ أَمَنَةً مِّنْهُ وَيُنَزِّلُ عَلَيْكُم مِّن السَّمَاء مَاء لِّيُطَهِّرَكُم بِهِ وَيُذْهِبَ عَنكُمْ رِجْزَ الشَّيْطَانِ وَلِيَرْبِطَ عَلَى قُلُوبِكُمْ وَيُثَبِّتَ بِهِ الأَقْدَامَ }}<ref> یاد کن) آنگاه را که (خداوند) خوابی سبک را بر شما فرا می‌پوشاند تا از سوی او آرامشی (برای شما) باشد و از آسمان آبی فرو می‌باراند تا شما را بدان پاکیزه گرداند و پلیدی شیطان را از شما بزداید و دل‌هایتان را نیرومند سازد و گام‌ها (یتان) را بدان استوار دارد، سوره انفال ، آیه: ۱۱.</ref> چنان‌که تحصیل ملکه [[تقوا]] و تحکیم آن، چشمان [[دل]] را بر تماس و [[وسوسه]] [[ابلیس]] و یارانش [[بینا]] و از فرو افتادن در دام‌های وی حفظ می‌کند: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَواْ إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِّنَ الشَّيْطَانِ تَذَكَّرُواْ فَإِذَا هُم مُّبْصِرُونَ}}<ref> بی‌گمان پرهیزگاران چون دمدمه‌ای از شیطان به ایشان رسد (از خداوند) یاد می‌کنند و ناگاه دیده‌ور می‌شوند؛ سوره اعراف، آیه: ۲۰۱.</ref><ref>الکشّاف، ج ۲، ص ۱۹۱.</ref><ref>[[علی محمدی آشنانی|محمدی آشنانی، علی]]، [[ابلیس - محمدی آشنانی (مقاله)|مقاله «ابلیس»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص ۵۸۳.</ref>


==فرجام [[ابلیس]] و [[یاران]] او==
==فرجام [[ابلیس]] و [[یاران]] او==
* [[خداوند]] در همان گفت‌وگوی آغازین، جای‌گاه نهایی [[ابلیس]] و پیروانش را فرو افتادن در [[دوزخ]] [[خشم]] [[الهی]] اعلام فرمود: {{متن قرآن|قَالَ فَالْحَقُّ وَالْحَقَّ أَقُولُ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنكَ وَمِمَّن تَبِعَكَ مِنْهُمْ أَجْمَعِينَ}}<ref> فرمود: (سخن من) راستین است و من راست می‌گویم که دوزخ را از تو و هر کس از ایشان که از تو پیروی کند همگی، خواهم انباشت ، سوره ص ، آیه: ۸۴-۸۵.</ref> و جهنّم را سزای آنان دانست: {{متن قرآن| قَالَ اذْهَبْ فَمَن تَبِعَكَ مِنْهُمْ فَإِنَّ جَهَنَّمَ جَزَاؤُكُمْ جَزَاء مَّوْفُورًا }}<ref> فرمود: برو که از آنان هر که از تو پیروی کند بی‌گمان دوزخ کیفر شماست، کیفری تمام (و کامل)، سوره اسراء ، آیه: ۶۳.</ref> بر اساس [[آیات قرآن]]، در روز [[حشر]]، پس از [[داوری]] [[خداوند]]، [[ابلیس]]<ref>مجمع‌البیان، ج ۶، ص ۴۷۸.</ref> در سخنانی درس‌آموز با اعلام بی‌زاری از [[پیروان]] خویش، مسؤولیّت انحراف‌های آنان را بر عهده خود ایشان دانسته، می‌گوید: همانا [[خداوند]] به شما [[وعده]] داد وعده‌ای راست؛ ولی من به شما [[وعده]] دادم؛ پس تخلّف کردم. مرا بر شما تسلّطی نبود، جز آنکه شما را خواندم و شما [[اجابت]] کردید؛ پس مرا [[سرزنش]] نکنید و به ملامت خویشتن بپردازید. اکنون من [[فریادرس]] شما نیستم و شما نیز نمی‌توانید [[فریادرس]] من باشید. من [[کفر]] می‌ورزم به این که شما مرا پیش از این شریک [ [[پروردگار]] ] کردید: {{متن قرآن|وَقَالَ الشَّيْطَانُ لَمَّا قُضِيَ الأَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَكُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَوَعَدتُّكُمْ فَأَخْلَفْتُكُمْ وَمَا كَانَ لِيَ عَلَيْكُم مِّن سُلْطَانٍ إِلاَّ أَن دَعَوْتُكُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِي فَلاَ تَلُومُونِي وَلُومُواْ أَنفُسَكُم مَّا أَنَاْ بِمُصْرِخِكُمْ وَمَا أَنتُمْ بِمُصْرِخِيَّ إِنِّي كَفَرْتُ بِمَا أَشْرَكْتُمُونِ مِن قَبْلُ إِنَّ الظَّالِمِينَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ }}<ref> و چون کار به پایان آید شیطان می‌گوید: خداوند به شما وعده راستین کرده بود و من به شما وعده کردم و وفا نکردم  و مرا بر شما هیچ چیرگی نبود جز اینکه شما را فرا خواندم و شما پذیرفتید  پس مرا سرزنش مکنید و خود را سرزنش کنید، نه من فریادرس شمایم و نه شما فریادرس منید، پیش‌تر (هم) که مرا (در کار خداوند) شریک می‌پنداشتید انکار کردم، بی‌گمان برای ستمکاران عذابی دردناک (در پیش) خواهد بود، سوره ابراهیم، آیه: ۲۲.</ref> در پایان، همه آنان به فرجام خویش رسیده، به "جحیم" افکنده می‌شوند: {{متن قرآن|فَكُبْكِبُوا فِيهَا هُمْ وَالْغَاوُونَ وَجُنُودُ إِبْلِيسَ أَجْمَعُونَ}}<ref> و آنان و گمرهان را سرنگون در آن (دوزخ) می‌افکنند؛ و همه سپاه ابلیس را، سوره شعراء ، آیه: ۹۴-۹۵.</ref><ref>[[علی محمدی آشنانی|محمدی آشنانی، علی]]، [[ ابلیس - محمدی آشنانی (مقاله)|مقاله «ابلیس»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص ۵۸۳-۵۸۴.</ref>
* [[خداوند]] در همان گفت‌وگوی آغازین، جای‌گاه نهایی [[ابلیس]] و پیروانش را فرو افتادن در [[دوزخ]] [[خشم]] [[الهی]] اعلام فرمود: {{متن قرآن|قَالَ فَالْحَقُّ وَالْحَقَّ أَقُولُ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنكَ وَمِمَّن تَبِعَكَ مِنْهُمْ أَجْمَعِينَ}}<ref> فرمود: (سخن من) راستین است و من راست می‌گویم که دوزخ را از تو و هر کس از ایشان که از تو پیروی کند همگی، خواهم انباشت ، سوره ص ، آیه: ۸۴-۸۵.</ref> و جهنّم را سزای آنان دانست: {{متن قرآن| قَالَ اذْهَبْ فَمَن تَبِعَكَ مِنْهُمْ فَإِنَّ جَهَنَّمَ جَزَاؤُكُمْ جَزَاء مَّوْفُورًا }}<ref> فرمود: برو که از آنان هر که از تو پیروی کند بی‌گمان دوزخ کیفر شماست، کیفری تمام (و کامل)، سوره اسراء ، آیه: ۶۳.</ref> بر اساس [[آیات قرآن]]، در روز [[حشر]]، پس از [[داوری]] [[خداوند]]، [[ابلیس]]<ref>مجمع‌البیان، ج ۶، ص ۴۷۸.</ref> در سخنانی درس‌آموز با اعلام بی‌زاری از [[پیروان]] خویش، مسؤولیّت انحراف‌های آنان را بر عهده خود ایشان دانسته، می‌گوید: همانا [[خداوند]] به شما [[وعده]] داد وعده‌ای راست؛ ولی من به شما [[وعده]] دادم؛ پس تخلّف کردم. مرا بر شما تسلّطی نبود، جز آنکه شما را خواندم و شما [[اجابت]] کردید؛ پس مرا [[سرزنش]] نکنید و به ملامت خویشتن بپردازید. اکنون من [[فریادرس]] شما نیستم و شما نیز نمی‌توانید [[فریادرس]] من باشید. من [[کفر]] می‌ورزم به این که شما مرا پیش از این شریک [[[پروردگار]]] کردید: {{متن قرآن|وَقَالَ الشَّيْطَانُ لَمَّا قُضِيَ الأَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَكُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَوَعَدتُّكُمْ فَأَخْلَفْتُكُمْ وَمَا كَانَ لِيَ عَلَيْكُم مِّن سُلْطَانٍ إِلاَّ أَن دَعَوْتُكُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِي فَلاَ تَلُومُونِي وَلُومُواْ أَنفُسَكُم مَّا أَنَاْ بِمُصْرِخِكُمْ وَمَا أَنتُمْ بِمُصْرِخِيَّ إِنِّي كَفَرْتُ بِمَا أَشْرَكْتُمُونِ مِن قَبْلُ إِنَّ الظَّالِمِينَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ }}<ref> و چون کار به پایان آید شیطان می‌گوید: خداوند به شما وعده راستین کرده بود و من به شما وعده کردم و وفا نکردم  و مرا بر شما هیچ چیرگی نبود جز اینکه شما را فرا خواندم و شما پذیرفتید  پس مرا سرزنش مکنید و خود را سرزنش کنید، نه من فریادرس شمایم و نه شما فریادرس منید، پیش‌تر (هم) که مرا (در کار خداوند) شریک می‌پنداشتید انکار کردم، بی‌گمان برای ستمکاران عذابی دردناک (در پیش) خواهد بود، سوره ابراهیم، آیه: ۲۲.</ref> در پایان، همه آنان به فرجام خویش رسیده، به "جحیم" افکنده می‌شوند: {{متن قرآن|فَكُبْكِبُوا فِيهَا هُمْ وَالْغَاوُونَ وَجُنُودُ إِبْلِيسَ أَجْمَعُونَ}}<ref> و آنان و گمرهان را سرنگون در آن (دوزخ) می‌افکنند؛ و همه سپاه ابلیس را، سوره شعراء ، آیه: ۹۴-۹۵.</ref><ref>[[علی محمدی آشنانی|محمدی آشنانی، علی]]، [[ابلیس - محمدی آشنانی (مقاله)|مقاله «ابلیس»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱، ص ۵۸۳-۵۸۴.</ref>


==ابلیس در دانشنامه معاصر قرآن کریم==
==ابلیس در دانشنامه معاصر قرآن کریم==
خط ۱۷۹: خط ۱۷۹:
در ماهیت ابلیس در بین [[مسلمانان]] دو نظریه وجود دارد:
در ماهیت ابلیس در بین [[مسلمانان]] دو نظریه وجود دارد:
#نظر [[امامیه]] و [[معتزله]] بر این است که ابلیس از [[طایفه]] [[جن]] است<ref>مجمع البیان، ج۱، ص۱۸۹.</ref>. مهم‌ترین دلیل این [[نظریه]] [[آیه قرآن]] است: {{متن قرآن|فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِیسَ کَانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ}}<ref>"(همه) فروتنی کردند جز ابلیس که از پریان بود و از فرمان پروردگارش سر پیچید" سوره کهف، آیه ۵۰.</ref>.
#نظر [[امامیه]] و [[معتزله]] بر این است که ابلیس از [[طایفه]] [[جن]] است<ref>مجمع البیان، ج۱، ص۱۸۹.</ref>. مهم‌ترین دلیل این [[نظریه]] [[آیه قرآن]] است: {{متن قرآن|فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِیسَ کَانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ}}<ref>"(همه) فروتنی کردند جز ابلیس که از پریان بود و از فرمان پروردگارش سر پیچید" سوره کهف، آیه ۵۰.</ref>.
#[[ابلیس]] از جنس [[فرشتگان]] است، این نظر به [[ابن عباس]] و برخی [[صحابه]] اسناد داده شده است. دلیل این نظر [[استدلال]] به ظاهر آیاتی است که به [[ملائکه]] [[دستور]] [[سجود]] داده است، مانند: {{متن قرآن|وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِکَةِ اسْجُدُوا}}<ref>"و (یاد کنید) آنگاه را که به فرشتگان گفتیم: برای آدم فروتنی کنید" سوره بقره، آیه ۳۴.</ref> زیرا اگر ابلیس از ملائکه نبود، [[فرمان الهی]] شامل او نمی‌شد و نباید بر [[امتناع]] او [[کیفری]] مترتب شود<ref>انوار التنزیل، ج۱، ص۷۱.</ref>. لکن این استدلال [[ضعیف]] است، زیرا ابلیس چون در میان ملائکه [[زندگی]] میکرد خطاب، شامل او نیز می‌شد.
# [[ابلیس]] از جنس [[فرشتگان]] است، این نظر به [[ابن عباس]] و برخی [[صحابه]] اسناد داده شده است. دلیل این نظر [[استدلال]] به ظاهر آیاتی است که به [[ملائکه]] [[دستور]] [[سجود]] داده است، مانند: {{متن قرآن|وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِکَةِ اسْجُدُوا}}<ref>"و (یاد کنید) آنگاه را که به فرشتگان گفتیم: برای آدم فروتنی کنید" سوره بقره، آیه ۳۴.</ref> زیرا اگر ابلیس از ملائکه نبود، [[فرمان الهی]] شامل او نمی‌شد و نباید بر [[امتناع]] او [[کیفری]] مترتب شود<ref>انوار التنزیل، ج۱، ص۷۱.</ref>. لکن این استدلال [[ضعیف]] است، زیرا ابلیس چون در میان ملائکه [[زندگی]] میکرد خطاب، شامل او نیز می‌شد.


ابلیس، [[آفرینش]] خود را با [[آفرینش آدم]]، [[قیاس]] کرد و گفت: {{متن قرآن|أَنَا خَیْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِی مِنْ نَارٍ وَخَلَقْتَهُ مِنْ طِینٍ}}<ref>"گفت: من از او بهترم! مرا از آتش و او را از گل آفریده‌ای" سوره اعراف، آیه ۱۲.</ref>. علت [[سرپیچی]] ابلیس از [[سجده]] بر [[آدم]] را [[برتری]] جنس خویش بر جنس آدم شمرد. بر اساس [[روایات]]، ابلیس بنیان‌گذار قیاس است: {{متن حدیث|أَوَّلَ‏ مَنْ‏ قَاسَ‏ إِبْلِیسُ‏}}<ref>الکافی، ج۱، ص۵۸.</ref>. قیاس ابلیس یک [[تمثیل]] منطقی و استدلال ظنّی است که از [[نادانی]]، [[خودبینی]] و [[پلیدی]] او سرچشمه میگیرد. این [[اندیشه]] ابلیس در [[رفتار]] او تأثیر گذاشت و سبب شد که در برابر [[دستور خدا]] [[تکبر]] نموده و بر آدم سجده نکند و در نتیجه از درگاه [[خدا]] رانده، رجیم، [[خوار]] و [[ملعون]] شود: {{متن قرآن|فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِیسَ... *... قَالَ فَاهْبِطْ مِنْهَا فَمَا یَکُونُ لَکَ أَنْ تَتَکَبَّرَ فِیهَا فَاخْرُجْ إِنَّکَ مِنَ الصَّاغِرِینَ}}<ref>"همه فروتنی کردند جز ابلیس که سرباز زد... *... فرمود: از آن (جایگاه که داری) فرود آی، تو را نرسد که در آن خود را بزرگ بینی، بیرون رو که تو از خرد پایگانی!" سوره اعراف، آیه ۱۱-۱۳.</ref>.
ابلیس، [[آفرینش]] خود را با [[آفرینش آدم]]، [[قیاس]] کرد و گفت: {{متن قرآن|أَنَا خَیْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِی مِنْ نَارٍ وَخَلَقْتَهُ مِنْ طِینٍ}}<ref>"گفت: من از او بهترم! مرا از آتش و او را از گل آفریده‌ای" سوره اعراف، آیه ۱۲.</ref>. علت [[سرپیچی]] ابلیس از [[سجده]] بر [[آدم]] را [[برتری]] جنس خویش بر جنس آدم شمرد. بر اساس [[روایات]]، ابلیس بنیان‌گذار قیاس است: {{متن حدیث|أَوَّلَ‏ مَنْ‏ قَاسَ‏ إِبْلِیسُ‏}}<ref>الکافی، ج۱، ص۵۸.</ref>. قیاس ابلیس یک [[تمثیل]] منطقی و استدلال ظنّی است که از [[نادانی]]، [[خودبینی]] و [[پلیدی]] او سرچشمه میگیرد. این [[اندیشه]] ابلیس در [[رفتار]] او تأثیر گذاشت و سبب شد که در برابر [[دستور خدا]] [[تکبر]] نموده و بر آدم سجده نکند و در نتیجه از درگاه [[خدا]] رانده، رجیم، [[خوار]] و [[ملعون]] شود: {{متن قرآن|فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِیسَ... *... قَالَ فَاهْبِطْ مِنْهَا فَمَا یَکُونُ لَکَ أَنْ تَتَکَبَّرَ فِیهَا فَاخْرُجْ إِنَّکَ مِنَ الصَّاغِرِینَ}}<ref>"همه فروتنی کردند جز ابلیس که سرباز زد... *... فرمود: از آن (جایگاه که داری) فرود آی، تو را نرسد که در آن خود را بزرگ بینی، بیرون رو که تو از خرد پایگانی!" سوره اعراف، آیه ۱۱-۱۳.</ref>.
خط ۲۰۲: خط ۲۰۲:
وجود ابلیس با قطع نظر از وجود انسان[[خیر]] است و نسبت به انسان‌ها [[شرّ]] محسوب می‌شود، همان‌طوری که وجود مار و عقرب، نسبت به کل [[نظام هستی]] خیر است، ولی نسبت به جاندارانی که [[جان]] آنها در خط نیش این دو حیوان است [[شر]] محسوب میشوند. [[قرآن کریم]] می‌فرماید: {{متن قرآن|الَّذِی أَحْسَنَ کُلَّ شَیْءٍ خَلَقَهُ وَبَدَأَ خَلْقَ الْإِنْسَانِ مِنْ طِینٍ}}<ref>"اوست که هر چه آفرید نیکو آفرید و آفرینش آدمی را از گلی آغازید" سوره سجده، آیه ۷.</ref><ref>المیزان، ج۸، ص۳۷.</ref>.
وجود ابلیس با قطع نظر از وجود انسان[[خیر]] است و نسبت به انسان‌ها [[شرّ]] محسوب می‌شود، همان‌طوری که وجود مار و عقرب، نسبت به کل [[نظام هستی]] خیر است، ولی نسبت به جاندارانی که [[جان]] آنها در خط نیش این دو حیوان است [[شر]] محسوب میشوند. [[قرآن کریم]] می‌فرماید: {{متن قرآن|الَّذِی أَحْسَنَ کُلَّ شَیْءٍ خَلَقَهُ وَبَدَأَ خَلْقَ الْإِنْسَانِ مِنْ طِینٍ}}<ref>"اوست که هر چه آفرید نیکو آفرید و آفرینش آدمی را از گلی آغازید" سوره سجده، آیه ۷.</ref><ref>المیزان، ج۸، ص۳۷.</ref>.


در [[دین مبین اسلام]]، [[ابلیس]] به عنوان مخلوقی از [[مخلوقات]] [[خداوند]] مطرح است که بر اساس [[حکمت الهی]] برای [[آزمایش]] و به کمال رسیدن [[انسان‌ها]] [[آفریده]] شده است و به هیچ وجه نقشی در [[آفرینش]] مخلوقات ندارد. گروهی [[عقیده]] بر این داشتند که عالم دارای دو مبدأ است: مبدأ خیر که آن را "یزدان" مینامیدند و مبدأ [[شرور]] که آن را "[[اهریمن]]" می‌خواندند<ref>المیزان، ج۱۳، ص۴۵۸؛ مجمع البیان، ج۴، ص۵۳؛ الملل و نحل، ج۱، ص۱۵۲.</ref>. و به این ترتیب دارای [[شرک]] در [[خالقیت]] بودند نه شرک در [[عبادت]]. برخی این عقیده را به [[مجوس]] (زرتشتی‌ها) نسبت داده‌اند<ref>عدل الهی، ص۵۶ و ۷۰.</ref>؛ و مقصود آنها از اهریمن همان [[شیطان]] است<ref>المواقف، ج۳، ص۶۵؛ التفسیر الکبیر، ج۳، ص۸۹.</ref>؛ گروهی دیگر به نام "یزیدیه" قائل به [[الوهیت]] ابلیس هستند<ref>المیزان، ج۷، ص۲۹۰.</ref>؛ و به ابلیس، "کاووس [[ملک]]" و "عزازیل" می‌گویند<ref>الموسوعة المیسرة فی الأدیان، ج۱، ص۴.</ref>.<ref>[[حسن فتحی|فتحی، حسن]]، [[ابلیس - فتحی (مقاله)|مقاله «ابلیس»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]].</ref>
در [[دین مبین اسلام]]، [[ابلیس]] به عنوان مخلوقی از [[مخلوقات]] [[خداوند]] مطرح است که بر اساس [[حکمت الهی]] برای [[آزمایش]] و به کمال رسیدن [[انسان‌ها]] [[آفریده]] شده است و به هیچ وجه نقشی در [[آفرینش]] مخلوقات ندارد. گروهی [[عقیده]] بر این داشتند که عالم دارای دو مبدأ است: مبدأ خیر که آن را "یزدان" مینامیدند و مبدأ [[شرور]] که آن را "[[اهریمن]]" می‌خواندند<ref>المیزان، ج۱۳، ص۴۵۸؛ مجمع البیان، ج۴، ص۵۳؛ الملل و نحل، ج۱، ص۱۵۲.</ref>. و به این ترتیب دارای [[شرک]] در [[خالقیت]] بودند نه شرک در [[عبادت]]. برخی این عقیده را به [[مجوس]] (زرتشتی‌ها) نسبت داده‌اند<ref>عدل الهی، ص۵۶ و ۷۰.</ref>؛ و مقصود آنها از اهریمن همان [[شیطان]] است<ref>المواقف، ج۳، ص۶۵؛ التفسیر الکبیر، ج۳، ص۸۹.</ref>؛ گروهی دیگر به نام "یزیدیه" قائل به [[الوهیت]] ابلیس هستند<ref>المیزان، ج۷، ص۲۹۰.</ref>؛ و به ابلیس، "کاووس [[ملک]]" و "عزازیل" می‌گویند<ref>الموسوعة المیسرة فی الأدیان، ج۱، ص۴.</ref><ref>[[حسن فتحی|فتحی، حسن]]، [[ابلیس - فتحی (مقاله)|مقاله «ابلیس»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]].</ref>


== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
#[[پرونده:000052.jpg|22px]] [[علی محمدی آشنانی|محمدی آشنانی، علی]]، [[ ابلیس - محمدی آشنانی (مقاله)|مقاله «ابلیس»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]'''
# [[پرونده:000052.jpg|22px]] [[علی محمدی آشنانی|محمدی آشنانی، علی]]، [[ابلیس - محمدی آشنانی (مقاله)|مقاله «ابلیس»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]'''
#[[پرونده:10524027.jpg|22px]] [[حسن فتحی|فتحی، حسن]]، [[ابلیس - فتحی (مقاله)|مقاله «ابلیس»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]]'''
# [[پرونده:10524027.jpg|22px]] [[حسن فتحی|فتحی، حسن]]، [[ابلیس - فتحی (مقاله)|مقاله «ابلیس»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]]'''
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش