ابوموسی اشعری در نهج البلاغه: تفاوت میان نسخهها
جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۲
جز (جایگزینی متن - '\<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(252\,\s252\,\s233\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\[\[(.*)\]\](.*)\"\'\'\'(.*)\'\'\'\"(.*)\<\/div\>\n\<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(255\,\s245\,\s227\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\<\/div\>\n\n' به '{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = $2 | عنوان مدخل = $4 | مداخل مرتبط = $6 | پرسش مرتبط = }} ') |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۲) |
||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
| صحابی = | | صحابی = | ||
| راوی از معصوم = [[امام علی]]{{ع}} <ref>الفقیه جلد ۴ حدیث ۴۴۷؛ التهذیب جلد ۱٠ حدیث ۱۱۶۸</ref> | | راوی از معصوم = [[امام علی]]{{ع}} <ref>الفقیه جلد ۴ حدیث ۴۴۷؛ التهذیب جلد ۱٠ حدیث ۱۱۶۸</ref> | ||
| مشایخ = [[سعد بن ابی وقاص ]]، [[أبو سعید الخدری]]، [[عائشة بنت أبی بکر الصدیق]]، [[أبو هریرة الدوسی]]، [[عبد الله بن مسعود]]، [[علی بن ابی طالب]] | | مشایخ = [[سعد بن ابی وقاص]]، [[أبو سعید الخدری]]، [[عائشة بنت أبی بکر الصدیق]]، [[أبو هریرة الدوسی]]، [[عبد الله بن مسعود]]، [[علی بن ابی طالب]] | ||
| راویان از او = [[أبو إسحاق السبیعی]]، [[عمار بن یاسر العنسی]]، [[صدی بن عجلان الباهلی]]، [[ أبو الأسود الدؤلی]]، [[یحیی بن سعید بن المسیب]]<ref>الفقیه جلد ۴ حدیث ۴۴۷؛ التهذیب جلد ۱٠ حدیث ۱۱۶۸</ref> | | راویان از او = [[أبو إسحاق السبیعی]]، [[عمار بن یاسر العنسی]]، [[صدی بن عجلان الباهلی]]، [[أبو الأسود الدؤلی]]، [[یحیی بن سعید بن المسیب]]<ref>الفقیه جلد ۴ حدیث ۴۴۷؛ التهذیب جلد ۱٠ حدیث ۱۱۶۸</ref> | ||
| اعتبار = ليس براو، خبيث، دجال | | اعتبار = ليس براو، خبيث، دجال | ||
| موضوع روایات = | | موضوع روایات = | ||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
نقش [[ابوموسی]] در جریان [[جنگ صفین]] و ماجرای [[حکمیّت]]، نقشی مهم است. او با وجود هشدار بزرگانی چون [[عبدالله ابن عباس]] و [[مالک اشتر]]، [[فریب]] [[عمروعاص]] را خورد و زمینههای استقرار [[حکومت]] [[بنیامیه]] را فراهم ساخت. [[امام علی]]{{ع}} پس از این ماجرا در خطبهای حکمین را مورد [[نکوهش]] قرار میدهد: مردمی هستند [[درشتخوی]] و [[رذل]] و [[پست]]، بردگانی فرومایهاند، هر یک از سویی گرد آمده و از جایی برچیده شده، کسانیکه هنوز باید [[دین]] خود را فراگیرند و به [[آداب]] آن آشنا شوند، [[تعلیم]] دهند و در [[کارها]] آزموده شوند. کسی بر آنان [[سرپرستی]] یابد و دستشان بگیرد. نه از مهاجراناند و نه از [[انصار]] و نه از آنان که در [[مدینه]] جای داشتند و بر [[ایمان]] [[استوار]] بودند. بدانید که [[شامیان]] کسی را به [[داوری]] [[اختیار]] کردند که به آنچه [[دوست]] دارند از همه نزدیکتر بود و شما کسی را برگزیدید که به آنچه ناخوش دارید از همه نزدیکتر، بهیاد آرید [[عبدالله بن قیس]] را که دیروز میگفت این [[فتنه]] است، پس زه کمانهای خود را بگشایید و شمشیرها را در نیام کنید. اگر راست میگفته، پس در آمدنش به نزد ما، بیآنکه مجبورش کرده باشند، [[خطا]] کرده و اگر [[دروغ]] میگفته، [[تهمت]] در [[حق]] او رواست<ref>{{متن حدیث|جُفَاةٌ طَغَامٌ، وَ عَبِيدٌ أَقْزَامٌ، جُمِعُوا مِنْ كُلِّ أَوْبٍ، وَ تُلُقِّطُوا مِنْ كُلِّ شَوْبٍ، مِمَّنْ يَنْبَغِي أَنْ يُفَقَّهَ وَ يُؤَدَّبَ، وَ يُعَلَّمَ وَ يُدَرَّبَ، وَ يُوَلَّى عَلَيْهِ، وَ يُؤْخَذَ عَلَى يَدَيْهِ. لَيْسُوا مِنَ اَلْمُهَاجِرِينَ وَ اَلْأَنْصَارِ وَ لاَ مِنَ اَلَّذِينَ تَبَوَّؤُا اَلدّٰارَ وَ اَلْإِيمٰانَ أَلاَ وَ إِنَّ اَلْقَوْمَ اِخْتَارُوا لِأَنْفُسِهِمْ أَقْرَبَ اَلْقَوْمِ مِمَّا تُحِبُّونَ وَ إِنَّكُمُ اِخْتَرْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ أَقْرَبَ اَلْقَوْمِ مِمَّا تَكْرَهُونَ وَ إِنَّمَا عَهْدُكُمْ بِعَبْدِ اَللَّهِ بْنِ قَيْسٍ بِالْأَمْسِ يَقُولُ إِنَّهَا فِتْنَةٌ}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۲۳۸.</ref> | نقش [[ابوموسی]] در جریان [[جنگ صفین]] و ماجرای [[حکمیّت]]، نقشی مهم است. او با وجود هشدار بزرگانی چون [[عبدالله ابن عباس]] و [[مالک اشتر]]، [[فریب]] [[عمروعاص]] را خورد و زمینههای استقرار [[حکومت]] [[بنیامیه]] را فراهم ساخت. [[امام علی]]{{ع}} پس از این ماجرا در خطبهای حکمین را مورد [[نکوهش]] قرار میدهد: مردمی هستند [[درشتخوی]] و [[رذل]] و [[پست]]، بردگانی فرومایهاند، هر یک از سویی گرد آمده و از جایی برچیده شده، کسانیکه هنوز باید [[دین]] خود را فراگیرند و به [[آداب]] آن آشنا شوند، [[تعلیم]] دهند و در [[کارها]] آزموده شوند. کسی بر آنان [[سرپرستی]] یابد و دستشان بگیرد. نه از مهاجراناند و نه از [[انصار]] و نه از آنان که در [[مدینه]] جای داشتند و بر [[ایمان]] [[استوار]] بودند. بدانید که [[شامیان]] کسی را به [[داوری]] [[اختیار]] کردند که به آنچه [[دوست]] دارند از همه نزدیکتر بود و شما کسی را برگزیدید که به آنچه ناخوش دارید از همه نزدیکتر، بهیاد آرید [[عبدالله بن قیس]] را که دیروز میگفت این [[فتنه]] است، پس زه کمانهای خود را بگشایید و شمشیرها را در نیام کنید. اگر راست میگفته، پس در آمدنش به نزد ما، بیآنکه مجبورش کرده باشند، [[خطا]] کرده و اگر [[دروغ]] میگفته، [[تهمت]] در [[حق]] او رواست<ref>{{متن حدیث|جُفَاةٌ طَغَامٌ، وَ عَبِيدٌ أَقْزَامٌ، جُمِعُوا مِنْ كُلِّ أَوْبٍ، وَ تُلُقِّطُوا مِنْ كُلِّ شَوْبٍ، مِمَّنْ يَنْبَغِي أَنْ يُفَقَّهَ وَ يُؤَدَّبَ، وَ يُعَلَّمَ وَ يُدَرَّبَ، وَ يُوَلَّى عَلَيْهِ، وَ يُؤْخَذَ عَلَى يَدَيْهِ. لَيْسُوا مِنَ اَلْمُهَاجِرِينَ وَ اَلْأَنْصَارِ وَ لاَ مِنَ اَلَّذِينَ تَبَوَّؤُا اَلدّٰارَ وَ اَلْإِيمٰانَ أَلاَ وَ إِنَّ اَلْقَوْمَ اِخْتَارُوا لِأَنْفُسِهِمْ أَقْرَبَ اَلْقَوْمِ مِمَّا تُحِبُّونَ وَ إِنَّكُمُ اِخْتَرْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ أَقْرَبَ اَلْقَوْمِ مِمَّا تَكْرَهُونَ وَ إِنَّمَا عَهْدُكُمْ بِعَبْدِ اَللَّهِ بْنِ قَيْسٍ بِالْأَمْسِ يَقُولُ إِنَّهَا فِتْنَةٌ}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۲۳۸.</ref> | ||
[[امام]]{{ع}} پس از ماجرای [[حکمیّت]] در نامهای [[ابوموسی]] را [[نکوهش]] کرد و چنین فرمود: "هر چند که تو آن [[شایستگی]] را که به هنگام جدا شدن داشتی، از دست داده باشی. [[بدبخت]] آنکه از سود [[عقل]] و تجربتی که او را دادهاند، بیبهره ماند. من نمیتوانم سخن [[باطل]] و [[نادرست]] را [[تحمل]] کنم یا کاری را که [[خدا]] به [[صلاح]] آورده، تباه سازم. پس آنچه را که نمیدانی چیست رها کن، زیرا [[مردم]] [[بدکردار]] با این سخنان نابکارانه تو به سوی تو خواهند شتافت"<ref>{{متن حدیث|وَ إِنْ تَغَيَّرْتَ عَنْ صَالِحِ مَا فَارَقْتَنِي عَلَيْهِ فَإِنَّ اَلشَّقِيَّ مَنْ حُرِمَ نَفْعَ مَا أُوتِيَ مِنَ اَلْعَقْلِ وَ اَلتَّجْرِبَةِ وَ إِنِّي لَأَعْبَدُ أَنْ يَقُولَ قَائِلٌ بِبَاطِلٍ وَ أَنْ أُفْسِدَ أَمْراً قَدْ أَصْلَحَهُ اَللَّهُ فَدَعْ مَا لاَ تَعْرِفُ فَإِنَّ شِرَارَ اَلنَّاسِ طَائِرُونَ إِلَيْكَ بِأَقَاوِيلِ اَلسَّوْءِ}}؛ نهج البلاغه، نامه ۷۸.</ref> | [[امام]]{{ع}} پس از ماجرای [[حکمیّت]] در نامهای [[ابوموسی]] را [[نکوهش]] کرد و چنین فرمود: "هر چند که تو آن [[شایستگی]] را که به هنگام جدا شدن داشتی، از دست داده باشی. [[بدبخت]] آنکه از سود [[عقل]] و تجربتی که او را دادهاند، بیبهره ماند. من نمیتوانم سخن [[باطل]] و [[نادرست]] را [[تحمل]] کنم یا کاری را که [[خدا]] به [[صلاح]] آورده، تباه سازم. پس آنچه را که نمیدانی چیست رها کن، زیرا [[مردم]] [[بدکردار]] با این سخنان نابکارانه تو به سوی تو خواهند شتافت"<ref>{{متن حدیث|وَ إِنْ تَغَيَّرْتَ عَنْ صَالِحِ مَا فَارَقْتَنِي عَلَيْهِ فَإِنَّ اَلشَّقِيَّ مَنْ حُرِمَ نَفْعَ مَا أُوتِيَ مِنَ اَلْعَقْلِ وَ اَلتَّجْرِبَةِ وَ إِنِّي لَأَعْبَدُ أَنْ يَقُولَ قَائِلٌ بِبَاطِلٍ وَ أَنْ أُفْسِدَ أَمْراً قَدْ أَصْلَحَهُ اَللَّهُ فَدَعْ مَا لاَ تَعْرِفُ فَإِنَّ شِرَارَ اَلنَّاسِ طَائِرُونَ إِلَيْكَ بِأَقَاوِيلِ اَلسَّوْءِ}}؛ نهج البلاغه، نامه ۷۸.</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص۸۸؛ [[داوود الهامی|الهامی، داوود]]، [[صحابه از دیدگاه نهج البلاغه (کتاب)|صحابه از دیدگاه نهج البلاغه]]، ص۱۷۳-۱۷۸.</ref> | ||
[[امام]] در [[نامه]] دیگری در پاسخ [[ابوموسی اشعری]] درباره حکمین مینویسد: "بسیاری از [[مردم]] از بهره زیادی که ممکن بود (در اثر [[تهذیب نفس]] در [[آخرت]] نصیب آنها گردد) بازماندند. به [[دنیا]] روی آوردند و از سر [[هوای نفس]] [[سخن]] گفتند و این کار باعث [[تعجب]] من گردیده که اقوامی [[خودپسند]] در آن گرد آمدهاند من میخواهم زخم درون آنها را مداوا کنم؛ چراکه میترسم مزمن و غیر قابل علاج گردد. بدان که هیچ کس نیست که نسبت به [[وحدت]] و [[اتحاد]] [[امت]] محمد از من حریصتر و علاقهاش به آن از من بیشتر باشد. من در این کار [[پاداش نیک]] و سرانجام [[شایسته]] از [[خدا]] میطلبم و به آنچه [[تعهد]] کردهام من [[وفا]] دارم هر چند تو از آن [[شایستگی]] که به هنگام رفتن از نزد من داشتی، [[تغییر]] پیدا کرده باشی. | [[امام]] در [[نامه]] دیگری در پاسخ [[ابوموسی اشعری]] درباره حکمین مینویسد: "بسیاری از [[مردم]] از بهره زیادی که ممکن بود (در اثر [[تهذیب نفس]] در [[آخرت]] نصیب آنها گردد) بازماندند. به [[دنیا]] روی آوردند و از سر [[هوای نفس]] [[سخن]] گفتند و این کار باعث [[تعجب]] من گردیده که اقوامی [[خودپسند]] در آن گرد آمدهاند من میخواهم زخم درون آنها را مداوا کنم؛ چراکه میترسم مزمن و غیر قابل علاج گردد. بدان که هیچ کس نیست که نسبت به [[وحدت]] و [[اتحاد]] [[امت]] محمد از من حریصتر و علاقهاش به آن از من بیشتر باشد. من در این کار [[پاداش نیک]] و سرانجام [[شایسته]] از [[خدا]] میطلبم و به آنچه [[تعهد]] کردهام من [[وفا]] دارم هر چند تو از آن [[شایستگی]] که به هنگام رفتن از نزد من داشتی، [[تغییر]] پیدا کرده باشی. | ||
خط ۸۱: | خط ۸۱: | ||
:ای ابوموسی، [[فریب]] خوردی، چه پیرمردی سطحی اندیش و خفته [[دل]] و [[ناآگاه]] بودی؟ ما از بدگمانیهایی که بر تو میرفت به [[نجوا]] سخن میگفتیم ولی تو خود [[صحت]] آن بدگمانیها را آشکار ساختی پشیمان دست [[ندامت]] به دندان گزد ولی این انگشت به دندان گزیدن تو را چه سودی دهد؟. | :ای ابوموسی، [[فریب]] خوردی، چه پیرمردی سطحی اندیش و خفته [[دل]] و [[ناآگاه]] بودی؟ ما از بدگمانیهایی که بر تو میرفت به [[نجوا]] سخن میگفتیم ولی تو خود [[صحت]] آن بدگمانیها را آشکار ساختی پشیمان دست [[ندامت]] به دندان گزد ولی این انگشت به دندان گزیدن تو را چه سودی دهد؟. | ||
[[یاران]] [[معاویه]] از آن پس او را [[امیرالمؤمنین]] خواندند. علی یارانش را [[مذمت]] کرد که من به شما گفتم قصد اینها فریب و [[نیرنگ]] است ولی نشنیدید. [[امام]] در این باره فرمود: «... [[نافرمانی]] از دستور [[نصیحت]] کننده [[مهربان]]، [[دانا]] و با تجربه، باعث [[حسرت]] میشود و [[پشیمانی]] به دنبال دارد. من دستور خویش را در مورد [[حکمیت]] به شما گفتم و نظر خاص خویش را در [[اختیار]] شما گذاردم «اگر کسی گوش به سخنان قصیر میداد» اما شما همانند [[مخالفان]] [[جفاکار]] و [[نافرمانان]] [[پیمان شکن]] [[امتناع]] ورزیدید، تا آنجا که نصیحت کننده در [[پند]] خویش گویا به تردید افتاد و از پند و [[اندرز]] خودداری نمود»<ref>{{متن حدیث|فَإِنَّ مَعْصِيَةَ اَلنَّاصِحِ اَلشَّفِيقِ اَلْعَالِمِ اَلْمُجَرَّبِ تُورِثُ اَلْحَسْرَةَ وَ تُعْقِبُ اَلنَّدَامَةَ وَ قَدْ كُنْتُ أَمَرْتُكُمْ فِي هَذِهِ اَلْحُكُومَةِ أَمْرِي وَ نَخَلْتُ لَكُمْ مَخْزُونَ رَأْيِي لَوْ كَانَ يُطَاعُ لِقَصِيرٍ أَمْرٌ فَأَبَيْتُمْ عَلَيَّ إِبَاءَ اَلْمُخَالِفِينَ اَلْجُفَاةِ وَ اَلْمُنَابِذِينَ اَلْعُصَاةِ حَتَّى اِرْتَابَ اَلنَّاصِحُ بِنُصْحِهِ وَ ضَنَّ اَلزَّنْدُ بِقَدْحِهِ..}}نهج البلاغه، کلام ۳۵.</ref> | [[یاران]] [[معاویه]] از آن پس او را [[امیرالمؤمنین]] خواندند. علی یارانش را [[مذمت]] کرد که من به شما گفتم قصد اینها فریب و [[نیرنگ]] است ولی نشنیدید. [[امام]] در این باره فرمود: «... [[نافرمانی]] از دستور [[نصیحت]] کننده [[مهربان]]، [[دانا]] و با تجربه، باعث [[حسرت]] میشود و [[پشیمانی]] به دنبال دارد. من دستور خویش را در مورد [[حکمیت]] به شما گفتم و نظر خاص خویش را در [[اختیار]] شما گذاردم «اگر کسی گوش به سخنان قصیر میداد» اما شما همانند [[مخالفان]] [[جفاکار]] و [[نافرمانان]] [[پیمان شکن]] [[امتناع]] ورزیدید، تا آنجا که نصیحت کننده در [[پند]] خویش گویا به تردید افتاد و از پند و [[اندرز]] خودداری نمود»<ref>{{متن حدیث|فَإِنَّ مَعْصِيَةَ اَلنَّاصِحِ اَلشَّفِيقِ اَلْعَالِمِ اَلْمُجَرَّبِ تُورِثُ اَلْحَسْرَةَ وَ تُعْقِبُ اَلنَّدَامَةَ وَ قَدْ كُنْتُ أَمَرْتُكُمْ فِي هَذِهِ اَلْحُكُومَةِ أَمْرِي وَ نَخَلْتُ لَكُمْ مَخْزُونَ رَأْيِي لَوْ كَانَ يُطَاعُ لِقَصِيرٍ أَمْرٌ فَأَبَيْتُمْ عَلَيَّ إِبَاءَ اَلْمُخَالِفِينَ اَلْجُفَاةِ وَ اَلْمُنَابِذِينَ اَلْعُصَاةِ حَتَّى اِرْتَابَ اَلنَّاصِحُ بِنُصْحِهِ وَ ضَنَّ اَلزَّنْدُ بِقَدْحِهِ..}}نهج البلاغه، کلام ۳۵.</ref><ref>[[داوود الهامی|الهامی، داوود]]، [[صحابه از دیدگاه نهج البلاغه (کتاب)|صحابه از دیدگاه نهج البلاغه]]، ص۱۷۳-۱۷۸.</ref> | ||
==دیدگاه ابن ابی الحدید درباره ابوموسی== | ==دیدگاه ابن ابی الحدید درباره ابوموسی== | ||
خط ۹۰: | خط ۹۰: | ||
باز ابن ابی الحدید از «[[سوید بن غفله]]» [[روایت]] کرده که گفت: با ابوموسی در کنار [[فرات]] هنگام [[خلافت عثمان]] بودیم که برای من خبری از پیامبر{{صل}} نقل کرد گفت از پیامبر{{صل}} شنیدم که [[بنی اسرائیل]] باهم [[اختلاف]] کردند این اختلاف در میان آنها همچنان ادامه داشت تا اینکه دو داور [[گمراه]] که هم خود گمراه بودند و هم [[تابعان]] آنها برای [[اصلاح]] [[انتخاب]] کردند. سرانجام [[امت]] من نیز این چنین خواهد شد آنها دو داور گمراه را برای اصلاح انتخاب خواهند کرد. [[سوید]] میگوید: به [[ابوموسی]] گفتم: مبادا تو یکی از آن دو باشی، او پیراهنش را درآورد افکند و گفت این چنین از آن [[بیزاری]] خواهم کرد. | باز ابن ابی الحدید از «[[سوید بن غفله]]» [[روایت]] کرده که گفت: با ابوموسی در کنار [[فرات]] هنگام [[خلافت عثمان]] بودیم که برای من خبری از پیامبر{{صل}} نقل کرد گفت از پیامبر{{صل}} شنیدم که [[بنی اسرائیل]] باهم [[اختلاف]] کردند این اختلاف در میان آنها همچنان ادامه داشت تا اینکه دو داور [[گمراه]] که هم خود گمراه بودند و هم [[تابعان]] آنها برای [[اصلاح]] [[انتخاب]] کردند. سرانجام [[امت]] من نیز این چنین خواهد شد آنها دو داور گمراه را برای اصلاح انتخاب خواهند کرد. [[سوید]] میگوید: به [[ابوموسی]] گفتم: مبادا تو یکی از آن دو باشی، او پیراهنش را درآورد افکند و گفت این چنین از آن [[بیزاری]] خواهم کرد. | ||
[[ابن ابی الحدید]] در پایان میافزاید: [[جرم]] ابوموسی از نظر «[[معتزله]]» بسیار بزرگ و کردارش به قدری برای [[دین]] زیانبخش بود که بر کسی مخفی نیست و از نظر معتزلیها او از کسانی است که [[گناهان کبیره]] انجام داده و [[توبه]] او نیز ثابت نشده است<ref>شرح ابن ابی الحدید، ج۱۳، ص۳۱۶-۳۳۱.</ref> | [[ابن ابی الحدید]] در پایان میافزاید: [[جرم]] ابوموسی از نظر «[[معتزله]]» بسیار بزرگ و کردارش به قدری برای [[دین]] زیانبخش بود که بر کسی مخفی نیست و از نظر معتزلیها او از کسانی است که [[گناهان کبیره]] انجام داده و [[توبه]] او نیز ثابت نشده است<ref>شرح ابن ابی الحدید، ج۱۳، ص۳۱۶-۳۳۱.</ref><ref>[[داوود الهامی|الهامی، داوود]]، [[صحابه از دیدگاه نهج البلاغه (کتاب)|صحابه از دیدگاه نهج البلاغه]]، ص۱۷۳-۱۷۸.</ref> | ||
==سرانجام ابوموسی== | ==سرانجام ابوموسی== | ||
خط ۹۷: | خط ۹۷: | ||
== منابع == | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
#[[پرونده:13681048.jpg|22px]] [[سید جمالالدین دینپرور|دینپرور، سیدجمالالدین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه نهج البلاغه ج۱''']] | # [[پرونده:13681048.jpg|22px]] [[سید جمالالدین دینپرور|دینپرور، سیدجمالالدین]]، [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه نهج البلاغه ج۱''']] | ||
#[[پرونده:1379394.jpeg|22px]] [[داوود الهامی|الهامی، داوود]]، [[صحابه از دیدگاه نهج البلاغه (کتاب)|'''صحابه از دیدگاه نهج البلاغه''']] | # [[پرونده:1379394.jpeg|22px]] [[داوود الهامی|الهامی، داوود]]، [[صحابه از دیدگاه نهج البلاغه (کتاب)|'''صحابه از دیدگاه نهج البلاغه''']] | ||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||