اثبات ضرورت امامت: تفاوت میان نسخهها
جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۲
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۲) |
|||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
این [[برهان]]، یکی از مهمترین [[براهین]] کلامی [[ضرورت وجود امام]] است که در بیان [[عالمان شیعه]]<ref>سید مرتضی، در تبین لطف بودن امامت چنین آورده است: "ما امامت و رهبری را به دو شرط لازم میدانیم: یکی اینکه تکالیف عقلی وجود داشته باشد و دیگری اینکه مکلفان معصوم نباشند. هر گاه هر دو شرط یا یکی از آن دو، منتفی گردد، امامت و رهبری لازم نخواهد بود"، خواجه نصیرالدین طوسی مینویسد: "وجود امام لطف است و تصرّف امام لطف دیگری است و اگر ما از آن لطف محروم ماندهایم، کوتاهی از جانب ماست"؛ (کشف المراد، ص۳۶۲. {{عربی|الامام لطف و تصرفه لطف آخر و عدمه منّا}}؛ فاضل مقداد در تبیین لطف بودن امام مینویسد: "از آنجا که موضوع لطف، تکلیف است و تکلیف به عقلی و شرعی (وحیانی) تقسیم میشود، لطف بودن امامت را میتوان هم به تکالیف عقلی تبیین کرد و هم به تکالیف شرعی".</ref>، به تفصیل آمده است<ref>الألفین، ص۱۳؛ أنوار الملکوت فی شرح الیاقوت، ص۲۱۰، الباب الحادی عشر، ص۱۰؛ الشافی فی الإمامة، ج۱، ص۴۷؛ الاعتماد فی شرح واجب الاعتقاد، ص۸؛ بدایة المعارف الإلهیة فی شرح عقائد الإمامیة، ج۲، ص۲۲؛ دلائل الصدق، ج۴، ص۲۵۳؛ قواعد المرام فی علم الکلام، ص۱۷۵؛ کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ص۳۶۲؛ محاضرات فی الإلهیات، ص۳۴۶: النکت الاعتقادیة، ص۴۵؛ اللوامع الالهیه، ص۳۲۶؛ المنقذ من التقلید، ص۲۹۷؛ کشف المراد، تعلیقه آیتالله سبحانی، ص۱۰۶؛ کفایةالموحدین، ج۱، ص۵۰۵.</ref>. [[لطف]]<ref>لطیف از اسمای حسنای الهی به شمار میآید: {{متن قرآن|اللَّهُ لَطِيفٌ بِعِبَادِهِ}}«خداوند در کار بندگانش نازکبین است» سوره شوری، آیه ۱۹.</ref> آن است که [[مکلف]] با آن، به انجام [[طاعت]] نزدیکتر و از انجام [[معصیت]] دورتر گردد، به این شرط که به حدّ اِجبار نرسیده و در [[توانایی]] مکلف بر [[تکلیف]] نقشی نداشته باشد<ref>إرشاد الطالبین إلی نهج المسترشدین، ص۲۷۶: {{عربی|و هو ما یقرب من فعل الطاعة و یبعد عن المعصیة و لم یکن له حظ فی التمکین؛ الإمامة فی أهم الکتب الکلامیة و عقیدة الشیعة الإمامیة}}، ص۱۵۸: {{عربی|اللطف عندنا: ما یقرب العبد إلی الطاعة و یبعده عن المعصیة ولا حظّ له فی التمکین ولا یبلغ الإلجاء}}.</ref>. | این [[برهان]]، یکی از مهمترین [[براهین]] کلامی [[ضرورت وجود امام]] است که در بیان [[عالمان شیعه]]<ref>سید مرتضی، در تبین لطف بودن امامت چنین آورده است: "ما امامت و رهبری را به دو شرط لازم میدانیم: یکی اینکه تکالیف عقلی وجود داشته باشد و دیگری اینکه مکلفان معصوم نباشند. هر گاه هر دو شرط یا یکی از آن دو، منتفی گردد، امامت و رهبری لازم نخواهد بود"، خواجه نصیرالدین طوسی مینویسد: "وجود امام لطف است و تصرّف امام لطف دیگری است و اگر ما از آن لطف محروم ماندهایم، کوتاهی از جانب ماست"؛ (کشف المراد، ص۳۶۲. {{عربی|الامام لطف و تصرفه لطف آخر و عدمه منّا}}؛ فاضل مقداد در تبیین لطف بودن امام مینویسد: "از آنجا که موضوع لطف، تکلیف است و تکلیف به عقلی و شرعی (وحیانی) تقسیم میشود، لطف بودن امامت را میتوان هم به تکالیف عقلی تبیین کرد و هم به تکالیف شرعی".</ref>، به تفصیل آمده است<ref>الألفین، ص۱۳؛ أنوار الملکوت فی شرح الیاقوت، ص۲۱۰، الباب الحادی عشر، ص۱۰؛ الشافی فی الإمامة، ج۱، ص۴۷؛ الاعتماد فی شرح واجب الاعتقاد، ص۸؛ بدایة المعارف الإلهیة فی شرح عقائد الإمامیة، ج۲، ص۲۲؛ دلائل الصدق، ج۴، ص۲۵۳؛ قواعد المرام فی علم الکلام، ص۱۷۵؛ کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ص۳۶۲؛ محاضرات فی الإلهیات، ص۳۴۶: النکت الاعتقادیة، ص۴۵؛ اللوامع الالهیه، ص۳۲۶؛ المنقذ من التقلید، ص۲۹۷؛ کشف المراد، تعلیقه آیتالله سبحانی، ص۱۰۶؛ کفایةالموحدین، ج۱، ص۵۰۵.</ref>. [[لطف]]<ref>لطیف از اسمای حسنای الهی به شمار میآید: {{متن قرآن|اللَّهُ لَطِيفٌ بِعِبَادِهِ}}«خداوند در کار بندگانش نازکبین است» سوره شوری، آیه ۱۹.</ref> آن است که [[مکلف]] با آن، به انجام [[طاعت]] نزدیکتر و از انجام [[معصیت]] دورتر گردد، به این شرط که به حدّ اِجبار نرسیده و در [[توانایی]] مکلف بر [[تکلیف]] نقشی نداشته باشد<ref>إرشاد الطالبین إلی نهج المسترشدین، ص۲۷۶: {{عربی|و هو ما یقرب من فعل الطاعة و یبعد عن المعصیة و لم یکن له حظ فی التمکین؛ الإمامة فی أهم الکتب الکلامیة و عقیدة الشیعة الإمامیة}}، ص۱۵۸: {{عربی|اللطف عندنا: ما یقرب العبد إلی الطاعة و یبعده عن المعصیة ولا حظّ له فی التمکین ولا یبلغ الإلجاء}}.</ref>. | ||
دلیل بر [[وجوب امامت]] و [[رهبری]]، با توجّه به دو شرط یاد شده، این است که هر [[انسان]] [[عاقل]] آشنا به عرف و سیره [[عقلای بشر]] بهروشنی [[تصدیق]] میکند هرگاه [[رهبر]] جامعهای [[با کفایت]] و [[تدبیر]] خود، از [[ظلم]] و [[تباهی]] جلوگیری کند و از [[فضیلت]] و [[عدالت]] [[دفاع]] نماید، شرایط [[اجتماعی]] برای بسط [[فضائل]] و [[ارزشها]] فراهمتر خواهد بود و [[مردم]] از [[ستمگری]] و [[پلیدی]] میگریزند و این مطلب چیزی جز [[لطف]] نیست<ref>الذخیرة فی علم الکلام، ص۴۰۹.</ref>. این [[امامت]] و رهبری، [[لطف خداوند]] در [[حق]] [[مکلفان]] است و مقتضای [[حکمت الهی]] این است که مکلفان را از آن [[محروم]] نسازد<ref>الذخیرة فی علم الکلام، ص۴۰۹.</ref> | دلیل بر [[وجوب امامت]] و [[رهبری]]، با توجّه به دو شرط یاد شده، این است که هر [[انسان]] [[عاقل]] آشنا به عرف و سیره [[عقلای بشر]] بهروشنی [[تصدیق]] میکند هرگاه [[رهبر]] جامعهای [[با کفایت]] و [[تدبیر]] خود، از [[ظلم]] و [[تباهی]] جلوگیری کند و از [[فضیلت]] و [[عدالت]] [[دفاع]] نماید، شرایط [[اجتماعی]] برای بسط [[فضائل]] و [[ارزشها]] فراهمتر خواهد بود و [[مردم]] از [[ستمگری]] و [[پلیدی]] میگریزند و این مطلب چیزی جز [[لطف]] نیست<ref>الذخیرة فی علم الکلام، ص۴۰۹.</ref>. این [[امامت]] و رهبری، [[لطف خداوند]] در [[حق]] [[مکلفان]] است و مقتضای [[حکمت الهی]] این است که مکلفان را از آن [[محروم]] نسازد<ref>الذخیرة فی علم الکلام، ص۴۰۹.</ref><ref>ر.ک: [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[کلام تطبیقی ج۲ (کتاب)|کلام تطبیقی ج۲]]، ص۲۰۶ ـ ۲۰۸.</ref> | ||
همانگونه که لطف و [[حکمت خدا]] ایجاب میکند، وسایل [[رشد]] وجودی انسان با [[فرستادن پیامبران]] و اسباب رسیدن به [[سعادت واقعی]] وی را با برنامه و [[قانون]] فراهم سازد، همین لطف و [[حکمت]] او اقتضا میکند، پس از [[پیامبر اسلام]]{{صل}} نیز رهبرانی جهت [[تفسیر]] و تبیین صحیح [[قوانین الهی]] و [[هدایت]] [[انسانها]] و رساندن آنها به آن [[هدف]] والا از طرف [[خداوند]] توسط پیامبرش معیّن شود، تا مردم را از [[انحراف]] و [[گمراهی]] بازدارند و به حق هدایت کنند. | همانگونه که لطف و [[حکمت خدا]] ایجاب میکند، وسایل [[رشد]] وجودی انسان با [[فرستادن پیامبران]] و اسباب رسیدن به [[سعادت واقعی]] وی را با برنامه و [[قانون]] فراهم سازد، همین لطف و [[حکمت]] او اقتضا میکند، پس از [[پیامبر اسلام]]{{صل}} نیز رهبرانی جهت [[تفسیر]] و تبیین صحیح [[قوانین الهی]] و [[هدایت]] [[انسانها]] و رساندن آنها به آن [[هدف]] والا از طرف [[خداوند]] توسط پیامبرش معیّن شود، تا مردم را از [[انحراف]] و [[گمراهی]] بازدارند و به حق هدایت کنند. | ||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
[[احساس نیاز به رهبری]] در نهاد هر [[انسان]] و [[فطرت]] او نهفته است. همچنان که این احساس نیاز در میان پارهای از حیوانات نیز [[مشاهده]] میشود. البته [[نیاز انسان]] به رهبری و [[مدیریت]] بیش از حیوانات است؛ زیرا شعاع احتیاجات انسان بسی فراتر و گستردهتر از آنهاست، انسان علاوه بر نیازهای گسترده مادی، یک [[سلسله]] نیازهای [[روحی]] و [[معنوی]] دارد. چیزی که نیاز فطری و [[عقلی]] به رهبری را در انسان [[اثبات]] میکند این است: از روزی که [[تاریخ]] [[بشر]] آغاز شده و [[اجتماع]] [[انسانها]] پدید آمده و در گوشه و کنار [[جهان]] جامعههای کوچک یا بزرگ، مترقی یا غیرمترقی تشکیل یافته، هرگز جامعهای بدون [[زمامدار]] و [[سرپرست]] نتوانسته است کمترین زمانی به [[زندگی]] خود ادامه دهد. هر جا جامعۀ متشکلی بوده، زمامدار و [[سرپرستی]] از راه [[قهر]] و [[غلبه]] یا [[انتخاب]] داشته است، حتی در اجتماعات [[خانوادگی]] کوچک که بیش از چند عضو ندارد همین روش عملی است. اینجاست که انسان با فطرت [[خدادادی]] خود بدون تردید درمییابد که هر [[جامعه]] نیازمند به سرپرست و زمامدار است<ref>آموزش دین، علامه سید محمد حسین طباطبائی، ص۱۵۰.</ref>. [[حضرت علی]]{{ع}} درباره [[لزوم]] وجود [[رهبر]] در جامعه میفرماید: {{متن حدیث|وَ إِنَّهُ لَا بُدَّ لِلنَّاسِ مِنْ أَمِیرٍ بَرٍّ أَوْ فَاجِرٍ}}<ref>"مردم ناچار به داشتن حاکمی هستند، خواه حاکمی دادگستر و نیکوکار و خواه حاکم ستمگر و بدکار"؛ نهج البلاغه، خطبه ۴۰. امام{{ع}} در این روایت لزوم عقلی به وجود رهبر در جامعه اشاره دارد تا جامعه دچار هرج و مرج و فروپاشی نشود.</ref>. | [[احساس نیاز به رهبری]] در نهاد هر [[انسان]] و [[فطرت]] او نهفته است. همچنان که این احساس نیاز در میان پارهای از حیوانات نیز [[مشاهده]] میشود. البته [[نیاز انسان]] به رهبری و [[مدیریت]] بیش از حیوانات است؛ زیرا شعاع احتیاجات انسان بسی فراتر و گستردهتر از آنهاست، انسان علاوه بر نیازهای گسترده مادی، یک [[سلسله]] نیازهای [[روحی]] و [[معنوی]] دارد. چیزی که نیاز فطری و [[عقلی]] به رهبری را در انسان [[اثبات]] میکند این است: از روزی که [[تاریخ]] [[بشر]] آغاز شده و [[اجتماع]] [[انسانها]] پدید آمده و در گوشه و کنار [[جهان]] جامعههای کوچک یا بزرگ، مترقی یا غیرمترقی تشکیل یافته، هرگز جامعهای بدون [[زمامدار]] و [[سرپرست]] نتوانسته است کمترین زمانی به [[زندگی]] خود ادامه دهد. هر جا جامعۀ متشکلی بوده، زمامدار و [[سرپرستی]] از راه [[قهر]] و [[غلبه]] یا [[انتخاب]] داشته است، حتی در اجتماعات [[خانوادگی]] کوچک که بیش از چند عضو ندارد همین روش عملی است. اینجاست که انسان با فطرت [[خدادادی]] خود بدون تردید درمییابد که هر [[جامعه]] نیازمند به سرپرست و زمامدار است<ref>آموزش دین، علامه سید محمد حسین طباطبائی، ص۱۵۰.</ref>. [[حضرت علی]]{{ع}} درباره [[لزوم]] وجود [[رهبر]] در جامعه میفرماید: {{متن حدیث|وَ إِنَّهُ لَا بُدَّ لِلنَّاسِ مِنْ أَمِیرٍ بَرٍّ أَوْ فَاجِرٍ}}<ref>"مردم ناچار به داشتن حاکمی هستند، خواه حاکمی دادگستر و نیکوکار و خواه حاکم ستمگر و بدکار"؛ نهج البلاغه، خطبه ۴۰. امام{{ع}} در این روایت لزوم عقلی به وجود رهبر در جامعه اشاره دارد تا جامعه دچار هرج و مرج و فروپاشی نشود.</ref>. | ||
از آنجا که [[اسلام]] [[دین فطری]] و [[پاسخگویی]] به نیازهای فطری و عقلی انسان است و از این جهت باید در مورد [[امامت]] و [[رهبری جامعه]] که از مهمترین نیازهای فطری و [[زندگی اجتماعی]] اوست، یا با تعیین صریح [[امامان]] و یا با واگذاری صریح [[انتخاب]] آن به [[امت]]، [[تکلیف]] [[مسلمانان]] را مشخص کرده باشد و [[شیعه]] بنا به دلائل محکم و متقن [[عقلی]] و [[نقلی]] [[معتقد]] است [[خدا]] این [[امامان]] را تعیین کرده و توسط [[پیامبر اکرم]]{{صل}} معرفی نموده است<ref>ر.ک: [[عبدالله ابراهیمزاده آملی|ابراهیمزاده آملی، عبدالله]]، [[ امامت و رهبری - ابراهیمزاده آملی (کتاب)| امامت و رهبری]]، ص۹۱ ـ ۹۲.</ref>. | از آنجا که [[اسلام]] [[دین فطری]] و [[پاسخگویی]] به نیازهای فطری و عقلی انسان است و از این جهت باید در مورد [[امامت]] و [[رهبری جامعه]] که از مهمترین نیازهای فطری و [[زندگی اجتماعی]] اوست، یا با تعیین صریح [[امامان]] و یا با واگذاری صریح [[انتخاب]] آن به [[امت]]، [[تکلیف]] [[مسلمانان]] را مشخص کرده باشد و [[شیعه]] بنا به دلائل محکم و متقن [[عقلی]] و [[نقلی]] [[معتقد]] است [[خدا]] این [[امامان]] را تعیین کرده و توسط [[پیامبر اکرم]]{{صل}} معرفی نموده است<ref>ر.ک: [[عبدالله ابراهیمزاده آملی|ابراهیمزاده آملی، عبدالله]]، [[امامت و رهبری - ابراهیمزاده آملی (کتاب)| امامت و رهبری]]، ص۹۱ ـ ۹۲.</ref>. | ||
=====[[ضرورت]] وجود کارشناس [[دینی]] بعد از [[پیامبر]]===== | =====[[ضرورت]] وجود کارشناس [[دینی]] بعد از [[پیامبر]]===== | ||
[[آیین]] حیاتبخش [[اسلام]] با ویژگیهای خود که عبارتاند از: [[جاودانگی]]، [[جهانی بودن]]، [[جامعیت]] و برخورداری از [[قوانین]] [[اخلاقی]]، [[سیاسی]]، [[اجتماعی]] و [[اقتصادی]]، تأمین کننده همه جانبه [[سعادت دنیا]] و [[آخرت]] [[انسان]] است، در عین حال، دارای ظرافتهایی است که نیازمند توضیح و [[روشنگری]] پیامبر{{صل}} به عنوان کارشناس و متخصص آن است و کتاب آسمانیاش [[قرآن کریم]]، از چنان پیچیدگی، ظرافت، عمق و وسعت برخوردار است که اگر پس از آن [[حضرت]] بخواهد بدون تبیین متخصص و کارشناس [[راستین]] دینی که [[مصون از خطا]] و [[لغزش]] و [[اشتباه]] باشد به [[حیات]] خود ادامه دهد، [[قادر]] به ادامه حیات پویا و بالنده خود نبوده و دچار همان [[سرنوشت]] دیگر [[ادیان آسمانی]] یعنی [[یهودیت]] و [[مسیحیت]] شده و دستخوش [[تحریف]] و [[انحراف]] خواهد گشت<ref>اقتباس از امامت و رهبری، ص۹۵.</ref>. از اینرو، [[خداوند]] خطاب به پیامبر{{صل}} میفرماید: {{متن قرآن|وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ}}<ref>«(آنان را) با برهانها (ی روشن) و نوشتهها (فرستادیم) و بر تو قرآن را فرو فرستادیم تا برای مردم آنچه را که به سوی آنان فرو فرستادهاند روشن گردانی و باشد که بیندیشند» سوره نحل، آیه ۴۴.</ref>. همانطور که بدون تبیین پیامبر{{صل}} مقاصد خداوند در آیههای [[قرآن]] روشن نخواهد گشت، پس از آن حضرت هم بدون تبیین کارشناسی [[حقیقی]] قرآن، مفاهیم ارزشی و [[حقایق]] آن بگونهای که مقصد خداوند است، روشن و آشکار نخواهد شد. پس به [[حکم]] [[عقل سلیم]]، وجود چنین افرادی پس از پیامبر{{صل}} نیز ضرورت دارد. | [[آیین]] حیاتبخش [[اسلام]] با ویژگیهای خود که عبارتاند از: [[جاودانگی]]، [[جهانی بودن]]، [[جامعیت]] و برخورداری از [[قوانین]] [[اخلاقی]]، [[سیاسی]]، [[اجتماعی]] و [[اقتصادی]]، تأمین کننده همه جانبه [[سعادت دنیا]] و [[آخرت]] [[انسان]] است، در عین حال، دارای ظرافتهایی است که نیازمند توضیح و [[روشنگری]] پیامبر{{صل}} به عنوان کارشناس و متخصص آن است و کتاب آسمانیاش [[قرآن کریم]]، از چنان پیچیدگی، ظرافت، عمق و وسعت برخوردار است که اگر پس از آن [[حضرت]] بخواهد بدون تبیین متخصص و کارشناس [[راستین]] دینی که [[مصون از خطا]] و [[لغزش]] و [[اشتباه]] باشد به [[حیات]] خود ادامه دهد، [[قادر]] به ادامه حیات پویا و بالنده خود نبوده و دچار همان [[سرنوشت]] دیگر [[ادیان آسمانی]] یعنی [[یهودیت]] و [[مسیحیت]] شده و دستخوش [[تحریف]] و [[انحراف]] خواهد گشت<ref>اقتباس از امامت و رهبری، ص۹۵.</ref>. از اینرو، [[خداوند]] خطاب به پیامبر{{صل}} میفرماید: {{متن قرآن|وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ}}<ref>«(آنان را) با برهانها (ی روشن) و نوشتهها (فرستادیم) و بر تو قرآن را فرو فرستادیم تا برای مردم آنچه را که به سوی آنان فرو فرستادهاند روشن گردانی و باشد که بیندیشند» سوره نحل، آیه ۴۴.</ref>. همانطور که بدون تبیین پیامبر{{صل}} مقاصد خداوند در آیههای [[قرآن]] روشن نخواهد گشت، پس از آن حضرت هم بدون تبیین کارشناسی [[حقیقی]] قرآن، مفاهیم ارزشی و [[حقایق]] آن بگونهای که مقصد خداوند است، روشن و آشکار نخواهد شد. پس به [[حکم]] [[عقل سلیم]]، وجود چنین افرادی پس از پیامبر{{صل}} نیز ضرورت دارد. | ||
به همین دلیل، شیعه معتقد است پیامبر{{صل}} به [[دستور خداوند]] و بنا به اقتضای [[عقل]] و [[منطق]] به این مهم توجه کامل کرده و جانشینانی را به عنوان [[کارشناسان دین]] معرفی کرده است<ref>ر.ک: [[عبدالله ابراهیمزاده آملی|ابراهیمزاده آملی، عبدالله]]، [[ امامت و رهبری - ابراهیمزاده آملی (کتاب)| امامت و رهبری]]، ص۹۲-۹۳.</ref>. | به همین دلیل، شیعه معتقد است پیامبر{{صل}} به [[دستور خداوند]] و بنا به اقتضای [[عقل]] و [[منطق]] به این مهم توجه کامل کرده و جانشینانی را به عنوان [[کارشناسان دین]] معرفی کرده است<ref>ر.ک: [[عبدالله ابراهیمزاده آملی|ابراهیمزاده آملی، عبدالله]]، [[امامت و رهبری - ابراهیمزاده آملی (کتاب)| امامت و رهبری]]، ص۹۲-۹۳.</ref>. | ||
====[[دلایل عقلی]] محض==== | ====[[دلایل عقلی]] محض==== | ||
خط ۸۲: | خط ۸۲: | ||
[[امامت]] در بردارنده [[منافع]] [[عظیم]] اجتماعی است که نادیده گرفتن آنها، زیانهای بزرگی در پی دارد؛ اگر در [[جامعه]] [[رهبری]] [[دانا]] و توانا وجود داشته باشد زمینههای [[رشد]] و [[صلاح]] [[مردم]] فراهم خواهد بود و اگر وجود نداشته باشد، عکس آن رخ خواهد داد و در نتیجه، از نبود [[امام]] زیان بزرگی به جامعه وارد میشود و دفع چنین زیانهایی در [[شریعت]] واجب است. بنابراین، وجود امام واجب خواهد بود<ref>ر.ک: [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[کلام تطبیقی ج۲ (کتاب)|کلام تطبیقی ج۲]]، ص۲۰۶.</ref>. | [[امامت]] در بردارنده [[منافع]] [[عظیم]] اجتماعی است که نادیده گرفتن آنها، زیانهای بزرگی در پی دارد؛ اگر در [[جامعه]] [[رهبری]] [[دانا]] و توانا وجود داشته باشد زمینههای [[رشد]] و [[صلاح]] [[مردم]] فراهم خواهد بود و اگر وجود نداشته باشد، عکس آن رخ خواهد داد و در نتیجه، از نبود [[امام]] زیان بزرگی به جامعه وارد میشود و دفع چنین زیانهایی در [[شریعت]] واجب است. بنابراین، وجود امام واجب خواهد بود<ref>ر.ک: [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[کلام تطبیقی ج۲ (کتاب)|کلام تطبیقی ج۲]]، ص۲۰۶.</ref>. | ||
بیان [[برهان]] در لسان [[شاگرد]] [[امام صادق]]{{ع}}: "[[هشام بن حکم]]"، یکی از [[شاگردان]] [[جوان]] امام صادق{{ع}} [[مناظره]] ای با "[[عمرو]] بن عُبّید معتزلی" در زمینه [[ضرورت وجود امام]] انجام داده است که مضمون برهان [[ضرورت]] را داراست<ref>اصول کافی، ج۱، ترجمه سید جواد مصطفوی، ص۲۳۸ ـ ۲۴۰.</ref> | بیان [[برهان]] در لسان [[شاگرد]] [[امام صادق]]{{ع}}: "[[هشام بن حکم]]"، یکی از [[شاگردان]] [[جوان]] امام صادق{{ع}} [[مناظره]] ای با "[[عمرو]] بن عُبّید معتزلی" در زمینه [[ضرورت وجود امام]] انجام داده است که مضمون برهان [[ضرورت]] را داراست<ref>اصول کافی، ج۱، ترجمه سید جواد مصطفوی، ص۲۳۸ ـ ۲۴۰.</ref><ref>ر.ک: [[عبدالله ابراهیمزاده آملی|ابراهیمزاده آملی، عبدالله]]، [[امامت و رهبری - ابراهیمزاده آملی (کتاب)|امامت و رهبری]]، ص۹۳-۹۵.</ref> | ||
===[[دلایل نقلی]]=== | ===[[دلایل نقلی]]=== | ||
خط ۱۰۰: | خط ۱۰۰: | ||
#در [[قرآن کریم]]، نظیر اینگونه استعمال زیاد دیده شده است، از جمله: در [[آیه مباهله]]: {{متن قرآن|فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ}}<ref>«بنابراین، پس از دست یافتن تو به دانش، به هر کس که با تو به چالش برخیزد؛ بگو: بیایید تا فرزندان خود و فرزندان شما و زنان خود و زنان شما و خودیهای خویش و خودیهای شما را فرا خوانیم آنگاه (به درگاه خداوند) زاری کنیم تا لعنت خداوند را بر دروغگویان نهیم» سوره آل عمران، آیه ۶۱.</ref>، با اینکه تنها یک [[زن]] ـ [[فاطمه زهرا]]{{س}} ـ در جمع مردان ـ [[پیامبر]] و علی و [[حسنین]]{{ع}} ـ حضور داشت، اما [[قرآن]] برای ایشان واژه جمع {{متن قرآن|نِسَاءَنَا}} آورده است. و نیز آیه {{متن قرآن|الَّذِينَ اسْتَجَابُوا لِلَّهِ وَالرَّسُولِ مِنْ بَعْدِ مَا أَصَابَهُمُ الْقَرْحُ لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا مِنْهُمْ وَاتَّقَوْا أَجْرٌ عَظِيمٌ}}<ref> «کسانی که به (فراخوان) خداوند و پیامبر پس از آسیب دیدن پاسخ گفتند، برای کسانی از آنان که نیکی و پرهیزگاری ورزیدهاند پاداشی سترگ خواهد بود» سوره آل عمران، آیه ۱۷۲.</ref> درباره [[نعیم بن مسعود]] و آیه {{متن قرآن|فَتَرَى الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ يُسَارِعُونَ فِيهِمْ يَقُولُونَ نَخْشَى أَنْ تُصِيبَنَا دَائِرَةٌ فَعَسَى اللَّهُ أَنْ يَأْتِيَ بِالْفَتْحِ أَوْ أَمْرٍ مِنْ عِنْدِهِ فَيُصْبِحُوا عَلَى مَا أَسَرُّوا فِي أَنْفُسِهِمْ نَادِمِينَ}} <ref>«آنگاه بیماردلان را خواهی دید که برای آنان سر و دست میشکنند؛ میگویند بیم داریم که بلایی به ما رسد ؛ بسا خداوند پیروزی یا امری (دیگر، پیش) آورد تا آنان از آنچه در دل مینهفتند پشیمان گردند» سوره مائده، آیه ۵۲.</ref> در مورد [[عبدالله بن ابی]] به لفظ جمع آمده است.. | #در [[قرآن کریم]]، نظیر اینگونه استعمال زیاد دیده شده است، از جمله: در [[آیه مباهله]]: {{متن قرآن|فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ}}<ref>«بنابراین، پس از دست یافتن تو به دانش، به هر کس که با تو به چالش برخیزد؛ بگو: بیایید تا فرزندان خود و فرزندان شما و زنان خود و زنان شما و خودیهای خویش و خودیهای شما را فرا خوانیم آنگاه (به درگاه خداوند) زاری کنیم تا لعنت خداوند را بر دروغگویان نهیم» سوره آل عمران، آیه ۶۱.</ref>، با اینکه تنها یک [[زن]] ـ [[فاطمه زهرا]]{{س}} ـ در جمع مردان ـ [[پیامبر]] و علی و [[حسنین]]{{ع}} ـ حضور داشت، اما [[قرآن]] برای ایشان واژه جمع {{متن قرآن|نِسَاءَنَا}} آورده است. و نیز آیه {{متن قرآن|الَّذِينَ اسْتَجَابُوا لِلَّهِ وَالرَّسُولِ مِنْ بَعْدِ مَا أَصَابَهُمُ الْقَرْحُ لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا مِنْهُمْ وَاتَّقَوْا أَجْرٌ عَظِيمٌ}}<ref> «کسانی که به (فراخوان) خداوند و پیامبر پس از آسیب دیدن پاسخ گفتند، برای کسانی از آنان که نیکی و پرهیزگاری ورزیدهاند پاداشی سترگ خواهد بود» سوره آل عمران، آیه ۱۷۲.</ref> درباره [[نعیم بن مسعود]] و آیه {{متن قرآن|فَتَرَى الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ يُسَارِعُونَ فِيهِمْ يَقُولُونَ نَخْشَى أَنْ تُصِيبَنَا دَائِرَةٌ فَعَسَى اللَّهُ أَنْ يَأْتِيَ بِالْفَتْحِ أَوْ أَمْرٍ مِنْ عِنْدِهِ فَيُصْبِحُوا عَلَى مَا أَسَرُّوا فِي أَنْفُسِهِمْ نَادِمِينَ}} <ref>«آنگاه بیماردلان را خواهی دید که برای آنان سر و دست میشکنند؛ میگویند بیم داریم که بلایی به ما رسد ؛ بسا خداوند پیروزی یا امری (دیگر، پیش) آورد تا آنان از آنچه در دل مینهفتند پشیمان گردند» سوره مائده، آیه ۵۲.</ref> در مورد [[عبدالله بن ابی]] به لفظ جمع آمده است.. | ||
نتیجه اینکه از دیدگاه قرآن، [[امامت]] و [[ولایت]] بعد از پیامبر{{صل}}، [[استمرار]] ولایت و امامت [[خدا]] و [[رسول]] اوست و همانگونه که [[ولایت خدا]] و رسول او بر مردم، به [[انتخاب]] و [[اختیار]] مردم نیست، امامت و [[ولایت امام]] بعد از پیامبر نیز به اختیار و [[انتخاب مردم]] نیست. علاوه بر این امامت و ولایتِ غیر افراد مذکور در آیه با استعمال کلمه {{متن قرآن|إِنَّمَا}} [[نفی]] شده است<ref>تفسیر نمونه، ج۴، ص۴۲۷؛ المراجعات، ص۱۴۴ ـ ۱۴.</ref> | نتیجه اینکه از دیدگاه قرآن، [[امامت]] و [[ولایت]] بعد از پیامبر{{صل}}، [[استمرار]] ولایت و امامت [[خدا]] و [[رسول]] اوست و همانگونه که [[ولایت خدا]] و رسول او بر مردم، به [[انتخاب]] و [[اختیار]] مردم نیست، امامت و [[ولایت امام]] بعد از پیامبر نیز به اختیار و [[انتخاب مردم]] نیست. علاوه بر این امامت و ولایتِ غیر افراد مذکور در آیه با استعمال کلمه {{متن قرآن|إِنَّمَا}} [[نفی]] شده است<ref>تفسیر نمونه، ج۴، ص۴۲۷؛ المراجعات، ص۱۴۴ ـ ۱۴.</ref><ref>ر.ک: [[عبدالله ابراهیمزاده آملی|ابراهیمزاده آملی، عبدالله]]، [[امامت و رهبری - ابراهیمزاده آملی (کتاب)|امامت و رهبری]]، ص۹۵ - ۹۷.</ref> | ||
=====[[آیه تبلیغ]]===== | =====[[آیه تبلیغ]]===== | ||
{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ}}<ref>«ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان و اگر نکنی پیام او را نرساندهای؛ و خداوند تو را از (گزند) مردم در پناه میگیرد، خداوند گروه کافران را راهنمایی نمیکند» سوره مائده، آیه ۶۷.</ref> | {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ}}<ref>«ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان و اگر نکنی پیام او را نرساندهای؛ و خداوند تو را از (گزند) مردم در پناه میگیرد، خداوند گروه کافران را راهنمایی نمیکند» سوره مائده، آیه ۶۷.</ref><ref>به اعتراف مفسران و مورخان بزرگ سنی و شیعه، این آیه و آیه سوم همین سوره، در واقعه غدیر خم در حجةالوداع بر پیامبر نازل گردیده است که به دنبال آن رسول اکرم{{صل}} طبق فرمان پروردگار جهان در کنگره بزرگی متشکل از حجاج مسلمان سرزمینهای اسلامی آن عصر، در محل غدیر خم علی{{ع}} را به طور رسمی به عنوان جانشین خود و امام و رهبر بلافصل مسلمانان معرفی کرده، و از همه بهویژه از شیخین، ابوبکر و عمر برایش بیعت گرفته است، و آنها با امام علی{{ع}} به عنوان خلیفه مسلمین و وصی پیامبر بیعت کردهاند. ر.ک: تاریخ بغداد، خلیب بغدادی، ج۸، ص۲۹۰؛ تفسیر روح المعانی، ج۶ ص۱۹۳ ـ ۱۹۵؛ تفسیر کبیر، ج۱۲، ص۴۹ ـ ۵۰؛ تفسیر الدرّ المنثور، ج۲، ص۲۹۸ و ۲۵۹؛ تفسیر المنار، ج۲، ص۴۶۳ ـ ۴۶۴؛ تفسیر المیزان، ج۶، ص۵۳ ـ ۵۹؛ الغدیر، ج۱، ص۲۱۴ ـ ۲۲۳.</ref>. | ||
چگونگی دلالت [[آیه]]: با توجه به اینکه آیههای [[سوره مائده]] بهطور مسلم در اواخر [[عمر پیامبر]]{{صل}} نازل شده است و آیه مورد بحث با تأکیدهای پی در پی همراه است و خطاب به آن حضرت هم با لفظ {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ}} آمده که تنها در دو مورد در [[قرآن کریم]] دیده شده است. مورد دیگر آیه {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ لَا يَحْزُنْكَ الَّذِينَ يُسَارِعُونَ فِي الْكُفْرِ مِنَ الَّذِينَ قَالُوا آمَنَّا بِأَفْوَاهِهِمْ وَلَمْ تُؤْمِنْ قُلُوبُهُمْ}} <ref>«ای پیامبر! آنان که در کفر شتاب میورزند تو را اندوهگین نکنند، همان کسانی که به زبان میگفتند ایمان آوردهایم در حالی که دلهاشان ایمان نیاورده است» سوره مائده، آیه ۴۱.</ref> و همچنین [[تهدید]] آن حضرت به عدم [[تبلیغ رسالت الهی]] در صورت عدم انجام [[مأموریت]] محوله که این تعبیر فقط در این [[آیه]] از [[قرآن]] آمده است، همه و همه از یک حادثه مهم و [[پیام]] سرنوشتساز خبر میدهند. | چگونگی دلالت [[آیه]]: با توجه به اینکه آیههای [[سوره مائده]] بهطور مسلم در اواخر [[عمر پیامبر]]{{صل}} نازل شده است و آیه مورد بحث با تأکیدهای پی در پی همراه است و خطاب به آن حضرت هم با لفظ {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ}} آمده که تنها در دو مورد در [[قرآن کریم]] دیده شده است. مورد دیگر آیه {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ لَا يَحْزُنْكَ الَّذِينَ يُسَارِعُونَ فِي الْكُفْرِ مِنَ الَّذِينَ قَالُوا آمَنَّا بِأَفْوَاهِهِمْ وَلَمْ تُؤْمِنْ قُلُوبُهُمْ}} <ref>«ای پیامبر! آنان که در کفر شتاب میورزند تو را اندوهگین نکنند، همان کسانی که به زبان میگفتند ایمان آوردهایم در حالی که دلهاشان ایمان نیاورده است» سوره مائده، آیه ۴۱.</ref> و همچنین [[تهدید]] آن حضرت به عدم [[تبلیغ رسالت الهی]] در صورت عدم انجام [[مأموریت]] محوله که این تعبیر فقط در این [[آیه]] از [[قرآن]] آمده است، همه و همه از یک حادثه مهم و [[پیام]] سرنوشتساز خبر میدهند. | ||
خط ۱۱۱: | خط ۱۱۱: | ||
همچنین مربوط به [[مبارزه]] با [[بتپرستان]] و [[کافران]] و یا رفع [[تهدید]] [[دشمنان]]، از [[مشرکان]] و [[منافقان]] و [[یهودیان]] و غیر آن نیست، چون [[پیامبر اکرم]]{{صل}} به نحو موفقیتآمیزی با [[بتپرستی]] و [[شرک]] مبارزه کرده و خطر [[نفاق]] و [[یهود]] را از سر اسلام و [[مسلمانان]] کوتاه کرده بود<ref>اقتباس از تفسیر المیزان، ج۶، ص۴۴ ـ ۴۲؛ تفسیر نمونه، ج۵، ص۳ ـ ۴.</ref>. | همچنین مربوط به [[مبارزه]] با [[بتپرستان]] و [[کافران]] و یا رفع [[تهدید]] [[دشمنان]]، از [[مشرکان]] و [[منافقان]] و [[یهودیان]] و غیر آن نیست، چون [[پیامبر اکرم]]{{صل}} به نحو موفقیتآمیزی با [[بتپرستی]] و [[شرک]] مبارزه کرده و خطر [[نفاق]] و [[یهود]] را از سر اسلام و [[مسلمانان]] کوتاه کرده بود<ref>اقتباس از تفسیر المیزان، ج۶، ص۴۴ ـ ۴۲؛ تفسیر نمونه، ج۵، ص۳ ـ ۴.</ref>. | ||
بنابراین، این پیام مهم و سرنوشتساز، با توجه به [[روایات]] وارده در [[شأن نزول آیه]]، جزء مسئله [[امامت]] و [[جانشینی]] آن [[حضرت]] نیست؛ زیرا بیان نکردنش با عدم [[تبلیغ رسالت]] برابر شمرده شده است، همانگونه که بیان و [[ابلاغ]] آن به [[مردم]] (چنان که [[خدا]] فرمود) موجب [[یأس]] کامل [[کفار]] از ([[شکست]] دادن اسلام) و سبب [[اکمال دین]] و [[اتمام نعمت]] بوده است {{متن قرآن|الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا}} <ref>«امروز دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را (به عنوان) آیین شما پسندیدم» سوره مائده، آیه ۳.</ref> | بنابراین، این پیام مهم و سرنوشتساز، با توجه به [[روایات]] وارده در [[شأن نزول آیه]]، جزء مسئله [[امامت]] و [[جانشینی]] آن [[حضرت]] نیست؛ زیرا بیان نکردنش با عدم [[تبلیغ رسالت]] برابر شمرده شده است، همانگونه که بیان و [[ابلاغ]] آن به [[مردم]] (چنان که [[خدا]] فرمود) موجب [[یأس]] کامل [[کفار]] از ([[شکست]] دادن اسلام) و سبب [[اکمال دین]] و [[اتمام نعمت]] بوده است {{متن قرآن|الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا}} <ref>«امروز دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را (به عنوان) آیین شما پسندیدم» سوره مائده، آیه ۳.</ref><ref>ر.ک: [[عبدالله ابراهیمزاده آملی|ابراهیمزاده آملی، عبدالله]]، [[امامت و رهبری - ابراهیمزاده آملی (کتاب)|امامت و رهبری]]، ص۹۷-۹۹.</ref> | ||
====[[احادیث]]==== | ====[[احادیث]]==== | ||
خط ۱۵۴: | خط ۱۵۴: | ||
اگر امام لحظه ای از روی زمین برداشته شود، زمین مانند موجی که در دریا پدید آید (و همه مسافران کشتیها را [[غرق]] کند) به موج در آمده و تمام افراد ساکن روی خود را هلاک خواهد نمود. | اگر امام لحظه ای از روی زمین برداشته شود، زمین مانند موجی که در دریا پدید آید (و همه مسافران کشتیها را [[غرق]] کند) به موج در آمده و تمام افراد ساکن روی خود را هلاک خواهد نمود. | ||
[[علامه مجلسی]] [[قدس سره]] [[روایات]] بسیاری درباره [[ضرورت وجود امام]] و نیاز عالم [[خلقت]] به ایشان در کتاب [[شریف]] [[بحار الانوار]] در {{عربی|باب الاضطرار إلی الحجّه و أنّ الأرض لا تخلو من حجّه}} جمعآوری کرده است<ref>بحار الانوار، ج۲۳، ص۱ - ۵۶، {{عربی|باب ۱ الاضطرار إلی الحجه و أنّ الأرض لاتخلو من حجه}}. علامه مجلسی در این باب ۱۱۸ حدیث ذکر نموده است.</ref> | [[علامه مجلسی]] [[قدس سره]] [[روایات]] بسیاری درباره [[ضرورت وجود امام]] و نیاز عالم [[خلقت]] به ایشان در کتاب [[شریف]] [[بحار الانوار]] در {{عربی|باب الاضطرار إلی الحجّه و أنّ الأرض لا تخلو من حجّه}} جمعآوری کرده است<ref>بحار الانوار، ج۲۳، ص۱ - ۵۶، {{عربی|باب ۱ الاضطرار إلی الحجه و أنّ الأرض لاتخلو من حجه}}. علامه مجلسی در این باب ۱۱۸ حدیث ذکر نموده است.</ref><ref>[[سید قاسم علیاحمدی|علیاحمدی، سید قاسم]]، [[حقانیت در اوج مظلومیت ج۱ (کتاب)|حقانیت در اوج مظلومیت ج۱]] ص ۱۰۴.</ref> | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == | ||
خط ۲۰۱: | خط ۲۰۱: | ||
# [[پرونده:Ka2-m17 91815.jpg|22px]] [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[کلام تطبیقی ج۲ (کتاب)|'''کلام تطبیقی ج۲''']] | # [[پرونده:Ka2-m17 91815.jpg|22px]] [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[کلام تطبیقی ج۲ (کتاب)|'''کلام تطبیقی ج۲''']] | ||
# [[پرونده:1368921.jpg|22px]] [[صفدر الهی راد|الهی راد، صفدر]]، [[انسانشناسی (کتاب)|'''انسانشناسی''']] | # [[پرونده:1368921.jpg|22px]] [[صفدر الهی راد|الهی راد، صفدر]]، [[انسانشناسی (کتاب)|'''انسانشناسی''']] | ||
# [[پرونده:1100439.jpg|22px]] [[عبدالله ابراهیمزاده آملی|ابراهیمزاده آملی، عبدالله]]، [[ امامت و رهبری - ابراهیمزاده آملی (کتاب)| '''امامت و رهبری''']] | # [[پرونده:1100439.jpg|22px]] [[عبدالله ابراهیمزاده آملی|ابراهیمزاده آملی، عبدالله]]، [[امامت و رهبری - ابراهیمزاده آملی (کتاب)| '''امامت و رهبری''']] | ||
# [[پرونده:1368142.jpg|22px]] [[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[درسنامه امامشناسی (کتاب)|'''درسنامه امامشناسی''']] | # [[پرونده:1368142.jpg|22px]] [[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[درسنامه امامشناسی (کتاب)|'''درسنامه امامشناسی''']] | ||
# [[پرونده:1100838.jpg|22px]] [[سید قاسم علیاحمدی|علیاحمدی، سید قاسم]]، [[حقانیت در اوج مظلومیت ج۱ (کتاب)|'''حقانیت در اوج مظلومیت ج۱''']] | # [[پرونده:1100838.jpg|22px]] [[سید قاسم علیاحمدی|علیاحمدی، سید قاسم]]، [[حقانیت در اوج مظلومیت ج۱ (کتاب)|'''حقانیت در اوج مظلومیت ج۱''']] |