اخلاص در اخلاق اسلامی: تفاوت میان نسخهها
جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۲
جز (جایگزینی متن - '\<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(252\,\s252\,\s233\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\[\[(.*)\]\](.*)\"\'\'\'(.*)\'\'\'\"(.*)\<\/div\>\n\<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(255\,\s245\,\s227\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\<\/div\>\n\n' به '{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = $2 | عنوان مدخل = $4 | مداخل مرتبط = $6 | پرسش مرتبط = }} ') |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۲) |
||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
#'''مرتبه نخست:''' این مرتبه، ضعیفترین مرتبه [[خلوص]] است. در این مرتبه، [[خالصان]] در تمامی [[کارها]]، سخنان و حتّی اندیشههای خود، تنها و تنها [[حضرت حق]] را در نظر خواهند داشت. [[خداوند متعال]] در اشاره به اینان میفرماید: {{متن قرآن|فَمَنْ كَانَ يَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا}}<ref>«پس هر کس به لقای پروردگارش امید دارد باید کاری شایسته کند و در پرستش پروردگارش هیچ کس را شریک نسازد» سوره کهف، آیه ۱۱۰.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۱۰.</ref>. | #'''مرتبه نخست:''' این مرتبه، ضعیفترین مرتبه [[خلوص]] است. در این مرتبه، [[خالصان]] در تمامی [[کارها]]، سخنان و حتّی اندیشههای خود، تنها و تنها [[حضرت حق]] را در نظر خواهند داشت. [[خداوند متعال]] در اشاره به اینان میفرماید: {{متن قرآن|فَمَنْ كَانَ يَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا}}<ref>«پس هر کس به لقای پروردگارش امید دارد باید کاری شایسته کند و در پرستش پروردگارش هیچ کس را شریک نسازد» سوره کهف، آیه ۱۱۰.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۱۰.</ref>. | ||
#'''مرتبه دوم:'''مرتبه میانه این ملکه [[اخلاقی]]، آن است که [[انسان]] در تمامی حالات - حتّی در لحظاتی که در فراغت بهسر میبرد نیز-، از یاد او فراغت نیابد، و از این رو حرکت و سکون او تنها و تنها برای او - جلَّ و علا! - باشد: {{متن قرآن|فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيهَا بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ * رِجَالٌ لَا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ}}<ref>«(این چراغ) در خانههایی (است) که خداوند رخصت داده است تا والایی یابند و نامش در آنها برده شود؛ سپیدهدمان و دیرگاه عصرها در آنها او را به پاکی میستایند * مردانی که هیچ داد و ستد و خرید و فروشی آنان را از یاد خداوند و برپا داشتن نماز و دادن زکات (به خود) سرگرم نمیدارد» سوره نور، آیه ۳۶-۳۷.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۱۰.</ref>. | #'''مرتبه دوم:'''مرتبه میانه این ملکه [[اخلاقی]]، آن است که [[انسان]] در تمامی حالات - حتّی در لحظاتی که در فراغت بهسر میبرد نیز-، از یاد او فراغت نیابد، و از این رو حرکت و سکون او تنها و تنها برای او - جلَّ و علا! - باشد: {{متن قرآن|فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيهَا بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ * رِجَالٌ لَا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ}}<ref>«(این چراغ) در خانههایی (است) که خداوند رخصت داده است تا والایی یابند و نامش در آنها برده شود؛ سپیدهدمان و دیرگاه عصرها در آنها او را به پاکی میستایند * مردانی که هیچ داد و ستد و خرید و فروشی آنان را از یاد خداوند و برپا داشتن نماز و دادن زکات (به خود) سرگرم نمیدارد» سوره نور، آیه ۳۶-۳۷.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۱۰.</ref>. | ||
#'''مرتبه سوّم:'''این مرتبه که شدیدترین این مراتب است نیز، آن است که بر [[قلب]] فرد، تنها [[خداوند متعال]] [[حکومت]] رانَد؛ بلکه میتوان گفت که قلبش مختصّ [[مقام]] ربوبی شده نه در آن چیزی دیگر یافت شود، و نه بر آن کسی دیگر [[حکم]] رانَد. [[قرآن کریم]] بر این مرتبه و صاحبان آن، عنوان "مخلَص" - بفتح لام - را اطلاق فرموده است. به این [[آیه شریفه]] بنگرید: {{متن قرآن|كَذَلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاءَ إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِينَ}}<ref> | #'''مرتبه سوّم:'''این مرتبه که شدیدترین این مراتب است نیز، آن است که بر [[قلب]] فرد، تنها [[خداوند متعال]] [[حکومت]] رانَد؛ بلکه میتوان گفت که قلبش مختصّ [[مقام]] ربوبی شده نه در آن چیزی دیگر یافت شود، و نه بر آن کسی دیگر [[حکم]] رانَد. [[قرآن کریم]] بر این مرتبه و صاحبان آن، عنوان "مخلَص" - بفتح لام - را اطلاق فرموده است. به این [[آیه شریفه]] بنگرید: {{متن قرآن|كَذَلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاءَ إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِينَ}}<ref>«بدین گونه (بر آن بودیم) تا از او زشتی و پلیدکاری را بگردانیم که او از بندگان ناب ما بود» سوره یوسف، آیه ۲۴.</ref>. | ||
*از این [[آیه شریفه]]، روشن میشود که آن کس که در شمار مخلَصان است، در سایه [[عنایت]] و [[حکومت]] او بهسر میبرد؛ از این رو [[خداوند متعال]] [[بدی]] و [[زشتی]] را از او دور کرده، [[شیطان]] را به [[حریم]] او راه نمیدهد. این معنی در شماری دیگر از [[آیات قرآن]] نیز به اشاره گرفته شده است<ref>الحجر، ۴۰: الصّافات، ۴۰، ۷۴، ۱۲۸، ۱۶۰، ۱۶۹؛ ص، ۸۳.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۱۰-۲۱۱.</ref>. | *از این [[آیه شریفه]]، روشن میشود که آن کس که در شمار مخلَصان است، در سایه [[عنایت]] و [[حکومت]] او بهسر میبرد؛ از این رو [[خداوند متعال]] [[بدی]] و [[زشتی]] را از او دور کرده، [[شیطان]] را به [[حریم]] او راه نمیدهد. این معنی در شماری دیگر از [[آیات قرآن]] نیز به اشاره گرفته شده است<ref>الحجر، ۴۰: الصّافات، ۴۰، ۷۴، ۱۲۸، ۱۶۰، ۱۶۹؛ ص، ۸۳.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۱۰-۲۱۱.</ref>. | ||
*حال بر این اساس که هر یک از این مراتب سه گانه را مراتب دیگری است، که خود از شدّت و [[ضعف]] برخوردار است، میتوان گفت که دور کردن [[زشتی]] و [[گناه]] از [[حریم]] مخلَصان نیز، مراتبی چند دارد، که بنا بر حیطه حکمرانی [[حضرت حق]] بر [[قلب]] سالک، حیطه آن مشخّص میشود. | *حال بر این اساس که هر یک از این مراتب سه گانه را مراتب دیگری است، که خود از شدّت و [[ضعف]] برخوردار است، میتوان گفت که دور کردن [[زشتی]] و [[گناه]] از [[حریم]] مخلَصان نیز، مراتبی چند دارد، که بنا بر حیطه حکمرانی [[حضرت حق]] بر [[قلب]] سالک، حیطه آن مشخّص میشود. | ||
خط ۸۸: | خط ۸۸: | ||
====قسمت دوّم==== | ====قسمت دوّم==== | ||
*کسانی در این قسمت جای میگیرند، که [[نیکوکاری]] را از [[ترس]] [[جهنم]] وجهه همّت خود ساختهاند. اینان بیشتر از گروه اوّل میباشند، بهگونهای که میتوان ادّعا نمود اگر [[ترس]] از جهنّم نمیبود، تنها شماری اندک از مردانِ هر روزگار به [[عبادت]] [[حضرت حق]] میپرداختند؛ چه میتوان گفت که تمامی [[مؤمنان]] جز تعداد انگشتشماری از آنان، [[ترس]] از جهنّم را در [[دل]] داشته برای احتراز از آن به [[عبادت]] میپردازند. اینان را نیز بر اساس همان انگیزههایشان، میتوان به چند گروه تقسیم نمود<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۲۹.</ref>: | *کسانی در این قسمت جای میگیرند، که [[نیکوکاری]] را از [[ترس]] [[جهنم]] وجهه همّت خود ساختهاند. اینان بیشتر از گروه اوّل میباشند، بهگونهای که میتوان ادّعا نمود اگر [[ترس]] از جهنّم نمیبود، تنها شماری اندک از مردانِ هر روزگار به [[عبادت]] [[حضرت حق]] میپرداختند؛ چه میتوان گفت که تمامی [[مؤمنان]] جز تعداد انگشتشماری از آنان، [[ترس]] از جهنّم را در [[دل]] داشته برای احتراز از آن به [[عبادت]] میپردازند. اینان را نیز بر اساس همان انگیزههایشان، میتوان به چند گروه تقسیم نمود<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۲۹.</ref>: | ||
#تنها از [[ترس]] [[آتش]] و عذابهای جانکاه آن به [[نیکوکاری]] میپردازند. عذابهایی که سخت بزرگ است و جانسوز، بهگونهای که در همه [[تاریخ]] [[عقول]] [[مردمان]] از شدّت آن در [[هراس]] بوده، حتّی به [[حیرت]] دچار شده است. قبول این عذابها تنها با تأمل در [[قدرت]] لایزال خداوندی ممکن است؛ چه همانگونه که ذات او - جلَّ و علا! - قابل [[درک]] نیست، چگونگیِ [[افعال]] او- که از همان ذات نشأت گرفته است- نیز، برای [[عقول]] [[انسانها]] قابل [[درک]] نمیباشد. تنها توجّه به این نکته که جهنّم و عذابهای آن نشانه [[غضب]] خداوندی است، میتواند چگونگی این عذابها را تبیین نماید. از همین رو است که [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در تمامی لحظات، در پی آن بودهاند که حتّی با نشان دادن یک برگ گیاه، توجّه [[مردم]] را به [[قدرت]] بیپایان [[الهی]] جلب نمایند، تا آنان دریابند که آن کس که رحمتش در قالب چنین [[خلقت]] منظمِ بیانتهایی جلوهگر میشود، غضبش نیز در قالب چنان مخلوق [[عظیم]] هراسانگیزی ظاهر خواهد شد!. در اینجا به شماری از این [[آیات]] اشاره میکنیم: {{متن قرآن|انْطَلِقُوا إِلَى ظِلٍّ ذِي ثَلَاثِ شُعَبٍ * لَا ظَلِيلٍ وَلَا يُغْنِي مِنَ اللَّهَبِ * إِنَّهَا تَرْمِي بِشَرَرٍ كَالْقَصْرِ * كَأَنَّهُ جِمَالَتٌ صُفْرٌ}}<ref>«به سوی سایه سه شاخهای روانه گردید * که نه سایهگستر است و نه از زبانه آتش باز میدارد * شرارههایی (بلند) چون کاخ، میافکند * گویی شترانی زردمویند» سوره مرسلات، آیه ۳۰-۳۱. </ref>؛ {{متن قرآن|لَيْسَ لَهُمْ طَعَامٌ إِلَّا مِنْ ضَرِيعٍ * لَا يُسْمِنُ وَلَا يُغْنِي مِنْ جُوعٍ}}<ref>«آنان را خوراکی جز گیاه خشک خاردار نیست * که نه فربه میکند و نه از گرسنگی باز | #تنها از [[ترس]] [[آتش]] و عذابهای جانکاه آن به [[نیکوکاری]] میپردازند. عذابهایی که سخت بزرگ است و جانسوز، بهگونهای که در همه [[تاریخ]] [[عقول]] [[مردمان]] از شدّت آن در [[هراس]] بوده، حتّی به [[حیرت]] دچار شده است. قبول این عذابها تنها با تأمل در [[قدرت]] لایزال خداوندی ممکن است؛ چه همانگونه که ذات او - جلَّ و علا! - قابل [[درک]] نیست، چگونگیِ [[افعال]] او- که از همان ذات نشأت گرفته است- نیز، برای [[عقول]] [[انسانها]] قابل [[درک]] نمیباشد. تنها توجّه به این نکته که جهنّم و عذابهای آن نشانه [[غضب]] خداوندی است، میتواند چگونگی این عذابها را تبیین نماید. از همین رو است که [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در تمامی لحظات، در پی آن بودهاند که حتّی با نشان دادن یک برگ گیاه، توجّه [[مردم]] را به [[قدرت]] بیپایان [[الهی]] جلب نمایند، تا آنان دریابند که آن کس که رحمتش در قالب چنین [[خلقت]] منظمِ بیانتهایی جلوهگر میشود، غضبش نیز در قالب چنان مخلوق [[عظیم]] هراسانگیزی ظاهر خواهد شد!. در اینجا به شماری از این [[آیات]] اشاره میکنیم: {{متن قرآن|انْطَلِقُوا إِلَى ظِلٍّ ذِي ثَلَاثِ شُعَبٍ * لَا ظَلِيلٍ وَلَا يُغْنِي مِنَ اللَّهَبِ * إِنَّهَا تَرْمِي بِشَرَرٍ كَالْقَصْرِ * كَأَنَّهُ جِمَالَتٌ صُفْرٌ}}<ref>«به سوی سایه سه شاخهای روانه گردید * که نه سایهگستر است و نه از زبانه آتش باز میدارد * شرارههایی (بلند) چون کاخ، میافکند * گویی شترانی زردمویند» سوره مرسلات، آیه ۳۰-۳۱. </ref>؛ {{متن قرآن|لَيْسَ لَهُمْ طَعَامٌ إِلَّا مِنْ ضَرِيعٍ * لَا يُسْمِنُ وَلَا يُغْنِي مِنْ جُوعٍ}}<ref>«آنان را خوراکی جز گیاه خشک خاردار نیست * که نه فربه میکند و نه از گرسنگی باز میدارد» سوره غاشیه، آیه ۶-۷.</ref>؛ {{متن قرآن|وَأَصْحَابُ الشِّمَالِ مَا أَصْحَابُ الشِّمَالِ * فِي سَمُومٍ وَحَمِيمٍ * وَظِلٍّ مِنْ يَحْمُومٍ * لَا بَارِدٍ وَلَا كَرِيمٍ}}<ref>«و چپیان، کیانند چپیان؟ * در تفبادی و آبی داغند * و سایهای از دود بسیار سیاه * که نه سرد است و نه خوش» سوره واقعه، آیه ۴۱-۴۴. </ref>؛ {{متن قرآن|خُذُوهُ فَغُلُّوهُ * ثُمَّ الْجَحِيمَ صَلُّوهُ * ثُمَّ فِي سِلْسِلَةٍ ذَرْعُهَا سَبْعُونَ ذِرَاعًا فَاسْلُكُوهُ * إِنَّهُ كَانَ لَا يُؤْمِنُ بِاللَّهِ الْعَظِيمِ * وَلَا يَحُضُّ عَلَى طَعَامِ الْمِسْكِينِ * فَلَيْسَ لَهُ الْيَوْمَ هَاهُنَا حَمِيمٌ * وَلَا طَعَامٌ إِلَّا مِنْ غِسْلِينٍ * لَا يَأْكُلُهُ إِلَّا الْخَاطِئُونَ}}<ref>«بگیریدش و به بند آوریدش! * سپس در دوزخش افکنید! * آنگاه با زنجیری که هفتاد ذرع است، به بندش کشید! * بیگمان او به خداوند سترگ ایمانی نداشت * و کسی را بر خوراک دادن به یتیمان برنمیانگیخت * او را امروز در اینجا دوستی نیست * و خوراکی جز چرکاب ندارد * که آن را جز خطاکاران نمیخورند» سوره حاقه، آیه ۳۰-۳۷.</ref>. پُر واضح است که این [[آیات]] و نمونههای بسیار آن، که بهوفور در [[قرآن کریم]] آمده است، [[قلوب]] را بهسوی [[رستگاری]] تحریک مینماید، و از فروافتادن در این ورطه هراسانگیز باز میدارد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۲۹-۲۳۰.</ref>. | ||
#[[ترس]] از همنشینی با [[دشمنان]] [[خدا]] و [[دشمنان]] [[پیامبران]]{{عم}}، که همان همنشینان [[بدکار]] میباشند نیز، در شمار انگیزههای این قسم از [[مردمان]] است. همنشینانی که مجالست آنان بدتر از [[آتش جهنم]] است؛ از این رو [[قرآن کریم]] بهوضوح اشاره مینماید، که [[دوزخیان]] خود طالب دوری از همنشینان خود هستند: {{متن قرآن|وَمَنْ يَعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمَنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطَانًا فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ * وَإِنَّهُمْ لَيَصُدُّونَهُمْ عَنِ السَّبِيلِ وَيَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ * حَتَّى إِذَا جَاءَنَا قَالَ يَا لَيْتَ بَيْنِي وَبَيْنَكَ بُعْدَ الْمَشْرِقَيْنِ فَبِئْسَ الْقَرِينُ * وَلَنْ يَنْفَعَكُمُ الْيَوْمَ إِذْ ظَلَمْتُمْ أَنَّكُمْ فِي الْعَذَابِ مُشْتَرِكُونَ}}<ref>«و برای آنانکه از یاد (خداوند) بخشنده دل بگردانند شیطانی میگماریم که همنشین آنها خواهد بود * و آن (شیطان) ها آنها را از راه (راست) باز میدارند و آنها خواهند پنداشت که رهیاب شدهاند * تا چون نزد ما آیند، (به آن شیطانها) گویند: کاش میان ما و شما دوری خاور تا باختر میبود که بد همنشینانی هستید! * و چون ستم ورزیدهاید، امروز اینکه در عذاب، همراه یکدیگرید، برای شما سودی نخواهد داشت» سوره زخرف، آیه ۳۶-۳۹. </ref>؛{{متن قرآن|كُلَّمَا دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَهَا حَتَّى إِذَا ادَّارَكُوا فِيهَا جَمِيعًا قَالَتْ أُخْرَاهُمْ لِأُولَاهُمْ رَبَّنَا هَؤُلَاءِ أَضَلُّونَا فَآتِهِمْ عَذَابًا ضِعْفًا مِنَ النَّارِ قَالَ لِكُلٍّ ضِعْفٌ وَلَكِنْ لَا تَعْلَمُونَ * وَقَالَتْ أُولَاهُمْ لِأُخْرَاهُمْ فَمَا كَانَ لَكُمْ عَلَيْنَا مِنْ فَضْلٍ فَذُوقُوا الْعَذَابَ بِمَا كُنْتُمْ تَكْسِبُونَ}}<ref>«(خداوند) میفرماید: در میان امّتهایی از پریان و آدمیان که پیش از شما بودهاند، در آتش (دوزخ) درآیید! هر گاه امّتی (در دوزخ) درآید همگون خویش را لعنت میکند تا آنگاه که همگان با هم در آن به هم پیوندند؛ پیروان درباره پیشوایان میگویند: پروردگارا! اینان ما را بیراه کردند پس به آنها عذابی دو چندان از آتش (دوزخ) بده! (خداوند) میفرماید: برای همگان دو چندان خواهد بود اما نمیدانید * و پیشوایان به پیروان میگویند: شما را بر ما هیچ برتری نیست پس عذاب را برای آنچه بجای میآوردید بچشید!» سوره اعراف، آیه ۳۸-۳۹.</ref>؛ {{متن قرآن|هَذَا وَإِنَّ لِلطَّاغِينَ لَشَرَّ مَآبٍ * جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَهَا فَبِئْسَ الْمِهَادُ * هَذَا فَلْيَذُوقُوهُ حَمِيمٌ وَغَسَّاقٌ * وَآخَرُ مِنْ شَكْلِهِ أَزْوَاجٌ * هَذَا فَوْجٌ مُقْتَحِمٌ مَعَكُمْ لَا مَرْحَبًا بِهِمْ إِنَّهُمْ صَالُو النَّارِ * قَالُوا بَلْ أَنْتُمْ لَا مَرْحَبًا بِكُمْ أَنْتُمْ قَدَّمْتُمُوهُ لَنَا فَبِئْسَ الْقَرَارُ * قَالُوا رَبَّنَا مَنْ قَدَّمَ لَنَا هَذَا فَزِدْهُ عَذَابًا ضِعْفًا فِي النَّارِ * وَقَالُوا مَا لَنَا لَا نَرَى رِجَالًا كُنَّا نَعُدُّهُمْ مِنَ الْأَشْرَارِ * أَتَّخَذْنَاهُمْ سِخْرِيًّا أَمْ زَاغَتْ عَنْهُمُ الْأَبْصَارُ * إِنَّ ذَلِكَ لَحَقٌّ تَخَاصُمُ أَهْلِ النَّارِ}}<ref>«این است (پاداش پرهیزگاران) و به راستی برای سرکشان بدترین سرانجام خواهد بود: * دوزخ، که در آن درمیآیند و آن بستر، بد است * همین است؛ آب جوشیده و چرکاب که باید آن را بچشند * و (عذابهای) دیگری همانند آن گونهگون * این دستهای است که با شما (به دوزخ) درآمدهاند ، (میگویند) خوشامد مباد آنان را که به آتش (دوزخ) درمیآیند * میگویند: بلکه شما را خوشامد مباد، شما این راه را پیش ما نهادید و آن بد قرارگاهی است * میگویند: پروردگارا! هر کس این راه را پیش ما نهاد بر عذاب او در آتش (دوزخ) دو چندان بیفزای! * و میگویند: بر ما چه رفته است که مردانی را که آنان را از بدکاران میشمردیم نمیبینیم؟* آیا آنان را به ریشخند گرفتهایم یا از چشمها پنهانند * بیگمان این راستین است؛ (این) همستیزی دوزخیان است» سوره ص، آیه ۵۵-۶۴.</ref>. [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} در دعای [[خضر]] - نامبردار به [[دعای کمیل]] - میفرمایند: "اگر مرا برای [[عقوبت]] نمودن با دشمنانت همنشین کردی، و بین من و کسانی که عذابشان میدهی جمع نمودی، و میان من و [[دوستان]] و [[اولیاء]] خودت فاصله انداختی" <ref>{{متن حدیث|فَلَئِنْ صَيَّرْتَنِي لِلْعُقُوبَاتِ مَعَ أَعْدَائِكَ، وَ جَمَعْتَ بَيْنِي وَ بَيْنَ أَهْلِ بَلَائِكَ، وَ فَرَّقْتَ بَيْنِي وَ بَيْنَ أَحِبَّائِكَ وَ أَوْلِيَائِكَ}}؛ مفاتیح الجنان، دعاء کمیل.</ref>: <ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۳۰-۲۳۲.</ref>. | # [[ترس]] از همنشینی با [[دشمنان]] [[خدا]] و [[دشمنان]] [[پیامبران]]{{عم}}، که همان همنشینان [[بدکار]] میباشند نیز، در شمار انگیزههای این قسم از [[مردمان]] است. همنشینانی که مجالست آنان بدتر از [[آتش جهنم]] است؛ از این رو [[قرآن کریم]] بهوضوح اشاره مینماید، که [[دوزخیان]] خود طالب دوری از همنشینان خود هستند: {{متن قرآن|وَمَنْ يَعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمَنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطَانًا فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ * وَإِنَّهُمْ لَيَصُدُّونَهُمْ عَنِ السَّبِيلِ وَيَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ * حَتَّى إِذَا جَاءَنَا قَالَ يَا لَيْتَ بَيْنِي وَبَيْنَكَ بُعْدَ الْمَشْرِقَيْنِ فَبِئْسَ الْقَرِينُ * وَلَنْ يَنْفَعَكُمُ الْيَوْمَ إِذْ ظَلَمْتُمْ أَنَّكُمْ فِي الْعَذَابِ مُشْتَرِكُونَ}}<ref>«و برای آنانکه از یاد (خداوند) بخشنده دل بگردانند شیطانی میگماریم که همنشین آنها خواهد بود * و آن (شیطان) ها آنها را از راه (راست) باز میدارند و آنها خواهند پنداشت که رهیاب شدهاند * تا چون نزد ما آیند، (به آن شیطانها) گویند: کاش میان ما و شما دوری خاور تا باختر میبود که بد همنشینانی هستید! * و چون ستم ورزیدهاید، امروز اینکه در عذاب، همراه یکدیگرید، برای شما سودی نخواهد داشت» سوره زخرف، آیه ۳۶-۳۹. </ref>؛{{متن قرآن|كُلَّمَا دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَهَا حَتَّى إِذَا ادَّارَكُوا فِيهَا جَمِيعًا قَالَتْ أُخْرَاهُمْ لِأُولَاهُمْ رَبَّنَا هَؤُلَاءِ أَضَلُّونَا فَآتِهِمْ عَذَابًا ضِعْفًا مِنَ النَّارِ قَالَ لِكُلٍّ ضِعْفٌ وَلَكِنْ لَا تَعْلَمُونَ * وَقَالَتْ أُولَاهُمْ لِأُخْرَاهُمْ فَمَا كَانَ لَكُمْ عَلَيْنَا مِنْ فَضْلٍ فَذُوقُوا الْعَذَابَ بِمَا كُنْتُمْ تَكْسِبُونَ}}<ref>«(خداوند) میفرماید: در میان امّتهایی از پریان و آدمیان که پیش از شما بودهاند، در آتش (دوزخ) درآیید! هر گاه امّتی (در دوزخ) درآید همگون خویش را لعنت میکند تا آنگاه که همگان با هم در آن به هم پیوندند؛ پیروان درباره پیشوایان میگویند: پروردگارا! اینان ما را بیراه کردند پس به آنها عذابی دو چندان از آتش (دوزخ) بده! (خداوند) میفرماید: برای همگان دو چندان خواهد بود اما نمیدانید * و پیشوایان به پیروان میگویند: شما را بر ما هیچ برتری نیست پس عذاب را برای آنچه بجای میآوردید بچشید!» سوره اعراف، آیه ۳۸-۳۹.</ref>؛ {{متن قرآن|هَذَا وَإِنَّ لِلطَّاغِينَ لَشَرَّ مَآبٍ * جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَهَا فَبِئْسَ الْمِهَادُ * هَذَا فَلْيَذُوقُوهُ حَمِيمٌ وَغَسَّاقٌ * وَآخَرُ مِنْ شَكْلِهِ أَزْوَاجٌ * هَذَا فَوْجٌ مُقْتَحِمٌ مَعَكُمْ لَا مَرْحَبًا بِهِمْ إِنَّهُمْ صَالُو النَّارِ * قَالُوا بَلْ أَنْتُمْ لَا مَرْحَبًا بِكُمْ أَنْتُمْ قَدَّمْتُمُوهُ لَنَا فَبِئْسَ الْقَرَارُ * قَالُوا رَبَّنَا مَنْ قَدَّمَ لَنَا هَذَا فَزِدْهُ عَذَابًا ضِعْفًا فِي النَّارِ * وَقَالُوا مَا لَنَا لَا نَرَى رِجَالًا كُنَّا نَعُدُّهُمْ مِنَ الْأَشْرَارِ * أَتَّخَذْنَاهُمْ سِخْرِيًّا أَمْ زَاغَتْ عَنْهُمُ الْأَبْصَارُ * إِنَّ ذَلِكَ لَحَقٌّ تَخَاصُمُ أَهْلِ النَّارِ}}<ref>«این است (پاداش پرهیزگاران) و به راستی برای سرکشان بدترین سرانجام خواهد بود: * دوزخ، که در آن درمیآیند و آن بستر، بد است * همین است؛ آب جوشیده و چرکاب که باید آن را بچشند * و (عذابهای) دیگری همانند آن گونهگون * این دستهای است که با شما (به دوزخ) درآمدهاند ، (میگویند) خوشامد مباد آنان را که به آتش (دوزخ) درمیآیند * میگویند: بلکه شما را خوشامد مباد، شما این راه را پیش ما نهادید و آن بد قرارگاهی است * میگویند: پروردگارا! هر کس این راه را پیش ما نهاد بر عذاب او در آتش (دوزخ) دو چندان بیفزای! * و میگویند: بر ما چه رفته است که مردانی را که آنان را از بدکاران میشمردیم نمیبینیم؟* آیا آنان را به ریشخند گرفتهایم یا از چشمها پنهانند * بیگمان این راستین است؛ (این) همستیزی دوزخیان است» سوره ص، آیه ۵۵-۶۴.</ref>. [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} در دعای [[خضر]] - نامبردار به [[دعای کمیل]] - میفرمایند: "اگر مرا برای [[عقوبت]] نمودن با دشمنانت همنشین کردی، و بین من و کسانی که عذابشان میدهی جمع نمودی، و میان من و [[دوستان]] و [[اولیاء]] خودت فاصله انداختی" <ref>{{متن حدیث|فَلَئِنْ صَيَّرْتَنِي لِلْعُقُوبَاتِ مَعَ أَعْدَائِكَ، وَ جَمَعْتَ بَيْنِي وَ بَيْنَ أَهْلِ بَلَائِكَ، وَ فَرَّقْتَ بَيْنِي وَ بَيْنَ أَحِبَّائِكَ وَ أَوْلِيَائِكَ}}؛ مفاتیح الجنان، دعاء کمیل.</ref>: <ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۳۰-۲۳۲.</ref>. | ||
#[[ترس]] از دوری از [[خداوند]] و محجوب بودن از او، و [[محروم]] ماندن از [[رحمت]] و [[فضل]] و کرمش نیز، در همین شمار است. این [[عذاب]]، در شمار سختترین عذابهای [[الهی]] است؛ بلکه میتوان گفت که اهل [[الله]] هیچ عذابی را هراسانگیزتر از آن نمییابند. [[حضرت حق]] خود به این [[عذاب]] اینگونه اشاره کرده است: {{متن قرآن|إِذَا تُتْلَى عَلَيْهِ آيَاتُنَا قَالَ أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ * كَلَّا بَلْ رَانَ عَلَى قُلُوبِهِمْ مَا كَانُوا يَكْسِبُونَ * كَلَّا إِنَّهُمْ عَنْ رَبِّهِمْ يَوْمَئِذٍ لَمَحْجُوبُونَ}}<ref>«چون آیات ما را بر او بخوانند میگوید: افسانههای پیشینیان است * نه چنین است؛ بلکه آنچه میکردهاند بر دلهاشان زنگار بسته است * آری، بیگمان آنان در آن روز از پروردگارشان باز داشته خواهند بود» سوره مطففین، آیه ۱۳-۱۵.</ref>؛ و باز میفرماید: {{متن قرآن|وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ نَاضِرَةٌ * إِلَى رَبِّهَا نَاظِرَةٌ * وَوُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ بَاسِرَةٌ * تَظُنُّ أَنْ يُفْعَلَ بِهَا فَاقِرَةٌ}}<ref>«چهرههایی در آن روز شاداب است *(که) به (پاداش و نعمت) پروردگارش مینگرد * و چهرههایی در آن روز، گرفته است * میداند کاری کمرشکن با او خواهند کرد» سوره قیامه، آیه ۲۲-۲۵. </ref>.[[امیرالمؤمنین]]{{ع}} نیز در همان [[دعای کمیل]] میفرمایند: "بر فرض که ای [[پروردگار]] و آقا و مولای من!، من [[صبر]] کردم بر [[عذاب]] تو امّا چگونه بر دوری از تو [[صبر]] کنم، و بر فرض که بر سوزندگی [[آتش]] تو [[صبر]] کنم اما چگونه بر نگریستن بر [[بزرگواری]] تو و بی بهرگی خود از آن [[صبر]] کنم، و یا چگونه در [[آتش]] مسکن گزینم در حالی که [[امید]] من [[بخشش]] تو است" <ref>{{متن حدیث|فَهَبْنِي يَا إِلَهِي وَ سَيِّدِي وَ مَوْلَايَ وَ رَبِّي صَبَرْتُ عَلَى عَذَابِكَ، فَكَيْفَ أَصْبِرُ عَلَى فِرَاقِكَ، وَ هَبْنِي صَبَرْتُ عَلَى حَرِّ نَارِكَ، فَكَيْفَ أَصْبِرُ عَنِ النَّظَرِ إِلَى كَرَامَتِكَ، أَمْ كَيْفَ أَسْكُنُ فِي النَّارِ وَ رَجَائِي عَفْوُكَ}}؛ مفاتیح الجنان، دعاء کمیل.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۳۲-۲۳۳.</ref>. | # [[ترس]] از دوری از [[خداوند]] و محجوب بودن از او، و [[محروم]] ماندن از [[رحمت]] و [[فضل]] و کرمش نیز، در همین شمار است. این [[عذاب]]، در شمار سختترین عذابهای [[الهی]] است؛ بلکه میتوان گفت که اهل [[الله]] هیچ عذابی را هراسانگیزتر از آن نمییابند. [[حضرت حق]] خود به این [[عذاب]] اینگونه اشاره کرده است: {{متن قرآن|إِذَا تُتْلَى عَلَيْهِ آيَاتُنَا قَالَ أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ * كَلَّا بَلْ رَانَ عَلَى قُلُوبِهِمْ مَا كَانُوا يَكْسِبُونَ * كَلَّا إِنَّهُمْ عَنْ رَبِّهِمْ يَوْمَئِذٍ لَمَحْجُوبُونَ}}<ref>«چون آیات ما را بر او بخوانند میگوید: افسانههای پیشینیان است * نه چنین است؛ بلکه آنچه میکردهاند بر دلهاشان زنگار بسته است * آری، بیگمان آنان در آن روز از پروردگارشان باز داشته خواهند بود» سوره مطففین، آیه ۱۳-۱۵.</ref>؛ و باز میفرماید: {{متن قرآن|وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ نَاضِرَةٌ * إِلَى رَبِّهَا نَاظِرَةٌ * وَوُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ بَاسِرَةٌ * تَظُنُّ أَنْ يُفْعَلَ بِهَا فَاقِرَةٌ}}<ref>«چهرههایی در آن روز شاداب است *(که) به (پاداش و نعمت) پروردگارش مینگرد * و چهرههایی در آن روز، گرفته است * میداند کاری کمرشکن با او خواهند کرد» سوره قیامه، آیه ۲۲-۲۵. </ref>.[[امیرالمؤمنین]]{{ع}} نیز در همان [[دعای کمیل]] میفرمایند: "بر فرض که ای [[پروردگار]] و آقا و مولای من!، من [[صبر]] کردم بر [[عذاب]] تو امّا چگونه بر دوری از تو [[صبر]] کنم، و بر فرض که بر سوزندگی [[آتش]] تو [[صبر]] کنم اما چگونه بر نگریستن بر [[بزرگواری]] تو و بی بهرگی خود از آن [[صبر]] کنم، و یا چگونه در [[آتش]] مسکن گزینم در حالی که [[امید]] من [[بخشش]] تو است" <ref>{{متن حدیث|فَهَبْنِي يَا إِلَهِي وَ سَيِّدِي وَ مَوْلَايَ وَ رَبِّي صَبَرْتُ عَلَى عَذَابِكَ، فَكَيْفَ أَصْبِرُ عَلَى فِرَاقِكَ، وَ هَبْنِي صَبَرْتُ عَلَى حَرِّ نَارِكَ، فَكَيْفَ أَصْبِرُ عَنِ النَّظَرِ إِلَى كَرَامَتِكَ، أَمْ كَيْفَ أَسْكُنُ فِي النَّارِ وَ رَجَائِي عَفْوُكَ}}؛ مفاتیح الجنان، دعاء کمیل.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۳۲-۲۳۳.</ref>. | ||
*از میان این سه انگیزه، [[ترس]] اوّل مربوط به تمامی [[مردمان]]، [[ترس]] دوم ویژه [[خواصّ]] آنان، و [[ترس]] سوّم مخصوص اَخصّ [[خواص]] است. روشن است که در هر عصر و روزگاری، گروه دوّم و سوّم کمشمار بوده، تنها اندکی از [[مردم]] به مرتبه دوّم، و انگشتشماری از آنان به مرتبه سوّم واصل میشوند. | *از میان این سه انگیزه، [[ترس]] اوّل مربوط به تمامی [[مردمان]]، [[ترس]] دوم ویژه [[خواصّ]] آنان، و [[ترس]] سوّم مخصوص اَخصّ [[خواص]] است. روشن است که در هر عصر و روزگاری، گروه دوّم و سوّم کمشمار بوده، تنها اندکی از [[مردم]] به مرتبه دوّم، و انگشتشماری از آنان به مرتبه سوّم واصل میشوند. | ||
*به هر حال میتوان چنین گفت که این انگیزه نیز، برای دور کردن [[مردم]] از [[سخط]] و [[غضب الهی]] کارایی داشته، همانگونه که میتواند آنان را به رضای او نزدیک نماید. آری! این انگیزه بیشتر به کار عموم آنان میآید، و [[خواص]] را چندان کارگر نخواهد بود<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۳۳.</ref>. | *به هر حال میتوان چنین گفت که این انگیزه نیز، برای دور کردن [[مردم]] از [[سخط]] و [[غضب الهی]] کارایی داشته، همانگونه که میتواند آنان را به رضای او نزدیک نماید. آری! این انگیزه بیشتر به کار عموم آنان میآید، و [[خواص]] را چندان کارگر نخواهد بود<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۳۳.</ref>. | ||
خط ۱۴۱: | خط ۱۴۱: | ||
*نوع چهارم از انگیزهها، [[ذات اقدس الهی]] است، که [[برترین]] و شریفترین انگیزههای انسانی است. انگیزه بودن [[حضرت حق]] برای [[انسان]] را نیز، میتوان به صورتهای گوناگونی ترسیم نمود. | *نوع چهارم از انگیزهها، [[ذات اقدس الهی]] است، که [[برترین]] و شریفترین انگیزههای انسانی است. انگیزه بودن [[حضرت حق]] برای [[انسان]] را نیز، میتوان به صورتهای گوناگونی ترسیم نمود. | ||
*۱. [[تقرب]] به او - جلَّ و علا! -، که همان [[تقرّب]] [[بنده]] به مولاست، میتواند یکی از این انگیزهها باشد. [[تقرّب]] و نزدیک شدن، خود دارای مراتبی است که از شدّت و [[ضعف]] این [[قرب]] ناشی شده است. برخی از انواع این [[تقرّب]] عبارتند از: | *۱. [[تقرب]] به او - جلَّ و علا! -، که همان [[تقرّب]] [[بنده]] به مولاست، میتواند یکی از این انگیزهها باشد. [[تقرّب]] و نزدیک شدن، خود دارای مراتبی است که از شدّت و [[ضعف]] این [[قرب]] ناشی شده است. برخی از انواع این [[تقرّب]] عبارتند از: | ||
#[[تقرّب]] عموم [[مردمان]] به [[حضرت حق]]؛ | # [[تقرّب]] عموم [[مردمان]] به [[حضرت حق]]؛ | ||
#[[تقرّب]] [[خواص]] [[مردمان]] به [[حضرت حق]]؛ | # [[تقرّب]] [[خواص]] [[مردمان]] به [[حضرت حق]]؛ | ||
#[[تقرّب]] اخصّ [[خواص]] به [[حضرت حق]]. پر واضح است که هریک از این مراتب سه گانه را نیز مراتب بیشماری است، که باز از شدّت و [[ضعف]] آنها سرچشمه گرفته است. | # [[تقرّب]] اخصّ [[خواص]] به [[حضرت حق]]. پر واضح است که هریک از این مراتب سه گانه را نیز مراتب بیشماری است، که باز از شدّت و [[ضعف]] آنها سرچشمه گرفته است. | ||
*۲. [[اطاعت]] امر [[حضرت حق]] نیز، میتواند در شمار انگیزههای [[اخلاقی]] قرار گیرد. این انگیزه نیز بهواسطه شدّت و [[ضعف]] [[اطاعت]]، خود صورتهای گوناگونی میپذیرد: | *۲. [[اطاعت]] امر [[حضرت حق]] نیز، میتواند در شمار انگیزههای [[اخلاقی]] قرار گیرد. این انگیزه نیز بهواسطه شدّت و [[ضعف]] [[اطاعت]]، خود صورتهای گوناگونی میپذیرد: | ||
#[[اطاعت]] عوامّ [[مردمان]]؛ | # [[اطاعت]] عوامّ [[مردمان]]؛ | ||
#[[اطاعت]] [[خواصّ]] [[مردمان]]؛ | # [[اطاعت]] [[خواصّ]] [[مردمان]]؛ | ||
#[[اطاعت]] اخصّ [[خواصّ]] [[مردمان]]. این مراتب سه گانه نیز، خود از مراتبی بیشمار برخوردار است. | # [[اطاعت]] اخصّ [[خواصّ]] [[مردمان]]. این مراتب سه گانه نیز، خود از مراتبی بیشمار برخوردار است. | ||
*۳. حیای [[بنده]] از [[مولی]] نیز صورتی اینگونه دارد؛ چه [[بنده]] حقشناس همواره از آنکه [[مولی]] او را در [[مقام]] [[عصیان]] بیابد، [[حیا]] میکند، تا [[بنده]] ناشکر قلمداد نشود. این انگیزه نیز از مراتبی چند برخوردار است: | *۳. حیای [[بنده]] از [[مولی]] نیز صورتی اینگونه دارد؛ چه [[بنده]] حقشناس همواره از آنکه [[مولی]] او را در [[مقام]] [[عصیان]] بیابد، [[حیا]] میکند، تا [[بنده]] ناشکر قلمداد نشود. این انگیزه نیز از مراتبی چند برخوردار است: | ||
#حیاء عموم [[مردمان]] از [[مولی]]؛ | #حیاء عموم [[مردمان]] از [[مولی]]؛ | ||
خط ۱۷۲: | خط ۱۷۲: | ||
#مرتبه نخست این انگیزه، آن است که که صفات فعلی [[حضرت حق]] - همچون [[رحمت]]، [[رأفت]]، [[هدایت]]، [[عنایت]] و آفرینندگی او- در نظر سالک واصل جلوهگر شده، او را به کسب [[کمالات]] تحریک نماید. | #مرتبه نخست این انگیزه، آن است که که صفات فعلی [[حضرت حق]] - همچون [[رحمت]]، [[رأفت]]، [[هدایت]]، [[عنایت]] و آفرینندگی او- در نظر سالک واصل جلوهگر شده، او را به کسب [[کمالات]] تحریک نماید. | ||
# مرتبه دوّم که پس از آن واقع میشود، مرتبتی است که در آن، صفات ذاتی [[حضرت حق]]- و نه صفات فعلی او- انگیزه سالک کامل خواهد بود. [[علم]]، [[قدرت]]، مالکیّت، قدّوسیّت و جبروت او، میتواند در این شمار باشد. به شماری از این صفات در پایان [[سوره]] [[حشر]] این چنین اشاره شده است: {{متن قرآن|هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ * هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ * هُوَ اللَّهُ الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى يُسَبِّحُ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ}}<ref>«اوست خداوندی که خدایی جز او نیست، داننده پنهان و آشکار است، او بخشنده بخشاینده است * اوست خداوندی که هیچ خدایی جز او نیست، فرمانفرمای بسیار پاک بیعیب، ایمنیبخش، گواه راستین ، پیروز کامشکن بزرگ منش؛ پاکاکه خداوند است از آنچه (بدو) شرک میورزند * اوست خداوند آفریننده پدیدآور نگارگر، نامهای نکوتر او راست؛ هر چه در آسمانها و زمین است او را به پاکی میستایند و او پیروزمند فرزانه است» سوره حشر، آیه ۲۲-۲۴.</ref>. [[عبادت]] خاضعان، که [[خوف]] و خشیتی برخاسته از [[عظمت]] او بهدست آوردهاند، از این نوع میباشد. | # مرتبه دوّم که پس از آن واقع میشود، مرتبتی است که در آن، صفات ذاتی [[حضرت حق]]- و نه صفات فعلی او- انگیزه سالک کامل خواهد بود. [[علم]]، [[قدرت]]، مالکیّت، قدّوسیّت و جبروت او، میتواند در این شمار باشد. به شماری از این صفات در پایان [[سوره]] [[حشر]] این چنین اشاره شده است: {{متن قرآن|هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ * هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ * هُوَ اللَّهُ الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى يُسَبِّحُ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ}}<ref>«اوست خداوندی که خدایی جز او نیست، داننده پنهان و آشکار است، او بخشنده بخشاینده است * اوست خداوندی که هیچ خدایی جز او نیست، فرمانفرمای بسیار پاک بیعیب، ایمنیبخش، گواه راستین ، پیروز کامشکن بزرگ منش؛ پاکاکه خداوند است از آنچه (بدو) شرک میورزند * اوست خداوند آفریننده پدیدآور نگارگر، نامهای نکوتر او راست؛ هر چه در آسمانها و زمین است او را به پاکی میستایند و او پیروزمند فرزانه است» سوره حشر، آیه ۲۲-۲۴.</ref>. [[عبادت]] خاضعان، که [[خوف]] و خشیتی برخاسته از [[عظمت]] او بهدست آوردهاند، از این نوع میباشد. | ||
#[[وجه الله]]. این انگیزه در این قسم، گاه میتواند [[وجه الله]] - تعالی! - باشد. به این وجه در ابتدای [[سوره]] حدید اینگونه اشاره شده است: {{متن قرآن|هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ}}<ref>«او، آغاز و انجام و آشکار و نهان است» سوره حدید، آیه ۳.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۴۸-۲۴۹.</ref>. | # [[وجه الله]]. این انگیزه در این قسم، گاه میتواند [[وجه الله]] - تعالی! - باشد. به این وجه در ابتدای [[سوره]] حدید اینگونه اشاره شده است: {{متن قرآن|هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ}}<ref>«او، آغاز و انجام و آشکار و نهان است» سوره حدید، آیه ۳.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۴۸-۲۴۹.</ref>. | ||
*در [[قرآن کریم]]، بارها بر این مطلب تأکید شده است، که [[اولیاء الهی]] تنها برای او به کاری [[اقدام]] و یا کاری را ترک میکنند؛ همانگونه که بارها [[سعادت]] در [[دنیا]] در گرو این مطلب دانسته شده است. به این چند [[آیه]] بنگرید: {{متن قرآن|بَلَى مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ فَلَهُ أَجْرُهُ عِنْدَ رَبِّهِ}}<ref>«آری، آن کسان که روی (دل) خویش به (سوی) خداوند نهند در حالی که نکوکار باشند، بیگمان پاداش آنان نزد پروردگارشان است» سوره بقره، آیه ۱۱۲.</ref>؛ | *در [[قرآن کریم]]، بارها بر این مطلب تأکید شده است، که [[اولیاء الهی]] تنها برای او به کاری [[اقدام]] و یا کاری را ترک میکنند؛ همانگونه که بارها [[سعادت]] در [[دنیا]] در گرو این مطلب دانسته شده است. به این چند [[آیه]] بنگرید: {{متن قرآن|بَلَى مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ فَلَهُ أَجْرُهُ عِنْدَ رَبِّهِ}}<ref>«آری، آن کسان که روی (دل) خویش به (سوی) خداوند نهند در حالی که نکوکار باشند، بیگمان پاداش آنان نزد پروردگارشان است» سوره بقره، آیه ۱۱۲.</ref>؛ | ||
*{{متن قرآن|فَإِنْ حَاجُّوكَ فَقُلْ أَسْلَمْتُ وَجْهِيَ لِلَّهِ وَمَنِ اتَّبَعَنِ}}<ref>«پس اگر با تو، به چون و چرا برخاستند بگو: من روی تسلیم به خداوند آوردهام و (نیز) هر کس از من پیروی کرده است (چنین است)» سوره آل عمران، آیه ۲۰.</ref>؛ | *{{متن قرآن|فَإِنْ حَاجُّوكَ فَقُلْ أَسْلَمْتُ وَجْهِيَ لِلَّهِ وَمَنِ اتَّبَعَنِ}}<ref>«پس اگر با تو، به چون و چرا برخاستند بگو: من روی تسلیم به خداوند آوردهام و (نیز) هر کس از من پیروی کرده است (چنین است)» سوره آل عمران، آیه ۲۰.</ref>؛ | ||
خط ۱۸۷: | خط ۱۸۷: | ||
*از آنچه گذشت، میتوان به این نتایج دست یافت: | *از آنچه گذشت، میتوان به این نتایج دست یافت: | ||
#هرچند بیشتر [[مردم]] به [[پرستش]] [[خداوند]] میپردازند، امّا انگیزههای آنان در این مسیر متفاوت است و گوناگون. ما در اینجا به بیش از پنجاه انگیزه اشاره کردیم، و پر واضح است که خواننده متتبّع میتواند به مقدار بسیار بیشتری از این انگیزهها دست یابد. در مقابل اینان، [[ریاکاران]] قرار دارند که تنها از [[عبادت]] ظاهری برخوردارند. ما پس از این در بحث از [[ریاء]]، به تفصیل این مطلب را باز خواهیم نمود<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۵۱.</ref>. | #هرچند بیشتر [[مردم]] به [[پرستش]] [[خداوند]] میپردازند، امّا انگیزههای آنان در این مسیر متفاوت است و گوناگون. ما در اینجا به بیش از پنجاه انگیزه اشاره کردیم، و پر واضح است که خواننده متتبّع میتواند به مقدار بسیار بیشتری از این انگیزهها دست یابد. در مقابل اینان، [[ریاکاران]] قرار دارند که تنها از [[عبادت]] ظاهری برخوردارند. ما پس از این در بحث از [[ریاء]]، به تفصیل این مطلب را باز خواهیم نمود<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۵۱.</ref>. | ||
#[[عبادات]] کاملان، و حتّی [[اهل بیت]] [[عصمت]] و [[طهارت]]{{عم}}- که عنوان "عباد [[الله]]" تنها بر آنان سزاوار است-، از یک صورت واحد برخوردار نبوده، در حالات مختلف از انگیزههای چندی برخوردار بوده است. این مطلب به تفصیل پیش از این گذشت؛ اکنون امّا اضافه میکنیم که بر اساس آنچه از [[قرآن کریم]] استفاده میشود، میتوان گفت که [[معصومان]] و در یک عمل واحد، میان چندین و چند انگیزه مختلف جمع مینمودهاند. این نشان از مراتب بینظیر آنان دارد، که هیچکس نمیتواند به آن حتّی نزدیک شود. [[قرآن کریم]] در این زمینه میفرماید: {{متن قرآن|يُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَيَخَافُونَ يَوْمًا كَانَ شَرُّهُ مُسْتَطِيرًا * وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا * إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزَاءً وَلَا شُكُورًا * إِنَّا نَخَافُ مِنْ رَبِّنَا يَوْمًا عَبُوسًا قَمْطَرِيرًا * فَوَقَاهُمُ اللَّهُ شَرَّ ذَلِكَ الْيَوْمِ وَلَقَّاهُمْ نَضْرَةً وَسُرُورًا * وَجَزَاهُمْ بِمَا صَبَرُوا جَنَّةً وَحَرِيرًا}}<ref>«به پیمان خود وفا میکنند و از روزی میهراسند که شرّ آن همهگیر است * و خوراک را با دوست داشتنش به بینوا و یتیم و اسیر میدهند *(با خود میگویند:) شما را تنها برای خشنودی خداوند خوراک میدهیم، نه پاداشی از شما خواهانیم و نه سپاسی * بیگمان ما از پروردگارمان، روزی که تیره و بسیار سخت است میهراسیم * پس خدا آنان را از شرّ آن روز نگاه میدارد و به آنان شادابی و شادمانی مینمایاند * و به آنان برای شکیبی که ورزیدهاند بهشت و (پوشاک) پرنیان پاداش میدهد» سوره انسان، آیه ۷-۱۲.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۵۲.</ref>. | # [[عبادات]] کاملان، و حتّی [[اهل بیت]] [[عصمت]] و [[طهارت]]{{عم}}- که عنوان "عباد [[الله]]" تنها بر آنان سزاوار است-، از یک صورت واحد برخوردار نبوده، در حالات مختلف از انگیزههای چندی برخوردار بوده است. این مطلب به تفصیل پیش از این گذشت؛ اکنون امّا اضافه میکنیم که بر اساس آنچه از [[قرآن کریم]] استفاده میشود، میتوان گفت که [[معصومان]] و در یک عمل واحد، میان چندین و چند انگیزه مختلف جمع مینمودهاند. این نشان از مراتب بینظیر آنان دارد، که هیچکس نمیتواند به آن حتّی نزدیک شود. [[قرآن کریم]] در این زمینه میفرماید: {{متن قرآن|يُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَيَخَافُونَ يَوْمًا كَانَ شَرُّهُ مُسْتَطِيرًا * وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا * إِنَّمَا نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزَاءً وَلَا شُكُورًا * إِنَّا نَخَافُ مِنْ رَبِّنَا يَوْمًا عَبُوسًا قَمْطَرِيرًا * فَوَقَاهُمُ اللَّهُ شَرَّ ذَلِكَ الْيَوْمِ وَلَقَّاهُمْ نَضْرَةً وَسُرُورًا * وَجَزَاهُمْ بِمَا صَبَرُوا جَنَّةً وَحَرِيرًا}}<ref>«به پیمان خود وفا میکنند و از روزی میهراسند که شرّ آن همهگیر است * و خوراک را با دوست داشتنش به بینوا و یتیم و اسیر میدهند *(با خود میگویند:) شما را تنها برای خشنودی خداوند خوراک میدهیم، نه پاداشی از شما خواهانیم و نه سپاسی * بیگمان ما از پروردگارمان، روزی که تیره و بسیار سخت است میهراسیم * پس خدا آنان را از شرّ آن روز نگاه میدارد و به آنان شادابی و شادمانی مینمایاند * و به آنان برای شکیبی که ورزیدهاند بهشت و (پوشاک) پرنیان پاداش میدهد» سوره انسان، آیه ۷-۱۲.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۵۲.</ref>. | ||
*از این رو، مکلّفان میتوانند [[نیّت]] خود را [[الهی]] نمایند، امّا در عین حال انگیزههای دیگری را نیز به آن ضمیمه نمایند. نمونه را، [[نماز]] تنها از آن خداست و با [[نیّت]] انجام امر او انجام میشود؛ در عین حال امّا میتوان با [[امید]] ورود به [[بهشت]] به انجام آن پرداخت. این مسأله از نظر [[فقهی]] نیز روشن بوده موجب رفع [[تکلیف]] میگردد. | *از این رو، مکلّفان میتوانند [[نیّت]] خود را [[الهی]] نمایند، امّا در عین حال انگیزههای دیگری را نیز به آن ضمیمه نمایند. نمونه را، [[نماز]] تنها از آن خداست و با [[نیّت]] انجام امر او انجام میشود؛ در عین حال امّا میتوان با [[امید]] ورود به [[بهشت]] به انجام آن پرداخت. این مسأله از نظر [[فقهی]] نیز روشن بوده موجب رفع [[تکلیف]] میگردد. | ||
*آری! خوشا به حال آن کس که به [[مقام]] [[بندگی]] واصل شود، تا در عباداتش تنها رضای او را در نظر گیرد، و هیچ مطلب دیگری را در این میانه دخیل نداند. | *آری! خوشا به حال آن کس که به [[مقام]] [[بندگی]] واصل شود، تا در عباداتش تنها رضای او را در نظر گیرد، و هیچ مطلب دیگری را در این میانه دخیل نداند. | ||
خط ۲۰۸: | خط ۲۰۸: | ||
*چه، هرچه به این رنگ در آید، به همان اندازه که این رنگ را پذیرفته است از [[عظمت]] و فواید گوناگون بهرهمند میشود؛ حال این رنگپذیری به هر اندازه شدیدتر شود، [[عظمت]] آن و فواید آن نیز بیشتر خواهد شد. این مطلب تا بدانجا پیش خواهد رفت، که حتّی ممکن است آنچه از نظری دیگر عادی جلوه میکند، از عظمتی بهرهمند شود که [[حضرت حق]] - جلَّ وعلا! - در خصوص آن، آیهای و یا سورهای نازل فرماید. | *چه، هرچه به این رنگ در آید، به همان اندازه که این رنگ را پذیرفته است از [[عظمت]] و فواید گوناگون بهرهمند میشود؛ حال این رنگپذیری به هر اندازه شدیدتر شود، [[عظمت]] آن و فواید آن نیز بیشتر خواهد شد. این مطلب تا بدانجا پیش خواهد رفت، که حتّی ممکن است آنچه از نظری دیگر عادی جلوه میکند، از عظمتی بهرهمند شود که [[حضرت حق]] - جلَّ وعلا! - در خصوص آن، آیهای و یا سورهای نازل فرماید. | ||
*نمونه را، آیا [[ارزش]] مادّی غذایی که [[اهل بیت]]{{عم}} در سه شب پیاپی به [[مستمندان]] بخشیدند، آن چنان بود که قابل توجّه باشد؟؛ بدیهی است که چند قرص نان را چنان [[ارزش]] مادّی چشمگیری نبوده است که [[حضرت حق]] درباره آن [[سوره انسان]] را نازل فرماید، امّا درجه [[خلوص]] [[حضرت]] زهرای مرضیه{{س}} و [[خانواده]] گرامی گرانسنگش، آن چنان بود که این عمل را به چنان رنگی درآورد، که سورهای درباره آن نازل شد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۵۵.</ref>. | *نمونه را، آیا [[ارزش]] مادّی غذایی که [[اهل بیت]]{{عم}} در سه شب پیاپی به [[مستمندان]] بخشیدند، آن چنان بود که قابل توجّه باشد؟؛ بدیهی است که چند قرص نان را چنان [[ارزش]] مادّی چشمگیری نبوده است که [[حضرت حق]] درباره آن [[سوره انسان]] را نازل فرماید، امّا درجه [[خلوص]] [[حضرت]] زهرای مرضیه{{س}} و [[خانواده]] گرامی گرانسنگش، آن چنان بود که این عمل را به چنان رنگی درآورد، که سورهای درباره آن نازل شد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۵۵.</ref>. | ||
*قرار گرفتن [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} در بستر [[رسول خدا]]{{صل}} در شب [[هجرت]] نیز، اینچنین بود. این عمل به حسب ظاهر برای ایشان سخت آسان بود، امّا [[اخلاص]] ایشان در آن کار، آن را برای ایشان و شیعیانشان تاج فخری نمود که تا ابد بهواسطه آن، سر فخر بر [[آسمان]] هفتم میسایند: {{متن قرآن|وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ}}<ref>«و از مردم کسی است که در به دست آوردن خشنودی خداوند از جان | *قرار گرفتن [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} در بستر [[رسول خدا]]{{صل}} در شب [[هجرت]] نیز، اینچنین بود. این عمل به حسب ظاهر برای ایشان سخت آسان بود، امّا [[اخلاص]] ایشان در آن کار، آن را برای ایشان و شیعیانشان تاج فخری نمود که تا ابد بهواسطه آن، سر فخر بر [[آسمان]] هفتم میسایند: {{متن قرآن|وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ}}<ref>«و از مردم کسی است که در به دست آوردن خشنودی خداوند از جان میگذرد» سوره بقره، آیه ۲۰۷.</ref> | ||
* [[آیه ولایت]] نیز داستانی همینگونه دارد. [[نور]] و جلال این [[آیه]]، بهگونهای است که هیچ [[آیه]] دیگری در این [[کتاب آسمانی]] هماورد آن نیست، و هیچ نمونه دیگری در [[قرآن کریم]] ندارد. [[شیعه]] و [[سنّی]] همگی هماوایند که این [[آیه]] در ماجرای [[بخشش]] انگشتری در میان [[نماز]]، در [[فضیلت]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} نازل شد: {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}}<ref>«سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آوردهاند، همان کسان که نماز برپا میدارند و در حال رکوع زکات میدهند» سوره مائده، آیه ۵۵.</ref>؛ با آن وجود که این انگشتر بهحسب ظاهر از قیمت چندانی برخوردار نبود، و تنها دیناری خُرد [[ارزش]] داشت، چه [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} -گذشته از [[زهد]] دائمی بینظیرشان-، در آن روزگار از تمکّنی بهرهمند نبودهاند که انگشتری گرانبها در دست داشته باشند. پر واضح است که سخنان بیپایه برخی کسان -که قیمت این انگشتر را بسیار گران، و یا حتّی مساوی [[خراج]] [[شام]] دانستهاند! - یا بر پایه [[جهل]] آنان بنا شده است، و یا بر پایه عداوتشان با [[مقام امامت]] کبری. | * [[آیه ولایت]] نیز داستانی همینگونه دارد. [[نور]] و جلال این [[آیه]]، بهگونهای است که هیچ [[آیه]] دیگری در این [[کتاب آسمانی]] هماورد آن نیست، و هیچ نمونه دیگری در [[قرآن کریم]] ندارد. [[شیعه]] و [[سنّی]] همگی هماوایند که این [[آیه]] در ماجرای [[بخشش]] انگشتری در میان [[نماز]]، در [[فضیلت]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} نازل شد: {{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ}}<ref>«سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آوردهاند، همان کسان که نماز برپا میدارند و در حال رکوع زکات میدهند» سوره مائده، آیه ۵۵.</ref>؛ با آن وجود که این انگشتر بهحسب ظاهر از قیمت چندانی برخوردار نبود، و تنها دیناری خُرد [[ارزش]] داشت، چه [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} -گذشته از [[زهد]] دائمی بینظیرشان-، در آن روزگار از تمکّنی بهرهمند نبودهاند که انگشتری گرانبها در دست داشته باشند. پر واضح است که سخنان بیپایه برخی کسان -که قیمت این انگشتر را بسیار گران، و یا حتّی مساوی [[خراج]] [[شام]] دانستهاند! - یا بر پایه [[جهل]] آنان بنا شده است، و یا بر پایه عداوتشان با [[مقام امامت]] کبری. | ||
*آری! این [[خلوص]] [[امیرمؤمنان]]{{ع}} بود که عملشان را چنان ارزشمند ساخت، نه قیمت انگشتری. | *آری! این [[خلوص]] [[امیرمؤمنان]]{{ع}} بود که عملشان را چنان ارزشمند ساخت، نه قیمت انگشتری. | ||
خط ۲۱۹: | خط ۲۱۹: | ||
===نکته سوّم=== | ===نکته سوّم=== | ||
*بهدست آوردن این [[فضیلت]] بزرگ نیز همچون تحصیل دیگر [[فضائل]]، از راه ویژه خود ممکن است. ما در مجلّد اوّل این کتاب، از این راه سخن داشتیم. در اینجا تنها اضافه میکنیم که تحصیل این [[فضیلت]]، به طیّ منازل هفتگانه وابسته است؛ و تنها سالکی که این منازل را طی نماید، میتواند به این [[سعادت]] مفتخر شود. شاید تأکید بسیاری که بر این مطلب در [[روایات]] ما آمده است، با توجّه به همین اهمیّت [[اخلاص]] باشد، چه ممکن است سالکان کوی کمال با توجّه به صعوبت طی منازل هفتگانه، از رسیدن به آن دست بازکشند و خود را از آن [[ناتوان]] بینند. از این رو در [[فرهنگ]] معارفی [[اهل بیت]]{{عم}}، به صدها [[حدیث]] میتوان دست یافت که اهمیّت [[خلوص]] را متذکّر شده است، تا سالکان در تحصیل آن جدیّت کنند و در این راه سخت بکوشند. به این سه سخن [[علوی]]{{ع}} بنگرید: | *بهدست آوردن این [[فضیلت]] بزرگ نیز همچون تحصیل دیگر [[فضائل]]، از راه ویژه خود ممکن است. ما در مجلّد اوّل این کتاب، از این راه سخن داشتیم. در اینجا تنها اضافه میکنیم که تحصیل این [[فضیلت]]، به طیّ منازل هفتگانه وابسته است؛ و تنها سالکی که این منازل را طی نماید، میتواند به این [[سعادت]] مفتخر شود. شاید تأکید بسیاری که بر این مطلب در [[روایات]] ما آمده است، با توجّه به همین اهمیّت [[اخلاص]] باشد، چه ممکن است سالکان کوی کمال با توجّه به صعوبت طی منازل هفتگانه، از رسیدن به آن دست بازکشند و خود را از آن [[ناتوان]] بینند. از این رو در [[فرهنگ]] معارفی [[اهل بیت]]{{عم}}، به صدها [[حدیث]] میتوان دست یافت که اهمیّت [[خلوص]] را متذکّر شده است، تا سالکان در تحصیل آن جدیّت کنند و در این راه سخت بکوشند. به این سه سخن [[علوی]]{{ع}} بنگرید: | ||
#[[اخلاص]] ثمره و نتیجه [[یقین]] است<ref>{{متن حدیث|الْإِخْلَاصُ ثَمَرَةُ الْيَقِينِ}}.</ref> | # [[اخلاص]] ثمره و نتیجه [[یقین]] است<ref>{{متن حدیث|الْإِخْلَاصُ ثَمَرَةُ الْيَقِينِ}}.</ref> | ||
#[[اخلاص]] در عمل نتیجه قوت [[یقین]] است<ref>{{متن حدیث|إِخْلَاصُ الْعَمَلِ مِنْ قُوَّةِ الْيَقِينِ}}؛</ref> | # [[اخلاص]] در عمل نتیجه قوت [[یقین]] است<ref>{{متن حدیث|إِخْلَاصُ الْعَمَلِ مِنْ قُوَّةِ الْيَقِينِ}}؛</ref> | ||
#به اندازه قوت [[دین]] [[خلوص]] [[نیّت]] پدید میآید<ref>{{متن حدیث|عَلَى قَدْرِ قُوَّةِ الدِّينِ يَكُونُ خُلُوصُ النِّيَّةِ}}؛</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۶۰.</ref>. | #به اندازه قوت [[دین]] [[خلوص]] [[نیّت]] پدید میآید<ref>{{متن حدیث|عَلَى قَدْرِ قُوَّةِ الدِّينِ يَكُونُ خُلُوصُ النِّيَّةِ}}؛</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۳ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۳، ص ۲۶۰.</ref>. | ||