پرش به محتوا

ارکان خلافت الهی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جز (جایگزینی متن - '*[' به '* [')
خط ۸: خط ۸:
==[[خلیفه]] (مستخلَف)==
==[[خلیفه]] (مستخلَف)==
*در تعیین مصداق [[خلیفه]] چه کسی است و [[خلیفه]] الهی در [[زمین]] کیست؟ آیا این [[مقام]] به شخص [[حضرت آدم]]{{ع}} اختصاص دارد یا شامل کسان دیگر نیز می‌شود، چندین احتمال مطرح است که به بررسی اجمالی آنها می‌پردازیم.
*در تعیین مصداق [[خلیفه]] چه کسی است و [[خلیفه]] الهی در [[زمین]] کیست؟ آیا این [[مقام]] به شخص [[حضرت آدم]]{{ع}} اختصاص دارد یا شامل کسان دیگر نیز می‌شود، چندین احتمال مطرح است که به بررسی اجمالی آنها می‌پردازیم.
#[[مقام خلافت الهی]]، به شخص [[حقیقی]] [[آدم]]{{ع}} اختصاص دارد و به انسان‌های دیگر مختص نیست، چنان‌که [[زمخشری]]<ref>محمود زمخشری، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج۱، ص۱۲۴.</ref> و [[طبرسی]]<ref>فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۱۷۶.</ref> گفته‌اند.
# [[مقام خلافت الهی]]، به شخص [[حقیقی]] [[آدم]]{{ع}} اختصاص دارد و به انسان‌های دیگر مختص نیست، چنان‌که [[زمخشری]]<ref>محمود زمخشری، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج۱، ص۱۲۴.</ref> و [[طبرسی]]<ref>فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۱۷۶.</ref> گفته‌اند.
#تعمیم [[خلافت]] الهی به [[انسان‌های کامل]]؛ یعنی به غیر از [[حضرت آدم]]{{ع}} [[انسان‌های کامل]] نیز از این [[مقام]] برخوردارند.
#تعمیم [[خلافت]] الهی به [[انسان‌های کامل]]؛ یعنی به غیر از [[حضرت آدم]]{{ع}} [[انسان‌های کامل]] نیز از این [[مقام]] برخوردارند.
#تعمیم [[خلافت]] الهی به همه [[مؤمنان]] [[وارسته]] و [[پرهیزگار]].
#تعمیم [[خلافت]] الهی به همه [[مؤمنان]] [[وارسته]] و [[پرهیزگار]].
خط ۱۸: خط ۱۸:
*'''احتمال اول''' پذیرفته نیست؛ یعنی مراد از [[خلیفه]] شخص [[حقیقی]] [[آدم]]{{ع}} نیست، بلکه مراد [[شخصیت حقوقی]] [[آدم]] و [[مقام]] [[انسانیت]] است. به بیان دیگر، عصاره [[انسانیت]] و [[مقام]] شامخ [[انسانیت]] در [[قصه]] [[خلافت]] به صورت [[آدم]] جلوه کرد و [[آدم]] الگوی [[انسانیت]] شد؛ چنان‌که آن‌چه [[فرشتگان]] در برابر او [[خاضع]] شدند شخص [[آدم]] نبود، بلکه [[آدم]] همانند [[کعبه]]، به منزله [[قبله]] قرار گرفت و [[شخصیت]] و [[انسانیت]] او که [[شخصیت]] و [[انسانیت]] همه انسان‌هاست مسجود لهواقع شد که تحقیق آن به تفصیل در [[آیات]] بعد خواهد آمد<ref>عبدالله جوادی آملی، تفسیر تسنیم، ج۳، ص۴۴.</ref>. بر این مدعا (که اجمالاً شخص [[آدم]]، مقصود نیست) شواهدی دلالت دارد:
*'''احتمال اول''' پذیرفته نیست؛ یعنی مراد از [[خلیفه]] شخص [[حقیقی]] [[آدم]]{{ع}} نیست، بلکه مراد [[شخصیت حقوقی]] [[آدم]] و [[مقام]] [[انسانیت]] است. به بیان دیگر، عصاره [[انسانیت]] و [[مقام]] شامخ [[انسانیت]] در [[قصه]] [[خلافت]] به صورت [[آدم]] جلوه کرد و [[آدم]] الگوی [[انسانیت]] شد؛ چنان‌که آن‌چه [[فرشتگان]] در برابر او [[خاضع]] شدند شخص [[آدم]] نبود، بلکه [[آدم]] همانند [[کعبه]]، به منزله [[قبله]] قرار گرفت و [[شخصیت]] و [[انسانیت]] او که [[شخصیت]] و [[انسانیت]] همه انسان‌هاست مسجود لهواقع شد که تحقیق آن به تفصیل در [[آیات]] بعد خواهد آمد<ref>عبدالله جوادی آملی، تفسیر تسنیم، ج۳، ص۴۴.</ref>. بر این مدعا (که اجمالاً شخص [[آدم]]، مقصود نیست) شواهدی دلالت دارد:
#وقتی جمله‌ای به صورت اسمیه بیان شود ویژگی استمرار را به همراه دارد و [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً}} به صورت جمله اسمیه بیان شده است.
#وقتی جمله‌ای به صورت اسمیه بیان شود ویژگی استمرار را به همراه دارد و [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً}} به صورت جمله اسمیه بیان شده است.
#[[آیات]] [[تسخیر]] نشان می‌دهد که مسخر شدن [[زمین]] و بهره‌مندی از فوائد آن، برای تمام [[انسان‌ها]] است و ویژه شخص خاصی نیست و این [[تصرف]] که به عنوان [[جانشینی]] [[خداوند متعال]] صورت می‌گیرد، برای نوع [[انسان]] است و این [[کلام]] مؤید به روایت‌هایی است که [[تسخیر]] [[زمین]] و بهره‌مند شدن از آن را به همه [[انسان‌ها]] اختصاص می‌دهد.
# [[آیات]] [[تسخیر]] نشان می‌دهد که مسخر شدن [[زمین]] و بهره‌مندی از فوائد آن، برای تمام [[انسان‌ها]] است و ویژه شخص خاصی نیست و این [[تصرف]] که به عنوان [[جانشینی]] [[خداوند متعال]] صورت می‌گیرد، برای نوع [[انسان]] است و این [[کلام]] مؤید به روایت‌هایی است که [[تسخیر]] [[زمین]] و بهره‌مند شدن از آن را به همه [[انسان‌ها]] اختصاص می‌دهد.
#چنان‌که بیان شد ملاک [[شایستگی]] [[انسان]] برای [[خلافت]] اللهی [[آگاهی]] از اسماء حسنای الهی است و این [[علم]] به شخص [[حضرت آدم]] مختص نیست و انسان‌های دیگر نیز می‌توانند در سایه عمل به [[آموزه‌های دینی]] آن را از [[قوه]] به فعل تبدیل کرده و از [[خلافت]] الهی بهره‌مند شوند.
#چنان‌که بیان شد ملاک [[شایستگی]] [[انسان]] برای [[خلافت]] اللهی [[آگاهی]] از اسماء حسنای الهی است و این [[علم]] به شخص [[حضرت آدم]] مختص نیست و انسان‌های دیگر نیز می‌توانند در سایه عمل به [[آموزه‌های دینی]] آن را از [[قوه]] به فعل تبدیل کرده و از [[خلافت]] الهی بهره‌مند شوند.
#[[خلافت]] الهی به [[حضرت آدم]] اختصاص ندارد؛ زیرا اگر چنین بود با توجه به [[عصمت حضرت آدم]]{{ع}} [[اعتراض]] [[فرشتگان]] بر [[خونریزی]] و [[فساد]] در [[زمین]]، دلیلی نداشت.
# [[خلافت]] الهی به [[حضرت آدم]] اختصاص ندارد؛ زیرا اگر چنین بود با توجه به [[عصمت حضرت آدم]]{{ع}} [[اعتراض]] [[فرشتگان]] بر [[خونریزی]] و [[فساد]] در [[زمین]]، دلیلی نداشت.
#خطاب [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|وَلَقَدْ خَلَقْنَاكُمْ ثُمَّ صَوَّرْنَاكُمْ ثُمَّ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ}}<ref>«و به راستی شما را آفریدیم و شما را چهره‌نگاری کردیم سپس به فرشتگان گفتیم: برای آدم فروتنی کنید!» سوره اعراف، آیه ۱۱.</ref> به عموم و نوع [[انسان‌ها]] است تنها به [[حضرت آدم]]{{ع}} اختصاص ندارد و وی به عنوان نوع [[بشریت]] مسجود [[فرشتگان]] شد.
#خطاب [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|وَلَقَدْ خَلَقْنَاكُمْ ثُمَّ صَوَّرْنَاكُمْ ثُمَّ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ}}<ref>«و به راستی شما را آفریدیم و شما را چهره‌نگاری کردیم سپس به فرشتگان گفتیم: برای آدم فروتنی کنید!» سوره اعراف، آیه ۱۱.</ref> به عموم و نوع [[انسان‌ها]] است تنها به [[حضرت آدم]]{{ع}} اختصاص ندارد و وی به عنوان نوع [[بشریت]] مسجود [[فرشتگان]] شد.
#روایت‌هایی از [[ائمه معصومین]] بیان می‌دارد که [[زمین]] از [[حجت خدا]] خالی نیست و فرزندانی از [[آدم]] [[خلیفه]] و [[حجت خدا]] بر روی [[زمین]] هستند. {{متن حدیث|قَالَ أَبُو الْحَسَنِ{{ع}}: إِنَّ الْأَرْضَ لَا تَخْلُو مِنْ حُجَّةٍ}}<ref>محمد بن یعقوب کلینی، اصول الکافی، ج۱، ص۱۷۹.</ref>.
#روایت‌هایی از [[ائمه معصومین]] بیان می‌دارد که [[زمین]] از [[حجت خدا]] خالی نیست و فرزندانی از [[آدم]] [[خلیفه]] و [[حجت خدا]] بر روی [[زمین]] هستند. {{متن حدیث|قَالَ أَبُو الْحَسَنِ{{ع}}: إِنَّ الْأَرْضَ لَا تَخْلُو مِنْ حُجَّةٍ}}<ref>محمد بن یعقوب کلینی، اصول الکافی، ج۱، ص۱۷۹.</ref>.
خط ۴۷: خط ۴۷:
*۵. [[خدای سبحان]] است.
*۵. [[خدای سبحان]] است.
*نظر دقیق آن است که این [[خلافت]] از آن خداست. چرا که:
*نظر دقیق آن است که این [[خلافت]] از آن خداست. چرا که:
#[[سیاق]] [[آیه خلافت]] و [[آیه]] بعدی این است که [[خداوند]] در [[مقام]] اعطای [[کرامت]] و کمال به [[انسان]] است، کرامتی که نیاز به زمینه مناسبی چون [[علم به اسماء]] دارد و [[ملائکه]] مکرم از زمینه فوق محرومند. چنین کمال و کرامتی در صورتی [[تصور]] دارد که [[انسان]] [[خلیفه خدا]] باشد نه [[خلیفه]] دیگری.
# [[سیاق]] [[آیه خلافت]] و [[آیه]] بعدی این است که [[خداوند]] در [[مقام]] اعطای [[کرامت]] و کمال به [[انسان]] است، کرامتی که نیاز به زمینه مناسبی چون [[علم به اسماء]] دارد و [[ملائکه]] مکرم از زمینه فوق محرومند. چنین کمال و کرامتی در صورتی [[تصور]] دارد که [[انسان]] [[خلیفه خدا]] باشد نه [[خلیفه]] دیگری.
#نسل‌های فراوانی یکی پس از دیگری آمده‌اند و هرکدام [[جانشین]] دیگری بوده است و [[آفریدگار]] همه آنها [[خدای سبحان]] بوده است، ولی هنگام آفریدن هیچ‌یک، [[فرشتگان]] را در جریان [[آفرینش]] [[نسل]] جدید قرار نداد و از آن به عنوان [[خلیفه]] یاد نکرد<ref>عبدالله جوادی آملی، تفسیر تسنیم، ج۳، ص۶۱.</ref>.  
#نسل‌های فراوانی یکی پس از دیگری آمده‌اند و هرکدام [[جانشین]] دیگری بوده است و [[آفریدگار]] همه آنها [[خدای سبحان]] بوده است، ولی هنگام آفریدن هیچ‌یک، [[فرشتگان]] را در جریان [[آفرینش]] [[نسل]] جدید قرار نداد و از آن به عنوان [[خلیفه]] یاد نکرد<ref>عبدالله جوادی آملی، تفسیر تسنیم، ج۳، ص۶۱.</ref>.  
#اگر مستخلف عنه [[ملائکه]] باشند و [[انسان]] [[خلیفه]] و [[قائم مقام]] آنها باشد دیگر وجهی برای گفتن {{متن قرآن|وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ}}<ref>«در حالی که ما تو را با سپاس، به پاکی می‌ستاییم  و تو را پاک می‌شمریم» سوره بقره، آیه ۳۰.</ref> باقی نمی‌ماند؛ چون در این صورت آنها اصل و [[انسان]] فرع خواهد بود. چنین تعبیری در [[قرآن کریم]] نشان ‌دهنده اعطای مقامی [[برتر]] از [[مقام فرشتگان]] به [[انسان]] است؛ مقامی که [[فرشتگان]] ظرفیت و [[شایستگی]] آن را ندارند و تنها [[انسان]] است که از چنین ظرفیتی برخوردار است<ref>عبدالله جوادی آملی، صورت و سیرت انسان در قرآن، ص۱۱۹.</ref>.
#اگر مستخلف عنه [[ملائکه]] باشند و [[انسان]] [[خلیفه]] و [[قائم مقام]] آنها باشد دیگر وجهی برای گفتن {{متن قرآن|وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ}}<ref>«در حالی که ما تو را با سپاس، به پاکی می‌ستاییم  و تو را پاک می‌شمریم» سوره بقره، آیه ۳۰.</ref> باقی نمی‌ماند؛ چون در این صورت آنها اصل و [[انسان]] فرع خواهد بود. چنین تعبیری در [[قرآن کریم]] نشان ‌دهنده اعطای مقامی [[برتر]] از [[مقام فرشتگان]] به [[انسان]] است؛ مقامی که [[فرشتگان]] ظرفیت و [[شایستگی]] آن را ندارند و تنها [[انسان]] است که از چنین ظرفیتی برخوردار است<ref>عبدالله جوادی آملی، صورت و سیرت انسان در قرآن، ص۱۱۹.</ref>.
خط ۵۶: خط ۵۶:
*وقتی این [[آیه]] را مورد مطالعه قرار دهیم: "هنگامی که [[خداوند]] به [[فرشتگان]] گفت من روی [[زمین]] خلیفه‌ای خواهم نهاد، [[فرشتگان]] گفتند آیا کسی را در [[زمین]] قرار میدهی که در آن [[فساد]] و [[خونریزی]] کند، حال آنکه ما، ترا به سپاست [[تسبیح]] می‌گوئیم و تقدیست می‌کنیم".
*وقتی این [[آیه]] را مورد مطالعه قرار دهیم: "هنگامی که [[خداوند]] به [[فرشتگان]] گفت من روی [[زمین]] خلیفه‌ای خواهم نهاد، [[فرشتگان]] گفتند آیا کسی را در [[زمین]] قرار میدهی که در آن [[فساد]] و [[خونریزی]] کند، حال آنکه ما، ترا به سپاست [[تسبیح]] می‌گوئیم و تقدیست می‌کنیم".
*ملاحظه می‌شود [[خداوند تعالی]] [[فرشتگان]] را [[آگاه]] می‌سازد که بنیاد [[جامعه]] را روی [[زمین]] پی‌افکنده است، می‌خواهیم بدانیم عناصر این [[جامعه]] کدام است؟ از تعبیر [[قرآن]] در این مورد می‌توان سه عنصر اصلی استخراج کرد. به این شرح:
*ملاحظه می‌شود [[خداوند تعالی]] [[فرشتگان]] را [[آگاه]] می‌سازد که بنیاد [[جامعه]] را روی [[زمین]] پی‌افکنده است، می‌خواهیم بدانیم عناصر این [[جامعه]] کدام است؟ از تعبیر [[قرآن]] در این مورد می‌توان سه عنصر اصلی استخراج کرد. به این شرح:
#[[انسان]].
# [[انسان]].
#[[زمین]] یا به‌طور کلی [[طبیعت]] به [[حکم]]: {{متن قرآن|إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً}}<ref>«می‌خواهم جانشینی در زمین بگمارم» سوره بقره، آیه ۳۰.</ref>.
# [[زمین]] یا به‌طور کلی [[طبیعت]] به [[حکم]]: {{متن قرآن|إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً}}<ref>«می‌خواهم جانشینی در زمین بگمارم» سوره بقره، آیه ۳۰.</ref>.
#عنصر سوم پیوندی است [[معنوی]] که [[انسان]] را با [[زمین]] و یا با [[طبیعت]] از یک طرف و [[انسان]] را با [[انسان‌ها]] به عنوان [[برادر]] از سوی دیگر، مربوط میسازد. این پیوند را [[قرآن]] [[استخلاف]] نامیده است.
#عنصر سوم پیوندی است [[معنوی]] که [[انسان]] را با [[زمین]] و یا با [[طبیعت]] از یک طرف و [[انسان]] را با [[انسان‌ها]] به عنوان [[برادر]] از سوی دیگر، مربوط میسازد. این پیوند را [[قرآن]] [[استخلاف]] نامیده است.
*اینها عناصر [[جامعه]] روی زمین‌اند: [[انسان]]، [[طبیعت]] و پیوندی که [[انسان]] را به [[طبیعت]] از یک طرف و به برادرانش [[انسان‌ها]] از طرف دیگر، مربوط می‌سازد و این پیوند را [[قرآن]] [[استخلاف]] نام نهاده است.
*اینها عناصر [[جامعه]] روی زمین‌اند: [[انسان]]، [[طبیعت]] و پیوندی که [[انسان]] را به [[طبیعت]] از یک طرف و به برادرانش [[انسان‌ها]] از طرف دیگر، مربوط می‌سازد و این پیوند را [[قرآن]] [[استخلاف]] نام نهاده است.
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش