بغی در قرآن: تفاوت میان نسخهها
جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۲
جز (جایگزینی متن - '\<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(252\,\s252\,\s233\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\[\[(.*)\]\](.*)\"\'\'\'(.*)\'\'\'\"(.*)\<\/div\>\n\<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(255\,\s245\,\s227\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\<\/div\>\n\n' به '{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = $2 | عنوان مدخل = $4 | مداخل مرتبط = $6 | پرسش مرتبط = }} ') |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۲) |
||
خط ۹: | خط ۹: | ||
==معناشناسی== | ==معناشناسی== | ||
===معنای لغوی=== | ===معنای لغوی=== | ||
[[بغی]] در لغت به معنای [[طلب]]، [[ظلم]]، [[فساد]]، [[حسد]]، [[زنا]]، [[کبر]] و [[تجاوز]] از [[حق]] و حدّ آمده است<ref>مجمعالبحرین، ج۱، ص ۲۲۵، ۲۲۷، «بغی»؛ لسانالعرب، ج۱، ص ۷۶، ۷۹؛ تاجالعروس، ج ۱۰، ص ۳۸، ۴۰، «بغا».</ref>. ابنفارس طلب کردن و فساد را معانی اصلی این ماده دانسته<ref>مقاییس اللغه، ج ۱، ص ۲۷۱ ـ ۲۷۲، «بغی».</ref>، اما برخی معنای اصلی آن را طلب شدید و [[فهم]] معانی دیگر را [[نیازمند]] قرینه دانستهاند<ref>التحقیق، ج ۱، ص ۳۰۹، ۳۱۱، «بغی».</ref>. شماری از لغویان با توجه به آیاتی که بغی در آن [[مقید]] {{متن قرآن|بِغَيْرِ الْحَقِّ}} شده: {{متن قرآن|فَلَمَّا أَنْجَاهُمْ إِذَا هُمْ يَبْغُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّمَا بَغْيُكُمْ عَلَى أَنْفُسِكُمْ مَتَاعَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا ثُمَّ إِلَيْنَا مَرْجِعُكُمْ فَنُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ}}<ref>«و چون رهاییشان دهد ناگاه به ناحقّ بر زمین، ستم میورزند، ای مردم! ستم شما به زیان خودتان است، (چند روزی) بهره زندگانی این جهان را میبرید سپس به سوی ما باز میگردید و شما را از آنچه انجام میدادید آگاه میگردانیم» سوره یونس، آیه ۲۳.</ref>؛ {{متن قرآن|إِنَّمَا السَّبِيلُ عَلَى الَّذِينَ يَظْلِمُونَ النَّاسَ وَيَبْغُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ أُولَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ}}<ref>«ایراد تنها بر کسانیست که به مردم ستم میورزند و ناحقّ در زمین گردنکشی میکنند، آنان عذابی دردناک خواهند داشت» سوره شوری، آیه ۴۲.</ref> بغی را بر دو گونه دانستهاند: بغی [[پسندیده]] و جایز که حرکت از [[عدالت]] به سوی [[احسان]] و از [[واجب]] به سمت [[مستحب]] است و بغی [[ناپسند]] که تجاوز از حق به سوی [[باطل]] و [[شبهات]] است، هرچند کاربرد آن در تجاوزهای ناپسند شایعتر است<ref>مفردات، ص ۵۵، «بغی»؛ تاج العروس، ج ۱۰، ص ۳۹، «بغا».</ref> | [[بغی]] در لغت به معنای [[طلب]]، [[ظلم]]، [[فساد]]، [[حسد]]، [[زنا]]، [[کبر]] و [[تجاوز]] از [[حق]] و حدّ آمده است<ref>مجمعالبحرین، ج۱، ص ۲۲۵، ۲۲۷، «بغی»؛ لسانالعرب، ج۱، ص ۷۶، ۷۹؛ تاجالعروس، ج ۱۰، ص ۳۸، ۴۰، «بغا».</ref>. ابنفارس طلب کردن و فساد را معانی اصلی این ماده دانسته<ref>مقاییس اللغه، ج ۱، ص ۲۷۱ ـ ۲۷۲، «بغی».</ref>، اما برخی معنای اصلی آن را طلب شدید و [[فهم]] معانی دیگر را [[نیازمند]] قرینه دانستهاند<ref>التحقیق، ج ۱، ص ۳۰۹، ۳۱۱، «بغی».</ref>. شماری از لغویان با توجه به آیاتی که بغی در آن [[مقید]] {{متن قرآن|بِغَيْرِ الْحَقِّ}} شده: {{متن قرآن|فَلَمَّا أَنْجَاهُمْ إِذَا هُمْ يَبْغُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّمَا بَغْيُكُمْ عَلَى أَنْفُسِكُمْ مَتَاعَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا ثُمَّ إِلَيْنَا مَرْجِعُكُمْ فَنُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ}}<ref>«و چون رهاییشان دهد ناگاه به ناحقّ بر زمین، ستم میورزند، ای مردم! ستم شما به زیان خودتان است، (چند روزی) بهره زندگانی این جهان را میبرید سپس به سوی ما باز میگردید و شما را از آنچه انجام میدادید آگاه میگردانیم» سوره یونس، آیه ۲۳.</ref>؛ {{متن قرآن|إِنَّمَا السَّبِيلُ عَلَى الَّذِينَ يَظْلِمُونَ النَّاسَ وَيَبْغُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ أُولَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ}}<ref>«ایراد تنها بر کسانیست که به مردم ستم میورزند و ناحقّ در زمین گردنکشی میکنند، آنان عذابی دردناک خواهند داشت» سوره شوری، آیه ۴۲.</ref> بغی را بر دو گونه دانستهاند: بغی [[پسندیده]] و جایز که حرکت از [[عدالت]] به سوی [[احسان]] و از [[واجب]] به سمت [[مستحب]] است و بغی [[ناپسند]] که تجاوز از حق به سوی [[باطل]] و [[شبهات]] است، هرچند کاربرد آن در تجاوزهای ناپسند شایعتر است<ref>مفردات، ص ۵۵، «بغی»؛ تاج العروس، ج ۱۰، ص ۳۹، «بغا».</ref><ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[بغی - صادقی فدکی (مقاله)|مقاله «بغی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۵؛ [[زهرا محققیان|محققیان، زهرا]]، [[بغی - محققیان (مقاله)|مقاله «بغی»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]].</ref> | ||
===معنای اصطلاحی=== | ===معنای اصطلاحی=== | ||
در اصطلاح [[فقه]] آرای متفاوتی میان [[فقیهان]] مطرح است؛ عموم [[فقهای اهل سنت]] بغی را خروج گروهی از [[مسلمانان]] دارای [[قدرت]] و [[شوکت]] بر ضدّ [[حاکم]] [[عادل]] یا غیر عادل [[اسلامی]] یا ندادن حق واجبی همچون [[زکات]] به او دانستهاند که این خروج و [[مخالفت]] از نظر [[باغی]] غالباً بر اساس [[اجتهاد]] و [[تأویل]] صحیح بوده است<ref>الفقهالاسلامی، ج ۷، ص ۵۴۷۸ ـ ۵۴۷۹؛ الفقه علی المذاهب الاربعه، ج ۵، ص ۴۱۸؛ التشریع الجنایی الاسلامی، ج ۲، ص ۶۷۳.</ref>. در اصطلاح فقه [[امامیه]] بغی عبارت است از خروج بر ضدّ [[امام]] یا حاکم [[مشروع]]<ref>الروضة البهیه، ج ۲، ص ۶۵؛ مجمع الفایده، ج ۷، ص ۵۲۴؛ مصطلحات الفقه، ص ۱۰۱.</ref>، اعم از خروج و [[تعدی]] گروهی یا فردی<ref>مصطلحات الفقه، ص ۱۰۱؛ ولایة الفقیه، ج ۳، ص ۲۸۰ ـ ۲۸۱.</ref>. برخی فقیهان دیگر امامیه دایره بغی را گستردهتر دانسته و خروج [[حکومتی]] اسلامی بر ضدّ [[حکومت اسلامی]] دیگر یا [[تعدی]] [[حکومت اسلامی]] [[جور]] بر ضدّ [[امت اسلامی]] یا خروج و [[جنگ]] گروهی از [[مسلمانان]] با مسلمانان دیگر را نیز مصداقی از [[بغی]] شمردهاند<ref>ولایة الفقیه، ج ۳، ص ۲۸۰ ـ ۲۸۱؛ الفقه، ج ۴۸، ص ۱۳۱؛ جهاد در اسلام، ص ۱۱۶ ـ ۱۱۷.</ref>. به آنان که در برابر [[امام]] و حکومت اسلامی یا مسلمانان [[قیام]] کنند "بُغاة" ([[باغیان]]) یا "[[اهل بغی]]" میگویند<ref>جواهرالکلام، ج ۲۱، ص ۳۲۲ ـ ۳۲۳؛ مصطلحات الفقه، ص ۱۰۱ ـ ۱۰۲.</ref>. وجه این نامگذاری آن است که اینان با [[طغیان]] کردن در برابر [[حاکم اسلامی]] از حد [[تجاوز]] کرده، یا مرتکب [[ظلم]] میشوند<ref>تذکرة الفقهاء، ج ۱، ص ۴۵۲؛ ج ۹، ص ۳۹۱؛ فتح الوهاب، ج ۲، ص ۲۶۵.</ref> | در اصطلاح [[فقه]] آرای متفاوتی میان [[فقیهان]] مطرح است؛ عموم [[فقهای اهل سنت]] بغی را خروج گروهی از [[مسلمانان]] دارای [[قدرت]] و [[شوکت]] بر ضدّ [[حاکم]] [[عادل]] یا غیر عادل [[اسلامی]] یا ندادن حق واجبی همچون [[زکات]] به او دانستهاند که این خروج و [[مخالفت]] از نظر [[باغی]] غالباً بر اساس [[اجتهاد]] و [[تأویل]] صحیح بوده است<ref>الفقهالاسلامی، ج ۷، ص ۵۴۷۸ ـ ۵۴۷۹؛ الفقه علی المذاهب الاربعه، ج ۵، ص ۴۱۸؛ التشریع الجنایی الاسلامی، ج ۲، ص ۶۷۳.</ref>. در اصطلاح فقه [[امامیه]] بغی عبارت است از خروج بر ضدّ [[امام]] یا حاکم [[مشروع]]<ref>الروضة البهیه، ج ۲، ص ۶۵؛ مجمع الفایده، ج ۷، ص ۵۲۴؛ مصطلحات الفقه، ص ۱۰۱.</ref>، اعم از خروج و [[تعدی]] گروهی یا فردی<ref>مصطلحات الفقه، ص ۱۰۱؛ ولایة الفقیه، ج ۳، ص ۲۸۰ ـ ۲۸۱.</ref>. برخی فقیهان دیگر امامیه دایره بغی را گستردهتر دانسته و خروج [[حکومتی]] اسلامی بر ضدّ [[حکومت اسلامی]] دیگر یا [[تعدی]] [[حکومت اسلامی]] [[جور]] بر ضدّ [[امت اسلامی]] یا خروج و [[جنگ]] گروهی از [[مسلمانان]] با مسلمانان دیگر را نیز مصداقی از [[بغی]] شمردهاند<ref>ولایة الفقیه، ج ۳، ص ۲۸۰ ـ ۲۸۱؛ الفقه، ج ۴۸، ص ۱۳۱؛ جهاد در اسلام، ص ۱۱۶ ـ ۱۱۷.</ref>. به آنان که در برابر [[امام]] و حکومت اسلامی یا مسلمانان [[قیام]] کنند "بُغاة" ([[باغیان]]) یا "[[اهل بغی]]" میگویند<ref>جواهرالکلام، ج ۲۱، ص ۳۲۲ ـ ۳۲۳؛ مصطلحات الفقه، ص ۱۰۱ ـ ۱۰۲.</ref>. وجه این نامگذاری آن است که اینان با [[طغیان]] کردن در برابر [[حاکم اسلامی]] از حد [[تجاوز]] کرده، یا مرتکب [[ظلم]] میشوند<ref>تذکرة الفقهاء، ج ۱، ص ۴۵۲؛ ج ۹، ص ۳۹۱؛ فتح الوهاب، ج ۲، ص ۲۶۵.</ref><ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[بغی - صادقی فدکی (مقاله)|مقاله «بغی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۵.</ref> | ||
به طور کلی اصطلاح بغی، در معنای [[سیاسی]] آن در [[زمان امام علی]]{{ع}} رواج یافت که دلیل اصلی آن درگیریهای متعدد سیاسی آن دوره و نیز رواج احادیثی از [[پیامبر]]{{صل}} پیرامون کشته شدن [[عمار]] به دست گروه [[اهل بغی]] بود<ref> بلوغ المرام، ص۲۲۱.</ref> | به طور کلی اصطلاح بغی، در معنای [[سیاسی]] آن در [[زمان امام علی]]{{ع}} رواج یافت که دلیل اصلی آن درگیریهای متعدد سیاسی آن دوره و نیز رواج احادیثی از [[پیامبر]]{{صل}} پیرامون کشته شدن [[عمار]] به دست گروه [[اهل بغی]] بود<ref> بلوغ المرام، ص۲۲۱.</ref><ref> [[زهرا محققیان|محققیان، زهرا]]، [[بغی - محققیان (مقاله)|مقاله «بغی»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]]</ref> | ||
==تفاوت بغی با محاربه== | ==تفاوت بغی با محاربه== | ||
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
==بغی در قرآن== | ==بغی در قرآن== | ||
واژه "بغی" و مشتقات آن ۹۶ بار، در ۹۰ [[آیه]] و ۴۱ [[سوره]] در [[قرآن]] آمده و در بیشتر موارد در معانی لغوی آن به کار رفته و تنها در چند [[آیه]] معنای اصطلاحی آن مراد است؛ مانند: {{متن قرآن|وَإِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَى فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّى تَفِيءَ إِلَى أَمْرِ اللَّهِ فَإِنْ فَاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ}}<ref>«و اگر دو دسته از مؤمنان جنگ کنند، میان آنان را آشتی دهید پس اگر یکی از آن دو بر دیگری ستم کرد با آن کس که ستم میکند جنگ کنید تا به فرمان خداوند باز گردد و چون بازگشت، میان آن دو با دادگری آشتی دهید و دادگری ورزید که خداوند دادگران را دوست میدارد» سوره حجرات، آیه ۹.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ وَالدَّمَ وَلَحْمَ الْخِنْزِيرِ وَمَا أُهِلَّ بِهِ لِغَيْرِ اللَّهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ وَلَا عَادٍ فَلَا إِثْمَ عَلَيْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«جز این نیست که (خداوند)، مردار و خون و گوشت خوک و آنچه را جز به نام خداوند ذبح شده باشد بر شما حرام کرده است؛ پس کسی که ناگزیر (از خوردن این چیزها) شده باشد در حالی که افزونخواه (برای رسیدن به لذّت) و متجاوز (از حدّ سدّ جوع) نباشد بر او گناهی نیست، که» سوره بقره، آیه ۱۷۳.</ref>، {{متن قرآن|قُلْ لَا أَجِدُ فِي مَا أُوحِيَ إِلَيَّ مُحَرَّمًا عَلَى طَاعِمٍ يَطْعَمُهُ إِلَّا أَنْ يَكُونَ مَيْتَةً أَوْ دَمًا مَسْفُوحًا أَوْ لَحْمَ خِنْزِيرٍ فَإِنَّهُ رِجْسٌ أَوْ فِسْقًا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ وَلَا عَادٍ فَإِنَّ رَبَّكَ غَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«بگو: در آنچه به من وحی شده است چیزی نمییابم که برای خورندهای که آن را میخورد حرام باشد؛ مگر مردار و یا خون ریخته یا گوشت خوک که پلید است و یا (آنچه) از سر نافرمانی جز به نام خداوند ذبح شده باشد اما کسی که (از خوردن آنها) ناگزیر شده است در حالی که اف» سوره انعام، آیه ۱۴۵.</ref> و {{متن قرآن|إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ وَالدَّمَ وَلَحْمَ الْخِنْزِيرِ وَمَا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ وَلَا عَادٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«جز این نیست که (خداوند) مردار و خون و گوشت خوک و آنچه را به نام جز خداوند ذبح شده باشد بر شما حرام کرده است؛ پس هر کس ناگزیر (از خوردن آنها) شود در حالی که افزونخواه (برای رسیدن به لذّت) و متجاوز (از حدّ سدّ جوع) نباشد بیگمان خداوند آمرزندهای بخشایند» سوره نحل، آیه ۱۱۵.</ref> که طبق برخی [[روایات]] مراد از [[باغی]] در [[آیات]] فوق خروج کننده بر [[حاکم اسلامی]] است<ref> مجمع البیان، ج ۲، ص ۴۷۶؛ نورالثقلین؛ ج ۱، ص ۱۵۵.</ref>. ظاهراً این واژه به معنای اصطلاحی آن نخستین بار در [[حدیثی]] از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} به کار رفته که آن حضرت در آن [[قاتلان]] [[عمّار]] را گروه باغی نامیدند: {{متن حدیث|يَا عَمَّارُ تَقْتُلُكَ اَلْفِئَةُ اَلْبَاغِيَةُ}}<ref>الکافی، ج ۵، ص ۱۱؛ مسند احمد، ج ۲، ص ۲۰۶؛ صحیح البخاری، ج ۳، ص ۲۰۷.</ref>. در [[احادیث]] دیگر به ویژه سخنان [[امیرمؤمنان]]، [[علی]]{{ع}} نیز بسیار به کار رفته است<ref>نهج البلاغه، خطبه ۹۷، ۱۹۲.</ref> | واژه "بغی" و مشتقات آن ۹۶ بار، در ۹۰ [[آیه]] و ۴۱ [[سوره]] در [[قرآن]] آمده و در بیشتر موارد در معانی لغوی آن به کار رفته و تنها در چند [[آیه]] معنای اصطلاحی آن مراد است؛ مانند: {{متن قرآن|وَإِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَى فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّى تَفِيءَ إِلَى أَمْرِ اللَّهِ فَإِنْ فَاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ}}<ref>«و اگر دو دسته از مؤمنان جنگ کنند، میان آنان را آشتی دهید پس اگر یکی از آن دو بر دیگری ستم کرد با آن کس که ستم میکند جنگ کنید تا به فرمان خداوند باز گردد و چون بازگشت، میان آن دو با دادگری آشتی دهید و دادگری ورزید که خداوند دادگران را دوست میدارد» سوره حجرات، آیه ۹.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ وَالدَّمَ وَلَحْمَ الْخِنْزِيرِ وَمَا أُهِلَّ بِهِ لِغَيْرِ اللَّهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ وَلَا عَادٍ فَلَا إِثْمَ عَلَيْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«جز این نیست که (خداوند)، مردار و خون و گوشت خوک و آنچه را جز به نام خداوند ذبح شده باشد بر شما حرام کرده است؛ پس کسی که ناگزیر (از خوردن این چیزها) شده باشد در حالی که افزونخواه (برای رسیدن به لذّت) و متجاوز (از حدّ سدّ جوع) نباشد بر او گناهی نیست، که» سوره بقره، آیه ۱۷۳.</ref>، {{متن قرآن|قُلْ لَا أَجِدُ فِي مَا أُوحِيَ إِلَيَّ مُحَرَّمًا عَلَى طَاعِمٍ يَطْعَمُهُ إِلَّا أَنْ يَكُونَ مَيْتَةً أَوْ دَمًا مَسْفُوحًا أَوْ لَحْمَ خِنْزِيرٍ فَإِنَّهُ رِجْسٌ أَوْ فِسْقًا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ وَلَا عَادٍ فَإِنَّ رَبَّكَ غَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«بگو: در آنچه به من وحی شده است چیزی نمییابم که برای خورندهای که آن را میخورد حرام باشد؛ مگر مردار و یا خون ریخته یا گوشت خوک که پلید است و یا (آنچه) از سر نافرمانی جز به نام خداوند ذبح شده باشد اما کسی که (از خوردن آنها) ناگزیر شده است در حالی که اف» سوره انعام، آیه ۱۴۵.</ref> و {{متن قرآن|إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ وَالدَّمَ وَلَحْمَ الْخِنْزِيرِ وَمَا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ وَلَا عَادٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«جز این نیست که (خداوند) مردار و خون و گوشت خوک و آنچه را به نام جز خداوند ذبح شده باشد بر شما حرام کرده است؛ پس هر کس ناگزیر (از خوردن آنها) شود در حالی که افزونخواه (برای رسیدن به لذّت) و متجاوز (از حدّ سدّ جوع) نباشد بیگمان خداوند آمرزندهای بخشایند» سوره نحل، آیه ۱۱۵.</ref> که طبق برخی [[روایات]] مراد از [[باغی]] در [[آیات]] فوق خروج کننده بر [[حاکم اسلامی]] است<ref> مجمع البیان، ج ۲، ص ۴۷۶؛ نورالثقلین؛ ج ۱، ص ۱۵۵.</ref>. ظاهراً این واژه به معنای اصطلاحی آن نخستین بار در [[حدیثی]] از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} به کار رفته که آن حضرت در آن [[قاتلان]] [[عمّار]] را گروه باغی نامیدند: {{متن حدیث|يَا عَمَّارُ تَقْتُلُكَ اَلْفِئَةُ اَلْبَاغِيَةُ}}<ref>الکافی، ج ۵، ص ۱۱؛ مسند احمد، ج ۲، ص ۲۰۶؛ صحیح البخاری، ج ۳، ص ۲۰۷.</ref>. در [[احادیث]] دیگر به ویژه سخنان [[امیرمؤمنان]]، [[علی]]{{ع}} نیز بسیار به کار رفته است<ref>نهج البلاغه، خطبه ۹۷، ۱۹۲.</ref><ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[بغی - صادقی فدکی (مقاله)|مقاله «بغی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۵.</ref> | ||
==پیشینه بغی== | ==پیشینه بغی== | ||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
در آیه {{متن قرآن|وَإِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَى فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّى تَفِيءَ إِلَى أَمْرِ اللَّهِ فَإِنْ فَاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ}}<ref>«و اگر دو دسته از مؤمنان جنگ کنند، میان آنان را آشتی دهید پس اگر یکی از آن دو بر دیگری ستم کرد با آن کس که ستم میکند جنگ کنید تا به فرمان خداوند باز گردد و چون بازگشت، میان آن دو با دادگری آشتی دهید و دادگری ورزید که خداوند دادگران را دوست میدارد» سوره حجرات، آیه ۹.</ref> از [[طغیان]] گروهی از [[مسلمانان]] بر ضد مسلمانان دیگر و یکی از مصادیق مهم [[بغی]] سخن به میان آمده است. بنابر روایتی این آیه درباره [[نزاع]] و درگیری دو [[طایفه]] [[اوس و خزرج]] نازل شد<ref>جامعالبیان، مج ۱۳، ج ۲۶، ص ۱۶۵ ـ ۱۶۶؛ کشفالاسرار، ج ۹، ص ۲۵۱؛ مجمعالبیان، ج ۹، ص ۲۲۰.</ref>. روایتی دیگر [[شأن نزول]] آیه فوق را نزاع [[زن]] و شوهری دانسته که هر یک [[قبیله]] خود را برای [[پشتیبانی]] از خویش فرا خواند<ref>جامعالبیان، مج ۱۳، ج ۲۶، ص ۱۶۶؛ احکامالقرآن، ابن العربی، ج ۴، ص ۱۷۱۷؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۶، ص ۳۱۶.</ref>. برخی گفتهاند آیه مذکور درباره نزاع [[عبدالله بن ابیّ]] [[منافق]] با [[عبدالله بن رواح]] نازل شد که درباره مسئلهای مربوط به پیامبر اکرم{{صل}} با یکدیگر به مقابله و نزاع پرداخته، هریک قبیله خود را به یاری طلبیدند<ref>جامع البیان، مج ۱۳، ج ۲۶، ص ۱۶۷؛ مجمعالبیان، ج ۹، ص ۲۲۰.</ref>، با این همه [[غالب]] [[مفسران]] و [[فقهای شیعه]]<ref>روضالجنان، ج ۱۸، ص ۲۴؛ مسالک الافهام، ج ۲، ص ۳۶۲؛ جواهرالکلام، ج ۲۱، ص ۳۲۳.</ref> و [[اهل سنت]]<ref>احکام القرآن، ابنالعربی، ج ۴، ص ۱۷۱۸؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۶، ص ۳۱۷؛ الفقه علی المذاهب الاربعه، ج ۵، ص ۴۱۷؛ الفقهالاسلامی، ج ۷، ص ۵۴۸۰.</ref> [[آیه]] مذکور را مستند [[احکام فقهی]] [[باغیان]] و بیانگر [[وظیفه مسلمانان]] در برابر آنان دانستهاند، چنان که [[روایات]] [[اهلبیت]]{{عم}} نیز به این مطلب پرداخته است؛ از جمله در روایتی آمده است: هنگامی که این آیه نازل شد [[پیامبر]] {{صل}} فرمود: "کسانی هستند که پس از من بر اساس [[تأویل]] خواهند جنگید، همانگونه که من بر اساس [[تنزیل]] جنگیدم و [[علی]]{{ع}} از این افراد است<ref>الکافی، ج۵، ص۱۱ـ۱۲؛ تهذیب، ج۴، ص ۱۱۶؛ نورالثقلین، ج ۵، ص ۸۴.</ref>. در روایتی دیگر [[امام صادق]]{{ع}} [[جنگ]] علی{{ع}} با [[مردم بصره]] را تأویل و مصداق آیه فوق برشمرد<ref>الکافی، ج ۸، ص ۱۸۰؛ نورالثقلین، ج ۵، ص ۸۵؛ مستدرک الوسائل، ج ۱۱، ص ۶۷.</ref>؛ اما برخی از [[فقیهان]] و [[مفسران شیعه]]<ref>کنزالعرفان، ج ۱، ص ۳۸۶؛ فقه القرآن، ج ۱، ص ۳۶۳؛ نمونه، ج ۲۲، ص ۱۶۹، ۱۷۲.</ref> با این [[استدلال]] که آیه فوق [[باغی]] را [[مؤمن]] شمرده، در حالی که به [[عقیده شیعه]] باغی [[کافر]] است این آیه را بیارتباط با [[اهل بغی]] دانسته و در این مورد [[آیات]] دیگری مانند: {{متن قرآن|انْفِرُوا خِفَافًا وَثِقَالًا وَجَاهِدُوا بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنْفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ}}<ref>«سبکبار و گرانبار رهسپار شوید و با مال و جانتان در راه خداوند جهاد کنید؛ این، اگر بدانید برای شما بهتر است» سوره توبه، آیه ۴۱.</ref>، {{متن قرآن|يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ مَا قَالُوا وَلَقَدْ قَالُوا كَلِمَةَ الْكُفْرِ وَكَفَرُوا بَعْدَ إِسْلَامِهِمْ وَهَمُّوا بِمَا لَمْ يَنَالُوا وَمَا نَقَمُوا إِلَّا أَنْ أَغْنَاهُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ مِنْ فَضْلِهِ فَإِنْ يَتُوبُوا يَكُ خَيْرًا لَهُمْ وَإِنْ يَتَوَلَّوْا يُعَذِّبْهُمُ اللَّهُ عَذَابًا أَلِيمًا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَمَا لَهُمْ فِي الْأَرْضِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ}}<ref>«به خداوند سوگند میخورند که (سخنی) نگفتهاند در حالی که بیگمان کلمه کفر (آمیز) را بر زبان آوردهاند و پس از اسلام خویش کفر ورزیدهاند و به چیزی دل نهادند که بدان دست نیافتهاند و کینهجویی نکردهاند مگر بدان روی که خداوند و پیامبرش با بخشش خویش آنان را» سوره توبه، آیه ۷۴.</ref> را مربوط به [[بغی]] و برخورد با باغیان دانستهاند؛ لکن هرچند از عموم این آیات میتوان به گونهای برخی [[احکام]] بغی و [[وظایف]] [[مؤمنان]] در برابر باغیان را استفاده کرد؛ ولی آیه {{متن قرآن|وَإِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَى فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّى تَفِيءَ إِلَى أَمْرِ اللَّهِ فَإِنْ فَاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ}} [[ارتباط]] وثیقتری با موضوع بغی دارد که افزون بر استناد فقیهان [[شیعه]] و اهل سنت به آیه مذکور در این موضوع<ref>الام، ج۴، ص۲۲۶؛ ریاض المسائل، ج ۷، ص ۴۵۶؛ جواهر الکلام، ج ۲۱، ص ۳۲۳، ۳۲۵.</ref> در [[روایات]] [[اهلبیت]]{{عم}} نیز [[ارتباط]] آن با [[بغی]] مورد [[تأیید]] قرار گرفته است<ref>الکافی، ج۵، ص۱۱ـ۱۲؛ تهذیب، ج ۴، ص ۱۱۶؛ نورالثقلین، ج ۵، ص ۸۵ ـ ۸۶.</ref>. | در آیه {{متن قرآن|وَإِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَى فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّى تَفِيءَ إِلَى أَمْرِ اللَّهِ فَإِنْ فَاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ}}<ref>«و اگر دو دسته از مؤمنان جنگ کنند، میان آنان را آشتی دهید پس اگر یکی از آن دو بر دیگری ستم کرد با آن کس که ستم میکند جنگ کنید تا به فرمان خداوند باز گردد و چون بازگشت، میان آن دو با دادگری آشتی دهید و دادگری ورزید که خداوند دادگران را دوست میدارد» سوره حجرات، آیه ۹.</ref> از [[طغیان]] گروهی از [[مسلمانان]] بر ضد مسلمانان دیگر و یکی از مصادیق مهم [[بغی]] سخن به میان آمده است. بنابر روایتی این آیه درباره [[نزاع]] و درگیری دو [[طایفه]] [[اوس و خزرج]] نازل شد<ref>جامعالبیان، مج ۱۳، ج ۲۶، ص ۱۶۵ ـ ۱۶۶؛ کشفالاسرار، ج ۹، ص ۲۵۱؛ مجمعالبیان، ج ۹، ص ۲۲۰.</ref>. روایتی دیگر [[شأن نزول]] آیه فوق را نزاع [[زن]] و شوهری دانسته که هر یک [[قبیله]] خود را برای [[پشتیبانی]] از خویش فرا خواند<ref>جامعالبیان، مج ۱۳، ج ۲۶، ص ۱۶۶؛ احکامالقرآن، ابن العربی، ج ۴، ص ۱۷۱۷؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۶، ص ۳۱۶.</ref>. برخی گفتهاند آیه مذکور درباره نزاع [[عبدالله بن ابیّ]] [[منافق]] با [[عبدالله بن رواح]] نازل شد که درباره مسئلهای مربوط به پیامبر اکرم{{صل}} با یکدیگر به مقابله و نزاع پرداخته، هریک قبیله خود را به یاری طلبیدند<ref>جامع البیان، مج ۱۳، ج ۲۶، ص ۱۶۷؛ مجمعالبیان، ج ۹، ص ۲۲۰.</ref>، با این همه [[غالب]] [[مفسران]] و [[فقهای شیعه]]<ref>روضالجنان، ج ۱۸، ص ۲۴؛ مسالک الافهام، ج ۲، ص ۳۶۲؛ جواهرالکلام، ج ۲۱، ص ۳۲۳.</ref> و [[اهل سنت]]<ref>احکام القرآن، ابنالعربی، ج ۴، ص ۱۷۱۸؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۶، ص ۳۱۷؛ الفقه علی المذاهب الاربعه، ج ۵، ص ۴۱۷؛ الفقهالاسلامی، ج ۷، ص ۵۴۸۰.</ref> [[آیه]] مذکور را مستند [[احکام فقهی]] [[باغیان]] و بیانگر [[وظیفه مسلمانان]] در برابر آنان دانستهاند، چنان که [[روایات]] [[اهلبیت]]{{عم}} نیز به این مطلب پرداخته است؛ از جمله در روایتی آمده است: هنگامی که این آیه نازل شد [[پیامبر]] {{صل}} فرمود: "کسانی هستند که پس از من بر اساس [[تأویل]] خواهند جنگید، همانگونه که من بر اساس [[تنزیل]] جنگیدم و [[علی]]{{ع}} از این افراد است<ref>الکافی، ج۵، ص۱۱ـ۱۲؛ تهذیب، ج۴، ص ۱۱۶؛ نورالثقلین، ج ۵، ص ۸۴.</ref>. در روایتی دیگر [[امام صادق]]{{ع}} [[جنگ]] علی{{ع}} با [[مردم بصره]] را تأویل و مصداق آیه فوق برشمرد<ref>الکافی، ج ۸، ص ۱۸۰؛ نورالثقلین، ج ۵، ص ۸۵؛ مستدرک الوسائل، ج ۱۱، ص ۶۷.</ref>؛ اما برخی از [[فقیهان]] و [[مفسران شیعه]]<ref>کنزالعرفان، ج ۱، ص ۳۸۶؛ فقه القرآن، ج ۱، ص ۳۶۳؛ نمونه، ج ۲۲، ص ۱۶۹، ۱۷۲.</ref> با این [[استدلال]] که آیه فوق [[باغی]] را [[مؤمن]] شمرده، در حالی که به [[عقیده شیعه]] باغی [[کافر]] است این آیه را بیارتباط با [[اهل بغی]] دانسته و در این مورد [[آیات]] دیگری مانند: {{متن قرآن|انْفِرُوا خِفَافًا وَثِقَالًا وَجَاهِدُوا بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنْفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ}}<ref>«سبکبار و گرانبار رهسپار شوید و با مال و جانتان در راه خداوند جهاد کنید؛ این، اگر بدانید برای شما بهتر است» سوره توبه، آیه ۴۱.</ref>، {{متن قرآن|يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ مَا قَالُوا وَلَقَدْ قَالُوا كَلِمَةَ الْكُفْرِ وَكَفَرُوا بَعْدَ إِسْلَامِهِمْ وَهَمُّوا بِمَا لَمْ يَنَالُوا وَمَا نَقَمُوا إِلَّا أَنْ أَغْنَاهُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ مِنْ فَضْلِهِ فَإِنْ يَتُوبُوا يَكُ خَيْرًا لَهُمْ وَإِنْ يَتَوَلَّوْا يُعَذِّبْهُمُ اللَّهُ عَذَابًا أَلِيمًا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَمَا لَهُمْ فِي الْأَرْضِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ}}<ref>«به خداوند سوگند میخورند که (سخنی) نگفتهاند در حالی که بیگمان کلمه کفر (آمیز) را بر زبان آوردهاند و پس از اسلام خویش کفر ورزیدهاند و به چیزی دل نهادند که بدان دست نیافتهاند و کینهجویی نکردهاند مگر بدان روی که خداوند و پیامبرش با بخشش خویش آنان را» سوره توبه، آیه ۷۴.</ref> را مربوط به [[بغی]] و برخورد با باغیان دانستهاند؛ لکن هرچند از عموم این آیات میتوان به گونهای برخی [[احکام]] بغی و [[وظایف]] [[مؤمنان]] در برابر باغیان را استفاده کرد؛ ولی آیه {{متن قرآن|وَإِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَى فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّى تَفِيءَ إِلَى أَمْرِ اللَّهِ فَإِنْ فَاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ}} [[ارتباط]] وثیقتری با موضوع بغی دارد که افزون بر استناد فقیهان [[شیعه]] و اهل سنت به آیه مذکور در این موضوع<ref>الام، ج۴، ص۲۲۶؛ ریاض المسائل، ج ۷، ص ۴۵۶؛ جواهر الکلام، ج ۲۱، ص ۳۲۳، ۳۲۵.</ref> در [[روایات]] [[اهلبیت]]{{عم}} نیز [[ارتباط]] آن با [[بغی]] مورد [[تأیید]] قرار گرفته است<ref>الکافی، ج۵، ص۱۱ـ۱۲؛ تهذیب، ج ۴، ص ۱۱۶؛ نورالثقلین، ج ۵، ص ۸۵ ـ ۸۶.</ref>. | ||
افزون بر [[آیات قرآن]]، روایات متعددی از [[پیامبر اکرم]]{{صل}}<ref>مسند احمد، ج ۴، ص ۳۴۸؛ السنن الکبری، ج ۸، ص۱۶۹.بحارالانوار، ج ۲۹، ص ۴۲۹</ref> و اهلبیت{{عم}}<ref>دعائم الاسلام، ج ۱، ص ۳۸۸؛ وسائل الشیعه، ج ۱۵، ص ۷۳ ـ ۸۳؛ جامع احادیثالشیعه، ج ۱۶، ص ۱۳۰، ۱۶۰.</ref> در مورد [[باغیان]] و چگونگی برخورد [[مسلمانان]] با این گروه وارد شده است؛ همچنین [[سیره]] [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} در برخورد با [[ناکثین]] ([[اصحاب جمل]])، [[مارقین]] ([[خوارج]]) و [[قاسطین]] ([[اهل شام]])<ref>کنزالعرفان، ج ۱، ص ۵۶۱؛ البدایة والنهایه، ج ۷، ص ۳۳۸ - ۳۳۹.</ref> که از معروفترین گروههای شورشگر در [[تاریخ]] حکومتهای [[اسلامی]] بودند نیز مستند دیگری است که [[وظیفه مسلمانان]] را در برخورد با [[اهل بغی]] روشن میکند، چنانکه [[شافعی]] پیشوای یکی از [[مذاهب]] [[اهل سنت]] در برخی از [[احکام]] باغیان تنها سیره [[علی]]{{ع}} را مستند این احکام دانسته است<ref>ریاضالمسائل، ج ۷، ص ۴۵۸؛ کنزالعرفان، ج ۱، ص ۳۸۶.</ref> | افزون بر [[آیات قرآن]]، روایات متعددی از [[پیامبر اکرم]]{{صل}}<ref>مسند احمد، ج ۴، ص ۳۴۸؛ السنن الکبری، ج ۸، ص۱۶۹.بحارالانوار، ج ۲۹، ص ۴۲۹</ref> و اهلبیت{{عم}}<ref>دعائم الاسلام، ج ۱، ص ۳۸۸؛ وسائل الشیعه، ج ۱۵، ص ۷۳ ـ ۸۳؛ جامع احادیثالشیعه، ج ۱۶، ص ۱۳۰، ۱۶۰.</ref> در مورد [[باغیان]] و چگونگی برخورد [[مسلمانان]] با این گروه وارد شده است؛ همچنین [[سیره]] [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} در برخورد با [[ناکثین]] ([[اصحاب جمل]])، [[مارقین]] ([[خوارج]]) و [[قاسطین]] ([[اهل شام]])<ref>کنزالعرفان، ج ۱، ص ۵۶۱؛ البدایة والنهایه، ج ۷، ص ۳۳۸ - ۳۳۹.</ref> که از معروفترین گروههای شورشگر در [[تاریخ]] حکومتهای [[اسلامی]] بودند نیز مستند دیگری است که [[وظیفه مسلمانان]] را در برخورد با [[اهل بغی]] روشن میکند، چنانکه [[شافعی]] پیشوای یکی از [[مذاهب]] [[اهل سنت]] در برخی از [[احکام]] باغیان تنها سیره [[علی]]{{ع}} را مستند این احکام دانسته است<ref>ریاضالمسائل، ج ۷، ص ۴۵۸؛ کنزالعرفان، ج ۱، ص ۳۸۶.</ref><ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[بغی - صادقی فدکی (مقاله)|مقاله «بغی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۵.</ref> | ||
برخی از احکام باغیان عبارتاند از: | برخی از احکام باغیان عبارتاند از: | ||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
با توجه به تعریف فقهای اسلامی از بغی، باغیان را میتوان به دو گروه تقسیم کرد: | با توجه به تعریف فقهای اسلامی از بغی، باغیان را میتوان به دو گروه تقسیم کرد: | ||
#باغیانی که بر ضدّ [[امام]] [[معصوم]] خروج میکنند. | #باغیانی که بر ضدّ [[امام]] [[معصوم]] خروج میکنند. | ||
#باغیانی که با غیر امام معصوم میجنگند<ref>بحارالانوار، ج۳۲، ص۳۲۴ـ۳۲۵؛ منهاج الصالحین، ج ۱، ص ۳۶۱.</ref>. از این دو گروه، [[فقهای امامیه]] باغیانی را که بر امام معصوم خروج کنند خارج از اسلام و [[کافر]] شمردهاند<ref>المبسوط، ج ۷،ص ۲۶۴؛ مجمع الفائده، ج ۷، ص ۵۲۴؛ الحدائق، ج ۳، ص ۴۲۱.</ref>. [[آیات]] متعددی از [[قرآن]] نیز مؤید این [[رأی]] است؛ از جمله [[آیه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ يُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا يَخَافُونَ لَوْمَةَ لَائِمٍ ذَلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ}}<ref>«ای مؤمنان! هر کس از دینش برگردد خداوند به زودی گروهی را میآورد که دوستشان میدارد و دوستش میدارند؛ در برابر مؤمنان خاکسار و در برابر کافران دشوارند، در راه خداوند جهاد میکنند و از سرزنش سرزنشگری نمیهراسند؛ این بخشش خداوند است که به هر کس بخواهد ارزا» سوره مائده، آیه ۵۴.</ref> که در آن از [[ارتداد]] و کفر مسلمانان و [[جایگزینی]] این افراد با [[مؤمنان راستین]] [[سخن]] به میان آمده است. در روایتی [[حضرت علی]]{{ع}} [[باغیان]] [[اهل بصره]] را مصداق {{متن قرآن|مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ}} در [[آیه]] مذکور برشمرده است<ref>مجمعالبیان، ج ۳، ص ۳۲۲؛ کنز العرفان، ج ۱، ص ۳۹۰.</ref>. از [[امام باقر]] و صادق{{عم}} نیز [[روایت]] شده مراد از [[مؤمنان]] در این آیه [[علی]]{{ع}} و [[یاران]] او هستند که با [[ناکثین]] و [[قاسطین]] و [[مارقین]] جنگیدند<ref>مجمعالبیان، ج ۳، ص ۳۵۸؛ بحارالانوار، ج ۳۶، ص ۳۲.</ref>. در آیهای دیگر [[قرآن]] [[مسلمانان]] را به [[جهاد]] با [[عهد]] شکنان [[مأمور]] کرده و این افراد را [[کافر]] شمرده است: {{متن قرآن|وَإِنْ نَكَثُوا أَيْمَانَهُمْ مِنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَطَعَنُوا فِي دِينِكُمْ فَقَاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لَا أَيْمَانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَنْتَهُونَ}}<ref>«و اگر پیمانشان را پس از بستن بشکنند و به دینتان طعنه زنند با پیشگامان کفر که به هیچ پیمانی پایبند نیستند کارزار کنید باشد که باز ایستند» سوره توبه، آیه ۱۲.</ref> | #باغیانی که با غیر امام معصوم میجنگند<ref>بحارالانوار، ج۳۲، ص۳۲۴ـ۳۲۵؛ منهاج الصالحین، ج ۱، ص ۳۶۱.</ref>. از این دو گروه، [[فقهای امامیه]] باغیانی را که بر امام معصوم خروج کنند خارج از اسلام و [[کافر]] شمردهاند<ref>المبسوط، ج ۷،ص ۲۶۴؛ مجمع الفائده، ج ۷، ص ۵۲۴؛ الحدائق، ج ۳، ص ۴۲۱.</ref>. [[آیات]] متعددی از [[قرآن]] نیز مؤید این [[رأی]] است؛ از جمله [[آیه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ يُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا يَخَافُونَ لَوْمَةَ لَائِمٍ ذَلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ}}<ref>«ای مؤمنان! هر کس از دینش برگردد خداوند به زودی گروهی را میآورد که دوستشان میدارد و دوستش میدارند؛ در برابر مؤمنان خاکسار و در برابر کافران دشوارند، در راه خداوند جهاد میکنند و از سرزنش سرزنشگری نمیهراسند؛ این بخشش خداوند است که به هر کس بخواهد ارزا» سوره مائده، آیه ۵۴.</ref> که در آن از [[ارتداد]] و کفر مسلمانان و [[جایگزینی]] این افراد با [[مؤمنان راستین]] [[سخن]] به میان آمده است. در روایتی [[حضرت علی]]{{ع}} [[باغیان]] [[اهل بصره]] را مصداق {{متن قرآن|مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ}} در [[آیه]] مذکور برشمرده است<ref>مجمعالبیان، ج ۳، ص ۳۲۲؛ کنز العرفان، ج ۱، ص ۳۹۰.</ref>. از [[امام باقر]] و صادق{{عم}} نیز [[روایت]] شده مراد از [[مؤمنان]] در این آیه [[علی]]{{ع}} و [[یاران]] او هستند که با [[ناکثین]] و [[قاسطین]] و [[مارقین]] جنگیدند<ref>مجمعالبیان، ج ۳، ص ۳۵۸؛ بحارالانوار، ج ۳۶، ص ۳۲.</ref>. در آیهای دیگر [[قرآن]] [[مسلمانان]] را به [[جهاد]] با [[عهد]] شکنان [[مأمور]] کرده و این افراد را [[کافر]] شمرده است: {{متن قرآن|وَإِنْ نَكَثُوا أَيْمَانَهُمْ مِنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَطَعَنُوا فِي دِينِكُمْ فَقَاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لَا أَيْمَانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَنْتَهُونَ}}<ref>«و اگر پیمانشان را پس از بستن بشکنند و به دینتان طعنه زنند با پیشگامان کفر که به هیچ پیمانی پایبند نیستند کارزار کنید باشد که باز ایستند» سوره توبه، آیه ۱۲.</ref><ref>مجمع البیان، ج ۵، ص ۲۲.</ref> بنابر روایتی، [[علی]]{{ع}} [[جنگ]] خود با ناکثین را بر پایه این آیه دانست و هنگام [[نبرد]] با آنان فرمود که با مصادیق این آیه تاکنون [[جنگی]] واقع نشده است<ref>الصافی، ج ۲، ص ۳۲۴ ـ ۳۲۵؛ بحار الانوار، ج ۲۹، ص ۴۲۹؛ نور الثقلین، ج ۲، ص ۱۹۰.</ref>. [[امام صادق]]{{ع}} نیز در [[حدیثی]] [[طلحه]] و [[زبیر]] را مصداق این آیه و از [[پیشوایان]] [[کفر]] برشمرده است<ref>الصافی، ج ۲، ص ۳۲۴؛ نورالثقلین، ج ۲، ص ۱۸۸؛ قرب الاسناد، ص ۹۶.</ref>؛ همچنین در روایتی دیگر [[امیر مؤمنان]]{{ع}} یاران خود و گروه [[باغی]] را مصداق آیه {{متن قرآن|تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ مِنْهُمْ مَنْ كَلَّمَ اللَّهُ وَرَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجَاتٍ وَآتَيْنَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَاتِ وَأَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلَ الَّذِينَ مِنْ بَعْدِهِمْ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَلَكِنِ اخْتَلَفُوا فَمِنْهُمْ مَنْ آمَنَ وَمِنْهُمْ مَنْ كَفَرَ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلُوا وَلَكِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ مَا يُرِيدُ}}<ref>«برخی از آن پیامبران را بر برخی دیگر برتری دادیم؛ از ایشان یکی آن است که خداوند با وی سخن گفت و پایگاههای برخی از ایشان را بالا برد. و ما به عیسی پسر مریم، برهانها (ی روشن) دادیم و او را با روح القدس پشتیبانی کردیم و اگر خداوند میخواست پس از آنان کسا» سوره بقره، آیه ۲۵۳.</ref> دانسته که در آن از [[جنگ]] میان [[امتهای پیشین]] یاد شده و گروهی کافر و گروه دیگر [[مؤمن]] شمرده شدهاند<ref>الامالی، ص ۱۹۷؛ بحار الانوار، ج ۲۹، ص ۴۵۱؛ المیزان، ج ۲، ص ۳۲۳.</ref>. | ||
قائلان به کفر [[اهل بغی]] در پاسخ این [[پرسش]] که چرا [[قرآن]] [[باغیان]] را [[مسلمان]] دانسته است: {{متن قرآن|وَإِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَى فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّى تَفِيءَ إِلَى أَمْرِ اللَّهِ فَإِنْ فَاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ}}<ref>«و اگر دو دسته از مؤمنان جنگ کنند، میان آنان را آشتی دهید پس اگر یکی از آن دو بر دیگری ستم کرد با آن کس که ستم میکند جنگ کنید تا به فرمان خداوند باز گردد و چون بازگشت، میان آن دو با دادگری آشتی دهید و دادگری ورزید که خداوند دادگران را دوست میدارد» سوره حجرات، آیه ۹.</ref> گفتهاند: اطلاق نام مسلمان بر آنان مجازی و بر اثر ظاهر [[مسلمانی]] آنهاست، چنانکه در [[آیات]] دیگر [[منافقان]] که تنها در ظاهر، [[اسلام]] را پذیرفته بودند، مسلمان نامیده شدهاند، یا اینکه این نامگذاری به سبب [[ایمان]] پیشین آنهاست یا از آنروست که آنان خود را مسلمان میشمارند<ref>المبسوط، ج ۷، ص ۲۶۴؛ مسالک الافهام، ج۲، ص ۳۶۳ ـ ۳۶۴؛ جواهر الکلام، ج ۲۱، ص ۳۲۳.</ref>. در برابر آیات و [[روایات]] مذکور روایات دیگری از [[اهلبیت]]{{عم}} [[نقل]] شده که از مسلمان بودن این گروه حکایت دارد<ref> وسائل الشیعه، ج ۱۵، ص ۸۳؛ مستدرک الوسائل، ج ۱۱، ص ۶۶؛ جواهرالکلام، ج ۲۱، ص ۳۳۸.</ref>؛ ولی برخی از [[فقیهان]] [[امامیه]] این روایات را بر [[تقیه]] حمل کردهاند<ref>وسائل الشیعه، ج ۱۵، ص ۸۳.</ref>، اما باغیانی که بر غیر [[امام]] [[معصوم]] خروج کنند [[کافر]] نمیشوند<ref>بحارالانوار، ج ۳۲، ص ۳۲۸ ـ ۳۲۹.</ref> و برخی از فقیهان و [[مفسران]] امامیه تنها همین گروه را مصداق [[آیه]] {{متن قرآن|وَإِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَى فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّى تَفِيءَ إِلَى أَمْرِ اللَّهِ فَإِنْ فَاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ}}<ref>«و اگر دو دسته از مؤمنان جنگ کنند، میان آنان را آشتی دهید پس اگر یکی از آن دو بر دیگری ستم کرد با آن کس که ستم میکند جنگ کنید تا به فرمان خداوند باز گردد و چون بازگشت، میان آن دو با دادگری آشتی دهید و دادگری ورزید که خداوند دادگران را دوست میدارد» سوره حجرات، آیه ۹.</ref> دانستهاند<ref>کنزالعرفان، ج ۱، ص ۳۸۶؛ نمونه، ج ۲۲، ص ۱۶۹، ۱۷۲؛ منهاج الصالحین، ج ۱، ص ۳۶۱.</ref>. در میان [[اهل سنت]] نیز درباره کافر یا مسلمان بودن باغیان دو [[رأی]] وجود دارد: گروهی از [[اهل حدیث]] از آنان بعضی از [[بغاة]] همچون [[خوارج]] را [[مرتد]] و کافر میدانند<ref> الفقه علی المذاهب الاربعه، ج ۵، ص ۴۱۸؛ حاشیة رد المحتار، ج ۴، ص ۴۲۲، المغنی، ج ۱۰، ص ۴۹ ـ ۵۰.</ref>؛ همچنین بسیاری از فقیهان اهل سنت مانعان [[حق]] واجبی از [[حقوق]] [[حکومت]] همچون [[زکات]] را جزء باغیان دانسته<ref>المغنی، ج ۱۰، ص ۴۹؛ التحریر والتنویر، ج ۲۶، ص ۲۴۰؛ الفقه علی المذاهب الاربعه، ج ۵، ص ۴۱۸.</ref> و در مواردی به [[ارتداد]] آنان [[حکم]] کردهاند<ref>الام، ج ۴، ص ۲۲۷؛ الخلاف، ج ۵، ص ۳۳۷.</ref>، لکن بیشتر فقیهان اهل سنت با استناد به [[آیه]] ۹ حجرات که گروه [[باغی]] را [[مؤمن]] شمرده و نیز برخی [[روایات]]، همه [[باغیان]] را [[مسلمان]] میدانند<ref> الام، ج ۴، ص ۲۲۷.المغنی، ج ۱۰، ص ۴۹؛ المنیر، ج ۲۶، ص ۲۴۱.</ref> | قائلان به کفر [[اهل بغی]] در پاسخ این [[پرسش]] که چرا [[قرآن]] [[باغیان]] را [[مسلمان]] دانسته است: {{متن قرآن|وَإِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَى فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّى تَفِيءَ إِلَى أَمْرِ اللَّهِ فَإِنْ فَاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ}}<ref>«و اگر دو دسته از مؤمنان جنگ کنند، میان آنان را آشتی دهید پس اگر یکی از آن دو بر دیگری ستم کرد با آن کس که ستم میکند جنگ کنید تا به فرمان خداوند باز گردد و چون بازگشت، میان آن دو با دادگری آشتی دهید و دادگری ورزید که خداوند دادگران را دوست میدارد» سوره حجرات، آیه ۹.</ref> گفتهاند: اطلاق نام مسلمان بر آنان مجازی و بر اثر ظاهر [[مسلمانی]] آنهاست، چنانکه در [[آیات]] دیگر [[منافقان]] که تنها در ظاهر، [[اسلام]] را پذیرفته بودند، مسلمان نامیده شدهاند، یا اینکه این نامگذاری به سبب [[ایمان]] پیشین آنهاست یا از آنروست که آنان خود را مسلمان میشمارند<ref>المبسوط، ج ۷، ص ۲۶۴؛ مسالک الافهام، ج۲، ص ۳۶۳ ـ ۳۶۴؛ جواهر الکلام، ج ۲۱، ص ۳۲۳.</ref>. در برابر آیات و [[روایات]] مذکور روایات دیگری از [[اهلبیت]]{{عم}} [[نقل]] شده که از مسلمان بودن این گروه حکایت دارد<ref> وسائل الشیعه، ج ۱۵، ص ۸۳؛ مستدرک الوسائل، ج ۱۱، ص ۶۶؛ جواهرالکلام، ج ۲۱، ص ۳۳۸.</ref>؛ ولی برخی از [[فقیهان]] [[امامیه]] این روایات را بر [[تقیه]] حمل کردهاند<ref>وسائل الشیعه، ج ۱۵، ص ۸۳.</ref>، اما باغیانی که بر غیر [[امام]] [[معصوم]] خروج کنند [[کافر]] نمیشوند<ref>بحارالانوار، ج ۳۲، ص ۳۲۸ ـ ۳۲۹.</ref> و برخی از فقیهان و [[مفسران]] امامیه تنها همین گروه را مصداق [[آیه]] {{متن قرآن|وَإِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَى فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّى تَفِيءَ إِلَى أَمْرِ اللَّهِ فَإِنْ فَاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ}}<ref>«و اگر دو دسته از مؤمنان جنگ کنند، میان آنان را آشتی دهید پس اگر یکی از آن دو بر دیگری ستم کرد با آن کس که ستم میکند جنگ کنید تا به فرمان خداوند باز گردد و چون بازگشت، میان آن دو با دادگری آشتی دهید و دادگری ورزید که خداوند دادگران را دوست میدارد» سوره حجرات، آیه ۹.</ref> دانستهاند<ref>کنزالعرفان، ج ۱، ص ۳۸۶؛ نمونه، ج ۲۲، ص ۱۶۹، ۱۷۲؛ منهاج الصالحین، ج ۱، ص ۳۶۱.</ref>. در میان [[اهل سنت]] نیز درباره کافر یا مسلمان بودن باغیان دو [[رأی]] وجود دارد: گروهی از [[اهل حدیث]] از آنان بعضی از [[بغاة]] همچون [[خوارج]] را [[مرتد]] و کافر میدانند<ref> الفقه علی المذاهب الاربعه، ج ۵، ص ۴۱۸؛ حاشیة رد المحتار، ج ۴، ص ۴۲۲، المغنی، ج ۱۰، ص ۴۹ ـ ۵۰.</ref>؛ همچنین بسیاری از فقیهان اهل سنت مانعان [[حق]] واجبی از [[حقوق]] [[حکومت]] همچون [[زکات]] را جزء باغیان دانسته<ref>المغنی، ج ۱۰، ص ۴۹؛ التحریر والتنویر، ج ۲۶، ص ۲۴۰؛ الفقه علی المذاهب الاربعه، ج ۵، ص ۴۱۸.</ref> و در مواردی به [[ارتداد]] آنان [[حکم]] کردهاند<ref>الام، ج ۴، ص ۲۲۷؛ الخلاف، ج ۵، ص ۳۳۷.</ref>، لکن بیشتر فقیهان اهل سنت با استناد به [[آیه]] ۹ حجرات که گروه [[باغی]] را [[مؤمن]] شمرده و نیز برخی [[روایات]]، همه [[باغیان]] را [[مسلمان]] میدانند<ref> الام، ج ۴، ص ۲۲۷.المغنی، ج ۱۰، ص ۴۹؛ المنیر، ج ۲۶، ص ۲۴۱.</ref><ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[بغی - صادقی فدکی (مقاله)|مقاله «بغی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۵.</ref> | ||
===[[دعوت]] باغیان به [[سازش]] و خودداری از [[بغی]]=== | ===[[دعوت]] باغیان به [[سازش]] و خودداری از [[بغی]]=== | ||
قبل از [[اقدام]] به [[جنگ]] بر [[حاکم اسلامی]] و [[مسلمانان]] [[واجب]] است بین دو گروه متنازع [[صلح]] برقرار کنند: {{متن قرآن|وَإِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَى فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّى تَفِيءَ إِلَى أَمْرِ اللَّهِ فَإِنْ فَاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ}}<ref>«و اگر دو دسته از مؤمنان جنگ کنند، میان آنان را آشتی دهید پس اگر یکی از آن دو بر دیگری ستم کرد با آن کس که ستم میکند جنگ کنید تا به فرمان خداوند باز گردد و چون بازگشت، میان آن دو با دادگری آشتی دهید و دادگری ورزید که خداوند دادگران را دوست میدارد» سوره حجرات، آیه ۹.</ref> | قبل از [[اقدام]] به [[جنگ]] بر [[حاکم اسلامی]] و [[مسلمانان]] [[واجب]] است بین دو گروه متنازع [[صلح]] برقرار کنند: {{متن قرآن|وَإِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَى فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّى تَفِيءَ إِلَى أَمْرِ اللَّهِ فَإِنْ فَاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ}}<ref>«و اگر دو دسته از مؤمنان جنگ کنند، میان آنان را آشتی دهید پس اگر یکی از آن دو بر دیگری ستم کرد با آن کس که ستم میکند جنگ کنید تا به فرمان خداوند باز گردد و چون بازگشت، میان آن دو با دادگری آشتی دهید و دادگری ورزید که خداوند دادگران را دوست میدارد» سوره حجرات، آیه ۹.</ref><ref>مسالک الافهام، ج ۲، ص ۳۶۲؛ المبسوط، ج ۷، ص ۲۶۵؛ احکامالقرآن، ابنالعربی، ج ۴، ص ۱۷۱۹.</ref> بدین منظور لازم است شبهاتی که موجب بغی آنان شده از [[ذهن]] آنان زدوده شود<ref>مسالک الافهام، ج ۲، ص ۳۶۲؛ البحر الرائق، ج ۵، ص ۲۳۵.</ref>، چنانکه در [[جنگ نهروان]] [[امیرمؤمنان]]، [[علی]]{{ع}} پیش از آغاز [[نبرد]]، [[عبدالله بن عباس]] را برای [[مذاکره]] و دعوت آنان به صلح به سوی آنان گسیل داشت<ref>المبسوط، ج ۷، ص ۲۶۵؛ مسالک الافهام، ج ۲، ص ۳۶۲؛ احکام القرآن، جصاص، ج ۳، ص ۵۹۸.</ref><ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[بغی - صادقی فدکی (مقاله)|مقاله «بغی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۵.</ref> | ||
===[[جنگ با اهل بغی]]=== | ===[[جنگ با اهل بغی]]=== | ||
در صورتی که گروه باغی به [[مصالحه]] تن در ندهد بر مسلمانان و [[حکومت اسلامی]] لازم است با آنان وارد نبرد شوند: {{متن قرآن|وَإِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَى فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّى تَفِيءَ إِلَى أَمْرِ اللَّهِ فَإِنْ فَاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ}}<ref>«و اگر دو دسته از مؤمنان جنگ کنند، میان آنان را آشتی دهید پس اگر یکی از آن دو بر دیگری ستم کرد با آن کس که ستم میکند جنگ کنید تا به فرمان خداوند باز گردد و چون بازگشت، میان آن دو با دادگری آشتی دهید و دادگری ورزید که خداوند دادگران را دوست میدارد» سوره حجرات، آیه ۹.</ref>. در روایتی نیز [[علی]]{{ع}} در مورد [[وجوب]] جنگ با آنان به آیه {{متن قرآن|وَإِنْ نَكَثُوا أَيْمَانَهُمْ مِنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَطَعَنُوا فِي دِينِكُمْ فَقَاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لَا أَيْمَانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَنْتَهُونَ}}<ref>«و اگر پیمانشان را پس از بستن بشکنند و به دینتان طعنه زنند با پیشگامان کفر که به هیچ پیمانی پایبند نیستند کارزار کنید باشد که باز ایستند» سوره توبه، آیه ۱۲.</ref> استناد کرد<ref>الصافی، ج ۲، ص ۳۲۴؛ نورالثقلین، ج ۲، ص ۱۸۹؛ بحار الانوار، ج ۲۱، ص ۲۷۱.</ref> که در آن [[خداوند]] [[مؤمنان]] را به جنگ با عهدشکنان [[فرمان]] داده است. برخی آیه {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ جَاهِدِ الْكُفَّارَ وَالْمُنَافِقِينَ وَاغْلُظْ عَلَيْهِمْ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ}}<ref>«ای پیامبر! با کافران و منافقان جهاد کن و بر آنان سخت بگیر و جایگاهشان دوزخ است و (این) پایانه، بد است» سوره توبه، آیه ۷۳.</ref> را نیز که در آن [[پیامبر]] و مؤمنان به جنگ با [[کافران]] و [[منافقان]] [[مأمور]] گشتهاند [[دلیل]] وجوب مقابله با باغیان دانستهاند، با این [[استدلال]] که [[منافق]] کسی است که در ظاهر ادعای [[اسلام]] دارد و در [[باطن]] [[کافر]] است و [[باغی]] نیز چنین است<ref>کنزالعرفان، ج ۱، ص ۳۸۷؛ فقه الصادق علیه السلام، ج ۱۳، ص ۱۷.</ref>؛ همچنین برخی دیگر [[لزوم]] [[جنگ]] با [[باغیان]] را از عموم آیاتی که بر [[وجوب]] [[جهاد در راه خدا]] دلالت دارد از جمله {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ جَاهِدِ الْكُفَّارَ وَالْمُنَافِقِينَ وَاغْلُظْ عَلَيْهِمْ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ}}<ref>«ای پیامبر! با کافران و منافقان جهاد کن و بر آنان سخت بگیر و جایگاهشان دوزخ است و (این) پایانه، بد است» سوره توبه، آیه ۷۳.</ref>، {{متن قرآن|انْفِرُوا خِفَافًا وَثِقَالًا وَجَاهِدُوا بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنْفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ}}<ref>«سبکبار و گرانبار رهسپار شوید و با مال و جانتان در راه خداوند جهاد کنید؛ این، اگر بدانید برای شما بهتر است» سوره توبه، آیه ۴۱.</ref> استفاده کردهاند<ref>فقهالصادق علیه السلام، ج ۱۳، ص ۱۷، ۱۱۰.</ref>. در [[روایات اهل بیت]]{{عم}} نیز جنگ با خروج کنندگان بر [[امام]] [[عادل]] [[واجب]] شمرده شده است<ref>وسائل الشیعه، ج ۱۵، ص ۸۰ ـ ۸۱؛ تهذیب، ج ۶، ص ۱۴۴ ـ ۱۴۵؛ تذکرة الفقهاء، ج ۹، ص ۳۹۱.</ref>. البته این وجوب در [[منابع فقهی]] شرایطی خاص دارد<ref>المبسوط، ج ۷، ص ۲۶۴ ـ ۲۶۵.</ref> | در صورتی که گروه باغی به [[مصالحه]] تن در ندهد بر مسلمانان و [[حکومت اسلامی]] لازم است با آنان وارد نبرد شوند: {{متن قرآن|وَإِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَى فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّى تَفِيءَ إِلَى أَمْرِ اللَّهِ فَإِنْ فَاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ}}<ref>«و اگر دو دسته از مؤمنان جنگ کنند، میان آنان را آشتی دهید پس اگر یکی از آن دو بر دیگری ستم کرد با آن کس که ستم میکند جنگ کنید تا به فرمان خداوند باز گردد و چون بازگشت، میان آن دو با دادگری آشتی دهید و دادگری ورزید که خداوند دادگران را دوست میدارد» سوره حجرات، آیه ۹.</ref>. در روایتی نیز [[علی]]{{ع}} در مورد [[وجوب]] جنگ با آنان به آیه {{متن قرآن|وَإِنْ نَكَثُوا أَيْمَانَهُمْ مِنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَطَعَنُوا فِي دِينِكُمْ فَقَاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لَا أَيْمَانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَنْتَهُونَ}}<ref>«و اگر پیمانشان را پس از بستن بشکنند و به دینتان طعنه زنند با پیشگامان کفر که به هیچ پیمانی پایبند نیستند کارزار کنید باشد که باز ایستند» سوره توبه، آیه ۱۲.</ref> استناد کرد<ref>الصافی، ج ۲، ص ۳۲۴؛ نورالثقلین، ج ۲، ص ۱۸۹؛ بحار الانوار، ج ۲۱، ص ۲۷۱.</ref> که در آن [[خداوند]] [[مؤمنان]] را به جنگ با عهدشکنان [[فرمان]] داده است. برخی آیه {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ جَاهِدِ الْكُفَّارَ وَالْمُنَافِقِينَ وَاغْلُظْ عَلَيْهِمْ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ}}<ref>«ای پیامبر! با کافران و منافقان جهاد کن و بر آنان سخت بگیر و جایگاهشان دوزخ است و (این) پایانه، بد است» سوره توبه، آیه ۷۳.</ref> را نیز که در آن [[پیامبر]] و مؤمنان به جنگ با [[کافران]] و [[منافقان]] [[مأمور]] گشتهاند [[دلیل]] وجوب مقابله با باغیان دانستهاند، با این [[استدلال]] که [[منافق]] کسی است که در ظاهر ادعای [[اسلام]] دارد و در [[باطن]] [[کافر]] است و [[باغی]] نیز چنین است<ref>کنزالعرفان، ج ۱، ص ۳۸۷؛ فقه الصادق علیه السلام، ج ۱۳، ص ۱۷.</ref>؛ همچنین برخی دیگر [[لزوم]] [[جنگ]] با [[باغیان]] را از عموم آیاتی که بر [[وجوب]] [[جهاد در راه خدا]] دلالت دارد از جمله {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ جَاهِدِ الْكُفَّارَ وَالْمُنَافِقِينَ وَاغْلُظْ عَلَيْهِمْ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ}}<ref>«ای پیامبر! با کافران و منافقان جهاد کن و بر آنان سخت بگیر و جایگاهشان دوزخ است و (این) پایانه، بد است» سوره توبه، آیه ۷۳.</ref>، {{متن قرآن|انْفِرُوا خِفَافًا وَثِقَالًا وَجَاهِدُوا بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنْفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ}}<ref>«سبکبار و گرانبار رهسپار شوید و با مال و جانتان در راه خداوند جهاد کنید؛ این، اگر بدانید برای شما بهتر است» سوره توبه، آیه ۴۱.</ref> استفاده کردهاند<ref>فقهالصادق علیه السلام، ج ۱۳، ص ۱۷، ۱۱۰.</ref>. در [[روایات اهل بیت]]{{عم}} نیز جنگ با خروج کنندگان بر [[امام]] [[عادل]] [[واجب]] شمرده شده است<ref>وسائل الشیعه، ج ۱۵، ص ۸۰ ـ ۸۱؛ تهذیب، ج ۶، ص ۱۴۴ ـ ۱۴۵؛ تذکرة الفقهاء، ج ۹، ص ۳۹۱.</ref>. البته این وجوب در [[منابع فقهی]] شرایطی خاص دارد<ref>المبسوط، ج ۷، ص ۲۶۴ ـ ۲۶۵.</ref><ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[بغی - صادقی فدکی (مقاله)|مقاله «بغی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۵.</ref> | ||
===ضمان باغیان نسبت به [[جان]] و [[مال]]=== | ===ضمان باغیان نسبت به [[جان]] و [[مال]]=== | ||
[[قرآن]] در [[آیه]] {{متن قرآن|وَمِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ ائْذَنْ لِي وَلَا تَفْتِنِّي أَلَا فِي الْفِتْنَةِ سَقَطُوا وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِيطَةٌ بِالْكَافِرِينَ}}<ref>«و از ایشان، کسی است که میگوید: به من اجازه (کناره گیری از جهاد) بده و مرا در آشوب میفکن! آگاه باش که آنان در آشوب افتادهاند و دوزخ فراگیرنده کافران است» سوره توبه، آیه ۴۹.</ref> پس از [[فرمان]] دادن [[مؤمنان]] به جنگ با باغیان به آنان [[دستور]] میدهد که اگر [[اهل بغی]] از [[بغی]] دست برداشتند، [[صلح]] را میان آنان به [[عدالت]] و [[قسط]] برقرار سازند: {{متن قرآن|فَإِنْ فَاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ}}<ref>«و اگر دو دسته از مؤمنان جنگ کنند، میان آنان را آشتی دهید پس اگر یکی از آن دو بر دیگری ستم کرد با آن کس که ستم میکند جنگ کنید تا به فرمان خداوند باز گردد و چون بازگشت، میان آن دو با دادگری آشتی دهید و دادگری ورزید که خداوند دادگران را دوست میدارد» سوره حجرات، آیه ۹.</ref>. بیشتر [[فقیهان]] [[اهل سنت]] با استناد به این آیه بر ضامن نبودن باغیان نسبت به [[اموال]] و جانهای تلف شده در جنگ به وسیله باغیان [[فتوا]] دادهاند و آن را [[مقتضای عدالت]] دانستهاند، زیرا ضامن دانستن آنان موجب خودداری آنان از صلح و تشدید بغی میشود<ref>احکام القرآن، ابنالعربی، ج ۴، ص ۱۷۲۰؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۶، ص ۳۲۰؛ الفقه الاسلامی، ج ۷، ص ۵۴۸۱.</ref>؛ ولی [[فقهای امامیه]]<ref>شرایع الاسلام، ج ۱، ص ۲۵۷؛ مسالک الافهام، ج ۲، ص ۳۶۳؛ جواهر الکلام، ج ۲۱، ص ۳۴۷.</ref> و برخی از فقیهان اهل سنت<ref>تفسیر قرطبی، ج ۱۶، ص ۲۱۰؛ الفقه الاسلامی، ج ۷، ص ۵۴۸۱.</ref> باغیان را ضامن اموال و جانهای تلف شده دانسته و آن را مقتضای عدالت شمردهاند<ref>شرایع الاسلام، ج ۱، ص ۲۵۷؛ مسالک الافهام، ج ۲، ص ۳۶۳؛ جهاد در اسلام، ص ۱۴۲.</ref>. برخی برای ضمان به [[آیه]] {{متن قرآن|وَجَزَاءُ سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ مِثْلُهَا فَمَنْ عَفَا وَأَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الظَّالِمِينَ}}<ref>«و کیفر هر بدی بدییی، مانند آن است پس هر که درگذرد و به راه آید پاداش وی بر خداوند است، بیگمان او ستمگران را دوست نمیدارد» سوره شوری، آیه ۴۰.</ref> که جزای [[بدی]] را بدی دانسته است: {{متن قرآن|{{متن قرآن|وَجَزَاءُ سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ مِثْلُهَا}} استناد کرده<ref> تذکرة الفقهاء، ج ۹، ص ۴۱۸؛ جهاد در اسلام، ص ۱۴۱.</ref> و شماری دیگر به آیه {{متن قرآن|وَلَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ وَمَنْ قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِيِّهِ سُلْطَانًا فَلَا يُسْرِفْ فِي الْقَتْلِ إِنَّهُ كَانَ مَنْصُورًا}}<ref>«و آن کس را که خداوند (کشتن وی را) حرام کرده است جز به حقّ مکشید و آنکه به ستم کشته شود برای وارث او حقّی نهادهایم پس نباید در کشتن (به قصاص) گزافکاری کند زیرا (از سوی شرع) یاری شده است» سوره اسراء، آیه ۳۳.</ref> استناد کردهاند<ref>تذکرة الفقهاء، ج ۹، ص ۱۴۰؛ مسالک الافهام، ج ۲، ص ۳۶۳.</ref> که برای [[ولیّ]] مقتول [[حق]] [[قصاص]] قرار داده است: {{متن قرآن|وَمَنْ قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِيِّهِ سُلْطَانًا}}. مستند برخی [[فقها]] بر [[وجوب]] ضمان، عموم [[آیات]] قصاص است: {{متن قرآن|وَكَتَبْنَا عَلَيْهِمْ فِيهَا أَنَّ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ وَالْعَيْنَ بِالْعَيْنِ وَالْأَنْفَ بِالْأَنْفِ وَالْأُذُنَ بِالْأُذُنِ وَالسِّنَّ بِالسِّنِّ وَالْجُرُوحَ قِصَاصٌ فَمَنْ تَصَدَّقَ بِهِ فَهُوَ كَفَّارَةٌ لَهُ وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ}}<ref>«و بر آنان در آن (تورات) مقرّر داشتیم که: آدمی در برابر آدمی و چشم در برابر چشم و بینی در برابر بینی و گوش در برابر گوش و دندان در برابر دندان است و (نیز) زخمها قصاص دارند و هر کس از آن در گذرد کفّاره (گناهان) اوست و آن کسان که بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری نکنند ستمگرند» سوره مائده، آیه ۴۵.</ref> و نیز {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصَاصُ فِي الْقَتْلَى الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَالْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَالْأُنْثَى بِالْأُنْثَى فَمَنْ عُفِيَ لَهُ مِنْ أَخِيهِ شَيْءٌ فَاتِّبَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَأَدَاءٌ إِلَيْهِ بِإِحْسَانٍ ذَلِكَ تَخْفِيفٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَرَحْمَةٌ فَمَنِ اعْتَدَى بَعْدَ ذَلِكَ فَلَهُ عَذَابٌ أَلِيمٌ}}<ref>«ای مؤمنان! قصاص کشتگان بر شما مقرّر شده است: آزاد در برابر آزاد و برده در برابر برده و زن در برابر زن، و اگر به کسی از جانب برادر (دینی) اش (یعنی ولیّ دم) گذشتی شود، (بر ولیّ دم است) که شایسته پیگیری کند و (بر قاتل است که) خونبها را به نیکی به او بپردازد، این آسانگیری و بخشایشی از سوی پروردگار شماست و هر که پس از آن از اندازه درگذرد عذابی دردناک خواهد داشت» سوره بقره، آیه ۱۷۸.</ref>، {{متن قرآن|وَلَكُمْ فِي الْقِصَاصِ حَيَاةٌ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ}}<ref>«و شما را ای خردمندان در قصاص، زندگانی (نهفته) است؛ باشد که شما پرهیزگاری ورزید» سوره بقره، آیه ۱۷۹.</ref> | [[قرآن]] در [[آیه]] {{متن قرآن|وَمِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ ائْذَنْ لِي وَلَا تَفْتِنِّي أَلَا فِي الْفِتْنَةِ سَقَطُوا وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِيطَةٌ بِالْكَافِرِينَ}}<ref>«و از ایشان، کسی است که میگوید: به من اجازه (کناره گیری از جهاد) بده و مرا در آشوب میفکن! آگاه باش که آنان در آشوب افتادهاند و دوزخ فراگیرنده کافران است» سوره توبه، آیه ۴۹.</ref> پس از [[فرمان]] دادن [[مؤمنان]] به جنگ با باغیان به آنان [[دستور]] میدهد که اگر [[اهل بغی]] از [[بغی]] دست برداشتند، [[صلح]] را میان آنان به [[عدالت]] و [[قسط]] برقرار سازند: {{متن قرآن|فَإِنْ فَاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ}}<ref>«و اگر دو دسته از مؤمنان جنگ کنند، میان آنان را آشتی دهید پس اگر یکی از آن دو بر دیگری ستم کرد با آن کس که ستم میکند جنگ کنید تا به فرمان خداوند باز گردد و چون بازگشت، میان آن دو با دادگری آشتی دهید و دادگری ورزید که خداوند دادگران را دوست میدارد» سوره حجرات، آیه ۹.</ref>. بیشتر [[فقیهان]] [[اهل سنت]] با استناد به این آیه بر ضامن نبودن باغیان نسبت به [[اموال]] و جانهای تلف شده در جنگ به وسیله باغیان [[فتوا]] دادهاند و آن را [[مقتضای عدالت]] دانستهاند، زیرا ضامن دانستن آنان موجب خودداری آنان از صلح و تشدید بغی میشود<ref>احکام القرآن، ابنالعربی، ج ۴، ص ۱۷۲۰؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۶، ص ۳۲۰؛ الفقه الاسلامی، ج ۷، ص ۵۴۸۱.</ref>؛ ولی [[فقهای امامیه]]<ref>شرایع الاسلام، ج ۱، ص ۲۵۷؛ مسالک الافهام، ج ۲، ص ۳۶۳؛ جواهر الکلام، ج ۲۱، ص ۳۴۷.</ref> و برخی از فقیهان اهل سنت<ref>تفسیر قرطبی، ج ۱۶، ص ۲۱۰؛ الفقه الاسلامی، ج ۷، ص ۵۴۸۱.</ref> باغیان را ضامن اموال و جانهای تلف شده دانسته و آن را مقتضای عدالت شمردهاند<ref>شرایع الاسلام، ج ۱، ص ۲۵۷؛ مسالک الافهام، ج ۲، ص ۳۶۳؛ جهاد در اسلام، ص ۱۴۲.</ref>. برخی برای ضمان به [[آیه]] {{متن قرآن|وَجَزَاءُ سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ مِثْلُهَا فَمَنْ عَفَا وَأَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الظَّالِمِينَ}}<ref>«و کیفر هر بدی بدییی، مانند آن است پس هر که درگذرد و به راه آید پاداش وی بر خداوند است، بیگمان او ستمگران را دوست نمیدارد» سوره شوری، آیه ۴۰.</ref> که جزای [[بدی]] را بدی دانسته است: {{متن قرآن|{{متن قرآن|وَجَزَاءُ سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ مِثْلُهَا}} استناد کرده<ref> تذکرة الفقهاء، ج ۹، ص ۴۱۸؛ جهاد در اسلام، ص ۱۴۱.</ref> و شماری دیگر به آیه {{متن قرآن|وَلَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ وَمَنْ قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِيِّهِ سُلْطَانًا فَلَا يُسْرِفْ فِي الْقَتْلِ إِنَّهُ كَانَ مَنْصُورًا}}<ref>«و آن کس را که خداوند (کشتن وی را) حرام کرده است جز به حقّ مکشید و آنکه به ستم کشته شود برای وارث او حقّی نهادهایم پس نباید در کشتن (به قصاص) گزافکاری کند زیرا (از سوی شرع) یاری شده است» سوره اسراء، آیه ۳۳.</ref> استناد کردهاند<ref>تذکرة الفقهاء، ج ۹، ص ۱۴۰؛ مسالک الافهام، ج ۲، ص ۳۶۳.</ref> که برای [[ولیّ]] مقتول [[حق]] [[قصاص]] قرار داده است: {{متن قرآن|وَمَنْ قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِيِّهِ سُلْطَانًا}}. مستند برخی [[فقها]] بر [[وجوب]] ضمان، عموم [[آیات]] قصاص است: {{متن قرآن|وَكَتَبْنَا عَلَيْهِمْ فِيهَا أَنَّ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ وَالْعَيْنَ بِالْعَيْنِ وَالْأَنْفَ بِالْأَنْفِ وَالْأُذُنَ بِالْأُذُنِ وَالسِّنَّ بِالسِّنِّ وَالْجُرُوحَ قِصَاصٌ فَمَنْ تَصَدَّقَ بِهِ فَهُوَ كَفَّارَةٌ لَهُ وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ}}<ref>«و بر آنان در آن (تورات) مقرّر داشتیم که: آدمی در برابر آدمی و چشم در برابر چشم و بینی در برابر بینی و گوش در برابر گوش و دندان در برابر دندان است و (نیز) زخمها قصاص دارند و هر کس از آن در گذرد کفّاره (گناهان) اوست و آن کسان که بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری نکنند ستمگرند» سوره مائده، آیه ۴۵.</ref> و نیز {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصَاصُ فِي الْقَتْلَى الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَالْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَالْأُنْثَى بِالْأُنْثَى فَمَنْ عُفِيَ لَهُ مِنْ أَخِيهِ شَيْءٌ فَاتِّبَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَأَدَاءٌ إِلَيْهِ بِإِحْسَانٍ ذَلِكَ تَخْفِيفٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَرَحْمَةٌ فَمَنِ اعْتَدَى بَعْدَ ذَلِكَ فَلَهُ عَذَابٌ أَلِيمٌ}}<ref>«ای مؤمنان! قصاص کشتگان بر شما مقرّر شده است: آزاد در برابر آزاد و برده در برابر برده و زن در برابر زن، و اگر به کسی از جانب برادر (دینی) اش (یعنی ولیّ دم) گذشتی شود، (بر ولیّ دم است) که شایسته پیگیری کند و (بر قاتل است که) خونبها را به نیکی به او بپردازد، این آسانگیری و بخشایشی از سوی پروردگار شماست و هر که پس از آن از اندازه درگذرد عذابی دردناک خواهد داشت» سوره بقره، آیه ۱۷۸.</ref>، {{متن قرآن|وَلَكُمْ فِي الْقِصَاصِ حَيَاةٌ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ}}<ref>«و شما را ای خردمندان در قصاص، زندگانی (نهفته) است؛ باشد که شما پرهیزگاری ورزید» سوره بقره، آیه ۱۷۹.</ref><ref>الخلاف، ج ۵، ص ۳۳۶ ـ ۳۳۷؛ تذکرهالفقهاء، ج ۹، ص ۴۱۸ ـ ۴۱۹.</ref> البته اگر [[مال]] یا جانی از [[باغیان]] تلف شود [[لشکر اسلام]] ضامن نخواهند بود، زیرا [[جنگ]] آنان با باغیان بر پایه حق و [[عدالت]] و به [[فرمان الهی]] بوده است<ref>جواهرالکلام، ج ۲۱، ص ۳۴۱؛ الفقه الاسلامی، ج ۷، ص ۵۴۸۱؛ نمونه، ج ۲۲، ص ۱۷۰.</ref><ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[بغی - صادقی فدکی (مقاله)|مقاله «بغی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۵.</ref> | ||
===تعقیب باغیان فراری=== | ===تعقیب باغیان فراری=== | ||
درباره [[لزوم]] یا عدم لزوم تعقیب فراریان [[شکست]] خورده از [[اهل بغی]]، فقها آرای متعددی دارند؛ از ظاهر آیه {{متن قرآن|وَمِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ ائْذَنْ لِي وَلَا تَفْتِنِّي أَلَا فِي الْفِتْنَةِ سَقَطُوا وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِيطَةٌ بِالْكَافِرِينَ}}<ref>«و از ایشان، کسی است که میگوید: به من اجازه (کناره گیری از جهاد) بده و مرا در آشوب میفکن! آگاه باش که آنان در آشوب افتادهاند و دوزخ فراگیرنده کافران است» سوره توبه، آیه ۴۹.</ref> استفاده میشود تا زمانی که باغیان از [[بغی]] دست نکشیدهاند، [[جنگیدن]] با آنان [[واجب]] است؛ چه در حال مقابله با [[حکومت اسلامی]] باشند و چه در حال فرار؛ ولی در برخی [[احادیث]] منقول از [[اهلبیت]]{{عم}} این [[حکم]] منحصر به فراریانی شده که دارای [[فرمانده]] و تشکیلات منسجم باشند تا پس از فرار نتوانند دوباره [[سازماندهی]] شوند<ref>الکافی، ج ۵، ص ۳۲ ـ ۳۳؛ تهذیب، ج ۶، ص ۱۴۳ـ ۱۴۴؛ وسائلالشیعه، ج ۱۵، ص ۷۳ ـ ۷۴.</ref>. نظر [[فقهای امامیه]]<ref> الخلاف، ج ۵، ص ۳۳۹ ـ ۳۴۰؛ تذکرة الفقهاء، ج ۹، ص ۴۲۲؛ تحریر الاحکام، ج ۲، ص ۲۳۳.</ref> و نیز برخی از [[فقهای اهل سنت]]<ref>الخلاف، ج ۵، ص ۳۳۹؛ المغنی، ج ۱۰، ص ۶۳؛ الفقه علی المذاهب الاربعه، ج ۵، ص ۴۲۰.</ref> همین است؛ اما شماری دیگر از [[فقهای اهل سنت]] تعقیب کردن فراریان و کشتن آنان را مطلقا جایز ندانستهاند<ref>المغنی، ج ۱۰، ص ۶۳؛ احکام القرآن، ابنالعربی، ج ۴، ص ۱۷۲۲؛ الفقه علی المذاهب الاربعه، ج ۵، ص ۴۲۱.</ref> | درباره [[لزوم]] یا عدم لزوم تعقیب فراریان [[شکست]] خورده از [[اهل بغی]]، فقها آرای متعددی دارند؛ از ظاهر آیه {{متن قرآن|وَمِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ ائْذَنْ لِي وَلَا تَفْتِنِّي أَلَا فِي الْفِتْنَةِ سَقَطُوا وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِيطَةٌ بِالْكَافِرِينَ}}<ref>«و از ایشان، کسی است که میگوید: به من اجازه (کناره گیری از جهاد) بده و مرا در آشوب میفکن! آگاه باش که آنان در آشوب افتادهاند و دوزخ فراگیرنده کافران است» سوره توبه، آیه ۴۹.</ref> استفاده میشود تا زمانی که باغیان از [[بغی]] دست نکشیدهاند، [[جنگیدن]] با آنان [[واجب]] است؛ چه در حال مقابله با [[حکومت اسلامی]] باشند و چه در حال فرار؛ ولی در برخی [[احادیث]] منقول از [[اهلبیت]]{{عم}} این [[حکم]] منحصر به فراریانی شده که دارای [[فرمانده]] و تشکیلات منسجم باشند تا پس از فرار نتوانند دوباره [[سازماندهی]] شوند<ref>الکافی، ج ۵، ص ۳۲ ـ ۳۳؛ تهذیب، ج ۶، ص ۱۴۳ـ ۱۴۴؛ وسائلالشیعه، ج ۱۵، ص ۷۳ ـ ۷۴.</ref>. نظر [[فقهای امامیه]]<ref> الخلاف، ج ۵، ص ۳۳۹ ـ ۳۴۰؛ تذکرة الفقهاء، ج ۹، ص ۴۲۲؛ تحریر الاحکام، ج ۲، ص ۲۳۳.</ref> و نیز برخی از [[فقهای اهل سنت]]<ref>الخلاف، ج ۵، ص ۳۳۹؛ المغنی، ج ۱۰، ص ۶۳؛ الفقه علی المذاهب الاربعه، ج ۵، ص ۴۲۰.</ref> همین است؛ اما شماری دیگر از [[فقهای اهل سنت]] تعقیب کردن فراریان و کشتن آنان را مطلقا جایز ندانستهاند<ref>المغنی، ج ۱۰، ص ۶۳؛ احکام القرآن، ابنالعربی، ج ۴، ص ۱۷۲۲؛ الفقه علی المذاهب الاربعه، ج ۵، ص ۴۲۱.</ref><ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[بغی - صادقی فدکی (مقاله)|مقاله «بغی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۵.</ref> | ||
===ممنوعیت [[محرمات]] بر [[باغیان]] در حال [[اضطرار]]=== | ===ممنوعیت [[محرمات]] بر [[باغیان]] در حال [[اضطرار]]=== | ||
برخی از محرمات مانند مردار، [[خون]] و گوشت خوک که استفاده از آن در حال اضطرار برای [[مسلمانان]] [[مباح]] دانسته شده بر باغیان [[حلال]] نگردیده است: {{متن قرآن|إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ وَالدَّمَ وَلَحْمَ الْخِنْزِيرِ وَمَا أُهِلَّ بِهِ لِغَيْرِ اللَّهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ وَلَا عَادٍ فَلَا إِثْمَ عَلَيْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«جز این نیست که (خداوند)، مردار و خون و گوشت خوک و آنچه را جز به نام خداوند ذبح شده باشد بر شما حرام کرده است؛ پس کسی که ناگزیر (از خوردن این چیزها) شده باشد در حالی که افزونخواه (برای رسیدن به لذّت) و متجاوز (از حدّ سدّ جوع) نباشد بر او گناهی نیست، که» سوره بقره، آیه ۱۷۳.</ref>، {{متن قرآن|قُلْ لَا أَجِدُ فِي مَا أُوحِيَ إِلَيَّ مُحَرَّمًا عَلَى طَاعِمٍ يَطْعَمُهُ إِلَّا أَنْ يَكُونَ مَيْتَةً أَوْ دَمًا مَسْفُوحًا أَوْ لَحْمَ خِنْزِيرٍ فَإِنَّهُ رِجْسٌ أَوْ فِسْقًا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ وَلَا عَادٍ فَإِنَّ رَبَّكَ غَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«بگو: در آنچه به من وحی شده است چیزی نمییابم که برای خورندهای که آن را میخورد حرام باشد؛ مگر مردار و یا خون ریخته یا گوشت خوک که پلید است و یا (آنچه) از سر نافرمانی جز به نام خداوند ذبح شده باشد اما کسی که (از خوردن آنها) ناگزیر شده است در حالی که اف» سوره انعام، آیه ۱۴۵.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ وَالدَّمَ وَلَحْمَ الْخِنْزِيرِ وَمَا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ وَلَا عَادٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«جز این نیست که (خداوند) مردار و خون و گوشت خوک و آنچه را به نام جز خداوند ذبح شده باشد بر شما حرام کرده است؛ پس هر کس ناگزیر (از خوردن آنها) شود در حالی که افزونخواه (برای رسیدن به لذّت) و متجاوز (از حدّ سدّ جوع) نباشد بیگمان خداوند آمرزندهای بخشایند» سوره نحل، آیه ۱۱۵.</ref>. | برخی از محرمات مانند مردار، [[خون]] و گوشت خوک که استفاده از آن در حال اضطرار برای [[مسلمانان]] [[مباح]] دانسته شده بر باغیان [[حلال]] نگردیده است: {{متن قرآن|إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ وَالدَّمَ وَلَحْمَ الْخِنْزِيرِ وَمَا أُهِلَّ بِهِ لِغَيْرِ اللَّهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ وَلَا عَادٍ فَلَا إِثْمَ عَلَيْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«جز این نیست که (خداوند)، مردار و خون و گوشت خوک و آنچه را جز به نام خداوند ذبح شده باشد بر شما حرام کرده است؛ پس کسی که ناگزیر (از خوردن این چیزها) شده باشد در حالی که افزونخواه (برای رسیدن به لذّت) و متجاوز (از حدّ سدّ جوع) نباشد بر او گناهی نیست، که» سوره بقره، آیه ۱۷۳.</ref>، {{متن قرآن|قُلْ لَا أَجِدُ فِي مَا أُوحِيَ إِلَيَّ مُحَرَّمًا عَلَى طَاعِمٍ يَطْعَمُهُ إِلَّا أَنْ يَكُونَ مَيْتَةً أَوْ دَمًا مَسْفُوحًا أَوْ لَحْمَ خِنْزِيرٍ فَإِنَّهُ رِجْسٌ أَوْ فِسْقًا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ وَلَا عَادٍ فَإِنَّ رَبَّكَ غَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«بگو: در آنچه به من وحی شده است چیزی نمییابم که برای خورندهای که آن را میخورد حرام باشد؛ مگر مردار و یا خون ریخته یا گوشت خوک که پلید است و یا (آنچه) از سر نافرمانی جز به نام خداوند ذبح شده باشد اما کسی که (از خوردن آنها) ناگزیر شده است در حالی که اف» سوره انعام، آیه ۱۴۵.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ وَالدَّمَ وَلَحْمَ الْخِنْزِيرِ وَمَا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ وَلَا عَادٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«جز این نیست که (خداوند) مردار و خون و گوشت خوک و آنچه را به نام جز خداوند ذبح شده باشد بر شما حرام کرده است؛ پس هر کس ناگزیر (از خوردن آنها) شود در حالی که افزونخواه (برای رسیدن به لذّت) و متجاوز (از حدّ سدّ جوع) نباشد بیگمان خداوند آمرزندهای بخشایند» سوره نحل، آیه ۱۱۵.</ref>. | ||
یکی از معانی [[باغی]] بنابر [[احادیث]] [[اهلبیت]]{{عم}} و [[رأی]] برخی [[مفسران]] متقدم مانند [[مجاهد]] و [[سعید بن جبیر]] افرادی هستند که در برابر [[امام]] و [[حاکم اسلامی]] [[طغیان]] کنند<ref>جامع البیان، مج ۲، ج ۲، ص ۱۱۹؛ نورالثقلین، ج ۱، ص ۱۵۵؛ مجمع البیان، ج ۲، ص ۴۶۷.</ref> که در صورت اضطرار بر اساس این [[آیه]] [[حق]] استفاده از این محرمات را ندارند. گاه این اشکال مطرح شده که بازداشتن باغیان از تناول محرمات در حال اضطرار، موجب واقع شدن نفس در [[معرض]] تلف است که در [[اسلام]] [[حرام]] به شمار میرود<ref>مجمعالبیان، ج ۲، ص ۴۶۷؛ فقهالقرآن، ج ۱، ص ۳۶۴.</ref>. در پاسخ گفتهاند چنین افرادی با خروج بر [[حاکم]] [[مشروع]] [[جان]] خود را در معرض تلف شدن قرار دادهاند و ازاینرو [[حق]] ندارند برای [[حفظ]] آن خوردنیهایی را که [[خدا]] حرام کرده مباح شمارند<ref>مجمعالبیان، ج ۲، ص ۴۶۷؛ فقهالقرآن، ج ۱، ص ۳۶۴.</ref>. البته مفسران برای باغی معانی دیگری از جمله [[راهزن]]، کسی که برای [[تفریح]] و [[سرگرمی]] به شکار میرود، لذتجو، طالب حرام، روا داننده خوردن مردار نیز [[نقل]] کردهاند<ref>جامع البیان، مج ۲، ج ۲، ص ۱۱۸ ـ ۱۲۰؛ مجمع البیان، ج ۲، ص ۴۶۷؛ تفسیر قرطبی، ج ۲، ص ۱۵۶.</ref> | یکی از معانی [[باغی]] بنابر [[احادیث]] [[اهلبیت]]{{عم}} و [[رأی]] برخی [[مفسران]] متقدم مانند [[مجاهد]] و [[سعید بن جبیر]] افرادی هستند که در برابر [[امام]] و [[حاکم اسلامی]] [[طغیان]] کنند<ref>جامع البیان، مج ۲، ج ۲، ص ۱۱۹؛ نورالثقلین، ج ۱، ص ۱۵۵؛ مجمع البیان، ج ۲، ص ۴۶۷.</ref> که در صورت اضطرار بر اساس این [[آیه]] [[حق]] استفاده از این محرمات را ندارند. گاه این اشکال مطرح شده که بازداشتن باغیان از تناول محرمات در حال اضطرار، موجب واقع شدن نفس در [[معرض]] تلف است که در [[اسلام]] [[حرام]] به شمار میرود<ref>مجمعالبیان، ج ۲، ص ۴۶۷؛ فقهالقرآن، ج ۱، ص ۳۶۴.</ref>. در پاسخ گفتهاند چنین افرادی با خروج بر [[حاکم]] [[مشروع]] [[جان]] خود را در معرض تلف شدن قرار دادهاند و ازاینرو [[حق]] ندارند برای [[حفظ]] آن خوردنیهایی را که [[خدا]] حرام کرده مباح شمارند<ref>مجمعالبیان، ج ۲، ص ۴۶۷؛ فقهالقرآن، ج ۱، ص ۳۶۴.</ref>. البته مفسران برای باغی معانی دیگری از جمله [[راهزن]]، کسی که برای [[تفریح]] و [[سرگرمی]] به شکار میرود، لذتجو، طالب حرام، روا داننده خوردن مردار نیز [[نقل]] کردهاند<ref>جامع البیان، مج ۲، ج ۲، ص ۱۱۸ ـ ۱۲۰؛ مجمع البیان، ج ۲، ص ۴۶۷؛ تفسیر قرطبی، ج ۲، ص ۱۵۶.</ref><ref>[[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[بغی - صادقی فدکی (مقاله)|مقاله «بغی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۵.</ref> | ||
==عقوبت بغی== | ==عقوبت بغی== | ||
از نظر [[اخلاقی]]، بغی به عنوان یکی از [[رذائل]] [[مهلکه]] به معنای سرکشی از [[فرمان]] کسی است که [[اطاعت]] او لازم است و در مقابل [[تسلیم]] و [[انقیاد]] قرار دارد و سرانجامی جز [[کفر]] و [[هلاکت]] ندارد. در [[حدیثی]] از پیامیر{{صل}} آمده: «[[عقوبت]] [[بغی]] زودتر از عقوبت هر [[بدی]] دیگر به [[آدمی]] میرسد»<ref>جامع السعادات، ص۲۳۱.</ref>. | از نظر [[اخلاقی]]، بغی به عنوان یکی از [[رذائل]] [[مهلکه]] به معنای سرکشی از [[فرمان]] کسی است که [[اطاعت]] او لازم است و در مقابل [[تسلیم]] و [[انقیاد]] قرار دارد و سرانجامی جز [[کفر]] و [[هلاکت]] ندارد. در [[حدیثی]] از پیامیر{{صل}} آمده: «[[عقوبت]] [[بغی]] زودتر از عقوبت هر [[بدی]] دیگر به [[آدمی]] میرسد»<ref>جامع السعادات، ص۲۳۱.</ref>. | ||
طبق [[آیه]] {{متن قرآن|وَمَا اخْتَلَفَ فِيهِ إِلَّا الَّذِينَ أُوتُوهُ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ}}<ref>«و در آن جز کسانی که به آنها کتاب داده بودند، اختلاف نورزیدند (آن هم) پس از آنکه برهانهای روشن به آنان رسید (و) از سر افزونجویی که در میانشان بود» سوره بقره، آیه ۲۱۳.</ref>، بغی و [[طغیان]] [[علماء]] سبب بروز [[اختلاف در دین]] و [[محرومیت]] [[مردم]] از [[معارف الهی]] میشود<ref>المیزان، ج۲، ص۱۱۵.</ref>. به همین دلیل [[خداوند]]، [[اهل بغی]] را معذور نمیداند: {{متن قرآن|وَيَبْغُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ أُولَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ}}<ref>«ایراد تنها بر کسانیست که به مردم ستم میورزند و ناحقّ در زمین گردنکشی میکنند، آنان عذابی دردناک خواهند داشت» سوره شوری، آیه ۴۲.</ref>. در حالی که خداوند کسانی که امر بر آنان مشتبه شده را، معذور میداند: {{متن قرآن|إِمَّا يُعَذِّبُهُمْ وَإِمَّا يَتُوبُ عَلَيْهِمْ}}<ref>«یا عذابشان میفرماید و یا آنان را میبخشاید» سوره توبه، آیه ۱۰۶.</ref> | طبق [[آیه]] {{متن قرآن|وَمَا اخْتَلَفَ فِيهِ إِلَّا الَّذِينَ أُوتُوهُ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ}}<ref>«و در آن جز کسانی که به آنها کتاب داده بودند، اختلاف نورزیدند (آن هم) پس از آنکه برهانهای روشن به آنان رسید (و) از سر افزونجویی که در میانشان بود» سوره بقره، آیه ۲۱۳.</ref>، بغی و [[طغیان]] [[علماء]] سبب بروز [[اختلاف در دین]] و [[محرومیت]] [[مردم]] از [[معارف الهی]] میشود<ref>المیزان، ج۲، ص۱۱۵.</ref>. به همین دلیل [[خداوند]]، [[اهل بغی]] را معذور نمیداند: {{متن قرآن|وَيَبْغُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ أُولَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ}}<ref>«ایراد تنها بر کسانیست که به مردم ستم میورزند و ناحقّ در زمین گردنکشی میکنند، آنان عذابی دردناک خواهند داشت» سوره شوری، آیه ۴۲.</ref>. در حالی که خداوند کسانی که امر بر آنان مشتبه شده را، معذور میداند: {{متن قرآن|إِمَّا يُعَذِّبُهُمْ وَإِمَّا يَتُوبُ عَلَيْهِمْ}}<ref>«یا عذابشان میفرماید و یا آنان را میبخشاید» سوره توبه، آیه ۱۰۶.</ref><ref>[[زهرا محققیان|محققیان، زهرا]]، [[بغی - محققیان (مقاله)|مقاله «بغی»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|دانشنامه معاصر قرآن کریم]]</ref> | ||
==بغی در حوزه فردی و اجتماعی== | ==بغی در حوزه فردی و اجتماعی== | ||
خط ۹۴: | خط ۹۴: | ||
== منابع == | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
#[[پرونده:000056.jpg|22px]] [[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[بغی - صادقی فدکی (مقاله)|مقاله «بغی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|'''دائرة المعارف قرآن کریم ج۵''']] | # [[پرونده:000056.jpg|22px]] [[سید جعفر صادقی فدکی|صادقی فدکی، سید جعفر]]، [[بغی - صادقی فدکی (مقاله)|مقاله «بغی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۵ (کتاب)|'''دائرة المعارف قرآن کریم ج۵''']] | ||
#[[پرونده:10524027.jpg|22px]] [[زهرا محققیان|محققیان، زهرا]]، [[بغی - محققیان (مقاله)|مقاله «بغی»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|'''دانشنامه معاصر قرآن کریم''']] | # [[پرونده:10524027.jpg|22px]] [[زهرا محققیان|محققیان، زهرا]]، [[بغی - محققیان (مقاله)|مقاله «بغی»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|'''دانشنامه معاصر قرآن کریم''']] | ||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||