بحث:بغی در قرآن
بغی در دانشنامه معاصر قرآن کریم
«بغی» در اصطلاح به کوششهای هوس آلود که برای غصب حق دیگران و تجاوز از حدود الهی صورت میگیرد، اطلاق میشود[۱]. برخی ظلم، تعدی، زنا و حسد را مترادف بغی دانستهاند. این معانی گرچه بر محور طلب تجاوز و ظلم استوارند اما غالباً آنچه جزو عوارض یا علل بغی به شمار میرود، جایگزین واژههای مترادف با بغی شده است[۲]. مفسران نیز غالباً برداشت روشنی از مفهوم بغی و تفاوت معنایی آن با مفاهیم فوق ندارند و معمولاً در ارائه معنای بغی به یکی از این واژهها اشاره میکنند[۳].
این واژه به عنوان یکی از مفاهیم کلیدی قرآن، ۹۶ بار همراه با ریشه و مشتقاتش، در ۹۰ آیه و ۴۱ سوره به کار رفته است. ریشه ثلاثی این واژه در قرآن، به صورت مجرد و مزید به کار رفته و معمولاً صیغه ثلاثی مزید آن، «ابتغاء» به معنای خواستن: ﴿وَابْتِغَاؤُكُمْ مِنْ فَضْلِهِ﴾[۴] است که بیشتر در افزونطلبی ممدوح به کار رفته، در حالی که مجرد آن، بیشتر به معنای تجاوز مذموم آمده است ﴿الَّذِينَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَيَبْغُونَهَا عِوَجًا وَهُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ كَافِرُونَ﴾[۵].
در متون جاهلی، بغی به همان معنای تجاوزگری است[۶]. در برخی از احادیث، بیشتر به مضمونی سیاسیگراییده و از آن، معنای سرکشی در برابر حاکم اسلامی فهمیده میشود[۷]. همچنین شامل خروج بر نائب امام در زمان غیبت نیز دانسته شده است. به طور کلی اصطلاح بغی، در معنای سیاسی آن در زمان امام علی(ع) رواج یافت که دلیل اصلی آن درگیریهای متعدد سیاسی آن دوره و نیز رواج احادیثی از پیامبر(ص) پیرامون کشته شدن عمار به دست گروه اهل بغی بود[۸].
از نظر اخلاقی، بغی به عنوان یکی از رذائل مهلکه به معنای سرکشی از فرمان کسی است که اطاعت او لازم است و در مقابل تسلیم و انقیاد قرار دارد و سرانجامی جز کفر و هلاکت ندارد. در حدیثی از پیامیر(ص) آمده: «عقوبت بغی زودتر از عقوبت هر بدی دیگر به آدمی میرسد»[۹].
طبق آیه ﴿وَمَا اخْتَلَفَ فِيهِ إِلَّا الَّذِينَ أُوتُوهُ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ﴾[۱۰]. بغی و طغیان علماء سبب بروز اختلاف در دین و محرومیت مردم از معارف الهی میشود[۱۱]. به همین دلیل خداوند، اهل بغی را معذور نمیداند: ﴿وَيَبْغُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ أُولَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ﴾[۱۲]. در حالیکه خداوند کسانی که امر بر آنان مشتبه شده را، معذور میداند ﴿إِمَّا يُعَذِّبُهُمْ وَإِمَّا يَتُوبُ عَلَيْهِمْ﴾[۱۳].
به طور کلی در قرآن و سنت دو گونه کاربرد بغی در حوزه فردی و اجتماعی قابل تشخیص است: کاربرد فردی مانند: ﴿خَصْمَانِ بَغَى بَعْضُنَا عَلَى بَعْضٍ﴾[۱۴]؛ یا جریان ترور امام علی(ع) توسط ابن ملجم.
کاربرد اجتماعی بغی به معنای بغی گروهی نسبت به جامعه یا گروهی دیگر، که در این آیه: ﴿فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَى فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّى تَفِيءَ إِلَى أَمْرِ اللَّهِ﴾[۱۵]؛ ملاحظه میشود. هرچند اسباب نزول متفاوتی برای این آیه ذکر شده که عموماً به اختلافات جزئی میان برخی مسلمانان که احیاناً به درگیریهای قومی منجر شده، اشاره مینماید[۱۶]، اما به هر حال، این آیه، همواره آیه محوری در فهم معنای اجتماعی بغی در قرآن بوده است.
مفسران پیشین و معاصر، غالباً از دریچه این آیه به پدیده بغی نگریستهاند و آن را به درگیری دو گروه از مسلمانان و تجاوز یکی به دیگری تفسیر کردهاند و بر مبنای همین آیه، وظیفه دیگر مسلمانان را، جلوگیری از ادامه دشمنی و مبارزه با متجاوز تا دست کشیدن از تجاوز خود دانستهاند[۱۷]. با این همه، به نظر میرسد اگرچه مقابله با شورشیان بر ضدّ حکومت اسلامی مستندات مهمی در شرع اسلام دارد، اما بغی در این آیه، به معنای لغوی و قرآنی خود نزدیکتر است[۱۸]؛ زیرا این آیه درصدد بیان مسئله مقابله شورشیان ضد حکومت اسلامی نیست [۱۹]. البته برخی دیگر از مفسران معتقدند که دستور آیه یا ناظر به درگیریهای پیش از تشکیل حکومت در جامعه مسلمانان است که خود تأکیدی بر تشکیل حکومت به شمار میآید[۲۰]؛ یا مربوط به درگیریهای دو حکومت مستقل است که میتواند کارکردی در عرصه روابط بینالمللی نیز داشته باشد. در همین راستا، عبدالملک منصور حسن با تألیف اثری با عنوان «البغی السیاسی»، منازعات نظامی درون جهان اسلام را از منظر قرآن و احکام اسلامی بررسی کرده است. گرچه در برخی آیات نیز در مواجهه با پدیده بغی فردی، مقابله به مثل پیشنهاد شده است: ﴿ذَلِكَ وَمَنْ عَاقَبَ بِمِثْلِ مَا عُوقِبَ بِهِ ثُمَّ بُغِيَ عَلَيْهِ لَيَنْصُرَنَّهُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ لَعَفُوٌّ غَفُورٌ﴾[۲۱]، اما در کنار آن، توصیههایی همچون عفو و اصلاح روابط به جای مقابله به مثل نیز وجود دارد: ﴿فَمَنْ عَفَا وَأَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ﴾[۲۲]؛ که بر مبنای جهان بینی خدامحوری و آخرتگرایی قرآن استوار است.
این واژه از قرون اولیه تاکنون در معنای سیاسی خود کاملاً شناخته شده و همواره در فقه و کلام اسلامی با معنای شورش بر ضد حاکم اسلامی مطرح بوده و معانی دیگر آن تحت الشعاع قرار گرفتهاند[۲۳]، اما عناصر دخیل در تحقق جرم بغی، عبارتند از: مسلمان بودن باغیان[۲۴]، برخورداری از قدرت کافی، گروهی بودن شورش[۲۵]، مشروعیت نظام و عدالت حاکم[۲۶].
نمونه بارز بغات، اهل نهروان و اصحاب جملاند که تمام شروط بالا را دارا بودند. برخورد با اهل بغی در فقه همان رفتار امیر مؤمنان با خوارج است. ابتدا باید ارشاد و رفع شبهه کرد، اگر بازنگردند با بغات به جنگ پرداخته میشود. این رفتاری است که هر حکومتی با قیام مسلحانه علیه خود انجام میدهد.
بغات از حیث سازماندهی به دو گروه تقسیم میشوند: گروهی که دارای تشکیلاتی منسجم و رهبری مشخص نیستند و گروهی که تحت فرماندهی فرد مشخصی، سازماندهی منظمی یافتهاند. میان این دو گروه در احکام تفاتهایی وجود دارد. برخلاف گروه دوم، مجروحان گروه اول کشته نمیشوند و فراریان آنان تعقیب نمیگردند و تحت هیچ شرایطی فرزندانشان مورد هجوم قرار نمیگیرند؛ اما در هر صورت، هرگاه بغات جنگ را رها کنند و سلاح خود را به زمین بگذارند، یا تسلیم دولت اسلامی شوند، قتال با آنها حرام میگردد [۲۷].
در تاریخ دولتهای اسلامی با دور شدن از صدر اسلام، بغی اهمیت خود را از دست داده و حتی در وقایع عصر عباسی، به موضوع بغی کمتر اشاره شده است. البته در برخی دورهها، این اصطلاح اهمیت خود را بازیافته است. در حکومتهایی که دارای وجههای مذهبی بودهاند، مانند حکومت علویان در مغرب (سدههای ۷ و ۸ م) و دولت عثمانی این اصطلاح اهمیت داشته است.[۲۸]
پانویس
- ↑ مفردات، ص۱۳۶.
- ↑ التحقیق، ج۱، ص۳۱۱-۳۱۰.
- ↑ فی ظلال القرآن، ج۱، ص۲۱۸؛ روح المعانی، ج۱، ص۳۲۲.
- ↑ «(روزی) جستنتان از بخشش اوست» سوره روم، آیه ۲۳.
- ↑ «همان کسانی که (مردم را) از راه خداوند باز میدارند و آن را کژ میشمرند و جهان واپسین را انکار میکنند» سوره هود، آیه ۱۹.
- ↑ مفردات، ص۱۳۶.
- ↑ نهج البلاغه، خطبه ۱۳۷.
- ↑ بلوغ المرام، ص۲۲۱.
- ↑ جامع السعادات، ص۲۳۱.
- ↑ «مردم (در آغاز) امّتی یگانه بودند، (آنگاه به اختلاف پرداختند) پس خداوند پیامبران را مژدهآور و بیمدهنده برانگیخت و با آنان کتاب (آسمانی) را به حق فرو فرستاد تا میان مردم در آنچه اختلاف داشتند داوری کند و در آن جز کسانی که به آنها کتاب داده بودند، اختلاف نورزیدند (آن هم) پس از آنکه برهانهای روشن به آنان رسید (و) از سر افزونجویی که در میانشان بود؛ آنگاه خداوند به اراده خویش مؤمنان را در حقیقتی که در آن اختلاف داشتند رهنمون شد و خداوند هر که را بخواهد به راه راست رهنمایی میکند» سوره بقره، آیه ۲۱۳.
- ↑ المیزان، ج۲، ص۱۱۵.
- ↑ «ایراد تنها بر کسانیست که به مردم ستم میورزند و ناحقّ در زمین گردنکشی میکنند، آنان عذابی دردناک خواهند داشت» سوره شوری، آیه ۴۲.
- ↑ «یا عذابشان میفرماید و یا آنان را میبخشاید» سوره توبه، آیه ۱۰۶.
- ↑ «آنگاه که بر داود وارد شدند و او از ایشان ترسید؛ گفتند: نترس! ما دو داد خواهیم که یکی بر دیگری ستم کرده است، میان ما به درستی داوری کن و ستم مکن و ما را به راه میانه راهنما باش!» سوره ص، آیه ۲۲.
- ↑ «پس اگر یکی از آن دو بر دیگری ستم کرد با آن کس که ستم میکند جنگ کنید تا به فرمان خداوند باز گردد» سوره حجرات، آیه ۹.
- ↑ الدر المنثور، ج۶، ص۹۰.
- ↑ روح المعانی، ج۱۳، ص۳۰۲.
- ↑ الکافی، ج۱، ص۳۲۲.
- ↑ التحریر، ج۲۶، ص۲۰۰.
- ↑ الفرقان، ج۱، ص۵۱۶.
- ↑ «چنین است و هر کس مانند کیفری که دیده است (دیگران را) کیفر کند سپس بر او ستم رود خداوند او را یاری خواهد کرد، بیگمان خداوند درگذرندهای آمرزنده است» سوره حج، آیه ۶۰.
- ↑ «و کیفر هر بدی بدییی، مانند آن است پس هر که درگذرد و به راه آید پاداش وی بر خداوند است، بیگمان او ستمگران را دوست نمیدارد» سوره شوری، آیه ۴۰.
- ↑ احکام القرآن، جصاص، ج۴، ص۷۹.
- ↑ احکام البغاه، ج۱، ص۱۰۰.
- ↑ المبسوط، ج۷، ص۲۶۷.
- ↑ دیدگاههای نو در حقوق کیفری اسلام، ص۶۶.
- ↑ النهایه، ص۹۷.
- ↑ محققیان، زهرا، مقاله «بغی»، دانشنامه معاصر قرآن کریم