فزون‌خواهی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(تغییرمسیر از افزون‌طلبی)

مقدمه

تکاثر، به‌معنای فزون‌خواهی و تفاخر بر بسیاری مال و قوم، چشم و هم‌چشمی و مسابقه گذاشتن در فزونی مال، از رذیلت‌های اخلاقی است که مورد نکوهش تعالیم قرآن و سنت قرار گرفته است. در سایه رذیلت تکاثر، رذیلت طمع و آز نیز به جریان می‌افتد و آدمی را به سوی تمایلات نفسانی در کسب اموال و مباهات و نازیدن به آن فرامی‌خواند. در این صورت بسیاری از فضایل برخاسته از فرهنگ دینی نظیر تعاون و هم‌یاری، مواسات و مساوات، برادری و برابری دینی نادیده انگاشته می‌شود و رذیلت کبر و آزمندی در وجود آدمی بروز و ظهور می‌یابد. با ایجاد این فرهنگ شوم، ظلم‌های فردی و اجتماعی نیز در جامعه تسرّی می‌یابند و جامعه رو به نابودی می‌آورد. از این‌رو قرآن کریم و به پیروی از آن معصومین(ع) با این فرهنگ به مبارزه برخاسته و با سخن و سیره خود، در مقابل آن قرار گرفته‌اند. قرآن کریم در سوره تکاثر می‌فرماید: تفاخر به بیشتر داشتن، شما را غافل داشت تا کارتان و پایتان به گورستان رسید. نه چنین است، زودا که بدانید، پس نه چنین است، زودا که بدانید. هرگز چنین نیست، اگر علم‌الیقین داشته باشید به یقین دوزخ را می‌بینید، سپس آن را قطعاً به عین‌الیقین درمی‌یابید. سپس در همان روز است که از نعمت [روی زمین] پرسیده خواهید شد[۱].

هم‌چنین تکاثر و فزون‌خواهی را همراه با برخی فریبندگی‌های دنیا به‌مثابه باران گول‌زننده‌ای برمی‌شمرد که حاصلی جز خشک شدن محصول ندارد[۲]. نیز متکاثران را افرادی در پرده غفلت و بی‌خبری برمی‌شمرد[۳][۴].

امام علی(ع) نیز در فرازهایی چند در نکوهش این رذیلت سخن رانده و مردمان را از آن بازداشته است. از جمله تکاثر را مایه تباهی دین و سختی دل می‌داند[۵] و فزونی اموال را مایه هلاکت و طغیان برمی‌شمرد[۶]. در نهج البلاغه نیز می‌فرماید: ای مردم، متاع این جهانی همانند گیاهی است خشک و بیماری‌انگیز. پس، از چرآگاهی دوری گزینید که رخت بربستن از آن خوش‌تر است از قرار گرفتن در آن و به اندک روزی آن خرسند شدن، بهتر است از ثروت آن. آن‌که مال فراوان اندوخته، محکوم به فقر است و هر که از آن بی‌نیازی جسته به آسودگی رسیده. کسی را که به زیورها و آرایه‌هایش فریفته شود، نابینایی در پی است. هرکه دوستی‌اش را شعار خود سازد، دل خود را از اندوه پر ساخته و این اندوه در اعماق قلبش بماند، اندوهی بر او چیره شود و به خود مشغولش دارد و اندوهی محزونش کند و هم‌چنان با او در ستیز کشاکش بود تا راه نفسش بسته آید و او را در گورستان افکنند، در حالی که شاهرگ حیاتش بریده شده است. گرفتن جانش بر خداوند آسان بود و به گورستان بردنش برای یارانش سهل[۷][۸].

تکاثر

یکی از شیوه‌های عملی فقرزدایی است. تکاثر و انباشت ثروت، نشانه استثمار و تضییع حقوق دیگران و محصول استفاده‌های نامشروع از راه‌های کسب ثروت است و در عین حال حاکی از شخصیت منفی با خصلت‌های ناپسند افزون‌طلبی، طمع و غفلت از مسئولیت‌ها است که همواره تفاخر و خود بزرگ‌بینی و تفوق‌طلبی را به دنبال دارد. انباشت سرمایه نزد عده‌ای به معنای ربوده شدن ثروت از چنگ جمعی دیگر است. سرمایه کلان همواره در بُعد فاعلی چنین بار منفی را به دوش می‌کشد، اما به لحاظ نتیجه کار و در ذات خود صرف نظر از اینکه توسط چه کسی و از چه راهی به دست آمده؟ وسیله حیات و نجات آدمیان به شمار می‌آید. اگر بخواهیم ترجمه تکاثر را دقیق‌تر انجام دهیم باید گفت تکاثر به معنای انباشت ثروت محکوم است، اما سرمایه جدا از مالک آن، وسیله حیات افراد جامعه و نعمت الهی است. اگر این وسیله از «حیث منفی» آن جدا شود یعنی در دست سرمایه‌داران نباشد و چرخش و گردش آن توسط مدیران کار آمد انجام پذیرد، بُعد منفی آن نیز از میان خواهد رفت و از حوزه ممنوع كَيْ لَا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِيَاءِ مِنْكُمْ[۹] خارج خواهد شد.

به هر حال برخورد منفی اسلام نسبت به انباشت سرمایه هدفمند است و شامل همه حالات و شرایط تکاثر نمی‌شود. واقعیت آن است که در اسلام به مسئله کمیت در مورد سرمایه تنها در یک بعد توجه شده و آن، در صورتی است که انباشت سرمایه در جهت منافع شخص باشد و در غیر این صورت به لحاظ کمّی، محدودیتی در سرمایه در تعالیم اقتصادی اسلام دیده نمی‌شود. تأکید اسلام بر کیفیت کسب سرمایه و کیفیت مصرف آن است که با ضوابط مختلف کنترل و محدود شده است[۱۰].[۱۱]

فزون‌خواهی و رفاه‌طلبی

بی‌نهایت‌طلبی و میل به کمال از اصیل‌ترین گرایش‌های فطری آدمی است که به واسطه قرار گرفتن در مسیر اصلی خویش و حرکت به سوی مبدأ و مرجع خود که منشأ همه کمالات و فیوضات می‌باشد، ارضا گردیده و انسان به ثبات و آرامش حقیقی و ابدی دست می‌یابد؛ اما اگر این نیروها از مسیر خود منحرف گردند، متعلق خویش را در نزدیک‌ترین عنصر قابل مشاهده و آرایش یافته‌ترین آنها یعنی ثروت و رفاه مادی خواهند یافت. در آیه ۱۴ سوره آل عمران به این مسئله اشاره شده است: زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاءِ وَالْبَنِينَ وَالْقَنَاطِيرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ وَالْخَيْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَالْأَنْعَامِ وَالْحَرْثِ ذَلِكَ مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَاللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ[۱۲].

خداوند متعال شدت علاقه و دلبستگی انسان به مال و مادیات را این‌گونه بیان می‌کند: وَتُحِبُّونَ الْمَالَ حُبًّا جَمًّا[۱۳]. در آیه دیگری بر همین معنا تأکید می‌نمایند: وَإِنَّهُ لِحُبِّ الْخَيْرِ لَشَدِيدٌ[۱۴]. در فرهنگ قرآنی از فزون‌طلبی و زیاده‌خواهی با عنوان «تکاثر» و از رفاه‌زدگی با نام «اتراف» یاد می‌شود. انسانی که در دام تکاثر و رفاه‌طلبی گرفتار می‌شود؛ دیگر ندای حق و حقیقت را نخواهد شنید و جاذبه‌های زندگی مادی وی را به سوی انواع فساد، طغیان و حق کشی خواهد کشید. همچنان- که خداوند متعال در آیات اولیه سوره تکاثر می‌فرماید: أَلْهَاكُمُ التَّكَاثُرُ * حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقَابِرَ[۱۵] و در ارتباط با سرکشی‌های مترفین در برابر پیام حق می‌فرماید: وَمَا أَرْسَلْنَا فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَذِيرٍ إِلَّا قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا بِمَا أُرْسِلْتُمْ بِهِ كَافِرُونَ[۱۶].

در قرآن کریم، چگونگی ارتباط میان اتراف، استغناء (از خداوند) و تکاثر، با فساد و طغیان به این صورت ترسیم شده است: كَلَّا إِنَّ الْإِنْسَانَ لَيَطْغَى * أَنْ رَآهُ اسْتَغْنَى[۱۷]. وَلَوْ بَسَطَ اللَّهُ الرِّزْقَ لِعِبَادِهِ لَبَغَوْا فِي الْأَرْضِ[۱۸]. وَكَمْ أَهْلَكْنَا مِنْ قَرْيَةٍ بَطِرَتْ مَعِيشَتَهَا فَتِلْكَ مَسَاكِنُهُمْ لَمْ تُسْكَنْ مِنْ بَعْدِهِمْ إِلَّا قَلِيلًا وَكُنَّا نَحْنُ الْوَارِثِينَ[۱۹]. وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ خَرَجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ بَطَرًا وَرِئَاءَ النَّاسِ وَيَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَاللَّهُ بِمَا يَعْمَلُونَ مُحِيطٌ[۲۰]. ابوهلال عسکری، بطر را به معنای کفران نعمت و ناسپاسی تعریف کرده است: «بطر النعمه معادل و برابر با کفر النعمه است»[۲۱]. اما زمخشری آن را به معنای: مجاوزة الحد في المرح «بیش از حد شادمان و سرکش شدن»[۲۲]، به لحاظ ثروت، مقام یا چیزهای دیگر دانسته است.

بنابراین از دیدگاه قرآن کریم اتراف، تکاثر، استغنا و بطر که از صور تحریف شده میل به بی‌نهایت‌طلبی هستند؛ در نهایت انسان را در هر منصب و جایگاهی که باشد؛ به سوی طغیان، تجاوز از حق و فساد سوق می‌دهند. در انتهای این بحث می‌توان دو مورد اخیر از عوامل شخصی بروز فساد اداری یعنی تلاش برای کسب منزلت و فزون‌خواهی را در ذیل مفهوم هوای نفس گنجانید. خداوند متعال تأثیر هوای نفس بر ایجاد فساد را این‌گونه بیان می‌دارد: وَلَوِ اتَّبَعَ الْحَقُّ أَهْوَاءَهُمْ لَفَسَدَتِ السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ وَمَنْ فِيهِنَّ بَلْ أَتَيْنَاهُمْ بِذِكْرِهِمْ فَهُمْ عَنْ ذِكْرِهِمْ مُعْرِضُونَ[۲۳].[۲۴]

منابع

پانویس

  1. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص۲۰۹.
  2. اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَزِينَةٌ وَتَفَاخُرٌ بَيْنَكُمْ وَتَكَاثُرٌ فِي الأَمْوَالِ وَالأَوْلادِ كَمَثَلِ غَيْثٍ أَعْجَبَ الْكُفَّارَ نَبَاتُهُ ثُمَّ يَهِيجُ فَتَرَاهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ يَكُونُ حُطَامًا وَفِي الآخِرَةِ عَذَابٌ شَدِيدٌ وَمَغْفِرَةٌ مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَانٌ وَمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلاَّ مَتَاعُ الْغُرُورِ؛ سوره حدید، آیه ۲۰
  3. يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تُلْهِكُمْ أَمْوَالُكُمْ وَلا أَوْلادُكُمْ عَن ذِكْرِ اللَّهِ وَمَن يَفْعَلْ ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ؛ سوره منافقون، آیه ۹
  4. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص۲۱۰.
  5. تحف العقول / ۱۴۱
  6. غرر الحکم
  7. نهج البلاغه، حکمت ۳۵۹: «"يَا أَيُّهَا النَّاسُ مَتَاعُ الدُّنْيَا حُطَامٌ مُوبِئٌ، فَتَجَنَّبُوا مَرْعَاهُ، قُلْعَتُهَا أَحْظَى مِنْ طُمَأْنِينَتِهَا وَ بُلْغَتُهَا أَزْكَى مِنْ ثَرْوَتِهَا؛ حُكِمَ عَلَى مُكْثِرٍ مِنْهَا بِالْفَاقَةِ، وَ أُعِينَ مَنْ غَنِيَ عَنْهَا بِالرَّاحَةِ؛ مَنْ رَاقَهُ زِبْرِجُهَا أَعْقَبَتْ نَاظِرَيْهِ كَمَهاً، وَ مَنِ اسْتَشْعَرَ الشَّغَفَ بِهَا مَلَأَتْ ضَمِيرَهُ أَشْجَاناً، لَهُنَّ رَقْصٌ عَلَى سُوَيْدَاءِ قَلْبِهِ هَمٌّ يَشْغَلُهُ وَ غَمٌّ يَحْزُنُهُ، كَذَلِكَ حَتَّى يُؤْخَذَ بِكَظَمِهِ، فَيُلْقَى بِالْفَضَاءِ مُنْقَطِعاً أَبْهَرَاهُ، هَيِّناً عَلَى اللَّهِ فَنَاؤُهُ وَ عَلَى الْإِخْوَانِ إِلْقَاؤُهُ"»
  8. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص۲۱۰.
  9. «تا میان توانگران شما دست به دست نگردد» سوره حشر، آیه ۷.
  10. فقه سیاسی، ج۴، ص۱۱۸ – ۱۲۰.
  11. دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص ۲۱۰.
  12. «دوستداری خواستنی‌ها از زنان و فرزندان و دارایی‌های فراوان انباشته از زر و سیم و اسب‌های نشاندار و چارپایان و کشتزاران، برای مردم آراستگی یافته است؛ اینها سرمایه زندگی نزدیک‌تر (در این جهان) است و خداوند است که نکوفرجامی، (تنها) نزد او است» سوره آل عمران، آیه ۱۴.
  13. «و دارایی را بسیار دوست می‌دارید،» سوره فجر، آیه ۲۰.
  14. «و به راستی او بسیار دوستدار دارایی است» سوره عادیات، آیه ۸.
  15. «زیاده‌خواهی شما را سرگرم داشت * تا با گورها دیدار کردید» سوره تکاثر، آیه ۱-۲.
  16. «و ما در هیچ شهری، بیم‌دهنده‌ای نفرستادیم مگر که کامرانان آن (شهر) گفتند: ما منکر پیام رسالت شماییم» سوره سبأ، آیه ۳۴.
  17. «حاشا؛ انسان سرکشی می‌ورزد * چون خود را بی‌نیاز بیند» سوره علق، آیه ۶-۷.
  18. «و اگر خداوند روزی را برای (همه) بندگانش فراخ می‌داشت در زمین سرکشی می‌ورزیدند اما هر چه را بخواهد به اندازه‌ای فرو می‌فرستد که او به بندگانش آگاهی بیناست» سوره شوری، آیه ۲۷.
  19. «و چه بسیار شهرهایی را نابود کردیم که (مردم آنها) در زندگی خویش سرمستی می‌کردند و اینک این خانه‌های آنهاست که پس از آنها جز اندکی، خالی مانده است و ماییم که وارثیم» سوره قصص، آیه ۵۸.
  20. «و چون کسانی نباشید که از دیار خویش با سرمستی و برای نمایش به مردم بیرون می‌آیند و (مردم را) از راه خداوند باز می‌دارند و خداوند به آنچه انجام می‌دهند نیک داناست» سوره انفال، آیه ۴۷.
  21. عسکری، ابو هلال، معجم الفروق اللغویة، ص۱۰۲.
  22. زمخشری، محمود بن عمر، اساس البلاغه، ص۲۴.
  23. «و اگر حقّ از خواست‌های آنان پیروی می‌کرد آسمان‌ها و زمین و هر که در آنهاست به تباهی می‌افتادند، بلکه ما قرآن را برای آنها آورده‌ایم اما آنان از قرآن خویش رو گردانند» سوره مؤمنون، آیه ۷۱.
  24. فرزند وحی، جمال، فساد اداری عوامل و راهکارهای مقابله با آن از منظر آیات و روایات ص ۱۵۰.