پرش به محتوا

بنی عامر بن صعصعه در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جز (جایگزینی متن - 'لیلی' به 'لیلی')
خط ۷: خط ۷:
}}
}}
==نسب‌شناسی==
==نسب‌شناسی==
بنی‌‌عامر از [[قبایل]] بزرگ و مهم شبه جزیره و از [[فرزندان]] [[عامر بن صعصعة‌‌ بن معاویة بن بکر ‌‌بن هوازن]]، از قبایل [[عدنانی]] بودند که از شاخه [[قیس‌‌ بن عیلان]] منشعب شدند.<ref>المعارف، ص ۸۶؛ جمهرة النسب، ج ۲، ص ۱.</ref> [[منسوبان]] به آنان را عامری می‌‌گفتند.<ref>الطبقات، ج ۲، ص ۱۵۳؛ اسدالغابه، ج ۳، ص ۱۳۸؛ الثقات، ج‌‌۳، ص ۳۱۱.</ref> [[ریاست]] در قبایل [[قیس‌‌ بن عیلان]] پس از عَدوانی‌ها و بنی فَزاره و عبس، در [[اختیار]] بنی‌‌عامر بود.<ref> تاریخ یعقوبی، ج ۱، ص ۲۲۷.</ref> مُرّه، [[غالب]] و [[ربیعه]] از دیگر فرزندان [[صعصعه]] بودند که در عرض [[بنی عامر]] سر منشأ قبایل و بطون مهمی شدند. از عامر ‌‌بن صعصعه که در جد نهم خود (عیلان) به جد هفدهم [[پیامبر]]{{صل}} می‌‌رسد ۴‌‌ پسر به نام‌های «هلال»، «ربیعه»، «نُمَیر» و «سوائه» باقی ماند که از آنها تیره‌‌هایی چون [[بنی‌‌کلاب بن ربیعه]]، [[بنی‌‌نمیر بن عامر]]، [[بنی‌‌جعفر بن کلاب]]، [[بنی سوائة بن‌‌عامر]]، [[بنی قُشیر بن کعب]]، [[بنی هلال ‌‌بن عامر]] شکل گرفت. در مجموعه‌‌های منتسب به بنی عامر بیشترین آمار جمعیتی به [[ربیعة بن عامر]] تعلق دارد<ref>جمهرة انساب العرب، ص273؛ الجوهرة فی نسب النبی، ج1، ص382.</ref>.<ref>[[سید علی خیرخواه علوی|خیرخواه علوی، سید علی]]، [[بنی عامر بن صعصعه (مقاله)|مقاله «بنی عامر بن صعصعه»]]، [[ دائرة المعارف قرآن کریم ج۶ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۶.</ref>.
بنی‌‌عامر از [[قبایل]] بزرگ و مهم شبه جزیره و از [[فرزندان]] [[عامر بن صعصعة‌‌ بن معاویة بن بکر ‌‌بن هوازن]]، از قبایل [[عدنانی]] بودند که از شاخه [[قیس‌‌ بن عیلان]] منشعب شدند.<ref>المعارف، ص ۸۶؛ جمهرة النسب، ج ۲، ص ۱.</ref> [[منسوبان]] به آنان را عامری می‌‌گفتند.<ref>الطبقات، ج ۲، ص ۱۵۳؛ اسدالغابه، ج ۳، ص ۱۳۸؛ الثقات، ج‌‌۳، ص ۳۱۱.</ref> [[ریاست]] در قبایل [[قیس‌‌ بن عیلان]] پس از عَدوانی‌ها و بنی فَزاره و عبس، در [[اختیار]] بنی‌‌عامر بود.<ref> تاریخ یعقوبی، ج ۱، ص ۲۲۷.</ref> مُرّه، [[غالب]] و [[ربیعه]] از دیگر فرزندان [[صعصعه]] بودند که در عرض [[بنی عامر]] سر منشأ قبایل و بطون مهمی شدند. از عامر ‌‌بن صعصعه که در جد نهم خود (عیلان) به جد هفدهم [[پیامبر]]{{صل}} می‌‌رسد ۴‌‌ پسر به نام‌های «هلال»، «ربیعه»، «نُمَیر» و «سوائه» باقی ماند که از آنها تیره‌‌هایی چون [[بنی‌‌کلاب بن ربیعه]]، [[بنی‌‌نمیر بن عامر]]، [[بنی‌‌جعفر بن کلاب]]، [[بنی سوائة بن‌‌عامر]]، [[بنی قُشیر بن کعب]]، [[بنی هلال ‌‌بن عامر]] شکل گرفت. در مجموعه‌‌های منتسب به بنی عامر بیشترین آمار جمعیتی به [[ربیعة بن عامر]] تعلق دارد<ref>جمهرة انساب العرب، ص273؛ الجوهرة فی نسب النبی، ج1، ص382.</ref><ref>[[سید علی خیرخواه علوی|خیرخواه علوی، سید علی]]، [[بنی عامر بن صعصعه (مقاله)|مقاله «بنی عامر بن صعصعه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۶ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۶.</ref>.


==متحدان بنی‌عامر==
==متحدان بنی‌عامر==
از [[یهودیان]] [[بنی‌‌نضیر]]،<ref> السیرة النبویه، ج ۳، ص ۱۹۰؛ المغازی، ج ۱، ص‌‌۳۶۴.</ref> [[بنی‌‌قریظه]] <ref> السیرة النبویه، ج ۳، ص ۱۹۰؛ المغازی، ج ۱، ص‌‌۳۶۴.</ref> و همچنین قبایل و تیره‌‌های [[بنی غنی بن اعصر]]،<ref>المفصل، ج ۳، ص ۲۱۳.</ref> بجیله،<ref>النسب، ص ۲۶۴.</ref> [[ثقیف]]<ref>المعجم الکبیر، ج ۱۸، ص ۱۹۰.</ref> و [[ایاد]] <ref>المفصل، ج ۱، ص ۵۱۵.</ref>به عنوان متحدان بنی‌‌عامر یاد شده است. بنی‌‌عامر همچنین از سخنوران و [[شاعران]] بنامی در [[عرب]] برخوردار بودند که از آنها خطابه‌‌ها و اشعار ماندگاری موجود است.<ref>تاریخ دمشق، ج ۴۱، ص ۱۴۹. اسد الغابه، ج ۵، ص ۲۷۶.</ref>.<ref>[[سید علی خیرخواه علوی|خیرخواه علوی، سید علی]]، [[بنی عامر بن صعصعه (مقاله)|مقاله «بنی عامر بن صعصعه»]]، [[ دائرة المعارف قرآن کریم ج۶ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۶.</ref>.
از [[یهودیان]] [[بنی‌‌نضیر]]،<ref> السیرة النبویه، ج ۳، ص ۱۹۰؛ المغازی، ج ۱، ص‌‌۳۶۴.</ref> [[بنی‌‌قریظه]] <ref> السیرة النبویه، ج ۳، ص ۱۹۰؛ المغازی، ج ۱، ص‌‌۳۶۴.</ref> و همچنین قبایل و تیره‌‌های [[بنی غنی بن اعصر]]،<ref>المفصل، ج ۳، ص ۲۱۳.</ref> بجیله،<ref>النسب، ص ۲۶۴.</ref> [[ثقیف]]<ref>المعجم الکبیر، ج ۱۸، ص ۱۹۰.</ref> و [[ایاد]] <ref>المفصل، ج ۱، ص ۵۱۵.</ref>به عنوان متحدان بنی‌‌عامر یاد شده است. بنی‌‌عامر همچنین از سخنوران و [[شاعران]] بنامی در [[عرب]] برخوردار بودند که از آنها خطابه‌‌ها و اشعار ماندگاری موجود است.<ref>تاریخ دمشق، ج ۴۱، ص ۱۴۹. اسد الغابه، ج ۵، ص ۲۷۶.</ref><ref>[[سید علی خیرخواه علوی|خیرخواه علوی، سید علی]]، [[بنی عامر بن صعصعه (مقاله)|مقاله «بنی عامر بن صعصعه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۶ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۶.</ref>.


==موقعیت جغرافیایی==
==موقعیت جغرافیایی==
گستردگی و پراکندگی بنی‌‌عامر [[تعیین]] دقیق مناطق مسکونی آنان را دشوار می‌‌سازد؛ ولی می‌‌توان عمده حضور آنان را در منطقه جنوب نجد و بین منازل قبایل هوازن، سُلیم و ثقیف دانست. اینان همچنین در برهه‌‌ای از [[زمان]] در [[طائف]]، در ۱۲ فرسخی [[مکه]] <ref>معجم البلدان، ج ۴، ص ۹.</ref> سکنا داشتند. منابع در این خصوص آورده‌‌اند که وقتی بنی‌‌عامر به سبب جمعیت انبوه خود توانستند بر عدوانیهای هوازنی ساکن در [[طائف]] چیره شوند و آنان را از طائف بیرون رانند این [[شهر]] را [[مسکن]] تابستانی خود، در کنار نجد به عنوان مسکن زمستانی خود قرار دادند؛ ولی پس از آنکه حاضر شدند در برابر نیمی از محصولات [[کشاورزی]] سالانه طائف، [[شهر]] را به ثقیف و اطرافیان او واگذارند به واقع طائف را‌‌از دست دادند و از [[لشکرکشی]] بر ضدّ ثقیف نیز چیزی عایدشان نشد.<ref>الکامل، ج ۱، ص ۶۸۴ ـ ۶۸۵؛ معجم‌‌البلدان، ج ۴، ص ۱۱ ـ ۱۲.</ref> در منابع جغرافیایی از نجد به عنوان عمده منطقه مسکونی بنی‌‌عامر یاد کرده‌‌اند و در کنار آن از مناطق بسیاری نام برده‌‌اند که از مهم‌‌ترین آنها می‌‌توان به «یمامه»، «تربه» در نزدیک [[مکه]]، «[[حرّه ‌‌بنی هلال]]» در [[شرق]] طائف، «حِمَی ضریّه» که عبارت بود از حِمَی رَبَذَه و [[حمی]] [[کلیب]] در اطراف [[مدینه]] (در جهات مدینه، [[فدک]] و [[عوالی]]) اشاره کرد، <ref>معجم‌‌ البلدان، ج ۳، ص ۲۴؛ معجم قبایل‌‌العرب، ج ۱، ص ۱۹۴، ۲۶۷؛ ج۳، ص ۹۸۹، ۱۱۹۵، ۱۲۲۱؛ المفصل، ج ۴، ص ۴۹۸، ۵۲۲.</ref> چنان‌‌که برخی از بنی‌‌عامر چون تیره بنی‌‌عقیل در [[بحرین]] ساکن بودند؛<ref>المفصل، ج ۴، ص ۴۹۸، ۵۲۲.</ref> همچنین از ذویقن، شرَف، شُریف، بئر معونه همگی در نجد و اطراف آن، خرّاء در [[غرب]] یمامه، نامیه، ابرقان و صُفیّه در وسط حمی [[بنی کلاب]] به عنوان برخی از مهم‌‌ترین آبهای [[بنی عامر]] نام برده شده است.<ref>معجم‌‌البلدان، ج ۲، ص ۱۰۴؛ معجم قبایل العرب، ج ۱، ص‌‌۱۹۴‌‌ـ ۱۹۵؛ ج ۳، ص ۱۱۹۵.</ref> از کوههای آنان نیز می‌‌توان به «نبکاء» در نجد، «اَخرجان»، «جَبَلّه» و «جشر» در ضریه و همچنین «ذات السواس» و «بدومان» یاد کرد.<ref>معجم‌‌البلدان، ج ۱، ص ۱۲۰؛ ج ۲، ص ۱۰۴، ۱۴۱؛ معجم قبایل العرب، ج ۱، ص ۱۹۴؛ ج ۲، ص ۴۲۳؛ ج ۳، ص ۱۱۹۵.</ref> «قرماء» از حواشی یمامه، «اُضاح» در یمامه، «اُسن» چسبیده به [[یمن]]، «تربه» در نزدیکی [[مکه]] و «جلذان» در [[شرق]] [[طائف]] از وادیهای بنی‌‌عامر، و «ملهم» و «قران» در نجد، و «اُکمه» و «صداره» در یمامه از روستاهای بنی‌‌عامراند <ref>معجم ‌‌البلدان، ج ۱، ص ۱۹۰؛ معجم قبایل العرب، ج ۱، ص‌‌۱۹۴؛ ج ۳، ص ۱۱۹۵، ۱۲۲۱.</ref>.<ref>[[سید علی خیرخواه علوی|خیرخواه علوی، سید علی]]، [[بنی عامر بن صعصعه (مقاله)|مقاله «بنی عامر بن صعصعه»]]، [[ دائرة المعارف قرآن کریم ج۶ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۶.</ref>.
گستردگی و پراکندگی بنی‌‌عامر [[تعیین]] دقیق مناطق مسکونی آنان را دشوار می‌‌سازد؛ ولی می‌‌توان عمده حضور آنان را در منطقه جنوب نجد و بین منازل قبایل هوازن، سُلیم و ثقیف دانست. اینان همچنین در برهه‌‌ای از [[زمان]] در [[طائف]]، در ۱۲ فرسخی [[مکه]] <ref>معجم البلدان، ج ۴، ص ۹.</ref> سکنا داشتند. منابع در این خصوص آورده‌‌اند که وقتی بنی‌‌عامر به سبب جمعیت انبوه خود توانستند بر عدوانیهای هوازنی ساکن در [[طائف]] چیره شوند و آنان را از طائف بیرون رانند این [[شهر]] را [[مسکن]] تابستانی خود، در کنار نجد به عنوان مسکن زمستانی خود قرار دادند؛ ولی پس از آنکه حاضر شدند در برابر نیمی از محصولات [[کشاورزی]] سالانه طائف، [[شهر]] را به ثقیف و اطرافیان او واگذارند به واقع طائف را‌‌از دست دادند و از [[لشکرکشی]] بر ضدّ ثقیف نیز چیزی عایدشان نشد.<ref>الکامل، ج ۱، ص ۶۸۴ ـ ۶۸۵؛ معجم‌‌البلدان، ج ۴، ص ۱۱ ـ ۱۲.</ref> در منابع جغرافیایی از نجد به عنوان عمده منطقه مسکونی بنی‌‌عامر یاد کرده‌‌اند و در کنار آن از مناطق بسیاری نام برده‌‌اند که از مهم‌‌ترین آنها می‌‌توان به «یمامه»، «تربه» در نزدیک [[مکه]]، «[[حرّه ‌‌بنی هلال]]» در [[شرق]] طائف، «حِمَی ضریّه» که عبارت بود از حِمَی رَبَذَه و [[حمی]] [[کلیب]] در اطراف [[مدینه]] (در جهات مدینه، [[فدک]] و [[عوالی]]) اشاره کرد، <ref>معجم‌‌ البلدان، ج ۳، ص ۲۴؛ معجم قبایل‌‌العرب، ج ۱، ص ۱۹۴، ۲۶۷؛ ج۳، ص ۹۸۹، ۱۱۹۵، ۱۲۲۱؛ المفصل، ج ۴، ص ۴۹۸، ۵۲۲.</ref> چنان‌‌که برخی از بنی‌‌عامر چون تیره بنی‌‌عقیل در [[بحرین]] ساکن بودند؛<ref>المفصل، ج ۴، ص ۴۹۸، ۵۲۲.</ref> همچنین از ذویقن، شرَف، شُریف، بئر معونه همگی در نجد و اطراف آن، خرّاء در [[غرب]] یمامه، نامیه، ابرقان و صُفیّه در وسط حمی [[بنی کلاب]] به عنوان برخی از مهم‌‌ترین آبهای [[بنی عامر]] نام برده شده است.<ref>معجم‌‌البلدان، ج ۲، ص ۱۰۴؛ معجم قبایل العرب، ج ۱، ص‌‌۱۹۴‌‌ـ ۱۹۵؛ ج ۳، ص ۱۱۹۵.</ref> از کوههای آنان نیز می‌‌توان به «نبکاء» در نجد، «اَخرجان»، «جَبَلّه» و «جشر» در ضریه و همچنین «ذات السواس» و «بدومان» یاد کرد.<ref>معجم‌‌البلدان، ج ۱، ص ۱۲۰؛ ج ۲، ص ۱۰۴، ۱۴۱؛ معجم قبایل العرب، ج ۱، ص ۱۹۴؛ ج ۲، ص ۴۲۳؛ ج ۳، ص ۱۱۹۵.</ref> «قرماء» از حواشی یمامه، «اُضاح» در یمامه، «اُسن» چسبیده به [[یمن]]، «تربه» در نزدیکی [[مکه]] و «جلذان» در [[شرق]] [[طائف]] از وادیهای بنی‌‌عامر، و «ملهم» و «قران» در نجد، و «اُکمه» و «صداره» در یمامه از روستاهای بنی‌‌عامراند <ref>معجم ‌‌البلدان، ج ۱، ص ۱۹۰؛ معجم قبایل العرب، ج ۱، ص‌‌۱۹۴؛ ج ۳، ص ۱۱۹۵، ۱۲۲۱.</ref><ref>[[سید علی خیرخواه علوی|خیرخواه علوی، سید علی]]، [[بنی عامر بن صعصعه (مقاله)|مقاله «بنی عامر بن صعصعه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۶ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۶.</ref>.


==جنگ‌های [[جاهلی]]==
==جنگ‌های [[جاهلی]]==
خط ۳۳: خط ۳۳:
#از دیگر جنگ‌های [[بنی عامر]] به «[[جنگ فجار]]» (که در مقابله با [[قریش]] و [[بنی کنانه]] روی داد)<ref>الکامل، ج ۱، ص ۶۱۹؛ الطبقات، ج ۱، ص ۱۰۱ ـ ۱۰۲.</ref> می‌‌توان اشاره کرد.
#از دیگر جنگ‌های [[بنی عامر]] به «[[جنگ فجار]]» (که در مقابله با [[قریش]] و [[بنی کنانه]] روی داد)<ref>الکامل، ج ۱، ص ۶۱۹؛ الطبقات، ج ۱، ص ۱۰۱ ـ ۱۰۲.</ref> می‌‌توان اشاره کرد.


در گروه سوم نیز می‌‌توان به جنگ‌های درون قبیله‌‌ای [[بنی عامر]] اشاره کرد: بنی‌‌عامر در درون بطون و تیره‌‌های خود [[شاهد]] جنگ‌های متعددی بود که «[[یوم]] الفتاة»<ref>معجم قبایل العرب، ج ۱، ص ۳۲۸.</ref> ([[روز]] [[غلبه]] بنی‌‌عامر بر [[بنی خالد ‌‌بن جعفر ‌‌بن ‌‌کلاب]])، «یوم‌‌ الهرامیث»<ref>معجم قبایل العرب، ج ۲، ص ۶۶۰؛ المفصل، ج ۵، ص ۵۲۲.</ref> و «یوم حرابیب»<ref>معجم قبایل العرب، ج ۱، ص ۱۹۵.</ref> (هر دو بین بنی ‌‌ضباب و [[بنی جعفر بن کلاب]]) و «یوم ‌‌فیف الریح»<ref>الکامل، ج ۱، ص ۶۳۲.</ref> (روز غلبه بنی عامر بر [[بنی حارث ‌‌بن کعب]]) از جمله آنهاست.<ref>[[سید علی خیرخواه علوی|خیرخواه علوی، سید علی]]، [[بنی عامر بن صعصعه (مقاله)|مقاله «بنی عامر بن صعصعه»]]، [[ دائرة المعارف قرآن کریم ج۶ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۶.</ref>.
در گروه سوم نیز می‌‌توان به جنگ‌های درون قبیله‌‌ای [[بنی عامر]] اشاره کرد: بنی‌‌عامر در درون بطون و تیره‌‌های خود [[شاهد]] جنگ‌های متعددی بود که «[[یوم]] الفتاة»<ref>معجم قبایل العرب، ج ۱، ص ۳۲۸.</ref> ([[روز]] [[غلبه]] بنی‌‌عامر بر [[بنی خالد ‌‌بن جعفر ‌‌بن ‌‌کلاب]])، «یوم‌‌ الهرامیث»<ref>معجم قبایل العرب، ج ۲، ص ۶۶۰؛ المفصل، ج ۵، ص ۵۲۲.</ref> و «یوم حرابیب»<ref>معجم قبایل العرب، ج ۱، ص ۱۹۵.</ref> (هر دو بین بنی ‌‌ضباب و [[بنی جعفر بن کلاب]]) و «یوم ‌‌فیف الریح»<ref>الکامل، ج ۱، ص ۶۳۲.</ref> (روز غلبه بنی عامر بر [[بنی حارث ‌‌بن کعب]]) از جمله آنهاست.<ref>[[سید علی خیرخواه علوی|خیرخواه علوی، سید علی]]، [[بنی عامر بن صعصعه (مقاله)|مقاله «بنی عامر بن صعصعه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۶ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۶.</ref>.


==[[آداب]] و [[عقاید]] بنی عامر==
==[[آداب]] و [[عقاید]] بنی عامر==
بنی‌‌عامر نیز مانند بسیاری از [[قبایل]] شبه جزیره بت‌‌پرست بودند. اینان متولی نگهداری بتی به نام "ذواللبا" بودند؛<ref>المفصل، ج ۶، ص ۲۱۴.</ref> همچنین در کنار [[قریش]]، [[کنانه]]، [[خزاعه]]، ثقیف و... از حُمْسی‌ها بودند.<ref>السیرة‌‌النبویه، ج ۱، ص ۲۰۰؛ النسب، ص ۲۵۹؛ المنمق، ص ۱۲۸.</ref> این قبایل که بر اثر [[تعصب]] و اهتمام فراوان در [[مناسک]] [[حج]] به حُمْس مشهور شده بودند، برای خود عاداتی ویژه، چون ترک وقوف در [[عرفات]] و عریان [[طواف]] کردن داشتند، ضمن آنکه برای دیگران نیز احکامی خاص چون [[حرمت]] خوردن غذایی که از بیرون [[حرم]] به داخل می‌‌آوردند یا [[وجوب]] طواف در [[لباس]] تهیه شده در حرم [[جعل]] کرده بودند.<ref>السیرة النبویه، ج ۱، ص ۲۰۲ ـ ۲۰۳؛ المنمق، ص ۱۲۷ ـ ۱۲۸.</ref> [[خداوند]] با [[نزول]] آیه‌‌ {{متن قرآن|يَا بَنِي آدَمَ قَدْ أَنْزَلْنَا عَلَيْكُمْ لِبَاسًا يُوَارِي سَوْآتِكُمْ وَرِيشًا وَلِبَاسُ التَّقْوَى ذَلِكَ خَيْرٌ ذَلِكَ مِنْ آيَاتِ اللَّهِ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ}}<ref>«ای فرزندان آدم! برای شما جامه‌ای را فرو فرستاده‌ایم که شرمگاه‌های شما را می‌پوشاند و (نیز) جامه‌ای را که زینت است  و لباس پرهیزگاری، باری ، بهتر است؛ این از آیات خداوند است باشد که آنان در یاد گیرند» سوره اعراف، آیه ۲۶.</ref> اینان را از طواف عریان برحذر داشت و لباس را وسیله ستر عورت و [[تقوا]] را [[برترین]] لباس دانست<ref>الدرالمنثور، ج ۳، ص ۴۳۳؛ مبهمات القرآن، ج ۱، ص ۴۷۵.</ref> حمسی‌ها همچنین مقرر کرده بودند که فرد [[محرم]] [[حق]] ندارد از درِ [[خانه]] وارد آن شود، بلکه باید از پشت [[خیمه]] یا بالای سقف وارد خانه شود.
بنی‌‌عامر نیز مانند بسیاری از [[قبایل]] شبه جزیره بت‌‌پرست بودند. اینان متولی نگهداری بتی به نام "ذواللبا" بودند؛<ref>المفصل، ج ۶، ص ۲۱۴.</ref> همچنین در کنار [[قریش]]، [[کنانه]]، [[خزاعه]]، ثقیف و... از حُمْسی‌ها بودند.<ref>السیرة‌‌النبویه، ج ۱، ص ۲۰۰؛ النسب، ص ۲۵۹؛ المنمق، ص ۱۲۸.</ref> این قبایل که بر اثر [[تعصب]] و اهتمام فراوان در [[مناسک]] [[حج]] به حُمْس مشهور شده بودند، برای خود عاداتی ویژه، چون ترک وقوف در [[عرفات]] و عریان [[طواف]] کردن داشتند، ضمن آنکه برای دیگران نیز احکامی خاص چون [[حرمت]] خوردن غذایی که از بیرون [[حرم]] به داخل می‌‌آوردند یا [[وجوب]] طواف در [[لباس]] تهیه شده در حرم [[جعل]] کرده بودند.<ref>السیرة النبویه، ج ۱، ص ۲۰۲ ـ ۲۰۳؛ المنمق، ص ۱۲۷ ـ ۱۲۸.</ref> [[خداوند]] با [[نزول]] آیه‌‌ {{متن قرآن|يَا بَنِي آدَمَ قَدْ أَنْزَلْنَا عَلَيْكُمْ لِبَاسًا يُوَارِي سَوْآتِكُمْ وَرِيشًا وَلِبَاسُ التَّقْوَى ذَلِكَ خَيْرٌ ذَلِكَ مِنْ آيَاتِ اللَّهِ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ}}<ref>«ای فرزندان آدم! برای شما جامه‌ای را فرو فرستاده‌ایم که شرمگاه‌های شما را می‌پوشاند و (نیز) جامه‌ای را که زینت است  و لباس پرهیزگاری، باری ، بهتر است؛ این از آیات خداوند است باشد که آنان در یاد گیرند» سوره اعراف، آیه ۲۶.</ref> اینان را از طواف عریان برحذر داشت و لباس را وسیله ستر عورت و [[تقوا]] را [[برترین]] لباس دانست<ref>الدرالمنثور، ج ۳، ص ۴۳۳؛ مبهمات القرآن، ج ۱، ص ۴۷۵.</ref> حمسی‌ها همچنین مقرر کرده بودند که فرد [[محرم]] [[حق]] ندارد از درِ [[خانه]] وارد آن شود، بلکه باید از پشت [[خیمه]] یا بالای سقف وارد خانه شود.


خداوند با [[نزول آیه]] {{متن قرآن|يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْأَهِلَّةِ قُلْ هِيَ مَوَاقِيتُ لِلنَّاسِ وَالْحَجِّ وَلَيْسَ الْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ ظُهُورِهَا وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقَى وَأْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوَابِهَا وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ}}<ref>«از تو درباره ماه‌های نو  می‌پرسند، بگو: آنها زمان نمای مردم و حجّ‌اند؛ و نیکی آن نیست که از پشت  خانه‌ها به درون آنها درآیید بلکه (حقیقت) نیکی (از آن) کسی است که پرهیزگاری ورزد و به خانه‌ها از در درآیید، و از خداوند پروا کنید باشد که رستگار گردید» سوره بقره، آیه ۱۸۹.</ref> ضمن رد این [[سنت]] [[جاهلی]] از همه [[مسلمانان]] می‌‌خواهد که ضمن رعایت [[تقوا]] بر خلاف [[سنت]] گذشتگان از درِ خانه‌‌ها وارد آنها شوند.<ref>مجمع‌‌البیان، ج ۲، ص ۵۰۹.</ref> از دیگر [[اعتقادات]] بنی‌‌عامر و قبایلی چون ثقیف و [[خزاعه]] [[حرمت]] خوردن قسمتی از زراعت خود و همچنین گوشت برخی از حیوانات بود؛ مانند بحیره <ref>ناقه‌‌ای که پس از دهمین زایمان خود گوشش را می‌‌شکافتند و رهایش می‌‌کردند</ref> یا سائبه <ref>شتری ‌‌که بر اثر [[نذری]] آن را رها می‌‌کردند یا چون ۱۰ بچه ماده زاییده بود آن را رها می‌‌کردند و دیگر نه بر آن سوار می‌‌شدند و نه از شیر آن می‌‌خوردند</ref> یا وصیله <ref>بچه هفتم گوسفند اگر نر بود آن را [[نذر]] بتها می‌‌کردند</ref> یا حام <ref>حیوانی نر که ۱۰ فرزند داشت و از آن پس بر پشت آن بار نمی‌‌بردند</ref>. [[خداوند]] با [[نزول آیه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ كُلُوا مِمَّا فِي الْأَرْضِ حَلَالًا طَيِّبًا وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ}}<ref>«ای مردم از آنچه در زمین حلال و پاک است بخورید و از گام‌های شیطان پیروی نکنید که او برای شما دشمنی آشکار است» سوره بقره، آیه ۱۶۸.</ref> با رد این‌‌گونه [[عقاید]]، [[مردم]] را به استفاده صحیح و [[حلال]] از نعمت‌های خود توصیه می‌‌کند<ref>مجمع البیان، ج ۱، ص ۴۵۹؛ زادالمسیر، ج ۱، ص ۱۶۸.</ref> برخی با عطف [[ضمیر]] "هُم" در آیه‌‌ {{متن قرآن|وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَيْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ شَيْئًا وَلَا يَهْتَدُونَ}}<ref>«و چون به آنان گفته شود از آنچه خداوند فرو فرستاده است پیروی کنید می‌گویند: (نه) بلکه ما از آنچه پدرانمان را بر آن یافته‌ایم پیروی می‌کنیم؛ آیا حتی اگر پدرانشان چیزی را در نمی‌یافته و راه به جایی نمی‌برده‌اند، (باز از پدرانشان پیروی می‌کنند؟)» سوره بقره، آیه ۱۷۰.</ref> به مخاطبان [[آیه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ كُلُوا مِمَّا فِي الْأَرْضِ حَلَالًا طَيِّبًا وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ}}<ref>«ای مردم از آنچه در زمین حلال و پاک است بخورید و از گام‌های شیطان پیروی نکنید که او برای شما دشمنی آشکار است» سوره بقره، آیه ۱۶۸.</ref> این آیه را نیز در [[شأن]] [[بنی عامر]] می‌‌دانند.<ref>زادالمسیر، ج ۱، ص ۱۷۳.</ref> خداوند در این آیه ضمن بیان گفتار این افراد که با رد [[احکام]] خداوند عمل به [[سنتها]] و گفته‌‌های پیشینیان خود را لازم می‌‌دانستند [[اعمال]] و گفتار گذشتگان آنان را مردود و آنان را [[گمراه]] خوانده است<ref>[[سید علی خیرخواه علوی|خیرخواه علوی، سید علی]]، [[بنی عامر بن صعصعه (مقاله)|مقاله «بنی عامر بن صعصعه»]]، [[ دائرة المعارف قرآن کریم ج۶ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۶.</ref>.
خداوند با [[نزول آیه]] {{متن قرآن|يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْأَهِلَّةِ قُلْ هِيَ مَوَاقِيتُ لِلنَّاسِ وَالْحَجِّ وَلَيْسَ الْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ ظُهُورِهَا وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقَى وَأْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوَابِهَا وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ}}<ref>«از تو درباره ماه‌های نو  می‌پرسند، بگو: آنها زمان نمای مردم و حجّ‌اند؛ و نیکی آن نیست که از پشت  خانه‌ها به درون آنها درآیید بلکه (حقیقت) نیکی (از آن) کسی است که پرهیزگاری ورزد و به خانه‌ها از در درآیید، و از خداوند پروا کنید باشد که رستگار گردید» سوره بقره، آیه ۱۸۹.</ref> ضمن رد این [[سنت]] [[جاهلی]] از همه [[مسلمانان]] می‌‌خواهد که ضمن رعایت [[تقوا]] بر خلاف [[سنت]] گذشتگان از درِ خانه‌‌ها وارد آنها شوند.<ref>مجمع‌‌البیان، ج ۲، ص ۵۰۹.</ref> از دیگر [[اعتقادات]] بنی‌‌عامر و قبایلی چون ثقیف و [[خزاعه]] [[حرمت]] خوردن قسمتی از زراعت خود و همچنین گوشت برخی از حیوانات بود؛ مانند بحیره <ref>ناقه‌‌ای که پس از دهمین زایمان خود گوشش را می‌‌شکافتند و رهایش می‌‌کردند</ref> یا سائبه <ref>شتری ‌‌که بر اثر [[نذری]] آن را رها می‌‌کردند یا چون ۱۰ بچه ماده زاییده بود آن را رها می‌‌کردند و دیگر نه بر آن سوار می‌‌شدند و نه از شیر آن می‌‌خوردند</ref> یا وصیله <ref>بچه هفتم گوسفند اگر نر بود آن را [[نذر]] بتها می‌‌کردند</ref> یا حام <ref>حیوانی نر که ۱۰ فرزند داشت و از آن پس بر پشت آن بار نمی‌‌بردند</ref>. [[خداوند]] با [[نزول آیه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ كُلُوا مِمَّا فِي الْأَرْضِ حَلَالًا طَيِّبًا وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ}}<ref>«ای مردم از آنچه در زمین حلال و پاک است بخورید و از گام‌های شیطان پیروی نکنید که او برای شما دشمنی آشکار است» سوره بقره، آیه ۱۶۸.</ref> با رد این‌‌گونه [[عقاید]]، [[مردم]] را به استفاده صحیح و [[حلال]] از نعمت‌های خود توصیه می‌‌کند<ref>مجمع البیان، ج ۱، ص ۴۵۹؛ زادالمسیر، ج ۱، ص ۱۶۸.</ref> برخی با عطف [[ضمیر]] "هُم" در آیه‌‌ {{متن قرآن|وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَيْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ شَيْئًا وَلَا يَهْتَدُونَ}}<ref>«و چون به آنان گفته شود از آنچه خداوند فرو فرستاده است پیروی کنید می‌گویند: (نه) بلکه ما از آنچه پدرانمان را بر آن یافته‌ایم پیروی می‌کنیم؛ آیا حتی اگر پدرانشان چیزی را در نمی‌یافته و راه به جایی نمی‌برده‌اند، (باز از پدرانشان پیروی می‌کنند؟)» سوره بقره، آیه ۱۷۰.</ref> به مخاطبان [[آیه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ كُلُوا مِمَّا فِي الْأَرْضِ حَلَالًا طَيِّبًا وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ}}<ref>«ای مردم از آنچه در زمین حلال و پاک است بخورید و از گام‌های شیطان پیروی نکنید که او برای شما دشمنی آشکار است» سوره بقره، آیه ۱۶۸.</ref> این آیه را نیز در [[شأن]] [[بنی عامر]] می‌‌دانند.<ref>زادالمسیر، ج ۱، ص ۱۷۳.</ref> خداوند در این آیه ضمن بیان گفتار این افراد که با رد [[احکام]] خداوند عمل به [[سنتها]] و گفته‌‌های پیشینیان خود را لازم می‌‌دانستند [[اعمال]] و گفتار گذشتگان آنان را مردود و آنان را [[گمراه]] خوانده است<ref>[[سید علی خیرخواه علوی|خیرخواه علوی، سید علی]]، [[بنی عامر بن صعصعه (مقاله)|مقاله «بنی عامر بن صعصعه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۶ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۶.</ref>.


==بنی عامر و [[اسلام]]==
==بنی عامر و [[اسلام]]==
خط ۵۳: خط ۵۳:
[[مفسران]] [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ وَالْمَسَاكِينِ وَالْعَامِلِينَ عَلَيْهَا وَالْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَفِي الرِّقَابِ وَالْغَارِمِينَ وَفِي سَبِيلِ اللَّهِ وَابْنِ السَّبِيلِ فَرِيضَةً مِنَ اللَّهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ}}<ref>«زکات، تنها از آن تهیدستان و بیچارگان و مأموران (دریافت) آنها و دلجویی‌شدگان و در راه (آزادی) بردگان و از آن وامداران و (هزینه) در راه خداوند و از آن در راه‌ماندگان است که از سوی خداوند واجب گردیده است و خداوند دانایی فرزانه است» سوره توبه، آیه ۶۰.</ref> را در این خصوص می‌‌دانند<ref>مجمع البیان، ج ۵، ص ۶۵؛ تفسیر قرطبی، ج ۸، ص‌‌۱۱۴.</ref> [[ابن هشام]] به افرادی از تیره [[بنی‌‌ ربیعة بن عامر بن صعصعه]] چون [[علقمة بن علاثه]]، [[لبید بن ربیعه]] و [[خالد ‌‌بن هوزه]] در میان [[تألیف قلوب]] شدگان اشاره کرده است.<ref>السیرة‌‌النبویه، ج ۴، ص ۴۹۵.</ref> با شروع [[سال نهم هجری]] و ورود هیئتهای متعدد [[قبایل]] به [[مدینه]] ـ با هدف اعلام [[اسلام]] و [[تابعیت]] از [[حکومت]] مدینه ـ [[قبیله بنی عامر]] و تیره‌‌های متعدد آن نیز هریک جداگانه هیئتهایی را اعزام داشتند که در آن میان می‌‌توان به هیئتهای تیره‌‌هایی چون [[بنی روأس بن کلاب]]، [[بنی عقیل بن کعب]]، [[بنی جعدة بن کعب]]، [[بنی بکاء]]، [[بنی نمیر بن عامر]]، [[بنی قشیر بن کعب]] و [[بنی کلاب]] اشاره کرد.<ref>الطبقات، ج ۱، ص ۲۲۹ ـ ۲۳۱؛ تاریخ المدینه، ج ۲، ص ۵۹۲ ـ ۵۹۹.</ref> [[پیامبر]] نیز پس از اعلام [[اسلام]] از سوی هر گروه افرادی از آنها را [[مأمور]] جمع‌‌آوری [[زکات]] [[قبیله]] خود می‌‌کرد.<ref> اسدالغابه، ج ۴، ص ۳۸۳؛ الطبقات، ج ۱، ص ۲۳۱؛ تاریخ‌‌ابن‌‌خیاط، ص ۶۳.</ref> و به برخی از بزرگان آنها هدایایی می‌‌داد؛<ref>الطبقات، ج ۱، ص ۲۳۱.</ref> همچنین به [[دستور]] آن [[حضرت]] نامه‌‌هایی در [[تأیید]] اسلام آنان نوشته و در [[اختیار]] آنان قرار می‌‌گرفت تا به قبیله خود عرضه کنند.<ref>الطبقات، ج ۱، ص ۲۳۰، ۲۳۲.</ref> در میان هیئتهای بنی‌‌عامر، هیئتی که به وفد [[بنی عامر بن صعصعه]] معروف شده و [[ریاست]] آن را [[عامر‌‌ بن ‌‌طفیل]] و [[اربد ‌‌بن قیس]] و [[جبار ‌‌بن سَلَمی]] که هر سه از تیره [[بنی‌‌ جعفر ‌‌بن ‌‌کلاب]] بودند بر عهده داشتند، قابل توجه است، زیرا [[عامر بن طفیل]] وقتی با درخواست [[مردم]] خود مبنی بر رو آوردن به اسلام روبه رو شد ضمن‌‌اعلام عدم [[تبعیت]] ازپیامبر{{صل}} با [[هدف]] کشتن آن حضرت با کمک [[اربد بن قیس]] در قالب هیئتی وارد [[مدینه]] شد و چون به نزد [[رسول خدا]] رسیدند عامر گفت: ای [[محمد]]! با من [[خلوت]] کن؛ ولی پیامبر این امر را مشروط به [[ایمان]] عامر کرد. عامر تقاضای خود را تکرار می‌‌کرد، به این [[امید]] که اربد از [[فرصت]] بهره جوید و با [[شمشیر]] خود حضرت را بکشد<ref> السیرة النبویه، ج ۴، ص ۵۶۸.</ref> به گفته برخی منابع عامر خواهان [[جانشینی پیامبر]]{{صل}} و دریافت یک چهارم غنایمی بود که در [[جاهلیت]] "[[مرباع]]" خوانده می‌‌شد <ref>تاریخ المدینه، ج ۲، ص ۵۱۹؛ الطبقات، ج ۱، ص ۲۳۶.</ref> و چون حضرت برای او هیچ سهمی در این امر قائل نشد با [[تهدید]] [[پیامبر]] مبنی بر اینکه [[مدینه]] را پر از سواره و پیاده خواهد کرد از محضر پیامبر{{صل}} خارج شد. با خروج عامر‌‌بن [[طفیل]] پیامبر از [[خداوند]] [[هدایت]] بنی‌‌عامر و دفع [[شر]] عامر ‌‌بن طفیل را خواست.<ref>تاریخ المدینه، ج ۲، ص ۵۲۰؛ السیرة النبویه، ج ۴، ص ۵۶۸؛ الطبقات، ج ۱، ص ۲۳۶.</ref>
[[مفسران]] [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ وَالْمَسَاكِينِ وَالْعَامِلِينَ عَلَيْهَا وَالْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَفِي الرِّقَابِ وَالْغَارِمِينَ وَفِي سَبِيلِ اللَّهِ وَابْنِ السَّبِيلِ فَرِيضَةً مِنَ اللَّهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ}}<ref>«زکات، تنها از آن تهیدستان و بیچارگان و مأموران (دریافت) آنها و دلجویی‌شدگان و در راه (آزادی) بردگان و از آن وامداران و (هزینه) در راه خداوند و از آن در راه‌ماندگان است که از سوی خداوند واجب گردیده است و خداوند دانایی فرزانه است» سوره توبه، آیه ۶۰.</ref> را در این خصوص می‌‌دانند<ref>مجمع البیان، ج ۵، ص ۶۵؛ تفسیر قرطبی، ج ۸، ص‌‌۱۱۴.</ref> [[ابن هشام]] به افرادی از تیره [[بنی‌‌ ربیعة بن عامر بن صعصعه]] چون [[علقمة بن علاثه]]، [[لبید بن ربیعه]] و [[خالد ‌‌بن هوزه]] در میان [[تألیف قلوب]] شدگان اشاره کرده است.<ref>السیرة‌‌النبویه، ج ۴، ص ۴۹۵.</ref> با شروع [[سال نهم هجری]] و ورود هیئتهای متعدد [[قبایل]] به [[مدینه]] ـ با هدف اعلام [[اسلام]] و [[تابعیت]] از [[حکومت]] مدینه ـ [[قبیله بنی عامر]] و تیره‌‌های متعدد آن نیز هریک جداگانه هیئتهایی را اعزام داشتند که در آن میان می‌‌توان به هیئتهای تیره‌‌هایی چون [[بنی روأس بن کلاب]]، [[بنی عقیل بن کعب]]، [[بنی جعدة بن کعب]]، [[بنی بکاء]]، [[بنی نمیر بن عامر]]، [[بنی قشیر بن کعب]] و [[بنی کلاب]] اشاره کرد.<ref>الطبقات، ج ۱، ص ۲۲۹ ـ ۲۳۱؛ تاریخ المدینه، ج ۲، ص ۵۹۲ ـ ۵۹۹.</ref> [[پیامبر]] نیز پس از اعلام [[اسلام]] از سوی هر گروه افرادی از آنها را [[مأمور]] جمع‌‌آوری [[زکات]] [[قبیله]] خود می‌‌کرد.<ref> اسدالغابه، ج ۴، ص ۳۸۳؛ الطبقات، ج ۱، ص ۲۳۱؛ تاریخ‌‌ابن‌‌خیاط، ص ۶۳.</ref> و به برخی از بزرگان آنها هدایایی می‌‌داد؛<ref>الطبقات، ج ۱، ص ۲۳۱.</ref> همچنین به [[دستور]] آن [[حضرت]] نامه‌‌هایی در [[تأیید]] اسلام آنان نوشته و در [[اختیار]] آنان قرار می‌‌گرفت تا به قبیله خود عرضه کنند.<ref>الطبقات، ج ۱، ص ۲۳۰، ۲۳۲.</ref> در میان هیئتهای بنی‌‌عامر، هیئتی که به وفد [[بنی عامر بن صعصعه]] معروف شده و [[ریاست]] آن را [[عامر‌‌ بن ‌‌طفیل]] و [[اربد ‌‌بن قیس]] و [[جبار ‌‌بن سَلَمی]] که هر سه از تیره [[بنی‌‌ جعفر ‌‌بن ‌‌کلاب]] بودند بر عهده داشتند، قابل توجه است، زیرا [[عامر بن طفیل]] وقتی با درخواست [[مردم]] خود مبنی بر رو آوردن به اسلام روبه رو شد ضمن‌‌اعلام عدم [[تبعیت]] ازپیامبر{{صل}} با [[هدف]] کشتن آن حضرت با کمک [[اربد بن قیس]] در قالب هیئتی وارد [[مدینه]] شد و چون به نزد [[رسول خدا]] رسیدند عامر گفت: ای [[محمد]]! با من [[خلوت]] کن؛ ولی پیامبر این امر را مشروط به [[ایمان]] عامر کرد. عامر تقاضای خود را تکرار می‌‌کرد، به این [[امید]] که اربد از [[فرصت]] بهره جوید و با [[شمشیر]] خود حضرت را بکشد<ref> السیرة النبویه، ج ۴، ص ۵۶۸.</ref> به گفته برخی منابع عامر خواهان [[جانشینی پیامبر]]{{صل}} و دریافت یک چهارم غنایمی بود که در [[جاهلیت]] "[[مرباع]]" خوانده می‌‌شد <ref>تاریخ المدینه، ج ۲، ص ۵۱۹؛ الطبقات، ج ۱، ص ۲۳۶.</ref> و چون حضرت برای او هیچ سهمی در این امر قائل نشد با [[تهدید]] [[پیامبر]] مبنی بر اینکه [[مدینه]] را پر از سواره و پیاده خواهد کرد از محضر پیامبر{{صل}} خارج شد. با خروج عامر‌‌بن [[طفیل]] پیامبر از [[خداوند]] [[هدایت]] بنی‌‌عامر و دفع [[شر]] عامر ‌‌بن طفیل را خواست.<ref>تاریخ المدینه، ج ۲، ص ۵۲۰؛ السیرة النبویه، ج ۴، ص ۵۶۸؛ الطبقات، ج ۱، ص ۲۳۶.</ref>


برخی از گزارشها نیز از [[نفرین]] پیامبر{{صل}} در خصوص عامر‌‌ بن طفیل خبر داده‌‌اند،.<ref> تاریخ المدینه، ج ۲، ص ۵۱۹.</ref>به هر روی [[عامر]] در [[راه]] بازگشت به [[سرزمین]] خود بر اثر غده‌‌ای که در گردن او پدیدار شد در [[منزل]] زنی از بنی‌‌مسلول مُرد.<ref>السیرة النبویه، ج ۴، ص ۵۶۸؛ الطبقات، ج ۱، ص ۲۳۶.</ref> اربد نیز وقتی به نزد [[قوم]] خود بازگشت بر اثر صاعقه‌‌ای هلاک شد.<ref>السیرة‌‌النبویه، ج ۴، ص ۵۶۹؛ الطبقات، ج ۱، ص ۲۳۶؛ تاریخ‌‌المدینه، ج ۲، ص ۵۲۰.</ref>.<ref>[[سید علی خیرخواه علوی|خیرخواه علوی، سید علی]]، [[بنی عامر بن صعصعه (مقاله)|مقاله «بنی عامر بن صعصعه»]]، [[ دائرة المعارف قرآن کریم ج۶ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۶.</ref>.
برخی از گزارشها نیز از [[نفرین]] پیامبر{{صل}} در خصوص عامر‌‌ بن طفیل خبر داده‌‌اند،.<ref> تاریخ المدینه، ج ۲، ص ۵۱۹.</ref>به هر روی [[عامر]] در [[راه]] بازگشت به [[سرزمین]] خود بر اثر غده‌‌ای که در گردن او پدیدار شد در [[منزل]] زنی از بنی‌‌مسلول مُرد.<ref>السیرة النبویه، ج ۴، ص ۵۶۸؛ الطبقات، ج ۱، ص ۲۳۶.</ref> اربد نیز وقتی به نزد [[قوم]] خود بازگشت بر اثر صاعقه‌‌ای هلاک شد.<ref>السیرة‌‌النبویه، ج ۴، ص ۵۶۹؛ الطبقات، ج ۱، ص ۲۳۶؛ تاریخ‌‌المدینه، ج ۲، ص ۵۲۰.</ref><ref>[[سید علی خیرخواه علوی|خیرخواه علوی، سید علی]]، [[بنی عامر بن صعصعه (مقاله)|مقاله «بنی عامر بن صعصعه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۶ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۶.</ref>.


==شخصیت‌های [[بنی عامر]]==
==شخصیت‌های [[بنی عامر]]== از [[زنان]] معروف''' بنی‌‌عامر چند تن را می‌‌توان یاد کرد؛ از جمله‌‌ همسران پیامبر از این [[قبیله]] چون:
'''از [[زنان]] معروف''' بنی‌‌عامر چند تن را می‌‌توان یاد کرد؛ از جمله‌‌ همسران پیامبر از این [[قبیله]] چون:
# [[زینب]] دختر [[‌‌خزیمة ‌‌بن حارث]] از بنی‌‌هلال، معروف به [[امّ‌‌المساکین]] که در [[سال سوم هجری]] خود را به‌‌پیامبر{{صل}} بخشید <ref>المحبر، ص ۸۳؛ النسب، ص ۲۶۴؛ تاریخ دمشق، ج ۳، ص ۲۰۶؛ المنتخب، ص ۸۸.</ref> و خداوند با [[حلال]] شمردن این زنان برای آن [[حضرت]] چنین ازدواجهایی را فقط در خصوص پیامبر{{صل}} جایز دانست {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَحْلَلْنَا لَكَ أَزْوَاجَكَ اللَّاتِي آتَيْتَ أُجُورَهُنَّ وَمَا مَلَكَتْ يَمِينُكَ مِمَّا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَيْكَ وَبَنَاتِ عَمِّكَ وَبَنَاتِ عَمَّاتِكَ وَبَنَاتِ خَالِكَ وَبَنَاتِ خَالَاتِكَ اللَّاتِي هَاجَرْنَ مَعَكَ وَامْرَأَةً مُؤْمِنَةً إِنْ وَهَبَتْ نَفْسَهَا لِلنَّبِيِّ إِنْ أَرَادَ النَّبِيُّ أَنْ يَسْتَنْكِحَهَا خَالِصَةً لَكَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ قَدْ عَلِمْنَا مَا فَرَضْنَا عَلَيْهِمْ فِي أَزْوَاجِهِمْ وَمَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ لِكَيْلَا يَكُونَ عَلَيْكَ حَرَجٌ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا}}<ref>«ای پیامبر! ما آن همسرانت را که مهرشان را داده‌ای بر تو حلال کرده‌ایم و (نیز) کنیزانی را از آنچه خداوند به تو (در جنگ‌ها) به غنیمت داده است و دختران عموها و دختران عمّه‌ها و دختران دایی‌ها و دختران خاله‌هایت را که با تو هجرت کرده‌اند و هر زن مؤمنی را که خود را به پیامبر ببخشد- اگر پیامبر بخواهد او را به همسری برگزیند- در حالی که این ویژه توست نه مؤمنان؛ ما نیک می‌دانیم که برای آنان در مورد همسران و کنیزهاشان چه مقرّر داشته‌ایم؛ تا برای تو تنگنایی نباشد و خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره احزاب، آیه ۵۰.</ref>،
#[[زینب]] دختر [[‌‌خزیمة ‌‌بن حارث]] از بنی‌‌هلال، معروف به [[امّ‌‌المساکین]] که در [[سال سوم هجری]] خود را به‌‌پیامبر{{صل}} بخشید <ref>المحبر، ص ۸۳؛ النسب، ص ۲۶۴؛ تاریخ دمشق، ج ۳، ص ۲۰۶؛ المنتخب، ص ۸۸.</ref> و خداوند با [[حلال]] شمردن این زنان برای آن [[حضرت]] چنین ازدواجهایی را فقط در خصوص پیامبر{{صل}} جایز دانست {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَحْلَلْنَا لَكَ أَزْوَاجَكَ اللَّاتِي آتَيْتَ أُجُورَهُنَّ وَمَا مَلَكَتْ يَمِينُكَ مِمَّا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَيْكَ وَبَنَاتِ عَمِّكَ وَبَنَاتِ عَمَّاتِكَ وَبَنَاتِ خَالِكَ وَبَنَاتِ خَالَاتِكَ اللَّاتِي هَاجَرْنَ مَعَكَ وَامْرَأَةً مُؤْمِنَةً إِنْ وَهَبَتْ نَفْسَهَا لِلنَّبِيِّ إِنْ أَرَادَ النَّبِيُّ أَنْ يَسْتَنْكِحَهَا خَالِصَةً لَكَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ قَدْ عَلِمْنَا مَا فَرَضْنَا عَلَيْهِمْ فِي أَزْوَاجِهِمْ وَمَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ لِكَيْلَا يَكُونَ عَلَيْكَ حَرَجٌ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا}}<ref>«ای پیامبر! ما آن همسرانت را که مهرشان را داده‌ای بر تو حلال کرده‌ایم و (نیز) کنیزانی را از آنچه خداوند به تو (در جنگ‌ها) به غنیمت داده است و دختران عموها و دختران عمّه‌ها و دختران دایی‌ها و دختران خاله‌هایت را که با تو هجرت کرده‌اند و هر زن مؤمنی را که خود را به پیامبر ببخشد- اگر پیامبر بخواهد او را به همسری برگزیند- در حالی که این ویژه توست نه مؤمنان؛ ما نیک می‌دانیم که برای آنان در مورد همسران و کنیزهاشان چه مقرّر داشته‌ایم؛ تا برای تو تنگنایی نباشد و خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره احزاب، آیه ۵۰.</ref>،
# [[میمونه]] دختر [[حارث ‌‌بن حزن]] که در سال هفتم پس از عمرة‌‌القضاء در منطقه سَرِف به [[ازدواج حضرت]] درآمد.<ref>المحبر، ص ۹۱؛ النسب، ص ۲۶۳؛ السیرة‌‌النبویه، ج ۴، ص ۶۴۴ ـ ۶۴۶؛ الطبقات، ج ۸، ص ۱۰۴.</ref> وی از جمله زنانی بود که گاه با‌‌ درخواستهای خود برای زیاد شدن [[نفقه]]، پیامبر{{صل}} را در وضعیتی سخت قرار می‌‌دادند، به نحوی که خداوند از پیامبر{{صل}} می‌‌خواهد زنانی را که تنها خواهان زندگانی [[دنیوی]] هستند به وجهی [[نیکو]] رها سازد. {{متن قرآن|وَإِنْ كُنْتُنَّ تُرِدْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالدَّارَ الْآخِرَةَ فَإِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْمُحْسِنَاتِ مِنْكُنَّ أَجْرًا عَظِيمًا}}<ref>«و اگر خدا و پیامبرش و سرای واپسین را می‌خواهید، بی‌گمان خداوند برای نیکوکاران شما پاداشی سترگ آماده کرده است» سوره احزاب، آیه ۲۹.</ref><ref>مجمع البیان، ج ۸، ص ۵۴۴ ـ ۵۴۵.</ref> [[میمونه]] از آن دسته همسرانی بود که [[پیامبر]]{{صل}} از سوی [[خداوند]] مجاز بود که هرگاه بخواهد موعد آنان را به تأخیر‌‌اندازد. {{متن قرآن|تُرْجِي مَنْ تَشَاءُ مِنْهُنَّ وَتُؤْوِي إِلَيْكَ مَنْ تَشَاءُ وَمَنِ ابْتَغَيْتَ مِمَّنْ عَزَلْتَ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكَ ذَلِكَ أَدْنَى أَنْ تَقَرَّ أَعْيُنُهُنَّ وَلَا يَحْزَنَّ وَيَرْضَيْنَ بِمَا آتَيْتَهُنَّ كُلُّهُنَّ وَاللَّهُ يَعْلَمُ مَا فِي قُلُوبِكُمْ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَلِيمًا}}<ref>«اختیار با توست که موعد) هر یک از آنان  را که خواستی واپس افکنی و هر کدام را خواستی نزد خود جای دهی و اگر هر یک از آنان را که وا نهاده بودی بخواهی، بر تو گناهی نیست؛ این، بدان نزدیک‌تر است که چشم آنان روشن گردد و اندوهگین نگردند و همگی به آنچه تو به آنان داده‌ای خشنود شوند و خداوند آنچه در دل‌هایتان می‌گذرد می‌داند و خداوند دانای بردبار است» سوره احزاب، آیه ۵۱.</ref><ref>مجمع البیان، ج ۸، ص ۵۷۳ ـ ۵۷۴.</ref>؛ همچنین ضُباعه دختر [[عامر‌‌ بن قُرْط]] از بنی‌‌کعب که از [[حمایت]] او از پیامبر{{صل}} در سالهای حضور در [[مکه]] سخن به میان آمده است <ref>تاریخ دمشق، ج ۳، ص ۲۴۴؛ البدایة والنهایه، ج ۳، ص ۱۱۲.</ref>
#[[میمونه]] دختر [[حارث ‌‌بن حزن]] که در سال هفتم پس از عمرة‌‌القضاء در منطقه سَرِف به [[ازدواج حضرت]] درآمد.<ref>المحبر، ص ۹۱؛ النسب، ص ۲۶۳؛ السیرة‌‌النبویه، ج ۴، ص ۶۴۴ ـ ۶۴۶؛ الطبقات، ج ۸، ص ۱۰۴.</ref> وی از جمله زنانی بود که گاه با‌‌ درخواستهای خود برای زیاد شدن [[نفقه]]، پیامبر{{صل}} را در وضعیتی سخت قرار می‌‌دادند، به نحوی که خداوند از پیامبر{{صل}} می‌‌خواهد زنانی را که تنها خواهان زندگانی [[دنیوی]] هستند به وجهی [[نیکو]] رها سازد. {{متن قرآن|وَإِنْ كُنْتُنَّ تُرِدْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالدَّارَ الْآخِرَةَ فَإِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْمُحْسِنَاتِ مِنْكُنَّ أَجْرًا عَظِيمًا}}<ref>«و اگر خدا و پیامبرش و سرای واپسین را می‌خواهید، بی‌گمان خداوند برای نیکوکاران شما پاداشی سترگ آماده کرده است» سوره احزاب، آیه ۲۹.</ref>.<ref>مجمع البیان، ج ۸، ص ۵۴۴ ـ ۵۴۵.</ref> [[میمونه]] از آن دسته همسرانی بود که [[پیامبر]]{{صل}} از سوی [[خداوند]] مجاز بود که هرگاه بخواهد موعد آنان را به تأخیر‌‌اندازد. {{متن قرآن|تُرْجِي مَنْ تَشَاءُ مِنْهُنَّ وَتُؤْوِي إِلَيْكَ مَنْ تَشَاءُ وَمَنِ ابْتَغَيْتَ مِمَّنْ عَزَلْتَ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكَ ذَلِكَ أَدْنَى أَنْ تَقَرَّ أَعْيُنُهُنَّ وَلَا يَحْزَنَّ وَيَرْضَيْنَ بِمَا آتَيْتَهُنَّ كُلُّهُنَّ وَاللَّهُ يَعْلَمُ مَا فِي قُلُوبِكُمْ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَلِيمًا}}<ref>«اختیار با توست که موعد) هر یک از آنان  را که خواستی واپس افکنی و هر کدام را خواستی نزد خود جای دهی و اگر هر یک از آنان را که وا نهاده بودی بخواهی، بر تو گناهی نیست؛ این، بدان نزدیک‌تر است که چشم آنان روشن گردد و اندوهگین نگردند و همگی به آنچه تو به آنان داده‌ای خشنود شوند و خداوند آنچه در دل‌هایتان می‌گذرد می‌داند و خداوند دانای بردبار است» سوره احزاب، آیه ۵۱.</ref>.<ref>مجمع البیان، ج ۸، ص ۵۷۳ ـ ۵۷۴.</ref>؛ همچنین ضُباعه دختر [[عامر‌‌ بن قُرْط]] از بنی‌‌کعب که از [[حمایت]] او از پیامبر{{صل}} در سالهای حضور در [[مکه]] سخن به میان آمده است <ref>تاریخ دمشق، ج ۳، ص ۲۴۴؛ البدایة والنهایه، ج ۳، ص ۱۱۲.</ref>
#کلابیه که در سال هشتم به [[ازدواج حضرت]] درآمد<ref>السیرة‌‌النبویه، ج ۴، ص ۶۴۷؛ الطبقات، ج ۸، ص ۱۱۲؛ المنتخب، ص ۱۰۳.</ref>
#کلابیه که در سال هشتم به [[ازدواج حضرت]] درآمد<ref>السیرة‌‌النبویه، ج ۴، ص ۶۴۷؛ الطبقات، ج ۸، ص ۱۱۲؛ المنتخب، ص ۱۰۳.</ref>
#همچنین شاعه دختر [[رفاعه]] از بنی‌‌کلاب.<ref>تاریخ دمشق، ج ۳، ص ۱۶۶.</ref>
#همچنین شاعه دختر [[رفاعه]] از بنی‌‌کلاب.<ref>تاریخ دمشق، ج ۳، ص ۱۶۶.</ref>
#از دیگر [[زنان]] این [[قبیله]] باید به [[ام‌‌البنین]] ‌‌همسر [[علی بن ابی طالب]] و [[مادر]] [[ابوالفضل‌‌ العباس]]{{ع}}، <ref>المعارف، ص ۸۸.</ref>
#از دیگر [[زنان]] این [[قبیله]] باید به [[ام‌‌البنین]] ‌‌همسر [[علی بن ابی طالب]] و [[مادر]] [[ابوالفضل‌‌ العباس]]{{ع}}، <ref>المعارف، ص ۸۸.</ref>
#[[امّ سعید]] [[همسر]] [[عقیل ‌‌بن ابی طالب]]،<ref>الطبقات، ج ۴، ص ۳۱.</ref>
# [[امّ سعید]] [[همسر]] [[عقیل ‌‌بن ابی طالب]]،<ref>الطبقات، ج ۴، ص ۳۱.</ref>
#[[صفیّه]] همسر [[عبدالمطّلب]]<<ref>اسدالغابه، ج ۱، ص ۱۴۲.</ref>
# [[صفیّه]] همسر [[عبدالمطّلب]]<<ref>اسدالغابه، ج ۱، ص ۱۴۲.</ref>
#[[ام‌‌الفضل]] همسر [[عباس بن عبدالمطلب]]<ref>السیرة‌‌النبویه، ج ۴، ص ۶۴۶؛ الطبقات، ج ۸، ص ۱۰۴.</ref>
# [[ام‌‌الفضل]] همسر [[عباس بن عبدالمطلب]]<ref>السیرة‌‌النبویه، ج ۴، ص ۶۴۶؛ الطبقات، ج ۸، ص ۱۰۴.</ref>
#[[لیلی الاخیلیه]] شاعره [[عرب]] <ref>تاریخ دمشق، ج ۷۰، ص ۶۰.</ref> اشاره کرد.
# [[لیلی الاخیلیه]] شاعره [[عرب]] <ref>تاریخ دمشق، ج ۷۰، ص ۶۰.</ref> اشاره کرد.


'''در میان مردان''' عامری نیز باید از اینان یاد کرد:
'''در میان مردان''' عامری نیز باید از اینان یاد کرد:
#ابوبراء [[عامر‌‌ بن مالک]] [[رئیس]] بنی‌‌عامر در [[جنگ فجار]] بر ضدّ [[قریش]] و [[کنانه]]<ref> الطبقات، ج ۱، ص ۱۰۲.</ref> و حامی [[مبلغان]] اعزامی پیامبر به نجد در واقعه بئر‌‌ معونه،<ref> الطبقات، ج ۲، ص ۴۰؛ اسدالغابه، ج ۳، ص ۱۳۸.</ref>
#ابوبراء [[عامر‌‌ بن مالک]] [[رئیس]] بنی‌‌عامر در [[جنگ فجار]] بر ضدّ [[قریش]] و [[کنانه]]<ref> الطبقات، ج ۱، ص ۱۰۲.</ref> و حامی [[مبلغان]] اعزامی پیامبر به نجد در واقعه بئر‌‌ معونه،<ref> الطبقات، ج ۲، ص ۴۰؛ اسدالغابه، ج ۳، ص ۱۳۸.</ref>
#[[قُرّة‌‌ بن ‌‌هُبیره]] عامل جمع‌‌آوری [[زکات]] از سوی پیامبر در بنی‌‌کعب از ‌‌تیره‌‌های بنی‌‌عامر <ref>الطبقات، ج ۱، ص ۲۳۱.</ref> که پس از [[رحلت]] [[حضرت]] از دادن زکات [[قوم]] خود [[امتناع]] ورزید،<ref> فتوح البلدان، ص ۱۰۶.</ref>
# [[قُرّة‌‌ بن ‌‌هُبیره]] عامل جمع‌‌آوری [[زکات]] از سوی پیامبر در بنی‌‌کعب از ‌‌تیره‌‌های بنی‌‌عامر <ref>الطبقات، ج ۱، ص ۲۳۱.</ref> که پس از [[رحلت]] [[حضرت]] از دادن زکات [[قوم]] خود [[امتناع]] ورزید،<ref> فتوح البلدان، ص ۱۰۶.</ref>
#[[عامر‌‌ بن طفیل]] از بزرگ‌‌ترین [[خطیبان]] عرب.<ref> المفصل، ج ۸، ص ۷۷۶.</ref> و از [[دشمنان]] سرسخت پیامبر و عامل [[قتل]] مبلغان پیامبر در حادثه بئر ‌‌معونة،<ref> تاریخ دمشق، ج ۲۶، ص ۱۰۳؛ المغازی، ج ۱، ص ۳۴۸؛ السیرة‌‌النبویه، ج ۳، ص ۱۸۵.</ref>
# [[عامر‌‌ بن طفیل]] از بزرگ‌‌ترین [[خطیبان]] عرب.<ref> المفصل، ج ۸، ص ۷۷۶.</ref> و از [[دشمنان]] سرسخت پیامبر و عامل [[قتل]] مبلغان پیامبر در حادثه بئر ‌‌معونة،<ref> تاریخ دمشق، ج ۲۶، ص ۱۰۳؛ المغازی، ج ۱، ص ۳۴۸؛ السیرة‌‌النبویه، ج ۳، ص ۱۸۵.</ref>
#[[لبید‌‌ بن ربیعه]] از شعرای بزرگ عرب و از کسانی که پیامبر در تقسیم [[غنایم]] [[حنین]] برای متمایل ساختن [[قلب]] او به [[اسلام]] [[غنایم]] بیشتری به او داد<ref>اسدالغابه، ج ۴، ص ۴۸۳ ـ ۴۸۵؛ الطبقات، ج ۶، ص ۱۰۷.</ref>،
# [[لبید‌‌ بن ربیعه]] از شعرای بزرگ عرب و از کسانی که پیامبر در تقسیم [[غنایم]] [[حنین]] برای متمایل ساختن [[قلب]] او به [[اسلام]] [[غنایم]] بیشتری به او داد<ref>اسدالغابه، ج ۴، ص ۴۸۳ ـ ۴۸۵؛ الطبقات، ج ۶، ص ۱۰۷.</ref>،
#[[ابومطرّف عبدالله ‌‌بن الشِّخِّیر]] از بزرگان بنی‌‌عامر و از [[راویان احادیث]] [[پیامبر]]{{صل}}،<ref>اسدالغابه، ج ۳، ص ۲۷۵؛ الطبقات، ج ۱، ص ۲۳۶.</ref>
# [[ابومطرّف عبدالله ‌‌بن الشِّخِّیر]] از بزرگان بنی‌‌عامر و از [[راویان احادیث]] [[پیامبر]]{{صل}}،<ref>اسدالغابه، ج ۳، ص ۲۷۵؛ الطبقات، ج ۱، ص ۲۳۶.</ref>
#[[علقمة‌‌ بن عُلاثه]] از اشراف بنی‌‌ربیعه و از مؤلفة‌‌القلوب که پس از بازگشت پیامبر از [[طائف]] و بنابر [[نقلی]] پس از [[رحلت پیامبر]] [[مرتد]] شد و به [[شام]] گریخت.<ref>اسدالغابه، ج ۴، ص ۸۳؛ تاریخ دمشق، ج ۴۱، ص ۱۴۵.</ref> وی را از بزرگ‌‌ترین سخنوران [[عرب]] می‌‌دانند که خطابه‌‌اش نزد [[قیصر روم]] مشهور است،<ref>تاریخ دمشق، ج ۴۱، ص ۱۴۸ ـ ۱۵۰.</ref>
# [[علقمة‌‌ بن عُلاثه]] از اشراف بنی‌‌ربیعه و از مؤلفة‌‌القلوب که پس از بازگشت پیامبر از [[طائف]] و بنابر [[نقلی]] پس از [[رحلت پیامبر]] [[مرتد]] شد و به [[شام]] گریخت.<ref>اسدالغابه، ج ۴، ص ۸۳؛ تاریخ دمشق، ج ۴۱، ص ۱۴۵.</ref> وی را از بزرگ‌‌ترین سخنوران [[عرب]] می‌‌دانند که خطابه‌‌اش نزد [[قیصر روم]] مشهور است،<ref>تاریخ دمشق، ج ۴۱، ص ۱۴۸ ـ ۱۵۰.</ref>
#[[ضحاک ‌‌بن سفیان]] [[مأمور]] [[تبلیغ]] اسلام تیره [[بنی‌‌جعفر بن کلاب]] <ref>تاریخ المدینه، ج ۲، ص ۵۹۸.</ref> و عامل جمع‌‌آوری [[زکات]] آنان،<ref>تاریخ ابن خیاط، ص ۶۳.</ref>
# [[ضحاک ‌‌بن سفیان]] [[مأمور]] [[تبلیغ]] اسلام تیره [[بنی‌‌جعفر بن کلاب]] <ref>تاریخ المدینه، ج ۲، ص ۵۹۸.</ref> و عامل جمع‌‌آوری [[زکات]] آنان،<ref>تاریخ ابن خیاط، ص ۶۳.</ref>
#[[نابِغَه جَعْدِی]] که به سبب نبوغش در [[شعر]] به [[نابغه]] مشهور شد. وی را پیش از اسلام از [[حنفاء]] می‌‌دانند، <ref>المنتخب، ص ۶۶؛ اسدالغابه، ج ۵، ص ۲۷۶ ـ ۲۷۷.</ref>
# [[نابِغَه جَعْدِی]] که به سبب نبوغش در [[شعر]] به [[نابغه]] مشهور شد. وی را پیش از اسلام از [[حنفاء]] می‌‌دانند، <ref>المنتخب، ص ۶۶؛ اسدالغابه، ج ۵، ص ۲۷۶ ـ ۲۷۷.</ref>
#[[وهب ‌‌بن عبدالله]] از تیره بنی سوائه که پس از [[مهاجرت]] به [[کوفه]] در شمار [[یاران علی]]{{ع}} قرار گرفت و [[حضرت]] او را وهب‌‌الخیر نامید <ref>اسدالغابه، ج ۵، ص ۴۲۹.</ref>
# [[وهب ‌‌بن عبدالله]] از تیره بنی سوائه که پس از [[مهاجرت]] به [[کوفه]] در شمار [[یاران علی]]{{ع}} قرار گرفت و [[حضرت]] او را وهب‌‌الخیر نامید <ref>اسدالغابه، ج ۵، ص ۴۲۹.</ref>


و همچنین لیلی و [[مجنون]] که داستان [[عشق]] آنان در منابع ادبی شهره گردید از [[بنی عامر]] بودند <ref>الاغانی، ج ۲، ص ۴۴؛ سیر اعلام النبلاء، ج ۴، ص ۵؛ النسب، ص ۲۶۱.</ref>.<ref>[[سید علی خیرخواه علوی|خیرخواه علوی، سید علی]]، [[بنی عامر بن صعصعه (مقاله)|مقاله «بنی عامر بن صعصعه»]]، [[ دائرة المعارف قرآن کریم ج۶ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۶.</ref>.
و همچنین لیلی و [[مجنون]] که داستان [[عشق]] آنان در منابع ادبی شهره گردید از [[بنی عامر]] بودند <ref>الاغانی، ج ۲، ص ۴۴؛ سیر اعلام النبلاء، ج ۴، ص ۵؛ النسب، ص ۲۶۱.</ref><ref>[[سید علی خیرخواه علوی|خیرخواه علوی، سید علی]]، [[بنی عامر بن صعصعه (مقاله)|مقاله «بنی عامر بن صعصعه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۶ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۶.</ref>.


==بنی عامر پس از [[پیامبر]]{{صل}}==
==بنی عامر پس از [[پیامبر]]{{صل}}==
خط ۸۸: خط ۸۷:
با شروع [[حکومت]] [[علی]]{{ع}} و درگیری [[حضرت]] با [[معاویه]] در هر دو سو افرادی از بنی‌‌عامر دیده می‌‌شوند.<ref> المنتظم، ج ۳، ص ۳۳۸؛ تاریخ دمشق، ج ۱۸، ص ۴۴۷؛ ج ۱۹، ص ۳۴؛ ج ۴۰، ص ۲۸۶.</ref>
با شروع [[حکومت]] [[علی]]{{ع}} و درگیری [[حضرت]] با [[معاویه]] در هر دو سو افرادی از بنی‌‌عامر دیده می‌‌شوند.<ref> المنتظم، ج ۳، ص ۳۳۸؛ تاریخ دمشق، ج ۱۸، ص ۴۴۷؛ ج ۱۹، ص ۳۴؛ ج ۴۰، ص ۲۸۶.</ref>


در حوادث [[قیام امام حسین]]{{ع}} نیز حضور بنی‌‌عامر با فردی چون [[شمر ‌‌بن ذی‌‌الجوشن]] از [[بنی‌‌ ضباب]] که از تیره‌‌های [[بنی عامر]] بود کاملا مشهود است.<ref>الطبقات، ج ۶، ص ۱۱۸.</ref>.<ref>[[سید علی خیرخواه علوی|خیرخواه علوی، سید علی]]، [[بنی عامر بن صعصعه (مقاله)|مقاله «بنی عامر بن صعصعه»]]، [[ دائرة المعارف قرآن کریم ج۶ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۶.</ref>
در حوادث [[قیام امام حسین]]{{ع}} نیز حضور بنی‌‌عامر با فردی چون [[شمر ‌‌بن ذی‌‌الجوشن]] از [[بنی‌‌ ضباب]] که از تیره‌‌های [[بنی عامر]] بود کاملا مشهود است.<ref>الطبقات، ج ۶، ص ۱۱۸.</ref><ref>[[سید علی خیرخواه علوی|خیرخواه علوی، سید علی]]، [[بنی عامر بن صعصعه (مقاله)|مقاله «بنی عامر بن صعصعه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۶ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۶.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
#[[پرونده:000057.jpg|22px]] [[سید علی خیرخواه علوی|خیرخواه علوی، سید علی]]، [[بنی عامر بن صعصعه (مقاله)|مقاله «بنی عامر بن صعصعه»]]، [[ دائرة المعارف قرآن کریم ج۶ (کتاب)|''' دائرة المعارف قرآن کریم ج۶''']]
# [[پرونده:000057.jpg|22px]] [[سید علی خیرخواه علوی|خیرخواه علوی، سید علی]]، [[بنی عامر بن صعصعه (مقاله)|مقاله «بنی عامر بن صعصعه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۶ (کتاب)|''' دائرة المعارف قرآن کریم ج۶''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش