بنیکنانه در قرآن: تفاوت میان نسخهها
جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۲
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۲) |
|||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
==[[آداب]] و [[سنن]] کنانیها== | ==[[آداب]] و [[سنن]] کنانیها== | ||
[[بخشندگی]] از آداب [[دوره جاهلی]] کنانیها بود. به عنوان نمونه، [[سُلَمی بن نَوْفل]] از بنیدُیِل در شمار بخشندهترین عربهای [[جاهلی]] (اجواد الجاهلیه) جای داشت<ref>جمهرة النسب، ج ۱، ص ۲۱۱؛ المحبر، ص ۱۴۱؛ انساب الاشراف، ج ۱۱، ص ۱۰۷.</ref>. از دیگر آداب این دوره بنیکنانه مهمان نوازی بود. بر پایه نقلی، بنیکنانه رسم مهمان [[دوستی]] را از [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} به [[ارث]] برده <ref>تفسیر قرطبی، ج ۱۲، ص ۳۱۷.</ref> و [[تنهایی]] [[خوردن و آشامیدن]] را بر خود [[حرام]] کرده بودند. آنان چون سفرهای میگستراندند، آنقدر میماندند تا مهمانی برسد. در عصر اسلامی با فرود آمدن این فقره از [[آیه]] {{متن قرآن|لَيْسَ عَلَى الْأَعْمَى حَرَجٌ وَلَا عَلَى الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَلَا عَلَى الْمَرِيضِ حَرَجٌ وَلَا عَلَى أَنْفُسِكُمْ أَنْ تَأْكُلُوا مِنْ بُيُوتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ آبَائِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أُمَّهَاتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ إِخْوَانِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أَخَوَاتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أَعْمَامِكُمْ أَوْ بُيُوتِ عَمَّاتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أَخْوَالِكُمْ أَوْ بُيُوتِ خَالَاتِكُمْ أَوْ مَا مَلَكْتُمْ مَفَاتِحَهُ أَوْ صَدِيقِكُمْ لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَنْ تَأْكُلُوا جَمِيعًا أَوْ أَشْتَاتًا فَإِذَا دَخَلْتُمْ بُيُوتًا فَسَلِّمُوا عَلَى أَنْفُسِكُمْ تَحِيَّةً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُبَارَكَةً طَيِّبَةً كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ}}<ref>«بر نابینا و بر لنگ و بر بیمار و بر شما گناهی نیست که از (خوراک و آذوقه) خانههای خویش بخورید یا از خانههای پدرانتان یا خانههای مادرانتان یا خانههای برادرانتان یا خانههای خواهرانتان یا خانههای عموهایتان یا خانههای عمّههایتان یا خانههای داییهایتان یا خانههای خالههایتان یا آن خانهای که کلیدش را در اختیار دارید یا (خانه) دوستتان؛ نیز (بر شما گناهی نیست) در اینکه با هم یا پراکنده غذا بخورید پس چون به هر خانهای در آمدید به همدیگر درود گویید، درودی خجسته پاکیزه از نزد خداوند؛ بدین گونه خداوند آیات را برای شما روشن میدارد باشد که خرد ورزید» سوره نور، آیه ۶۱.</ref>. [[خداوند]] ایشان را در عمل به این [[رفتار]] مخیر کرد. [[غالب]] گزارشهای موجود، [[نزول]] این [[آیه]] را درباره بنیکنانه یا از [[قبایل]] آن دانستهاند<ref> تفسیر عبد الرزاق، ج ۳، ص ۶۵؛ جامعالبیان، مج ۱۰، ج ۱۸، ص ۲۲۸؛ تفسیر ابن ابی حاتم، ج ۸، ص ۲۶۴۹.</ref> | [[بخشندگی]] از آداب [[دوره جاهلی]] کنانیها بود. به عنوان نمونه، [[سُلَمی بن نَوْفل]] از بنیدُیِل در شمار بخشندهترین عربهای [[جاهلی]] (اجواد الجاهلیه) جای داشت<ref>جمهرة النسب، ج ۱، ص ۲۱۱؛ المحبر، ص ۱۴۱؛ انساب الاشراف، ج ۱۱، ص ۱۰۷.</ref>. از دیگر آداب این دوره بنیکنانه مهمان نوازی بود. بر پایه نقلی، بنیکنانه رسم مهمان [[دوستی]] را از [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} به [[ارث]] برده <ref>تفسیر قرطبی، ج ۱۲، ص ۳۱۷.</ref> و [[تنهایی]] [[خوردن و آشامیدن]] را بر خود [[حرام]] کرده بودند. آنان چون سفرهای میگستراندند، آنقدر میماندند تا مهمانی برسد. در عصر اسلامی با فرود آمدن این فقره از [[آیه]] {{متن قرآن|لَيْسَ عَلَى الْأَعْمَى حَرَجٌ وَلَا عَلَى الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَلَا عَلَى الْمَرِيضِ حَرَجٌ وَلَا عَلَى أَنْفُسِكُمْ أَنْ تَأْكُلُوا مِنْ بُيُوتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ آبَائِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أُمَّهَاتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ إِخْوَانِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أَخَوَاتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أَعْمَامِكُمْ أَوْ بُيُوتِ عَمَّاتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أَخْوَالِكُمْ أَوْ بُيُوتِ خَالَاتِكُمْ أَوْ مَا مَلَكْتُمْ مَفَاتِحَهُ أَوْ صَدِيقِكُمْ لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَنْ تَأْكُلُوا جَمِيعًا أَوْ أَشْتَاتًا فَإِذَا دَخَلْتُمْ بُيُوتًا فَسَلِّمُوا عَلَى أَنْفُسِكُمْ تَحِيَّةً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُبَارَكَةً طَيِّبَةً كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ}}<ref>«بر نابینا و بر لنگ و بر بیمار و بر شما گناهی نیست که از (خوراک و آذوقه) خانههای خویش بخورید یا از خانههای پدرانتان یا خانههای مادرانتان یا خانههای برادرانتان یا خانههای خواهرانتان یا خانههای عموهایتان یا خانههای عمّههایتان یا خانههای داییهایتان یا خانههای خالههایتان یا آن خانهای که کلیدش را در اختیار دارید یا (خانه) دوستتان؛ نیز (بر شما گناهی نیست) در اینکه با هم یا پراکنده غذا بخورید پس چون به هر خانهای در آمدید به همدیگر درود گویید، درودی خجسته پاکیزه از نزد خداوند؛ بدین گونه خداوند آیات را برای شما روشن میدارد باشد که خرد ورزید» سوره نور، آیه ۶۱.</ref>. [[خداوند]] ایشان را در عمل به این [[رفتار]] مخیر کرد. [[غالب]] گزارشهای موجود، [[نزول]] این [[آیه]] را درباره بنیکنانه یا از [[قبایل]] آن دانستهاند<ref> تفسیر عبد الرزاق، ج ۳، ص ۶۵؛ جامعالبیان، مج ۱۰، ج ۱۸، ص ۲۲۸؛ تفسیر ابن ابی حاتم، ج ۸، ص ۲۶۴۹.</ref><ref>[[علی محمدی یدک|محمدی یدک، علی]]، [[بنی کنانه (مقاله)|مقاله «بنی کنانه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۶ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۶.</ref> | ||
==[[جنگها]]== | ==[[جنگها]]== | ||
درگیریهای [[دوران جاهلیت]] بنیکنانه با دیگر قبایل حتی [[ماههای حرام]] را هم دربرمیگرفت. [[جنگهای فجار]]، جنگهای [[عرب جاهلی]] در ماههای حرام بود که بر اثر شکستن [[حرمت]] ماههای حرام به این نام مشهور شد. این جنگها ۴ بار رخ داد که بنیکنانه در سه بار آن شرکت داشت: [[فجار]] اول، میان [[کنانه]] و [[قریش]] با [[قبیله]] قیسبن عیلان درگرفت.<ref>السیرة النبویه، ج ۱، ص ۱۱۹ ـ ۱۲۰؛ المحبر، ص ۱۹۶؛ المنمق، ص ۱۶۰ ـ ۱۶۱.</ref> بعضی این درگیری را میان کنانه و [[هوازن]] میدانند.<ref>معجم قبائلالعرب، ج ۳، ص ۹۹۶ ـ ۹۹۷.</ref> فجار دوم بین قریش و کنانه رخ داد <ref>المنمق، ص ۱۶۱؛ سبائک الذهب، ص ۴۴۹؛ معجم قبائل العرب، ج ۳، ص ۹۹۶ ـ ۹۹۷.</ref> و برخی آن را میان [[قیس]] و کنانه میدانند.<ref>المعارف، ص ۶۰۳ ـ ۶۰۴.</ref> در فجار سوم بنیکنانه با تیرهای از هوازن درگیر شدند.<ref>سبائک الذهب، ص ۴۴۹.</ref> گروهی این [[جنگ]] را میان قریش و کنانه شمردهاند.<ref>معجم قبائل العرب، ج ۳، ص ۹۹۶ ـ ۹۹۷.</ref>جنگ کنانه با قریش در ذات نکیف <ref>المحبر، ص ۲۴۶؛ المنمق، ص ۱۱۳ ـ ۱۱۵.</ref> و [[یوم]] مشلل<ref>المحبر، ص ۲۴۶.</ref> و درگیری [[بنی ضمره]] کنانی با قریش <ref>المنمق، ص ۱۲۳ ـ ۱۲۵.</ref> از دیگر ستیزهای بنیکنانه در [[جاهلیت]] بوده است. در جنگ یوم شهورة بنیضمره از تیرههای بنیکنانه، با قریش و دو تیره دیگر از کنانه به نامهای بنی دیل و بنی لیث درگیر شد که از بزرگترین جنگهای کنانه شمرده شده است.<ref>جمهرة النسب، ج ۱، ص ۲۰۸؛ المنمق، ص ۱۳۲ ـ ۱۳۳؛ انساب الاشراف، ج ۱۱، ص ۱۰۶.</ref> بنیکنانه چندین بار با [[قبیله خزاعه]] جنگیدند؛ از جمله جنگ عتود و ستیزی که در محلی از یمامه رخ داد.<ref>معجم قبائل العرب، ج ۳، ص ۹۹۶ ـ ۹۹۷.</ref> درگیری بنیفراس، تیرهای از [[کنانه]]، با گروهی از [[هوازن]] در منطقه کدید [[نبرد]] دیگری است که به یومکدید [[شهرت]] یافت<ref>انساب الاشراف، ج ۱۱، ص ۱۳۸ ـ ۱۴۰.</ref> | درگیریهای [[دوران جاهلیت]] بنیکنانه با دیگر قبایل حتی [[ماههای حرام]] را هم دربرمیگرفت. [[جنگهای فجار]]، جنگهای [[عرب جاهلی]] در ماههای حرام بود که بر اثر شکستن [[حرمت]] ماههای حرام به این نام مشهور شد. این جنگها ۴ بار رخ داد که بنیکنانه در سه بار آن شرکت داشت: [[فجار]] اول، میان [[کنانه]] و [[قریش]] با [[قبیله]] قیسبن عیلان درگرفت.<ref>السیرة النبویه، ج ۱، ص ۱۱۹ ـ ۱۲۰؛ المحبر، ص ۱۹۶؛ المنمق، ص ۱۶۰ ـ ۱۶۱.</ref> بعضی این درگیری را میان کنانه و [[هوازن]] میدانند.<ref>معجم قبائلالعرب، ج ۳، ص ۹۹۶ ـ ۹۹۷.</ref> فجار دوم بین قریش و کنانه رخ داد <ref>المنمق، ص ۱۶۱؛ سبائک الذهب، ص ۴۴۹؛ معجم قبائل العرب، ج ۳، ص ۹۹۶ ـ ۹۹۷.</ref> و برخی آن را میان [[قیس]] و کنانه میدانند.<ref>المعارف، ص ۶۰۳ ـ ۶۰۴.</ref> در فجار سوم بنیکنانه با تیرهای از هوازن درگیر شدند.<ref>سبائک الذهب، ص ۴۴۹.</ref> گروهی این [[جنگ]] را میان قریش و کنانه شمردهاند.<ref>معجم قبائل العرب، ج ۳، ص ۹۹۶ ـ ۹۹۷.</ref>جنگ کنانه با قریش در ذات نکیف <ref>المحبر، ص ۲۴۶؛ المنمق، ص ۱۱۳ ـ ۱۱۵.</ref> و [[یوم]] مشلل<ref>المحبر، ص ۲۴۶.</ref> و درگیری [[بنی ضمره]] کنانی با قریش <ref>المنمق، ص ۱۲۳ ـ ۱۲۵.</ref> از دیگر ستیزهای بنیکنانه در [[جاهلیت]] بوده است. در جنگ یوم شهورة بنیضمره از تیرههای بنیکنانه، با قریش و دو تیره دیگر از کنانه به نامهای بنی دیل و بنی لیث درگیر شد که از بزرگترین جنگهای کنانه شمرده شده است.<ref>جمهرة النسب، ج ۱، ص ۲۰۸؛ المنمق، ص ۱۳۲ ـ ۱۳۳؛ انساب الاشراف، ج ۱۱، ص ۱۰۶.</ref> بنیکنانه چندین بار با [[قبیله خزاعه]] جنگیدند؛ از جمله جنگ عتود و ستیزی که در محلی از یمامه رخ داد.<ref>معجم قبائل العرب، ج ۳، ص ۹۹۶ ـ ۹۹۷.</ref> درگیری بنیفراس، تیرهای از [[کنانه]]، با گروهی از [[هوازن]] در منطقه کدید [[نبرد]] دیگری است که به یومکدید [[شهرت]] یافت<ref>انساب الاشراف، ج ۱۱، ص ۱۳۸ ـ ۱۴۰.</ref><ref>[[علی محمدی یدک|محمدی یدک، علی]]، [[بنی کنانه (مقاله)|مقاله «بنی کنانه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۶ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۶.</ref> | ||
==[[حفاظت]] از [[کعبه]] و اهتمام به امور آن== | ==[[حفاظت]] از [[کعبه]] و اهتمام به امور آن== | ||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
وقتی [[قبیله]] "جُرْهُم" در مکه، به [[ستمگری]] روی آوردند و برخی حرامها را [[حلال]] کرده، بر [[زائران]] کعبه ستم کردند و هدایای آنان برای کعبه را دزدیدند، گروهی از بنی کنانه با خزاعیها یکی شدند و با این قبیله جنگیده، آنان را از مکه راندند.<ref>السیرةالنبویه، ج ۱، ص ۷۴.</ref> [[عمرو بن لُحَیّ]] [[رهبر]] خزاعیها نیز به [[یاری]] بنیکنانه [[حکومت]] خود را بر مکه تثبیت کرد. وی اجرای بخشی از [[مناسک]] و [[شعائر]] [[حج]] را به کنانیها واگذارد.<ref> المفصل، ج ۴، ص ۱۵.</ref> در دورههای بعدی [[قُصَیّ بن کِلاب کنانی]] نیز برای پایان دادن به [[تسلط]] خزاعیها، از بعضی بنیکنانه کمک گرفت و بر مکه دست یافت.<ref> اخبار مکه، ص ۱۰۳ ـ ۱۰۷؛ المفصل، ج ۴، ص ۴۳ ـ ۴۴.</ref> وی تیرههای منتسب به نضربن کنانه را که بعدها به [[قریش]] معروف شدند، در مکه گردهم آورد و برای [[اداره امور]] مکه مناصبی را تأسیس کرد. | وقتی [[قبیله]] "جُرْهُم" در مکه، به [[ستمگری]] روی آوردند و برخی حرامها را [[حلال]] کرده، بر [[زائران]] کعبه ستم کردند و هدایای آنان برای کعبه را دزدیدند، گروهی از بنی کنانه با خزاعیها یکی شدند و با این قبیله جنگیده، آنان را از مکه راندند.<ref>السیرةالنبویه، ج ۱، ص ۷۴.</ref> [[عمرو بن لُحَیّ]] [[رهبر]] خزاعیها نیز به [[یاری]] بنیکنانه [[حکومت]] خود را بر مکه تثبیت کرد. وی اجرای بخشی از [[مناسک]] و [[شعائر]] [[حج]] را به کنانیها واگذارد.<ref> المفصل، ج ۴، ص ۱۵.</ref> در دورههای بعدی [[قُصَیّ بن کِلاب کنانی]] نیز برای پایان دادن به [[تسلط]] خزاعیها، از بعضی بنیکنانه کمک گرفت و بر مکه دست یافت.<ref> اخبار مکه، ص ۱۰۳ ـ ۱۰۷؛ المفصل، ج ۴، ص ۴۳ ـ ۴۴.</ref> وی تیرههای منتسب به نضربن کنانه را که بعدها به [[قریش]] معروف شدند، در مکه گردهم آورد و برای [[اداره امور]] مکه مناصبی را تأسیس کرد. | ||
کنانیها در ماجرای [[لشکرکشی]] [[ابرهه]] به مکه نقش داشتند. رفتارهای بازدارنده کنانیها در برابر [[توطئه]] ابرهه از دغدغه ایشان برای حفاظت از کعبه خبر میدهد، هرچند که این رفتارها بر [[انگیزه]] ابرهه در [[حمله]] به [[خانه خدا]] افزود؛ بر پایه گزارشهای موجود یکی از مردان بنیکنانه وقتی شنید ابرهه در [[یمن]] عبادتگاهی ساخته تا [[مردم]] را به آنجا بکشاند و از [[زیارت]] کعبه بازدارد، راهی یمن شد و به آن بیحرمتی کرد. [[ابرهه]] از این کار سخت برآشفت و [[تصمیم]] گرفت [[حمله]] گستردهای را برای [[تخریب]] [[خانه خدا]] [[تدارک]] ببیند. ابرهه که به قصد تخریب [[کعبه]] سپاهی بزرگ فراهم کرده بود، کسی را فرستاد تا [[مردم]] را بار دیگر به [[زیارت]] عبادتگاهی که ساخته بود [[دعوت]] کند. فرستاده ابرهه به دست برخی کنانیها کشته شد. وقتی این خبر به ابرهه رسید، برانگیزهاش در حمله به [[مکه]] شدت بیشتری بخشید.<ref> السیر والمغازی، ص ۶۱؛ المفصل، ج ۳، ص ۵۱۰.</ref> کنانیها و دیگر [[قبایل]] مکه برای رویارویی با [[سپاه]] ابرهه خود را آماده کردند؛ اما با [[آگاه]] شدن از [[قدرت]] و توان برترسپاه ابرهه، [[دست]] از [[جنگ]] کشیدند.<ref>السیرةالنبویه، ج ۳، ص ۳۱.</ref> از کارهای دیگر بنیکنانه برای [[حفظ]] کعبه [[حفاظت]] از [[حجرالاسود]] بود. گروهی قصد داشتند حجرالاسود را از کعبه به [[صنعا]] در [[یمن]] ببرند و بنیکنانه به مقابله با آنها برخاسته، بعضی را کشتهوبرخی دیگر را [[اسیر]] کردند<ref>المفصل، ج ۴، ص ۱۷.</ref> | کنانیها در ماجرای [[لشکرکشی]] [[ابرهه]] به مکه نقش داشتند. رفتارهای بازدارنده کنانیها در برابر [[توطئه]] ابرهه از دغدغه ایشان برای حفاظت از کعبه خبر میدهد، هرچند که این رفتارها بر [[انگیزه]] ابرهه در [[حمله]] به [[خانه خدا]] افزود؛ بر پایه گزارشهای موجود یکی از مردان بنیکنانه وقتی شنید ابرهه در [[یمن]] عبادتگاهی ساخته تا [[مردم]] را به آنجا بکشاند و از [[زیارت]] کعبه بازدارد، راهی یمن شد و به آن بیحرمتی کرد. [[ابرهه]] از این کار سخت برآشفت و [[تصمیم]] گرفت [[حمله]] گستردهای را برای [[تخریب]] [[خانه خدا]] [[تدارک]] ببیند. ابرهه که به قصد تخریب [[کعبه]] سپاهی بزرگ فراهم کرده بود، کسی را فرستاد تا [[مردم]] را بار دیگر به [[زیارت]] عبادتگاهی که ساخته بود [[دعوت]] کند. فرستاده ابرهه به دست برخی کنانیها کشته شد. وقتی این خبر به ابرهه رسید، برانگیزهاش در حمله به [[مکه]] شدت بیشتری بخشید.<ref> السیر والمغازی، ص ۶۱؛ المفصل، ج ۳، ص ۵۱۰.</ref> کنانیها و دیگر [[قبایل]] مکه برای رویارویی با [[سپاه]] ابرهه خود را آماده کردند؛ اما با [[آگاه]] شدن از [[قدرت]] و توان برترسپاه ابرهه، [[دست]] از [[جنگ]] کشیدند.<ref>السیرةالنبویه، ج ۳، ص ۳۱.</ref> از کارهای دیگر بنیکنانه برای [[حفظ]] کعبه [[حفاظت]] از [[حجرالاسود]] بود. گروهی قصد داشتند حجرالاسود را از کعبه به [[صنعا]] در [[یمن]] ببرند و بنیکنانه به مقابله با آنها برخاسته، بعضی را کشتهوبرخی دیگر را [[اسیر]] کردند<ref>المفصل، ج ۴، ص ۱۷.</ref><ref>[[علی محمدی یدک|محمدی یدک، علی]]، [[بنی کنانه (مقاله)|مقاله «بنی کنانه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۶ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۶.</ref> | ||
==[[تغییر]] در [[مناسک]] [[حج]]== | ==[[تغییر]] در [[مناسک]] [[حج]]== | ||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
[[خداوند]] با [[نزول آیه]] {{متن قرآن|إِنَّمَا النَّسِيءُ زِيَادَةٌ فِي الْكُفْرِ يُضَلُّ بِهِ الَّذِينَ كَفَرُوا يُحِلُّونَهُ عَامًا وَيُحَرِّمُونَهُ عَامًا لِيُوَاطِئُوا عِدَّةَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ فَيُحِلُّوا مَا حَرَّمَ اللَّهُ زُيِّنَ لَهُمْ سُوءُ أَعْمَالِهِمْ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ}}<ref>«بیگمان واپس افکندن (ماههای حرام) افزایشی در کفر است؛ با آن، کافران به گمراهی کشیده میشوند، یک سال آن (ماه) را حلال و یک سال دیگر حرام میشمارند تا با شمار ماههایی که خداوند حرام کرده است هماهنگی کنند از این رو آنچه را خداوند حرام کرده است حلال میگردانند؛ زشتی کارهایشان برای آنان آرایش داده شده است و خداوند گروه کافران را راهنمایی نمیکند» سوره توبه، آیه ۳۷.</ref>، {{متن قرآن|النَّسِيءُ}} و به تأخیر افکندن [[ماههای حرام]] را نشانه فزونی [[کفر]] معرفی کرد. | [[خداوند]] با [[نزول آیه]] {{متن قرآن|إِنَّمَا النَّسِيءُ زِيَادَةٌ فِي الْكُفْرِ يُضَلُّ بِهِ الَّذِينَ كَفَرُوا يُحِلُّونَهُ عَامًا وَيُحَرِّمُونَهُ عَامًا لِيُوَاطِئُوا عِدَّةَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ فَيُحِلُّوا مَا حَرَّمَ اللَّهُ زُيِّنَ لَهُمْ سُوءُ أَعْمَالِهِمْ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ}}<ref>«بیگمان واپس افکندن (ماههای حرام) افزایشی در کفر است؛ با آن، کافران به گمراهی کشیده میشوند، یک سال آن (ماه) را حلال و یک سال دیگر حرام میشمارند تا با شمار ماههایی که خداوند حرام کرده است هماهنگی کنند از این رو آنچه را خداوند حرام کرده است حلال میگردانند؛ زشتی کارهایشان برای آنان آرایش داده شده است و خداوند گروه کافران را راهنمایی نمیکند» سوره توبه، آیه ۳۷.</ref>، {{متن قرآن|النَّسِيءُ}} و به تأخیر افکندن [[ماههای حرام]] را نشانه فزونی [[کفر]] معرفی کرد. | ||
از بدعتهای دیگری که کنانیها همپای [[مشرکان قریش]] در [[مراسم حج]] نهادند، ترک وقوف در [[عرفه]] بود. آنها از سر [[همراهی]] با [[قریش]] در موسم [[حج]] در [[مکه]] میماندند و به [[عرفات]] نمیرفتند، در حالی که وقوف در عرفه را از [[مناسک]] [[حج ابراهیمی]] میدانسته، خود نیز به آن [[اقرار]] داشتند. این [[بدعت]]، تا [[ظهور اسلام]] نیز ادامه داشت. خداوند با نزول آیه {{متن قرآن|ثُمَّ أَفِيضُوا مِنْ حَيْثُ أَفَاضَ النَّاسُ وَاسْتَغْفِرُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«سپس از همانجا که مردم رهسپار میشوند رهسپار شوید و از خداوند آمرزش بخواهید، به راستی خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره بقره، آیه ۱۹۹.</ref> همگی را [[دستور]] داد تا به عرفات وقوف کرده، از آنجا به [[مشعرالحرام]] و سپس به مِنا کُوچ کنند{{متن قرآن|فَإِذَا أَفَضْتُمْ مِنْ عَرَفَاتٍ فَاذْكُرُوا اللَّهَ عِنْدَ الْمَشْعَرِ الْحَرَامِ وَاذْكُرُوهُ كَمَا هَدَاكُمْ وَإِنْ كُنْتُمْ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الضَّالِّينَ}}<ref>«بر شما گناهی نیست که (در ایام حج) بخششی از پروردگار خود بخواهید پس چون از عرفات رهسپار شدید در مشعر الحرام خداوند را یاد کنید و او را همانگونه که رهنمودتان داده است فرا یاد آورید و بیگمان پیش از آن از گمراهان بودید» سوره بقره، آیه ۱۹۸.</ref> | از بدعتهای دیگری که کنانیها همپای [[مشرکان قریش]] در [[مراسم حج]] نهادند، ترک وقوف در [[عرفه]] بود. آنها از سر [[همراهی]] با [[قریش]] در موسم [[حج]] در [[مکه]] میماندند و به [[عرفات]] نمیرفتند، در حالی که وقوف در عرفه را از [[مناسک]] [[حج ابراهیمی]] میدانسته، خود نیز به آن [[اقرار]] داشتند. این [[بدعت]]، تا [[ظهور اسلام]] نیز ادامه داشت. خداوند با نزول آیه {{متن قرآن|ثُمَّ أَفِيضُوا مِنْ حَيْثُ أَفَاضَ النَّاسُ وَاسْتَغْفِرُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«سپس از همانجا که مردم رهسپار میشوند رهسپار شوید و از خداوند آمرزش بخواهید، به راستی خداوند آمرزندهای بخشاینده است» سوره بقره، آیه ۱۹۹.</ref> همگی را [[دستور]] داد تا به عرفات وقوف کرده، از آنجا به [[مشعرالحرام]] و سپس به مِنا کُوچ کنند{{متن قرآن|فَإِذَا أَفَضْتُمْ مِنْ عَرَفَاتٍ فَاذْكُرُوا اللَّهَ عِنْدَ الْمَشْعَرِ الْحَرَامِ وَاذْكُرُوهُ كَمَا هَدَاكُمْ وَإِنْ كُنْتُمْ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الضَّالِّينَ}}<ref>«بر شما گناهی نیست که (در ایام حج) بخششی از پروردگار خود بخواهید پس چون از عرفات رهسپار شدید در مشعر الحرام خداوند را یاد کنید و او را همانگونه که رهنمودتان داده است فرا یاد آورید و بیگمان پیش از آن از گمراهان بودید» سوره بقره، آیه ۱۹۸.</ref><ref>جامع البیان، مج ۲، ج ۲، ص ۳۹۸ ـ ۴۰۰.</ref>. | ||
[[طواف]] با [[بدن]] عریان، از دیگر بدعتهای بنیکنانه بود. آنان این گونه طواف را [[تقلید]] از نیاکان و [[فرمان خدا]] میپنداشتند.<ref>التکمیل و الاتمام، ص ۱۴۸ ـ ۱۴۹.</ref> [[خداوند]] برای [[تکذیب]] آنها این [[آیه]] را فرو فرستاد {{متن قرآن|وَإِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً قَالُوا وَجَدْنَا عَلَيْهَا آبَاءَنَا وَاللَّهُ أَمَرَنَا بِهَا قُلْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ أَتَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«و چون کاری زشت کنند گویند: پدرانمان را بر همین کار یافتهایم و خداوند ما را به آن فرمان داده است، بگو: بیگمان خداوند به کار زشت فرمان نمیدهد؛ آیا درباره خداوند چیزی میگویید که نمیدانید؟» سوره اعراف، آیه ۲۸.</ref> گفته شده: بدعتها و تحریفهای یاد شده همچنین [[تعصب]] فراوان بنیکنانه در [[حفاظت]] [[کعبه]] و اهتمام به [[مناسک]] [[حج]] بر اثر "حُمْسی" بودن آنان بوده است؛ بنیکنانه از جمله [[قریش]] و قبایلی دیگر از "حمس" به شمار میآمدند. حمسیها، خود را [[برتر]] و نسبت به [[مراسم]] و مناسک حج محکمتر میپنداشتند، از این رو، جابه جایی، [[تحریف]]، [[بدعت]] و [[تغییر]] در مناسک حج را [[حق]] خود میدانستند و بیش از دیگران به نگهداری کعبه اهمیت میدادند<ref>السیر و المغازی، ص ۶۱، ۱۲۰؛ اخبار مکه، ج ۱، ص ۱۷۷ ـ ۱۷۹.</ref> | [[طواف]] با [[بدن]] عریان، از دیگر بدعتهای بنیکنانه بود. آنان این گونه طواف را [[تقلید]] از نیاکان و [[فرمان خدا]] میپنداشتند.<ref>التکمیل و الاتمام، ص ۱۴۸ ـ ۱۴۹.</ref> [[خداوند]] برای [[تکذیب]] آنها این [[آیه]] را فرو فرستاد {{متن قرآن|وَإِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً قَالُوا وَجَدْنَا عَلَيْهَا آبَاءَنَا وَاللَّهُ أَمَرَنَا بِهَا قُلْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ أَتَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«و چون کاری زشت کنند گویند: پدرانمان را بر همین کار یافتهایم و خداوند ما را به آن فرمان داده است، بگو: بیگمان خداوند به کار زشت فرمان نمیدهد؛ آیا درباره خداوند چیزی میگویید که نمیدانید؟» سوره اعراف، آیه ۲۸.</ref> گفته شده: بدعتها و تحریفهای یاد شده همچنین [[تعصب]] فراوان بنیکنانه در [[حفاظت]] [[کعبه]] و اهتمام به [[مناسک]] [[حج]] بر اثر "حُمْسی" بودن آنان بوده است؛ بنیکنانه از جمله [[قریش]] و قبایلی دیگر از "حمس" به شمار میآمدند. حمسیها، خود را [[برتر]] و نسبت به [[مراسم]] و مناسک حج محکمتر میپنداشتند، از این رو، جابه جایی، [[تحریف]]، [[بدعت]] و [[تغییر]] در مناسک حج را [[حق]] خود میدانستند و بیش از دیگران به نگهداری کعبه اهمیت میدادند<ref>السیر و المغازی، ص ۶۱، ۱۲۰؛ اخبار مکه، ج ۱، ص ۱۷۷ ـ ۱۷۹.</ref><ref>[[علی محمدی یدک|محمدی یدک، علی]]، [[بنی کنانه (مقاله)|مقاله «بنی کنانه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۶ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۶.</ref> | ||
==[[اعتقاد]] به [[فرزند داشتن]] خداوند== | ==[[اعتقاد]] به [[فرزند داشتن]] خداوند== | ||
کنانیان میپنداشتند [[فرشتگان]] [[دختران]] خدایند، در حالی که خداوند در آیه {{متن قرآن|وَيَجْعَلُونَ لِلَّهِ الْبَنَاتِ سُبْحَانَهُ وَلَهُمْ مَا يَشْتَهُونَ}}<ref>«و دختران را برای خداوند میپندارند- پاکاکه اوست- و برای خودشان آنچه خود میخواهند» سوره نحل، آیه ۵۷.</ref> با اشاره به این اعتقاد [[نادرست]]، خود را از داشتن فرزند منزه دانسته، میفرماید. | کنانیان میپنداشتند [[فرشتگان]] [[دختران]] خدایند، در حالی که خداوند در آیه {{متن قرآن|وَيَجْعَلُونَ لِلَّهِ الْبَنَاتِ سُبْحَانَهُ وَلَهُمْ مَا يَشْتَهُونَ}}<ref>«و دختران را برای خداوند میپندارند- پاکاکه اوست- و برای خودشان آنچه خود میخواهند» سوره نحل، آیه ۵۷.</ref> با اشاره به این اعتقاد [[نادرست]]، خود را از داشتن فرزند منزه دانسته، میفرماید. | ||
برخی گزارشها [[نزول]] این آیه را درباره [[کنانه]] و [[خزاعه]] میدانند.<ref>تفسیر قرطبی، ج ۱۰، ص ۱۱۶.</ref> بنیکنانه با [[اصرار]] میگفتند: [[خدا]] با [[جنیّان]] [[ازدواج]] کرده و حاصل آن دخترانی به نام [[ملائکه]] است.<ref>فسیر قرطبی، ج ۱۵، ص ۱۳۴ ـ ۱۳۵.</ref> خداوند با فرود آوردن آیه {{متن قرآن|وَجَعَلُوا بَيْنَهُ وَبَيْنَ الْجِنَّةِ نَسَبًا وَلَقَدْ عَلِمَتِ الْجِنَّةُ إِنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ}}<ref>«و میان او و پریان، خویشی نهادند و بیگمان پریان میدانند که آنان را (برای حسابرسی) حاضر میآورند» سوره صافات، آیه ۱۵۸.</ref> دراین باره، از احضار [[جنیان]] برای [[کیفر]] در [[روز قیامت]] خبر داده و نسبت میان آنان با خدا را نسبت [[عبودیت]] و [[ربوبیت]] دانسته نه نسبت ولادت و [[فرزندی]]<ref>المیزان، ج ۱۷، ص ۱۷۳.</ref> | برخی گزارشها [[نزول]] این آیه را درباره [[کنانه]] و [[خزاعه]] میدانند.<ref>تفسیر قرطبی، ج ۱۰، ص ۱۱۶.</ref> بنیکنانه با [[اصرار]] میگفتند: [[خدا]] با [[جنیّان]] [[ازدواج]] کرده و حاصل آن دخترانی به نام [[ملائکه]] است.<ref>فسیر قرطبی، ج ۱۵، ص ۱۳۴ ـ ۱۳۵.</ref> خداوند با فرود آوردن آیه {{متن قرآن|وَجَعَلُوا بَيْنَهُ وَبَيْنَ الْجِنَّةِ نَسَبًا وَلَقَدْ عَلِمَتِ الْجِنَّةُ إِنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ}}<ref>«و میان او و پریان، خویشی نهادند و بیگمان پریان میدانند که آنان را (برای حسابرسی) حاضر میآورند» سوره صافات، آیه ۱۵۸.</ref> دراین باره، از احضار [[جنیان]] برای [[کیفر]] در [[روز قیامت]] خبر داده و نسبت میان آنان با خدا را نسبت [[عبودیت]] و [[ربوبیت]] دانسته نه نسبت ولادت و [[فرزندی]]<ref>المیزان، ج ۱۷، ص ۱۷۳.</ref><ref>[[علی محمدی یدک|محمدی یدک، علی]]، [[بنی کنانه (مقاله)|مقاله «بنی کنانه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۶ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۶.</ref> | ||
==[[بت پرستی]]== | ==[[بت پرستی]]== | ||
خط ۷۲: | خط ۷۲: | ||
برخی دیگر از اعضا و تیرههای کنانی [[سال نهم هجری]] معروف به "عامالوفود" در کنار دیگر هیئتها و گروهها نزد پیامبر آمده، [[اسلام]] آوردند که در این میان میتوان به هیئتهای بنیعلیم به [[ریاست]] قطن و [[أنس]] پسران [[حارثه]]، بنیلیث به ریاست [[صعب بن جثامه]] و بنیبکیر به ریاست [[عدی بن شراحیل]] اشاره کرد.<ref>تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۶۱.</ref> بر این اساس عمده کنانیان تا سالهای پایانی [[حیات پیامبر]] [[مسلمان]] نشدند. نبردهای [[خیبر]]،<ref>انساب الاشراف، ج ۱۱، ص ۱۲۹ ـ ۱۳۰، ۱۳۴.</ref>[[حنین]]،<ref> النسب، ص ۲۲۲؛ انساب الأشراف، ج ۱۱، ص ۱۳۰.</ref> [[فتح مکه]]<ref> المغازی، ج ۲، ص ۸۲۰.</ref> و چندین [[غزوه]] و سریه دیگر از میدانهایی بود که معدود مسلمانان [[کنانه]] در آنها شرکت کردند. | برخی دیگر از اعضا و تیرههای کنانی [[سال نهم هجری]] معروف به "عامالوفود" در کنار دیگر هیئتها و گروهها نزد پیامبر آمده، [[اسلام]] آوردند که در این میان میتوان به هیئتهای بنیعلیم به [[ریاست]] قطن و [[أنس]] پسران [[حارثه]]، بنیلیث به ریاست [[صعب بن جثامه]] و بنیبکیر به ریاست [[عدی بن شراحیل]] اشاره کرد.<ref>تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۶۱.</ref> بر این اساس عمده کنانیان تا سالهای پایانی [[حیات پیامبر]] [[مسلمان]] نشدند. نبردهای [[خیبر]]،<ref>انساب الاشراف، ج ۱۱، ص ۱۲۹ ـ ۱۳۰، ۱۳۴.</ref>[[حنین]]،<ref> النسب، ص ۲۲۲؛ انساب الأشراف، ج ۱۱، ص ۱۳۰.</ref> [[فتح مکه]]<ref> المغازی، ج ۲، ص ۸۲۰.</ref> و چندین [[غزوه]] و سریه دیگر از میدانهایی بود که معدود مسلمانان [[کنانه]] در آنها شرکت کردند. | ||
[[اعتماد]] پیامبر به بعضی از مسلمانان بنیکنانه چنان بود که وقتی برای [[حج]] یا غزوهای به بیرون از [[مدینه]] میرفت، کسی از کنانیها را در جای خود مینشاند. عویف بن أضبط،<ref> اسدالغابه، ج ۴، ص ۱۵۷؛ الاصابه، ج ۴، ص ۶۱۹.</ref>[[کلثوم بن حصین]] <ref>جمهرة النسب، ص ۲۲۶؛ النسب، ص ۲۲۲؛ انساب الاشراف، ج ۱۱، ص ۱۳۰ ـ ۱۳۱.</ref> و [[سباع بن عرفطه]] <ref>مسند احمد، ج ۲، ص ۳۴۵؛ المستدرک، ج ۲، ص ۳۳.</ref> از این جمله بودهاند. [[پیامبر]] از برخی [[مسلمانان]] کنانی برای اجرای مأموریتهای ویژه کمک میگرفت؛ از جمله [[عمرو بن امیه]] ضمری که [[رسول خدا]] او را برای چند [[مأموریت]] به کار گرفت؛ [[قتل]] [[ابو سفیان]]، [[دعوت]] [[نجاشی]] به [[اسلام]]، استقبال از [[سپاه]] جعفربن [[ابی طالب]]، برگرداندن جنازه [[خبیب بن عدی]] از [[یاران پیامبر]] و...؛<ref>جمهرة النسب، ج ۱، ص ۲۱۶؛ النسب، ص ۲۲۲؛ انسابالاشراف، ج ۱۱، ص ۱۲۰ ـ ۱۲۱.</ref>همچنین [[ابوجعد ضمری]] را برای فراخوانی قومش در [[غزوه]] [[فتح مکه]] به میان قبیلهاش فرستاد<ref> انساب الاشراف، ج ۱۱، ص ۱۲۲.</ref> | [[اعتماد]] پیامبر به بعضی از مسلمانان بنیکنانه چنان بود که وقتی برای [[حج]] یا غزوهای به بیرون از [[مدینه]] میرفت، کسی از کنانیها را در جای خود مینشاند. عویف بن أضبط،<ref> اسدالغابه، ج ۴، ص ۱۵۷؛ الاصابه، ج ۴، ص ۶۱۹.</ref>[[کلثوم بن حصین]] <ref>جمهرة النسب، ص ۲۲۶؛ النسب، ص ۲۲۲؛ انساب الاشراف، ج ۱۱، ص ۱۳۰ ـ ۱۳۱.</ref> و [[سباع بن عرفطه]] <ref>مسند احمد، ج ۲، ص ۳۴۵؛ المستدرک، ج ۲، ص ۳۳.</ref> از این جمله بودهاند. [[پیامبر]] از برخی [[مسلمانان]] کنانی برای اجرای مأموریتهای ویژه کمک میگرفت؛ از جمله [[عمرو بن امیه]] ضمری که [[رسول خدا]] او را برای چند [[مأموریت]] به کار گرفت؛ [[قتل]] [[ابو سفیان]]، [[دعوت]] [[نجاشی]] به [[اسلام]]، استقبال از [[سپاه]] جعفربن [[ابی طالب]]، برگرداندن جنازه [[خبیب بن عدی]] از [[یاران پیامبر]] و...؛<ref>جمهرة النسب، ج ۱، ص ۲۱۶؛ النسب، ص ۲۲۲؛ انسابالاشراف، ج ۱۱، ص ۱۲۰ ـ ۱۲۱.</ref>همچنین [[ابوجعد ضمری]] را برای فراخوانی قومش در [[غزوه]] [[فتح مکه]] به میان قبیلهاش فرستاد<ref> انساب الاشراف، ج ۱۱، ص ۱۲۲.</ref><ref>[[علی محمدی یدک|محمدی یدک، علی]]، [[بنی کنانه (مقاله)|مقاله «بنی کنانه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۶ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۶.</ref> | ||
==مشاهیر [[کنانی]]== | ==مشاهیر [[کنانی]]== | ||
خط ۸۲: | خط ۸۲: | ||
==واژگان کنانی در [[قرآن]]== | ==واژگان کنانی در [[قرآن]]== | ||
بر پایه گزارشی، گروهی از واژگان قرآن به لهجه و لغت [[کنانه]] نازل شده است. [[سیوطی]] در گزارشی ۱۷ نمونه از این واژهها را بر میشمرده که عبارتاند از: {{متن قرآن|السُّفَهَاءُ}} ([[نادانان]])، {{متن قرآن|خَاسِئِينَ}} (رانده شدگان)، {{متن قرآن|شَطْرَ}} (سمت و سو)، {{متن قرآن|خَلَاقٍ}} (بهره)، {{متن قرآن|مْلَوْ كَا}} ([[آزاد]])، {{متن قرآن|قَبِيلًا}} (رویارو)، {{متن قرآن|مُعْجِزِينَ}} ([[ناتوان]] کنندگان) {{متن قرآن|يَعْزُبُ}} (پنهان میشود)، {{متن قرآن|وَلَا تَرْكَنُوا}} (متمایل نشوید)، {{متن قرآن|فَجْوَةٍ}} (جای وسیع)، {{متن قرآن|مٌ وَإِلَّا}} ([[پناه]] و گریزگاه)، {{متن قرآن|مُبْلِسُونَ}} (ناامیدان)، {{متن قرآن|دْحُورًا}} (رانده شدن)، {{متن قرآن|الْخَرَّاصُونَ}} ([[دروغگویان]])، {{متن قرآن|أَسْفَارًا}} (نوشتهها)، {{متن قرآن|أُقِّتَتْ}} (جمعشده)، {{متن قرآن|كَنُودٌ}} ([[ناسپاس]])<ref>الاتقان، ج ۱، ص ۴۱۹.</ref> | بر پایه گزارشی، گروهی از واژگان قرآن به لهجه و لغت [[کنانه]] نازل شده است. [[سیوطی]] در گزارشی ۱۷ نمونه از این واژهها را بر میشمرده که عبارتاند از: {{متن قرآن|السُّفَهَاءُ}} ([[نادانان]])، {{متن قرآن|خَاسِئِينَ}} (رانده شدگان)، {{متن قرآن|شَطْرَ}} (سمت و سو)، {{متن قرآن|خَلَاقٍ}} (بهره)، {{متن قرآن|مْلَوْ كَا}} ([[آزاد]])، {{متن قرآن|قَبِيلًا}} (رویارو)، {{متن قرآن|مُعْجِزِينَ}} ([[ناتوان]] کنندگان) {{متن قرآن|يَعْزُبُ}} (پنهان میشود)، {{متن قرآن|وَلَا تَرْكَنُوا}} (متمایل نشوید)، {{متن قرآن|فَجْوَةٍ}} (جای وسیع)، {{متن قرآن|مٌ وَإِلَّا}} ([[پناه]] و گریزگاه)، {{متن قرآن|مُبْلِسُونَ}} (ناامیدان)، {{متن قرآن|دْحُورًا}} (رانده شدن)، {{متن قرآن|الْخَرَّاصُونَ}} ([[دروغگویان]])، {{متن قرآن|أَسْفَارًا}} (نوشتهها)، {{متن قرآن|أُقِّتَتْ}} (جمعشده)، {{متن قرآن|كَنُودٌ}} ([[ناسپاس]])<ref>الاتقان، ج ۱، ص ۴۱۹.</ref><ref>[[علی محمدی یدک|محمدی یدک، علی]]، [[بنی کنانه (مقاله)|مقاله «بنی کنانه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۶ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۶.</ref> | ||
== منابع == | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
#[[پرونده:000057.jpg|22px]] [[علی محمدی یدک|محمدی یدک، علی]]، [[بنی کنانه (مقاله)|مقاله «بنی کنانه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۶ (کتاب)|'''دائرة المعارف قرآن کریم ج۶''']] | # [[پرونده:000057.jpg|22px]] [[علی محمدی یدک|محمدی یدک، علی]]، [[بنی کنانه (مقاله)|مقاله «بنی کنانه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۶ (کتاب)|'''دائرة المعارف قرآن کریم ج۶''']] | ||
#[[پرونده:54567.jpg|22px]] [[علی محمدی یدک|محمدی یدک، علی]]، [[بنی کنانه (مقاله)|مقاله «بنی کنانه»]]، [[دانشنامه حج و حرمین شریفین ج۴ (کتاب)|'''دانشنامه حج و حرمین شریفین ج۴''']] | # [[پرونده:54567.jpg|22px]] [[علی محمدی یدک|محمدی یدک، علی]]، [[بنی کنانه (مقاله)|مقاله «بنی کنانه»]]، [[دانشنامه حج و حرمین شریفین ج۴ (کتاب)|'''دانشنامه حج و حرمین شریفین ج۴''']] | ||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||