چرا گریز از امام و آرمان‌ها را از آسیب‌های فردی انتظار شمرده‌اند؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
چرا گریز از امام و آرمان‌ها را از آسیب‌های فردی انتظار شمرده‌اند؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت
مدخل بالاترمهدویت / آشنایی با معارف مهدویت / کلیاتی از مهدویت / فرهنگ مهدویت
مدخل اصلیآسیب‌شناسی مهدویت
تعداد پاسخ۱ پاسخ

چرا گریز از امام و آرمان‌ها را از آسیب‌های فردی انتظار شمرده‌اند؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث مهدویت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. در ذیل، پاسخ به این پرسش را بیابید. تلاش بر این است که پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه این پرسش، در یک پاسخ جامع اجمالی تدوین گردد. پرسش‌های وابسته به این سؤال در انتهای صفحه قرار دارند.

پاسخ نخست

سید محمد میرتبار

حجت الاسلام و المسلمین سید محمد میرتبار، در کتاب «آسیب‌شناسی جامعه منتظر» در این‌باره گفته است:

«یکی از ضروریات حیات بشری، زندگی در دنیا به عنوان بخشی از آن حیات و زندگی مستمر است. از آنجا که اسلام، حیات بشری را از دو مجموعه که به لحاظ شکلی و ظاهری از یک دیگر متمایز هستند می‌داند، زندگی در دنیا و سپس معاد را در راستای هم قرار می‌دهد. تأثیر و تأثر این دو بخش، لوازمی را در باورها ایجاد می‌کند و همین امر به سطح هنجارها کشیده می‌شود؛ بنابراین، باورهای ذهنی و قالب‌های عمل می‌بایست به گونه‌ای شکل گیرد که متناسب با آن باور اصولی و بنیادی باشد. بر همین اساس، دنیاگرایی به معنای دلبستگی و سرسپردگی به دنیا از آنجا که باعث فراموشی آخرت می‌گردد، مذموم شناخته می‌شود. این غفلت در شکل‌گیری قالب‌های ذهنی، تعریف ارزش‌ها و هنجارهای عمل مؤثر می‌افتد. چنانکه در دوره‌های مختلف تاریخ - به ویژه دوران زندگی معصومان (ع) - دنیاگرایی برخی عناصر، تأثیر زایدالوصفی در کنش‌های اجتماعی آنان داشته است که از پیمان‌شکنی تا کفر و خروج از دین را شامل می‌شد[۱]. ترس از امام در مراحل بعدی، به ایجاد دوگانگی در تمایلات و نهایتاً بروز نفرت از امام منتهی می‌شود. هنگامی که افراد به وضعیت کنونی زندگی خود بسنده کرده و به کسی که می‌خواهد این وضع زندگی را تغییر دهد، شناخت کافی ندارند، رفته رفته از این عامل تغییر، تنفّر یافته و درصدد مقابله با آن برمی‌خیزند»[۲].

منبع‌شناسی جامع مهدویت

پانویس

  1. ر.ک: نهج‌البلاغه، خطبه ۳، ص۴۹.
  2. میرتبار، سید محمد، آسیب‌شناسی جامعه منتظر ص ۱۷۳،