اسحاق قمی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

آشنایی اجمالی

اسحاق القمی[۱] در یک سند روایت تفسیر کنز الدقائق و به نقل از علل الشرائع آمده است:

«في كتاب علل الشرائع، بإسناده[۲] إلی إِسْحَاقَ الْقُمِّيِّ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أَبِي جَعْفَرٍ الْبَاقِرِ(ع) فَقُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ أَخْبِرْنِي عَنِ الْمُؤْمِنِ يَزْنِي قَالَ لَا قُلْتُ فَيَلُوطُ قَالَ لَا قُلْتُ فَيَشْرَبُ الْمُسْكِرَ قَالَ لَا قُلْتُ فَيُذْنِبُ قَالَ نَعَمْ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ لَا يَزْنِي وَ لَا يَلُوطُ وَ لَا يَرْتَكِبُ السَّيِّئَاتِ فَأَيُّ شَيْءٍ ذَنْبُهُ فَقَالَ يَا إِسْحَاقُ قَالَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى ﴿الَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ كَبَائِرَ الْإِثْمِ وَالْفَوَاحِشَ إِلَّا اللَّمَمَ[۳] وَ قَدْ يُلِمُّ الْمُؤْمِنُ بِالشَّيْءِ الَّذِي لَيْسَ فِيهِ مُرَادٌ»[۴].[۵]

شرح حال راوی

سه شخص با عناوین ذیل در کتب رجالی قدما ذکر شده‌اند:

  1. اسحاق القمی: شیخ طوسی در کتاب رجال خود، او را از اصحاب امام باقر(ع) شمرده[۶] و در الفهرست وی را صاحب کتاب معرفی، و طریق خود را این گونه ذکر کرده است: "أخبرنا به أحمد بن عبدون عن أبي طالب الأنباري عن حميد بن زیاد عن أحمد بن زيد الخزاعي عن إسحاق القمي"[۷]. اسحاق القمی، غیر از روایت یاد شده، روایت دیگری نیز از امام باقر(ع) نقل کرده است[۸].
  2. اسحاق بن عبدالله اشعری قمی: شیخ طوسی وی را در کتاب رجال در اصحاب امام صادق(ع)[۹] عنوان کرده است.
  3. اسحاق بن عبدالله بن سعد الأشعری القمی که نجاشی او را از راویان امام صادق و امام کاظم(ع) و صاحب کتاب معرفی، و طریق خود را این گونه ذکر کرده است: "أخبرنا أحمد بن عبدالواحد عن علي بن حبشي عن حميد عن علي بن بزرج عنه"[۱۰]. در اسناد روایات نیز از امام صادق و امام کاظم(ع) روایت کرده است[۱۱].

بسیاری از رجالیان، اتحاد عناوین فوق را محتمل و بعضی هم استظهار و برخی هم آن را قطعی دانسته‌اند[۱۲].

دو دلیل برای این اتحاد اقامه شده است:

  1. اتحاد در طبقه.
  2. عدم ذکر اسحاق بن عبدالله بن سعد اشعری در الفهرست و عدم ذکر اسحاق القمی در رجال نجاشی.

به سخن دیگر نجاشی، اسحاق بن عبدالله بن سعد را در رجال خودش ذکر، و او را صاحب کتاب معرفی کرده[۱۳]؛ ولی از اسحاق القمی نام نبرده، چنان که شیخ طوسی از اسحاق القمی یاد و او را صاحب کتاب معرفی کرده[۱۴]؛ اما از اسحاق بن عبدالله بن سعد نام نبرده است، با اینکه موضوع هر دو کتاب (فهرست شیخ طوسی و رجال النجاشی) یاد کرد مصنفات راویان شیعی است.

بر این اساس، اگر اینها دو راوی مستقل و هر دو هم دارای اثر علمی بودند، می‌بایست هر دو عنوان هم در رجال النجاشی ذکر می‌شدند و هم در الفهرست شیخ طوسی، در حالی که شیخ طوسی به عنوان اسحاق القمی بسنده کرده و نجاشی به عنوان اسحاق بن عبدالله بن سعد.[۱۵]

تحقیق

تردیدی در اتحاد اسحاق بن عبدالله الأشعری القمی که در رجال الطوسی از اصحاب امام صادق(ع) شمرده شده، با اسحاق بن عبدالله بن سعد بن مالک اشعری قمی که در رجال النجاشی عنوان شده و صاحب کتاب معرفی شده نیست؛ زیرا هر دو به تصریح شیخ طوسی و نجاشی از راویان امام صادق(ع) است و اسناد روایات نیز آن را تأیید می‌کند و از جهت اسم و لقب هم یکی هستند.

چنان که اتحاد اسحاق بن عبدالله بن سعد الأشعری مذکور در رجال نجاشی، با اسحاق القمی که در فهرست شیخ طوسی ذکر شده، قطعی است؛ زیرا هر دو صاحب کتاب معرفی شدند و هر دو در یک طبقه قرار دارند، چون حمید بن زیاد با یک واسطه کتاب آن دو را نقل کرده است؛ با این تفاوت که در فهرست شیخ طوسی به واسطه أحمد بن زید الخزاعی و در رجال نجاشی به واسطه علی بن بزرج.

اما اتحادشان با اسحاق القمی در سند که از امام باقر(ع) روایت کرده و شیخ طوسی او را از اصحاب آن حضرت شمرده است، به جهت بُعد طبقه منتفی است.

بر این اساس، اسحاق القمی از راویان مجهول و مهمل شمرده می‌گردد؛ زیرا جرح و تعدیل درباره‌اش نرسیده است؛ ولی از روایت مذکور امامی بودنش برداشت می‌شود؛ نه از آن جهت که در رجال شیخ طوسی عنوان شده است، چنان که علامه مامقانی معتقد است[۱۶].[۱۷]

طبقه راوی

تاریخ ولادت و وفات اسحاق القمی مشخص نیست و تنها شیخ طوسی از او در اصحاب امام باقر(ع) یاد کرده است[۱۸].[۱۹]

استادان و شاگردان راوی

در اسناد روایات، بنان الجوزی، عبدالله بن محمد همدانی و احمد بن زید خزاعی[۲۰] از اسحاق القمی روایت کرده‌اند که از شاگردان حدیثی وی شمرده می‌شوند.[۲۱]

جایگاه حدیثی راوی

همان طور که در شرح حال راوی گذشت، اتحاد اسحاق القمی با عناوین موجود در کتب رجالی، به دلیل بعد طبقه، منتفی است، پس طبق قاعده از راویان مجهول یا مهمل شمرده می‌گردد .[۲۲]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. ر.ک: الفهرست (طوسی)، ص۴۰، ش۵۵؛ رجال الطوسی، ص۱۲۶، ش۱۲۷۵؛ معالم العلماء، ص۶۳، ش۱۳۶؛ جامع الرواه، ج۱، ص۸۷؛ منتهی المقال، ج۲، ص۲۹، ش۳۰۸؛ تنقیح المقال، ج۹، ص۱۸۲، ش۱۹۹۸؛ أعیان الشیعه، ج۳، ص۲۷۷؛ مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۱، ص۵۷۸، ش۸۹؛ معجم رجال الحدیث، ج۳، ص۲۱۱ (ش۱۱۶۰) و ۲۳۹ (ش ۱۲۱۳)؛ قاموس الرجال، ج۱، ص۷۷۴، ش۷۲۵.
  2. «حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَى بْنِ الْمُتَوَكِّلِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ السَّعْدَآبَادِيُّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِيهِ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مُحَمَّدٍ الْهَمْدَانِيُّ عَنْ إِسْحَاقَ الْقُمِّيِّ...»؛ (علل الشرائع، ج۲، ص۴۸۹، ح۱).
  3. همانان که از گناهان بزرگ و کارهای زشت- مگر گناهان کوچک- پرهیز می‌کنند، بی‌گمان پروردگارت را آمرزشی گسترده است، او آن هنگام که شما را از زمین پدید آورد و آن هنگام که شما جنین‌هایی در شکم مادرانتان بودید به شما داناتر بود پس خود را به پاکی نستأیید که او ب سوره نجم، آیه ۳۲.
  4. تفسیر کنز الدقائق، ج۱۲، ص۵۰۵ به نقل از علل الشرائع، ج۲، ص۴۸۹، ح۱.
  5. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۳، ص ۵۰۶.
  6. رجال الطوسی، ص۱۲۶، ش۱۲۷۵.
  7. الفهرست (طوسی)، ص۴۰، ش۵۵.
  8. «حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُوسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَسَدٍ الْخَزَّازِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ الْخُرَاسَانِيِّ مَوْلَى جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ بُنَانٍ الْجَوْزِيِّ عَنْ إِسْحَاقَ الْقُمِّيِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ(ع) جُعِلْتُ فِدَاكَ مَا قَدْرُ الْإِمَامِ قَالَ يَسْمَعُ فِي بَطْنِ أُمِّهِ فَإِذَا وَصَلَ إِلَى الْأَرْضِ كَانَ عَلَى مَنْكِبِهِ الْأَيْمَنِ مَكْتُوباً ﴿وَتَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ صِدْقًا وَعَدْلًا لَا مُبَدِّلَ لِكَلِمَاتِهِ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ ثُمَّ يَبْعَثُ أَيْضاً لَهُ عَمُوداً مِنْ نُورٍ تَحْتَ بُطْنَانِ الْعَرْشِ إِلَى الْأَرْضِ يَرَى فِيهِ أَعْمَالَ الْخَلَائِقِ كُلَّهَا ثُمَّ يَتَشَعَّبُ لَهُ عَمُودٌ آخَرُ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِلَى أُذُنِ الْإِمَامِ كُلَّمَا احْتَاجَ إِلَى مَزْيَدٍ أُفْرِغَ فِيهِ إِفْرَاغاً»؛ (بصائر الدرجات، ج۱، ص۴۲۳، ح۹).
  9. رجال الطوسی، ص۱۶۲، ش۱۸۳۷.
  10. رجال النجاشی، ص۷۳، ش۱۷۴.
  11. زکریا بن آدم القمی؛ عن إسحاق بن عبدالله بن سعد بن مالک الأشعری قال سمعت أبا عبدالله(ع) (الأمالی (طوسی)، ص۴۴۳). محمد بن أبی عمیر، عن إسحاق بن عبدالله الأشعری عن أبی عبدالله(ع). (الاستبصار، ج۱، ص۴۷۹) محمد بن سهل عن أبیه عن اسحاق بن عبدالله قال: سألت أبا الحسن موسی(ع). (الاستبصار، ج۲، ص۲۴۸، ح۱۱).
  12. ر.ک: جامع الرواه، ج۱، ص۸۷؛ منتهی المقال، ج۲، ص۲۹، ش۳۰۸؛ معراج أهل الکمال، ج۱، ص۲۱۹؛ أعیان الشیعه، ج۳، ص۲۷۷؛ معجم رجال الحدیث، ج۳، ص۲۱۱ (ش۱۱۶۰) و ۲۳۹ (ش ۱۲۱۳)؛ مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۱، ص۵۷۸، ش۸۹.
  13. رجال النجاشی، ص۷۳، ش۱۷۴.
  14. الفهرست (طوسی)، ص۴۰، ش۵۵.
  15. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۳، ص ۵۰۷-۵۰۹.
  16. و علی أی حال، فظاهر الشیخ کونه إمامیا؛ (تنقیح المقال، ج۹، ص۱۸۲، ش۱۹۹۸).
  17. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۳، ص ۵۰۹-۵۱۰.
  18. رجال الطوسی، ص۱۲۶، ش۱۲۷۵.
  19. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۳، ص ۵۱۰.
  20. ر.ک: بصائرالدرجات، ج۱، ص۴۴۲، ح۶؛ علل الشرائع، ج۲، ص۴۸۹، ح۱؛ الفهرست (طوسی)، ص۴۰، ش۵۵.
  21. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۳، ص ۵۱۰.
  22. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۳، ص ۵۱۰.