جندب بن سلمی مدلجی
آشنایی اجمالی
وی از تیره بنوشنوق[۱]. اینکه او را «مُدلِجی» خواندهاند شاید به سبب شهرت بنو مدلج باشد؛ زیرا بنوشنوق و بنو مدلج برادرند و هر یک تیرهای مستقل از مرة بن عبد مناة هستند[۲]. ابن حجر[۳]، در بخش سوم کتابش (مخضرمین) از جندب یاد کرده، میگوید: جندب در سال یازدهم در شمار مرتدان درآمد و فرمانده تعدادی از بنوشنوق و خزاعه و برخی از کنانه بود که در تهامه(قلمرو عتاب بن اسید) گرد آمده بودند. از این رو عتاب بن اسید، برادرش خالد بن اسید را به تهامه فرستاد تا جمع آنان را پراکنده کند. خالد در ابارق با آنان درگیر شد و جمع آنان را پراکنده کرد و جندب جان سالم به در برد. جندب سپس با خواندن شعری پشیمانی خود را اعلام کرد و به یگانگی خداوند شهادت داد[۴].[۵]
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ ابن حجر، الاصابه ج۱، ص۶۳۹؛ که در الاصابه به خطا بئی سوق ثبت شده است و در اصل از مزة بن عبد مناة بن کنانه بود ابن حزم، جمهرة أنساب العرب، ص۱۸۷.
- ↑ ر. ک: ابن حزم، جمهرة أنساب العرب، ص۱۸۷.
- ↑ ابن حجر، الاصابه ج۱، ص۶۳۹.
- ↑ طبری، تاریخ طبری، ج۳، ص۳۱۹؛ نیز، ر. ک: ابن حجر، الاصابه ج۱، ص۶۳۹.
- ↑ خانجانی، قاسم، مقاله «جندب بن سلام هذلی»، دانشنامه سیره نبوی ج۲، ص ۴۲۳.