عبدالله بن محمد بن عقیل

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

جدّ وی (عقیل) برادر امام علی(ع) و چهره‌ای شناخته شده و نام‌دار است. نسل عقیل تنها از طریق فرزندش محمد تداوم یافت و محمد نیز صاحب سه فرزند پسر به نام‌های: قاسم، عبدالرحمن و عبداللّه شد و نسل او تنها در فرزندان عبداللّه ادامه یافت.

مادر عبداللّه زینب صغری دختر امام علی(ع) است و به بیانی دیگر، پدر و مادر وی دختر عمو و پسر عمو بوده‌اند.

دانشمندان شیعه و سنّی از ویژگی‌های شخصی او سخنی نگفته‌اند و تنها ابن قتیبه وی را دارای انحراف چشم و (احول) دانسته است.

درباره ویژگی‌های اخلاقی وی فقط از عُقَیلی نقل کرده‌اند که او مردی نیکوکار و عابد بوده است.

ابن سعد و عقیلی، عبدالله را فاضل و علامه خوانده‌اند، ذهبی او را امامیِ محدّث دانسته و ابن قتیبه از وی به عنوان فقیهی که از او احادیث روایت می‌‌شده، یاد کرده است.

در کنار سکوت رجالیون شیعی، رجالیون سنّی درباره منزلت روایی او که از طبقه چهارم راویان است، بسیار گفته‌اند.

به نظر می‌‌آید که کسی از او به لحاظ شخصیّت اخلاقی‌اش انتقاد نکرده است و اختلاف این صاحب‌نظران همگی به احادیث او و ضعف و قوّتی که در وی به نظر می‌‌رسید، برمی‌گردد؛ لذا یعقوب بن سفیان و ترمذی او را تصدیق و عجلی توثیق‌اش کرده است و ابن سعد و ابن حنبل حدیث او را منکر دانسته‌اند. ابن سعد و ابن معین نیز آن را قابل احتجاج ندانسته‌اند. یعقوب بن سفیان نیز او را به جهت حدیث‌اش ضعیف خوانده است وقطعاً ابن المدینی و نسائی نیز که وی را ضعیف خوانده‌اند، به حدیث او عنایت داشته‌اند نه به شخصیّت او؛ به ویژه که ترمذی تصریح کرده است: آن چه درباره او گفته‌اند، از ناحیه ضبط و حافظه وی بوده است.و ی که به گفته شیخ طوسی از اصحاب امام صادق(ع) بوده است، از امام سجّاد(ع) انس بن مالک، جابر، سعید بن مسیب، عبداللّه بن عمر، پدرش (محمد بن عقیل) دایی‌اش (ابن حنفیه) زهری و دیگران روایت کرده است و افرادی چون: حماد بن سلمه، سفیان ثوری، سفیان بن عیینه، ابن جریج، ابن عجلان، معمر بن راشد از او روایت کرده‌اند.

احادیث وی در سنن ابو داوود، سنن ابن ماجه، صحیح ترمذی و الادب المفرد بخاری و برخی منابع شیعه نقل شده است[۱].

عبداللّه از جمله راویان حدیث غدیر در میان تابعیان است[۲].

خلیفة بن خیاط تاریخ درگذشت او را پس از سال ۱۴۰ ﻫ.ق و ابن سعد به نقل از واقدی آن را قبل از قیام نفس زکیه (سال ۱۴۵ ﻫ.ق) عنوان کرده است که این دو نقل با هم قابل جمع‌اند. تنها نُوَوی مشخّصاً سال ۱۴۵ ﻫ.ق را سال درگذشت او دانسته است.[۳]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. نک: کتاب الخصال ح ۳۱۵، ۴۰۲، ۴۱۳ و ۴۹۶؛ کتاب الامالی مفید ۳۵ و ۳۲۷؛ تهذیب الکمال ۱۶/ ۷۹ و بحارالانوار ۳۸/ ۹۵ و ۷۲/ ۴۵۳.
  2. الغدیر ۱/ ۶۸.
  3. عزیزی، رستگار، بیات، راویان مشترک، ج۲، ص 64.