عوامل ایجاد کننده انتظار
مقدمه
- اول: یقین داشتن به وقوع چیزی. یعنی این که انسان واقع شدن چیزی را به طور قطع و یقین بداند و هیچ شک و تردیدی در آن نداشته باشد. در این صورت انتظار وقوع آن خود به خود در شخص حاصل میگردد. هر قدر این علم و یقین قویتر باشد، انتظار وقوع آن هم شدیدتر است.
- دوم: نزدیک شدن وقوع آن چیز. ممکن است واقع شدن چیزی را انسان با قطع و یقین بداند، ولی وقوع آن را در آیندهای دور ببیند. در این صورت حالت انتظار برای آن واقعه ضعیف است. هر قدر وقوع آن را نزدیکتر ببیند، انتظارش در مورد آن بیشتر خواهد بود.
- سوم: دوست داشتن آن وضعیتی که به وقوع آن علم دارد. انسان هر اندازه چیزی را که خبر از وقوعش دادهاند بیشتر دوست بدارد، حالت انتظارش نسبت به آن شدیدتر میشود. چه بسا خبر قطعی از واقع شدن چیزی به انسان داده شود ولی آن چیز مطبوع و محبوب او نباشد، در این صورت قطعاً انتظارش نسبت به آن کمتر و ضعیفتر میباشد.
- چهارم: دوست داشتن آن کسی که خبر از آمدنش دادهاند. اگر انسان به آمدن کسی یقین داشته باشد، هر قدر او را بیشتر دوست بدارد، آمدنش را بیشتر انتظار میکشد.
اگر این چهار عامل در مورد وقوع چیزی موجود باشد، قهراً و قطعاً انتظار وقوع آن هم قابل توجه خواهد بود و هیچ نیازی به امر نسبت به آن نیست. به کسی که این مقدمات برایش حاصل شده، لازم نیست گفته شود که: "منتظر باش!" چون او قطعاً منتظر هست. حتی نمیتوان گفت: "منتظر نباش!" زیرا با وجود این عوامل، او نمیتواند منتظر نباشد. در مورد انتظار ظهور امام عصر (ع) هم مطلب از همین قرار است.[۱]. برای آن که حال انتظار ایشان در کسی پیدا شود، باید مقدماتش فراهم شود. اگر مقدمات محقق محقق باشد، انتظار هم هست و نیازی به امر نسبت به آن نیست. و اگر آن مقدمات نباشد، انتظار حاصل شدنی نیست. مهمترین این مقدمات همان چهار عامل مذکور است:
اول: یقین به ظهور حضرت: هر قدر علم و یقین شخص به ظهور امام (ع) بیشتر و عمیقتر باشد، انتظارش نسبت به آن بیشتر است. اگر خدای ناکرده شک و تردیدی در اصل وقوع آن داشته باشد، یا اعتقادش به آن سست و ضعیف باشد، انتظارش هم به همان اندازه کم و ضعیف و سست خواهد بود و چه بسا به صفر برسد. یقین قوی و محکم در این مسئله رابطه مستقیم با ایمان و اعتقاد شخص به وعدههای قرآن و سنت دارد و هر قدر این ایمان و اعتقاد راسختر و عمیقتر شود، خود به خود انتظارش نسبت به وقوع آن هم شدیدتر خواهد شد.
دوم: نزدیک دانستن امر ظهور: ممکن است کسی به اصل ظهور حضرت یقین داشته باشد، ولی وقوع آن را در آیندهای دور ببیند. در این صورت انتظارش نسبت به آن سست و ضعیف میشود. ولی اگر آن چنان که در احادیث اهل بیت (ع) آمده است، امر ظهور را دور نپنداریم، بلکه آن را نزدیک ببینیم، آن گاه انتظار ما نسبت به آن شدیدتر میگردد. این که در دعای عهد میخوانیم: «"إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعِيداً وَ نَراهُ قَرِيباً"»[۲]. آنها (کافران و ناباوران) ظهور امام (ع) را دور میبینند، ولی ما آن را نزدیک میبینیم. برای این است که حالت انتظار در ما شدیدتر گردد. چنین اعتقادی خو به خود درجه انتظار را در انسان بالاتر میبرد. البته نزدیک دانستن ظهور با "استعجال" که در روایات مذمت شده کاملاً متفاوت است و لازمه آن پیشگویی در مورد زمان ظهور هم نیست.
سوم، دوست داشتن ظهور امام (ع)، کسی که به ظهور امام زمان (ع) صد در صد معتقد است و وقوع آن را هم نزدیک میبیند، هر قدر آن وضعیت موعود را بیشتر دوست بدارد، انتظارش نسبت به آن بیشتر خواهد بود و اگر آن را خوش نداشته باشد، انتظارش ضعیف و سست میشود. این دوست داشتن تنها زمانی به وجود میآید که مؤمنان تصویر روشنی از زمان ظهور حضرت داشته باشند تا این که نه تنها از آن نترسند بلکه برای وقوعش لحظه شماری کنند. در قرآن و سنت، بشارتهای متعددی در مورد نعمتهای بینظیر زمان ظهور ذکر شده است که در بخش دوم کتاب به گوشهای از آن اشاره خواهد شد. اعتقاد و باور محکم نسبت به این بشارتها، خودبه خود انتظار مؤمن را نسبت به آن بالا میبرد.
چهارم، دوست داشتن خود امام عصر (ع): هر کس محبت و علاقهاش به امام زمان (ع) بیشتر باشد، ظهور ایشان را بیشتر دوست میدارد و قهراً انتظارش نسبت به قدوم ایشان بیشتر و قویتر خواهد بود. با وجود این چهار عامل، انتظار نسبت به ظهور امام (ع) خود به خود به وجود میآید و در صورت نبود یا ضعف این عوامل، انتظار هم ضعیف و کم اثر میشود. هر چه این مقدمات قویتر باشد، انتظار هم شدیدتر میشود. بنابراین برای عمل به وظیفه انتظار حضرت قائم (ع) باید این مقدمات را تقویت کرد. امر به انتظار حضرت، در حقیقت امر به ایجاد اینهاست و اگر بعضی از اینها هم اختیاری نباشند، باید مقدمات آنها را فراهم کرد. مثلاً محبت به امام (ع) به محض اراده انسان و اختیارش حاصل نمیشود و ایجاد آن هم احتیاج به مقدماتی دارد، زیرا چنین نیست که به محض اراده انسان، محبت نسبت به چیزی یا کسی در او به وجود آید. باید با انجام افعال اختیاری مناسب، کم کم زمینههای ایجاد آن را فراهم کرد تا خداوند لطف کند و محبت انسان را نسبت به امامش بیشتر کند. به طور کلی شاید بتوان مهمترین عال را در ایجاد محبت نسبت به امام عصر (ع) و ظهور ایشانف معرفت آن عزیز دانست که در محل خود درباره زمینههای اختیاری آن بحث شده است[۳]. در مورد عامل اول و دوم نیز آشنایی بیشتر با کتاب و سنت و بشارتهای مذکور در آنها، از طریق مطالعه کردن و جدی گرفتن و اهمیت دادن و... که همه، افعال اختیاری هستند، میتواند زمینه ساز علم و ایمان قویتر و باور محکمتر باشد. به طور کلی عمل به وظایف اهل معرفت امام (ع) در زمان غیبت ایشان، در این خصوص میتواند بسیار مؤثر باشد که توضیح آنها در محل مناسب خود آمده است[۴]. ناگفته نماند که امر به انتظار و به طور کلی همه امور غیر اختیاری که در شرع موارد متعددی از آنها به چشم میخورد، باعث میشود که توجه مکلف نسبت به آن جلب شود و فکر و دل او را به خود مشغول نموده، آن را مهم بشمارد و برای تحقق بخشیدن آن به فکر و تلاش بیفتد و این خود یک عامل اصلی برای به وجود آمدن آن حالت غیر اختیاری است. پس اوامری که در دین نسبت به امور غیر اختیاری (از جمله انتظار) وارد شده است. در تحقق آنها بسیار مؤثر میباشند»[۵].
پرسش مستقیم
منابع
پانویس
- ↑ البته انتظار ظهور یک مصلح جهانی در غیر اسلام هم مطرح بوده است ولی مبنای ما در این کتاب بحث انتظار در فرهنگ امامیه (شیعیان دوازده امامی) است که در آن، منجی بشر شخص حضرت حجة بن الحسن العسکری (ع) هستند و انتظار را صرفاً نسبت به ظهور ایشان مطرح میکنیم
- ↑ بحار الانوار، ج ۱۰۲، ص ۱۱۲.
- ↑ درباره این بحث در حلقه سوم این سلسله درسها سخن گفتیم.
- ↑ این موضوع در حلقه چهارم مورد بحث واقع شده است.
- ↑ بنیهاشمی، سید محمد، انتظار فرج، ص ۲۰-۲۵.