محمد بن عجلان

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

موضوع مرتبط ندارد - مدخل مرتبط ندارد - پرسش مرتبط ندارد

مقدمه

پدرش از راویان حدیث ابو هریره و خود، مولای فاطمه دختر عتبه بود[۱] که در دوران سلطنت عبدالملک بن مروان به دنیا آمد.

گفته‌اند که دوران جنینی «محمّد» بیش از سه سال بود و پس از شکافتن شکم مادر و در حالی که دندان‌های او روییده بود، به دنیا آمد!. وی که محاسن خود را به رنگ زرد می‌‌آراست، مردی عبادت پیشه و از کسانی بود که به شکوهِ دانش و زیور عمل آراسته بود.

ابن مبارک وی را - که در مسجد رسول خدا(ص)، در مدینه، دارای حلقه تدریس بود[۲] و نیز فتوا می‌‌داد - شایسته‌ترین دانشمند مدینه دانسته و او را چون یاقوتی درخشان در میان دانشمندان آنجا خوانده است.

یحیی بن سعید قطان با وی در سال ۱۴۴ ﻫ.ق دیدار کرد و از او حدیث شنید. وی که در نگاه مردم مدینه همانند حسن بصری در چشم بصریان، ارجمند بود در شمار دانشمندانی بود که با نفس زکیه در مدینه به پا خاستند و چون جعفر بن سلیمان پس از شکست قیام خواست تا دست او را به گناه همراهی با نفس زکیّه از تن جدا کند، ناله‌های مردم مدینه را - که بر در خانه‌اش گرد آمده بودند - شنید و از او درگذشت[۳].

به رغم سکوت رجالیون شیعی درباره او، همه رجالیون اهل سنّت، چون: احمد بن حنبل، عجلی، ابن حبّان، ابن معین، نسائی و یعقوب بن شیبه او را که از راویان طبقه پنجم است، توثیق کرده‌اند.

ابن حجر و حاکم نیشابوری تنها نارسایی حدیث او را سستی وی در حفظ حدیث و خلط روایت‌های ابوهریره دانسته‌اند و از این روی، ذهبی حدیث او را فروتر از حدیث صحیح و از گونه حدیث حسن خوانده است.

برقی و شیخ طوسی او را در شمار صحابه امام باقر(ع) یاد کرده‌اند. شیخ طوسی او را در شمار صحابیان امام صادق(ع)نیز نام برده است[۴].

او از راویان بسیاری چون: پدرش عجلان، انس بن مالک، زید بن اسلم، سعید بن ابی سعید مقبری، ابو الزناد عبدالله بن ذکوان، نافع غلام ابن عمر، یحیی بن سعید انصاری و ابواسحاق سبیعی روایت کرده است و راویانی انبوه، از جمله: سفیان ثوری، سفیان بن عیینه، شعبة بن حجاج، صالح بن کیسان، عبداللّه بن مبارک، عبدالعزیز بن مسلم، محمد بن عمر واقدی، یحیی بن سعید قطان، لیث بن سعد و مالک بن انس از او روایت کرده‌اند.

نویسندگان صحاح ششگانه اهل سنّت- جز بخاری که حدیث‌های او را در میان احادیث معلّقه کتاب خود و نیز در کتاب «القراءة خلف الإمام» آورده است - روایت‌های او را نقل کرده‌اند. در کافی نیز یک روایت از او نقل شده است[۵]. وی در سال ۱۴۸ ﻫ.ق در مدینه و در آغاز دهه پایانی سلطنت منصور عبّاسی، درگذشت[۶].[۷]

منابع

پانویس

  1. بیشتر رجالیون چنین گفته‌اند، تنها ابن سعد در الطبقات الکبری و ذهبی در سیر اعلام النبلاء و میزان الاعتدال، پدرش عجلان را مولای فاطمه دانسته‌اند. ابن عماد حنبلی (ولاء) او را با قریش دانسته است که اگر چنین باشد، ولاء او باید از نوع ولاء حلف باشد نه ولاء عتق.
  2. ذهبی در سیر اعلام النبلاء، این حلقه را حلقه ای بزرگ دانسته است.
  3. گفته‌اند که وی پس از فرمان جعفر بن سلیمان به بریدن دست او، هیچ نگفت و می‌‌دیدند که تنها لب‌های خود را تکان می‌‌دهد، گویا که دعایی زیر لب می‌‌خواند!.
  4. گفتنی است که در میان صحابه امام صادق(ع)از دو (محمد بن عجلان) نام برده‌اند؛ شخصیّت در دست ترجمه را با لقب‌های (مدنی) و (قرشی) از دیگری که (کوفی) و(مولای بنی هلال) بود، تمیز داده‌اند. آیةاللّه خوئی با اشاره به این که نام (محمد بن عجلان) در سند پانزده روایت - بدون ذکر لقب و به طور مطلق - آمده است، در تطبیق آن بر یکی از این دو راوی تردید کرده است.
  5. بنابر گزارش ذهبی از حاکم نیشابوری، مسلم تنها سیزده حدیث، - به عنوان استشهاد و نه احتجاج - از او نقل کرده است. ونک الکافی ۵/ ۴۸۸؛ مستدرکات علم رجال الحدیث ۷/ ۲۰۶ وتهذیب الکمال ۲۶/ ۱۰۲.
  6. تاریخ خلیفه ۳۴۳؛ کتاب الثقات ۷/ ۳۸۷؛ الکامل فی التاریخ ۵/ ۵۸۹.
  7. عزیزی، رستگار، بیات، راویان مشترک، ج۲، ص 125.