محمد بن قاسم بن خهد
موضوع مرتبط ندارد - مدخل مرتبط ندارد - پرسش مرتبط ندارد
مقدمه
پدر بزرگ وی، (خَهد) مولای منصور عباسی بود[۱] که برای جاسوسی از سوی خلیفه نزد عبداللّه بن حسن بن حسن(ع) آمد تا گزارشهایی از فرزندان عبداللّه فراهم آورد. چون عبداللّه از این امر آگاه شد، او را نفرین کرد تا خود و فرزنداناش کور شوند و چنین نیز شد![۲].
به هر تقدیر، محمّد که در اصل از مردم یمامه بود، در اهواز در آغاز سال ۱۹۱ ﻫ.ق به دنیا آمد و در بصره بزرگ شد. او محاسن خود را به رنگ قرمز میآراست. در اواخر نیمه نخست زندگی و در چهل سالگی نابینا شد، هرچند پیش از این نیز انحرافی در چشم داشت. او مردی خوش سخن، حاضر جواب، دارای حافظهای نیرومند و چنان تیزهوش بود که وی را بدین لحاظ برجسته و ممتاز دانسته و داستانها از او گزارش کردهاند.
در بصره بود که حدیث نوشت و ادبیّات عرب را از بزرگانی چون: ابوعبید معمر بن مثنی، ابوسعید اصمعی، ابوعاصم نبیل و ابوزید انصاری فرا گرفت و در سرودن شعر و هجو دیگران و چیرگی در علوم ادبی سرآمد شد. سپس از بصره به بغداد رفت و مردم آنجا از او حدیث شنیدند و نوشتند.
بنابر نقل کلینی، وی با امام حسن عسکری(ع) مصاحبتهای بسیار داشته است و از این رهگذر، کرامتهایی چند از آن بزرگوار دیده و گزارش کرده است.
رجالیون شیعی و سنّی تنها به ذکر نام او در کتابهای خود بسنده کرده، از هرگونه سخنی در باره شخصیّت رواییاش خاموش ماندهاند و تنها دارقطنی وی را در میدان حدیث، ضعیف دانسته است. هرچند آیة اللّه خوئی او را از راویان امام عسکری(ع) دانسته - و این ادّعا با مطلبی که از کلینی نقل کردیم هم خوانی دارد - امّا شیخ طوسی از او نه در شمار راویان آن حضرت و نه در شمار آنان که از امامان شیعه روایت نکردهاند، نامی نبرده است!. راویانی چون: اسحاق بن محمد نخعی، محمد بن احمد حکیمی، محمد بن یحیی صولی، احمد بن کامل و محمد بن عباس بن نجیح از او روایت کردهاند. وی فردی بسیار کم حدیث بود و بیشتر سخنانی که از او نقل کردهاند، داستانها، نکتههای ادبی و سرگذشتهایی است که بیان کرده است. او در روزهای بازپسین زندگی، بر زورقی که هشتاد سرنشین داشت، سوار و از بغداد به سوی بصره روانه شد، امّا زورق غرق شد و تنها او که به زورقِ واژگون شده چنگ انداخته بود، جان به در برد و پس از این که به بصره رسید، در ماه جمادی الآخر سال ۲۸۲ ﻫ.ق در ۹۱ سالگی جان سپرد[۳].[۴]
منابع
پانویس
- ↑ در منابع رجالی شیعی، خََهد را آزاد شده عبدالصمد بن علی، عموی منصور دانستهاند.
- ↑ حموی کور شدن خهد و باز ماندگان او، از جمله شخصیّت در دست ترجمه را کیفر رفتار ناپسند جدّ اعلای ابوالعیناء با امام علی(ع)و نفرین آن حضرت دانسته است، نک:(معجم الادباء ۱۸/ ۲۸۹).
- ↑ تاریخ بغداد ۳/ ۱۷۹؛ المنتظم ۱۲/ ۳۵۲و معجم الادباء ۱۸/ ۳۰۲. گفتنی است که حموی بنابر گزارشی که به پسر محمّد باز میگردد، دهم ماه جمادی الاولی، سال ۲۸۳ ﻫ.ق را تاریخ مرگ وی دانسته است، امّا آن چه که در بالا آمد، مشهورتر است.
- ↑ عزیزی، رستگار، بیات، راویان مشترک، ج۲، ص 127.