علوم ادبی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

امام علی(ع) فرمودند: «ما امیران گفتاریم. سخن - به تعلیم ما - ریشه دوانیده و شاخه‌های خود را بر سر ما تنیده»[۱]. امام علی(ع) پس از پیامبراکرم(ص) برترین خطیبان بود. ابن ابی الحدید در این زمینه می‌نویسد: مردم آیین سخنوری و هنر نویسندگی را از امام علی(ع) آموختند[۲]. مرجعیت ایشان در جنبه‌های گوناگون علوم ادبی قابل تبیین است[۳].

ریشه‌شناسی و اشتقاق

امام علی(ع) در استفاده از برخی واژگان و عبارات منفرد بوده‌اند. واژگان غریبی که پس از استفاده ایشان رایج شده است. مانند اشتقاق‌های بی‌سابقه از ماده‌های عسب، شحح، قحم، سلق، نصص، حقق، لمظ، طنن، عذب و فلج. چنان که بیشترین اقوال استنادی به کار رفته در مقوله‌های زبانی (ریشه، حرکت و معنی لغت)، منتسب به امام علی(ع) است و زبان شناسان در رتبه بعد از قرآن کریم، بیشترین استفاده را از روایات امام علی(ع) داشته‌اند. چنان که سخنان امام علی(ع) از منابع مؤلفان کتاب‌های لغت بوده است و جهت تبیین معانی لغات به روایات ایشان استناد کرده یا به عنوان مؤید آن معنا استشهاد کرده‌اند. به خصوص ابن منظور در «لسان العرب» حدود ۹۰۰ مورد استناد به بیانات امام علی(ع) داشته است که تمام آن از منابع فریقین استخراج شده است. ابن منظور از جمله جهت تبیین معانی لغات[۴] حرکات افعال[۵] و اسامی[۶] به کلام امام علی(ع) استناد کرده است. استنادهای ابن منظور به کلام امام علی(ع) در حدی است که جعفر بهاءالدین جهت تدوین اثر خود، زیر عنوان اقوال الإمام علي بن ابي طالب(ع) في الكتاب لسان العرب، در راستای گردآوری روایات امام علی(ع)، «لسان العرب» را مرجع قرار داده است[۷].

صرف و نحو

از موارد بهره‌مندی از روایات امام علی(ع)، معیار قرار دادن کلام ایشان در حل اختلاف نظر ادیبان درباره ساختارهای زبان عربی و معانی آن است، چنان که در این راستا برخی پژوهش‌ها با مبنا قرار دادن نهج البلاغه محقق شده است. به عنوان مثال یکی از پژوهشگران معاصر، برخی از قالب‌های مورد بحث در علم صرف را (اسم فاعل، ساختارهای صیغه مبالغه و صفت مشبهه، اسم مفعول و اسم تفضیل) برگزیده و پس از تبیین مواضع اختلاف علما، به موارد استعمال آن در نهج البلاغه مراجعه نموده و با میزان قرار دادن کلام امام علی(ع)، معانی اقسام مشتقات را استنتاج کرده است[۸]. واضع بودن امام علی(ع) درباره قوانین علم نحو مشهور است. علمای فریقین گزارش کرده‌اند که امام علی(ع) اصول نحو را به ابوالاسود دوئلی املا کردند[۹]. از جمله ابوالاسود دوئلی در پاسخ به چگونگی کسب علم نحو گفته است: حدود و چارچوب آن را از علی بن ابی طالب(ع) فراگرفتم[۱۰]. این قواعد نزد ابوالاسود بود و پس از شنیدن غلط خوانی و تحریف قرآن، تصمیم به آموزش آن گرفت و برای رسیدن به این هدف به دو طریق اقدام کرد: اعراب‌گذاری قرآن بر طبق قواعد نحو و تعلیم نحو به ادیبان زبان عربی. علامه عسکری بر اساس سیر تاریخی‌ای که دو طریق اجرایی ابوالاسود طی کرد، یعنی شکل‌گیری طبقات علمای علم نحو و تطور اعراب‌گذاری، نموداری ارائه داده‌اند که بیانگر پیدایش، آموزش و گسترش علم نحو از عصر امام علی(ع) و ابوالاسود تا به امروز است[۱۱].[۱۲]

علوم بلاغی

از سال‌های صدور خطبه‌های امام علی(ع) تمایز بیانات ایشان نسبت به کلام عرب، جلب توجه می‌کرد. آن زمان که نزد اعراب جاهلی فصاحت عبارت بود از توصیف شتر و اسب یا وصف کوه و دشت و امثال آن و نهایت فصاحتی که بدان مشهور بودند از انشای دو سه سطر تجاوز نمی‌کرد، که یا موعظه‌ای بود، همراه با ذکر مرگ و مذمت دنیا یا تشویق به جهاد؛ سخن از فرشتگان و صفات و اشکال عبادات و تسبیح آنان و شناخت آنها نسبت به خداوند متعال و عشق آنها به او و دیگر مضامین موجود در خطبه‌های امام علی(ع) با این تفصیل نزد هیچ یک از صحابه شناخته شده نبود[۱۳]. همچنین امام علی(ع) در بیان برخی خطبه‌ها منفرد بوده‌اند. مانند خطبه بدون الف[۱۴] و دو خطبه بدون نقطه[۱۵] که از شگفتی‌های بیانات ایشان به شمار می‌آید.

علمای مسلمان همواره به برتر بودن کلام امام علی(ع) اعتراف داشته‌اند. عبدالله بن مقفع از چهره‌های درخشان ادبی و مفاخر ایران و اسلام است که متأثر از عواملی چند در فصاحت و بلاغت سرآمد شد، اما با بررسی آثار او استنتاج می‌شود که علت اصلی بلاغت ابن مقفع آشنایی با خطبه‌ها و نامه‌های امام علی(ع) و تأثیر‌پذیری شدید از اسلوب بیانات آن حضرت بوده است. نیز ابو عثمان، عمرو بن بحر، ملقب به جاحظ[۱۶] که او را امام ادب عربی شمرده‌اند، پس از نقل این سخن امام علی(ع): «قِيمَةُ كُلِّ امْرِئٍ مَا يُحْسِنُهُ‌»[۱۷] «مرد را آن بهاست که بدان نیک داناست - آن ارزی که می‌ورزی»[۱۸] می‌نویسد: «اگر از این کتاب جز همین نکته را نداشتیم، آن را شافی، کافی، بسنده و بی‌نیاز کننده می‌یافتیم، بلکه افزون از کفایت و منتهی به غایت می‌دیدیم»[۱۹]. ابن نباته، ادیب سخندان قرن چهارم استفاده خود از سخنان امام علی(ع) را چنین تبیین می‌کند: گنجینه‌هایی از خطابه از بر کردم که هرچه از آن برمی‌دارم بیشتر می‌شود و آن گنجینه‌ها چیزی نیست جز صد فصل از مواعظ علی(ع)[۲۰]. سید رضی نیز در مقدمه نهج البلاغه درباره فصاحت و بلاغت کلام امام علی(ع) گفته است: «امیر مؤمنان(ع) سرچشمه فصاحت است و آبشخور بلاغت. فصاحت خود را به کلام حضرتش آراید تا به جمال رسد، و بلاغت در کنار او زاید و به کمال رسد. او بود که نقاب از چهره سخن کشید تا مترسل زیبایی آن را دید. آیین گفتار را از او وام گرفتند، و خطیبان بر جای پایش گام نهادند، و واعظان از خواندن کلام او نام یافتند. با این همه او گوی از همگان برد و اینان بدو نرسیدند، او پیش افتاد و اینان واپس خزیدند چه در گفتار او رنگی از علم خداست و بویی از گفتار مصطفی(ص)»[۲۱]. همچنین او ذیل فرازی از خطبه‌های امام علی(ع) که فرمود: «تَخَفَّفُوا تَلْحَقُوا»[۲۲] «سبکبار باشید تا زودتر برسید»[۲۳] می‌نویسد این سخن امام علی(ع) پس از سخن خدا و پیامبر اکرم(ص) با هر سخنی سنجیده شود بر آن برتری دارد و از آن پیشی می‌گیرد[۲۴]. همچنین ابن ابی الحدید امام علی(ع) را امام فصحا و سید بلغا خوانده و می‌نویسد: سخن او فروتر از سخن خدا و فراتر از سخن بندگان است[۲۵]. و بنا بر قول شیخ محمد عبده، «هیچ کس از اهل لغت عربی نیست که معتقد نباشد سخن امام علی(ع) شریف‌ترین و بلیغ‌ترین کلام بعد از کلام خدا و پیامبر اکرم(ص) است»[۲۶].[۲۷]

منابع

پانویس

  1. نهج البلاغه (ترجمه سیدجعفر شهیدی)، ص۲۶۵؛ سید رضی، نهج البلاغه، ص۳۵۴.
  2. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۲۳.
  3. فقهی‌زاده و تاجیک، مرجعیت علمی امام علی در گستره علوم دینی، ص ۶۶.
  4. ابن منظور، لسان العرب، ج۴، ص۳۴۵؛ ج۸، ص۳۶؛ ج۱۳، ص۴۶۶.
  5. ابن منظور، لسان العرب، ج۵، ص۳۰۵.
  6. ابن منظور، لسان العرب، ج۴، ص۲۳۰.
  7. فقهی‌زاده و تاجیک، مرجعیت علمی امام علی در گستره علوم دینی، ص ۶۶.
  8. صیمری، میثاق علی عبد الزهره، أبنیه المشتقات فی نهج البلاغه، ص۱۳۶ و ۱۳۷.
  9. لغوی حلبی، عبدالواحد بن علی، مراتب النحویین، ص۶ و ۷؛ ابن أثیر، المثل السائر فی أدب الکاتب و الشاعر، ج۱، ص۴۲؛ نصیبی شافعی، محمد بن طلحه، مطالب السؤول فی مناقب آل الرسول، ص۱۱۹؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۲۰؛ ابن میثم بحرانی، شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۷۸ و ۷۹.
  10. ابو الفرج اصفهانی، الأغانی، ج۱۲، ص۳۰۳؛ ابن أثیر، المثل السائر فی أدب الکاتب و الشاعر، ج۱، ص۴۱.
  11. عسکری، مرتضی، نقش ائمه در احیای دین، ج۲، ص۵۶۹-۵۷۲.
  12. فقهی‌زاده و تاجیک، مرجعیت علمی امام علی در گستره علوم دینی، ص۶۷.
  13. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۶، ص۴۲۵ و ۴۲۶.
  14. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۹، ص۱۴۰.
  15. ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب(ع)، ج۲، ص۴۸.
  16. د ۲۵۵ ق.
  17. سید رضی، نهج البلاغه، ص۴۸۲.
  18. نهج البلاغه (ترجمه سیدجعفر شهیدی)، ص۳۷۳.
  19. جاحظ، البیان والتبیین، ص۵۸ و ۵۹.
  20. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۲۳.
  21. نهج البلاغه (ترجمه سیدجعفر شهیدی)، ص۲۶؛ سید رضی، نهج البلاغه، ص۳۴.
  22. سید رضی، نهج البلاغه، ص۶۲ و ۶۳.
  23. نهج البلاغه (ترجمه سیدجعفر شهیدی)، ص۲۲.
  24. سید رضی، نهج البلاغه، ص۶۳.
  25. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۲۳.
  26. عبده، شرح نهج البلاغه، ص۱۲.
  27. فقهی‌زاده و تاجیک، مرجعیت علمی امام علی در گستره علوم دینی، ص ۶۷.