عصر امام علی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

عصر زندگی امام علی (ع) به پنج دوره تقسیم می‌‌شود: ۱. از ولادت تا بعثت؛ در این دوران ولادت در درون کعبه و تربیت در دامان پیامبر اکرم (ص) قرار دارد؛ ۲. از بعثت تا هجرت رسول خدا (ص)؛ در این دوران نیز عناوینی همچون اول مسلمان بودن امام علی (ع)، داستان یوم الدار و لیلة المبیت مورد بحث قرار می‌گیرد؛ ۳. از هجرت تا رحلت رسول خدا؛ در این دوران عقد اخوت میان رسول اکرم (ص) و امیرالمؤمنین (ع) برقرار شد، آن حضرت در بیشتر جنگ‌های آن زمان شرکت داشت، با حضرت زهرا (س) ازدواج کردند و در غدیر خم به عنوان خلیفه بعد از پیامبر معرفی شدند؛ ۴. از رحلت رسول اکرم (ص) تا خلافت؛ تشکیل شورای سقیفه بنی ساعده و کنار زدن امیرالمؤمنین (ع) از خلافت مهمترین واقعه این دوران است؛ ۵. از خلافت تا شهادت؛ در زمان خلافت آن حضرت سه جنگ جمل، صفین و نهروان بر آن حضرت تحمیل شد و در آخر آن حضرت به دست یکی از خوارج به شهادت رسیدند.

مقدمه

دوران زندگی امام علی(ع) به پنج دوره تقسیم می‌‌شود: از ولادت تا بعثت؛ از بعثت تا هجرت رسول خدا(ص)؛ از هجرت تا رحلت رسول خدا، از رحلت رسول اکرم(ص) تا خلافت و از خلافت تا شهادت.

علی بن ابی طالب(ع)، روز جمعه ۱۳ رجب سال ۳۰ عام الفیل (۱۰ سال پیش از بعثت)، مطابق با سال ۵۹۹ یا ۶۰۰ میلادی، در مکّه و درون کعبه به دنیا آمد[۱]، پدرش ابوطالب و مادرش فاطمه بنت اسد بود[۲].[۳]

در عصر پیامبر اکرم(ص)

دوران کودکی امام با قطحی در شبه جزیره عربستان همزمان شد، به گونه‌ای که زندگی بر ابوطالب سخت می‌گذشت. زمانی که قریش در سختی معیشت بودند روزی رسول خدا(ص) به عباس عموی خود که وضعیت مالی خوبی داشت فرمود: برادرت ابوطالب عائله زیادی دارد، برای کم کردن فشار و سختی زندگی هر یک از ما فرزندی از فرزندان او را تحت کفالت خود قرار دهیم. ابوطالب با پیشنهاد آنان موافقت کرد و رسول خدا(ص) علی(ع) و عباس، جعفر را با خود به خانه بردند و علی(ع) تا زمان بعثت رسول خدا(ص) در خانه آن حضرت بود[۴].[۵]

از بعثت تا هجرت رسول خدا(ص)

نزدیکی امام علی(ع) به پیامبر اکرم(ص) موجب آن شد که پس از بعثت حضرت محمد(ص) به مقام رسالت و نبوّت، علی(ع) نخستین مردی باشد که به آن حضرت ایمان آورد[۶].

پیامبر(ص) در سال سوم رسالت خود و زمانی که امام علی(ع) سیزده ساله بود، به دستور خداوند: ﴿وَأَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ[۷] دعوتش را برای نزدیکان علنی کرد و علی(ع) در مهمانی خانوادگی که رسول اکرم(ص) ترتیب داده بود اولین نفری بود که دعوت حضرت را قبول کرد و لذا پیامبر ایشان را به عنوان وصی خود معرفی نمود[۸] همچنین امیرالمؤمنین(ع) در شب هجرت پیامبر به مدینه جانفاشانی نموده و در بستر پیامبر خوابیدند[۹].

از هجرت تا رحلت پیامبر خاتم

بعد از هجرت پیامبر اکرم(ص) به مدینه، آن حضرت، علی(ع) را جایگزین خود در مکه کرده بود تا امانت‌های مردم را به آنان برگرداند و بدهی‌های مردمان را نیز از آنان بازستاند و آنگاه به همراه تنی چند از جمله مادرش، فاطمه بنت اسد، فاطمه زهرا(س) به پیامبر بپیوندد.

چند ماهی از حضور مهاجران مسلمان در مدینه نگذشته بود که پیامبر(ص)، برای تحکیم ارتباط آنان با مسلمانان یثربی (انصار) میان ایشان عهد اخوت و برادری برقرار کرد و علی(ع) را با شخص خودشان برادر نموده بود[۱۰]. در مدینه نیز همین کار تکرار شد[۱۱]

امیرالمؤمنین(ع) در سال اول، دوم یا سوم هجرت با دختر پیامبر ازدواج کرد. پیامبر اکرم(ص) ازدواج دختر گرامی خود، فاطمه زهرا(س) را امری از جانب خداوند قلمداد می‌کرد. از این‌رو در جواب برخی کسان که قبل از امام از فاطمه(س) خواستگاری کرده بودند، به این امر اشاره کرده بود.

امام علی(ع) در همه غزوات[۱۲] مانند جنگ بدر، جنگ احد، جنگ خندق و ... (جز غزوه تبوک) و سرایا[۱۳] شرکت داشت و در جنگ نقش مهمی ایفا می‌کرد. بسیاری از سران مشرکان به دست او کشته شدند[۱۴]

غدیر خم

پیامبر اکرم(ص) در سال دهم هجرت تصمیم گرفت حج به‌جا آورد و مناسک و آداب حج را به مردم بیاموزد. پس از مناسک حج و هنگام بازگشت در محلی به نام غدیرخم، در نزدیکی جُحفه، به امر الهی بازایستاد و فرود آمد: «ای پیامبر آنچه از پروردگارت بر تو نازل شده است به مردم برسان. اگر چنین نکنی امر رسالت را ادا نکرده‌ای. خدا را از مردم حفظ می‌کند؛ که خدا مردم کافر را هدایت نمی‌کند»[۱۵]. دستور الهی مبنی بر نصب امام علی(ع) و جانشینانش به خلافت و رهبری مردمان بود. این واقعه در واپسین سال عمر گرامی رسول خدا اتفاق افتاد[۱۶].[۱۷]

از رحلت رسول خدا(ص) تا خلافت

پس از رحلت پیامبر اسلام(ص) مهم‌ترین رویداد، تشکیل شورای سقیفه بنی ساعده بود. در این شورا، ابوبکر را به عنوان نخستین خلیفه مسلمانان برگزیدند و فرمان و وصیت پیامبر(ص) درباره خلافت علی(ع) را کنار نهادند. پیامبر(ص) بارها از این موضوع سخن گفته و در روایاتی همچون یوم الانذار، غدیر و منزلت، از خلافت علی(ع) یاد کرده بود[۱۸]. هر چند امام علی(ع) خلافت را از آن خویش می‌دانست، برای مصلحت مسلمانان و آیین نوپای اسلام، علیه غاصبان خلافت قیام نکرد و بیست و پنج سال از خلافت بر کنار ماند[۱۹].[۲۰]

پس از ماجرای سقیفه، امام از مسند خلافت و حق مسلم خویش به مدت ۲۵ سال کنار گذاشته شد و در اولین گام، ابوبکر بر مسند خلافت نشست. ابوبکر پیش از مرگش عمر را به جانشینی برگزید. عمر نیز پس از ده سال و شش ماه به‌دست شخصی به‌نام ابولؤلؤ به قتل رسید. او پیش از مرگ شورایی متشکل از شش نفر (شامل امام علی(ع)، عثمان، طلحه، زبیر، عبدالرحمن بن عوف و سعد بن ابی‌وقاص) تشکیل داد و نصب خلیفه بعدی را به این شورا واگذار کرد. پس از عمر، عثمان بن عفان به خلافت رسید[۲۱].

در این دوره نسبتا طولانی علی(ع) هر چند قدرت و حکومت نداشت، اما این هرگز به معنای انزوا و گوشه‌گیری از جامعه اسلامی نبود بلکه در این دوران خدمات بسیار ارزنده‌ای را به امت اسلامی ارائه کرد. امیرالمؤمنین(ع) به خاطر نرسیدن به حکومت و قدرت دست از یاری اسلام و مسلمانان برنداشت. برخی از فعالیت‌های فرهنگی و اجتماعی امیرالمؤمنین(ع) در عصر خلفا، به صورت خلاصه عبارت است از: دفاع از حریم عقاید در اصول اسلام در برابر تهاجمات علمی یهود و نصارا و پاسخگویی به سؤالات و دفع شبهات آنان؛ هدایت و راهنمایی دستگاه خلافت در مسائل دشوار؛ انجام خدمات اجتماعی مانند: انفاق به فقرا و یتیمان و...[۲۲].

از خلافت تا شهادت

پس از کشته شدن خلیفۀ سوم، مردمِ به خانه علی(ع) هجوم آورده و از او خواستند خلافت ظاهری و حکومت را بر عهده بگیرد. آن حضرت هر چند ابتدا استنکاف کرده و دعوت آنان را نپذیرفت اما در نهایت با اصرار مردم و تمام شدن حجت، خلافت را قبول کرده و شصت و نه ماه حکومت کرد[۲۳].

حضرت از همان روزهای اول خلافت به اجرای دامن‌گیر عدالت دست زد، اما طولی نکشید که نغمه‌های مخالف و ناموزون بالا گرفت و آنان که به ویژه‌خواری و تبعیض ناروا در تقسیم بیت‌المال و مناصب حکومتی عادت کرده بودند سر به مخالفت و نافرمانی برداشتند. سیاست حکومتی امام علی(ع) بر سیره پیامبر اسلام(ص) و عدالت اسلامی استوار بود. آنان که در عهد خلفای پیشین از امتیازهای مالی و اجتماعی ناروایی برخوردار شده بودند، چنین سیاستی را برنمی‌تابیدند و از این رو، راه مخالفت و معاندت در پیش گرفتند[۲۴].[۲۵]

دنیاطلبان و کینه‌توزان، خون عثمان را بهانه قرار دادند و بر ضدّ حکومت علوی آشوب به راه انداختند، پیمان شکستند و به نزاع پرداختند[۲۶]. امیرالمؤمنین(ع) در دوره کوتاه حکومت خود که با درخواست مردم تشکیل شده بود با سه جنگ داخلی (جنگ جمل، جنگ صفین, جنگ نهروان) روبه‌رو گردید که طولانی‌ترین آنها جنگ با شورشیان سرزمین شام به سرکردگی معاویه بود[۲۷].

پس از جنگ نهروان، امام(ع) کوفیان را به جهاد با معاویه ترغیب کرد. آنها به بهانه‌های واهی از تمکین سرباز زدند. از طرفی مردان شام در فرمان‌برداری از معاویه یک‌دل بودند. سال‌های ۳۹ و ۴۰ هجری برای امام سال‌هایی تلخ بود. معاویه گروه‌هایی را برای دست‌اندازی و ترساندن مردم به عراق می‌فرستاد. آنان به ستم و قتل و غارت مردمان می‌پرداختند و در کوفه کسی به ندای امام پاسخ نمی‌داد. امام(ع) در فرازهای زیادی به نکوهش کوفیان در سستی و فرار از جنگ پرداخته است[۲۸]. کار به جایی رسیده بود که سپاهیان معاویه به راحتی در شهرها حاضر می‌شدند و به نوامیس مردم هتک حرمت می‌کردند. علی(ع) از دست مردم خون دل می‌خورد و شکایت به خدا می‌برد و گاه اگر کسی از اهل راز را می‌دید با او به درد دل می‌نشست، چنان‌که با کمیل درد دل می‌کند[۲۹].

منابع

پانویس

  1. الارشاد، ج۱، ص۵؛ روضة الواعظین، ج۱، ص۷۶.
  2. ر.ک: کافی، ج۱، ص۴۵۲ و الارشاد، ج۱، ص۶ و برای بررسی اقوال در سال ولادت امیرالمؤمنین(ع)، باز پژوهی تاریخ ولادت و شهادت معصومان، ص۱۸۴؛ مصنفات شیخ مفید، ج ۱۱ ص۵.
  3. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۳۹۸؛ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ج۱، فرهنگ شیعه ص۹۴؛ دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه ج۲، ص۵۷۱-۵۸۶.
  4. ر.ک: تاریخ طبری، ج۲، ص۵۸ و سیره ابن هاشم، ج۱، ص۱۶۲ و شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج۱۳، ص۲۰۰؛ مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۱۸، ص۲۰۹.
  5. ر.ک: زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ج۱؛ دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه ج۲، ص۵۷۱-۵۸۶؛ کمپانی زارع، مهدی، مقاله «امام علی بن ابی‌طالب»، دانشنامه امام رضا ج۲، ص۳۹۲-۴۲۱.
  6. الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۵۷-۵۹؛ نهج البلاغة، ص۳۰۰-۳۰۱؛ مروج الذهب، ج۲، ص۲۷۸.
  7. «و نزدیک‌ترین خویشاوندانت را بیم ده!» سوره شعراء، آیه ۲۱۴.
  8. الأمالی، طوسی، ۵۸۲-۵۸۳؛ تفسیر فرات الکوفی، ص۳۰۱-۳۰۲؛ الهدایة الکبری، ص۴۷؛ شواهد التنزیل، ج۱، ص۴۸۶؛ تاریخ الطبری، ج۲، ص۳۱۹-۳۲۱؛ الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۶۲-۶۳.
  9. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۳۹۸؛ فرهنگ شیعه، ص۹۵؛ دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه ج۲، ص۵۷۱-۵۸۶؛ کمپانی زارع، مهدی، مقاله «امام علی بن ابی‌طالب»، دانشنامه امام رضا ج۲، ص۳۹۲-۴۲۱.
  10. سبل الهدی و الرشاد، ج۳، ص۳۶۳-۳۶۴؛ عیون الأثر، ج۱، ص۲۳۰؛ وفاء الوفاء، ج۱، ص۲۰۷-۲۰۸.
  11. فضائل الصحابة، ج۲، ص۶۳۸، ۶۶۶؛ تاریخ مدینة دمشق، ج۴۲، ص۶۱؛ ینابیع المودة، ج۱، ص۱۷۷-۱۸۱.
  12. عزوه به جنگ‌هایی می‌گویند که پیامبر در آنها حضور داشت.
  13. سریه به جنگ‌هایی گفته‌ می‌شود که پیامبر در آن حضور نداشت و فرماندهی سپاه را به دیگری می‌سپرد.
  14. کمپانی زارع، مهدی، مقاله «امام علی بن ابی‌طالب»، دانشنامه امام رضا ج۲، ص۳۹۲-۴۲۱؛ دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه ج۲، ص۵۷۱-۵۸۶؛ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۳۹۸؛ فرهنگ شیعه، ص۹۵.
  15. ﴿يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ«ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان و اگر نکنی پیام او را نرسانده‌ای؛ و خداوند تو را از (گزند) مردم در پناه می‌گیرد، خداوند گروه کافران را راهنمایی نمی‌کند» سوره مائده، آیه ۶۷.
  16. ر.ک: مسند احمد، ج ۱ صفحات ۸۴، ۱۱۸، ۱۱۹ و ۱۵۲.
  17. ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی، ص۱۵۵-۱۵۶؛ فرهنگ غدیر، ص۳۹۸؛ دانشنامه نهج البلاغه ج۲، ص۵۷۱-۵۸۶؛ فرهنگ شیعه ص۹۵؛ کمپانی زارع، مهدی، مقاله «امام علی بن ابی‌طالب»، دانشنامه امام رضا ج۲، ص۳۹۲-۴۲۱.
  18. ر.ک: اعیان الشیعة، ج ۱ ص۴۲۱- ۳۲۴.
  19. نهج البلاغه‌، خ ۳.
  20. ر.ک: فرهنگ شیعه، ص۹۵.
  21. ر.ک: دانشنامه نهج البلاغه ج۲، ص۵۷۱-۵۸۶؛ محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی، ص۱۵۵-۱۵۶.
  22. ر.ک: زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ج۱؛ کمپانی زارع، مهدی، مقاله «امام علی بن ابی‌طالب»، دانشنامه امام رضا ج۲، ص۳۹۲-۴۲۱.
  23. ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۳۹۸؛ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ج۱؛ فرهنگ شیعه، ص۹۷؛ دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه ج۲، ص۵۷۱-۵۸۶.
  24. ر.ک: فرهنگ شیعه ۹۶ و ۹۷.
  25. ر.ک: زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ج۱.
  26. ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۳۹۸.
  27. ر.ک: زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ج۱؛ کمپانی زارع، مهدی، مقاله «امام علی بن ابی‌طالب»، دانشنامه امام رضا ج۲، ص۳۹۲-۴۲۱؛ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۳۹۸؛ فرهنگ شیعه، ص۹۷؛ دین‌پرور، سید حسین، دانشنامه نهج البلاغه ج۲، ص۵۷۱-۵۸۶.
  28. ر.ک: نهج البلاغه، خطبه‌های ۲۵، ۲۷، ۳۰، ۶۹ و حکمت ۲۵۳.
  29. ر.ک: دانشنامه نهج البلاغه ج۲، ص۵۷۱-۵۸۶.