خانه امام علی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(تغییرمسیر از خانه علی)

مقدمه

علی بن ابی طالب(ع) برای خود در مدینه دو خانه اختیار کرده بود. یکی همان خانه‌ای است که در داخل مسجد قرار گرفت و همان خانه فاطمه دختر رسول خدا(ص) است که در آن سکونت می‌فرمود و دیگری خانه‌ای است که در کنار بقیع واقع شده بود و این خانه جزو موقوفات آن حضرت و در دست فرزندان او بود[۱]. این خانه در کنار منازل مهاجرین و به اصطلاح در محله مهاجرنشین مدینه قرار گرفته بود. حوادث مهم تاریخی که بلافاصله پس از رحلت جانگداز رسول خدا(ص) به وقوع پیوسته است، همه آنها در این منزل بوده، نه در بیتی که در کنار مسجد بود.

اجتماع عده‌ای از مهاجرین و انصار در مخالفت با بیعت ابوبکر، هجوم به خانه امیرمؤمنان(ع) و سوق دادن آن حضرت و همچنین حرکت حضرت زهرا(س) به سوی مسجد، دوران نقاهت آن حضرت، ملاقات‌ها و حوادثی که در این دوران اتفاق افتاده و همچنین مراسم تجهیز و تشییع آن بانوی گرامی مربوط به این منزل بوده و در این خانه واقع شده است که علاوه بر اعتبار عقلی، شواهد و قرائن تاریخی و چگونگی وقوع این حوادث، این نظریه را تأیید می‌کند. ما برای اهمیت این موضوع به نقل بعضی از این شواهد تاریخی می‌پردازیم. قرینه اول: متن تعبیرات عده ای از مورخان درباره اجتماع گروهی از مخالفین جریان سقیفه در منزل امیرمؤمنان می‌باشد. از جمله طبری می‌گوید: «أَتَى عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ مَنْزِلَ عَلِيٍّ وَ فِيهِ طَلْحَةُ وَ الزُّبَيْرُ وَ رِجَالٌ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ»[۲]. ابن قتیبه می‌گوید: ان ابابكر تفقد قوما تخلفوا عن بيعة أبي بكر عند علي كرم الله وجهه[۳]. علامه حلی می‌گوید: طلب عمر احراق بيت اميرالمؤمنين و فيه اميرالمؤمنين و فاطمة و ابناهما و جماعة من بني هاشم[۴]. یعقوبی می‌گوید: و بلغ أبابكر و عمران جملة من المهاجرين و الأنصار قد اجتمعوا مع علي بن ابي طالب في منزل فاطمة بنت رسول الله[۵]. ابن ابی الحدید می‌گوید: ان قيس بن شماس... كان مع الجماعة الذين دخلوا بيت فاطمة.... و كان في البيت ناس كثير[۶]. این تعبیرات مختلف و اجتماع قوم، ناس کثیر، جماعه و جمله من المهاجرین و الانصار دلیل بر این است که آنان در فضایی بزرگ‌تر از فضای حجره فاطمه(س) اجتماع کرده بودند، فضائی که حضرت زهرا(س) و فضه و حسنین نیز در آنجا حضور داشتند.

قرینه دوم: تعبیراتی است که در سوق دادن امیرمؤمنان به سوی مسجد به کار رفته است از جمله: و اجتمع الناس ينظرون اليه و امتلأت شوارع المدينة بالرجال[۷]. به هنگام جلب امیر مؤمنان به سوی مسجد، کوچه‌های مدینه مملو از مردم بود که به آن صحنه تماشا می‌کردند. قرینه سوم: در تعبیراتی در مورد حرکت حضرت زهرا(س) به سوی مسجد چنین آمده است: «لَمَّا بَلَغَ فَاطِمَةَ عَلَيْهَا السَّلَامُ فَدَكَ، إِجْمَاعُ أَبِي بَكْرٍ عَلَى مَنْعِهَا فَدَكَ لَاثَتْ خِمَارَهَا عَلَى رَأْسِهَا وَ اشْتَمَلَتْ بِجِلْبَابِهَا وَ أَقْبَلَتْ فِي لُمَةٍ مِنْ حَفَدَتِهَا وَ نِسَاءِ قَوْمِهَا...»[۸]. و در تعبیر دیگر آمده است: و اجتمع معها نساء كثير من غيرهن شميات اليها[۹] و باز در تعبیر دیگر آمده است و لم تبق من بني هاشم أمرئة الا خرجت معها[۱۰] این حرکت و حضور لمه تعدادی از بانوان به همراه حضرت زهرا(س) که در واقع یک حرکت سیاسی و راهپیمایی آرام بر ضد شرائط موجود بود، بدون وجود فاصله از منزل آن بانو تا مسجد متصور نیست و ترسیم این حرکت دسته جمعی در فاصله چند قدمی در میان حجره آن حضرت و مسجد بعید به نظر می‌رسد. قرینه چهارم: چگونگی اطلاع یافتن امیرمؤمنان(ع): در یک روایت مفصل که دوران عارضه و وفات و تجهیز حضرت زهرا(س) نقل شده است چنین آمده است: پس از آنکه آن مخدره از دنیا رفت حسنین(ع) وارد منزل شدند و چون از ارتحال مادرشان مطلع گردیدند، اسماء عرض کرد: ای نور دیدگان رسول خدا هر چه سریع‌تر خبر فوت مادرتان را در مسجد به اطلاع پدرتان برسانید.

آن دو بزرگوار حرکت کردند و چون به نزدیکی مسجد رسیدند و صدایشان به گریه بلند شد، صحابه از مسجد بیرون آمدند و علت گریه آن دو را جویا شدند. آنان پاسخ دادند مگر نمی‌دانید که مادر ما از دنیا رفته است. در اینجا بود که امیر مؤمنان بی‌اختیار به روی زمین افتاد... «فَقَالا لَا أَ وَ لَيْسَ قَدْ مَاتَتْ أُمُّنَا فَاطِمَةُ(س) قَالَ فَوَقَعَ عَلِيٌّ عَلَى وَجْهِهِ...»[۱۱]. اگر وفات آن مخدره در بیت و حجره اولی و در کنار مسجد اتفاق افتاد، نیازی به حرکت حسنین(ع) و طی فاصله نبود، بلکه امیر مؤمنان با کوچک‌ترین گریه در میان حجره از وقوع حادثه مطلع می‌گردید. قرینه پنجم: مراسم تشییع پیکر حضرت زهرا(س)؛ در این مراسم دو موضوع قابل توجه است: یکی اظهار نگرانی آن حضرت از وضع تابوت‌های مکشوف و متعارف آن روز و در نهایت آماده‌سازی تابوتی دارای پوشش همانند هودج[۱۲] و استفاده نمودن از آن و تشییع و انتقال پیکر آن حضرت از محلی به محل دیگر، و موضوع دوم دفن شدن آن حضرت در حجره خویش به طوری که مضمون روایات شش تن از ائمه و گفتار علما و دانشمندان شیعه و دلائل دیگر قویا مؤید آن است که پیکر مطهر دختر رسول خدا در جوار قبر آن حضرت دفن شده است. با در نظر گرفتن این دو جهت طبعاً این سئوال پیش می‌آید که اگر آن حضرت در حجره خویش و در کنار مسجد از دنیا رفته است و در همان حجره هم دفن شده است، آماده‌سازی تابوت برای چه بوده و تشییع پیکر آن بانو چگونه انجام گرفته است و این قرینه و شاهد دیگری است بر این که ارتحال آن بزرگوار مانند حوادث دیگر در خانه‌ای دورتر از خانه اولی واقع شده است.

وجود خانه دوم و وقوع این حوادث در آن گرچه بنا به دلائل گذشته یک مطلب مسلم و مورد قبول است، همان‌گونه که اصل تهاجم از مسلمات تاریخ شیعه و مورد تأیید عده ای از مورخان اهل سنت می‌باشد، ولی این نظریه و رد و قبول و اثبات و انکار آن می‌تواند به صورت یک بحث تاریخی مورد بررسی قرار بگیرد که در صورت تقویت این احتمال، افزون بر تأیید اصل حادثه به پاره ای از سؤالات در این زمینه پاسخ‌گو بوده و بعضی از شبهات و ابهامات را برطرف می‌نماید. به عنوان مثال فضل بن روزبهان[۱۳] آنجا که می‌خواهد حوادث پس از رحلت رسول خدا(ص) را انکار و یا توجیه کند، آن عده از مورخان اهل سنت را که موضوع تهاجم و دستور احراق را نقل نموده‌اند، مورد حمله قرار داده و پس از آن‌که شیعیان را شدیداً نکوهش می‌کند می‌گوید: چگونه می‌توان گفت که عمر بن خطاب چنین تصمیمی اتخاذ و دستور احراق بیت دختر رسول خدا(ص) را صادر نموده است. در صورتی که از طرفی این بیت متصل به مسجد و قبر رسول خدا(ص) و حجرات همسران آن حضرت بود و از طرف دیگر سقف آنها را شاخه‌های خشک و قابل اشتعال و احتراق تشکیل می‌داد و آتش زدن به یکی از این حجرات به مفهوم آتش زدن به همه آنها و سوزاندن خانه فاطمه، سوزاندن مسجد و قبر رسول خدا(ص) بود و قابل تصور نیست عمر بن خطاب چنین تصمیمی بگیرد و خود را در معرض اعتراض و مورد نکوهش مردم قرار بدهد و این با کیاست و سیاست او و هر شخص دیگر سازگار نمی‌باشد[۱۴]. که اگر این روزبهان این حقیقت تاریخی را نه آن چنان که تصور نموده، بلکه همان‌گونه که ما مطرح نمودیم و وقوع این حوادث را به بیت دوم امیر مؤمنان(ع) نه به بیتی که در کنار مسجد قرار داشت منتسب ساختیم در می‌یافت، برای اثبات ادعای خود بدین اشکال تمسک نمی‌جست و طبعاً نیازی هم بر پاسخ نه چندان مستحکم مرحوم دانشمند کلامی شیخ محمد حسن مظفر نبود[۱۵].[۱۶]

منابع

پانویس

  1. وفاء الوفاء، سمهودی، ج۲، ص۴۶۹.
  2. طبری، ج۲، ص۶۸.
  3. الإمامه و السیاسه، ج۱، ص۱۲.
  4. نهج الحق، ص۲۷۱.
  5. تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۲۷.
  6. شرح نهج البلاغه، ج۶، ص۴۸.
  7. شرح نهج البلاغه، ج۶، ص۴۹.
  8. شرح نهج البلاغه، ج۱۶، ص۲۱۱؛ احتجاج طبرسی، ج۱، ص۱۳۱.
  9. شرح نهج البلاغه، ج۶، ص۴۹.
  10. مأساه الزهرا، ج۲، ص۱۷۷.
  11. بحارالانوار، ج۴۳، ص۱۸۷.
  12. تاریخ المدینه ابن شبه، ج۱، ص۱۰۸؛ وفاء الوفاء، سمهودی، ج۳، ص۹۰۴.
  13. فضل بن روزبهان از بزرگان علمای شافعیه در عصر خود حکیم عارف محدث شاعر و ادیب دارای تألیفات متعدد مشهورترین آنها رد بر نهج الحق علامه حلی است به نام ابطال نهج الباطل که در سال ۹۰۹ آن را تألیف نموده و مرحوم قاضی نورالله ششتری شهید در سال ۱۰۱۹ احقاق الحق را در پاسخ آن نگاشته و در قرن اخیر مرحوم آیة الله شیخ محمد حسن مظفر پاسخ دیگری بر آن نگاشته به نام دلائل الصدق و در سه جلد چاپ شده است.
  14. دلائل الصدق، شیخ محمد حسن مظفر، ج۳، ص۴۶.
  15. تاریخ حرم ائمه بقیع، محمد صادق نجمی، مشعر، ۱۳۸۷، ص۱۶۷.
  16. تونه‌ای، مجتبی، محمدنامه، ص ۴۵۴.