پرش به محتوا

عصمت در کلام اسلامی به چه معناست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۳۹: خط ۳۹:
== پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه ==
== پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه ==
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
| عنوان پاسخ‌دهنده = 1.آقای صفرزاده؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۱.آقای حسینی میلانی؛
| تصویر = 373589.jpg
| پاسخ‌دهنده = سید علی حسینی میلانی
| پاسخ = آقای '''[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی]]''' در [[کتاب]] ''«[[عصمت از منظر فریقین (کتاب)|عصمت از منظر فریقین]]»'' در این‌باره گفته است:
 
[[عالمان شیعه]] بر [[حقیقت عصمت]] [[اتفاق نظر]] دارند؛ هرچند اختلاف‌های جزئی در کلماتشان و در تعریف آن به چشم می‌خورد؛ لیکن آن [[اختلافات]] خللی به حقیقت عصمت نمی‌زند. با این بیان، به بررسی معنای اصطلاحی واژه عصمت، در میان [[متکلمان شیعی]] می‌پردازیم.
 
[[شیخ مفید]] در تعریف «عصمت» می‌نویسد:
{{عربی|العصمة لطف يفعله الله تعالى بالمكلف بحيث يمتنع منه وقوع المعصية و ترك الطاعة مع قدرته عليهما}}<ref>النکت الاعتقادیة، ص۳۷.</ref>؛
«عصمت» لطفی است که [[خدای تعالی]] در [[حق]] [[مکلف]] روا می‌دارد، به طوری که وقوع [[گناه]] و ترک [[اطاعت]] از او ممتنع می‌گردد، هر چند که بر انجام آن [[قدرت]] دارد.
 
[[سید مرتضی]] می‌فرماید:
{{عربی|اعلم أن العصمة هي اللطف الذي يفعله تعالى، فيختار العبد عنده الامتناع من فعل القبيح، فيقال على هذا: ان اللّٰه عصمه، بأن فعل له ما اختار عنده العدول عن القبيح}}<ref>رسائل المرتضی، ج۳، ص۳۲۵- ۳۲۶.</ref>؛
بدان عصمت لطفی است که خدای تعالی در [[حق بنده]] روا می‌دارد و [[بنده]] با وجود آن، از عمل [[زشت]] خودداری می‌ورزد. پس گفته می‌شود [[خداوند]] به واسطه انجام عملی در آن شخص، وی را [[حفظ]] کرد تا با وجود آن، فرد [[[معصوم]]] روی‌گردانی از عمل زشت را برگزیند.
 
[[علامه حلی]] نیز در این باره می‌نویسد:
{{عربی|العصمة لطف خفىّ يفعل اللّه تعالى بالمكلّف بحيث لا يكون له داع إلى ترك الطّاعة و ارتكاب المعصية مع قدرته على ذلك}}<ref>النافع یوم الحشر فی شرح الباب الحادی عشر، ص۸۹.</ref>؛
عصمت لطفی پنهانی است که خداوند در حق مکلّف روا می‌دارد به طوری که وی، با وجود قدرت بر انجام [[معصیت]]، انگیزه‌ای بر ترک [[طاعت]] و [[ارتکاب معصیت]] نداشته باشد. ایشان در شرح تجرید نیز تعریف‌های متعددی برای عصمت ارائه کرده است<ref>ر.ک: کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ص۳۹۱.</ref>.
 
[[مرحوم مظفر]] که یکی از [[عالمان]] بزرگ [[کلامی]] معاصر است، «عصمت» را چنین تعریف می‌کند:
{{عربی|هي التنزُّه عن الذنوب والمعاصي صغائرها وكبائرها، وعن الخطأ والنسيان، وإن لم يمتنع عقلاً على النبي أن يصدر منه ذلك، بل يجب أن يكون منزَّهاً حتى عمّا ينافي المروءة، كالتبذل بين الناس من أكل في الطريق أو ضحك عال، وكل عمل يستهجن فعله عند العرف العام}}<ref>عقائد الامامیة، ص۵۴.</ref>؛
[[عصمت]]، [[دوری از گناهان]] و نافرمانی‌های کوچک و بزرگ و دوری از [[اشتباه]] و [[فراموشی]] است، هر چند صدور آن از [[پیامبر]] عقلاً مانعی ندارد؛ بلکه [[واجب]] است [[معصوم]] حتی از امور منافی [[مروت]]، مانند کارهایی که موجب [[خفّت]] و سبک شدن وی در میان [[مردم]]، همچون [[غذا خوردن]] در محل عبور و مرور، [[خنده]] با صدای بلند و هر عملی که نزد عموم مردم [[ناپسند]] به شمار آید نیز [[پرهیز]] کند.
 
از دیدگاه [[مرحوم مظفر]]، معصوم علاوه بر پرهیز از [[خطا]] و [[معصیت]]، باید از اموری که موجب [[تحقیر]] و وهن وی در نظر مردم می‌گردد پرهیز کند. به عنوان مثال، هر چند خندیدن با صدای بلند و غذا خوردن در کنار خیابان [[گناه]] و خطا محسوب نمی‌شود، اما با مروّت و [[شخصیت اجتماعی]] افراد محترم ناسازگار است. بنابراین [[شأن معصوم]] بسیار بالاتر از آن است که مرتکب چنین افعالی گردد<ref>از کارهای سبک و اموری که مایه وهن است به «خلاف مروت» تعبیر می‌شود. شرط یا عدم شرط بودن «مروت» در بحث «عدالت» نیز مطرح است.</ref>.<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[عصمت از منظر فریقین (کتاب)|عصمت از منظر فریقین]]، ص ۱۷.</ref>
 
بر اساس آن چه از [[متکلّمان]] [[شیعه]] نقل شد، «عصمت» حالتی [[باطنی]] و ملکه‌ای [[نفسانی]] است که [[خداوند]] از [[لطف]] به برخی عطا می‌کند. بنابراین «عصمت» اکتسابی نیست و امری مستقل از [[علم]] است. اما برخی از [[اندیشمندان]] و [[عالمان]] معاصر، «علم» را سرچشمه «عصمت» دانسته‌اند. به عبارت دیگر، اساس و ریشه عصمت در معصوم علم او است؛ پس چون معصوم به [[قبح]] گناه و آثار آن علم و [[آگاهی]] دارد، با [[اختیار]] خود آن را مرتکب نمی‌شود.
 
علامه طباطبائی در زمره همین عالمان است. ایشان در این باره می‌نویسد: {{عربی|أن الأمر الذي تتحقق به العصمة نوع من العلم يمنع صاحبه عن التلبس بالمعصية والخطإ، وبعبارة أخرى علم مانع عن الضلال، كما أن سائر الأخلاق كالشجاعة والعفة والسخاء كل منها صورة علمية راسخة موجبة لتحقق آثارها، مانعة عن التلبس بأضدادها... أن هذه الموهبة الإلهية التي نسميها قوة العصمة نوع من العلم والشعور يغاير سائر أنواع العلوم}}<ref>تفسیر المیزان، ج۵، ص۷۸- ۸۰.</ref>؛ امری که [[عصمت]] به واسطه آن تحقق می‌یابد، نوعی [[علم]] است که مانع از [[ارتکاب معصیت]] و [[خطا]] توسط صاحب علم می‌شود. به عبارت دیگر [[علمی]] است که مانع از [[گمراهی]] می‌گردد، چنانکه سایر خلق‌ها همچون [[شجاعت]]، [[عفت]]، [[بخشندگی]] و همه امور این چنینی، صورت علمی [[پایدار]] است که موجب تحقق این آثار می‌شود و از ضدّ این امور مانع می‌گردد. همانا این [[موهبت]] الاهی که آن را «قوّه عصمت» می‌نامیم، نوعی از علم و [[شعور]] است که با سایر انواع علم مغایرت دارد.
 
وی در جای دیگر می‌نویسد: {{عربی|العصمة الإلهية التي هي صورة علمية نفسانية تحفظ الإنسان من باطل الاعتقاد وسيئ العمل}}<ref>تفسیر المیزان، ج۱۶، ص۳۱۲.</ref>؛
عصمت الاهی همان صورت علمی [[نفسانی]] است که [[انسان]] را از [[اعتقاد]] [[باطل]] و عمل [[ناپسند]] [[حفظ]] می‌کند.
 
بنابراین [[علامه طباطبائی]] [[معتقد]] است که «عصمت» ریشه در علم دارد؛ یعنی علم به [[مصالح]] و [[مفاسد]] [[احکام]]. اما این دیدگاه مورد [[تأمل]] است؛ زیرا در [[مذهب شیعه]] و بر اساس [[آموزه‌های دینی]]، «عصمت» گستره وسیعی دارد و [[حجت]] الاهی از بدو ولادت تا [[زمان]] [[رحلت]] [[معصوم]] است و علاوه بر [[گناه]] و [[معصیت]]، از [[سهو]] و [[نسیان]] و خطا نیز مصون است؛ حال آنکه علم با خطا و سهو و نسیان قابل جمع است، در نتیجه به نظر می‌رسد سخن ایشان مستلزم قول به عدم [[عصمت از خطا]] و سهو و نسیان است و این بر خلاف [[عقیده]] بزرگان [[شیعه امامیه]] درباره عصمت است.<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[عصمت از منظر فریقین (کتاب)|عصمت از منظر فریقین]]، ص ۱۹.</ref>
}}
{{پاسخ پرسش
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۲.آقای صفرزاده؛
| تصویر = 1379670.jpg
| تصویر = 1379670.jpg
| پاسخ‌دهنده = ابراهیم صفرزاده
| پاسخ‌دهنده = ابراهیم صفرزاده
| پاسخ = آقای '''[[ابراهیم صفرزاده|صفرزاده]]''' در [[کتاب]] ''«[[عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی (کتاب)|عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = آقای '''[[ابراهیم صفرزاده|صفرزاده]]''' در [[کتاب]] ''«[[عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی (کتاب)|عصمت امامان از دیدگاه عقل و وحی]]»'' در این‌باره گفته است:
*«'''[[بینش]] توأم با [[لطف]]''': این [[تفسیر]] مرکب از دو عنصر است؛ یکی بینش و [[بصیرت]] و دیگری [[لطف الهی]]. البته بینش و بصیرت بر اثر تلاش و [[مجاهدت]] نفس حاصل می‌گردد که اگر تقویت شود و به حد اعلا برسد دیگر وقوع [[معصیت]] عادتاً امکان نخواهد داشت و این بصیرت را لطف الهی [[تأیید]] می‌کند و موجب تقویت آن می‌گردد.
 
«'''[[بینش]] توأم با [[لطف]]''': این [[تفسیر]] مرکب از دو عنصر است؛ یکی بینش و [[بصیرت]] و دیگری [[لطف الهی]]. البته بینش و بصیرت بر اثر تلاش و [[مجاهدت]] نفس حاصل می‌گردد که اگر تقویت شود و به حد اعلا برسد دیگر وقوع [[معصیت]] عادتاً امکان نخواهد داشت و این بصیرت را لطف الهی [[تأیید]] می‌کند و موجب تقویت آن می‌گردد.


[[آیت‌الله]] [[معرفت]] در این باره می‌گوید: "[[حقیقت عصمت]]، بینش است که بر اثر مجاهدت نفس به دست می‌آید و توأم با لطف الهی است که از این بینش به [[حکمت]] یاد شده است. کتاب و حکمت، یعنی [[شریعت]] و بینش که اگر به حد کمال (حکمت) برسد وقوع معصیت عادتاً ممکن نیست"<ref>محمدهادی معرفت، تنزیه انبیا از آدم تا خاتم، ص۱۹-۲۰.</ref>.
[[آیت‌الله]] [[معرفت]] در این باره می‌گوید: "[[حقیقت عصمت]]، بینش است که بر اثر مجاهدت نفس به دست می‌آید و توأم با لطف الهی است که از این بینش به [[حکمت]] یاد شده است. کتاب و حکمت، یعنی [[شریعت]] و بینش که اگر به حد کمال (حکمت) برسد وقوع معصیت عادتاً ممکن نیست"<ref>محمدهادی معرفت، تنزیه انبیا از آدم تا خاتم، ص۱۹-۲۰.</ref>.
خط ۵۱: خط ۸۷:
'''نقد''': در بیان آیت‌الله معرفت یک اشکال وجود دارد که بیان ایشان پاسخگو نیست و آن اینکه بیان ایشان فقط عصمت از [[گناه]] را در برمی‌گیرد؛ ولی عصمت از [[نسیان]] و [[اشتباه]] را شامل نمی‌شود، مگر اینکه گفته شود در [[مقام]] بیان [[عصمت علمی]] نیست.
'''نقد''': در بیان آیت‌الله معرفت یک اشکال وجود دارد که بیان ایشان پاسخگو نیست و آن اینکه بیان ایشان فقط عصمت از [[گناه]] را در برمی‌گیرد؛ ولی عصمت از [[نسیان]] و [[اشتباه]] را شامل نمی‌شود، مگر اینکه گفته شود در [[مقام]] بیان [[عصمت علمی]] نیست.


*'''[[ملکه]] مستلزم عدم [[مخالفت]] با [[تکالیف]] الزامی''': بیان دوم در [[ماهیت عصمت]]، [[ملکه نفسانی]] است. این ملکه از مخالفت با [[فرمان‌های الهی]] با [[وصف]] اختیار و [[قدرت]] جلوگیری می‌کند. آقای محمدحسن مظفر می‌گوید: "بدان که همانا عصمت، ملکه‌ای است که عدم مخالفت با تکالیف الزامی را عمداً و سهواً با قدرت بر خلاف و معصیت اقتضا دارد"<ref>محمدحسن مظفر، دلائل الصدق، ج۲، ص۱۴.</ref>.
'''[[ملکه]] مستلزم عدم [[مخالفت]] با [[تکالیف]] الزامی''': بیان دوم در [[ماهیت عصمت]]، [[ملکه نفسانی]] است. این ملکه از مخالفت با [[فرمان‌های الهی]] با [[وصف]] اختیار و [[قدرت]] جلوگیری می‌کند. آقای محمدحسن مظفر می‌گوید: "بدان که همانا عصمت، ملکه‌ای است که عدم مخالفت با تکالیف الزامی را عمداً و سهواً با قدرت بر خلاف و معصیت اقتضا دارد"<ref>محمدحسن مظفر، دلائل الصدق، ج۲، ص۱۴.</ref>.


این بیان در باب حقیقت عصمت، ابهام‌ها و اشکال‌های مختلفی دارد. ایشان عصمت را ملکه‌ای [[نفسانی]] دانسته‌اند و این از دو حال خارج نیست. اگر این [[ملکه نفسانی]] [[موهبت الهی]] است و [[انسان]] [[معصوم]] در کسب این [[عصمت]] بی‌اختیار است، مسلماً این [[عصمت جبری]]، نه برای معصوم مزیت است و نه پاداشی در قبال آن دارد و نه حتی با سایر [[مردم]] فرق دارد؛ حال اینکه ما عصمت را نوعی امتیاز و [[فضیلت]] برای معصوم می‌دانیم. ولی اگر این عصمت با [[اختیار]] و تلاش کسب شده باشد باز هم [[کلام]] ایشان ابهام و اشکال دارد، زیرا:
این بیان در باب حقیقت عصمت، ابهام‌ها و اشکال‌های مختلفی دارد. ایشان عصمت را ملکه‌ای [[نفسانی]] دانسته‌اند و این از دو حال خارج نیست. اگر این [[ملکه نفسانی]] [[موهبت الهی]] است و [[انسان]] [[معصوم]] در کسب این [[عصمت]] بی‌اختیار است، مسلماً این [[عصمت جبری]]، نه برای معصوم مزیت است و نه پاداشی در قبال آن دارد و نه حتی با سایر [[مردم]] فرق دارد؛ حال اینکه ما عصمت را نوعی امتیاز و [[فضیلت]] برای معصوم می‌دانیم. ولی اگر این عصمت با [[اختیار]] و تلاش کسب شده باشد باز هم [[کلام]] ایشان ابهام و اشکال دارد، زیرا:
۱۱۳٬۱۶۴

ویرایش