سیاست در لغت: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۸: | خط ۸: | ||
'''سیاست''' بهمعنای اداره امور مملکت و [[ریاست]] کردن، عبارت است از [[امر و نهی]] صادر از [[حاکمیت]] در جهت تنظیم روابط و [[تدبیر امور]] [[مردم]] در راستای تأمین مصالح آنان و سیاستمدار کسی است که در امور اجتماعی [[مردم]] به مصلحتاندیشی و [[تدبیر امور]] بپردازد. | '''سیاست''' بهمعنای اداره امور مملکت و [[ریاست]] کردن، عبارت است از [[امر و نهی]] صادر از [[حاکمیت]] در جهت تنظیم روابط و [[تدبیر امور]] [[مردم]] در راستای تأمین مصالح آنان و سیاستمدار کسی است که در امور اجتماعی [[مردم]] به مصلحتاندیشی و [[تدبیر امور]] بپردازد. | ||
'''سیاست''' بهمعنای اداره امور مملکت و [[ریاست]] کردن، عبارت است از [[امر و نهی]] صادر از [[حاکمیت]] در جهت تنظیم روابط و [[تدبیر امور]] [[مردم]] در راستای تأمین مصالح آنان و سیاستمدار کسی است که در امور اجتماعی [[مردم]] به مصلحتاندیشی و [[تدبیر امور]] بپردازد. | |||
===سیاست=== | |||
سیاست، واژهای است [[عربی]] از ریشه سوس بهمعانی: حکمراندن بر [[رعیت]]، اداره کردن امور مملکت، حکومتکردن، [[ریاست]] کردن، [[حکومت]]، ریاست، پرداختن به امور [[مردم]] بر طبق مصالحشان<ref>{{عربی|القیام علی الشیء بما یصلحه!}}؛ المنجد.</ref>، پاسداشتن [[ملک]]، [[عدالت]] و [[داوری]]، حکمداری، سزا و [[جزا]]، محافظت حدود ملک، نگهداری و حراست، [[امر و نهی]]، پرورش و پروراندن و [[اداره امور]] داخلی و خارجی کشور و [[خیرخواهی]] برای [[مردمان]] با [[راهنمایی]] و [[هدایت]] آنان به [[راه]] [[نجات]] و [[سعادت]] در حال یا [[آینده]] و نیز حرفه حکومت و [[مدیریت]] کارکردهای داخلی و خارجی یک دولت<ref>{{عربی|استصلاح الخلق بارشادهم الی الطریق المنجی فی العاجل او الأجل}} و {{عربی|دفن الحکم و اداره اعمال الدولة الداخلیة و الخارجیة}}؛ {{عربی|السیاسة: فعل السائس الذی یسوس الدواب سیاسة، یقوم علیها و یروضها. والوالی یسوس الرعیة و أمرهم}}؛ ابناثیر، النهایة فی غریب الحدیث و الأثر، ج۲، ص۴۲۱ {{عربی|»فی الحدیث: کانت بنو اسرائیل تسوسهم أنبیاؤهم» أی تتولی امورهم کما تفعل الامراء والولاة بالرعیة. و السیاسة: القیام علی الشیء بما یصلحه}}؛ جوهری، صحاح، ج۳، ص۹۳۸ {{عربی|سوس الرجل امور الناس: اذا ملک امورهم}}؛ طریحی، مجمع البحرین، ج۴، ص۷۸ {{عربی|فی وصف الائمة{{عم}} أنتم ساسة العباد. و فیه الامام عارف بالسیاسة. و فیه ثم فوض الی النبی{{صل}} أمر الدین و الامة لیسوس عبادة. کلذلک من سست الرعیة سیاسة: أمرتها و نهیتها. و ساس زید سیاسة: امر وقام بأمره}} (فراهیدی، کتاب العین، ج۷، ص۳۳۶)؛ فرهنگ فارسی معین و لغتنامه دهخدا؛ لسانالعرب، ج۶، ص۱۰۷.</ref>.<ref>[[علی اصغر نصرتی|نصرتی، علی اصغر]]، [[نظام سیاسی اسلام (کتاب)|نظام سیاسی اسلام]]، ص ۱۷؛ [[محمد ملکزاده|ملکزاده، محمد]]، [[سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور (کتاب)|سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور]] ص ۲۹؛ [[سید جواد ورعی|ورعی، سید جواد]]، [[درسنامه فقه سیاسی (کتاب)|درسنامه فقه سیاسی]]، ص ۶.</ref> | == معناشناسی == | ||
=== سیاست === | |||
در تعریف [[سیاست]]، [[اختلافها]] و کشمکشهای بسیار وجود دارد، سیاست، واژهای است [[عربی]] از ریشه سوس بهمعانی: حکمراندن بر [[رعیت]]، اداره کردن امور مملکت، حکومتکردن، [[ریاست]] کردن، [[حکومت]]، ریاست، پرداختن به امور [[مردم]] بر طبق مصالحشان<ref>{{عربی|القیام علی الشیء بما یصلحه!}}؛ المنجد.</ref>، پاسداشتن [[ملک]]، [[عدالت]] و [[داوری]]، حکمداری، سزا و [[جزا]]، محافظت حدود ملک، نگهداری و حراست، [[امر و نهی]]، پرورش و پروراندن و [[اداره امور]] داخلی و خارجی کشور و [[خیرخواهی]] برای [[مردمان]] با [[راهنمایی]] و [[هدایت]] آنان به [[راه]] [[نجات]] و [[سعادت]] در حال یا [[آینده]] و نیز حرفه حکومت و [[مدیریت]] کارکردهای داخلی و خارجی یک دولت<ref>{{عربی|استصلاح الخلق بارشادهم الی الطریق المنجی فی العاجل او الأجل}} و {{عربی|دفن الحکم و اداره اعمال الدولة الداخلیة و الخارجیة}}؛ {{عربی|السیاسة: فعل السائس الذی یسوس الدواب سیاسة، یقوم علیها و یروضها. والوالی یسوس الرعیة و أمرهم}}؛ ابناثیر، النهایة فی غریب الحدیث و الأثر، ج۲، ص۴۲۱ {{عربی|»فی الحدیث: کانت بنو اسرائیل تسوسهم أنبیاؤهم» أی تتولی امورهم کما تفعل الامراء والولاة بالرعیة. و السیاسة: القیام علی الشیء بما یصلحه}}؛ جوهری، صحاح، ج۳، ص۹۳۸ {{عربی|سوس الرجل امور الناس: اذا ملک امورهم}}؛ طریحی، مجمع البحرین، ج۴، ص۷۸ {{عربی|فی وصف الائمة{{عم}} أنتم ساسة العباد. و فیه الامام عارف بالسیاسة. و فیه ثم فوض الی النبی{{صل}} أمر الدین و الامة لیسوس عبادة. کلذلک من سست الرعیة سیاسة: أمرتها و نهیتها. و ساس زید سیاسة: امر وقام بأمره}} (فراهیدی، کتاب العین، ج۷، ص۳۳۶)؛ فرهنگ فارسی معین و لغتنامه دهخدا؛ لسانالعرب، ج۶، ص۱۰۷.</ref>.<ref>[[علی اصغر نصرتی|نصرتی، علی اصغر]]، [[نظام سیاسی اسلام (کتاب)|نظام سیاسی اسلام]]، ص ۱۷؛ [[محمد ملکزاده|ملکزاده، محمد]]، [[سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور (کتاب)|سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور]] ص ۲۹؛ [[سید جواد ورعی|ورعی، سید جواد]]، [[درسنامه فقه سیاسی (کتاب)|درسنامه فقه سیاسی]]، ص ۶.</ref> | |||
معادل سیاست در زبان [[انگلیسی]] (policy) است برگرفته از واژه یونانی(polis). این واژه و مشتقات آن، در فارسی به معانی زیر ترجمه شده است: | معادل سیاست در زبان [[انگلیسی]] (policy) است برگرفته از واژه یونانی(polis). این واژه و مشتقات آن، در فارسی به معانی زیر ترجمه شده است: | ||
خط ۱۷: | خط ۱۹: | ||
# (polity)؛ به معنای طرز حکومت، [[جامعه]]، [[ملت]]، و [[دولت]] آمده است<ref>فرهنگ بزرگ انگلیسی ـ فارسی، حیّم.</ref>.<ref>[[علی اصغر نصرتی|نصرتی، علی اصغر]]، [[نظام سیاسی اسلام (کتاب)|نظام سیاسی اسلام]]، ص ۱۷.</ref> | # (polity)؛ به معنای طرز حکومت، [[جامعه]]، [[ملت]]، و [[دولت]] آمده است<ref>فرهنگ بزرگ انگلیسی ـ فارسی، حیّم.</ref>.<ref>[[علی اصغر نصرتی|نصرتی، علی اصغر]]، [[نظام سیاسی اسلام (کتاب)|نظام سیاسی اسلام]]، ص ۱۷.</ref> | ||
در تعاریفی دیگر واژه «سوس» که سیاست از آن گرفته شده، به چند معنا آمده است: | |||
#[[سرشت]] و [[طبیعت]]: «سُوس» به ضم سین به معنای خُلُق و طبیعت و سرشت است. گفته میشود [[فصاحت]] در سرشت او قرار دارد<ref>{{عربی|و السُّوسُ: الطبْع و الخُلُق و السَجِيَّة. يقال: الفصاحة من سُوسِه}}؛ ابنمنظور، لسان العرب، ج۶، ص۱۰۸؛ محمد بن یعقوب فیروزآبادی، قاموس المحیط، ج۲، ص۳۲۳.</ref>. [[بدیهی]] است که این معنا در اینجا مورد نظر نیست؛ گرچه [[سیاست]] خوب آن است که [[فطریات]] اصلی [[مردم]] را تقویت کند. | |||
#[[ریاست]]: سیاست از ماده «سوس» است. ابنمنظور مینویسد: کلمه «سَوْس» به معنای ریاست است و گفته میشود «بر آنان ریاست کرد ریاستی» و زمانی که بر کسی ریاست شود، گفته میشود ریاست او را بر عهده گرفت. و {{عربی|سَاسَ الأَمْرَ}}<ref>{{عربی|و السَّوْسُ: الرِّياسَةُ، يقال ساسوهم سَوْساً، و إِذا رَأَّسُوه قيل: سَوَّسُوه و أَساسوه. و سَاس الأَمرَ سِياسةً: قام به}}؛ ابنمنظور، لسان العرب، ج۶، ص۱۰۸.</ref> یعنی به کار [[حکومتی]] پرداخت. فیروزآبادی گوید: [[رعیت]] را سیاست کردم، یعنی به آنها [[امر و نهی]] کردم<ref>{{عربی|سُسْتُ الرعية سِيَاسَةً: أمرتها و نهيتها}}؛ محمد بن یعقوب فیروزآبادی، قاموس المحیط، ج۲، ص۳۲۳ (چ دار احیاء).</ref>. بدیهی است این امر و نهی وقتی است که شخص [[قدرت]] داشته باشد و مردم هم به آن [[دستورها]] عمل کنند. مصداق کامل این معنا از سیاست، [[حکومتداری]] و ریاست بر [[امور سیاسی]] - [[اجتماعی]] مردم است؛ اما گاهی ممکن است افراد [[مدیریت]] جمعی را بر عهده داشته باشند و بهخوبی آنان را مدیریت کنند و جلو رسیدن [[آسیبهای اجتماعی]] به آنان را بگیرند. [[حکومت و دولت]] دارای فعالیتهای مختلف [[سیاسی]] است. گفتهاند واژه سیاست در [[امور حکومتی]]، اجتماعی و [[امنیت جامعه]] به کار میرود و به دو قسم [[سیاست داخلی]] و [[سیاست خارجی]] تقسیم میشود<ref>علیآقا آقابخشی و مینو افشاری راد، فرهنگ علوم سیاسی، ص۵۱۵.</ref>. | |||
#[[تربیت]] و [[اصلاح]]: سیاست در لغت به معنای [[تأدیب]] و تربیت<ref>{{عربی|فُلانٌ مُجَرَّبٌ، قد ساسَ و سِيسَ عَلَيْه، أَي: أَدَّبَ، و أَدِّبَ}}؛ محمد بن یعقوب فیروزآبادی، قاموس المحیط، ج۲، ص۳۲۳.</ref> هم آمده است. درواقع سیاست [[تدبیر]] اجتماعی و [[برنامهریزی]] برای [[رشد]] و تربیت صحیح افراد [[جامعه]] است. آن را [[اقدام]] به کاری برای اصلاح آن دانستهاند<ref>{{عربی|وَ السِّيَاسَةُ: القِيامُ على الشيْءِ بما يُصْلِحُه}}؛ ابناثیر جزری (مبارک)، النهایة فی غریب الحدیث و الأثر، ج۲، ص۴۲۱؛ ابنمنظور، لسان العرب، ج۶، ص۱۰۸؛ محمدمرتضی زبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس، ج۸، ص۳۲۲؛ فخرالدین طریحی، مجمع البحرین، ج۴، ص۷۸.</ref>. [[سیاست]] کاری است که [[سیاستمدار]] انجام میدهد و [[والی]] به سیاست امور [[رعیت]] میپردازد<ref>ابنمنظور، لسان العرب، ج۶، ص۱۰۸.</ref>. در تفاوت سیاست [[با تدبیر]] گفته شده که سیاست دقت در امور است که اصل آن از کلمه «سُوس، ساس» اشتقاق یافته که حشرهای در [[بدن]] حیوانات است و باعث [[آزار]] آنها میشود<ref>{{عربی|أن السياسة هي النظر في الدقيق من أمور السوس مشتقة من السوس هذا الحيوان المعروف}}؛ ابوهلال عسکری، الفروق فی اللغه، ص۱۸.</ref>. درواقع شخص با سیاستِ درست مانع آسیبدیدن [[جامعه]] میشود، همانگونه که با دقت ساس (حشره موذی) را دور میکند. سیاست [[تدبیر]] مستمر است و به تدبیر در یک کار سیاست گفته نمیشود؛ در نتیجه هر سیاستی تدبیر است، ولی هر تدبیری سیاست نیست و سیاست به جهت تداوم آن، به دقت نیاز دارد<ref>{{عربی|أن السياسة في التدبير المستمر و لا يقال للتدبير الواحد سياسة فكل سياسة تدبير و ليس كل تدبير سياسة، و السياسة أيضا في الدقيق من أمور المسوس}}؛ ابوهلال عسکری، الفروق فی اللغه، ص۱۸۶.</ref>. درواقع [[حاکم]] [[مردم]] را در جهت [[اسلام]] یا اهداف و برنامههای خاص و روش و [[عقیده]] خود [[حفظ]] و [[هدایت]] میکند و اگر فرمانی داد، [[تخلف]] از آن را نمیپذیرد. در [[فارسی]] سیاست به [[تنبیه]] هم معنا شده است. میگویند «او را سیاست و تنبیه کرد»<ref>محمد معین، فرهنگ فارسی، ج۲، ص۱۹۶۷.</ref>؛ چون از [[راه راست]] [[منحرف]] شده و به کار خلاف پرداخته، تنبیه شده است. | |||
#حفظ و [[حراست]]: {{عربی| سَوَسَ}} به معنای حفظ چیزی نیز آمده است؛ مانند سخن [[حضرت علی]]{{ع}} که میفرماید: {{متن حدیث|سُوسُوا إِيمَانَكُمْ بِالصَّدَقَةِ}}<ref>«ایمانتان را با دادن [[صدقه]] حفظ کنید» نهج البلاغه، تحقیق صبحی صالح، ص۴۹۵.</ref>. | |||
==[[سیاست]] در سخنان اهل لغت== | راغب اصفهانی شعری نقل کرده که کلمه {{عربی|سُوسُوا}} و {{عربی|سِيَاسَة}} در آن به کار رفته است و توصیه به [[روش سیاسی]] دارد. [[شاعری]] خطاب به [[متوکل]] [[خلیفه عباسی]] چنین گفته است: {{عربی| إذا كنتم للنّاس [[أهل]] سياسة *** فسوسوا كرام النّاس بالرفق و البذل و سوسوا لئام النّاس بالذلّ يصلحوا *** على الذلّ، إن الذل يصلح للنّذل }}<ref>ابوالقاسم حسین بن محمد راغب اصفهانی، محاضرات الأدباء و محاورات الشعراء و البلغاء، ج۱، ص۲۱۰-۲۱۲: «او سیاست حاکمان را به سه دسته تقسیم میکند: خشونت و زور، رغبت و هیبت و نرمی و مدارا. برای هر مورد نمونههایی از تاریخ اسلام و قبل آن میآورد و سیاست امیرالمؤمنین علی{{ع}} را بر نرمی و مدارا میداند که به مأمور مالیات خود توصیههایی دراینباره داشت».</ref> | ||
معنای [[شعر]] چنین است: «هرگاه [[سیاستمدار]] [[مردم]] هستید، [[مردمان]] [[کریم]] را با [[مدارا]] و [[بخشش]] [[حفظ]] و مردم [[پست]] را با [[خواری]] [[سیاست]] کنید؛ زیرا آنان با [[ذلت]] و خواری [[اصلاح]] میشوند. بهتحقیق که خواری و [[زور]] [[شایسته]] است برای افراد پست»<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیره سیاسی معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه (کتاب)|سیره سیاسی معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه]]، ص ۳۸.</ref>. | |||
=== سیاستمدار === | |||
سیاستمدار به کسی گفته میشود که در [[امور اجتماعی]] [[مردم]] به [[مصلحتاندیشی]] و [[تدبیر امور]] بپردازد. چنان که در [[زیارت جامعه کبیره]] نیز از [[معصومان]]{{عم}} با عنوان «[[ساسة العباد]]» یاد شده است؛ یعنی کسانی که تأمین [[مصالح]] و [[تدبیر]] امور اجتماعی مردم را بر عهده داشتهاند<ref>[[محمد ملکزاده|ملکزاده، محمد]]، [[سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور (کتاب)|سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور]] ص ۲۹.</ref>. | |||
== [[سیاست]] در سخنان اهل لغت == | |||
در کتب لغت به صورت جداگانه معنای [[سیاست]] چنین مطرح شده است: | در کتب لغت به صورت جداگانه معنای [[سیاست]] چنین مطرح شده است: | ||
===منابع اسلامی=== | |||
=== منابع اسلامی === | |||
#در [[فرهنگ]] عمید در شرح واژۀ [[سیاست]] چنین آمده است: اصلاح امور [[خلق]] و اداره کردن کارهای مملکت، [[مراقبت]] امور داخلی و خارجی [[کشور]]، رعیت داری، مردم داری<ref>حسن عمید، فرهنگ لغت عمید، ذیل واژۀ «[[سیاست]]».</ref>. | #در [[فرهنگ]] عمید در شرح واژۀ [[سیاست]] چنین آمده است: اصلاح امور [[خلق]] و اداره کردن کارهای مملکت، [[مراقبت]] امور داخلی و خارجی [[کشور]]، رعیت داری، مردم داری<ref>حسن عمید، فرهنگ لغت عمید، ذیل واژۀ «[[سیاست]]».</ref>. | ||
#در [[فرهنگ]] معین چنین آمده است: [[سیاست]]: حکمراندن بر [[رعیت]] و اداره کردن امور مملکت، حکومت کردن، ریاست کردن<ref>محمد معین، فرهنگ لغت معین، ذیل واژۀ «[[سیاست]]».</ref>. | #در [[فرهنگ]] معین چنین آمده است: [[سیاست]]: حکمراندن بر [[رعیت]] و اداره کردن امور مملکت، حکومت کردن، ریاست کردن<ref>محمد معین، فرهنگ لغت معین، ذیل واژۀ «[[سیاست]]».</ref>. | ||
خط ۲۸: | خط ۴۱: | ||
#[[جوهری]] در [[صحاح]] در شرح واژۀ [[سیاست]] میگوید: [[سیاست]] نمودم [[رعیت]] را [[سیاست]]ی یا کسی به [[سیاست]] امور [[مردم]] واداشته شد، زمانی است که [[اختیار]] آنان را به دست بگیرد<ref>{{عربی|سُست الرعية سياسة، وسوِّس الرّجل أمور النّاس - علی ما لم يسمّ فاعله - إذا ملك أمرهم...}}</ref> ـ تا آنجا که میگوید: ـ و فلانی باتجربه است و [[سیاست]] کرده یا [[سیاست]] شده است، یعنی: [[فرمانروایی]] کرده یا بر او [[فرمانروایی]] شده است<ref>{{عربی| و فلان مجرّب قد ساس و سيس عليه، أي: أُمِّر و أُمِّر عليه}}؛ اسماعیل بن حماد الجوهری، صحاح اللغه، ذیل واژۀ «[[سیاست]]».</ref>. | #[[جوهری]] در [[صحاح]] در شرح واژۀ [[سیاست]] میگوید: [[سیاست]] نمودم [[رعیت]] را [[سیاست]]ی یا کسی به [[سیاست]] امور [[مردم]] واداشته شد، زمانی است که [[اختیار]] آنان را به دست بگیرد<ref>{{عربی|سُست الرعية سياسة، وسوِّس الرّجل أمور النّاس - علی ما لم يسمّ فاعله - إذا ملك أمرهم...}}</ref> ـ تا آنجا که میگوید: ـ و فلانی باتجربه است و [[سیاست]] کرده یا [[سیاست]] شده است، یعنی: [[فرمانروایی]] کرده یا بر او [[فرمانروایی]] شده است<ref>{{عربی| و فلان مجرّب قد ساس و سيس عليه، أي: أُمِّر و أُمِّر عليه}}؛ اسماعیل بن حماد الجوهری، صحاح اللغه، ذیل واژۀ «[[سیاست]]».</ref>. | ||
#[[فیومی]] در المصباح المنیر در معنای واژۀ [[سیاست]] میگوید: [[زید]] به [[سیاست]] [[امر]] پرداخت یا و آن را [[سیاست]] کرد [[سیاست]]ی؛ یعنی: آن را [[تدبیر]] کرد و به امر آن [[قیام]] نمود<ref>{{عربی|سَاسَ زَيدٌ الْأَمْرَ: يسُوسُهُ سِياسَة دَبَّرَهُ و قَامَ بِأَمْرِهِ}}؛ احمد بن محمد بن علی فیومی، المصباح المنیر، ذیل واژۀ «[[سیاست]]».</ref>. | #[[فیومی]] در المصباح المنیر در معنای واژۀ [[سیاست]] میگوید: [[زید]] به [[سیاست]] [[امر]] پرداخت یا و آن را [[سیاست]] کرد [[سیاست]]ی؛ یعنی: آن را [[تدبیر]] کرد و به امر آن [[قیام]] نمود<ref>{{عربی|سَاسَ زَيدٌ الْأَمْرَ: يسُوسُهُ سِياسَة دَبَّرَهُ و قَامَ بِأَمْرِهِ}}؛ احمد بن محمد بن علی فیومی، المصباح المنیر، ذیل واژۀ «[[سیاست]]».</ref>. | ||
#[[ابن منظور]] در لسان العرب در این زمینه میگوید: سوس یعنی [[ریاست]]<ref>{{عربی|السَّوْس: الرياسة...}}</ref> ـ سپس میگوید: ـ امر را [[سیاست]] کرد [[سیاست]]ی؛ یعنی [[قیام]] به آن نمود و [[سیاست]] یعنی: کمر به [[سرپرستی]] چیزی بستن به وسیلۀ انجام آنچه موجب [[اصلاح]] آن میشود<ref>{{عربی|ساس الأمر سياسة: قام به؛ والسياسة: القيام علی الشيء بما يصلحه}}؛ | #[[ابن منظور]] در لسان العرب در این زمینه میگوید: سوس یعنی [[ریاست]]<ref>{{عربی|السَّوْس: الرياسة...}}</ref> ـ سپس میگوید: ـ امر را [[سیاست]] کرد [[سیاست]]ی؛ یعنی [[قیام]] به آن نمود و [[سیاست]] یعنی: کمر به [[سرپرستی]] چیزی بستن به وسیلۀ انجام آنچه موجب [[اصلاح]] آن میشود<ref>{{عربی|ساس الأمر سياسة: قام به؛ والسياسة: القيام علی الشيء بما يصلحه}}؛ ابنمنظور، لسان العرب، ج۶، ص۱۰۷؛ شبیه این مفاهیم در بسیاری از کتب لغت آمده است؛ از جمله: خلیل بن احمد الفراهیدی، کتاب العین، ج۷، ص۳۳۵.</ref>. «سیاست یعنی [[قیام]] بر چیزی بر آنچه [[صلاح]] آن چیز است، بنابراین اگر قیام بر [[اصلاح]] و [[اجرای عدالت]] و [[احقاق حق]] و ابطال [[باطل]] نباشد آن سیاست نیست بلکه [[نیرنگ]] است. بعد نتیجه میگیرد هر کس به کار [[مردم]] و [[اداره جامعه]] به روش خوب قیام کند بحق سیاستمدار است، و الا [[جبار]] و [[متکبر]] است»<ref>ابن منظور، لسان العرب، ج۲، ص۲۳۹.</ref> | ||
#[[طریحی]] در مجمع البحرین در [[تبیین]] معنای [[سیاست]] ـ با توجه به کاربرد آن در زبان [[روایات]] ـ چنین میگوید: [[زید]] [[سیاست]] کرد [[سیاست]]ی؛ یعنی [[دستور]] داد و [[قیام]] به امر آن نمود<ref>{{عربی|ساس زيد سياسة أمر و قام بأمره}}.</ref>. همچنین میگوید: [[رعیت]] را [[سیاست]] کرد، از ریشۀ [[سیاست]] است به معنای پرداختن به آنچه موجب [[اصلاح]] چیزی میشود<ref>{{عربی|ساس بالرّعية من السياسة و هو القيام علی الشيء بما يصلحه}}.</ref> سپس به کاربری این واژه در [[روایات]] صادر شده از [[معصومین]]{{عم}} اشاره کرده میگوید: در [[وصف]] [[ائمه]] آمده است: شما [[سیاست]]کنندگان [[بندگان]] خدایید و یا در [[روایت]] آمده است: [[امام]] دانای به [[سیاست]] است؛ همچنین آمده است: سپس [[خدا]] واگذار نمود به [[پیامبر]] [[امر]] [[دین]] و [[امت]] را تا [[سیاست]] کند بندگانش را<ref>{{عربی|و في وصف الأئمة: أنتم ساسة العباد و فيه: الإمام عارف بالسياسة و فيه: ثم فوّض إلی النبي{{صل}} أمر الدّين و الأمّة ليسوس عباده كل ذلك من: سست الرعية سياسة: أمرتها و نهيتها. و في الخبر: كان بنو إسرائيل تسوسهم أنبياؤهم أي: تتولي أمرهم كالأمراء والولاة}}؛ فخرالدین طریحی، مجمع البحرین، ج۴، ص۷.</ref>. | #[[طریحی]] در مجمع البحرین در [[تبیین]] معنای [[سیاست]] ـ با توجه به کاربرد آن در زبان [[روایات]] ـ چنین میگوید: [[زید]] [[سیاست]] کرد [[سیاست]]ی؛ یعنی [[دستور]] داد و [[قیام]] به امر آن نمود<ref>{{عربی|ساس زيد سياسة أمر و قام بأمره}}.</ref>. همچنین میگوید: [[رعیت]] را [[سیاست]] کرد، از ریشۀ [[سیاست]] است به معنای پرداختن به آنچه موجب [[اصلاح]] چیزی میشود<ref>{{عربی|ساس بالرّعية من السياسة و هو القيام علی الشيء بما يصلحه}}.</ref> سپس به کاربری این واژه در [[روایات]] صادر شده از [[معصومین]]{{عم}} اشاره کرده میگوید: در [[وصف]] [[ائمه]] آمده است: شما [[سیاست]]کنندگان [[بندگان]] خدایید و یا در [[روایت]] آمده است: [[امام]] دانای به [[سیاست]] است؛ همچنین آمده است: سپس [[خدا]] واگذار نمود به [[پیامبر]] [[امر]] [[دین]] و [[امت]] را تا [[سیاست]] کند بندگانش را<ref>{{عربی|و في وصف الأئمة: أنتم ساسة العباد و فيه: الإمام عارف بالسياسة و فيه: ثم فوّض إلی النبي{{صل}} أمر الدّين و الأمّة ليسوس عباده كل ذلك من: سست الرعية سياسة: أمرتها و نهيتها. و في الخبر: كان بنو إسرائيل تسوسهم أنبياؤهم أي: تتولي أمرهم كالأمراء والولاة}}؛ فخرالدین طریحی، مجمع البحرین، ج۴، ص۷.</ref>.<ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[فقه نظام سیاسی اسلام ج۱ (کتاب)|فقه نظام سیاسی اسلام]]، ج۱، ص۳۱-۴۲.</ref> | ||
===منابع غیر اسلامی=== | # در [[اقرب]] الموارد آمده است: {{عربی|السیاسة استصلاح الخلق بإرشادهم إلی الطریق المنجی فی العاجل و الاجل}}؛ | ||
«سیاست، یعنی [[اقدام]] به [[اصلاح]] و [[هدایت مردم]] به راهی که در [[دنیا]] و [[آخرت]] موجب نجاتشان شود»<ref>شرتونی، اقرب الموارد ذیل کلمه «سوس». </ref> و سپس ادامه میدهد که: {{عربی|السیاسة المدنیة، تدبیر المعاش مع العموم علی سنن العدل و الاستقامة}}؛ سیاست [[کشورداری]]، یعنی تنظیم [[زندگی]] و [[معیشت]] [[مردم]] بر اساس [[قسط]] و [[عدالت]]»<ref>شرتونی، اقرب الموارد ذیل کلمه «سوس».</ref>. | |||
# [[ابن اثیر]] میگوید: در [[حدیث]] آمده است: {{متن حدیث|كانت بنو إسرائيل تَسُوسُهُمْ أنبياؤهم أى تتولّى أمورهم كما تفعل الأمراء و الولاة بالرّعيّة. و السِّيَاسَةُ: القيام على الشىء بما يصلحه}}؛ «[[بنی اسرائیل]] را انبیاءشان سیاست میکردند، یعنی متولی امر [[حکومت]] آنان، فرستادگان [[خدا]] بودند نظیر آنچه امرا و [[حکام]] با [[رعیت]] میکنند، پس سیاست، یعنی [[قیام]] بر چیزی که [[صلاح]] است انجام دهد»<ref>ابن اثیر، النهایة، ج۲، ص۴۲۱.</ref>. معنای سیاست در [[کلام]] ابن اثیر این است که سیاستمدار در جهت [[احقاق حق]]، ابطال [[باطل]]، [[اجرای عدالت]] و [[دعوت]] [[جامعه]] به صلاح، تلاش کند<ref>[[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[تجلی امامت (کتاب)|تجلی امامت]] ص ۱۳۳.</ref>. | |||
=== منابع غیر اسلامی === | |||
#[[فرهنگ]] [[انگلیسی]] [[آکسفورد]] در [[تبیین]] معنای واژۀ politics که معادل واژۀ [[سیاست]] است، چنین گفته است(ترجمه): [[سیاست]]: یعنی فعالیتهای مربوط به بهدست آوردن یا بهکار گرفتن [[قدرت]] در [[زندگی اجتماعی]] و برخورداری از [[قدرت]] تصمیمگیری نافذ و مؤثر دربارۀ [[کشور]] یا جامعه. | #[[فرهنگ]] [[انگلیسی]] [[آکسفورد]] در [[تبیین]] معنای واژۀ politics که معادل واژۀ [[سیاست]] است، چنین گفته است(ترجمه): [[سیاست]]: یعنی فعالیتهای مربوط به بهدست آوردن یا بهکار گرفتن [[قدرت]] در [[زندگی اجتماعی]] و برخورداری از [[قدرت]] تصمیمگیری نافذ و مؤثر دربارۀ [[کشور]] یا جامعه. | ||
#[[موریس دوورژه]] از [[فرهنگ]] لیتره<ref>Littre, م ۱۸۷۰انتشار:.</ref> [[نقل]] میکند که در تعریف [[سیاست]] چنین گفته است: علم [[فرمان]] راندن بر کشورها<ref>موریس دوورژه، اصول علم [[سیاست]]، ص۵۱.</ref> و از [[فرهنگ]] روبر<ref>Rober, م ۱۹۶۲ انتشار:.</ref> چنین [[نقل]] میکند: [[سیاست]]، یعنی فنّ و [[عمل]] [[فرمانروایی]] بر [[جوامع]] بشری<ref>موریس دوورژه، اصول علم [[سیاست]]، ص۵۱.</ref>. اینکه [[سیاست]] [[علم]] است یا فنّ، در اینجا مورد بحث ما نیست. آنچه مقصود ماست [[تبیین]] مفهوم [[سیاست]] است که بنا به [[نقل]] [[موریس دوورژه]] از دو [[فرهنگ]] فوقالذکر به معنای [[فرمانروایی]] و [[فرمان]] راندن بر کشورها و [[جوامع]] است. این معنا از [[سیاست]] موافق معنایی است که از منابع لغوی [[عربی]] و [[فارسی]] دربارۀ واژۀ [[سیاست]] [[نقل]] کردیم که [[سیاست]] را به معنای [[امر و نهی]] و [[حکمرانی]] و [[فرمانروایی]] [[تفسیر]] کردهاند. | #[[موریس دوورژه]] از [[فرهنگ]] لیتره<ref>Littre, م ۱۸۷۰انتشار:.</ref> [[نقل]] میکند که در تعریف [[سیاست]] چنین گفته است: علم [[فرمان]] راندن بر کشورها<ref>موریس دوورژه، اصول علم [[سیاست]]، ص۵۱.</ref> و از [[فرهنگ]] روبر<ref>Rober, م ۱۹۶۲ انتشار:.</ref> چنین [[نقل]] میکند: [[سیاست]]، یعنی فنّ و [[عمل]] [[فرمانروایی]] بر [[جوامع]] بشری<ref>موریس دوورژه، اصول علم [[سیاست]]، ص۵۱.</ref>. اینکه [[سیاست]] [[علم]] است یا فنّ، در اینجا مورد بحث ما نیست. آنچه مقصود ماست [[تبیین]] مفهوم [[سیاست]] است که بنا به [[نقل]] [[موریس دوورژه]] از دو [[فرهنگ]] فوقالذکر به معنای [[فرمانروایی]] و [[فرمان]] راندن بر کشورها و [[جوامع]] است. این معنا از [[سیاست]] موافق معنایی است که از منابع لغوی [[عربی]] و [[فارسی]] دربارۀ واژۀ [[سیاست]] [[نقل]] کردیم که [[سیاست]] را به معنای [[امر و نهی]] و [[حکمرانی]] و [[فرمانروایی]] [[تفسیر]] کردهاند. | ||
خط ۳۸: | خط ۵۵: | ||
[[برتری]] قانونی ـ یا به تعبیری: [[تشریعی]] ـ یک [[اراده]] بر ارادههای دیگر، همان [[جایگاه]] [[امر و نهی]] است و [[قدرت]] و [[اقتدار]] [[سیاسی]] نیز بههمین معناست، نه به معنای زورمندی یا [[اقتدار]] و [[قدرت]] فیزیکی که ممکن است افراد متعدّدی در [[جامعه]] از آن برخوردار باشند، بدون آنکه از [[اقتدار]] و [[قدرت سیاسی]] به معنای [[جایگاه]] قانونی [[امر و نهی]] و [[تدبیر]] و تنظیم [[امور جامعه]] برخوردار باشند. | [[برتری]] قانونی ـ یا به تعبیری: [[تشریعی]] ـ یک [[اراده]] بر ارادههای دیگر، همان [[جایگاه]] [[امر و نهی]] است و [[قدرت]] و [[اقتدار]] [[سیاسی]] نیز بههمین معناست، نه به معنای زورمندی یا [[اقتدار]] و [[قدرت]] فیزیکی که ممکن است افراد متعدّدی در [[جامعه]] از آن برخوردار باشند، بدون آنکه از [[اقتدار]] و [[قدرت سیاسی]] به معنای [[جایگاه]] قانونی [[امر و نهی]] و [[تدبیر]] و تنظیم [[امور جامعه]] برخوردار باشند. | ||
این [[اقتدار]] یا [[قدرت سیاسی]] که به معنای [[جایگاه]] [[برتر]] قانونی ارادهای نسبت به ارادههای دیگر است و در [[جایگاه]] [[امر و نهی]] تجلّی میکند، همان است که مورد توجه هارولد ج. لاسکی<ref>Harold G.Laski.</ref> در کتاب مقدمهای بر [[سیاست]]، قرار گرفته و از همین رو در [[تفسیر]] معنای [[حکومت]] میگوید: در هر [[کشور]]، ارادهای وجود دارد که بنا به [[قانون]]، از همۀ ارادههای دیگر [[برتر]] است، تصمیمهای نهایی را این [[اراده]] میگیرد، این [[اراده]] به اصطلاح [[اهل]] فن، یک ارادۀ دارای [[حاکمیت]] است. این [[اراده]]، نه از هیچ ارادۀ دیگری [[دستور]] میگیرد و نه میتواند [[مرجعیت]] خود را بهطور [[قطع]] واگذار کند<ref>هارولد ج.لاسکی، مقدمهای بر [[سیاست]]، ص۸.</ref>. | این [[اقتدار]] یا [[قدرت سیاسی]] که به معنای [[جایگاه]] [[برتر]] قانونی ارادهای نسبت به ارادههای دیگر است و در [[جایگاه]] [[امر و نهی]] تجلّی میکند، همان است که مورد توجه هارولد ج. لاسکی<ref>Harold G.Laski.</ref> در کتاب مقدمهای بر [[سیاست]]، قرار گرفته و از همین رو در [[تفسیر]] معنای [[حکومت]] میگوید: در هر [[کشور]]، ارادهای وجود دارد که بنا به [[قانون]]، از همۀ ارادههای دیگر [[برتر]] است، تصمیمهای نهایی را این [[اراده]] میگیرد، این [[اراده]] به اصطلاح [[اهل]] فن، یک ارادۀ دارای [[حاکمیت]] است. این [[اراده]]، نه از هیچ ارادۀ دیگری [[دستور]] میگیرد و نه میتواند [[مرجعیت]] خود را بهطور [[قطع]] واگذار کند<ref>هارولد ج.لاسکی، مقدمهای بر [[سیاست]]، ص۸.</ref>.<ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[فقه نظام سیاسی اسلام ج۱ (کتاب)|فقه نظام سیاسی اسلام]]، ج۱، ص۳۱-۴۲.</ref> | ||
===جمعبندی=== | === جمعبندی === | ||
با توجه به آنچه در [[تفسیر]] و [[تبیین]] مفهوم [[سیاست]] از زبانشناسان و نیز [[سیاست]]شناسان [[نقل]] شد، میتوان در تعریف مفهوم [[سیاست]] چنین گفت: [[سیاست]]، عبارت است از [[امر و نهی]] صادر از [[نهاد حاکمیت]] [[جامعه]]، در جهت تنظیم [[روابط]] و [[تدبیر امور]] [[مردم]] در راستای تأمین [[مصالح]] آنان. | با توجه به آنچه در [[تفسیر]] و [[تبیین]] مفهوم [[سیاست]] از زبانشناسان و نیز [[سیاست]]شناسان [[نقل]] شد، میتوان در تعریف مفهوم [[سیاست]] چنین گفت: [[سیاست]]، عبارت است از [[امر و نهی]] صادر از [[نهاد حاکمیت]] [[جامعه]]، در جهت تنظیم [[روابط]] و [[تدبیر امور]] [[مردم]] در راستای تأمین [[مصالح]] آنان. | ||
این تعریف اگر چه میتواند به عنوان جمعبندی لُبّ معانی و مفاهیمی که در تعریف و [[تبیین]] واژۀ [[سیاست]] آمده است، تلقّی شود؛ لکن نظر به اینکه در این تعریف به بخشی دیگر از مفهوم [[سیاست]] که همان اعتبارات قانونی وضعی است؛ نظیر [[تعیین]] [[مناصب]] [[حکومتی]] یا اقداماتی که از سوی [[نهاد حاکمیت]] در جهت اجرای تصمیمات خود گرفته میشود، اشارهای نشده است، برای تکمیل این تعریف میتوان چنین گفت: [[سیاست]]، عبارت است از [[امر و نهی]] و سایر اعتبارات و قراردادها و اقدامات صادر از [[نهاد حاکمیت]] [[جامعه]] در جهت تنظیم [[روابط]] و [[تدبیر امور]] [[مردم]] در راستای تأمین [[مصالح]] آنان. این مفهوم از [[سیاست]]، ضمن آنکه با تعاریفی که [[اهل]] زبان و نیز سیاست شناسان از [[سیاست]] ارائه کردهاند، سازگار است، با کاربری واژۀ سیاست در متون [[اسلامی]] نیز همخوانی دارد<ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[فقه نظام سیاسی اسلام ج۱ (کتاب)|فقه نظام سیاسی اسلام]]، ج۱، | این تعریف اگر چه میتواند به عنوان جمعبندی لُبّ معانی و مفاهیمی که در تعریف و [[تبیین]] واژۀ [[سیاست]] آمده است، تلقّی شود؛ لکن نظر به اینکه در این تعریف به بخشی دیگر از مفهوم [[سیاست]] که همان اعتبارات قانونی وضعی است؛ نظیر [[تعیین]] [[مناصب]] [[حکومتی]] یا اقداماتی که از سوی [[نهاد حاکمیت]] در جهت اجرای تصمیمات خود گرفته میشود، اشارهای نشده است، برای تکمیل این تعریف میتوان چنین گفت: [[سیاست]]، عبارت است از [[امر و نهی]] و سایر اعتبارات و قراردادها و اقدامات صادر از [[نهاد حاکمیت]] [[جامعه]] در جهت تنظیم [[روابط]] و [[تدبیر امور]] [[مردم]] در راستای تأمین [[مصالح]] آنان. این مفهوم از [[سیاست]]، ضمن آنکه با تعاریفی که [[اهل]] زبان و نیز سیاست شناسان از [[سیاست]] ارائه کردهاند، سازگار است، با کاربری واژۀ سیاست در متون [[اسلامی]] نیز همخوانی دارد<ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[فقه نظام سیاسی اسلام ج۱ (کتاب)|فقه نظام سیاسی اسلام]]، ج۱، ص۳۱-۴۲.</ref>. | ||
== معنای اصطلاحی == | |||
در معنای اصطلاحی، سیاست، به ما میآموزد، چه کسی میبرد، چه میبرد، کجا میبرد، چگونه میبرد و چرا میبرد<ref>مک آیور، جامعه و حکومت، ص۲۶۴.</ref> که بیشتر ناظر به عمل سیاست است، دیگرانی نیز آن را اینگونه تعریف کردهاند که سیاست [[علم]] [[حکومت]] بر جوامع» یا «فن و عمل حکومت بر جوامع» است<ref>موریس دوورژه، اصول علم سیاست، ص۳.</ref>. برخی دیگر، سیاست را ناظر به [[هدف]]، تعریف کردهاند و آن را تشریح [[منظم]] و [[پیشبینی]] پدیدههای [[سیاسی]]<ref>مونتی پالمر، لاری اشترن و چارلز گالیل، نگرشی جدید به علم سیاست، ص۵.</ref> میدانند؛ به هر حال چون [[نیک]] مینگریم، در جوهر و مرکز سیاست، [[قدرت]] حضوری جدی دارد و طبعاً به هنگام [[همراهی]] و ترکیب آن با [[ارزشها]] و مفاهیم مختلف، ساحتی از بحث با قدرت و [[اعمال]] آن پیوند دارد. در این نگره «هدایت» نیز میتواند دارای جایگاهی بلند باشد، اما راهبری و [[هدایت]] [[جامعه]] نیز غالباً بدون قدرت اعم از مادی یا [[معنوی]] آن، امکانپذیر نیست.<ref>[[سید کاظم سیدباقری|سیدباقری، سید کاظم]]، [[عدالت سیاسی در قرآن کریم (کتاب)|عدالت سیاسی در قرآن کریم]]، ص ۴۲.</ref> | |||
سیاست، [[اقدام]] و انجام چیزی بر طبق [[مصلحت]] آن است. اگر به [[حاکم]] و [[زمامدار]]، «[[سیاستمدار]]» گفته میشود، از آن رو است که در [[امور اجتماعی]] و عمومی [[توده]] [[مردم]] به [[مصلحتاندیشی]]، [[تدبیر]] و اقدام میپردازد. عبارت {{متن حدیث|سَاسَةَ الْعِبَادِ}} نیز که در [[وصف]] [[ائمه معصومین]]{{عم}} آمده است، این معنا را در بر دارد که تأمین [[مصالح]] و تدبیر امور اجتماعی [[جامعه]] بر عهده آنان است<ref>ر.ک: طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ج۴، ص۷۸ به بعد.</ref>. | |||
واژه سیاست، در اصطلاح [[علم]] سیاست، به معانی گوناگونی به کار رفته است. برخی از این تعاریف، عبارت است از: «فن [[کشورداری]] و [[کسب قدرت]] [[اجتماعی]]»<ref>عنایت، حمید، بنیاد فلسفه سیاسی در غرب، ص۱۹.</ref>؛ [[قدرت]] و فن کسب، [[توزیع]] و [[حفظ]] آن»<ref>حشمتزاده، محمدباقر، مسائل اساسی علم سیاست، ص۵۷.</ref>؛ «علم [[حکومت]] به کشورها»<ref>ر.ک: دو ورژه، موریس، اصول علم سیاست، ترجمه ابوالفضل قاضی، ص۱۷. (به نقل از فرهنگ لیتره و فرهنگ روبر).</ref> و «فن و عمل حکومت بر [[جوامع انسانی]]»<ref>دو ورژه، موریس، اصول علم سیاست، ترجمه ابوالفضل قاضی، ص۱۷.</ref>.<ref>[[علی ذوعلم|ذوعلم، علی]]، [[امام علی و سیاست (مقاله)| مقاله «امام علی و سیاست»]]، [[دانشنامه امام علی ج۶ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۶]]، ص ۱۲.</ref> | واژه سیاست، در اصطلاح [[علم]] سیاست، به معانی گوناگونی به کار رفته است. برخی از این تعاریف، عبارت است از: «فن [[کشورداری]] و [[کسب قدرت]] [[اجتماعی]]»<ref>عنایت، حمید، بنیاد فلسفه سیاسی در غرب، ص۱۹.</ref>؛ [[قدرت]] و فن کسب، [[توزیع]] و [[حفظ]] آن»<ref>حشمتزاده، محمدباقر، مسائل اساسی علم سیاست، ص۵۷.</ref>؛ «علم [[حکومت]] به کشورها»<ref>ر.ک: دو ورژه، موریس، اصول علم سیاست، ترجمه ابوالفضل قاضی، ص۱۷. (به نقل از فرهنگ لیتره و فرهنگ روبر).</ref> و «فن و عمل حکومت بر [[جوامع انسانی]]»<ref>دو ورژه، موریس، اصول علم سیاست، ترجمه ابوالفضل قاضی، ص۱۷.</ref>.<ref>[[علی ذوعلم|ذوعلم، علی]]، [[امام علی و سیاست (مقاله)| مقاله «امام علی و سیاست»]]، [[دانشنامه امام علی ج۶ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۶]]، ص ۱۲.</ref> | ||
==پرسش مستقیم== | ==پرسش مستقیم== | ||
*[[سیاست در لغت و اصطلاح به چه معناست؟ (پرسش)]] | * [[سیاست در لغت و اصطلاح به چه معناست؟ (پرسش)]] | ||
== منابع == | == منابع == | ||
خط ۹۸: | خط ۷۹: | ||
# [[پرونده:1100625.jpg|22px]] [[سید جواد ورعی|ورعی، سید جواد]]، [[درسنامه فقه سیاسی (کتاب)|'''درسنامه فقه سیاسی''']] | # [[پرونده:1100625.jpg|22px]] [[سید جواد ورعی|ورعی، سید جواد]]، [[درسنامه فقه سیاسی (کتاب)|'''درسنامه فقه سیاسی''']] | ||
# [[پرونده:100762.jpg|22px]] [[سید کاظم سیدباقری|سیدباقری، سید کاظم]]، [[عدالت سیاسی در قرآن کریم (کتاب)|'''عدالت سیاسی در قرآن کریم''']] | # [[پرونده:100762.jpg|22px]] [[سید کاظم سیدباقری|سیدباقری، سید کاظم]]، [[عدالت سیاسی در قرآن کریم (کتاب)|'''عدالت سیاسی در قرآن کریم''']] | ||
#[[پرونده:1100520.jpg|22px]] [[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیره سیاسی معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه (کتاب)|'''سیره سیاسی معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه''']] | # [[پرونده:1100520.jpg|22px]] [[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیره سیاسی معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه (کتاب)|'''سیره سیاسی معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه''']] | ||
#[[پرونده:1368104.jpg|22px]] [[علی ذوعلم|ذوعلم، علی]]، [[امام علی و سیاست (مقاله)| مقاله «امام علی و سیاست»]]، [[دانشنامه امام علی ج۶ (کتاب)|'''دانشنامه امام علی ج۶''']] | # [[پرونده:1368104.jpg|22px]] [[علی ذوعلم|ذوعلم، علی]]، [[امام علی و سیاست (مقاله)| مقاله «امام علی و سیاست»]]، [[دانشنامه امام علی ج۶ (کتاب)|'''دانشنامه امام علی ج۶''']] | ||
# [[پرونده:4432.jpg|22px]] [[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[تجلی امامت (کتاب)|'''تجلی امامت''']] | # [[پرونده:4432.jpg|22px]] [[سید اصغر ناظمزاده|ناظمزاده، سید اصغر]]، [[تجلی امامت (کتاب)|'''تجلی امامت''']] | ||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} |