۶۴٬۶۴۲
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '\<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(252\,\s252\,\s233\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\[\[(.*)\]\](.*)\"\'\'\'(.*)\'\'\'\"(.*)\<\/div\>\n\<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(255\,\s245\,\s227\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\<\/div\>\n\n' به '{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = $2 | عنوان مدخل = $4 | مداخل مرتبط = $6 | پرسش مرتبط = }} ') |
جز (جایگزینی متن - '== جستارهای وابسته ==↵↵==' به '==') |
||
خط ۹: | خط ۹: | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
[[صحابی رسول خدا]]{{صل}} و یکی از [[نقباء]] لیلة العقبه، معروف به [[زهد]] و [[صلاح]]، وی در [[بدر]] و [[احد]] و دیگر [[غزوات]] شرکت داشت و در [[حیات رسول خدا]] [[قرآن]] را گردآوری کرد. [[عمر]] او را به [[شام]] فرستاد اما چون با [[معاویه]] [[مخالفت]] میورزید به [[مدینه]] بازگشت، ولی عمر را به او بازگردانید و گفت معاویه را بر تو [[حکمرانی]] نیست. گفتهاند روزی در [[مسجد دمشق]] یکی از [[خطیبان]] به [[مدح]] معاویه پرداخت و عباده که در آن مجلس حضور داشت برخاست و مشتی [[خاک]] برگرفت و در دهان آن [[خطیب]] ریخت و چون معاویه به [[خشم]] آمد عباده به او گفت تو آن [[روز]] که ما با [[رسول خدا]] [[بیعت]] کردیم با ما نبودی و به یاد دارم که [[پیامبر]] فرمود چون مداحان را بنگرید که [[فرمانروایان]] را مدح میگویند خاک بر دهان آنها بپاشید. وی نخستین [[قاضی]] در [[فلسطین]] بود و در رَمله یا [[بیت المقدس]] درگذشت و [[قبر]] او در [[شهر]] اخیرالذکر است. از او ۸۱ [[حدیث]] [[روایت]] شده که شش حدیث از آنها در [[صحیح بخاری]] و مسلم آمده است<ref>خیرالدین زرکلی، الأعلام، ج۷، ص۲۵۸؛ شمسالدین محمد ذهبی، سِیَر أعلام النبلاء، ج۲، ص۱۰.</ref>.<ref>[[سید غلام رضا تهامی|تهامی، سید غلام رضا]]، [[فرهنگ اعلام تاریخ اسلام ج۲ (کتاب)|فرهنگ اعلام تاریخ اسلام ج۲]] ص ۱۴۶۲.</ref>. | [[صحابی رسول خدا]]{{صل}} و یکی از [[نقباء]] لیلة العقبه، معروف به [[زهد]] و [[صلاح]]، وی در [[بدر]] و [[احد]] و دیگر [[غزوات]] شرکت داشت و در [[حیات رسول خدا]] [[قرآن]] را گردآوری کرد. [[عمر]] او را به [[شام]] فرستاد اما چون با [[معاویه]] [[مخالفت]] میورزید به [[مدینه]] بازگشت، ولی عمر را به او بازگردانید و گفت معاویه را بر تو [[حکمرانی]] نیست. گفتهاند روزی در [[مسجد دمشق]] یکی از [[خطیبان]] به [[مدح]] معاویه پرداخت و عباده که در آن مجلس حضور داشت برخاست و مشتی [[خاک]] برگرفت و در دهان آن [[خطیب]] ریخت و چون معاویه به [[خشم]] آمد عباده به او گفت تو آن [[روز]] که ما با [[رسول خدا]] [[بیعت]] کردیم با ما نبودی و به یاد دارم که [[پیامبر]] فرمود چون مداحان را بنگرید که [[فرمانروایان]] را مدح میگویند خاک بر دهان آنها بپاشید. وی نخستین [[قاضی]] در [[فلسطین]] بود و در رَمله یا [[بیت المقدس]] درگذشت و [[قبر]] او در [[شهر]] اخیرالذکر است. از او ۸۱ [[حدیث]] [[روایت]] شده که شش حدیث از آنها در [[صحیح بخاری]] و مسلم آمده است<ref>خیرالدین زرکلی، الأعلام، ج۷، ص۲۵۸؛ شمسالدین محمد ذهبی، سِیَر أعلام النبلاء، ج۲، ص۱۰.</ref>.<ref>[[سید غلام رضا تهامی|تهامی، سید غلام رضا]]، [[فرهنگ اعلام تاریخ اسلام ج۲ (کتاب)|فرهنگ اعلام تاریخ اسلام ج۲]] ص ۱۴۶۲.</ref>. | ||
== منابع == | == منابع == |