بحث:مقام حجت الهی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
ص683 تا 685 | ص683 تا 685 | ||
==سید مجتبی بحرینی== | ==سید مجتبی بحرینی== | ||
در کتاب: جامعه در حرم | در کتاب: جامعه در حرم | ||
خط ۸۴: | خط ۶۱: | ||
:- من برای شما حجّت قرار دادم چرا فرمانش را نپذیرفتید و با وجود او به بیراهه رفتید، آخر مگر شما حجّت نداشتید؟ | :- من برای شما حجّت قرار دادم چرا فرمانش را نپذیرفتید و با وجود او به بیراهه رفتید، آخر مگر شما حجّت نداشتید؟ | ||
و همچنین بندگان بر خدا اقامۀ برهان مینمایند. | و همچنین بندگان بر خدا اقامۀ برهان مینمایند. | ||
:- خدا، این آقایی که او را حجت قرار داده بودی، چنین دستوری داد و چنین امر نمود، ما به گفتۀ او عمل کردیم و مطابق دستور او رفتار نمودیم. پس حجّت عذر بندگان است در برابر خدا، و برهان خداست در مقابل بندگان. | :- خدا، این آقایی که او را حجت قرار داده بودی، چنین دستوری داد و چنین امر نمود، ما به گفتۀ او عمل کردیم و مطابق دستور او رفتار نمودیم. پس حجّت عذر بندگان است در برابر خدا، و برهان خداست در مقابل بندگان. | ||
آنچه در این جمله بیشتر حائز اهمیّت است متعلَّق این حجّیت است. همان طور که گفتیم همۀ انبیای عظام الهی و اوصیا و اولیا حجج پروردگارند، ولی سه کلمه در این جمله آمده که بیانگر محدودۀ حجّیت خاندان رسالت {{عم}} است و آن سه کلمه: آخرت و اولی است. این دودمان حجّت هستند بر همۀ اهل دنیا، حجّت هستند بر همۀ اهل آخرت. معنای این کلمه روشن است. آنچه لازم به توضیح است کلمۀ اولی است که مقصود چیست؟ در قرآن کریم کلمۀ اُولی گاهی به معنای دنیا میآید مانند این آیۀ شریفه: | آنچه در این جمله بیشتر حائز اهمیّت است متعلَّق این حجّیت است. همان طور که گفتیم همۀ انبیای عظام الهی و اوصیا و اولیا حجج پروردگارند، ولی سه کلمه در این جمله آمده که بیانگر محدودۀ حجّیت خاندان رسالت {{عم}} است و آن سه کلمه: آخرت و اولی است. این دودمان حجّت هستند بر همۀ اهل دنیا، حجّت هستند بر همۀ اهل آخرت. معنای این کلمه روشن است. آنچه لازم به توضیح است کلمۀ اولی است که مقصود چیست؟ در قرآن کریم کلمۀ اُولی گاهی به معنای دنیا میآید مانند این آیۀ شریفه: | ||
وَ لَلْآخِرَةُ خَيْرٌ لَكَ مِنَ الْأُولى.@سورۀ ضحی: 4.& | وَ لَلْآخِرَةُ خَيْرٌ لَكَ مِنَ الْأُولى.@سورۀ ضحی: 4.& | ||
و هر آینه آخرت برای تو بهتر است از دنیا. | و هر آینه آخرت برای تو بهتر است از دنیا. | ||
و گاهی به معنای گذشته و پیشین میآید مانند این آیۀ کریمه: إِنَّ هذا لَفِي الصُّحُفِ الْأُولى.@سورۀ اعلی: 18 / 19.& | و گاهی به معنای گذشته و پیشین میآید مانند این آیۀ کریمه: إِنَّ هذا لَفِي الصُّحُفِ الْأُولى.@سورۀ اعلی: 18 / 19.& | ||
به درستی که این مطالب هرآینه در کتابهای گذشته بوده است. | به درستی که این مطالب هرآینه در کتابهای گذشته بوده است. | ||
اگر در این جملۀ زیارت کلمۀ اولی را به معنای دنیا حمل کنیم تکرار پیش میآید؛ زیرا کلمۀ دنیا در خود این جمله آمده است. لذا مناسب این است که معنی دوم مورد نظر باشد؛ یعنی اهل گذشته و پیشین. بنابراین معنی دو احتمال در این کلمه میآید. یکی این که اَولی متعلِّق به دنیا باشد؛ یعنی پیشین و گذشتۀ قبل از دنیا، که میتواند اشاره به عالم ذرّ باشد. از احادیث بسیاری استفاده میشود که خداوند در آن عالم پس از گرفتن گواهی بر وحدانیّت و رسالت، پیمان بر ولایت این خاندان از خلق گرفته است. در آن عالم هم اینان حجّت بودهاند. | اگر در این جملۀ زیارت کلمۀ اولی را به معنای دنیا حمل کنیم تکرار پیش میآید؛ زیرا کلمۀ دنیا در خود این جمله آمده است. لذا مناسب این است که معنی دوم مورد نظر باشد؛ یعنی اهل گذشته و پیشین. بنابراین معنی دو احتمال در این کلمه میآید. یکی این که اَولی متعلِّق به دنیا باشد؛ یعنی پیشین و گذشتۀ قبل از دنیا، که میتواند اشاره به عالم ذرّ باشد. از احادیث بسیاری استفاده میشود که خداوند در آن عالم پس از گرفتن گواهی بر وحدانیّت و رسالت، پیمان بر ولایت این خاندان از خلق گرفته است. در آن عالم هم اینان حجّت بودهاند. | ||
و احتمال دیگر این که اولی متعلّق به آخرت باشد که مراد، یا زمان رجعت است، و یا عالم برزخ. به عبارت دیگر مفاد این جمله چنین میشود: سلام بر شما که حجّتهای خدا هستید بر همۀ اهل دنیا، بر همۀ اهل آخرت، و بر همۀ اهل قبل از دنیا –عالم ذرّ- و بر همۀ اهل قبل از آخرت روزگار رجعت و یا عالم برزخ و یا هر دو. در نتیجه جمله در مقام بیان وسعت دائرۀ حجیّت خاندان رسالت {{عم}} است، که هیچ زمانی از محدودۀ حجیّت آنان خارج نبوده و نیست و نخواهد بود. | و احتمال دیگر این که اولی متعلّق به آخرت باشد که مراد، یا زمان رجعت است، و یا عالم برزخ. به عبارت دیگر مفاد این جمله چنین میشود: سلام بر شما که حجّتهای خدا هستید بر همۀ اهل دنیا، بر همۀ اهل آخرت، و بر همۀ اهل قبل از دنیا –عالم ذرّ- و بر همۀ اهل قبل از آخرت روزگار رجعت و یا عالم برزخ و یا هر دو. در نتیجه جمله در مقام بیان وسعت دائرۀ حجیّت خاندان رسالت {{عم}} است، که هیچ زمانی از محدودۀ حجیّت آنان خارج نبوده و نیست و نخواهد بود. | ||
مرحوم مجلسی اوّل در توضیح این جمله چنین گفته است: | مرحوم مجلسی اوّل در توضیح این جمله چنین گفته است: | ||
و سلام الهی بر حجّتهای الهی باد بر اهل دنیا و روز قیامت و در داخل شدن در بهشت در ابتدای آن، و رحمت الهی و برکات الهی بر ایشان باد. و حجّت در لغت به معنی غلبه است. و نبی و امام را حجّت گویند چون به حسب معنی، ایشان غالبند به براهین قاطعه و معجزات باهره و اخلاق حسنۀ کامله و علوم لدنّیه و عقول ربّانیه، و به سبب غالبیّت در مراتب کمالات ایشان را حجّت مینامند مجازاً، یا آن که حجّت ایشان بر خلایق تمام است، یا حجّت الهی بر خلق تمام میشود به نصب معصوم، و اگر نصب نفرماید ایشان را بر خدا حجّت خواهد بود که لَولا اَرسلت الینا رسولاً، چرا پیغمبر نفرستادی تا متابعت میکردیم آیات تو را. و یگر میفرماید که ما پیغمبران فرستادیم تا آن که مردمان را بر حق سبحانه و تعالی حجّتی نباشد، و بر اهل دنیا حجّت ایشان تمام است و بر اهل آخرت آخر و اولی، و آخرت آخر روز قیامت است و آخرت اولی قبر است، چنان که در حدیث است که هر که مُرد قیامت او قایم شد، و ایشان حجّتند در قبر و قیامت؛ یعنی شناختن و امام دانستن ایشان سبب نجات است در قبر و قیامت، یا در قیامت و دخول بهشت؛ چون احادیث بسیار وارد شده است از حضرت سیّدالمرسلین و ائمّة طاهرین {{عم}} که ولایت حضرات ائمّۀ معصومین سبب نجات است از عذاب قبر و عذاب قیامت و عذاب جهنّم. و محتمل است که یکی از این دو عبارت سهواً از نسّاخ زیاد شده باشد، یا آن که حجّت در دنیا به معنی اتمام حجّت باشد از معصوم بر خلایق، و در آخرت حجّت بنده باشد در نجات از عذاب قبر و قیامت و جهنّم.@لوامع صاحبقرانی 8 / 690.& | و سلام الهی بر حجّتهای الهی باد بر اهل دنیا و روز قیامت و در داخل شدن در بهشت در ابتدای آن، و رحمت الهی و برکات الهی بر ایشان باد. و حجّت در لغت به معنی غلبه است. و نبی و امام را حجّت گویند چون به حسب معنی، ایشان غالبند به براهین قاطعه و معجزات باهره و اخلاق حسنۀ کامله و علوم لدنّیه و عقول ربّانیه، و به سبب غالبیّت در مراتب کمالات ایشان را حجّت مینامند مجازاً، یا آن که حجّت ایشان بر خلایق تمام است، یا حجّت الهی بر خلق تمام میشود به نصب معصوم، و اگر نصب نفرماید ایشان را بر خدا حجّت خواهد بود که لَولا اَرسلت الینا رسولاً، چرا پیغمبر نفرستادی تا متابعت میکردیم آیات تو را. و یگر میفرماید که ما پیغمبران فرستادیم تا آن که مردمان را بر حق سبحانه و تعالی حجّتی نباشد، و بر اهل دنیا حجّت ایشان تمام است و بر اهل آخرت آخر و اولی، و آخرت آخر روز قیامت است و آخرت اولی قبر است، چنان که در حدیث است که هر که مُرد قیامت او قایم شد، و ایشان حجّتند در قبر و قیامت؛ یعنی شناختن و امام دانستن ایشان سبب نجات است در قبر و قیامت، یا در قیامت و دخول بهشت؛ چون احادیث بسیار وارد شده است از حضرت سیّدالمرسلین و ائمّة طاهرین {{عم}} که ولایت حضرات ائمّۀ معصومین سبب نجات است از عذاب قبر و عذاب قیامت و عذاب جهنّم. و محتمل است که یکی از این دو عبارت سهواً از نسّاخ زیاد شده باشد، یا آن که حجّت در دنیا به معنی اتمام حجّت باشد از معصوم بر خلایق، و در آخرت حجّت بنده باشد در نجات از عذاب قبر و قیامت و جهنّم.@لوامع صاحبقرانی 8 / 690.& | ||
صاحب شرح الزیاره سخنی دارد که با توضیحی میآوریم. گوید: | صاحب شرح الزیاره سخنی دارد که با توضیحی میآوریم. گوید: | ||
میدانیم اثبات شیء نفی ما عدا نمیکند؛ یعنی این جمله در مقام حصر دائرۀ حجیّت خاندان رسالت {{عم}} نیست، که اگر غیر از دنیا و آخرت و اولی زمانی بود اینان حجّت بر آن زمان و اهلش نباشند، بلکه حجیّت این خاندان بر کلّ من دخل فی الوجود ثابت است، در نتیجۀ حجّت هستند بر جمعی که بعد از دخول بهشتیان در بهشت و آتشیان در آتش به وجود آیند، که مرحوم صدوق در خصال از جابر بن یزید جعفی آورده که گفت: از حضرت باقر {{ع}} از این آیۀ قرآن پرسیدم: اَفَعیینا بالخلق الاول بل هم فی لبس من خلق جدید، آیا پس ما عاجز شدیم از خلقت نخستین، بلکه آنان در شک هستند از آفرینش جدید. فرمود: ای جابر، تأویل این آیه این است که خدای عزّوجلّ وقتی اساس این عالم را در هم نوردید و بهشتیان به بهشت و دوزخیان به دوزخ رفتند، عالمی را به وجود میآورد بدون نیاز به آمیزش مردان و زنان، که همگی بندگی او نموده، پذیرای وحدانیّت او باشند، و زمینی غیر از این زمین آنها را حمل کند و آسمانی جز این آسمان بر آنان سایه افکند. شاید تو چنین پنداری که خدای عزّوجلّ تنها همین عالم را آفریده و گمان کنی که بشری غیر از شما خلق نکرده. آری، به خدا قسم، خداوند تبارک و تعالی هزار هزار عالم –یک میلیون- و هزار هزار آدم آفریده و تو در آخر این عوالم و آخر این آدمیان هستی. | میدانیم اثبات شیء نفی ما عدا نمیکند؛ یعنی این جمله در مقام حصر دائرۀ حجیّت خاندان رسالت {{عم}} نیست، که اگر غیر از دنیا و آخرت و اولی زمانی بود اینان حجّت بر آن زمان و اهلش نباشند، بلکه حجیّت این خاندان بر کلّ من دخل فی الوجود ثابت است، در نتیجۀ حجّت هستند بر جمعی که بعد از دخول بهشتیان در بهشت و آتشیان در آتش به وجود آیند، که مرحوم صدوق در خصال از جابر بن یزید جعفی آورده که گفت: از حضرت باقر {{ع}} از این آیۀ قرآن پرسیدم: اَفَعیینا بالخلق الاول بل هم فی لبس من خلق جدید، آیا پس ما عاجز شدیم از خلقت نخستین، بلکه آنان در شک هستند از آفرینش جدید. فرمود: ای جابر، تأویل این آیه این است که خدای عزّوجلّ وقتی اساس این عالم را در هم نوردید و بهشتیان به بهشت و دوزخیان به دوزخ رفتند، عالمی را به وجود میآورد بدون نیاز به آمیزش مردان و زنان، که همگی بندگی او نموده، پذیرای وحدانیّت او باشند، و زمینی غیر از این زمین آنها را حمل کند و آسمانی جز این آسمان بر آنان سایه افکند. شاید تو چنین پنداری که خدای عزّوجلّ تنها همین عالم را آفریده و گمان کنی که بشری غیر از شما خلق نکرده. آری، به خدا قسم، خداوند تبارک و تعالی هزار هزار عالم –یک میلیون- و هزار هزار آدم آفریده و تو در آخر این عوالم و آخر این آدمیان هستی. | ||
خط ۱۰۹: | خط ۹۰: | ||
که ظاهراً از چهار مرتبهاش ناظر به جنبۀ حجّیت آنان ممّا یلی الحقّ است؛ یعنی حجّت خدا بودن؛ زیرا که حجّیت امری است تضایقی و دو طرفی. نوبت دوم و چهارم ناظر به این مرحله است؛ یعنی حجّت خدا بودن و حجّت خدای جبّار قرار داشتن. | که ظاهراً از چهار مرتبهاش ناظر به جنبۀ حجّیت آنان ممّا یلی الحقّ است؛ یعنی حجّت خدا بودن؛ زیرا که حجّیت امری است تضایقی و دو طرفی. نوبت دوم و چهارم ناظر به این مرحله است؛ یعنی حجّت خدا بودن و حجّت خدای جبّار قرار داشتن. | ||
و دو مرتبهاش ناظر به جهت دوم حجّیت است که مقام یلی الخلقی است و آن، نوبت او و سوم است؛ یعنی حجّت بر اهل دنیا و آخرت و اولی و حجّت بر همۀ بریّه و مخلوق، که إن شاء الله توضیح هر کدام را در جای مناسب خودش خواهیم آورد. | و دو مرتبهاش ناظر به جهت دوم حجّیت است که مقام یلی الخلقی است و آن، نوبت او و سوم است؛ یعنی حجّت بر اهل دنیا و آخرت و اولی و حجّت بر همۀ بریّه و مخلوق، که إن شاء الله توضیح هر کدام را در جای مناسب خودش خواهیم آورد. | ||