بنیتغلب: تفاوت میان نسخهها
←بنی تغلب و حکومت علی{{ع}}
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
در سال ۱۷ هجری و پس از فروکش کردن فتوحات مسلمانان، سعد بن ابی وقاص هیأتی را نزد عمر بن خطاب فرستاد تا او را از اخبار فتوحاتی که به سرانجام رسیده بود باخبر سازند. در این هیأت، جماعتی از بنی تغلب حضور داشتند که برای عقد قرارداد برای قوم خود نزد عمر رفته بودند. عمر از آنان خواست تا اسلام بپذیرند در غیر این صورت باید که جزیه بدهد. آنها گفتند: در این صورت تغلبیها گریزان میشوند و به عجم ملحق خواهند شد. [آنها حاضرند مسیحی بمانند] و مالیات بدهند. اما عمر قبول نکرد ولی مبلغ جزیه را آن قدر کاهش داد تا به اندازه مالیات رسید مشروط بر این که ایشان، فرزندان تازه تولد یافته خود را نصرانی نکنند. آنان سپس به مدائن نزد سعد بن وقاص بازگشتند و سپس همراه با او، به کوفه کوچ کردند تا از ایشان، -چه مسیحی و چه مسلمان- مالیات یکسانی اخذ شود. <ref>. طبری، تاریخ، ج۴، ص۴۰؛ ابن اثیر، الکامل، ج۲، ص۵۲۷.</ref> آنگاه عمر، ولید بن عقبه را بر امر صدقۀ ایشان مأمور ساخت.<ref>. بلاذری، انساب الاشراف، ج۵، ص۳۱؛ ابن قتیبه، المعارف، ص۳۱۹.</ref> ولید به فتح جزیره آغاز نمود و بر بنی تغلب فرود آمد.<ref>. ابن بکر، التمهید و البیان، ص۳۸.</ref> ولید از همان آغاز به سختگیری بر تغلبیان پرداخت و از آنان جز قبول اسلام نمیپذیرفت. ایستادگی قبیله، موجب نامهنگاری به عمر شد و عمر رأی سابق خود را تکرار کرد. پس بعضی به اسلام و بعضی به جزیه راضی شدند.<ref>. طبری، تاریخ، ج۴، ص۵۵.</ref> عمر چون از یکسو دوگانگی نظر بنی تغلب در اجرای دستور خود را دید و از سوی دیگر سختگیری ولید را به سود و مصلحت نمیدید، او را برکنار ساخت و کسانی دیگر را به این کار برگماشت.<ref>. طبری، تاریخ، ج۴، ص۵۶؛ ابن اثیر، الکامل، ج۲، ص۵۳۳.</ref>-<ref>. رمزیه الاطرقجی،تغلب و دورها فی التاریخ، ج۹، ص۱۵۷؛ مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی، مقاله بنی تغلب، محمد نوری.</ref> در نقلی دیگر آمده که خلیفة دوم قصد داشت از تغلبیان مسیحی ساکن جزیرة العرب جزیه بگیرد، در نتیجه گروهی از آنان تصمیم گرفتند به رومیان پناه ببرند، اما با وساطت زُرعة بن نعمان تغلبی به دادن صدقه (زکات) مضاعف راضی شدند و با خلیفه صلح کردند.<ref>. ابن قتیبه، المعارف، ص۵۷۴؛ بلاذری، فتوح البلدان، ص۱۸۱ـ ۱۸۲.</ref> | در سال ۱۷ هجری و پس از فروکش کردن فتوحات مسلمانان، سعد بن ابی وقاص هیأتی را نزد عمر بن خطاب فرستاد تا او را از اخبار فتوحاتی که به سرانجام رسیده بود باخبر سازند. در این هیأت، جماعتی از بنی تغلب حضور داشتند که برای عقد قرارداد برای قوم خود نزد عمر رفته بودند. عمر از آنان خواست تا اسلام بپذیرند در غیر این صورت باید که جزیه بدهد. آنها گفتند: در این صورت تغلبیها گریزان میشوند و به عجم ملحق خواهند شد. [آنها حاضرند مسیحی بمانند] و مالیات بدهند. اما عمر قبول نکرد ولی مبلغ جزیه را آن قدر کاهش داد تا به اندازه مالیات رسید مشروط بر این که ایشان، فرزندان تازه تولد یافته خود را نصرانی نکنند. آنان سپس به مدائن نزد سعد بن وقاص بازگشتند و سپس همراه با او، به کوفه کوچ کردند تا از ایشان، -چه مسیحی و چه مسلمان- مالیات یکسانی اخذ شود. <ref>. طبری، تاریخ، ج۴، ص۴۰؛ ابن اثیر، الکامل، ج۲، ص۵۲۷.</ref> آنگاه عمر، ولید بن عقبه را بر امر صدقۀ ایشان مأمور ساخت.<ref>. بلاذری، انساب الاشراف، ج۵، ص۳۱؛ ابن قتیبه، المعارف، ص۳۱۹.</ref> ولید به فتح جزیره آغاز نمود و بر بنی تغلب فرود آمد.<ref>. ابن بکر، التمهید و البیان، ص۳۸.</ref> ولید از همان آغاز به سختگیری بر تغلبیان پرداخت و از آنان جز قبول اسلام نمیپذیرفت. ایستادگی قبیله، موجب نامهنگاری به عمر شد و عمر رأی سابق خود را تکرار کرد. پس بعضی به اسلام و بعضی به جزیه راضی شدند.<ref>. طبری، تاریخ، ج۴، ص۵۵.</ref> عمر چون از یکسو دوگانگی نظر بنی تغلب در اجرای دستور خود را دید و از سوی دیگر سختگیری ولید را به سود و مصلحت نمیدید، او را برکنار ساخت و کسانی دیگر را به این کار برگماشت.<ref>. طبری، تاریخ، ج۴، ص۵۶؛ ابن اثیر، الکامل، ج۲، ص۵۳۳.</ref>-<ref>. رمزیه الاطرقجی،تغلب و دورها فی التاریخ، ج۹، ص۱۵۷؛ مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی، مقاله بنی تغلب، محمد نوری.</ref> در نقلی دیگر آمده که خلیفة دوم قصد داشت از تغلبیان مسیحی ساکن جزیرة العرب جزیه بگیرد، در نتیجه گروهی از آنان تصمیم گرفتند به رومیان پناه ببرند، اما با وساطت زُرعة بن نعمان تغلبی به دادن صدقه (زکات) مضاعف راضی شدند و با خلیفه صلح کردند.<ref>. ابن قتیبه، المعارف، ص۵۷۴؛ بلاذری، فتوح البلدان، ص۱۸۱ـ ۱۸۲.</ref> | ||
== بنی تغلب و حکومت علی{{ع}} == | == [[بنی تغلب]] و [[حکومت علی]]{{ع}} == | ||
دوگانگی تغلب در امور سیاسی ـ | دوگانگی [[تغلب]] در [[امور سیاسی]] ـ [[اجتماعی]]، در [[دوران امام علی]]{{ع}} نیز ادامه یافت. در [[سال ۳۶ هجری]] و در پی وقوع [[فتنه]] [[جمل]]، گروهی از آنان به [[یاری امام علی]]{{ع}} شتافتند. با صف بندی دو [[سپاه]] در مقابل هم، [[حضرت]] برای آنان و [[قبایل]] [[بکر بن وائل]] و [[طوایف]] [[ربیعه]] [[پرچم]] بست و [[محدوج]] ذهلی را به [[فرماندهی]] آنان گماشت.<ref>دینوری، اخبار الطوال، ص۱۹۶.</ref> در [[نبرد صفین]] هم، گروهی از تغلبیان در کنار علی{{ع}} و برخی نیز علیه ایشان جنگیدند.<ref> نصر بن مزاحم، وقعة صفین، ص۲۸۸، ۲۹۸، ۴۸۶، ۵۴۹.</ref> در سال ۳۹ هجری و در ایام [[حکومت امام علی]]{{ع}}، [[معاویه]] در امر [[غارت]] سرزمینهای تابعه [[حکومت امیرالمؤمنین]]{{ع}}، یکی از یارانش به نام [[حارث بن نمر تنوخی]] را با هزار مرد از حماه [[شام]] به غارت جزیره فرستاد. آنان در حدود [[صفین]] در منطقه "دارا" بر قومی از بنی تغلب که در [[طاعت]] علی{{ع}} بودند [[حمله]] کردند و هشت تن از ایشان را به [[اسارت]] به شام بردند.<ref> ابن اعثم، الفتوح، ج۴، ص۲۲۴؛ ابن اثیر، الکامل، ج۳، ص۳۸۰.</ref> بنی تغلب نیز به [[تلافی]] این عمل، به فرماندهی [[عتبة بن وعل]] گرد آمدند و به حدود مرزی شام تاختند و [[غنایم]] بسیار بهدست آوردند.<ref> ابن اعثم، الفتوح، ج۴، ص۲۲۴.</ref> جماعتی از بنی تغلب که از [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} [[بریده]] و به معاویه پیوسته بودند، خواهان [[آزادی]] اسرای [[اقوام]] خود از حارث شدند و چون او نپذیرفت آنها، از معاویه هم روی برگرداندند. در تبادل اسرایی که بین علی{{ع}} و معاویه صورت گرفت، حضرت، شخصی از [[قبیله خثعم]] به نام عبدالرحمن را به [[موصل]] فرستاد تا [[مردم]] را آرام و دلگرم کند. این گروه، در [[راه رفتن]] به موصل با آن [[جماعت]] از بنی تغلب که از معاویه بریده بودند، برخورد کردند. این گروه با [[ریاست]] [[قریع بن حارث تغلبی]]، با [[نماینده]] [[امام]]{{ع}} به [[مشاجره]] پرداخت. کار به [[دشنام]] و سپس [[جنگ]] کشیده شد و [[نماینده]] [[حضرت]] در این زد و خورد کشته شد. علی{{ع}}، پس از اطلاع از این واقعه خواست لشکری را جهت سرکوبی آنها و [[انتقام]] نماینده خود بفرستد اما [[قبیله ربیعه]] مانع از این امر شدند. <ref> ابن اثیر، الکامل، ج۳، ص۳۸۰.</ref> | ||
== بنی تغلب و حکومت امویان == | == بنی تغلب و حکومت امویان == |