مقام طهارت به چه معناست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
←پاسخهای دیگر
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
[[پرونده:11662.JPG|بندانگشتی|right|100px|[[سید مجتبی بحرینی]]]] | [[پرونده:11662.JPG|بندانگشتی|right|100px|[[سید مجتبی بحرینی]]]] | ||
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید مجتبی بحرینی]]''' در کتاب ''«[[جامعه در حرم (کتاب)|جامعه در حرم]]»'' در اینباره گفته است: | ::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید مجتبی بحرینی]]''' در کتاب ''«[[جامعه در حرم (کتاب)|جامعه در حرم]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«{{عربی|اندازه=155%|"عَصَمَکُمُ اللهُ مِنَ الزَّلَلِ، وَ آمَنَکُم مِنَ الفِتَنِ، وَ طَّهَرَکُم مِنَ الدَّنَسِ، وَ اَذهَبَ عَنکُمُ الرَّجسَ البَیتِ وَ طَهَّرَکُم تَطهیراً"}} | ::::::«{{عربی|اندازه=155%|"عَصَمَکُمُ اللهُ مِنَ الزَّلَلِ، وَ آمَنَکُم مِنَ الفِتَنِ، وَ طَّهَرَکُم مِنَ الدَّنَسِ، وَ اَذهَبَ عَنکُمُ الرَّجسَ البَیتِ وَ طَهَّرَکُم تَطهیراً"}} این جملات در مقام بیان نقایصی است که خداوند سبحان از این دودمان سلب نموده و در آنان راه نیافته. به عبارت سادهتر میتوان چنین گفت: همان گونه که نسبت به ذات قدّوس الهی قائل به صفات ثبوتیّه و صفات سلبیّه هستیم، نسبت به این خاندان هم این چنین است. این جملات بیانگر صفات سلبیّه حضراتشان میباشد: شما خاندانی هستید که زلل، فِتن، دنس و رجس در شما راه ندارد، به تطهیر خدایی از این عیوب و نقایص مبرّا و پاکیزه هستند. این پنج عبارت به دو قسمت منقسم میشود. دستۀ اول شامل سه جملۀ {{عربی|اندازه=155%|"عَصَمَکم، آمَنَکُم و طَهَّرَکُم"}} (در طهّرکم من الدّنس) در مقام توضیح صفات سلب شدۀ از این خاندان است، و دو جمله بعد {{عربی|اندازه=155%|"أذهَبَ و طَهَّرَکُم"}} (در طهّرکم تطهیراً)برگرفته از آیه کریمه قرآن است. خوب است در ابتدا معانی این کلمات را توضیحی بدهیم تا بهتر دریابیم چه صفاتی از حضراتشان سلب شده است. | ||
این جملات در مقام بیان نقایصی است که خداوند سبحان از این دودمان سلب نموده و در آنان راه نیافته. به عبارت سادهتر میتوان چنین گفت: همان گونه که نسبت به ذات قدّوس الهی قائل به صفات ثبوتیّه و صفات سلبیّه هستیم، نسبت به این خاندان هم این چنین است. این جملات بیانگر صفات سلبیّه حضراتشان میباشد: شما خاندانی هستید که زلل، فِتن، دنس و رجس در شما راه ندارد، به تطهیر خدایی از این عیوب و نقایص مبرّا و پاکیزه هستند. این پنج عبارت به دو قسمت منقسم میشود. دستۀ اول شامل سه جملۀ {{عربی|اندازه=155%|"عَصَمَکم، آمَنَکُم و طَهَّرَکُم"}} (در طهّرکم من الدّنس) در مقام توضیح صفات سلب شدۀ از این خاندان است، و دو جمله بعد {{عربی|اندازه=155%|"أذهَبَ و طَهَّرَکُم"}} (در طهّرکم تطهیراً)برگرفته از آیه کریمه قرآن است. خوب است در ابتدا معانی این کلمات را توضیحی بدهیم تا بهتر دریابیم چه صفاتی از حضراتشان سلب شده است. | |||
::::::زلل جمع زلّة، به معنای لغزیدن، سقوط کردن، از حقّ و صواب منحرف شدن آمده است.<ref>المنجد – زلل.</ref> و در معنای خطا و اشتباه و ذنب و گناه و کذب نیز به کار رفته است.<ref>شرح الزیاره ۱۲۹.</ref> فتن که جمع فتنه است به معنای حیرت و سرگردانی، ضلالت و گمراهی، اثم و گناه، فضیحت و رسوایی، محنت و عذاب، و کفر و اختلاف مردم در آرا و نظریّات آمده است.<ref>القاموس المحیط ۴ / ۲۵۵ – فتن.</ref> فیّومی گفته است: فتنه به معنای محنت و ابتلاست و اصل آن از عرضۀ طلا بر آتش برای روشن شدن خوب و بد، و به دست آمدن عیار آن است. و فتن فی دینه به معنای انحراف از دین است.<ref>مصباح المنیر – فتن.</ref> | ::::::زلل جمع زلّة، به معنای لغزیدن، سقوط کردن، از حقّ و صواب منحرف شدن آمده است.<ref>المنجد – زلل.</ref> و در معنای خطا و اشتباه و ذنب و گناه و کذب نیز به کار رفته است.<ref>شرح الزیاره ۱۲۹.</ref> فتن که جمع فتنه است به معنای حیرت و سرگردانی، ضلالت و گمراهی، اثم و گناه، فضیحت و رسوایی، محنت و عذاب، و کفر و اختلاف مردم در آرا و نظریّات آمده است.<ref>القاموس المحیط ۴ / ۲۵۵ – فتن.</ref> فیّومی گفته است: فتنه به معنای محنت و ابتلاست و اصل آن از عرضۀ طلا بر آتش برای روشن شدن خوب و بد، و به دست آمدن عیار آن است. و فتن فی دینه به معنای انحراف از دین است.<ref>مصباح المنیر – فتن.</ref> | ||
::::::در نتیجه هر کدام از معنای مذکور میتواند ناظر به یکی از مراحل این عمل (عرضۀ طلا بر آتش) باشد. و به معنای اختبار و آزمایش و تخلیص از غش (خالص سازی) و جنون و افساد نیز آمده است. در آیات شریفۀ قرآن هم در نوع این معنای به کار رفته است.<ref>شرح الزیاره ۱۳۱.</ref> دنس: دَنَسَ عرضه او ثوبه او خلقه: تلطخ بمکروه او قبیح. آبرویش یا جامهاش یا اخلاقش را مدنّس کرد، یعنی آلوده گشت به چیزی که قبیح بود و خوش آیند نبود، و دَنَس که جمع آن ادناس است به معنای وسخ و چرک است.<ref>المنجد – دنس.</ref> مرحوم شبّر گفته است: اصل دنس به معنای چرک است و در این جا کنایه از هر کردار پست و ناشایست است که دل را مُدَنّس و چرکین میسازد.<ref>الانوار اللامعه ۱۲۶.</ref> رجس به معنای بدبویی، کثافت و نجاست آمده است.<ref>مصباح المنیر – رجس.</ref> و همچنین به معنای عمل قبیح، عتاب بر آن و وسوسۀ شیطان نیز به کار رفته است.<ref>المنجد – رجس.</ref> و در مورد شرک و شکّ و جمیع معاصی، اعمّ از کبایر و صغایر هم استعمال شده است.<ref>الانوار اللامعه ۱۲۶.</ref> | ::::::در نتیجه هر کدام از معنای مذکور میتواند ناظر به یکی از مراحل این عمل (عرضۀ طلا بر آتش) باشد. و به معنای اختبار و آزمایش و تخلیص از غش (خالص سازی) و جنون و افساد نیز آمده است. در آیات شریفۀ قرآن هم در نوع این معنای به کار رفته است.<ref>شرح الزیاره ۱۳۱.</ref> دنس: دَنَسَ عرضه او ثوبه او خلقه: تلطخ بمکروه او قبیح. آبرویش یا جامهاش یا اخلاقش را مدنّس کرد، یعنی آلوده گشت به چیزی که قبیح بود و خوش آیند نبود، و دَنَس که جمع آن ادناس است به معنای وسخ و چرک است.<ref>المنجد – دنس.</ref> مرحوم شبّر گفته است: اصل دنس به معنای چرک است و در این جا کنایه از هر کردار پست و ناشایست است که دل را مُدَنّس و چرکین میسازد.<ref>الانوار اللامعه ۱۲۶.</ref> رجس به معنای بدبویی، کثافت و نجاست آمده است.<ref>مصباح المنیر – رجس.</ref> و همچنین به معنای عمل قبیح، عتاب بر آن و وسوسۀ شیطان نیز به کار رفته است.<ref>المنجد – رجس.</ref> و در مورد شرک و شکّ و جمیع معاصی، اعمّ از کبایر و صغایر هم استعمال شده است.<ref>الانوار اللامعه ۱۲۶.</ref> |