تفسیر اجتهادی در علوم قرآنی: تفاوت میان نسخهها
جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵
جز (جایگزینی متن - '\<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(252\,\s252\,\s233\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\[\[(.*)\]\](.*)\"\'\'\'(.*)\'\'\'\"(.*)\<\/div\>\n\<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(255\,\s245\,\s227\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\<\/div\>\n\n' به '{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = $2 | عنوان مدخل = $4 | مداخل مرتبط = $6 | پرسش مرتبط = }} ') |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | {{مدخل مرتبط | ||
| موضوع مرتبط = تفسیر اجتهادی | | موضوع مرتبط = تفسیر اجتهادی | ||
خط ۵۸: | خط ۵۷: | ||
#هرگونه [[تفسیر]] براساس [[ظواهر قرآن]] و استفاده از [[ادله عقلی]] و [[اجتهادی]] به [[تفسیر به رأی]] [[ممنوع]] میانجامد، چنان که پیامبر{{صل}} فرمود: کسی که قرآن را به [[رأی]] تفسیر کند، اگرچه به واقع دست یابد به [[خطا]] رفته است.<ref>جامع البیان، ج ۱، ص۵۶؛ جامع الاحادیث، ج ۱، ص۳۰۷. </ref> پاسخ این است که تفسیر اجتهادی با [[تفسیر به رأی]] تفاوت دارد؛ در [[تفسیر اجتهادی]] و [[عقلی]]، [[مفسر]] با نیروی [[عقل]] و به کمک ابزارهای [[فهم]] [[دین]] مانند لغت از [[منابع دینی]] مانند [[قرآن]] و [[سنت]] و عقل <ref> ر. ک: المیزان، ج ۳، ص۷۶. </ref> برای فهم [[آیه]] بهره میگیرد، در حالی که [[تفسیر به رأی]]، عبارت است از [[تحمیل]] سلیقه و [[رأی]] شخصی بر آیه، بدون دلیل معتبر <ref>ر.ک. التفسیر و المفسرون، ذهبی، ج ۱، ص۲۶۵؛ المناهج التفسیریه، ص۶۲. </ref> یا [[تفسیر متشابهات]] قرآن بدون بهرهگیری از [[روایات]] [[معصومان]]{{ع}}،<ref> البیان، ص۲۶۹؛ تفسیر و مفسران، ج ۱، ص۷۳. </ref> یا گفتن خلاف [[حق]] و نسبت دادن آن به قرآن است <ref>المیزان، ج ۳، ص۷۸. </ref> یا [[تأیید]] [[مذهب]] [[فاسد]]، به این گونه که مذهب اصل و [[تفسیر]] تابع آن قرار داده شود یا [[حکم قطعی]] درباره مراد [[خدا]] بدون [[دلیل قطعی]].<ref>الاتقان، ج ۲، ص۴۰۲. </ref> | #هرگونه [[تفسیر]] براساس [[ظواهر قرآن]] و استفاده از [[ادله عقلی]] و [[اجتهادی]] به [[تفسیر به رأی]] [[ممنوع]] میانجامد، چنان که پیامبر{{صل}} فرمود: کسی که قرآن را به [[رأی]] تفسیر کند، اگرچه به واقع دست یابد به [[خطا]] رفته است.<ref>جامع البیان، ج ۱، ص۵۶؛ جامع الاحادیث، ج ۱، ص۳۰۷. </ref> پاسخ این است که تفسیر اجتهادی با [[تفسیر به رأی]] تفاوت دارد؛ در [[تفسیر اجتهادی]] و [[عقلی]]، [[مفسر]] با نیروی [[عقل]] و به کمک ابزارهای [[فهم]] [[دین]] مانند لغت از [[منابع دینی]] مانند [[قرآن]] و [[سنت]] و عقل <ref> ر. ک: المیزان، ج ۳، ص۷۶. </ref> برای فهم [[آیه]] بهره میگیرد، در حالی که [[تفسیر به رأی]]، عبارت است از [[تحمیل]] سلیقه و [[رأی]] شخصی بر آیه، بدون دلیل معتبر <ref>ر.ک. التفسیر و المفسرون، ذهبی، ج ۱، ص۲۶۵؛ المناهج التفسیریه، ص۶۲. </ref> یا [[تفسیر متشابهات]] قرآن بدون بهرهگیری از [[روایات]] [[معصومان]]{{ع}}،<ref> البیان، ص۲۶۹؛ تفسیر و مفسران، ج ۱، ص۷۳. </ref> یا گفتن خلاف [[حق]] و نسبت دادن آن به قرآن است <ref>المیزان، ج ۳، ص۷۸. </ref> یا [[تأیید]] [[مذهب]] [[فاسد]]، به این گونه که مذهب اصل و [[تفسیر]] تابع آن قرار داده شود یا [[حکم قطعی]] درباره مراد [[خدا]] بدون [[دلیل قطعی]].<ref>الاتقان، ج ۲، ص۴۰۲. </ref> | ||
#روایاتی که عقل [[بشر]] را از [[تفسیر قرآن]] [[ناتوان]] و [[فهم قرآن]] را منحصر به معصومان{{ع}} میدانند. برخی از این روایات را [[شیخ حر عاملی]] در [[وسائل الشیعه]] در بابی با عنوان عدم جواز [[استنباط احکام]] نظری از قرآن آورده است <ref>ر. ک: وسائل الشیعه، ج ۱۸، ص۱۴۱ - ۱۴۲، ۱۴۹ - ۱۵۰. </ref> که به برخی از آنها اشاره میشود: | #روایاتی که عقل [[بشر]] را از [[تفسیر قرآن]] [[ناتوان]] و [[فهم قرآن]] را منحصر به معصومان{{ع}} میدانند. برخی از این روایات را [[شیخ حر عاملی]] در [[وسائل الشیعه]] در بابی با عنوان عدم جواز [[استنباط احکام]] نظری از قرآن آورده است <ref>ر. ک: وسائل الشیعه، ج ۱۸، ص۱۴۱ - ۱۴۲، ۱۴۹ - ۱۵۰. </ref> که به برخی از آنها اشاره میشود: | ||
##[[امام صادق]]{{ع}} فرمود: "ای جابر! قرآن [[باطنی]] دارد و آن [[باطن]] ظاهری دارد. ای جابر! چیزی دورتر از [[عقل انسان]] به قرآن نیست"<ref>{{متن حدیث|يَا جَابِرُ ، إِنَّ لِلْقُرْآنِ بَطْناً، وَ لِلْبَطْنِ ظَهْراً». ثُمَّ قَالَ: «يَا جَابِرُ ، وَ لَيْسَ شَيْءٌ أَبْعَدَ مِنْ عُقُولِ اَلرِّجَالِ مِنْهُ}}؛ تفسیر عیاشی، ج ۱، ص۱۱. </ref> | ## [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: "ای جابر! قرآن [[باطنی]] دارد و آن [[باطن]] ظاهری دارد. ای جابر! چیزی دورتر از [[عقل انسان]] به قرآن نیست"<ref>{{متن حدیث|يَا جَابِرُ ، إِنَّ لِلْقُرْآنِ بَطْناً، وَ لِلْبَطْنِ ظَهْراً». ثُمَّ قَالَ: «يَا جَابِرُ ، وَ لَيْسَ شَيْءٌ أَبْعَدَ مِنْ عُقُولِ اَلرِّجَالِ مِنْهُ}}؛ تفسیر عیاشی، ج ۱، ص۱۱. </ref> | ||
##[[امام باقر]]{{ع}} فرمود: {{متن حدیث| لَيْسَ شَيْءٌ أَبْعَدَ مِنْ عُقُولِ اَلرِّجَالِ مِنْ تَفْسِيرِ اَلْقُرْآنِ إِنَّ اَلْآيَةَ يَكُونُ أَوَّلُهَا فِي شَيْءٍ وَ آخِرُهَا فِي شَيْءٍ وَ هُوَ كَلاَمٌ مُتَّصِلٌ مُنْصَرِفٌ عَلَى وُجُوهٍ }}<ref>وسائل الشیعه، ج ۱۸، ص۱۴۲. </ref> | ## [[امام باقر]]{{ع}} فرمود: {{متن حدیث| لَيْسَ شَيْءٌ أَبْعَدَ مِنْ عُقُولِ اَلرِّجَالِ مِنْ تَفْسِيرِ اَلْقُرْآنِ إِنَّ اَلْآيَةَ يَكُونُ أَوَّلُهَا فِي شَيْءٍ وَ آخِرُهَا فِي شَيْءٍ وَ هُوَ كَلاَمٌ مُتَّصِلٌ مُنْصَرِفٌ عَلَى وُجُوهٍ }}<ref>وسائل الشیعه، ج ۱۸، ص۱۴۲. </ref> | ||
##[[امام صادق]]{{ع}} فرمود: قرآن مَثَلهایی است برای قومی که دارای دانشاند، نه غیر آنان و برای گروهی که [[قرآن]] را چنانکه [[شایسته]] آن است [[تلاوت]] میکنند و آنها کسانی هستند که به قرآن [[ایمان]] میآورند و آن را میشناسند؛ اما بر غیر آنان، قرآن دشوار و از دسترس دلهای آنها دور است، به همین جهت [[رسول خدا]]{{صل}} فرمود: [[راستی]] که هیچ چیزی دورتر از قلبهای این قبیل افراد نسبت به [[تفسیر قرآن]] نیست. در این قرآن همه [[مردم]] ـ مگر کسی که [[خدا]] بخواهد ـ سرگرداناند. سپس [[امام]]{{ع}} به [[آیه]] {{متن قرآن|وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلَّا قَلِيلًا}}<ref>«و هنگامی که خبری از ایمنی یا بیم به ایشان برسد آن را فاش میکنند و اگر آن را به پیامبر یا پیشوایانشان باز میبردند کسانی از ایشان که آن را در مییافتند به آن پی میبردند و اگر بخشش و بخشایش خداوند بر شما نمیبود (همه) جز اندکی، از شیطان پیروی میکردید» سوره نساء، آیه ۸۳.</ref> استناد کرده که [[رسول]] و [[اولواالامر]] آن را میدانند؛ ولی غیر از آنان هرگز آن را نمیدانند: {{متن حدیث| إِنَّمَا اَلْقُرْآنُ أَمْثَالٌ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ دُونَ غَيْرِهِمْ وَ لِقَوْمٍ يَتْلُونَهُ حَقَّ تِلاَوَتِهِ وَ هُمُ اَلَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَ يَعْرِفُونَهُ وَ أَمَّا غَيْرُهُمْ فَمَا أَشَدَّ إِشْكَالَهُ عَلَيْهِمْ وَ أَبْعَدَهُ مِنْ مَذَاهِبِ قُلُوبِهِمْ وَ لِذَلِكَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ، (إِنَّهُ) لَيْسَ شَيْءٌ أَبْعَدَ مِنْ قُلُوبِ اَلرِّجَالِ مِنْ تَفْسِيرِ اَلْقُرْآنِ، وَ فِي ذَلِكَ تَحَيَّرَ اَلْخَلاَئِقُ أَجْمَعُونَ إِلاَّ مَنْ شَاءَ اَللَّهُ ثُمَّ قَالَ وَ لَوْ رَدُّوهُ إِلَى اَلرَّسُولِ وَ إِلىٰ أُولِي اَلْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ اَلَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ، فَأَمَّا عَنْ غَيْرِهِمْ فَلَيْسَ يُعْلَمُ ذَلِكَ أَبَداً }}<ref>وسائل الشیعه، ج ۱۸، ص۱۴۱؛ المحاسن، ج ۱، ص۲۶۸. </ref> [[روایات]] یاد شده مرسل یا ضعیفاند. افزون بر اینکه هیچ شاهدی وجود ندارد که مقصود از آنها غیر قابل [[فهم]] بودن ظاهر [[آیات قرآن]] برای غیر [[معصومان]] باشد، بلکه صدر و ذیل این روایات و قراین خارجی نشان میدهند که مقصود دستیابی به فهم همه [[معارف قرآن]] اعم از معانی ظاهری و [[باطنی]] آن است یا اینکه ناظر به فهم بخش خاصی از معارف قرآن یعنی فهم معانی باطنی آن است.<ref> ر. ک: روششناسی تفسیر قرآن، ص۴۶ - ۵۰. </ref> | ## [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: قرآن مَثَلهایی است برای قومی که دارای دانشاند، نه غیر آنان و برای گروهی که [[قرآن]] را چنانکه [[شایسته]] آن است [[تلاوت]] میکنند و آنها کسانی هستند که به قرآن [[ایمان]] میآورند و آن را میشناسند؛ اما بر غیر آنان، قرآن دشوار و از دسترس دلهای آنها دور است، به همین جهت [[رسول خدا]]{{صل}} فرمود: [[راستی]] که هیچ چیزی دورتر از قلبهای این قبیل افراد نسبت به [[تفسیر قرآن]] نیست. در این قرآن همه [[مردم]] ـ مگر کسی که [[خدا]] بخواهد ـ سرگرداناند. سپس [[امام]]{{ع}} به [[آیه]] {{متن قرآن|وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلَّا قَلِيلًا}}<ref>«و هنگامی که خبری از ایمنی یا بیم به ایشان برسد آن را فاش میکنند و اگر آن را به پیامبر یا پیشوایانشان باز میبردند کسانی از ایشان که آن را در مییافتند به آن پی میبردند و اگر بخشش و بخشایش خداوند بر شما نمیبود (همه) جز اندکی، از شیطان پیروی میکردید» سوره نساء، آیه ۸۳.</ref> استناد کرده که [[رسول]] و [[اولواالامر]] آن را میدانند؛ ولی غیر از آنان هرگز آن را نمیدانند: {{متن حدیث| إِنَّمَا اَلْقُرْآنُ أَمْثَالٌ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ دُونَ غَيْرِهِمْ وَ لِقَوْمٍ يَتْلُونَهُ حَقَّ تِلاَوَتِهِ وَ هُمُ اَلَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَ يَعْرِفُونَهُ وَ أَمَّا غَيْرُهُمْ فَمَا أَشَدَّ إِشْكَالَهُ عَلَيْهِمْ وَ أَبْعَدَهُ مِنْ مَذَاهِبِ قُلُوبِهِمْ وَ لِذَلِكَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ، (إِنَّهُ) لَيْسَ شَيْءٌ أَبْعَدَ مِنْ قُلُوبِ اَلرِّجَالِ مِنْ تَفْسِيرِ اَلْقُرْآنِ، وَ فِي ذَلِكَ تَحَيَّرَ اَلْخَلاَئِقُ أَجْمَعُونَ إِلاَّ مَنْ شَاءَ اَللَّهُ ثُمَّ قَالَ وَ لَوْ رَدُّوهُ إِلَى اَلرَّسُولِ وَ إِلىٰ أُولِي اَلْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ اَلَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ، فَأَمَّا عَنْ غَيْرِهِمْ فَلَيْسَ يُعْلَمُ ذَلِكَ أَبَداً }}<ref>وسائل الشیعه، ج ۱۸، ص۱۴۱؛ المحاسن، ج ۱، ص۲۶۸. </ref> [[روایات]] یاد شده مرسل یا ضعیفاند. افزون بر اینکه هیچ شاهدی وجود ندارد که مقصود از آنها غیر قابل [[فهم]] بودن ظاهر [[آیات قرآن]] برای غیر [[معصومان]] باشد، بلکه صدر و ذیل این روایات و قراین خارجی نشان میدهند که مقصود دستیابی به فهم همه [[معارف قرآن]] اعم از معانی ظاهری و [[باطنی]] آن است یا اینکه ناظر به فهم بخش خاصی از معارف قرآن یعنی فهم معانی باطنی آن است.<ref> ر. ک: روششناسی تفسیر قرآن، ص۴۶ - ۵۰. </ref> | ||
#روایات متعددی با بیانهای گوناگون درباره تفسیر قرآن نقل شده است که ظاهر برخی از آنها تنها انحصار تفسیر قرآن به [[پیامبر]]{{صل}} و [[امامان معصوم]]{{ع}} است،<ref>ر. ک: وسائل الشیعه، ج ۱۸، ص۱۳۲، ۱۳۴، ۱۳۹، ۱۴۲، ۱۴۸ - ۱۴۹. </ref> چنان که [[امام باقر]]{{ع}} پس از [[پرسش]] [[تفسیر]] چند [[آیه]] از [[قتاده]] و شنیدن پاسخهای نادرست وی فرمود: "[[قرآن]] را فقط مخاطبان آن میشناسند"<ref>{{متن حدیث|إِنَّمَا یَعْرِفُ الْقُرْآنَ مَنْ خُوطِبَ بِهِ}}وسائل الشیعه، ج ۱۸، ص۱۳۶. </ref>. بررسی این [[روایات]] نیز نشان میدهد که مقصود از آنها [[نفی]] [[آگاهی]] کامل به مفاد همه [[آیات قرآن کریم]] است که مدعای کسانی مانند قتاده بود. مؤید این مطلب روایات متعددی <ref>ر. ک: وسائل الشیعه، ج ۱۸، ص۱۳۲، ۱۳۴، ۱۴۸. </ref> است که میگویند: هیچ کس جز [[اوصیای پیامبر]]{{صل}} نمیتوانند ادعا کند همه [[ظاهر و باطن قرآن]] نزد آنان است.<ref>الکافی، ج ۱، ص۲۲۸. </ref> به هر روی منع از تفسیر در روایات پیشین مربوط به مواردی است که [[مفسر]] معنای [[حقیقی]] و صحیح آیه را نمیداند یا ناظر به [[فهم]] بخشی خاص از [[معارف قرآن]] مانند فهم [[باطن قرآن]] یا [[تأویل]] [[آیات متشابه]] است که به [[اهل بیت]]{{ع}} و [[راسخان در علم]] اختصاص دارد. روایات زیادی دلالت دارند که [[پیامبر]]{{صل}} و [[امامان معصوم]]{{ع}} [[راسخان در علم]] هستند و ظاهر و [[باطن]] و تأویل و [[تنزیل]] همه قرآن را میدانند.<ref> ر. ک: الکافی، ج ۱، ص۲۱۳؛ تفسیر عیاشی، ج ۱، ص۹ - ۱۱، ۱۶۴؛ بصائر الدرجات، ص۲۲۲ - ۲۲۴. </ref> | #روایات متعددی با بیانهای گوناگون درباره تفسیر قرآن نقل شده است که ظاهر برخی از آنها تنها انحصار تفسیر قرآن به [[پیامبر]]{{صل}} و [[امامان معصوم]]{{ع}} است،<ref>ر. ک: وسائل الشیعه، ج ۱۸، ص۱۳۲، ۱۳۴، ۱۳۹، ۱۴۲، ۱۴۸ - ۱۴۹. </ref> چنان که [[امام باقر]]{{ع}} پس از [[پرسش]] [[تفسیر]] چند [[آیه]] از [[قتاده]] و شنیدن پاسخهای نادرست وی فرمود: "[[قرآن]] را فقط مخاطبان آن میشناسند"<ref>{{متن حدیث|إِنَّمَا یَعْرِفُ الْقُرْآنَ مَنْ خُوطِبَ بِهِ}}وسائل الشیعه، ج ۱۸، ص۱۳۶. </ref>. بررسی این [[روایات]] نیز نشان میدهد که مقصود از آنها [[نفی]] [[آگاهی]] کامل به مفاد همه [[آیات قرآن کریم]] است که مدعای کسانی مانند قتاده بود. مؤید این مطلب روایات متعددی <ref>ر. ک: وسائل الشیعه، ج ۱۸، ص۱۳۲، ۱۳۴، ۱۴۸. </ref> است که میگویند: هیچ کس جز [[اوصیای پیامبر]]{{صل}} نمیتوانند ادعا کند همه [[ظاهر و باطن قرآن]] نزد آنان است.<ref>الکافی، ج ۱، ص۲۲۸. </ref> به هر روی منع از تفسیر در روایات پیشین مربوط به مواردی است که [[مفسر]] معنای [[حقیقی]] و صحیح آیه را نمیداند یا ناظر به [[فهم]] بخشی خاص از [[معارف قرآن]] مانند فهم [[باطن قرآن]] یا [[تأویل]] [[آیات متشابه]] است که به [[اهل بیت]]{{ع}} و [[راسخان در علم]] اختصاص دارد. روایات زیادی دلالت دارند که [[پیامبر]]{{صل}} و [[امامان معصوم]]{{ع}} [[راسخان در علم]] هستند و ظاهر و [[باطن]] و تأویل و [[تنزیل]] همه قرآن را میدانند.<ref> ر. ک: الکافی، ج ۱، ص۲۱۳؛ تفسیر عیاشی، ج ۱، ص۹ - ۱۱، ۱۶۴؛ بصائر الدرجات، ص۲۲۲ - ۲۲۴. </ref> | ||
#[[مخالفان]] [[تفسیر اجتهادی]] از [[اهل سنت]] نیز روایاتی بدین مضمون نقل میکنند که برخی [[صحابه]] و [[تابعین]] از [[تفسیر قرآن]] دوری میکردند، چنان که درباره سعیدبن مسیب گفته شده که چون از [[تفسیر آیه]] ای از قرآن از وی میپرسیدند، [[سکوت]] میکرد؛ گویا هیچ سخنی نشنیده است.<ref> التفسیر والمفسرون، ذهبی، ج ۱، ص۲۶۰. </ref> از [[شعبی]] نیز نقل شده است که سه چیز است که درباره آنها چیزی نمیگویم تا زمانی که مرگم فرا رسد: قرآن، [[روح]] و [[رأی]]<ref> التفسیر والمفسرون، ذهبی، ج ۱، ص۲۶۰. </ref> این گونه روایات افزون بر [[ضعف]] و عدم اعتبار [[سند]]، در [[مقام]] [[نهی]] از [[تفسیر به رأی]] و امر به [[احتیاط]] در نسبت دادن امور غیر [[قطعی]] به [[خداوند]] است.<ref> ر. ک. التفسیر والمفسرون، ذهبی، ج ۱، ص۲۶۱. </ref> نکته دیگر اینکه این [[روایات]] با [[استدلال]] بر اینکه [[معارف قرآن]] بلند مرتبه و پیچیدهاند و جز برای [[معصومان]]{{ع}} [[فهم]] پذیر نیستند با صریح [[آیات قرآن]] منافات دارند؛ آیاتی که [[قرآن]] را [[کتابی]] روشن برای [[مردم]] معرفی میکنند: {{متن قرآن|هَذَا بَيَانٌ لِلنَّاسِ وَهُدًى وَمَوْعِظَةٌ لِلْمُتَّقِينَ}}<ref>«این (قرآن) بازگفتی آشکار برای مردم و رهنمون و پندی برای پرهیزگاران است» سوره آل عمران، آیه ۱۳۸.</ref> و آن را برای یادآوری (و [[پند گرفتن]]) آسان میدانند. {{متن قرآن|وَلَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ}}<ref>«و ما به راستی قرآن را برای پندگیری آسان (یاب) کردهایم، آیا پندپذیری هست؟» سوره قمر، آیه ۱۷.</ref> و مردم را به [[تدبر در قرآن]] فرا میخوانند. {{متن قرآن|أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا}}<ref>«آیا به قرآن نیک نمیاندیشند که اگر از سوی (کسی) جز خداوند میبود در آن اختلاف بسیار مییافتند» سوره نساء، آیه ۸۲.</ref>، {{متن قرآن|أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا}}<ref>«آیا در قرآن نیک نمیاندیشند یا بر دلها، کلون زدهاند؟» سوره محمد، آیه ۲۴.</ref>، {{متن قرآن| كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَيْكَ مُبَارَكٌ لِّيَدَّبَّرُوا آيَاتِهِ وَلِيَتَذَكَّرَ أُوْلُوا الأَلْبَابِ }}<ref>«(این) کتابی خجسته است که ما به سوی تو فرو فرستادهایم تا در آیات آن نیک بیندیشند و تا خردمندان از آن پند گیرند» سوره ص، آیه ۲۹.</ref> و قرآن را [[نور]] و [[کتاب مبین]] میدانند. {{متن قرآن|يَا أَهْلَ الْكِتَابِ قَدْ جَاءَكُمْ رَسُولُنَا يُبَيِّنُ لَكُمْ كَثِيرًا مِمَّا كُنْتُمْ تُخْفُونَ مِنَ الْكِتَابِ وَيَعْفُو عَنْ كَثِيرٍ قَدْ جَاءَكُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَكِتَابٌ مُبِينٌ}}<ref>«ای اهل کتاب! فرستاده ما نزد شما آمده است که بسیاری از آنچه را که از کتاب (آسمانی خود) پنهان میداشتید برای شما بیان میکند و بسیاری (از لغزشهای شما) را میبخشاید؛ به راستی، روشنایی و کتابی روشن از سوی خداوند نزد شما آمده است» سوره مائده، آیه ۱۵.</ref> این [[آیات]] نشان میدهند که مفاهیم و [[تفسیر قرآن]] با [[تعقل]]، [[تدبر]] و تلاش ممکن و برای مردم نیز قابل [[فهم]] و مطالب آن آسان است. | # [[مخالفان]] [[تفسیر اجتهادی]] از [[اهل سنت]] نیز روایاتی بدین مضمون نقل میکنند که برخی [[صحابه]] و [[تابعین]] از [[تفسیر قرآن]] دوری میکردند، چنان که درباره سعیدبن مسیب گفته شده که چون از [[تفسیر آیه]] ای از قرآن از وی میپرسیدند، [[سکوت]] میکرد؛ گویا هیچ سخنی نشنیده است.<ref> التفسیر والمفسرون، ذهبی، ج ۱، ص۲۶۰. </ref> از [[شعبی]] نیز نقل شده است که سه چیز است که درباره آنها چیزی نمیگویم تا زمانی که مرگم فرا رسد: قرآن، [[روح]] و [[رأی]]<ref> التفسیر والمفسرون، ذهبی، ج ۱، ص۲۶۰. </ref> این گونه روایات افزون بر [[ضعف]] و عدم اعتبار [[سند]]، در [[مقام]] [[نهی]] از [[تفسیر به رأی]] و امر به [[احتیاط]] در نسبت دادن امور غیر [[قطعی]] به [[خداوند]] است.<ref> ر. ک. التفسیر والمفسرون، ذهبی، ج ۱، ص۲۶۱. </ref> نکته دیگر اینکه این [[روایات]] با [[استدلال]] بر اینکه [[معارف قرآن]] بلند مرتبه و پیچیدهاند و جز برای [[معصومان]]{{ع}} [[فهم]] پذیر نیستند با صریح [[آیات قرآن]] منافات دارند؛ آیاتی که [[قرآن]] را [[کتابی]] روشن برای [[مردم]] معرفی میکنند: {{متن قرآن|هَذَا بَيَانٌ لِلنَّاسِ وَهُدًى وَمَوْعِظَةٌ لِلْمُتَّقِينَ}}<ref>«این (قرآن) بازگفتی آشکار برای مردم و رهنمون و پندی برای پرهیزگاران است» سوره آل عمران، آیه ۱۳۸.</ref> و آن را برای یادآوری (و [[پند گرفتن]]) آسان میدانند. {{متن قرآن|وَلَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ}}<ref>«و ما به راستی قرآن را برای پندگیری آسان (یاب) کردهایم، آیا پندپذیری هست؟» سوره قمر، آیه ۱۷.</ref> و مردم را به [[تدبر در قرآن]] فرا میخوانند. {{متن قرآن|أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا}}<ref>«آیا به قرآن نیک نمیاندیشند که اگر از سوی (کسی) جز خداوند میبود در آن اختلاف بسیار مییافتند» سوره نساء، آیه ۸۲.</ref>، {{متن قرآن|أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا}}<ref>«آیا در قرآن نیک نمیاندیشند یا بر دلها، کلون زدهاند؟» سوره محمد، آیه ۲۴.</ref>، {{متن قرآن| كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَيْكَ مُبَارَكٌ لِّيَدَّبَّرُوا آيَاتِهِ وَلِيَتَذَكَّرَ أُوْلُوا الأَلْبَابِ }}<ref>«(این) کتابی خجسته است که ما به سوی تو فرو فرستادهایم تا در آیات آن نیک بیندیشند و تا خردمندان از آن پند گیرند» سوره ص، آیه ۲۹.</ref> و قرآن را [[نور]] و [[کتاب مبین]] میدانند. {{متن قرآن|يَا أَهْلَ الْكِتَابِ قَدْ جَاءَكُمْ رَسُولُنَا يُبَيِّنُ لَكُمْ كَثِيرًا مِمَّا كُنْتُمْ تُخْفُونَ مِنَ الْكِتَابِ وَيَعْفُو عَنْ كَثِيرٍ قَدْ جَاءَكُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَكِتَابٌ مُبِينٌ}}<ref>«ای اهل کتاب! فرستاده ما نزد شما آمده است که بسیاری از آنچه را که از کتاب (آسمانی خود) پنهان میداشتید برای شما بیان میکند و بسیاری (از لغزشهای شما) را میبخشاید؛ به راستی، روشنایی و کتابی روشن از سوی خداوند نزد شما آمده است» سوره مائده، آیه ۱۵.</ref> این [[آیات]] نشان میدهند که مفاهیم و [[تفسیر قرآن]] با [[تعقل]]، [[تدبر]] و تلاش ممکن و برای مردم نیز قابل [[فهم]] و مطالب آن آسان است. | ||
#[[تفسیر اجتهادی]] و [[عقلی]] نسبت دادن مطالب غیر قطعی به خداوند است، در حالی که خداوند متعالی [[پیروی]] کردن از [[گمان]] و غیر [[علم]] را منع کرده است: {{متن قرآن|وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولَئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا}}<ref>«و آنچه تو را بدان دانشی نیست، پی مگیر که از گوش و چشم و دل، هر یک، خواهند پرسید» سوره اسراء، آیه ۳۶.</ref>؛ و کسی که مطلب غیر [[علمی]] را به خداوند نسبت بدهد، به [[خدا]] [[افترا]] بسته است و نسبت غیر علمی به خداوند [[حرام]] است: {{متن قرآن|قُلْ إِنَّمَا حَرَّمَ رَبِّيَ الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ وَالْإِثْمَ وَالْبَغْيَ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَأَنْ تُشْرِكُوا بِاللَّهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَانًا وَأَنْ تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«بگو جز این نیست که پروردگارم زشتکاریهای آشکار و پنهان و گناه و افزونجویی ناروا را حرام کرده است و (نیز) اینکه برای خداوند چیزی را که برهانی بر آن فرو نفرستاده است شریک آورید و اینکه درباره خداوند چیزی بگویید که نمیدانید» سوره اعراف، آیه ۳۳.</ref>؛ و تفسیر اجتهادی چون [[یقین]] آور نیست حرام است. پاسخ این است که پیروی از گمان اگر به [[دلیل شرعی]] مانند آیات و روایات مستند باشد پیروی از دلیل شرعی است نه [[ظن]] شخصی؛ و [[دلیل قطعی]] مانند [[خبر متواتر]] یا آیات قرآن قابل پیروی است و اگر مانند [[خبر واحد]] ظن آور باشد میتواند [[جانشین]] علم شود.<ref>البیان، ص۳۹۸؛ مدخل التفسیر، ص۱۷۳ - ۱۷۶؛ التفسیر والمفسرون، ذهبی، ج ۱، ص۲۵۷ - ۲۵۸. </ref> | # [[تفسیر اجتهادی]] و [[عقلی]] نسبت دادن مطالب غیر قطعی به خداوند است، در حالی که خداوند متعالی [[پیروی]] کردن از [[گمان]] و غیر [[علم]] را منع کرده است: {{متن قرآن|وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولَئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا}}<ref>«و آنچه تو را بدان دانشی نیست، پی مگیر که از گوش و چشم و دل، هر یک، خواهند پرسید» سوره اسراء، آیه ۳۶.</ref>؛ و کسی که مطلب غیر [[علمی]] را به خداوند نسبت بدهد، به [[خدا]] [[افترا]] بسته است و نسبت غیر علمی به خداوند [[حرام]] است: {{متن قرآن|قُلْ إِنَّمَا حَرَّمَ رَبِّيَ الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ وَالْإِثْمَ وَالْبَغْيَ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَأَنْ تُشْرِكُوا بِاللَّهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَانًا وَأَنْ تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«بگو جز این نیست که پروردگارم زشتکاریهای آشکار و پنهان و گناه و افزونجویی ناروا را حرام کرده است و (نیز) اینکه برای خداوند چیزی را که برهانی بر آن فرو نفرستاده است شریک آورید و اینکه درباره خداوند چیزی بگویید که نمیدانید» سوره اعراف، آیه ۳۳.</ref>؛ و تفسیر اجتهادی چون [[یقین]] آور نیست حرام است. پاسخ این است که پیروی از گمان اگر به [[دلیل شرعی]] مانند آیات و روایات مستند باشد پیروی از دلیل شرعی است نه [[ظن]] شخصی؛ و [[دلیل قطعی]] مانند [[خبر متواتر]] یا آیات قرآن قابل پیروی است و اگر مانند [[خبر واحد]] ظن آور باشد میتواند [[جانشین]] علم شود.<ref>البیان، ص۳۹۸؛ مدخل التفسیر، ص۱۷۳ - ۱۷۶؛ التفسیر والمفسرون، ذهبی، ج ۱، ص۲۵۷ - ۲۵۸. </ref> | ||
#براساس [[آیه]] {{متن قرآن|بِالْبَيِّنَاتِ وَالزُّبُرِ وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ}}<ref>«(آنان را) با برهانها (ی روشن) و نوشتهها (فرستادیم) و بر تو قرآن را فرو فرستادیم تا برای مردم آنچه را که به سوی آنان فرو فرستادهاند روشن گردانی و باشد که بیندیشند» سوره نحل، آیه ۴۴.</ref> [[خدا]] تبیین [[معانی قرآن]] را از [[وظایف]] [[پیامبر]]{{صل}} قرار داده است، پس برای غیر آن [[حضرت]] این کار روا نیست.<ref>التفسیر والمفسرون، ذهبی، ج ۱، ص۲۵۷. </ref> پاسخ این است که از این [[آیه]] استفاده میشود که آن حضرت به همه معانی قرآن [[آگاه]] است؛ ولی بر منع دیگران از [[تفسیر قرآن]] در چهارچوب [[قواعد]] ادبی و اصول عقلایی محاوره دلالت ندارد.<ref>[[سید عبدالرسول حسینیزاده|حسینیزاده]] و [[حسین علوی مهر|علوی مهر]]، [[تفسیر اجتهادی - حسینیزاده و علوی مهر (مقاله)|مقاله «تفسیر اجتهادی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۸.</ref> | #براساس [[آیه]] {{متن قرآن|بِالْبَيِّنَاتِ وَالزُّبُرِ وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ}}<ref>«(آنان را) با برهانها (ی روشن) و نوشتهها (فرستادیم) و بر تو قرآن را فرو فرستادیم تا برای مردم آنچه را که به سوی آنان فرو فرستادهاند روشن گردانی و باشد که بیندیشند» سوره نحل، آیه ۴۴.</ref> [[خدا]] تبیین [[معانی قرآن]] را از [[وظایف]] [[پیامبر]]{{صل}} قرار داده است، پس برای غیر آن [[حضرت]] این کار روا نیست.<ref>التفسیر والمفسرون، ذهبی، ج ۱، ص۲۵۷. </ref> پاسخ این است که از این [[آیه]] استفاده میشود که آن حضرت به همه معانی قرآن [[آگاه]] است؛ ولی بر منع دیگران از [[تفسیر قرآن]] در چهارچوب [[قواعد]] ادبی و اصول عقلایی محاوره دلالت ندارد.<ref>[[سید عبدالرسول حسینیزاده|حسینیزاده]] و [[حسین علوی مهر|علوی مهر]]، [[تفسیر اجتهادی - حسینیزاده و علوی مهر (مقاله)|مقاله «تفسیر اجتهادی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۸.</ref> | ||
خط ۸۷: | خط ۸۶: | ||
== منابع == | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
#[[پرونده:10524027.jpg|22px]] [[محمد علی کوشا|کوشا، محمد علی]]، [[تفسیر اجتهادی - کوشا (مقاله)|مقاله «تفسیر اجتهادی»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|'''دانشنامه معاصر قرآن کریم''']] | # [[پرونده:10524027.jpg|22px]] [[محمد علی کوشا|کوشا، محمد علی]]، [[تفسیر اجتهادی - کوشا (مقاله)|مقاله «تفسیر اجتهادی»]]، [[دانشنامه معاصر قرآن کریم (کتاب)|'''دانشنامه معاصر قرآن کریم''']] | ||
#[[پرونده:000059.jpg|22px]] [[سید محمود طیب حسینی|طیب حسینی]] و [[ابوالفضل خوش منش|خوش منش]]، [[تفسیر اجتهادی - حسینیزاده و علوی مهر (مقاله)|مقاله «تفسیر اجتهادی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|'''دائرةالمعارف قرآن کریم ج۸''']] | # [[پرونده:000059.jpg|22px]] [[سید محمود طیب حسینی|طیب حسینی]] و [[ابوالفضل خوش منش|خوش منش]]، [[تفسیر اجتهادی - حسینیزاده و علوی مهر (مقاله)|مقاله «تفسیر اجتهادی»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|'''دائرةالمعارف قرآن کریم ج۸''']] | ||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||
خط ۹۴: | خط ۹۳: | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده:تفسیر اجتهادی]] | [[رده:تفسیر اجتهادی]] |