پرش به محتوا

نبوت: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۸٬۰۶۷ بایت حذف‌شده ،  ‏۱۲ ژوئیهٔ ۲۰۱۸
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۷۲: خط ۷۲:
{{اصلی|وحی}}
{{اصلی|وحی}}


==نگاهی به شخصیت [[پیامبر اکرم|پیامبر اسلام]]{{صل}}==
*بیش از هزار و چهار صد سال پیش در روز ۱۷ ربیع الاول برابر ۲۵ آوریل ۵۷۰ میلادی؛ کودکی مکه چشم به جهان گشود. پدرش عبدالله در بازگشت از شام در شهر یثرب چشم از جهان فروبست و به دیدار کودکش [[پیامبر|محمد]]{{صل}} نائل نشد. زن عبدالله، مادر [[پیامبر|محمد]]{{صل}}، [[آمنه]] دختر [[وهب بن عبدمناف]] بود. برابر رسم خانواده‌های بزرگ مکه آمنه پسر عزیزش، [[پیامبر|محمد]]{{صل}} را به دایه‌ای به نام [[حلیمه]] سپرد تا در بیابان گسترده و پاک و دور از آلودگی‌ها پرورش یابد. [[حلیمه]] بر اثر علاقه و اصرار مادرش، [[پیامبر|محمد]]{{صل}} را که به سن پنج سالگی رسیده بود به مکه بازگردانید. دو سال بعد [[آمنه]] نیز جان به جان‌ آفرین تسلیم کرد، و [[پیامبر|محمد]]{{صل}} در دامان پدربزرگش [[عبدالمطلب]] پرورش یافت. دو سال بعد بر اثر درگذشت [[عبدالمطلب]]، به‌ ناچار [[پیامبر|محمد]]{{صل}} در سن هشت سالگی به خانه عموی خویش [[ابوطالب]] رفت و تحت سرپرستی وی قرار گرفت<ref>[[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|معارف و عقاید]]، ج۱، ص:۲۱۱ - ۲۲۰.</ref>.
*[[پیامبر|محمد]]{{صل}} دوران نوجوانی و جوانی را همراه با پاکی، راستی، تفکر، وقار، شرافتمندی و امانت‌داری بی‌مانند سپری کرد، تا اندازه‌ای که موجب شگفتی همگان شده بود و بین همگان به محمد امین مشهور گردید. وی در سن بیست سالگی به پیمان "حلف الفضول"<ref>حلف الفضول" پیمانی بود که پایه آن بر دفاع از حقوق افتادگان و بیچارگان بود و پایه‌گذاران آن کسانی بودند که اسمشان فضل یا از ریشه فضل بود. یکی از محورهای این پیمان، دفاع از مکه و مردم مکه بود در برابر دشمنان خارجی.</ref>پیوست، اما از پیش‌تر، وی به اشخاص فقیر و بینوا و کودکان یتیم و زنانی که شوهرانشان را در جنگ‌ها از دست داده بودند، محبت بسیار می‌کرد هر چه می‌توانست از کمک نسبت به محرومان خودداری نمی‌نمود. پیوستن به این پیمان نیز بخشی از برنامه ایشان در دستگیری بینوایان و رفع ستم از مظلومان بود<ref>[[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|معارف و عقاید]]، ج۱، ص:۲۱۱ - ۲۲۰.</ref>.
*وقتی امانت و درستی [[پیامبر|محمد]]{{صل}} زبانزد همگان شد، زن ثروتمندی از مردم مکه به نام [[خدیجه]] دختر خویلد که ثروتی زیاد و عفت و تقوایی بی‌نظیر داشت، خواست که [[پیامبر|محمد]]{{صل}} را برای تجارت به شام بفرستد و از سود بازرگانی سهمی به ایشان بدهد. [[پیامبر|محمد]]{{صل}} این پیشنهاد را پذیرفت. [[خدیجه]] شیفته امانت و صداقت [[پیامبر|محمد]]{{صل}} شد و چندی بعد خواستار ازدواج با او گردید. در این موقع [[خدیجه]] چهل ساله بود و [[پیامبر|محمد]]{{صل}} بیست و پنج سال داشت. [[پیامبر|محمد]]{{صل}} امین با آنکه ثروت فراوان [[خدیجه]] را در اختیار داشت، ولی جز در کار خیر و کمک به بینوایان قدمی برنمی‌داشت و بیشتر اوقات فراغت را به خارج مکه می‌رفت و مدت‌ها در دامنه کوه‌ها و میان غار حرا می‌نشست و در آثار صنع خدا و شگفتی‌های جهان خلقت به تفکر می‌پرداخت و با خدای جهان به راز و نیاز سرگرم می‌شد<ref>[[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|معارف و عقاید]]، ج۱، ص:۲۱۱ - ۲۲۰.</ref>.
*سال‌ها بدین منوال گذشت تا آن‌که در ۲۷ رجب سال ۴۰ عام الفیل برابر با ۶۱۰ میلادی در حالی که [[پیامبر|محمد امین]]{{صل}} در غار حرا به عبادت خدا و راز و نیاز با آفریننده جهان مشغول بود، [[جبرئیل]] [[فرشته وحی]] مأمور شد آیاتی از قرآن را بر [[پیامبر|محمد]]{{صل}} بخواند و او را به مقام [[پیامبری]] مفتخر سازد. سن ایشان در این هنگام چهل سال بود<ref>[[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|معارف و عقاید]]، ج۱، ص:۲۱۱ - ۲۲۰.</ref>.
==دلایل [[نبوت]] [[پیامبر اکرم|پیامبر اسلام]]==
==دلایل [[نبوت]] [[پیامبر اکرم|پیامبر اسلام]]==
#'''[[معجزه]] قرآن کریم:'''مهم‌ترین [[معجزه]] [[پیامبر اکرم|پیامبر اسلام]]، قرآن کریم است که باید جاودانه باشد تا انسان‌های قرون بعدی بتوانند حقانیت [[پیامبر]] و دین اسلام را درک کنند<ref>[[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|معارف و عقاید]]، ج۱، ص:۲۱۱ - ۲۲۰.</ref>.
#'''[[معجزه]] قرآن کریم:'''مهم‌ترین [[معجزه]] [[پیامبر اکرم|پیامبر اسلام]]، قرآن کریم است که باید جاودانه باشد تا انسان‌های قرون بعدی بتوانند حقانیت [[پیامبر]] و دین اسلام را درک کنند<ref>[[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|معارف و عقاید]]، ج۱، ص:۲۱۱ - ۲۲۰.</ref>.
*هرچند بر اساس روایات و اسناد تاریخی، از [[پیامبر خاتم|پیامبر مکرم اسلام]]، معجزات فراوانی به ظهور رسیده است که درجای خود درباره آنها مطالبی خواهد آمد، اما [[معجزه]] جاودانه [[پیامبر اکرم|پیامبر اسلام]] قرآن کریم است. در این بخش ابتدا ادعای اعجاز قرآن و وجود اعجاز این [[کتاب آسمانی]] موردبحث قرار می‌گیرد.
*هرچند بر اساس روایات و اسناد تاریخی، از [[پیامبر خاتم|پیامبر مکرم اسلام]]، معجزات فراوانی به ظهور رسیده است که درجای خود درباره آنها مطالبی خواهد آمد، اما [[معجزه]] جاودانه [[پیامبر اکرم|پیامبر اسلام]] قرآن کریم است. در این بخش ابتدا ادعای اعجاز قرآن و وجود اعجاز این [[کتاب آسمانی]] موردبحث قرار می‌گیرد.
قرآن کریم سند جاودانه درستی ادعای [[پیامبری]] [[پیامبر خاتم|پیامبر مکرم اسلام]] است. این [[کتاب آسمانی]] برتر از سایر معجزات [[انبیا]] است؛ زیرا از یک طرف با روح و اندیشه ایشان سر و کار دارد و از طرف دیگر، جاودانگی و همیشگی است. علاوه بر این، از ابتدای نزول تاکنون همه را دعوت به مبارزه و هماوردی کرده است و تاکنون همه از آوردن نمونه‌ای عاجز مانده‌اند. این دعوت به مبارزه و به‌ اصطلاح "تحدی" در چند مورد صریحاً در قرآن آمده است ازجمله:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| قُل لَّئِنِ اجْتَمَعَتِ الإِنسُ وَالْجِنُّ عَلَى أَن يَأْتُواْ بِمِثْلِ هَذَا الْقُرْآنِ لاَ يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَلَوْ كَانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيرًا }}﴾}}<ref> بگو اگر تمام جهانیان اجتماع کنند که مانند قرآن بیاورند نمی‌توانند اگرچه با یکدیگر نهایت همکاری و همفکری را داشته باشند؛ سوره اسراء، آیه:۸۸.</ref><ref>[[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|معارف و عقاید]]، ج۱، ص:۲۱۱ - ۲۲۰.</ref>.
قرآن کریم سند جاودانه درستی ادعای [[پیامبری]] [[پیامبر خاتم|پیامبر مکرم اسلام]] است. این [[کتاب آسمانی]] برتر از سایر معجزات [[انبیا]] است؛ زیرا از یک طرف با روح و اندیشه ایشان سر و کار دارد و از طرف دیگر، جاودانگی و همیشگی است. علاوه بر این، از ابتدای نزول تاکنون همه را دعوت به مبارزه و هماوردی کرده است و تاکنون همه از آوردن نمونه‌ای عاجز مانده‌اند. این دعوت به مبارزه و به‌ اصطلاح "تحدی" در چند مورد صریحاً در قرآن آمده است ازجمله:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| قُل لَّئِنِ اجْتَمَعَتِ الإِنسُ وَالْجِنُّ عَلَى أَن يَأْتُواْ بِمِثْلِ هَذَا الْقُرْآنِ لاَ يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَلَوْ كَانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيرًا }}﴾}}<ref> بگو اگر تمام جهانیان اجتماع کنند که مانند قرآن بیاورند نمی‌توانند اگرچه با یکدیگر نهایت همکاری و همفکری را داشته باشند؛ سوره اسراء، آیه:۸۸.</ref><ref>[[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|معارف و عقاید]]، ج۱، ص:۲۱۱ - ۲۲۰.</ref>.
===قراین نشانه‌های اعجاز قرآن کریم===
*[[پیامبر اسلام]]{{صل}} از نخستین روز اظهار دعوتش، با دشمنان سرسخت و کینه‌توزی مواجه شد که هیچ‌گونه تلاش و کوششی برای مبارزه با این آیین الهی، کوتاهی نکردند و پس از نومید شدن از تأثیر تهدیدات و تطمیعات، کمر به قتل آن حضرت بستند که با تدبیر الهی، این توطئه نیز با هجرت نیز بقیه عمر شریف [[پیامبر]] در جنگ‌های متعدد با مشرکان و همدستان یهودی آنان سپری گردید<ref>[[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|معارف و عقاید]]، ج۱، ص:۲۱۱ - ۲۲۰.</ref>.
*از آن پس، دشمنان اسلام همواره به دنبال راه‌های گوناگون برای از بین بردن اسلام بوده‌اند. یکی از این شیوه‌ها تلاش برای آوردن کلامی مثل قرآن بوده است تا از این راه ادعای تحدی قرآن را درهم شکنند. اولین تلاش در این زمینه شاید به دست مسیلمه کذاب، که در زمان [[پیامبر]] ادعای [[پیامبری]] نمود و در نهایت مورد تمسخر دیگران شد، صورت گرفت. او سعی کرد یک سوره مثل قرآن بیاورد و آن سوره این بود: {{عربی|اندازه=150%|" الفیل و ما الفیل و ما أدراک ما الفیل له خرطومٌ طویل‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}<ref>ر ک: تفسیر ابن کثیر، ج۲، ص۴۲۶.</ref><ref>[[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|معارف و عقاید]]، ج۱، ص:۲۱۱ - ۲۲۰.</ref>.
*در عصر حاضر که قدرت‌های بزرگ دنیا، اسلام را بزرگ‌ترین دشمن برای سلطه ظالمانه خودشان شناخته و کمر به مبارزه جدی با آن بسته‌اند و همه گونه امکانات مالی و علمی و سیاسی و تبلیغاتی را در اختیار دارند، طبیعی است که با تمام توان بکوشند تا کتابی مشابه قرآن بنگارند و آن را به‌وسیله رسانه‌های گروهی و وسایل تبلیغات جهانی عرضه نمایند<ref>[[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|معارف و عقاید]]، ج۱، ص:۲۱۱ - ۲۲۰.</ref>.
*در همین راستا، اخیراً گروهی از مسیحیان در آمریکا در معارضه با قرآن، کتاب با نام "الفرقان الحق" نوشته‌اند. این جریان از سال ۱۹۹۹ با انتشار سوره‌ای جعلی شبیه سوره‌های قرآن کریم در اینترنت آغاز شد و به تألیف این کتاب انجامید که به تقلید از شیوه و اسلوب قرآن کریم و با استفاده از کلمات و آیات آن جعل و با رسم‌الخط قرآنی عرضه شد. به نظر می‌رسد فراهم آورندگان این کتاب هنوز در مرحله آزمایش هستند و شرایط فعلی را برای مورد گسترده و توزیع بی‌محابای آن در کشورهای اسلامی مناسب نمی‌بینند. اما این اثر در کتابخانه‌ای بزرگ و مشهور دنیای عرب، باشگاه‌های تفریحی و ورزشی و مراکز آموزشی و فنی به شکل گسترده‌ای تبلیغ و توزیع شده است. با اندک مطالعه و بررسی در وجوه اعجاز قرآن کریم و تطبیق عبارات چنین نوشته‌های بشری با آیات آسمانی قرآن کریم قابل‌مقایسه نیست و این تلاش‌ها هرگز به نتیجه نمی‌رسد<ref>ر ک: نقد کتاب «الفرقان الحق» با تأکید بر وجوه اعجاز قرآن.</ref><ref>[[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|معارف و عقاید]]، ج۱، ص:۲۱۱ - ۲۲۰.</ref>.
*بنابراین، هر فرد عاقل و جویای حقیقت با توجه به این نکات، یقین خواهد کرد که قرآن کریم کتابی استثنایی و غیرقابل تقلید است و هیچ فرد یا گروهی با هیچ آموزش و تمرینی نمی‌تواند مانند آن را بیاورد. به این ترتیب، قرآن کریم همه ویژگی‌های یک [[معجزه]] خارق‌العاده بودن، الهی و غیرقابل تقلید بودن، و به‌عنوان دلیلی بر صحت [[نبوت]] ارائه شدن را داراست و ازاین‌روی، بهترین دلیل بر صدق دعوت [[پیامبر اکرم]] {{صل}} و حقانیت دین مقدس اسلام می‌باشد<ref>[[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|معارف و عقاید]]، ج۱، ص:۲۱۱ - ۲۲۰.</ref>.
*آری، از بزرگ‌ترین نعمت‌های الهی بر جامعه انسانی همین است که این کتاب شریف را به‌گونه‌ای نازل فرموده که همواره به‌صورت [[معجزه]]‌ای جاویدان باقی بماند و دلیل صدق و حقانیتش را با خودش داشته باشد. دلیلی که درک دلالت آن، نیازی به تحصیل و تخصص ندارد و برای هر فردی قابل‌فهم و پذیرش است<ref>آموزش عقاید، ص۲۶۲.</ref><ref>[[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|معارف و عقاید]]، ج۱، ص:۲۱۱ - ۲۲۰.</ref>.
===وجوه اعجاز قرآن کریم===
*دانشمندان اسلامی برای قرآن کریم، وجوه اعجاز فراوانی ذکر کرده‌اند که به برخی از آنها اشاره می‌شود<ref>[[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|معارف و عقاید]]، ج۱، ص:۲۱۱ - ۲۲۰.</ref>:
*'''الف. فصاحت و بلاغت:''' نخستین وجه اعجاز قرآن کریم، شیوایی "فصاحت" و رسایی "بلاغت" آن است. یعنی خدای متعال برای بیان مقاصد خود در هر مقامی شیواترین و زیباترین الفاظ، و سنجیده‌تری و خوش‌آهنگ‌ترین ترکیباتی را به کار گرفته که به بهترین و رساترین وجهی معانی موردنظر را به مخاطبین می‌فهماند. و گزینش چنین الفاظ و ترکیبات متناسب و هماهنگ با معانی بلند و دقیق، برای کسی میسر است که احاطه کافی بر همه ویژگی‌های الفاظ و دقایق معانی و ارتباط متقابل آنها داشته باشد و بتواند با در نظر گرفتن همگی اطراف و ابعاد معانی موردنظر و رعایت مقتضیات حال و مقام، بهترین الفاظ و عبارات را انتخاب کند. چنین احاطه علمی بدون [[وحی]] و [[الهام|الهام الهی]] برای هیچ انسانی فراهم نمی‌شود<ref>آموزش عقاید، ص۲۶۳.</ref><ref>[[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|معارف و عقاید]]، ج۱، ص:۲۱۱ - ۲۲۰.</ref>.
*عرب‌های عصر [[رسالت]]، استادان فن سخن بودند که با قریحه خدادادی آگاه شدند که سخن [[پیامبر]] از سنخ کلام بشر نیست و ازاین‌رو، بسیاری از آنان با شنیدن کلام الهی، به [[رسالت]] [[پیامبر اکرم|پیامبر اسلام]] ایمان آوردند. برای نمونه هنگامی‌که ولید بن مغیره از [[رسول]] گرامی درخواست کرد که بخشی از قرآن خود را بخواند و [[پیامبر]] از سوره "فصلت" آیاتی را بر او خواند وقتی به این آیه رسید:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| فَإِنْ أَعْرَضُوا فَقُلْ أَنذَرْتُكُمْ صَاعِقَةً مِّثْلَ صَاعِقَةِ عَادٍ وَثَمُودَ}}﴾}}<ref> شما را بیم می‌دهم از صاعقه‌ای مانند صاعقه عاد و ثمود؛ سوره فصلت، آیه: ۱۳.</ref>. ناگهان موهای او بر بدنش راست شد و برخاست به درون خانه خود رفت، وقتی قریش از انزوای او پرسیدند، وی در پاسخ گفت: از [[پیامبر|محمد]]{{صل}}، سخنی محکم شنیدم که پوست بدن انسان را می‌لرزاند، تازگی دارد و شبیه کلام انس و جن نیست <ref>اعلام الوری، ص۴۱؛ نگ به: اصول عقائد اسلامی، ص۶۳.</ref><ref>[[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|معارف و عقاید]]، ج۱، ص:۲۱۱ - ۲۲۰.</ref>.
*'''ب. اعجاز قرآن از نظر خبرهای غیبی:''' دومین وجه اعجاز قرآن، خبرهای غیبی آن است. در قرآن مجید، قریب به سی گزارش غیبی وارد شده است که غالب آنها محقق شده‌اند<ref>[[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|معارف و عقاید]]، ج۱، ص:۲۱۱ - ۲۲۰.</ref>.
*قرآن کریم از یک سلسله حوادثی گزارش می‌دهد که هرگز کوچک‌ترین نشانه‌هایی بر چنین حوادث وجود نداشته و چه‌بسا قراینی برخلاف آن حادثه گواهی می‌داده است. به‌عنوان نمونه، می‌توان به خبر پیروزی رومیان بر ایرانیان در سوره روم اشاره کرد که چند سال قبل از وقوع آن، قرآن به آن خبر داده است. همچنین خبر پیروزی سپاه اسلام بر مشرکان در روز بدر که سپاه اسلام با کشتن ۷۰ نفر و اسیر گرفتن ۷۰ نفر دیگر بر سپاه دشمن پیروز شد، از جمله اخبار غیبی قرآن کریم به شمار می‌آید<ref>[[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|معارف و عقاید]]، ج۱، ص:۲۱۱ - ۲۲۰.</ref>.
'''ج. اعجاز قرآن ازنظر قانون‌گذاری:''' وجه دیگر اعجاز قرآن قوانین آن است. در این بررسی باید توجه داشت که یک فرد درس ناخوانده چنان قوانینی در مسائل اجتماعی و اقتصادی و سیاسی آورده است، که با آفرینش انسان و مصالح او کاملاً تطبیق می‌کند. به‌عنوان‌مثال، او نظام رباخواری را که یک نظام ظالمانه است تحریم کرده و این در حالی است که عصر حاضر مفاسد آن را با چشم خود می‌بیند که چگونه گروهی با اندوخته خود بر هستی گروهی دیگر چوب تاراج می‌زنند. احکام اسلام در باب سامان بخشی به نظام خانواده از احکام ازدواج گرفته تا تحریم زنا و سایر روابط ناسالم، یکی از مترقی‌ترین قوانین اسلام است که امروزه با فروپاشی خانواده و بحران اخلاق جنسی در غرب اهمیت اعجازگونه آن را می‌توان نشان داد<ref>[[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|معارف و عقاید]]، ج۱، ص:۲۱۱ - ۲۲۰.</ref>.
*همچنین اسلام شراب و قمار را حرام کرده و از نجاسات و پلیدی‌ها جلوگیری نموده است که همگی ریشه در مصلحت جامعه و فرد داشته است و همچنین است دیگر قوانین آن. این بیان می‌رساند که پیامبر، این قوانین را که با همه شرایط زمانی و مکانی و با کلیه تمدن‌های انسانی سازگار است از مقامی دیگر گرفته است وگرنه نمی‌توانست دارای چنین هماهنگی و استواری باشد<ref>[[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|معارف و عقاید]]، ج۱، ص:۲۱۱ - ۲۲۰.</ref>.
'''د. اعجاز قرآن ازنظر علوم طبیعی:''' هرچند قرآن یک کتاب علوم طبیعی یا طب، روانشناسی و علوم ریاضی نیست. بلکه قرآن کتاب هدایت و انسان‌سازی است، و آنچه را در این راه ضروری باشد فروگذار نمی‌کند، ولی قرآن گاه برای رسیدن به این هدف اشاراتی به پاره‌ای از مسائل علوم طبیعی و اسرار آفرینش و شگفتی‌های جهان هستی دارد؛ مخصوصاً در بحث‌های توحیدی، پرده از روی اسراری از جهان آفرینش برداشته، و مسائلی را فاش کرده که در آن عصر و در آن محیط، برای دانشمندان هم ناشناخته بود<ref>[[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|معارف و عقاید]]، ج۱، ص:۲۱۱ - ۲۲۰.</ref>.
*این‌گونه بیانات قرآن، مجموعه‌ای را تشکیل می‌دهد که آن را "معجزات علمی قرآن" می‌نامند. به پاره‌ای از این معجزات اشاره می‌کنیم<ref>[[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|معارف و عقاید]]، ج۱، ص:۲۱۱ - ۲۲۰.</ref>:
*قرآن و قانون جاذبه: قرآن مجید بیش از هزار سال قبل از کشف قانون جاذبه توسط نیوتون، این واقعیت را بیان کرده بود:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| اللَّهُ الَّذِي رَفَعَ السَّمَاوَاتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا }}﴾}}<ref> خدا آن کس است که آسمآنها (کرات آسمانی) را با ستون‌های نامرئی برافراشت؛ سوره رعد آیه:۲.</ref><ref>[[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|معارف و عقاید]]، ج۱، ص:۲۱۱ - ۲۲۰.</ref>.
*در حدیثی که ذیل همین آیه از [[امام رضا|امام علی بن موسی الرضا]]{{ع}} نقل شده چنین می‌خوانیم:"آیا خدا نمی‌گوید بدون ستونی که آن را مشاهده کنید؟ راوی می‌گوید: عرض کردم، آری، فرمود: بنابراین ستونی وجود دارد اما شما آن را نمی‌بینید"<ref>{{عربی|اندازه=120%|" أَ لَيْسَ‏ يَقُولُ‏ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَها قُلْتُ بَلَى فَقَالَ فَثَمَّ عَمَدٌ وَ لَكِنْ لَا تَرَوْنَهَا‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ تفسیر قمی، ج۲، ص۳۲۸.</ref><ref>[[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|معارف و عقاید]]، ج۱، ص:۲۱۱ - ۲۲۰.</ref>.
*آیا تعبیری روشن‌تر و ساده‌تر در افق ادبیات عربی برای بیان نیروی جاذبه در سطح توده مردم از "ستون نامرئی" پیدا می‌شود؟<ref>[[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|معارف و عقاید]]، ج۱، ص:۲۱۱ - ۲۲۰.</ref>.
*کشف حرکت زمین به دور خود و خورشید: معروف است اولین کسی که حرکت زمین را به دور خود کشف کرد، گالیله ایتالیایی بود که تقریباً چهار قرن قبل می‌زیست، و تا پیش از آن دانشمندان جهان نسبت به هیئت بطلمیوس و فرضیه آن وفادار بودند که می‌گفت: زمین مرکز جهان است و تمام کرات دیگر به دور آن می‌چرخند<ref>[[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|معارف و عقاید]]، ج۱، ص:۲۱۱ - ۲۲۰.</ref>.
*ولی هنگامی‌که به آیات قرآن مراجعه می‌کنیم، می‌بینیم که در قرآن، حرکت زمین به‌روشنی آمده است:{{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَتَرَى الْجِبَالَ تَحْسَبُهَا جَامِدَةً وَهِيَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ صُنْعَ اللَّهِ الَّذِي أَتْقَنَ كُلَّ شَيْءٍ إِنَّهُ خَبِيرٌ بِمَا تَفْعَلُونَ}}﴾}}<ref> کوه‌ها را می‌بینی و چنین می‌پنداری که آنها ساکن و جامدند در حالی که همچون ابر در حرکت می‌باشند، این آفرینش خداوندی است که هر چیزی را از روی اسلوب صحیح ساخته، او به اعمالی که شما انجام می‌دهید آگاه است؛ سوره نمل آیه:۸۸.</ref><ref>[[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|معارف و عقاید]]، ج۱، ص:۲۱۱ - ۲۲۰.</ref>.
*آیه فوق با صراحت از حرکت کوه‌ها سخن می‌گوید در حالی که ما همه آنها را ساکن می‌پنداریم، و تشبیه حرکت آن به حرت ابرها، هم اشاره به سرعت است و هم نرمش و آرامش و بی سروصدا بودن و اگر می‌بینیم به جای حرکت زمین تعبیر به حرکت کوه‌ها می‌کند برای این است که عظمت مطلب آشکار شود؛ زیرا مسلم است کوه‌ها بدون زمین‌های اطراف خود حرکتی ندارند و حرکت آنها عین حرکت زمین است<ref>[[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|معارف و عقاید]]، ج۱، ص:۲۱۱ - ۲۲۰.</ref>.
*اکنون فکر کنید در عصر و زمانی که تمام محافل علمی جهان و مردم عادی نظریه سکون زمین و حرکت خورشید و تمامی کواکب آسمان را به دور آن به رسمیت شناخته بودند، خبر دادن از حرکت زمین با این صراحت یک [[معجزه]] علمی محسوب نمی‌شود؟ آن‌هم از ناحیه کسی که مطلقاً درسی نخوانده، و اصولاً از محیطی برخاسته که در آنجا نظام آموزشی وجود نداشته و ازنظر علم و فرهنگ از عقب‌افتاده‌ترین محیط‌ها محسوب می‌شده است<ref>[[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|معارف و عقاید]]، ج۱، ص:۲۱۱ - ۲۲۰.</ref>.
*شایان توجه است که تطبیق برخی آیات قرآن کریم با پاره‌ای از دستاوردهای علوم بشری به معنای تأیید همه نظریه‌های علمی نیست؛ زیرا این نظریه‌ها ممکن است در فرآیند رشد علمی دستخوش تغییر یا تکامل شوند. بنابراین به دلیل عدم کفایت نظریه‌های علوم بشری، نمی‌توان به تبیین آیات قرآن بر اساس این نظریه‌ها پرداخت. بایسته است دانشمندان مسلمان با پژوهش دقیق در مضامین قرآن کریم، به‌صورت مستقل در کشف دانش‌های نهفته در این [[کتاب آسمانی]] تلاش کنند<ref>[[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|معارف و عقاید]]، ج۱، ص:۲۱۱ - ۲۲۰.</ref>.


==منابع==
==منابع==
۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش