پرش به محتوا

مقتدر عباسی: تفاوت میان نسخه‌ها

۷۱ بایت حذف‌شده ،  ‏۳۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۲
جز
جز (جایگزینی متن - '\<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(252\,\s252\,\s233\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\[\[(.*)\]\](.*)\"\'\'\'(.*)\'\'\'\"(.*)\<\/div\>\n\<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(255\,\s245\,\s227\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\<\/div\>\n\n' به '{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = $2 | عنوان مدخل = $4 | مداخل مرتبط = $6 | پرسش مرتبط = }} ')
خط ۱: خط ۱:
{{امامت}}
{{مدخل مرتبط
{{مدخل مرتبط
| موضوع مرتبط = مقتدر عباسی
| موضوع مرتبط = مقتدر عباسی
خط ۱۳: خط ۱۲:
===پیشرفت کار اسماعیلیان===
===پیشرفت کار اسماعیلیان===
{{همچنین|اسماعیلیان}}
{{همچنین|اسماعیلیان}}
[[ابوسعید جنابی]] به [[سال ۲۸۶ ق]] [[دولت قرمطیان]] را در منطقه [[بحرین]] بنیاد گذاشت. با این همه، دامنه فعالیت این دولت در زمان [[خلافت معتضد]] و [[مکتفی]] تا حدودی محدود گردید و کوشش‌های آن [[دو خلیفه]]، مانع گسترش کار قرمطیان گردید؛ اما با روی کار آمدن مقتدر و [[ناتوانی]] او در برابر [[تبلیغات]] وسیع و گسترده اسماعیلیان، [[دعوت]] آنان جانی دوباره یافت و سرتاسر منطقه [[عراق]] و [[شام]] و شمال [[آفریقا]] و حتی [[ایران]] و سند را در بر گرفت. در همین زمان [[ابوسعید]] به [[قتل]] رسید (۳۰۱ق) و پسرش، [[ابوالقاسم]] سعید، [[جانشین]] او شد. سعید مردی [[سست]] و بی‌اراده بود؛ از این‌رو فعالیت‌های آشکار قرمطیان تعطیل گردید و آنان با [[خلافت عباسی]] از در [[آشتی]] و [[صلح]] در آمدند و با آنان - به‌ویژه با [[علی بن عیسی]]، [[وزیر]] آشتی‌جوی [[مقتدر]] - روابطی دوستانه برقرار کردند؛ اما این [[روابط]] سرانجام حاصلی نداشت؛ زیرا [[دشمنان]] و رقبای علی وی را به جانبداری از [[قرامطه]] متهم کردند و در نهایت، موجب [[عزل]] او و روی کار آمدن ابن فرات و به هم خوردن روابط شدند. همزمان با این وقایع، [[برادر]] جوان‌تر سعید به نام ابوطاهر [[سلیمان]] او را به دلیل [[سستی]] و [[اهمال]] در [[مبارزه]] با [[عباسیان]] از [[فرمانروایی]] برکنار کرد و خود بر جای او تکیه زد. سلیمان [[روابط دوستانه]] را با عباسیان برهم زد و به [[سال ۳۱۱ ق]]. با حمله‌ای ناگهانی به [[بصره]]، [[شهر]] را به باد [[غارت]] داد و اندکی بعد، به کاروان حاجیانی که از [[مکه]] باز می‌گشتند [[هجوم]] برد و پس از غارت آنان، گروه بسیاری از [[حجاج]] را به [[اسارت]] گرفت و سال‌ها در [[بحرین]] نگاه داشت. به دنبال این وقایع، مقتدر، یوسف بن ابی الساج، [[والی آذربایجان]]، را از آن دیار فرا خواند و با ساز و برگ بسیار به [[جنگ]] [[قرمطیان]] فرستاد. ابوطاهر [[سپاه]] [[ابن ابی الساج]] را در هم [[شکست]] و [[کوفه]] و [[انبار]] را [[تصرف]] کرد و [[بغداد]] را در خطر انداخت؛ اما مونس [[خادم]] با سپاهی بزرگ موقتاً قرامطه را پس راند و بغداد را از [[سقوط]] [[قطعی]] [[نجات]] داد. حملات ویرانگر ابوطاهر با [[حمله]] به مکه به اوج رسید. به گفته [[مورخان]]، قرامطه در هشتم ذی‌الحجه [[سال ۳۱۷ ق]]. به مکه هجوم بردند و آنجا را غارت کردند و هزاران تن از ساکنان و [[زائران]] آن شهر را از دم تیغ گذراندند و گروه بسیاری را نیز به [[بردگی]] گرفتند و چون [[زیارت]] [[کعبه]] و [[حجرالاسود]] را [[بت‌پرستی]] می‌دانستند، آن سنگ را از دیوار آن برگرفتند و با خود به [[احساء]] بردند و بیش از بیست سال در [[اختیار]] داشتند<ref>الکامل، ج۸، ص۱۹۲؛ و قس: جهانگشا، ج۳، ص۱۵۴؛ تاریخ سنی ملوک الارض والانبیاء، ص۱۳۴.</ref> تا آنکه به وساطت [[خلیفه]] فاطمی، دوباره آن را به [[کعبه]] بازگرداندند<ref>الکامل، ج۸، ص۲۰۸ و ۴۸۶.</ref>. این [[اقدام]] صولت و [[عظمت]] [[خلفای عباسی]] را در برابر همگان فرو ریخت و خطر [[قرمطیان]] را بیش از پیش آشکار کرد. همزمان با این وقایع، خلیفه به‌شدت گرفتار درگیری با ترکانی بود که بر او [[شورش]] کرده بودند و بنابراین، توان مقابله با قرمطیان را نداشت. از این‌رو، نه تنها کار آن گروه، بلکه کار گروه دیگری از [[اسماعیلیان]] نیز در شمال افریقا بالا گرفت و پس از فعالیت‌های پیگیر و بی‌دریغ [[ابوعبدالله]] [[شیعی]]، [[داعی]] پر توان [[اسماعیلی]] سرانجام [[خلافت فاطمی]] به [[سال ۲۹۷ ق]]. به وسیله عبیدالله [[مهدی]] در آن دیار استقرار یافت. [[فاطمیان]] پس از [[تصرف]] [[مصر]] به سال ۳۵۸ ق.، چنان قدرتی به دست آوردند که تا سال ۵۶۷ مهم‌ترین رقیب [[آل عباس]] به شمار می‌رفتند.<ref>[[سید احمد رضا خضری|خضری، سید احمد رضا]]، [[تاریخ خلافت عباسی از آغاز تا پایان آل بویه (کتاب)|تاریخ خلافت عباسی از آغاز تا پایان آل بویه]] ص ۱۴۶.</ref>.
[[ابوسعید جنابی]] به [[سال ۲۸۶ ق]] [[دولت قرمطیان]] را در منطقه [[بحرین]] بنیاد گذاشت. با این همه، دامنه فعالیت این دولت در زمان [[خلافت معتضد]] و [[مکتفی]] تا حدودی محدود گردید و کوشش‌های آن [[دو خلیفه]]، مانع گسترش کار قرمطیان گردید؛ اما با روی کار آمدن مقتدر و [[ناتوانی]] او در برابر [[تبلیغات]] وسیع و گسترده اسماعیلیان، [[دعوت]] آنان جانی دوباره یافت و سرتاسر منطقه [[عراق]] و [[شام]] و شمال [[آفریقا]] و حتی [[ایران]] و سند را در بر گرفت. در همین زمان [[ابوسعید]] به [[قتل]] رسید (۳۰۱ق) و پسرش، [[ابوالقاسم]] سعید، [[جانشین]] او شد. سعید مردی [[سست]] و بی‌اراده بود؛ از این‌رو فعالیت‌های آشکار قرمطیان تعطیل گردید و آنان با [[خلافت عباسی]] از در [[آشتی]] و [[صلح]] در آمدند و با آنان - به‌ویژه با [[علی بن عیسی]]، [[وزیر]] آشتی‌جوی [[مقتدر]] - روابطی دوستانه برقرار کردند؛ اما این [[روابط]] سرانجام حاصلی نداشت؛ زیرا [[دشمنان]] و رقبای علی وی را به جانبداری از [[قرامطه]] متهم کردند و در نهایت، موجب [[عزل]] او و روی کار آمدن ابن فرات و به هم خوردن روابط شدند. همزمان با این وقایع، [[برادر]] جوان‌تر سعید به نام ابوطاهر [[سلیمان]] او را به دلیل [[سستی]] و [[اهمال]] در [[مبارزه]] با [[عباسیان]] از [[فرمانروایی]] برکنار کرد و خود بر جای او تکیه زد. سلیمان [[روابط دوستانه]] را با عباسیان برهم زد و به [[سال ۳۱۱ ق]]. با حمله‌ای ناگهانی به [[بصره]]، [[شهر]] را به باد [[غارت]] داد و اندکی بعد، به کاروان حاجیانی که از [[مکه]] باز می‌گشتند [[هجوم]] برد و پس از غارت آنان، گروه بسیاری از [[حجاج]] را به [[اسارت]] گرفت و سال‌ها در [[بحرین]] نگاه داشت. به دنبال این وقایع، مقتدر، یوسف بن ابی الساج، [[والی آذربایجان]]، را از آن دیار فرا خواند و با ساز و برگ بسیار به [[جنگ]] [[قرمطیان]] فرستاد. ابوطاهر [[سپاه]] [[ابن ابی الساج]] را در هم [[شکست]] و [[کوفه]] و [[انبار]] را [[تصرف]] کرد و [[بغداد]] را در خطر انداخت؛ اما مونس [[خادم]] با سپاهی بزرگ موقتاً قرامطه را پس راند و بغداد را از [[سقوط]] [[قطعی]] [[نجات]] داد. حملات ویرانگر ابوطاهر با [[حمله]] به مکه به اوج رسید. به گفته [[مورخان]]، قرامطه در هشتم ذی‌الحجه [[سال ۳۱۷ ق]]. به مکه هجوم بردند و آنجا را غارت کردند و هزاران تن از ساکنان و [[زائران]] آن شهر را از دم تیغ گذراندند و گروه بسیاری را نیز به [[بردگی]] گرفتند و چون [[زیارت]] [[کعبه]] و [[حجرالاسود]] را [[بت‌پرستی]] می‌دانستند، آن سنگ را از دیوار آن برگرفتند و با خود به [[احساء]] بردند و بیش از بیست سال در [[اختیار]] داشتند<ref>الکامل، ج۸، ص۱۹۲؛ و قس: جهانگشا، ج۳، ص۱۵۴؛ تاریخ سنی ملوک الارض والانبیاء، ص۱۳۴.</ref> تا آنکه به وساطت [[خلیفه]] فاطمی، دوباره آن را به [[کعبه]] بازگرداندند<ref>الکامل، ج۸، ص۲۰۸ و ۴۸۶.</ref>. این [[اقدام]] صولت و [[عظمت]] [[خلفای عباسی]] را در برابر همگان فرو ریخت و خطر [[قرمطیان]] را بیش از پیش آشکار کرد. همزمان با این وقایع، خلیفه به‌شدت گرفتار درگیری با ترکانی بود که بر او [[شورش]] کرده بودند و بنابراین، توان مقابله با قرمطیان را نداشت. از این‌رو، نه تنها کار آن گروه، بلکه کار گروه دیگری از [[اسماعیلیان]] نیز در شمال افریقا بالا گرفت و پس از فعالیت‌های پیگیر و بی‌دریغ [[ابوعبدالله]] [[شیعی]]، [[داعی]] پر توان [[اسماعیلی]] سرانجام [[خلافت فاطمی]] به [[سال ۲۹۷ ق]]. به وسیله عبیدالله [[مهدی]] در آن دیار استقرار یافت. [[فاطمیان]] پس از [[تصرف]] [[مصر]] به سال ۳۵۸ ق.، چنان قدرتی به دست آوردند که تا سال ۵۶۷ مهم‌ترین رقیب [[آل عباس]] به شمار می‌رفتند.<ref>[[سید احمد رضا خضری|خضری، سید احمد رضا]]، [[تاریخ خلافت عباسی از آغاز تا پایان آل بویه (کتاب)|تاریخ خلافت عباسی از آغاز تا پایان آل بویه]] ص ۱۴۶.</ref>.


===[[شورش ترکان]]===
===[[شورش ترکان]]===
== جستارهای وابسته ==


==منابع==
==منابع==
خط ۲۸: خط ۲۶:


[[رده:مقتدر عباسی]]
[[رده:مقتدر عباسی]]
[[رده:مدخل]]
[[رده:اعلام]]
[[رده:اعلام]]
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش