نشاط: تفاوت میان نسخهها
جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۱) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
==ضرورت نشاط== | ==ضرورت نشاط== | ||
*[[شادی]] و نشاط، یکی از نیازهای اساسی و [[فطری]] [[انسان]] است. [[شادی]]، [[هیجان]] مثبتی است که به [[روح]] و [[روان انسان]] [[توانایی]] میدهد تا در [[مسیر کمال]] و تعالی خود بکوشد و در این [[راه]] از [[شادابی]] و نشاط لازم برخوردار باشد و بر سختیها و [[مشکلات]] این مسیر چیره شود و از تلاش خود در جهت [[رشد]] و تعالی [[لذت]] ببرد. لذا [[خداوند متعال]]، اساس [[جهان هستی]] و پدیدههای آن، بهگونهای [[خلق]] و طراحی کرده است که در [[آدمی]] [[شادی]] و نشاط ایجاد کنند. [[بهار]] باطراوت، صبح پرلطافت، [[طبیعت]] باظرافت، آبشارهای [[زیبا]]، گلهای رنگارنگ، و هزاران [[آفریده]] دیگر، همه برای نشاط و شادیآدمی [[آفریده]] شده است. | * [[شادی]] و نشاط، یکی از نیازهای اساسی و [[فطری]] [[انسان]] است. [[شادی]]، [[هیجان]] مثبتی است که به [[روح]] و [[روان انسان]] [[توانایی]] میدهد تا در [[مسیر کمال]] و تعالی خود بکوشد و در این [[راه]] از [[شادابی]] و نشاط لازم برخوردار باشد و بر سختیها و [[مشکلات]] این مسیر چیره شود و از تلاش خود در جهت [[رشد]] و تعالی [[لذت]] ببرد. لذا [[خداوند متعال]]، اساس [[جهان هستی]] و پدیدههای آن، بهگونهای [[خلق]] و طراحی کرده است که در [[آدمی]] [[شادی]] و نشاط ایجاد کنند. [[بهار]] باطراوت، صبح پرلطافت، [[طبیعت]] باظرافت، آبشارهای [[زیبا]]، گلهای رنگارنگ، و هزاران [[آفریده]] دیگر، همه برای نشاط و شادیآدمی [[آفریده]] شده است. | ||
*[[اسلام]] که [[دین]] [[فطرت]] است و به همه نیازهای طبیعی و [[فطری]] [[انسان]] توجه ویژه دارد، نهتنها [[نیاز انسان]] به [[شادی]] را به رسمیت شناخته است، بلکه [[پیروان]] خود را بارها به شادیهای مثبت و سازنده [[دعوت]] کرده و آن را عامل [[توفیق]] و پیشرفت [[انسان]] در مسیر تعالی دانسته است. زیرا، همانگونه که [[جسم]] [[انسان]] نیاز به [[غذا]] و انواع ویتأمینها دارد، [[روح انسان]] نیز به تنوع، استراحت، [[تفریح]] و [[شادی]] و نشاط نیاز دارد<ref>دانش، شکرالله، شادی و نشاط در منابع و متون اسلامی، ص۴۱.</ref>. به [[باور]] یکی از پژوهشگران که درباره تأثیر [[شادی]] در [[زندگی]] [[تحقیق]] کرده است، "آن کس که دارای [[قلب]] طربناک است، همه عناصر [[جهان]] و پدیدههای آن را در حیاتی پُرشور و جنبشی بانشاط [[حس]] میکند و [[حس]] زندهانگاری را در خود پرورش میدهد و همه هستی را در [[شور]] و طرب به نظاره مینشیند و از این منظر، [[امید]] و [[شوق]] به پیشرفت و تعالی را در خود باز مییابد. [[انسان]] طربناک همه عناصر هستی را در [[حیات]] پُرشور [[حس]] میکند و در همه چیز رنگ [[خدا]] و معنای [[ربوبیت]] را جستوجو میکند. [[قلب]] طربناک همه هستی را در [[شور]] و [[طلب]] میبیند و با دیدن هر نمودی از نمودهای هستی به ابتهاج و انبساط [[روحی]] دست مییابد. [[قلبی]] که پایگاه [[عرش الهی]] و [[جایگاه]] [[نزول]] [[رحمت]] و [[محبت]] خداست، آن [[قلب]] باطراوت و بانشاط است"<ref>کریمی، عبدالعظیم، تربیت طربناک، ص۵۶.</ref><ref>[[عبدالله نظری شاری|نظری شاری، عبدالله]]، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه امامت و ولایت</ref>. | * [[اسلام]] که [[دین]] [[فطرت]] است و به همه نیازهای طبیعی و [[فطری]] [[انسان]] توجه ویژه دارد، نهتنها [[نیاز انسان]] به [[شادی]] را به رسمیت شناخته است، بلکه [[پیروان]] خود را بارها به شادیهای مثبت و سازنده [[دعوت]] کرده و آن را عامل [[توفیق]] و پیشرفت [[انسان]] در مسیر تعالی دانسته است. زیرا، همانگونه که [[جسم]] [[انسان]] نیاز به [[غذا]] و انواع ویتأمینها دارد، [[روح انسان]] نیز به تنوع، استراحت، [[تفریح]] و [[شادی]] و نشاط نیاز دارد<ref>دانش، شکرالله، شادی و نشاط در منابع و متون اسلامی، ص۴۱.</ref>. به [[باور]] یکی از پژوهشگران که درباره تأثیر [[شادی]] در [[زندگی]] [[تحقیق]] کرده است، "آن کس که دارای [[قلب]] طربناک است، همه عناصر [[جهان]] و پدیدههای آن را در حیاتی پُرشور و جنبشی بانشاط [[حس]] میکند و [[حس]] زندهانگاری را در خود پرورش میدهد و همه هستی را در [[شور]] و طرب به نظاره مینشیند و از این منظر، [[امید]] و [[شوق]] به پیشرفت و تعالی را در خود باز مییابد. [[انسان]] طربناک همه عناصر هستی را در [[حیات]] پُرشور [[حس]] میکند و در همه چیز رنگ [[خدا]] و معنای [[ربوبیت]] را جستوجو میکند. [[قلب]] طربناک همه هستی را در [[شور]] و [[طلب]] میبیند و با دیدن هر نمودی از نمودهای هستی به ابتهاج و انبساط [[روحی]] دست مییابد. [[قلبی]] که پایگاه [[عرش الهی]] و [[جایگاه]] [[نزول]] [[رحمت]] و [[محبت]] خداست، آن [[قلب]] باطراوت و بانشاط است"<ref>کریمی، عبدالعظیم، تربیت طربناک، ص۵۶.</ref><ref>[[عبدالله نظری شاری|نظری شاری، عبدالله]]، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه امامت و ولایت</ref>. | ||
===اهمیت و [[جایگاه]] [[شادی]] و نشاط در [[آموزههای دینی]]=== | ===اهمیت و [[جایگاه]] [[شادی]] و نشاط در [[آموزههای دینی]]=== | ||
*نشاط و [[شادی]]، لازمه [[زندگی]]، محرک [[انسان]] در دستیابی به هدفهای [[دینی]] و غیر [[دینی]] و عاملی برای ارتقای مادی و [[معنوی]] او به شمار میرود. [[دین اسلام]] که به همه [[شئون]] حیاتی [[انسان]] نگرش ژرف داشته و متناسب با نیازهای واقعی و تعالی هرچه بیشتر او برنامههایی کاملی ارائه کرده است، [[شادی]] و نشاط و عوامل [[نشاطانگیز]] را که لازمه یک [[زندگی]] موفق است، به [[انسان]] معرفی و توصیه میکند. در دستورهای آسمانی [[اسلام]]، نکتههای [[ارزشمندی]] در خصوص ایجاد [[شادی]] و نشاط آمده است. این [[شادیها]] گاهی برای خود [[آدمی]] است و زمانی برای دیگران. آن همه سفارش که برای تبسّم به دیگران ذکر شده و سفارشهایی که برای پوشیدن لباسهای شاد و روشن، بوی خوش، [[نظافت]] و [[نظم]] و [[پاکیزگی]]، [[مسافرت]] و [[تفریح]]، حضور در [[طبیعت]] و نگریستن به سبزه و آب، [[مهربانی]] و [[محبت]]، زدودن [[کینه]] و [[حسد]]، [[شوخی]] و [[مزاح]] و خلاصه ایجاد سرُور در [[قلب]] [[مردم]] شده است، همه برای ایجاد فضای [[شادی]] و راندن [[غم]] و [[اندوه]] و در نتیجه [[تجدید]] قوا برای ادامه حرکت تکاملی [[انسان]] است<ref>شرع و شادی، ص۲۰.</ref><ref>[[عبدالله نظری شاری|نظری شاری، عبدالله]]، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه امامت و ولایت</ref>. | *نشاط و [[شادی]]، لازمه [[زندگی]]، محرک [[انسان]] در دستیابی به هدفهای [[دینی]] و غیر [[دینی]] و عاملی برای ارتقای مادی و [[معنوی]] او به شمار میرود. [[دین اسلام]] که به همه [[شئون]] حیاتی [[انسان]] نگرش ژرف داشته و متناسب با نیازهای واقعی و تعالی هرچه بیشتر او برنامههایی کاملی ارائه کرده است، [[شادی]] و نشاط و عوامل [[نشاطانگیز]] را که لازمه یک [[زندگی]] موفق است، به [[انسان]] معرفی و توصیه میکند. در دستورهای آسمانی [[اسلام]]، نکتههای [[ارزشمندی]] در خصوص ایجاد [[شادی]] و نشاط آمده است. این [[شادیها]] گاهی برای خود [[آدمی]] است و زمانی برای دیگران. آن همه سفارش که برای تبسّم به دیگران ذکر شده و سفارشهایی که برای پوشیدن لباسهای شاد و روشن، بوی خوش، [[نظافت]] و [[نظم]] و [[پاکیزگی]]، [[مسافرت]] و [[تفریح]]، حضور در [[طبیعت]] و نگریستن به سبزه و آب، [[مهربانی]] و [[محبت]]، زدودن [[کینه]] و [[حسد]]، [[شوخی]] و [[مزاح]] و خلاصه ایجاد سرُور در [[قلب]] [[مردم]] شده است، همه برای ایجاد فضای [[شادی]] و راندن [[غم]] و [[اندوه]] و در نتیجه [[تجدید]] قوا برای ادامه حرکت تکاملی [[انسان]] است<ref>شرع و شادی، ص۲۰.</ref><ref>[[عبدالله نظری شاری|نظری شاری، عبدالله]]، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه امامت و ولایت</ref>. | ||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
===تفاوت شادی با نشاط=== | ===تفاوت شادی با نشاط=== | ||
*[[شادی]] و نشاط [[ارتباط]] تنگاتنگی با یکدیگر دارند، به گونهای که [[شادی]] را میتوان یکی از عوامل نشاط دانست. [[حضرت علی]]{{ع}} میفرماید: {{متن حدیث|السُّرُورُ يَبْسُطُ النَّفْسَ وَ يُثِيرُ النَّشَاطَ}}؛ [[شادی]] باعث انبساط خاطر و سبب نشاط [[انسان]] میشود<ref>غررالحکم و دررالکلم، ج۱، ص۱۰۷، ح۲۰۴۵.</ref>. در بیشتر اوقات، این دو واژه را به یک مفهوم در نظر میگیرند، ولی میان این دو حالت [[روانی]] [[انسان]]، تفاوت وجود دارد. [[شادی]] که معادل [[عربی]] آن، فَرَح و [[سُرور]] است، به معنای خوشحالی و [[خشنودی]] است که نمود آن بیشتر در [[خنده]] و تبسّم است، ولی نشاط و [[شادابی]] به معنای سرحال بودن و سرزندگی و میل و رغبت به کار داشتن است که در فعالیت و تکاپو آشکار میشود. ازاینرو، میتوان گفت گاهی نشاط و [[شادی]]، هر دو با هم جمعند و آن زمانی است که [[فرد]] هم شاد است و هم سرحال و بانشاط و زمانی از هم جدایند؛ یعنی گاهی فردی بانشاط و سرحال است، ولی شاد نیست. به عبارتی، او کارهای خود را با میل و رغبت انجام میدهد، ولی خندان نیست، مانند [[پیامبران]] که از گمراهیِ دیگران ناراحتند و با این حال، با نشاط به [[ارشاد]] آنان میپردازند و چون به [[وظیفه]] خویش عمل کردهاند، [[لذت]] میبرند. در مقابل، گاهی فردی شاد و خندان است، ولی نشاط لازم برای انجام امور خود را ندارد، مانند [[فرد]] افسردهای که بر اثر عوامل خارجی برای چند لحظه خندان است. [[دلیل]] ما بر این تفاوت، روایتهای زیر است که با تکیه بر آنها میتوان بهروشنی به گونهگونی این دو واژه رسید: [[امام]] [[جعفر صادق]]{{ع}} میفرماید: "یکی از [[لشکریان]] [[عقل]]، نشاط، ضد آن - یکی از [[لشکریان]] [[جهل]] - کسالت است و [[شادی]] ضد آن [[اندوه]] است"<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۲۰.</ref><ref>[[عبدالله نظری شاری|نظری شاری، عبدالله]]، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه امامت و ولایت</ref>. | * [[شادی]] و نشاط [[ارتباط]] تنگاتنگی با یکدیگر دارند، به گونهای که [[شادی]] را میتوان یکی از عوامل نشاط دانست. [[حضرت علی]]{{ع}} میفرماید: {{متن حدیث|السُّرُورُ يَبْسُطُ النَّفْسَ وَ يُثِيرُ النَّشَاطَ}}؛ [[شادی]] باعث انبساط خاطر و سبب نشاط [[انسان]] میشود<ref>غررالحکم و دررالکلم، ج۱، ص۱۰۷، ح۲۰۴۵.</ref>. در بیشتر اوقات، این دو واژه را به یک مفهوم در نظر میگیرند، ولی میان این دو حالت [[روانی]] [[انسان]]، تفاوت وجود دارد. [[شادی]] که معادل [[عربی]] آن، فَرَح و [[سُرور]] است، به معنای خوشحالی و [[خشنودی]] است که نمود آن بیشتر در [[خنده]] و تبسّم است، ولی نشاط و [[شادابی]] به معنای سرحال بودن و سرزندگی و میل و رغبت به کار داشتن است که در فعالیت و تکاپو آشکار میشود. ازاینرو، میتوان گفت گاهی نشاط و [[شادی]]، هر دو با هم جمعند و آن زمانی است که [[فرد]] هم شاد است و هم سرحال و بانشاط و زمانی از هم جدایند؛ یعنی گاهی فردی بانشاط و سرحال است، ولی شاد نیست. به عبارتی، او کارهای خود را با میل و رغبت انجام میدهد، ولی خندان نیست، مانند [[پیامبران]] که از گمراهیِ دیگران ناراحتند و با این حال، با نشاط به [[ارشاد]] آنان میپردازند و چون به [[وظیفه]] خویش عمل کردهاند، [[لذت]] میبرند. در مقابل، گاهی فردی شاد و خندان است، ولی نشاط لازم برای انجام امور خود را ندارد، مانند [[فرد]] افسردهای که بر اثر عوامل خارجی برای چند لحظه خندان است. [[دلیل]] ما بر این تفاوت، روایتهای زیر است که با تکیه بر آنها میتوان بهروشنی به گونهگونی این دو واژه رسید: [[امام]] [[جعفر صادق]]{{ع}} میفرماید: "یکی از [[لشکریان]] [[عقل]]، نشاط، ضد آن - یکی از [[لشکریان]] [[جهل]] - کسالت است و [[شادی]] ضد آن [[اندوه]] است"<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۲۰.</ref><ref>[[عبدالله نظری شاری|نظری شاری، عبدالله]]، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه امامت و ولایت</ref>. | ||
==اقسام نشاط== | ==اقسام نشاط== | ||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
#'''[[مثبتنگری]]''': [[خوشبینی]] که [[نشانه]] [[سلامت روان]] است، میتواند [[شادی]] را افزایش دهد. از جهت [[روانشناختی]]، [[انسان]] [[تصمیم]] میگیرد که [[جهان]] و [[آینده]] را چگونه ببیند. چون "آنچه مایه خوشبختی و [[شادی]] [[انسان]] میشود، درون اوست، نه عوامل بیرونی". آنچه [[انسان]] را میآزارد، نفس حادثه نیست، بلکه [[تفکرات]] او درباره آن حادثه است<ref>اندرو متیوس، آخرین راز شاد زیستن، ترجمه: وحید افضلیراد، ص۹۶، به نقل از: مجله معارف اسلامی، ص۲۴؛ «جوان، شادی و نشاط»، ص۸۸.</ref>. [[نگرش مثبت به آینده]] [[زندگی]] و پرورش حالات [[روحی]] مثبت مانند [[مهربانی]]، همدردی و [[کمک به دیگران]]، به [[سلامت]] و [[شادی]] [[روحی]] میانجامد؛ زیرا [[اعمال]] و واکنشهای ما نتیجه [[افکار]] ما هستند. پس اگر [[افکار]] مثبت و شاد داشته باشیم، زندگیمان شاد خواهد بود. [[مثبتاندیشی]] و نگرش امیدوارانه به [[آینده]] و تعامل سازنده و محبتآمیز با دیگر [[انسانها]]، یکی از آثار [[روانشناختی]] [[مهدویت]] باوری و [[انتظار]] است. زیرا، [[مکتب انتظار]]، مجموعه [[معارف]] و محتوای اصیل [[توحیدی]] را در متن خود دارد که [[انسانی]] دارای اصالت و [[هویت]] واحد، و جهانی بدون مرز را برای [[بشریت]] ترسیم میکند. [[انسان]] و [[جامعه]] [[منتظِر]]، با این [[جهانبینی]]، [[فلسفه خلقت]] [[انسان]]، و [[فلسفه تاریخ]] را به [[درستی]] [[درک]] میکند و با [[نفی]] هرگونه [[تبعیض]] و [[ظلم]]، به [[آینده]] سرشار از [[صلح]] و [[عدالت]] [[جهان]] و [[برابری]] و [[برادری]] [[انسان]]، [[بینش]] مثبت پیدا میکند و به تحولات مثبت و سازنده که در جریان [[ظهور]] نوید داده شده است [[امیدوار]] میشود، چنانکه [[رسول]] اعظم{{صل}} فرمود: {{متن حدیث|يَمْلَأَ اللَّهُ الْأَرْضَ بِهِ قِسْطاً وَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً}}؛ [[خداوند]] توسط [[حضرت مهدی]]{{ع}}، [[زمین]] را پس از آنکه پر از [[ظلم و ستم]] شده است، سرشار از [[قسط]] و [[عدالت]] خواهد کرد<ref>ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمه، ج۱، ص۳۱۹، باب ۳۱، ح۲.</ref>. لذا، چشمها در [[انتظار]] دیدن آن روز همیشه روشن است، چنانکه [[امام باقر]]{{ع}} فرمود: {{متن حدیث|فَإِنْ أَدْرَكْتِ ذَلِكِ الزَّمَانَ قَرَّتْ عَيْنُكِ}}؛ پس اگر آن زمان را [[درک]] کردی، چشمانت روشن میشود<ref>نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبة، ص۱۴۹.</ref>. [[دلها]] در [[انتظار]] آن روز بیمانند و بهیادماندنی سرشار از مسرّت و [[شادمانی]] است، چنانکه [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: {{متن حدیث|أَلمَهدِي إذَا خَرَجَ يَفرَحُ بِهِ جَمِيعَ المُسلِمِينَ خاصَّتَهُم وَ عامَّتَهُم}}؛ [[مهدی]] که [[قیام]] کند، همه [[مسلمانان]] از خاص و عام به وسیله آن، شادمان و خوشحال میشوند<ref>المهدی، ص۲۲۱.</ref>. نشاط و [[شادمانی]] شگفت حاصل از [[عشق]] و [[ایمان]] به [[مهدویت]]، نه تنها دلهای خاص و عام، بلکه دلهای [[کودکان]] در گهواره خفته را نیز به [[یاری امام زمان]]{{ع}} بر میانگیزد. چنانکه [[امام حسن عسکری]]{{ع}} به [[امام زمان]]{{ع}} فرمود: {{متن حدیث|يَوَدُّ الطِّفْلُ فِي الْمَهْدِ لَوِ اسْتَطَاعَ إِلَيْكَ نُهُوضاً وَ نواسط [نَوَاشِطُ] الْوَحْشِ لَوْ تَجِدُ نَحْوَكَ مَجَازاً تَهْتَزُّ بِكَ أَطْرَافُ الدُّنْيَا بَهْجَةً وَ تُهَزُّ بِكَ أَغْصَانُ الْعِزِّ نَضْرَةً}}؛ [[کودکی]] که در گهواره آرمیده، [[آرزو]] میکند که بتواند به سوی تو بشتابد، وحشیان صحرا [[آرزو]] میکنند بتوانند به سوی تو راهی یابند. اقطار و اکناف [[جهان]] سبز و خرّم و چهره [[دنیا]] خندان و قلّههای [[شرف]] و [[عظمت]] از تو شاداب و خرامان میشود<ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۵۲، ص۳۶.</ref>. در [[بینش]] [[انتظار]]، امروز آن زمان نزدیک به نظر میرسد، همانطور که [[قرآن]] [[بشارت]] داده است: {{متن قرآن|أَلَيْسَ الصُّبْحُ بِقَرِيبٍ}}<ref>«آیا پگاه نزدیک نیست؟» سوره هود، آیه ۸۱.</ref>. این [[باور]] و [[بینش]] مثبت [[مکتب انتظار]]، نشاط و [[شادی]] حاصل از [[امیدواری]] به رسیدن به [[آینده]] سعادتمندانه برای [[انسان]] فراهم میآورد و از این طریق [[بهداشت روانی]] افراد را ارتقا میبخشد. | #'''[[مثبتنگری]]''': [[خوشبینی]] که [[نشانه]] [[سلامت روان]] است، میتواند [[شادی]] را افزایش دهد. از جهت [[روانشناختی]]، [[انسان]] [[تصمیم]] میگیرد که [[جهان]] و [[آینده]] را چگونه ببیند. چون "آنچه مایه خوشبختی و [[شادی]] [[انسان]] میشود، درون اوست، نه عوامل بیرونی". آنچه [[انسان]] را میآزارد، نفس حادثه نیست، بلکه [[تفکرات]] او درباره آن حادثه است<ref>اندرو متیوس، آخرین راز شاد زیستن، ترجمه: وحید افضلیراد، ص۹۶، به نقل از: مجله معارف اسلامی، ص۲۴؛ «جوان، شادی و نشاط»، ص۸۸.</ref>. [[نگرش مثبت به آینده]] [[زندگی]] و پرورش حالات [[روحی]] مثبت مانند [[مهربانی]]، همدردی و [[کمک به دیگران]]، به [[سلامت]] و [[شادی]] [[روحی]] میانجامد؛ زیرا [[اعمال]] و واکنشهای ما نتیجه [[افکار]] ما هستند. پس اگر [[افکار]] مثبت و شاد داشته باشیم، زندگیمان شاد خواهد بود. [[مثبتاندیشی]] و نگرش امیدوارانه به [[آینده]] و تعامل سازنده و محبتآمیز با دیگر [[انسانها]]، یکی از آثار [[روانشناختی]] [[مهدویت]] باوری و [[انتظار]] است. زیرا، [[مکتب انتظار]]، مجموعه [[معارف]] و محتوای اصیل [[توحیدی]] را در متن خود دارد که [[انسانی]] دارای اصالت و [[هویت]] واحد، و جهانی بدون مرز را برای [[بشریت]] ترسیم میکند. [[انسان]] و [[جامعه]] [[منتظِر]]، با این [[جهانبینی]]، [[فلسفه خلقت]] [[انسان]]، و [[فلسفه تاریخ]] را به [[درستی]] [[درک]] میکند و با [[نفی]] هرگونه [[تبعیض]] و [[ظلم]]، به [[آینده]] سرشار از [[صلح]] و [[عدالت]] [[جهان]] و [[برابری]] و [[برادری]] [[انسان]]، [[بینش]] مثبت پیدا میکند و به تحولات مثبت و سازنده که در جریان [[ظهور]] نوید داده شده است [[امیدوار]] میشود، چنانکه [[رسول]] اعظم{{صل}} فرمود: {{متن حدیث|يَمْلَأَ اللَّهُ الْأَرْضَ بِهِ قِسْطاً وَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً}}؛ [[خداوند]] توسط [[حضرت مهدی]]{{ع}}، [[زمین]] را پس از آنکه پر از [[ظلم و ستم]] شده است، سرشار از [[قسط]] و [[عدالت]] خواهد کرد<ref>ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمه، ج۱، ص۳۱۹، باب ۳۱، ح۲.</ref>. لذا، چشمها در [[انتظار]] دیدن آن روز همیشه روشن است، چنانکه [[امام باقر]]{{ع}} فرمود: {{متن حدیث|فَإِنْ أَدْرَكْتِ ذَلِكِ الزَّمَانَ قَرَّتْ عَيْنُكِ}}؛ پس اگر آن زمان را [[درک]] کردی، چشمانت روشن میشود<ref>نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبة، ص۱۴۹.</ref>. [[دلها]] در [[انتظار]] آن روز بیمانند و بهیادماندنی سرشار از مسرّت و [[شادمانی]] است، چنانکه [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: {{متن حدیث|أَلمَهدِي إذَا خَرَجَ يَفرَحُ بِهِ جَمِيعَ المُسلِمِينَ خاصَّتَهُم وَ عامَّتَهُم}}؛ [[مهدی]] که [[قیام]] کند، همه [[مسلمانان]] از خاص و عام به وسیله آن، شادمان و خوشحال میشوند<ref>المهدی، ص۲۲۱.</ref>. نشاط و [[شادمانی]] شگفت حاصل از [[عشق]] و [[ایمان]] به [[مهدویت]]، نه تنها دلهای خاص و عام، بلکه دلهای [[کودکان]] در گهواره خفته را نیز به [[یاری امام زمان]]{{ع}} بر میانگیزد. چنانکه [[امام حسن عسکری]]{{ع}} به [[امام زمان]]{{ع}} فرمود: {{متن حدیث|يَوَدُّ الطِّفْلُ فِي الْمَهْدِ لَوِ اسْتَطَاعَ إِلَيْكَ نُهُوضاً وَ نواسط [نَوَاشِطُ] الْوَحْشِ لَوْ تَجِدُ نَحْوَكَ مَجَازاً تَهْتَزُّ بِكَ أَطْرَافُ الدُّنْيَا بَهْجَةً وَ تُهَزُّ بِكَ أَغْصَانُ الْعِزِّ نَضْرَةً}}؛ [[کودکی]] که در گهواره آرمیده، [[آرزو]] میکند که بتواند به سوی تو بشتابد، وحشیان صحرا [[آرزو]] میکنند بتوانند به سوی تو راهی یابند. اقطار و اکناف [[جهان]] سبز و خرّم و چهره [[دنیا]] خندان و قلّههای [[شرف]] و [[عظمت]] از تو شاداب و خرامان میشود<ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۵۲، ص۳۶.</ref>. در [[بینش]] [[انتظار]]، امروز آن زمان نزدیک به نظر میرسد، همانطور که [[قرآن]] [[بشارت]] داده است: {{متن قرآن|أَلَيْسَ الصُّبْحُ بِقَرِيبٍ}}<ref>«آیا پگاه نزدیک نیست؟» سوره هود، آیه ۸۱.</ref>. این [[باور]] و [[بینش]] مثبت [[مکتب انتظار]]، نشاط و [[شادی]] حاصل از [[امیدواری]] به رسیدن به [[آینده]] سعادتمندانه برای [[انسان]] فراهم میآورد و از این طریق [[بهداشت روانی]] افراد را ارتقا میبخشد. | ||
# '''گسترش [[ارتباطات]] [[اجتماعی]]''': یکی از عوامل مهم در گسترش شادیهای پایدار، گسترش [[روابط]] و تعاملهای [[اجتماعی]] است. در [[علوم]] روانشناسی و [[جامعهشناسی]] و حتی [[ارتباطات]]، بارها این امر [[تأیید]] شده است که برون آمدن از دایره فردیت، و خارج شدن از [[انزوا]] و تکروی و [[شریک]] شدن با دیگران در برخی [[هدفها]] و برنامهها، به کاهش فشارهای [[روانی]]، فشارهای ناشی از [[سختی]] فعالیت و تلاش در مسیر [[هدف]] کمک زیادی میکند، بدین گونه که چون [[هدف]] را بیشتر قابل دستیابی میکند نوعی [[رضایت]] و [[اطمینان]] خاطر درونی فراهم میآورد. شکلگیری گروهها، جمعیتها، [[احزاب]]، انجمنها، و سازمانهای [[مردم]] نهاد و عضویت افراد در این نوع تشکلها، نوعی از این همگراییهاست که یکی از نتایج آن برای افراد و [[جامعه]]، گسترش [[شادی]] و نشاط است. پرفسور رابرت یونتام، محقق و استاد [[دانشگاه]] هاروارد، در تحقیقی به این نتیجه رسید که یکی از موارد شاد بودن [[انسان]]، داشتن [[روابط اجتماعی]] و [[خانوادگی]] است. وی [[معتقد]] است هرچه [[فرد]] [[روابط اجتماعی]] بیشتری داشته باشد، از [[سلامت]] [[روحی]] و [[روانی]] برخوردار میشود و بر [[شادی]] وی افزوده خواهد شد. به گفته این محقق، [[انسان]] به صورت ذاتی، موجودی [[اجتماعی]] [[خلق]] شده است که [[احساس]] درونی [[کمک به دیگران]] در او وجود دارد. بنابراین، با داشتن چنین روابطی، [[فرد]] [[احساس]] [[رضایت]] و [[شادی]] میکند<ref>نک: سایت پزشکان بدون مرز ایران: www.pezeshkam.org.</ref>. | # '''گسترش [[ارتباطات]] [[اجتماعی]]''': یکی از عوامل مهم در گسترش شادیهای پایدار، گسترش [[روابط]] و تعاملهای [[اجتماعی]] است. در [[علوم]] روانشناسی و [[جامعهشناسی]] و حتی [[ارتباطات]]، بارها این امر [[تأیید]] شده است که برون آمدن از دایره فردیت، و خارج شدن از [[انزوا]] و تکروی و [[شریک]] شدن با دیگران در برخی [[هدفها]] و برنامهها، به کاهش فشارهای [[روانی]]، فشارهای ناشی از [[سختی]] فعالیت و تلاش در مسیر [[هدف]] کمک زیادی میکند، بدین گونه که چون [[هدف]] را بیشتر قابل دستیابی میکند نوعی [[رضایت]] و [[اطمینان]] خاطر درونی فراهم میآورد. شکلگیری گروهها، جمعیتها، [[احزاب]]، انجمنها، و سازمانهای [[مردم]] نهاد و عضویت افراد در این نوع تشکلها، نوعی از این همگراییهاست که یکی از نتایج آن برای افراد و [[جامعه]]، گسترش [[شادی]] و نشاط است. پرفسور رابرت یونتام، محقق و استاد [[دانشگاه]] هاروارد، در تحقیقی به این نتیجه رسید که یکی از موارد شاد بودن [[انسان]]، داشتن [[روابط اجتماعی]] و [[خانوادگی]] است. وی [[معتقد]] است هرچه [[فرد]] [[روابط اجتماعی]] بیشتری داشته باشد، از [[سلامت]] [[روحی]] و [[روانی]] برخوردار میشود و بر [[شادی]] وی افزوده خواهد شد. به گفته این محقق، [[انسان]] به صورت ذاتی، موجودی [[اجتماعی]] [[خلق]] شده است که [[احساس]] درونی [[کمک به دیگران]] در او وجود دارد. بنابراین، با داشتن چنین روابطی، [[فرد]] [[احساس]] [[رضایت]] و [[شادی]] میکند<ref>نک: سایت پزشکان بدون مرز ایران: www.pezeshkam.org.</ref>. | ||
:*[[اسلام]] نمونههای متکاملی از [[روابط]] و [[تعاون اجتماعی]] در قالب اجتماعات [[عبادی]] - [[سیاسی]]، و با سفارش به مفاهیمی مانند [[جماعت]]، [[دید و بازدید]]، [[عیادت]]، [[حج]]، [[زیارت]]، [[تعاون]]، دستگیری و [[انفاق]] ارائه کرده است که یکی از نتیجههای آن، برون آمدن [[فرد]] از حصار فردیت خویش، همراه شدن با [[جامعه]] و ایجاد [[روحیه]] تحرک و نشاط در [[جامعه]] است. یکی از عوامل مهم [[انسجام]] و [[همگرایی]] [[اجتماعی]] و تعامل [[محبت]] آمیز و [[ارتباط]] سازنده با دیگر [[انسانها]] و ایجاد [[شور]] و [[شادی]] و نشاط جمعی، [[مهدویت]] باوری و [[التزام]] به ارزشهای [[جهان شمول]] [[مکتب انتظار]] است. | :* [[اسلام]] نمونههای متکاملی از [[روابط]] و [[تعاون اجتماعی]] در قالب اجتماعات [[عبادی]] - [[سیاسی]]، و با سفارش به مفاهیمی مانند [[جماعت]]، [[دید و بازدید]]، [[عیادت]]، [[حج]]، [[زیارت]]، [[تعاون]]، دستگیری و [[انفاق]] ارائه کرده است که یکی از نتیجههای آن، برون آمدن [[فرد]] از حصار فردیت خویش، همراه شدن با [[جامعه]] و ایجاد [[روحیه]] تحرک و نشاط در [[جامعه]] است. یکی از عوامل مهم [[انسجام]] و [[همگرایی]] [[اجتماعی]] و تعامل [[محبت]] آمیز و [[ارتباط]] سازنده با دیگر [[انسانها]] و ایجاد [[شور]] و [[شادی]] و نشاط جمعی، [[مهدویت]] باوری و [[التزام]] به ارزشهای [[جهان شمول]] [[مکتب انتظار]] است. | ||
:*در [[ادبیات]] [[روانشناسی]]، از "[[روحیه]] [[انسجام]] و [[همگرایی]] با [[جامعه]]"، به "[[احساس]] تعلّق به گروه" تعبیر شده است. [[احساس]] تعلّق به گروه و توجه به نقش فعال خود در [[جامعه]]، که [[مکتب انتظار]] با [[اهداف]] [[جهان شمول]] و ایجاد پیوندهای [[معنوی]] بین افراد آن را تقویت میکند، دارای اهمیت زیاد در [[سلامت روانی]] [[انسان]] است. بسیاری از روان شناسان به اهمیت [[روابط انسانی]] به منظور تأمین [[سلامت]] و [[بهداشت روانی]] توجه کردهاند. مثلاً آلفرد آدلر<ref>Alfered adler.</ref> کوشیده است [[بیماران]] [[روانی]] خود را [[راهنمایی]] کند که به دیگران توجه کنند و برای تأمین امکانات رفاهی و [[کمک به نیازمندان]] بکوشند. آدلر بر این نظر بود که [[بیماران]] [[روانی]] هر چه در درون [[جامعه]] بیشتر و رابطهاش با [[مردم]] بهتر باشد بیماریش زودتر درمان خواهد شد. آدلر در این خصوص میگوید: "... [[هدف]] من از تمام این تلاشها جلب توجه [[بیماران]] خود نسبت به دیگران است، زیرا وقتی [[بیمار]]، درون گروه خویش جای گرفت و با افراد گروه به طور فعال همکاری و مساعدت کرد، در واقع [[سلامت]] خود را باز یافته است. به نظر من مهمترین موضوعی که [[دین]] و [[مذهب]] به آن سفارش کرده است، [[دوست داشتن]] [[همسایه]] و دیگر همنوعان و کمک کردن به آنان است"<ref>محمد عثمان نجاتی، قرآن و روانشناسی، مترجم: عباس عرب، مشهد، ص۳۸۱-۳۸۲.</ref>. | :*در [[ادبیات]] [[روانشناسی]]، از "[[روحیه]] [[انسجام]] و [[همگرایی]] با [[جامعه]]"، به "[[احساس]] تعلّق به گروه" تعبیر شده است. [[احساس]] تعلّق به گروه و توجه به نقش فعال خود در [[جامعه]]، که [[مکتب انتظار]] با [[اهداف]] [[جهان شمول]] و ایجاد پیوندهای [[معنوی]] بین افراد آن را تقویت میکند، دارای اهمیت زیاد در [[سلامت روانی]] [[انسان]] است. بسیاری از روان شناسان به اهمیت [[روابط انسانی]] به منظور تأمین [[سلامت]] و [[بهداشت روانی]] توجه کردهاند. مثلاً آلفرد آدلر<ref>Alfered adler.</ref> کوشیده است [[بیماران]] [[روانی]] خود را [[راهنمایی]] کند که به دیگران توجه کنند و برای تأمین امکانات رفاهی و [[کمک به نیازمندان]] بکوشند. آدلر بر این نظر بود که [[بیماران]] [[روانی]] هر چه در درون [[جامعه]] بیشتر و رابطهاش با [[مردم]] بهتر باشد بیماریش زودتر درمان خواهد شد. آدلر در این خصوص میگوید: "... [[هدف]] من از تمام این تلاشها جلب توجه [[بیماران]] خود نسبت به دیگران است، زیرا وقتی [[بیمار]]، درون گروه خویش جای گرفت و با افراد گروه به طور فعال همکاری و مساعدت کرد، در واقع [[سلامت]] خود را باز یافته است. به نظر من مهمترین موضوعی که [[دین]] و [[مذهب]] به آن سفارش کرده است، [[دوست داشتن]] [[همسایه]] و دیگر همنوعان و کمک کردن به آنان است"<ref>محمد عثمان نجاتی، قرآن و روانشناسی، مترجم: عباس عرب، مشهد، ص۳۸۱-۳۸۲.</ref>. | ||
:*در ایجاد و پیدایش [[احساس]] "تعلق به گروه" و [[ارتباط]] سازنده و تعامل مهرورزانه با دیگر [[انسانها]] که به نظر روان شناسان برای [[بهداشت]] و [[سلامت روانی]] افراد مفید است، گاهی عوامل [[عاطفی]] بیرونی، [[انسانها]] را برانگیخته و افراد بر اساس آن با یکدیگر، هم گروه و [[متحد]] میشوند. این عوامل، گاهی [[عواطف]] ملی مانند: هموطنی، همزبانی، همنژادی است که تا حدی دلهای افراد را به هم دیگر نزدیک و مأنوس میکند، امّا این گونه [[انس]] و الفتها خیلی مستحکم و با دوام نیست. آن عاملی که واقعاً افراد را همدل و همروح میکند [[ایمان]] به [[آرمان]] واحد [[الهی]] است. هرگز تاریخِ [[جهان]]، [[اتحاد]] و [[همبستگی]] را که در میان هم [[دینها]] و همایمانها بوده است در میان گروههای دیگر نشان نداده است که خودشان را مانند پیکر واحد، یکی ببینند<ref>مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۲۶، ص۳۲۳.</ref>. | :*در ایجاد و پیدایش [[احساس]] "تعلق به گروه" و [[ارتباط]] سازنده و تعامل مهرورزانه با دیگر [[انسانها]] که به نظر روان شناسان برای [[بهداشت]] و [[سلامت روانی]] افراد مفید است، گاهی عوامل [[عاطفی]] بیرونی، [[انسانها]] را برانگیخته و افراد بر اساس آن با یکدیگر، هم گروه و [[متحد]] میشوند. این عوامل، گاهی [[عواطف]] ملی مانند: هموطنی، همزبانی، همنژادی است که تا حدی دلهای افراد را به هم دیگر نزدیک و مأنوس میکند، امّا این گونه [[انس]] و الفتها خیلی مستحکم و با دوام نیست. آن عاملی که واقعاً افراد را همدل و همروح میکند [[ایمان]] به [[آرمان]] واحد [[الهی]] است. هرگز تاریخِ [[جهان]]، [[اتحاد]] و [[همبستگی]] را که در میان هم [[دینها]] و همایمانها بوده است در میان گروههای دیگر نشان نداده است که خودشان را مانند پیکر واحد، یکی ببینند<ref>مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۲۶، ص۳۲۳.</ref>. | ||
:*[[پیغمبر اکرم]]{{صل}} با آن [[تشبیه]] عالی در مورد چنین [[اتحاد]] و [[همبستگی]] بیان فرمود: {{متن حدیث|مَثَلُ الْمُؤْمِنینَ فی تَوادُدِهِمْ وَ تَراحُمِهِمْ وَ تَعاطُفِهِمْ مَثَلُ الْجَسَدِ اذَا اشْتَکی مِنْهُ عُضْوٌ تَداعی لَهُ سایرُ الْجَسَدِ بِالسَّهَرِ وَ الْحُمّی}}؛ مَثَل [[اهل]] [[ایمان]] مَثَل یک پیکر است. آنها به منزله اجزای یک پیکرند که اگر عضوی به درد آید سایر عضوها با تب و [[بیداری]] با او همدردی میکنند<ref>به نقل از: مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۲۶، ص۳۲۴.</ref>. از یکسو در [[جامعه]] ایمانیِ [[انتظار]]، که [[مؤمنان]] [[برادران]] [[معنوی]] هم تلقی میشوند، که دلهای آنان سرشار از [[محبت]] و [[مودت]] نسبت به همدیگراست، اظهار [[دوستی]] [[مؤمنان]] و [[مسلمانان]] به یکدیگر و گردهمایی و [[اتحاد]] صفوف آنان در مراسمات مذهبی از یک طرف باعث [[رشد]] عاطفه [[نوع دوستی]]<ref>امام{{ع}}: {{متن حدیث|لَا يُكْمِلُ الْعَبْدُ حَقِيقَةَ الْإِيمَانِ حَتَّى يُحِبَّ أَخَاهُ الْمُؤْمِنَ}})نوری، میرزا حسین، مستدرک الوسائل، ج۱۲، ص۲۳۵).</ref>، و تقویت و [[تشویق]] [[مردم]] به [[ایثار]]<ref>امام علی{{ع}}: {{متن حدیث|الْإِيثَارُ أَعْلَى الْإِيمَانِ}} (تمیمی آمدی، عبدالواحد، غرر الحکم و درر الحکم، ص۲۲).</ref> و رعایت [[منافع]] جمعی و به طور کلی [[جامعه]] میشود؛ | :* [[پیغمبر اکرم]]{{صل}} با آن [[تشبیه]] عالی در مورد چنین [[اتحاد]] و [[همبستگی]] بیان فرمود: {{متن حدیث|مَثَلُ الْمُؤْمِنینَ فی تَوادُدِهِمْ وَ تَراحُمِهِمْ وَ تَعاطُفِهِمْ مَثَلُ الْجَسَدِ اذَا اشْتَکی مِنْهُ عُضْوٌ تَداعی لَهُ سایرُ الْجَسَدِ بِالسَّهَرِ وَ الْحُمّی}}؛ مَثَل [[اهل]] [[ایمان]] مَثَل یک پیکر است. آنها به منزله اجزای یک پیکرند که اگر عضوی به درد آید سایر عضوها با تب و [[بیداری]] با او همدردی میکنند<ref>به نقل از: مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۲۶، ص۳۲۴.</ref>. از یکسو در [[جامعه]] ایمانیِ [[انتظار]]، که [[مؤمنان]] [[برادران]] [[معنوی]] هم تلقی میشوند، که دلهای آنان سرشار از [[محبت]] و [[مودت]] نسبت به همدیگراست، اظهار [[دوستی]] [[مؤمنان]] و [[مسلمانان]] به یکدیگر و گردهمایی و [[اتحاد]] صفوف آنان در مراسمات مذهبی از یک طرف باعث [[رشد]] عاطفه [[نوع دوستی]]<ref>امام{{ع}}: {{متن حدیث|لَا يُكْمِلُ الْعَبْدُ حَقِيقَةَ الْإِيمَانِ حَتَّى يُحِبَّ أَخَاهُ الْمُؤْمِنَ}})نوری، میرزا حسین، مستدرک الوسائل، ج۱۲، ص۲۳۵).</ref>، و تقویت و [[تشویق]] [[مردم]] به [[ایثار]]<ref>امام علی{{ع}}: {{متن حدیث|الْإِيثَارُ أَعْلَى الْإِيمَانِ}} (تمیمی آمدی، عبدالواحد، غرر الحکم و درر الحکم، ص۲۲).</ref> و رعایت [[منافع]] جمعی و به طور کلی [[جامعه]] میشود؛ | ||
:*از سوی دیگر در [[جامعه جهانی]] [[انتظار]]، [[شناخت]] [[مکتب]] و [[فهم]] [[فلسفه انتظار]] و [[ایمان]] و به تحقّق آرمانهای والای آن، به "[[انسان]] [[منتظِر]]" این [[بینش]] ژرف و وسیع را میبخشد که، [[فرهنگ انتظار]] و دکترین [[مهدویت]]، یک تِز انحصاری و [[فرهنگ]] فرقهای نیست که مخصوص [[شیعیان]] باشد، بلکه معطوف به اداره [[جهان]] و سر نوشت همه [[انسانها]] و مربوط به [[فرهنگ]] جهانی و [[فلسفه تاریخ]] است، و [[پیام]] آن [[هدایتگر]] [[انسان]] و [[آرمان]] آن [[نجاتبخش]] [[جهان]] است. لذا، مخاطب آن همه انسانها، و [[هدف]] ان [[اصلاح]] و احیای کل [[جهان]] است. لذا، چنین [[ارتباطات]] گسترده و تعاملات مهرورزانه و [[اهداف]] [[اصلاحگرانه]] که از [[مهدویت]] باوری و [[انتظار]] سرچشمه میگیرد موجی از [[سرور]] و سرزندگی و [[شادمانی]] و نشاط را در همه عالم و در دلهای انسانهای [[منتظِر]] بر میانگیزد، که این [[شادی]] و نشاط نه تنها در میان [[انسانها]] و زمینیان، بلکه در میان اهالی [[آسمانها]] نیز طبق بیانات [[اهل بیت]]{{عم}} نمود چشمگیری خواهد داشت. چنانکه [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} میفرماید: {{متن حدیث|يَفْرَحُ بِخُرُوجِهِ أَهْلُ السَّمَاوَاتِ وَ سُكَّانُهَا}}؛ به [[قیام]] او، [[اهل]] [[آسمانها]] و ساکنین آنها شادمان میشوند<ref>نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبة، ص۲۱۵.</ref>. [[رسول]] اعظم{{صل}} نیز میفرماید: {{متن حدیث|فَعِنْدَ ذَلِكَ تُفْرِخُ الطُّيُورُ فِي أَوْكَارِهَا وَ الْحِيتَانِ فِي بِحَارِهَا وَ تُمَدُّ الْأَنْهَارُ وَ تَفِيضُ الْعُيُونُ وَ تُنْبِتُ الْأَرْضُ ضِعْفَ أُكُلِهَا...}}؛ در آن هنگام پرندگان در آشیانههای خود شادمان میشوند و ماهیان در قعر دریاها [[شادمانی]] میکنند و چشمهها سرازیر میشوند و [[زمین]] چندین برابر محصولِ خود، میرویاند<ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، ج۵۲، ص۳۰۴.</ref>. | :*از سوی دیگر در [[جامعه جهانی]] [[انتظار]]، [[شناخت]] [[مکتب]] و [[فهم]] [[فلسفه انتظار]] و [[ایمان]] و به تحقّق آرمانهای والای آن، به "[[انسان]] [[منتظِر]]" این [[بینش]] ژرف و وسیع را میبخشد که، [[فرهنگ انتظار]] و دکترین [[مهدویت]]، یک تِز انحصاری و [[فرهنگ]] فرقهای نیست که مخصوص [[شیعیان]] باشد، بلکه معطوف به اداره [[جهان]] و سر نوشت همه [[انسانها]] و مربوط به [[فرهنگ]] جهانی و [[فلسفه تاریخ]] است، و [[پیام]] آن [[هدایتگر]] [[انسان]] و [[آرمان]] آن [[نجاتبخش]] [[جهان]] است. لذا، مخاطب آن همه انسانها، و [[هدف]] ان [[اصلاح]] و احیای کل [[جهان]] است. لذا، چنین [[ارتباطات]] گسترده و تعاملات مهرورزانه و [[اهداف]] [[اصلاحگرانه]] که از [[مهدویت]] باوری و [[انتظار]] سرچشمه میگیرد موجی از [[سرور]] و سرزندگی و [[شادمانی]] و نشاط را در همه عالم و در دلهای انسانهای [[منتظِر]] بر میانگیزد، که این [[شادی]] و نشاط نه تنها در میان [[انسانها]] و زمینیان، بلکه در میان اهالی [[آسمانها]] نیز طبق بیانات [[اهل بیت]]{{عم}} نمود چشمگیری خواهد داشت. چنانکه [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} میفرماید: {{متن حدیث|يَفْرَحُ بِخُرُوجِهِ أَهْلُ السَّمَاوَاتِ وَ سُكَّانُهَا}}؛ به [[قیام]] او، [[اهل]] [[آسمانها]] و ساکنین آنها شادمان میشوند<ref>نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبة، ص۲۱۵.</ref>. [[رسول]] اعظم{{صل}} نیز میفرماید: {{متن حدیث|فَعِنْدَ ذَلِكَ تُفْرِخُ الطُّيُورُ فِي أَوْكَارِهَا وَ الْحِيتَانِ فِي بِحَارِهَا وَ تُمَدُّ الْأَنْهَارُ وَ تَفِيضُ الْعُيُونُ وَ تُنْبِتُ الْأَرْضُ ضِعْفَ أُكُلِهَا...}}؛ در آن هنگام پرندگان در آشیانههای خود شادمان میشوند و ماهیان در قعر دریاها [[شادمانی]] میکنند و چشمهها سرازیر میشوند و [[زمین]] چندین برابر محصولِ خود، میرویاند<ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، ج۵۲، ص۳۰۴.</ref>. | ||
:*این [[انتظار]] شگفت و واقعه شیرین، نه تنها موجی از [[شادمانی]] و نشاط و [[سرور]] در میان [[اهل]] [[آسمانها]] و پرندگان و ماهیان ایجاد میکند، بلکه در دلهای [[مؤمنان]] از [[دنیا]] رفته نیز موجی از [[شادی]] و نشاط برمیانگیزد، چنانکه [[امام محمد باقر]]{{ع}} میفرماید: {{متن حدیث|وَ لَا يَبْقَى مُؤْمِنٌ مَيِّتٌ إِلَّا دَخَلَتْ عَلَيْهِ تِلْكَ الْفَرْحَةُ فِي قَبْرِهِ وَ ذَلِكَ حَيْثُ يَتَزَاوَرُونَ فِي قُبُورِهِمْ وَ يَتَبَاشَرُونَ بِقِيَامِ الْقَائِمِ}}؛ مؤمنی نیست جز آنکه، این [[شادمانی]] در [[قبر]] او نیز وارد آید، هنگامی که در قبرها به [[دیدار]] هم میروند و [[قیام قائم]] را به هم [[بشارت]] میدهند<ref>نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبة، ص۳۱۰.</ref>. | :*این [[انتظار]] شگفت و واقعه شیرین، نه تنها موجی از [[شادمانی]] و نشاط و [[سرور]] در میان [[اهل]] [[آسمانها]] و پرندگان و ماهیان ایجاد میکند، بلکه در دلهای [[مؤمنان]] از [[دنیا]] رفته نیز موجی از [[شادی]] و نشاط برمیانگیزد، چنانکه [[امام محمد باقر]]{{ع}} میفرماید: {{متن حدیث|وَ لَا يَبْقَى مُؤْمِنٌ مَيِّتٌ إِلَّا دَخَلَتْ عَلَيْهِ تِلْكَ الْفَرْحَةُ فِي قَبْرِهِ وَ ذَلِكَ حَيْثُ يَتَزَاوَرُونَ فِي قُبُورِهِمْ وَ يَتَبَاشَرُونَ بِقِيَامِ الْقَائِمِ}}؛ مؤمنی نیست جز آنکه، این [[شادمانی]] در [[قبر]] او نیز وارد آید، هنگامی که در قبرها به [[دیدار]] هم میروند و [[قیام قائم]] را به هم [[بشارت]] میدهند<ref>نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبة، ص۳۱۰.</ref>. | ||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == | ||
{{ | {{مدخل وابسته}} | ||
* [[شادی]] | * [[شادی]] | ||
{{پایان مدخل وابسته}} | {{پایان مدخل وابسته}} | ||
خط ۶۹: | خط ۶۹: | ||
[[رده:نشاط]] | [[رده:نشاط]] | ||