ضرورت امامت در حدیث: تفاوت میان نسخهها
←بخش اول
(←مقدمه) |
|||
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
====بخش اول==== | ====بخش اول==== | ||
* به عنوان نمونهٔ بخش اول از این دسته؛ یعنی آن بخش كه بر ضرورت وجود حاكم معصوم دلالت دارد، به روایات ذیل اشاره میكنیم<ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[فقه نظام سیاسی اسلام ج۲ (کتاب)|فقه نظام سیاسی اسلام]]، ج۲، ص:۵۵ - ۸۱.</ref>: | * به عنوان نمونهٔ بخش اول از این دسته؛ یعنی آن بخش كه بر ضرورت وجود حاكم معصوم دلالت دارد، به روایات ذیل اشاره میكنیم<ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[فقه نظام سیاسی اسلام ج۲ (کتاب)|فقه نظام سیاسی اسلام]]، ج۲، ص:۵۵ - ۸۱.</ref>: | ||
#[[کلینی]] روایت میكند:"گفت: به [[امام صادق]]{{ع}} گفتم: مرا آشنا کن با پایههای اسلام آن پایههایی که کسی نمیتواند در شناخت آنها کوتاهی کند، و چنانچه کسی در شناخت آنها کوتاهی نمود دینش فاسد میشود، و خداوند عمل او را قبول نخواهد کرد. و آن کس که آنها را بشناسد، و به آنها عمل کند دینش سالم، و عملش مقبول میگردد و جهل اشیای دیگر به او آسیبی نمیرساند. پس فرمود: شهادت به {{عربی|اندازه=150%|" لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ"}} و ایمان به رسالت الهی [[محمد]]{{صل}}، و اقرار به آنچه همراه او از سوی خدا آمده است و اینکه زکات در اموال حقّ است، و به ولایتی که خدای عز وجل به آن دستور داده است؛ یعنی [[ولایت]] [[آل محمد]]{{عم}}. گفت: به ایشان گفتم: آیا در [[ولایت]] چیزی هست که عمل به آن از چیز دیگر مهمتر و با فضیلت بیشتر باشد؟ فرمود: آری، خداوند عزوجل فرمود: ای کسانی که ایمان آوردهاید خدا را اطاعت کنید، و رسول و اولیالامری که از شماست اطاعت کنید. و [[رسول خدا]]{{صل}} فرمود: کسی که بمیرد و [[امام زمان]] خود را نشناخته باشد به مرگ جاهلیت مرده است [[امام]]، [[رسول الله]]{{صل}} بود، و [[امام علی]]{{ع}} بود؛ لکن دیگران گفتند: امام معاویه است، سپس [[امام حسن]]{{ع}} بود، سپس [[امام حسین]]{{ع}} بود؛ لکن دیگران گفتند: یزید و [[امام حسین]]{{ع}} در حالی که یزید کجا و [[امام حسین]]{{ع}} کجا؟ هرگز با یکدیگر برابر نیستند. گفت: پس حضرت لحظهای سکوت اختیار کرد، سپس فرمود: تو را چیزی بیافزایم؟ حَکَم الاعور به حضرت عرض کرد، آری، جانم فدای تو گردد. حضرت فرمود: سپس [[امام علی بن الحسین]]{{ع}} بود، پس از او [[محمد بن علی ابو جعفر]]{{ع}} بود و تا زمان [[ابو جعفر]]{{ع}}شیعیان با مناسک حج و حلال و حرام خویش آشنا نبودند تا آنگاه که [[ابو جعفر]]{{ع}} آمد و برای آنان مناسک حج، و حلال و حرامشان را بیان کرد تا آنجا که مردم برای آشنایی با احکام به شیعیان نیازمند شدند، پس از آنکه شیعیان به آنان نیازمند بودند. به همین ترتیب امر امامت ادامه خواهد یافت، و هرگز زمین بدون امام نخواهد بود"<ref>{{عربی|اندازه=120%|" مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ عِيسَىبْنِ السَّرِيِّ أَبِي الْيَسَع، قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللهِ {{ع}} أَخْبِرْنِی بِدَعَائِمِ الْإِسْلَامِ الَّتِی لَا یسَعُ أَحَداً التَّقْصِیرُ عَنْ مَعْرِفَةِ شَیءٍ مِنْهَا، الَّذِی مَنْ قَصَّرَ عَنْ مَعْرِفَةِ شَیءٍ مِنْهَا فَسَدَ دِینُهُ، وَ لَمْ یقْبَلِ اللهُ مِنْهُ عَمَلَهُ، وَ مَنْ عَرَفَهَا وَ عَمِلَ بِهَا صَلَحَ لَهُ دِینُهُ، وَ قُبِلَ مِنْهُ عَمَلُهُ، وَ لَمْ یضِقْ بِهِ مِمَّا هُوَ فِیهِ لِجَهْلِ شَیءٍ مِنَ الْأُمُورِ جَهْلُهُ. فَقَالَ: شَهَادَةُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ وَ الْإِیمَانُ بِأَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللهِ {{صل}} وَ الْإِقْرَارُ بِمَا جَاءَ بِهِ مِنْ عِنْدِ اللهِ، وَحَقٌّ فِی الْأَمْوَالِ الزَّكَاةُ، وَالْوَلَایةُ الَّتِی أَمَرَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهَا: وَلَایةُ آلِ مُحَمَّدٍ {{صل}} قَالَ: فَقُلْتُ لَهُ: هَلْ فِی الْوَلَایةِ شَیءٌ دُونَ شَیءٍ فَضْلٌ یُعْرَفُ لِمَنْ أَخَذَ بِهِ؟ قَالَ {{ع}}: نَعَمْ قَالَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ <یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللّٰهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْكُمْ> وَ قَالَ رَسُولُ اللهِ{{صل}}: مَنْ مَاتَ وَلَا یعْرِفُ إِمَامَهُ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیةً، وَ كَانَ رَسُولَ اللهِ{{صل}}، وَ كَانَ عَلِیاً {{ع}}، وَ قَالَ الْآخَرُونَ: كَانَ مُعَاوِیةَ، ثُمَّ كَانَ الْحَسَنَ {{ع}}، ثُمَّ كَانَ الْحُسَینَ {{ع}}، وَ قَالَ الْآخَرُونَ: یزِیدَ بْنَ مُعَاوِیةَ وَ حُسَینَ بْنَ عَلِی، وَلَا سَوَاءَ وَلَا سَوَاءَ. قَالَ: ثُمَّ سَكَتَ، ثُمَّ قَالَ: أَزِیدُكَ؟ فَقَالَ لَهُ حَكَمٌ الْأَعْوَرُ: نَعَمْ، جُعِلْتُ فِدَاكَ؟ قَالَ: ثُمَّ كَانَ عَلِی بْنَ الْحُسَینِ ثُمَّ كَانَ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِی أَبَا جَعْفَرٍ، وَ كَانَتِ الشِّیعَةُ قَبْلَ أَنْ یكُونَ أَبُو جَعْفَرٍ وَ هُمْ لَا یعْرِفُونَ مَنَاسِكَ حَجِّهِمْ، وَ حَلَالَهُمْ وَ حَرَامَهُمْ، حَتَّى كَانَ أَبُو جَعْفَرٍ، فَفَتَحَ لَهُمْ وَ بَیَّنَ لَهُمْ مَنَاسِكَ حَجِّهِمْ وَ حَلَالَهُمْ وَ حَرَامَهُمْ، حَتَّى صَارَ النَّاسُ یحْتَاجُونَ إِلَیهِمْ مِنْ بَعْدِ مَا كَانُوا یحْتَاجُونَ إِلَى النَّاسِ. وَ هَكَذَا یكُونُ الْأَمْرُ، وَ الْأَرْضُ لَا تَكُونُ إِلَّا بِإِمَامٍ وَ مَنْ مَاتَ لَا يَعْرِفُ إِمَامَهُ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً وَ أَحْوَجُ مَا تَكُونُ إِلَى مَا أَنْتَ عَلَيْهِ إِذْ بَلَغَتْ نَفْسُك هَذِهِ وَ أَهْوَى بِيَدِهِ إِلَى حَلْقِهِ وَ انْقَطَعَتْ عَنْكَ الدُّنْيَا تَقُولُ لَقَدْ كُنْتُ عَلَى أَمْرٍ حَسَن"}}؛ اصول کافی، ج۲، ص:۱۹ - ۲۰.</ref>. این روایت از نظر سند صحیح بلكه در اعلى درجه صحت و قوت است. شاهد در این روایت جمله آخر است كه فرمود:{{عربی|اندازه=150%|" وَ الْأَرْضُ لَا تَكُونُ إِلَّا بِإِمَامٍ"}} كه دلالت دارد بر اینكه زمین بدون [[امام]] برقرار نخواهد بود كه به معنای ضرورت تكوینی طبیعی وجود [[امام]] بر روی كرهٔ زمین است. در آینده دربارهٔ فلسفهٔ این ضرورت تكوینی توضیح خواهیم داد<ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[فقه نظام سیاسی اسلام ج۲ (کتاب)|فقه نظام سیاسی اسلام]]، ج۲، ص:۵۵ - ۸۱.</ref>. | |||
#[[کلینی]] به سند صحیح روایت میكند:"[[ابوحمزه]] گفت: به [[امام صادق]]{{ع}} گفتم: آیا زمین بدون [[امام]] میماند؟ فرمود: هر آینه اگر زمین بدون [[امام]] بماند فرو خواهد رفت<ref>{{عربی|اندازه=120%|"عَنْ عَلِی بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَیلِ عَنْ أَبِی حَمْزَةَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللهِ {{ع}}أَ تَبْقَى الْأَرْضُ بِغَیرِ إِمَامٍ؟ قَالَ: لَوْ بَقِیتِ الْأَرْضُ بِغَیرِ إِمَامٍ لَسَاخَتْ"}}؛ اصول کافی، ج۱، ص:۱۷۹.</ref>. [[فیومی]] در كتاب المصباح المنیر پس از آنكه بیان میكند كه لفظ "ساخ" از دو باب: "قال و باع" آمده است میگوید:"ساخت بهم الارض به هر دو وجه از باب قال یا باع به معنای فرو رفتن است"<ref>{{عربی|اندازه=120%|" و سَاخَتْ بِهِمُ الْأَرْضُ بِالْوَجْهَيْنِ خَسَفَتْ "}}؛ المصباح المنیر، ج۲، ص:۲۹۴.</ref>. [[ابن منظور]] نیز در لسان العرب میگوید:"ساخت بهم الارض .... یعنی: فرو رفت"<ref>{{عربی|اندازه=120%|" ساخت بهم الأَرضُ تَسُوخ سَوْخاً و سُؤُوخاً و سَوَخاناً إِذا انْخَسَفَت"}}؛ لسان العرب، ج۳، ص:۲۷.</ref><ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[فقه نظام سیاسی اسلام ج۲ (کتاب)|فقه نظام سیاسی اسلام]]، ج۲، ص:۵۵ - ۸۱.</ref>. بنابراین معنای روایت فوق این است كه قوانین حاكم بر زمین، تهی بودن زمین از حجت و [[امام]] الهی را بر نمیتابند، و چنانچه زمین از [[امام]] و حجت الهی كه حاكم عادل زمین است تهی شود، زمین ساكنان خود را فرو میبرد و اثری از ساكنان زمین باقی نمیماند. روایات صحیحهٔ وارده به این مضمون فراتر از حد استفاضه است، بلكه میتوان دربارهٔ روایات متضمن این معنا تواتر معنوی ادّعا نمود<ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[فقه نظام سیاسی اسلام ج۲ (کتاب)|فقه نظام سیاسی اسلام]]، ج۲، ص:۵۵ - ۸۱.</ref>. | |||
#و نیز [[کلینی]] روایت میكند:"[[امام باقر]]{{ع}} فرمود: چنانچه [[امام]] لحظهای از زمین برداشته شود زمین همانند امواج دریا مردمش را به این سوی آن سوی خواهد افکند"<ref>{{عربی|اندازه=150%|" عَلِيٌّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْمُؤْمِنِ عَنْ أَبِي هَرَاسَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ {{ع}} قَالَ: لَوْ أَنَّ الْإِمَامَ رُفِعَ مِنَ الْأَرْضِ سَاعَةً لَمَاجَتْ بِأَهْلِهَا كَمَا يَمُوجُ الْبَحْرُ بِأَهْلِهِ"}}؛ اصول کافی، ج۱، ص:۱۷۹.</ref><ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[فقه نظام سیاسی اسلام ج۲ (کتاب)|فقه نظام سیاسی اسلام]]، ج۲، ص:۵۵ - ۸۱.</ref>. | |||
#همچنین [[کلینی]] به سند صحیح روایت میكند:"[[محمد بن فضیل]] گفت: به [[امام رضا]]{{ع}} گفتم: آیا زمین بدون [[امام]] باقی میماند، فرمود: نه، گفتم: از [[امام صادق]]{{ع}} برای ما روایت کردهاند که زمین بدون [[امام]] باقی نمیماند مگر آنکه خداوند بر مردم زمین یا بندگان خشم کند. فرمود: نه، زمین بدون [[امام]] باقی نمیماند، اگر چنین شود فرو خواهد رفت"<ref>{{عربی|اندازه=150%|" عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَيْلِ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا {{ع}} قَالَ: قُلْتُ لَهُ أَ تَبْقَى الْأَرْضُ بِغَيْرِ إِمَامٍ قَالَ لَا قُلْتُ فَإِنَّا نُرَوَّى عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} أَنَّهَا لَا تَبْقَى بِغَيْرِ إِمَامٍ إِلَّا أَنْ يَسْخَطَ اللَّهُ تَعَالَى عَلَى أَهْلِ الْأَرْضِ أَوْ عَلَى الْعِبَادِ فَقَالَ لَا لَا تَبْقَى إِذاً لَسَاخَتْ"}}؛ اصول کافی، ج۱، ص:۱۷۹.</ref><ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[فقه نظام سیاسی اسلام ج۲ (کتاب)|فقه نظام سیاسی اسلام]]، ج۲، ص:۵۵ - ۸۱.</ref>. | |||
#[[کلینی]] روایت میكند:[[وشّاء]] گفت: از [[حضرت ابوالحسن الرضا]]{{ع}} پرسیدم: آیا زمین بدون [[امام]] باقی میماند؟ فرمود: نه، گفتم: برای ما روایت کردهاند که زمین نمیماند مگر آنکه خداوند بر بندگان خشم کند. فرمود: نه، زمین باقی نمیماند، اگر [[امام]] نباشد زمین فرو میرود<ref>{{عربی|اندازه=150%|" الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْوَشَّاءِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا {{ع}} هَلْ تَبْقَى الْأَرْضُ بِغَيْرِ إِمَامٍ قَالَ لَا قُلْتُ إِنَّا نُرَوَّى أَنَّهَا لَا تَبْقَى إِلَّا أَنْ يَسْخَطَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ عَلَى الْعِبَادِ قَالَ لَا تَبْقَى إِذاً لَسَاخَتْ"}}؛ اصول کافی، ج۱، ص:۱۷۹.</ref><ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[فقه نظام سیاسی اسلام ج۲ (کتاب)|فقه نظام سیاسی اسلام]]، ج۲، ص:۵۵ - ۸۱.</ref>. | |||
*روایات دیگری به همین مضمون آمده كه برای رعایت اختصار از تعرّض به آنها صرف نظر میكنیم<ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[فقه نظام سیاسی اسلام ج۲ (کتاب)|فقه نظام سیاسی اسلام]]، ج۲، ص:۵۵ - ۸۱.</ref>. | *روایات دیگری به همین مضمون آمده كه برای رعایت اختصار از تعرّض به آنها صرف نظر میكنیم<ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[فقه نظام سیاسی اسلام ج۲ (کتاب)|فقه نظام سیاسی اسلام]]، ج۲، ص:۵۵ - ۸۱.</ref>. | ||