ضرورت امامت در حدیث: تفاوت میان نسخهها
←دستهٔ سوم
خط ۶۲: | خط ۶۲: | ||
*در روایات متواتر از [[رسول اكرم]]{{صل}} و [[ائمه هدى]]{{عم}} بدین مضمون آمده است:"هر آن کس که بمیرد در حالی که امام زمان خود را نشناخته، به مرگ جاهلیت مرده است"{{عربی|اندازه=150%|" مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً "}}<ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[فقه نظام سیاسی اسلام ج۲ (کتاب)|فقه نظام سیاسی اسلام]]، ج۲، ص:۵۵ - ۸۱.</ref>. | *در روایات متواتر از [[رسول اكرم]]{{صل}} و [[ائمه هدى]]{{عم}} بدین مضمون آمده است:"هر آن کس که بمیرد در حالی که امام زمان خود را نشناخته، به مرگ جاهلیت مرده است"{{عربی|اندازه=150%|" مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً "}}<ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[فقه نظام سیاسی اسلام ج۲ (کتاب)|فقه نظام سیاسی اسلام]]، ج۲، ص:۵۵ - ۸۱.</ref>. | ||
*عبارت {{عربی|اندازه=150%|"مِيتَةً جَاهِلِيَّةً "}} دلالت بر این دارد كه معرفت [[امام]] و اطاعت و تبعیت از او در شرع اسلام آنچنان اهمیت دارد كه عدم آن به معنای عدم پایبندی به شریعت تلقی شده و بازگشت به دوران جاهلی و حیات جاهلیت به شمار آمده است؛ لهذا این دسته از روایات بر ضرورت بالشرع وجود امام و شناخت و معرفت و اطاعت او دلالت دارند. مضمون فوق الذكر با الفاظ متعددهٔ متحدةالمعنی از طریق شیعه و سنی روایت شده است، از جمله<ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[فقه نظام سیاسی اسلام ج۲ (کتاب)|فقه نظام سیاسی اسلام]]، ج۲، ص:۵۵ - ۸۱.</ref>: | *عبارت {{عربی|اندازه=150%|"مِيتَةً جَاهِلِيَّةً "}} دلالت بر این دارد كه معرفت [[امام]] و اطاعت و تبعیت از او در شرع اسلام آنچنان اهمیت دارد كه عدم آن به معنای عدم پایبندی به شریعت تلقی شده و بازگشت به دوران جاهلی و حیات جاهلیت به شمار آمده است؛ لهذا این دسته از روایات بر ضرورت بالشرع وجود امام و شناخت و معرفت و اطاعت او دلالت دارند. مضمون فوق الذكر با الفاظ متعددهٔ متحدةالمعنی از طریق شیعه و سنی روایت شده است، از جمله<ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[فقه نظام سیاسی اسلام ج۲ (کتاب)|فقه نظام سیاسی اسلام]]، ج۲، ص:۵۵ - ۸۱.</ref>: | ||
#[[مسلم بن حجاج نیشابوری]] در كتاب الجامع الصحیح به سندش از [[رسول خدا]] روایت میكند كه فرمود:"آن کس که بمیرد در حالی که برگردنش بیعتی نباشد به مرگ جاهلیت مرده است"<ref>{{عربی|اندازه=120%|" مَنْ مَاتَ وَ لَيْسَ فِي عُنُقِهِ بَيْعَةٌ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً"}}؛ صحیح مسلم، ج۶، ص:۲۲.</ref><ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[فقه نظام سیاسی اسلام ج۲ (کتاب)|فقه نظام سیاسی اسلام]]، ج۲، ص:۵۵ - ۸۱.</ref>. | |||
#[[حافظ هیثمی]] در مجمع الزوائد به سندش از [[رسول الله]]{{صل}} روایت میكند كه فرمود: "کسی که بدون انتخاب رهبر و [[امام]] بمیرد به مرگ جاهلیت مرده است"<ref>{{عربی|اندازه=120%|" مَنْ مَاتَ بِغَيْرِ إِمَامٍ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً "}}؛ مجمع الزوائد، ج۵، ص:۲۱۸.</ref><ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[فقه نظام سیاسی اسلام ج۲ (کتاب)|فقه نظام سیاسی اسلام]]، ج۲، ص:۵۵ - ۸۱.</ref>. | |||
#همچنین [[حافظ هیثمی]] به سندش از [[رسول خد]]{{صل}} روایت میكند كه فرمود: "کسی که بمیرد در حالی که امامی بر او [[امامت]] نکند به مرگ جاهلیت مرده است" <ref>{{عربی|اندازه=120%|" مَنْ مَاتَ وَ لَيْسَ عَلَيْهِ إِمَامٌ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّة"}}؛ مجمع الزوائد، ج۵، ص:۲۲۴.</ref><ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[فقه نظام سیاسی اسلام ج۲ (کتاب)|فقه نظام سیاسی اسلام]]، ج۲، ص:۵۵ - ۸۱.</ref>. | |||
#[[متقی هندی]] در كنزل العمال از [[رسول خدا]]{{صل}} روایت میكند كه فرمود:"کسی که بمیرد و بیعتی بر او نباشد به مرگ جاهلیت مرده است"<ref>{{عربی|اندازه=120%|"من مات ولا بیعة علیه مات میتة جاهلیة"}}؛ کنزالعمال، ح۴۶۳.</ref>. و نیز :"کسی که بمیرد در حالی که امامی نداشته باشد به مرگ جاهلیت مرده است"<ref>{{عربی|اندازه=120%|" مَنْ مَاتَ بِغَيْرِ إِمَامٍ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً"}}؛ کنزالعمال، ح۴۶۴.</ref><ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[فقه نظام سیاسی اسلام ج۲ (کتاب)|فقه نظام سیاسی اسلام]]، ج۲، ص:۵۵ - ۸۱.</ref>. | |||
#[[شیخ کلینی]] به سند صحیح روایت میكند:"[[فضیل بن یسار]] گفت: روزی [[امام صادق]]{{ع}} ابتداءً به ما فرمود: [[رسول خدا]]{{صل}} فرمود: کسی که بمیرد در حالی که امامی بر او نباشد به مرگ جاهلیت مرده است. گفتم: [[رسول خدا]]{{صل}} چنین فرموده است؟ فرمود: آری! به خدا سوگند چنین فرموده است. گفتم: پس هر کس بمیرد و امامی نداشته باشد به مرگ جاهلیت مرده است؟ فرمود: آری<ref>{{عربی|اندازه=120%|" عَنِ الْفُضَيْلِ بْنِ يَسَارٍ قَالَ: ابْتَدَأَنَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} يَوْماً وَ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} مَنْ مَاتَ وَ لَيْسَ عَلَيْهِ إِمَامٌ فَمِيتَتُهُ مِيتَةٌ جَاهِلِيَّةٌ فَقُلْتُ قَالَ ذَلِكَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} فَقَالَ إِي وَ اللَّهِ قَدْ قَالَ قُلْتُ فَكُلُّ مَنْ مَاتَ وَ لَيْسَ لَهُ إِمَامٌ فَمِيتَتُهُ مِيتَةٌ جَاهِلِيَّةٌ قَالَ نَعَمْ"}}؛ اصول کافی، ج۱، ص:۳۷۶.</ref><ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[فقه نظام سیاسی اسلام ج۲ (کتاب)|فقه نظام سیاسی اسلام]]، ج۲، ص:۵۵ - ۸۱.</ref>. | |||
#همچنین [[شیخ کلینی]] به سند صحیح روایت میكند:"[[ابن ابی یعفور]] گفت: از [[امام صادق]]{{ع}} پرسیدم، دربارهٔ فرمودهٔ [[رسول اکرم]]{{صل}}: کسی که بمیرد در حالی که امامی ندارد مرگش مرگ جاهلیت است. گفتم: یعنی مرگ کفر؟ فرمود: مرگ گمراهی. گفتم: پس کسی که امروز میمیرد و امامی ندارد مرگش مرگ جاهلیت است؟ فرمود: آری"<ref>{{عربی|اندازه=120%|" عَنِ ابْنِ أَبِي يَعْفُورٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} عَنْ قَوْلِ رَسُولِ اللَّهِ {{صل}} مَنْ مَاتَ وَ لَيْسَ لَهُ إِمَامٌ فَمِيتَتُهُ مِيتَةٌ جَاهِلِيَّةٌ قَالَ قُلْتُ مِيتَةُ كُفْرٍ قَالَ مِيتَةُ ضَلَالٍ قُلْتُ فَمَنْ مَاتَ الْيَوْمَ وَ لَيْسَ لَهُ إِمَامٌ فَمِيتَتُهُ مِيتَةٌ جَاهِلِيَّةٌ فَقَالَ نَعَمْ"}}؛ اصول کافی، ج۱، ص:۳۷۶.</ref><ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[فقه نظام سیاسی اسلام ج۲ (کتاب)|فقه نظام سیاسی اسلام]]، ج۲، ص:۵۵ - ۸۱.</ref>. | |||
#همچنین [[شیخ کلینی]] به سند صحیح از [[امام باقر]]{{ع}} در ضمن روایتی نقل میكند كه خطاب به [[محمد بن مسلم]] فرمود:"هرکس که خدا را به عبادتی اطاعت کند و خود را در آن عبادت به رنج اندازد در حالی که امامی از سوی خدا ندارد تلاش او مقبول نیست، و گمراه و متحیر است، و خدا از اعمال او بیزار است"<ref>{{عربی|اندازه=120%|" كُلُ مَنْ دَانَ اللَّهَ بِعِبَادَةٍ يُجْهِدُ فِيهَا نَفْسَهُ وَ لَا إِمَامَ لَهُ مِنَ اللَّهِ فَسَعْيُهُ غَيْرُ مَقْبُولٍ وَ هُوَ ضَالٌّ مُتَحَيِّرٌ وَ اللَّهُ شَانِئٌ لِأَعْمَالِهِ ..."}}؛ اصول کافی، ج۱، ص:۳۷۵.</ref><ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[فقه نظام سیاسی اسلام ج۲ (کتاب)|فقه نظام سیاسی اسلام]]، ج۲، ص:۵۵ - ۸۱.</ref>. | |||
#و نیز [[شیخ کلینی]] به سند صحیح از [[امام باقر]]{{ع}} روایت میكند که فرمود:"کسی که بمیرد در حالی که امامی ندارد مرگش مرگ جاهلیت است..."<ref>{{عربی|اندازه=120%|" مَنْ مَاتَ وَ لَيْسَ لَهُ إِمَامٌ فَمِيتَتُهُ مِيتَةٌ جَاهِلِيَّةٌ ..."}}؛ اصول کافی، ج۱، ص:۳۷۱.</ref><ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[فقه نظام سیاسی اسلام ج۲ (کتاب)|فقه نظام سیاسی اسلام]]، ج۲، ص:۵۵ - ۸۱.</ref>. | |||
*روایات با همین معنا و مضمون فراواناند كه تواتر آنها جای تردید نیست<ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[فقه نظام سیاسی اسلام ج۲ (کتاب)|فقه نظام سیاسی اسلام]]، ج۲، ص:۵۵ - ۸۱.</ref>. | *روایات با همین معنا و مضمون فراواناند كه تواتر آنها جای تردید نیست<ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[فقه نظام سیاسی اسلام ج۲ (کتاب)|فقه نظام سیاسی اسلام]]، ج۲، ص:۵۵ - ۸۱.</ref>. | ||
*این روایات برخی بالمطابقه، و برخی دیگر بالالتزام بر وجوب وجود [[امام]] در جامعه شرعاً دلالت میكنند، و مراد از [[امام]]، امامی است كه آمر و ناهی و حاكم و رهبر سیاسی باشد، دلیل بر این مطلب چند چیز است<ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[فقه نظام سیاسی اسلام ج۲ (کتاب)|فقه نظام سیاسی اسلام]]، ج۲، ص:۵۵ - ۸۱.</ref>: | *این روایات برخی بالمطابقه، و برخی دیگر بالالتزام بر وجوب وجود [[امام]] در جامعه شرعاً دلالت میكنند، و مراد از [[امام]]، امامی است كه آمر و ناهی و حاكم و رهبر سیاسی باشد، دلیل بر این مطلب چند چیز است<ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[فقه نظام سیاسی اسلام ج۲ (کتاب)|فقه نظام سیاسی اسلام]]، ج۲، ص:۵۵ - ۸۱.</ref>: | ||
#سیاق روایت [[مسلم بن حجاج نیشابوری]]، نصّ كامل روایت [[مسلم بن حجاج]] چنین است:"[[نافع]] گفت: [[عبدالله بن عمر]] نزد [[عبدالله بن مطیع]] حاکم مدینه در زمان [[یزید بن معاویه]] آمد در آن هنگام که واقعهٔ حرّه در زمان [[یزید بن معاویه]] رخ داد، کشتار عمومی مردم مدینه به وسیلهٔ مأموران [[یزید]]. [[عبدالله بن مطیع]] گفت: برای نشستن [[ابو عبدالرحمن]] [[عبدالله بن عمر]] تکیه گاهی آماده کنید، [[عبدالله بن عمر]] گفت: نزد تو نیامدهام که بنشینم، آمدهام که حدیثی را که از [[رسول خدا]]{{صل}} شنیدهام برای تو روایت کنم، شنیدم [[رسول خدا]]{{صل}} میفرمود: کسی که دست از اطاعتی بردارد خدا را در حالی ملاقات میکند که حجت و عذری ندارد، و هر کس که بمیرد در حالی که در گردنش بیعتی نباشد به مرگ جاهلیت مرده است"<ref>{{عربی|اندازه=120%|"عَنْ نَافِعٍ قَالَ جَاءَ عَبْدُ اللهِ بْنُ عُمَرَ إِلَى عَبْدِ اللهِ بْنِ مُطِیعٍ حِینَ كَانَ مِنْ أَمْرِ الْحَرَّةِ مَا كَانَ زَمَنَ یزِیدَ بْنِ مُعَاوِیةَ فَقَالَ: اطْرَحُوا لأَبِی عَبْدِ الرَّحْمَنِ وِسَادَةً، فَقَالَ: إِنِّی لَمْ آتِكَ لأَجْلِسَ، أَتَیتُكَ لأُحَدِّثَكَ حَدِیثًا سَمِعْتُ رَسُولَ اللهِ {{صل}} یقُولُهُ، سَمِعْتُ رَسُولَ اللهِ {{صل}} یقُولُ: مَنْ خَلَعَ یدًا مِنْ طَاعَةٍ لَقِی اللهَ یوْمَ الْقِیامَةِ لاَ حُجَّةَ لَهُ، وَمَنْ مَاتَ وَلَیسَ فِی عُنُقِهِ بَیعَةٌ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیةً"}}؛ صحیح مسلم، ج۶، ص:۲۲.</ref><ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[فقه نظام سیاسی اسلام ج۲ (کتاب)|فقه نظام سیاسی اسلام]]، ج۲، ص:۵۵ - ۸۱.</ref>. | |||
#عبارت {{عربی|اندازه=150%|"وَلَیسَ فِی عُنُقِهِ بَیعَةٌ"}} در روایت [[مسلم بن حجاج]] و نظیر آن در روایت [[متقی هندی]] خود دلالت بر رهبری سیاسی دارد؛ زیرا بیعت تنها در موارد رهبری سیاسی است<ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[فقه نظام سیاسی اسلام ج۲ (کتاب)|فقه نظام سیاسی اسلام]]، ج۲، ص:۵۵ - ۸۱.</ref>. | |||
#قرینهٔ مقابله در صحیحهٔ [[محمد بن مسلم]]؛ زیرا در ادامهٔ روایت، این عبارت آمده است: "بدان ای محمد، که رهبران ستمگر و پیروان آنان از دین خدا برکنارند، گمراه شدند و دیگران را گمراه کردند"<ref>{{عربی|اندازه=120%|" وَ اعْلَمْ يَا مُحَمَّدُ أَنَ أَئِمَّةَ الْجَوْرِ وَ أَتْبَاعَهُمْ لَمَعْزُولُونَ عَنْ دِينِ اللَّهِ قَدْ ضَلُّوا وَ أَضَلُّوا"}}؛ اصول کافی، ج۱، ص:۱۸۴.</ref><ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[فقه نظام سیاسی اسلام ج۲ (کتاب)|فقه نظام سیاسی اسلام]]، ج۲، ص:۵۵ - ۸۱.</ref>. | |||
*عبارت {{عربی|اندازه=150%|"أَئِمَّةَ الْجَوْرِ"}} صریح در رهبران سیاسی ستمگر است و به قرینهٔ مقابله، مراد از [[امام]] در عبارت مورد بحث، [[امام]] و رهبر سیاسی است<ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[فقه نظام سیاسی اسلام ج۲ (کتاب)|فقه نظام سیاسی اسلام]]، ج۲، ص:۵۵ - ۸۱.</ref>. | *عبارت {{عربی|اندازه=150%|"أَئِمَّةَ الْجَوْرِ"}} صریح در رهبران سیاسی ستمگر است و به قرینهٔ مقابله، مراد از [[امام]] در عبارت مورد بحث، [[امام]] و رهبر سیاسی است<ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[فقه نظام سیاسی اسلام ج۲ (کتاب)|فقه نظام سیاسی اسلام]]، ج۲، ص:۵۵ - ۸۱.</ref>. | ||