پرش به محتوا

وصیت پیامبر خاتم به امام علی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{امامت}}
{{مدخل مرتبط
{{مدخل مرتبط
| موضوع مرتبط = وصیت پیامبر خاتم
| موضوع مرتبط = وصیت پیامبر خاتم
خط ۱۶: خط ۱۵:
فردای آن روز [[رسول خدا]]{{صل}} به هوش آمد و دید که عده‌ای در اطراف ایشان نشسته‌اند و [[علی]]{{ع}} در میان آنها نیست. پس فرمود: "[[برادر]] و همراه مرا فرا بخوانید". [[عایشه]] که آنجا بود، گفت: "منظورش، [[ابوبکر]] است او را بخوانید". [[ابوبکر]] فرا خوانده شد و به داخل اتاق رفت و بالای سر آن حضرت نشست. دوباره [[ضعف]] بر آن حضرت{{صل}} غالب شد و به همین [[دلیل]]، ایشان چشم‌های خود را بسته و ساکت بود. وقتی که [[پیامبر]]{{صل}} چشم‌هایش را باز کرد با دیدن [[ابوبکر]] صورتش را از او برگرداند. ابوبکر گفت: "اگر با من کاری داشت، حتماً می‌گفت". پس برخاست و از اتاق بیرون رفت.
فردای آن روز [[رسول خدا]]{{صل}} به هوش آمد و دید که عده‌ای در اطراف ایشان نشسته‌اند و [[علی]]{{ع}} در میان آنها نیست. پس فرمود: "[[برادر]] و همراه مرا فرا بخوانید". [[عایشه]] که آنجا بود، گفت: "منظورش، [[ابوبکر]] است او را بخوانید". [[ابوبکر]] فرا خوانده شد و به داخل اتاق رفت و بالای سر آن حضرت نشست. دوباره [[ضعف]] بر آن حضرت{{صل}} غالب شد و به همین [[دلیل]]، ایشان چشم‌های خود را بسته و ساکت بود. وقتی که [[پیامبر]]{{صل}} چشم‌هایش را باز کرد با دیدن [[ابوبکر]] صورتش را از او برگرداند. ابوبکر گفت: "اگر با من کاری داشت، حتماً می‌گفت". پس برخاست و از اتاق بیرون رفت.


[[پیامبر]]{{صل}} دوباره فرمود: "[[برادر]] و همراهم را فرا بخوانید". [[حفصه]] گفت: "شاید منظور ایشان [[عمر]] است. او را بخوانید". هنگامی که عمر به نزد [[پیامبر]]{{صل}} وارد شد، آن حضرت با دیدن عمر، صورتش را از او برگرداند و حرفی نزد. [[رسول خدا]]{{صل}} برای سومین مرتبه فرمود: "[[برادر]] و همراهم را بخوانید". [[ام سلمه (همسر پیامبر)|ام سلمه]] گفت: "منظورش [[علی]] است، او را بخوانید و دنبال دیگری نروید". پس [[علی]]{{ع}} را فرا خواندند. وقتی [[علی]]{{ع}} نزدیک [[پیامبر]]{{صل}} نشست، [[پیامبر]]{{صل}} به ایشان اشاره کرد. [[علی]]{{ع}} [[خم]] شد و سرش را نزدیک دهان آن حضرت برد. [[پیامبر]]{{صل}} مدتی طولانی با علی {{ع}} [[نجوا]] کرد. سپس علی{{ع}} در گوشه‌ای نشست و آن حضرت{{صل}} خوابید. دیگران از [[علی]]{{ع}} پرسیدند: "ای [[ابوالحسن]]، [[رسول خدا]] چه چیزی به تو گفت؟" علی{{ع}} پاسخ داد: "[[هزار در علم]] به روی من گشوده شد که هر دری، هزار در دیگر دارد و مرا به چیزی [[وصیت]] کرد که به خواست [[خدا]] آن را انجام خواهم داد". سپس [[رسول خدا]]{{صل}} چشم‌هایش را گشود و به [[علی]]{{ع}} فرمود: "ای [[علی]]، سر مرا در دامنت قرار ده! همانا [[امر الهی]] فرا رسیده است. پس از [[رحلت]] من [[دست]] بر صورتم بکش و آن را بر صورت خود بکش. سپس مرا رو به [[قبله]] کن و انجام کارهای مرا به عهده بگیر و پیش از همه بر من [[نماز]] بخوان و از من جدا نشو تا مرا به [[خاک]] بسپاری و از [[خدای متعال]] کمک بخواه"<ref>الارشاد، شیخ مفید، ج۱، ص۱۸۶.</ref>.<ref>[[ حبیب عباسی| عباسی، حبیب]]، [[علی بن ابی‌طالب (مقاله)| مقاله «علی بن ابی‌طالب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۱۹۶-۲۰۰.</ref>
[[پیامبر]]{{صل}} دوباره فرمود: "[[برادر]] و همراهم را فرا بخوانید". [[حفصه]] گفت: "شاید منظور ایشان [[عمر]] است. او را بخوانید". هنگامی که عمر به نزد [[پیامبر]]{{صل}} وارد شد، آن حضرت با دیدن عمر، صورتش را از او برگرداند و حرفی نزد. [[رسول خدا]]{{صل}} برای سومین مرتبه فرمود: "[[برادر]] و همراهم را بخوانید". [[ام سلمه (همسر پیامبر)|ام سلمه]] گفت: "منظورش [[علی]] است، او را بخوانید و دنبال دیگری نروید". پس [[علی]]{{ع}} را فرا خواندند. وقتی [[علی]]{{ع}} نزدیک [[پیامبر]]{{صل}} نشست، [[پیامبر]]{{صل}} به ایشان اشاره کرد. [[علی]]{{ع}} [[خم]] شد و سرش را نزدیک دهان آن حضرت برد. [[پیامبر]]{{صل}} مدتی طولانی با علی {{ع}} [[نجوا]] کرد. سپس علی{{ع}} در گوشه‌ای نشست و آن حضرت{{صل}} خوابید. دیگران از [[علی]]{{ع}} پرسیدند: "ای [[ابوالحسن]]، [[رسول خدا]] چه چیزی به تو گفت؟" علی{{ع}} پاسخ داد: "[[هزار در علم]] به روی من گشوده شد که هر دری، هزار در دیگر دارد و مرا به چیزی [[وصیت]] کرد که به خواست [[خدا]] آن را انجام خواهم داد". سپس [[رسول خدا]]{{صل}} چشم‌هایش را گشود و به [[علی]]{{ع}} فرمود: "ای [[علی]]، سر مرا در دامنت قرار ده! همانا [[امر الهی]] فرا رسیده است. پس از [[رحلت]] من [[دست]] بر صورتم بکش و آن را بر صورت خود بکش. سپس مرا رو به [[قبله]] کن و انجام کارهای مرا به عهده بگیر و پیش از همه بر من [[نماز]] بخوان و از من جدا نشو تا مرا به [[خاک]] بسپاری و از [[خدای متعال]] کمک بخواه"<ref>الارشاد، شیخ مفید، ج۱، ص۱۸۶.</ref>.<ref>[[حبیب عباسی| عباسی، حبیب]]، [[علی بن ابی‌طالب (مقاله)| مقاله «علی بن ابی‌طالب»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۱۹۶-۲۰۰.</ref>


==[[وصیت پیامبر]] به [[علی]]{{ع}}==
==[[وصیت پیامبر]] به [[علی]]{{ع}}==
خط ۳۰: خط ۲۹:
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:مدخل]]
[[رده:امام علی]]
[[رده:امام علی]]
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش