پرش به محتوا

حمراءالاسد در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۶: خط ۱۶:
گزارش‌هایی نیز نشان می‌دهند مخبرانی [[تصمیم]] [[قریش]] را به [[آگاهی پیامبر]]{{صل}} رسانده‌اند<ref>دلائل النبوه، ج ۳، ص ۳۹ و ۳۱۳؛ البدایة والنهایه، ج ۳، ص ۵۶.</ref>، البته با توجه به فاصله دومنزلی [[روحاء]] با [[مدینه]]، به نظر، [[اقدام]] حضرت پیشگیرانه بوده و سپس از اطلاعات به دست آورده روشن شد که پیش‌بینی‌های ایشان [[مطابق با واقع]] است. پیامبر{{صل}} بی‌درنگ چند تن را که به منطقه [[شناخت]] داشتند، پیشاهنگانی برای ردیابی [[دشمن]] فرستاد<ref>المغازی، ج ۱، ص ۳۳۷؛ الطبقات، ج ۲، ص ۴۹؛ عیون الاثر، ج ۲، ص ۵۴.</ref>. براساس [[روایت]] [[مغازی]]، سران [[اوس و خزرج]] (احتمالاً برای محافظت از پیامبر{{صل}}) شبِ پس از [[احد]] را در [[مسجد]] خوابیدند. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} پس از [[نماز صبح]] یکشنبه<ref> المغازی، ج ۱، ص ۳۳۴؛ الطبقات، ج ۲، ص ۴۹؛ نهایة الارب، ج ۱۷، ص ۱۲۶.</ref> از [[بلال]] خواست تا اعلام کند [[سپاه]] دوباره [[سازماندهی]] شود<ref>المغازی، ج ۱، ص ۳۳۴؛ الطبقات، ج ۲، ص ۴۹؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۲۱۱.</ref> و تنها به حاضران در [[غزوه احد]] اجازه داد حضور یابند<ref>المغازی، ج ۱، ص ۳۳۴؛ الطبقات، ج ۲، ص ۴۹؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۲۱۱.</ref>. بزرگان [[انصار]] هریک نزد [[طایفه]] خود رفته و نیروها را [[بسیج]] کردند<ref> المغازی، ج ۱، ص ۳۳۴ - ۳۳۵.</ref>. تنها [[جابر بن عبدالله انصاری]] در [[نبرد]] [[احد]] شرکت نداشت؛ اما اجازه یافت در [[غزوه حمراء الاسد]] حاضر شود. پدر [[جابر]] در [[جنگ احد]] به او [[دستور]] داده بود برای [[مراقبت]] از خواهرانش در مدینه بماند. جابر با یادکرد این مسئله از پیامبر{{صل}} اجازه گرفت در [[پیکار]] شرکت کند<ref>الطبقات، ج ۲، ص ۴۹؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۲۱۱.</ref>. در تحلیل تصمیم پیامبر{{صل}} باید مناسبات [[قدرت]] در مدینه را دریافت. [[رقابت]] [[عبدالله ‌بن ابی]] با حضرت و انصراف او در [[نبرد]] [[احد]] که به بازگشت ۳۰۰ تن از عرصه [[کارزار]] انجامید، می‌توانست بیانگر اهمیت جایگاه عبدالله‌ بن ابی پنداشته شود. حضور کسانی که در نبرد احد شرکت نکرده‌اند در [[غزوه حمراء الاسد]]، به این معنی بود که [[پیامبر]]{{صل}} برای [[حفظ]] جایگاه خود به گروه‌ها و شخصیت‌های [[سیاسی]] صاحب [[نفوذ]] [[مدینه]] از جمله [[عبدالله بن ابی]] وابسته است و این توهّم به [[اقتدار]] آن حضرت آسیب می‌رساند.
گزارش‌هایی نیز نشان می‌دهند مخبرانی [[تصمیم]] [[قریش]] را به [[آگاهی پیامبر]]{{صل}} رسانده‌اند<ref>دلائل النبوه، ج ۳، ص ۳۹ و ۳۱۳؛ البدایة والنهایه، ج ۳، ص ۵۶.</ref>، البته با توجه به فاصله دومنزلی [[روحاء]] با [[مدینه]]، به نظر، [[اقدام]] حضرت پیشگیرانه بوده و سپس از اطلاعات به دست آورده روشن شد که پیش‌بینی‌های ایشان [[مطابق با واقع]] است. پیامبر{{صل}} بی‌درنگ چند تن را که به منطقه [[شناخت]] داشتند، پیشاهنگانی برای ردیابی [[دشمن]] فرستاد<ref>المغازی، ج ۱، ص ۳۳۷؛ الطبقات، ج ۲، ص ۴۹؛ عیون الاثر، ج ۲، ص ۵۴.</ref>. براساس [[روایت]] [[مغازی]]، سران [[اوس و خزرج]] (احتمالاً برای محافظت از پیامبر{{صل}}) شبِ پس از [[احد]] را در [[مسجد]] خوابیدند. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} پس از [[نماز صبح]] یکشنبه<ref> المغازی، ج ۱، ص ۳۳۴؛ الطبقات، ج ۲، ص ۴۹؛ نهایة الارب، ج ۱۷، ص ۱۲۶.</ref> از [[بلال]] خواست تا اعلام کند [[سپاه]] دوباره [[سازماندهی]] شود<ref>المغازی، ج ۱، ص ۳۳۴؛ الطبقات، ج ۲، ص ۴۹؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۲۱۱.</ref> و تنها به حاضران در [[غزوه احد]] اجازه داد حضور یابند<ref>المغازی، ج ۱، ص ۳۳۴؛ الطبقات، ج ۲، ص ۴۹؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۲۱۱.</ref>. بزرگان [[انصار]] هریک نزد [[طایفه]] خود رفته و نیروها را [[بسیج]] کردند<ref> المغازی، ج ۱، ص ۳۳۴ - ۳۳۵.</ref>. تنها [[جابر بن عبدالله انصاری]] در [[نبرد]] [[احد]] شرکت نداشت؛ اما اجازه یافت در [[غزوه حمراء الاسد]] حاضر شود. پدر [[جابر]] در [[جنگ احد]] به او [[دستور]] داده بود برای [[مراقبت]] از خواهرانش در مدینه بماند. جابر با یادکرد این مسئله از پیامبر{{صل}} اجازه گرفت در [[پیکار]] شرکت کند<ref>الطبقات، ج ۲، ص ۴۹؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۲۱۱.</ref>. در تحلیل تصمیم پیامبر{{صل}} باید مناسبات [[قدرت]] در مدینه را دریافت. [[رقابت]] [[عبدالله ‌بن ابی]] با حضرت و انصراف او در [[نبرد]] [[احد]] که به بازگشت ۳۰۰ تن از عرصه [[کارزار]] انجامید، می‌توانست بیانگر اهمیت جایگاه عبدالله‌ بن ابی پنداشته شود. حضور کسانی که در نبرد احد شرکت نکرده‌اند در [[غزوه حمراء الاسد]]، به این معنی بود که [[پیامبر]]{{صل}} برای [[حفظ]] جایگاه خود به گروه‌ها و شخصیت‌های [[سیاسی]] صاحب [[نفوذ]] [[مدینه]] از جمله [[عبدالله بن ابی]] وابسته است و این توهّم به [[اقتدار]] آن حضرت آسیب می‌رساند.


از آنجا که بخشی از فراخوانده شدگان، مجروحان نبرد احد بودند که مداوای آنها به [[زمان]] درازتری نیاز داشت، حرکت [[سپاه]] بر [[مسلمانان]] اندکی دشوار بود؛ ولی مسلمانان بی‌درنگ پس از اطلاع از [[دستور پیامبر]]{{صل}} و بی‌توجه به مداوای مجروحان خویش، آماده حرکت شدند. طوایفی چون بنی عبدالأشهل و [[بنی سلمه]] که بیشترین تلفات را داده بودند، با بیشترین شمار زخمیان، در [[پیکار]] حمراء الاسد شرکت کردند<ref>المغازی، ج ۱، ص ۳۳۴ - ۳۳۵.</ref>.  
از آنجا که بخشی از فراخوانده شدگان، مجروحان نبرد احد بودند که مداوای آنها به [[زمان]] درازتری نیاز داشت، حرکت [[سپاه]] بر [[مسلمانان]] اندکی دشوار بود؛ ولی مسلمانان بی‌درنگ پس از اطلاع از [[دستور پیامبر]]{{صل}} و بی‌توجه به مداوای مجروحان خویش، آماده حرکت شدند. طوایفی چون بنی عبدالأشهل و [[بنی سلمه]] که بیشترین تلفات را داده بودند، با بیشترین شمار زخمیان، در [[پیکار]] حمراء الاسد شرکت کردند<ref>المغازی، ج ۱، ص ۳۳۴ - ۳۳۵.</ref>.<ref>[[یدالله حاجی‌زاده |حاجی‌زاده، یدالله]]، [[حمراءالاسد / غزوه (مقاله)|مقاله «حمراءالاسد»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۱.</ref>


== قرآن و غزوه حمراء الاسد ==
== قرآن و غزوه حمراء الاسد ==
خط ۲۵: خط ۲۵:
[[خدا]] از میان این عده به حاضران زخمی به ویژه [[نیکوکاران]] آنها [[عنایت خاص]] و از ایشان در آیه {{متن قرآن|الَّذِينَ اسْتَجَابُوا لِلَّهِ وَالرَّسُولِ مِنْ بَعْدِ مَا أَصَابَهُمُ الْقَرْحُ لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا مِنْهُمْ وَاتَّقَوْا أَجْرٌ عَظِيمٌ}}<ref>«کسانی که به (فراخوان) خداوند و پیامبر پس از آسیب دیدن پاسخ گفتند ، برای کسانی از آنان که نیکی و پرهیزگاری ورزیده‌اند پاداشی سترگ خواهد بود» سوره آل عمران، آیه ۱۷۲.</ref> به [[نیکی]] یاد کرده و [[پاداش]] بزرگی برای آنان نهاده است<ref>جامع البیان، ج ۴، ص ۱۱۷؛ مجمع‌البیان، ج ۲، ص ۸۸۸.</ref>. آیات {{متن قرآن|الَّذِينَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُواْ لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِيمَانًا وَقَالُواْ حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ فَانقَلَبُواْ بِنِعْمَةٍ مِّنَ اللَّهِ وَفَضْلٍ لَّمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ وَاتَّبَعُواْ رِضْوَانَ اللَّهِ وَاللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَظِيمٍ إِنَّمَا ذَلِكُمُ الشَّيْطَانُ يُخَوِّفُ أَوْلِيَاءهُ فَلاَ تَخَافُوهُمْ وَخَافُونِ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ}}<ref>«کسانی که مردم به آنان گفتند: مردم در برابر شما هم‌داستان شده‌اند، از آنها پروا کنید! اما بر ایمانشان افزود و گفتند: خداوند ما را بس و او کارسازی نیکوست پس با نعمت و بخششی از خداوند بازگشتند؛ (هیچ) بدی به آنان نرسید و در پی خشنودی خداوند بودند و خداوند دارای بخششی سترگ است. جز این نیست که آن شیطان است که دوستانش را می‌ترساند؛ از آنان نترسید و اگر مؤمنید از من بترسید» سوره آل عمران، آیه ۱۷۳-۱۷۵.</ref> این [[سوره]] نیز که در ادامه آیه پیشین آمده‌اند به همین رخداد ربط دارند<ref>جامع البیان، ج ۴، ص ۱۱۹ - ۱۲۳؛ تفسیر قرطبی، ج ۴، ص ۲۷۷ - ۲۷۸؛ الدرالمنثور، ج ۲، ص ۱۰۱.</ref>. خدا در آیه {{متن قرآن|الَّذِينَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِيمَانًا وَقَالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ}}<ref>«کسانی که مردم به آنان گفتند: مردم در برابر شما هم‌داستان شده‌اند، از آنها پروا کنید! اما بر ایمانشان افزود و گفتند: خداوند ما را بس و او کارسازی نیکوست» سوره آل عمران، آیه ۱۷۳.</ref> می‌فرماید وقتی به اعزامیان خبر رسید که [[قریشیان]] دوباره توان خود را [[بسیج]] کرده‌اند تا به شما [[حمله]] برند، نه تنها نترسیدند، بر ایمانشان نیز افزوده شد و خدا را برای خود بس دانستند. درباره ترسانندگان مسلمانان دو احتمال هست:
[[خدا]] از میان این عده به حاضران زخمی به ویژه [[نیکوکاران]] آنها [[عنایت خاص]] و از ایشان در آیه {{متن قرآن|الَّذِينَ اسْتَجَابُوا لِلَّهِ وَالرَّسُولِ مِنْ بَعْدِ مَا أَصَابَهُمُ الْقَرْحُ لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا مِنْهُمْ وَاتَّقَوْا أَجْرٌ عَظِيمٌ}}<ref>«کسانی که به (فراخوان) خداوند و پیامبر پس از آسیب دیدن پاسخ گفتند ، برای کسانی از آنان که نیکی و پرهیزگاری ورزیده‌اند پاداشی سترگ خواهد بود» سوره آل عمران، آیه ۱۷۲.</ref> به [[نیکی]] یاد کرده و [[پاداش]] بزرگی برای آنان نهاده است<ref>جامع البیان، ج ۴، ص ۱۱۷؛ مجمع‌البیان، ج ۲، ص ۸۸۸.</ref>. آیات {{متن قرآن|الَّذِينَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُواْ لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِيمَانًا وَقَالُواْ حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ فَانقَلَبُواْ بِنِعْمَةٍ مِّنَ اللَّهِ وَفَضْلٍ لَّمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ وَاتَّبَعُواْ رِضْوَانَ اللَّهِ وَاللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَظِيمٍ إِنَّمَا ذَلِكُمُ الشَّيْطَانُ يُخَوِّفُ أَوْلِيَاءهُ فَلاَ تَخَافُوهُمْ وَخَافُونِ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ}}<ref>«کسانی که مردم به آنان گفتند: مردم در برابر شما هم‌داستان شده‌اند، از آنها پروا کنید! اما بر ایمانشان افزود و گفتند: خداوند ما را بس و او کارسازی نیکوست پس با نعمت و بخششی از خداوند بازگشتند؛ (هیچ) بدی به آنان نرسید و در پی خشنودی خداوند بودند و خداوند دارای بخششی سترگ است. جز این نیست که آن شیطان است که دوستانش را می‌ترساند؛ از آنان نترسید و اگر مؤمنید از من بترسید» سوره آل عمران، آیه ۱۷۳-۱۷۵.</ref> این [[سوره]] نیز که در ادامه آیه پیشین آمده‌اند به همین رخداد ربط دارند<ref>جامع البیان، ج ۴، ص ۱۱۹ - ۱۲۳؛ تفسیر قرطبی، ج ۴، ص ۲۷۷ - ۲۷۸؛ الدرالمنثور، ج ۲، ص ۱۰۱.</ref>. خدا در آیه {{متن قرآن|الَّذِينَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِيمَانًا وَقَالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ}}<ref>«کسانی که مردم به آنان گفتند: مردم در برابر شما هم‌داستان شده‌اند، از آنها پروا کنید! اما بر ایمانشان افزود و گفتند: خداوند ما را بس و او کارسازی نیکوست» سوره آل عمران، آیه ۱۷۳.</ref> می‌فرماید وقتی به اعزامیان خبر رسید که [[قریشیان]] دوباره توان خود را [[بسیج]] کرده‌اند تا به شما [[حمله]] برند، نه تنها نترسیدند، بر ایمانشان نیز افزوده شد و خدا را برای خود بس دانستند. درباره ترسانندگان مسلمانان دو احتمال هست:
#احتمال نخست آن است که [[پیروان]] [[عبدالله بن ابی]] می‌کوشیدند مانع [[رویارویی]] دوباره مسلمانان با [[قریش]] شوند و با برجسته ساختن [[قدرت]] [[سپاه قریش]] مسلمانان را بترسانند. آنان [[گمان]] داشتند [[انصار]] در [[همراهی]] [[پیامبر]]{{صل}} در نبرد قریش به خطا رفته‌اند و اینجا [[اشتباه]] خود را تکرار می‌کنند.
#احتمال نخست آن است که [[پیروان]] [[عبدالله بن ابی]] می‌کوشیدند مانع [[رویارویی]] دوباره مسلمانان با [[قریش]] شوند و با برجسته ساختن [[قدرت]] [[سپاه قریش]] مسلمانان را بترسانند. آنان [[گمان]] داشتند [[انصار]] در [[همراهی]] [[پیامبر]]{{صل}} در نبرد قریش به خطا رفته‌اند و اینجا [[اشتباه]] خود را تکرار می‌کنند.
#برخی [[مفسران]] اشاره کرده‌اند که [[مسلمانان]] پس از استقرار در حمراء الاسد، [[پیام]] دریافت کردند که [[قریش]] در آستانه [[حمله]] به آنهاست و آن‌گاه بود که [[خدا]] را برای خود بس دانستند<ref>جامع‌البیان، ج ۴، ص ۱۱۸؛ تفسیر قرطبی، ج ۴، ص ۲۷۸.</ref>. به استناد ادامه [[آیه]] به نظر می‌رسد احتمال نخست قوی‌تر باشد.
#برخی [[مفسران]] اشاره کرده‌اند که [[مسلمانان]] پس از استقرار در حمراء الاسد، [[پیام]] دریافت کردند که [[قریش]] در آستانه [[حمله]] به آنهاست و آن‌گاه بود که [[خدا]] را برای خود بس دانستند<ref>جامع‌البیان، ج ۴، ص ۱۱۸؛ تفسیر قرطبی، ج ۴، ص ۲۷۸.</ref>. به استناد ادامه [[آیه]] به نظر می‌رسد احتمال نخست قوی‌تر باشد<ref>[[یدالله حاجی‌زاده |حاجی‌زاده، یدالله]]، [[حمراءالاسد / غزوه (مقاله)|مقاله «حمراءالاسد»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۱.</ref>.


== حرکت به سوی جنگ ==
== حرکت به سوی جنگ ==
به هر روی، [[پیامبر اکرم]]{{صل}} با [[تعیین]] [[عبدالله بن ام‌مکتوم]] به [[جانشینی]] خویش در [[مدینه]]<ref>السیرة النبویه، ج ۳، ص ۱۰۲؛ الطبقات، ج ۲، ص ۴۹؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۲۱۳.</ref> [[پرچم]] [[جنگ]] را به دست [[حضرت علی]]{{ع}} سپرد<ref>المغازی، ج ۱، ص ۳۳۶؛ الطبقات، ج ۲، ص ۴۹؛ المنتظم، ج ۳، ص ۱۷۲.</ref> و در شوّال (۳۲ ماه پس از [[هجرت]])<ref>المغاری، ج ۱، ص ۳۳۴؛ الطبقات، ج ۲، ص ۴۸.</ref> به سمت [[دشمن]] حرکت کردند<ref>المغازی، ج ۱، ص ۳۳۶؛ الطبقات، ج ۲، ص ۴۹.</ref>. بر اثر [[اختلاف]] نظر درباره [[زمان]] [[نبرد]] [[احد]]، اعزام حمراء الاسد را نیز به اختلاف، ۸<ref>المغازی، ج ۱، ص ۳۳۴؛ الطبقات، ج ۲، ص ۴۸؛ انساب الاشراف، ج ۱، ص ۴۱۳.</ref> یا ۱۵<ref>تاریخ طبری، ج ۲، ص ۲۱۱؛ البدایة والنهایه، ج ۴، ص ۵۶؛ المحبر، ص ۱۱۳.</ref> [[شوال]] گزارش کرده‌اند. آنان به راه خود ادامه دادند، تا آنکه در [[حمراءالاسد]] در ۸ میلی مدینه<ref>معجم البلدان، ج۲، ص ۳۰۱؛ معجم ما استعجم، ج ۱، ص ۴۶۸؛ مراصد الاطلاع، ج ۱، ص ۴۲۴.</ref> اردو زدند<ref>المغازی، ج ۱، ص ۳۳۸؛ الطبقات، ج ۲، ص ۴۹؛ دلائل النبوه، ج ۳، ص ۲۱۷.</ref>. بر این اساس، کمترین فاصله اردوگاه [[پیامبر]]{{صل}} با اردوگاه قریش بیست و اندی میل خواهد بود. راهنمای حضرت تا حمراءالاسد "ثابت بن ضحاک انصاری" بود<ref>الاصابه، ج ۱، ص ۵۰۷؛ الاستیعاب، ج ۱، ص ۲۰۵؛ اسدالغابه، ج ۱، ص ۲۷۵.</ref>.  
به هر روی، [[پیامبر اکرم]]{{صل}} با [[تعیین]] [[عبدالله بن ام‌مکتوم]] به [[جانشینی]] خویش در [[مدینه]]<ref>السیرة النبویه، ج ۳، ص ۱۰۲؛ الطبقات، ج ۲، ص ۴۹؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۲۱۳.</ref> [[پرچم]] [[جنگ]] را به دست [[حضرت علی]]{{ع}} سپرد<ref>المغازی، ج ۱، ص ۳۳۶؛ الطبقات، ج ۲، ص ۴۹؛ المنتظم، ج ۳، ص ۱۷۲.</ref> و در شوّال (۳۲ ماه پس از [[هجرت]])<ref>المغاری، ج ۱، ص ۳۳۴؛ الطبقات، ج ۲، ص ۴۸.</ref> به سمت [[دشمن]] حرکت کردند<ref>المغازی، ج ۱، ص ۳۳۶؛ الطبقات، ج ۲، ص ۴۹.</ref>. بر اثر [[اختلاف]] نظر درباره [[زمان]] [[نبرد]] [[احد]]، اعزام حمراء الاسد را نیز به اختلاف، ۸<ref>المغازی، ج ۱، ص ۳۳۴؛ الطبقات، ج ۲، ص ۴۸؛ انساب الاشراف، ج ۱، ص ۴۱۳.</ref> یا ۱۵<ref>تاریخ طبری، ج ۲، ص ۲۱۱؛ البدایة والنهایه، ج ۴، ص ۵۶؛ المحبر، ص ۱۱۳.</ref> [[شوال]] گزارش کرده‌اند. آنان به راه خود ادامه دادند، تا آنکه در [[حمراءالاسد]] در ۸ میلی مدینه<ref>معجم البلدان، ج۲، ص ۳۰۱؛ معجم ما استعجم، ج ۱، ص ۴۶۸؛ مراصد الاطلاع، ج ۱، ص ۴۲۴.</ref> اردو زدند<ref>المغازی، ج ۱، ص ۳۳۸؛ الطبقات، ج ۲، ص ۴۹؛ دلائل النبوه، ج ۳، ص ۲۱۷.</ref>. بر این اساس، کمترین فاصله اردوگاه [[پیامبر]]{{صل}} با اردوگاه قریش بیست و اندی میل خواهد بود. راهنمای حضرت تا حمراءالاسد "ثابت بن ضحاک انصاری" بود<ref>الاصابه، ج ۱، ص ۵۰۷؛ الاستیعاب، ج ۱، ص ۲۰۵؛ اسدالغابه، ج ۱، ص ۲۷۵.</ref>.  


در حمراءالاسد پیامبر{{صل}} با جنازه دو تن از پیشاهنگانی که گسیل داشته بود، روبه رو شد و آنها را همانجا به خاک سپرد<ref>المغازی، ج ۱، ص ۳۳۷؛ الطبقات، ج ۲، ص ۴۹؛ عیون الاثر، ج ۲، ص ۵۴.</ref>. [[شب]] هنگام [[پیامبر]]{{صل}} [[دستور]] داد هر یک از [[سپاهیان]] آتشی را بر بلندی‌ها بیفروزد<ref>المغازی، ج ۱، ص ۳۳۸؛ الطبقات، ج ۲، ص ۴۹؛ عیون الاثر، ج ۲، ص ۵۴.</ref> و [[مسلمانان]] نیز هیزم‌هایی را که در [[روز]] انباشته بودند [[آتش]] زدند<ref>المغازی، ج ۱، ص ۳۳۸.</ref>. عدد این شعله‌ها را نزدیک ۵۰۰ شعله برشمرده‌اند. هر چند اردوگاه پیامبر{{صل}} از اردوگاه [[قریش]] فاصله داشت، در [[تاریکی]] شب برای قریش رؤیت‌ پذیر بود<ref>الطبقات، ج ۲، ص ۴۹؛ عیون الاثر، ج ۲، ص ۵۴.</ref>. این [[پیام]] برای قریش گویای حضور و [[روحیه]] آن سوی [[جبهه]] بود؛ ولی احتمال درگیری برای هر دو طرف همچنان وجود داشت. [[معبد بن ابی معبد خزاعی]] در مسیرش به [[مکه]] پیامبر{{صل}} و اصحابش را دید و در ادامه راه و [[مشاهده]] [[سپاه قریش]] وقتی از [[تصمیم]] آنان برای بازگشت به [[مدینه]] [[آگاه]] شد، به آنها سفارش کرد از این [[خیال]] [[دست]] بردارند؛ که پیامبر{{صل}} و یارانش سخت [[خشمگین]] هستند و آمده‌اند [[انتقام]] بگیرند و به آنان هشدار داد کسانی نیز که دیروز در [[احد]] نبودند همراه پیامبر{{صل}}‌اند<ref>المغازی، ج ۱، ص ۳۳۸ - ۳۳۹؛ السیرة النبویه، ج ۲، ص ۱۰۲؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۲۱۲.</ref>.
در حمراءالاسد پیامبر{{صل}} با جنازه دو تن از پیشاهنگانی که گسیل داشته بود، روبه رو شد و آنها را همانجا به خاک سپرد<ref>المغازی، ج ۱، ص ۳۳۷؛ الطبقات، ج ۲، ص ۴۹؛ عیون الاثر، ج ۲، ص ۵۴.</ref>. [[شب]] هنگام [[پیامبر]]{{صل}} [[دستور]] داد هر یک از [[سپاهیان]] آتشی را بر بلندی‌ها بیفروزد<ref>المغازی، ج ۱، ص ۳۳۸؛ الطبقات، ج ۲، ص ۴۹؛ عیون الاثر، ج ۲، ص ۵۴.</ref> و [[مسلمانان]] نیز هیزم‌هایی را که در [[روز]] انباشته بودند [[آتش]] زدند<ref>المغازی، ج ۱، ص ۳۳۸.</ref>. عدد این شعله‌ها را نزدیک ۵۰۰ شعله برشمرده‌اند. هر چند اردوگاه پیامبر{{صل}} از اردوگاه [[قریش]] فاصله داشت، در [[تاریکی]] شب برای قریش رؤیت‌ پذیر بود<ref>الطبقات، ج ۲، ص ۴۹؛ عیون الاثر، ج ۲، ص ۵۴.</ref>. این [[پیام]] برای قریش گویای حضور و [[روحیه]] آن سوی [[جبهه]] بود؛ ولی احتمال درگیری برای هر دو طرف همچنان وجود داشت. [[معبد بن ابی معبد خزاعی]] در مسیرش به [[مکه]] پیامبر{{صل}} و اصحابش را دید و در ادامه راه و [[مشاهده]] [[سپاه قریش]] وقتی از [[تصمیم]] آنان برای بازگشت به [[مدینه]] [[آگاه]] شد، به آنها سفارش کرد از این [[خیال]] [[دست]] بردارند؛ که پیامبر{{صل}} و یارانش سخت [[خشمگین]] هستند و آمده‌اند [[انتقام]] بگیرند و به آنان هشدار داد کسانی نیز که دیروز در [[احد]] نبودند همراه پیامبر{{صل}}‌اند<ref>المغازی، ج ۱، ص ۳۳۸ - ۳۳۹؛ السیرة النبویه، ج ۲، ص ۱۰۲؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۲۱۲.</ref>.<ref>[[یدالله حاجی‌زاده |حاجی‌زاده، یدالله]]، [[حمراءالاسد / غزوه (مقاله)|مقاله «حمراءالاسد»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۱ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۱.</ref>


== بازگشت قریش ==
== بازگشت قریش ==
۱۱۳٬۱۶۱

ویرایش