پرش به محتوا

ابو عزه ضبابی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[ابو عزه ضبابی در تاریخ اسلامی]] - [[ابو عزه ضبابی در معارف و سیره حسینی]]| پرسش مرتبط  = }}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[ابو عزه ضبابی در تاریخ اسلامی]] - [[ابو عزه ضبابی در معارف و سیره حسینی]]| پرسش مرتبط  = }}


==مقدمه==
== مقدمه ==
از حاضران در [[کربلا]] و از [[یاران]] و [[نزدیکان]] [[شمر بن ذی‌الجوشن]] بود که در [[جناح چپ]] [[لشکر عمر بن سعد]] فعالیت می‌کرد.<ref>الطبری، محمد بن جریر؛ تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، چاپ دوم، ۱۹۶۷،ج۵، ص۴۳۹؛ ابن‌اثیر، علی بن ابی‌الکرم؛ الکامل فی التاریخ، بیروت، دار صادر-دار بیروت، ۱۹۶۵، ج۴، ص۷۰ و ابن‌کثیر، ابوالفداء اسماعیل بن عمر؛ البدایه النهایه، بیروت، دارالفکر، ۱۹۸۶، ج۸، ص۱۸۳.</ref> او به همراه شمر بن ذی‌الجوشن در حملاتش علیه [[سپاه امام حسین]]{{ع}} شرکت می‌جست. در یکی از این حملات شمر با گروهی از یارانش – که ابو عزه ضبابی نیز از جمله آنان بود - از پشت خیمه‌ها خود را به خیام [[امام حسین]]{{ع}} رساند. او با نیزه‌اش به [[خیمه]] [[امام]]{{ع}} ضربه‌ای زد و فریاد کشید: «[[آتش]] بیاورید تا این [[خانه]] را با اهلش بسوزانم». [[زنان]] [[حرم]] فریاد کشیدند و از خیمه خارج شدند، امام{{ع}} با دیدن این صحنه فریاد زد: «ای پسر ذی‌الجوشن؛ تو آتش می‌خواهی تا خانه‌ام را بر خاندانم به آتش بکشانی؟ [[خدا]] تو را با آتش بسوزاند».
از حاضران در [[کربلا]] و از [[یاران]] و [[نزدیکان]] [[شمر بن ذی‌الجوشن]] بود که در [[جناح چپ]] [[لشکر عمر بن سعد]] فعالیت می‌کرد.<ref>الطبری، محمد بن جریر؛ تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، چاپ دوم، ۱۹۶۷،ج۵، ص۴۳۹؛ ابن‌اثیر، علی بن ابی‌الکرم؛ الکامل فی التاریخ، بیروت، دار صادر-دار بیروت، ۱۹۶۵، ج۴، ص۷۰ و ابن‌کثیر، ابوالفداء اسماعیل بن عمر؛ البدایه النهایه، بیروت، دارالفکر، ۱۹۸۶، ج۸، ص۱۸۳.</ref> او به همراه شمر بن ذی‌الجوشن در حملاتش علیه [[سپاه امام حسین]]{{ع}} شرکت می‌جست. در یکی از این حملات شمر با گروهی از یارانش – که ابو عزه ضبابی نیز از جمله آنان بود - از پشت خیمه‌ها خود را به خیام [[امام حسین]]{{ع}} رساند. او با نیزه‌اش به [[خیمه]] [[امام]]{{ع}} ضربه‌ای زد و فریاد کشید: «[[آتش]] بیاورید تا این [[خانه]] را با اهلش بسوزانم». [[زنان]] [[حرم]] فریاد کشیدند و از خیمه خارج شدند، امام{{ع}} با دیدن این صحنه فریاد زد: «ای پسر ذی‌الجوشن؛ تو آتش می‌خواهی تا خانه‌ام را بر خاندانم به آتش بکشانی؟ [[خدا]] تو را با آتش بسوزاند».


۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش