پرش به محتوا

ابوالغادیه جهنی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[ابوالغادیه جهنی در تراجم و رجال]] - [[ابوالغادیه جهنی در تاریخ اسلامی]]| پرسش مرتبط  = }}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[ابوالغادیه جهنی در تراجم و رجال]] - [[ابوالغادیه جهنی در تاریخ اسلامی]]| پرسش مرتبط  = }}


==مقدمه==
== مقدمه ==
وی [[قاتل]] [[عمار]] است<ref>ذهبی، ج۲، ص۵۴۴.</ref> و برخی بعد از ذکر نام او گفته‌اند: [[لعنت خدا]] و [[ملائکه]] و [[انبیا]] بر او باد<ref>محمد بن مشهدی، ص۲۷۷؛ شهید اول، ص۸۳.</ref>. نام او به [[اختلاف]]، [[یسار]] و مسلم، و نام پدرش را سبع، ازهر یا ازیهر آورده‌اند<ref>ابن عبدالبر، ج۱، ص۲۸۸؛ ابن اثیر، ج۶، ص۲۳۱؛ ابن حجر، ج۶، ص۵۳۳.</ref>. [[شهرت]] او به [[کنیه]] است. برخی، ابوالعادیه نیز گفته‌اند<ref>منقری، ص۳۴۱؛ محمدبن مشهدی، ص۲۷۷؛ ابن حجر، ج۳، ص۱۹۹.</ref> که تصحیف أبوالغادیه است. وی [[قحطانی]] و از تیره جهنی، [[مزنی]]<ref>ابن اثیر، ج۵، ص۴۸۰؛ ابن حجر، ج۷، ص۲۶۱؛ عمر کحاله، ص۲۱۶.</ref> یا فزاری<ref>محمد بن مشهدی، ص۲۷۷؛ شهید اول، ص۸۳.</ref> بود. به همین دلیل، برخی برای او دو یا سه مدخل جداگانه آورده‌اند<ref>مقایسه کنید با: ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۸۸؛ ابونعیم، ج۶، ص۲۹۸۲؛ ابن اثیر، ج۶، ص۲۳۱-۲۳۲؛ ابن حجر، ج۷، ص۲۵۸-۲۶۱.</ref>. که می‌توان گفت آنان یک نفر هستند.
وی [[قاتل]] [[عمار]] است<ref>ذهبی، ج۲، ص۵۴۴.</ref> و برخی بعد از ذکر نام او گفته‌اند: [[لعنت خدا]] و [[ملائکه]] و [[انبیا]] بر او باد<ref>محمد بن مشهدی، ص۲۷۷؛ شهید اول، ص۸۳.</ref>. نام او به [[اختلاف]]، [[یسار]] و مسلم، و نام پدرش را سبع، ازهر یا ازیهر آورده‌اند<ref>ابن عبدالبر، ج۱، ص۲۸۸؛ ابن اثیر، ج۶، ص۲۳۱؛ ابن حجر، ج۶، ص۵۳۳.</ref>. [[شهرت]] او به [[کنیه]] است. برخی، ابوالعادیه نیز گفته‌اند<ref>منقری، ص۳۴۱؛ محمدبن مشهدی، ص۲۷۷؛ ابن حجر، ج۳، ص۱۹۹.</ref> که تصحیف أبوالغادیه است. وی [[قحطانی]] و از تیره جهنی، [[مزنی]]<ref>ابن اثیر، ج۵، ص۴۸۰؛ ابن حجر، ج۷، ص۲۶۱؛ عمر کحاله، ص۲۱۶.</ref> یا فزاری<ref>محمد بن مشهدی، ص۲۷۷؛ شهید اول، ص۸۳.</ref> بود. به همین دلیل، برخی برای او دو یا سه مدخل جداگانه آورده‌اند<ref>مقایسه کنید با: ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۸۸؛ ابونعیم، ج۶، ص۲۹۸۲؛ ابن اثیر، ج۶، ص۲۳۱-۲۳۲؛ ابن حجر، ج۷، ص۲۵۸-۲۶۱.</ref>. که می‌توان گفت آنان یک نفر هستند.


۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش